فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۷۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
شعر به عنوان زبان حدیث نفس، زبان حال و نمایانگر حالات مختلف عاطفی انسان به شمار می رود. امروزه روان درمانگران سعی دارند، از شعر به عنوان مداخله گری در جهت بهبود، حل معضلات روحی و رفتاری انسان ها استفاده کنند. شعر شاعرانی مثل نظامی که احساس ها تخیّل ها و افکار متعالی اخلاقی و تعلیمی خود را با داستان های منظوم بیان کرده اند، انگیزه هایی نهفته است که می تواند به عنوان محرکی سودمند برای عبور از سختی ها و مقابله با ناامیدی باشد. به همین منظور پژوهش حاضر بر آن است تا با رو ش های توصیفی-تحلیلی، مبتنی بر مطالعات میان رشته ای؛ همچنین به صورت تجربی پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه گواه و آزمایش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری مجموعه شعرهای پنج گنج نظامی بر مخاطب بپردازد تا از این طریق روان درمانگران را به استفاده علمی و اصولی از شعرهای نظامی به عنوان یکی از مداخله های درمانیترغیب کند و به این سؤال پاسخ دهد که نظامی چه راهکارهایی را برای مواجهه و کاهش ناامیدی پیشنهاد می دهد؟ نتیجه نشان می دهد در مواردی که فرد بخاطر ناملایمات زندگی ناامید شده و تحمّل واقعیات تلخ زندگی را ندارد، خواندن برخی از شعرهای نظامی می تواند همچون دارویی عمل کند
بازتاب جلوه های عرفان و تصوف در رمان الأطلسی التائه اثر مصطفی لغتیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
155 - 172
حوزههای تخصصی:
گروه های صوفیه و فرقه های متصوف در جهان اسلام، نقش مهمی در تحولات اجتماعی داشته اند و آموزه های آنان در ادبیات نیز انعکاس گسترده ای داشته و ازاین رو در این حوزه، آثار گران سنگ فراوانی در مسیر تاریخ فرهنگ و ادب عربی پدید آمده است. مصطفی لِغْتِیری، نویسنده تأثیرگذار معاصر مراکشی، ازجمله کسانی است که عرفان و تصوف در فکر و زبان او بازتاب شگرفی داشته و اساس فکر این نویسنده در محیطی عرفانی پایه گذاری شده است. او در رمان معروفش به نام «الاطلسی التائه»، با استفاده از قالب داستانی، به سیره نگاری ابویعزی، از بزرگان صوفیه مراکش در قرن ششم هجری پرداخته است و به خوبی توانسته مؤلفه های عرفانی را در آن به تصویر بکشد. مسئله اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه عرفان و تصوف در رمان مذکور بازتاب یافته است. در این جستار، روش تحلیلی-توصیفی به کار گرفته شده و نتایج حاصل از بررسی رمان مذکور، حاکی از آن است که نویسنده در این رمان با بیانی ساده ازطریق شخصیت های رمان و صحنه پردازی ظریف و ارائه تصاویر جزئی، به مضامین عرفانی پرداخته است. مؤلفه های امساک و سکوت، تجلی انوار الهی، خواب و رؤیا، موسیقی، رقص و سماع و عزلت گزینی، نمودهای عرفان و تصوف را در این رمان تشکیل می دهند که همگی به گونه ای هنری مطرح شده و در روایت ماجراهای داستان و جذابیت آن، نقش مؤثری ایفا کرده اند.
تحلیل رُمان «عشق و چیزهای دیگر» بر اساس مثلث عشق استرنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
117 - 136
حوزههای تخصصی:
استرنبرگ در نظریه مثلث عشق به بررسی انواع روابط پایدار و ناپایدار عاشقانه زوجین می پردازد. مصطفی مستور یکی از عاشقانه نویسان معاصر است که عشق، نقطه کانونی داستان های او است. مستور، در رمان "عشق و چیزهای دیگر" ماجرای تقابل عشق و چیزهای دیگر را روایت می کند. هدف این پژوهش تحلیل این رمان بر اساس نظریه مثلّث عشق است که سعی دارد با روش توصیفی-تحلیلی به این سؤال پاسخ دهد: بر اساس نظریه مثلّث عشق در رمان عشق و چیزهای دیگر چه نوع عشق هایی، با چه مؤلّفه ها و ویژگی هایی وجود دارد؟ در این رمان هر کدام از شخصیّت ها با تکیه کلام ها و دیالوگ هایی که دارند ضمن اینکه بخشی از وجود خود را منعکس می کنند، دیدگاه خود را درباره عشق و مفاهیمی دیگر چون ثروت، انتقام، گذشت، وفاداری و ... بیان می دارند. چهار شخصیّت، روایتِ اصلی داستان را در قالب گفت و گو با تقویت کشمکش و ایجاد تعلیق، به پیش می برند و گاهی اوقات با خرده روایت ها شرایط پذیرش پیرنگ را برای ذهن مخاطب فراهم می سازند. دل مشغولی بیش از حد هانی -شخصیت اصلی داستان- شرایط را برایش تیره تر می کند. عشق او به پرستو و پیدا شدن اسکندر و ازدواجش با پرستو تبلوری از عشق و چیزهای دیگر در وجود او است
بررسی تطبیقی چهار شعر با مضمون مشترک پاییز با رویکرد بوم گرایانه (مارتین ملون، دانیل فریزر، قدمعلی سَرّامی و فاضل نظری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
69 - 94
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، چهار شعر غنایی با مضمون مشترک پاییز، سروده چهار شاعر مختلف یعنی دانیل فریزر (-1987)، مارتین ملون (- 1963). قدمعلی سرامی (-1322) و فاضل نظری (-1358) با رویکردی بومگرایانه مورد بررسی قرار می گیرند تا به این پرسش پاسخ داده شود که هریک از این چهار شعر تا چه اندازه ای نگرانی های محیط زیستی بشر همچون تغییرات اقلیمی، انقراض گونه های مختلف گیاهی و جانوری، آلودگی آب و آلودگی هوا را در کانون توجه خود قرار داده اند. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند که فریزر و ملون، مضمون پاییز را همچون تکیه گاهی به کار می گیرند تا دستکاری های نسنجیده بشر را در روند طبیعی آفرینش مورد انتقاد قرار داده و نقش ویرانگر او را در محیط زیست و فضای در دسترس زمین ، به باد انتقاد گیرند در حالیکه سرامی و نظری، پاییز را در تقابل با بهار، همچون استعاره ای به کار می گیرند تا احوالات درونی و عواطف خود را توصیف کنند و بیشتر تمرکزشان برروی گوینده یا اول شخص مفردی است که در اشعارشان با ضمیر منفصل «من» یا ضمیر متّصل «-م» جلوه می نماید و در سروده های خود، بشر را در جایگاهِ تقابل با طبیعت نمی نشانند.
تبیین نقش آسمان در فضای معماری با بازخوانی آن در اشعار شاعران برجسته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
95 - 116
حوزههای تخصصی:
آسمان، یکی از مظاهر طبیعت و به عنوان محل نزول برکات، همواره مورد توجه انسان ها بوده است. تأثیر آسمان بر ابعاد مادی، روانی و معنوی حیات انسان، در آثار بسیاری از هنرمندان ازجمله شاعران و معماران بروز کرده است. بر همین اساس، این پژوهش نظری درصدد است با رویکردی کیفی، به شیوه توصیفی-تحلیلی و استدلال منطقی، با شواهدی از منابع کتابخانه ای، به بررسی نقش آسمان و مظاهر تجلی آن در اشعار شاعران برجسته ایرانی و تأثیر آن بر ابعاد جسمی، روانی و معنوی انسان و همچنین به بررسی میزان و نوع حضور و تجلی آسمان در اشعار برخی شعرا بپردازد. همچنین این پژوهش درپی یافتن پاسخی برای این پرسش است که صور ذهنی آسمان در اشعار شعرای برجسته، بیشتر بر کدام جنبه حیات انسان اعم از مادی، روانی و معنوی تأکید داشته و نمود آن در فضای معماری به چه صورت بوده است. یافته ها نشان می دهد که شعرای برجسته قرون ششم تا هشتم هجری قمری ازجمله انوری، خاقانی، سعدی، مولانا و حافظ، در برخی اشعار خود، ضمن تأکید بر نقش آسمان در تأمین نیازهای انسان، از بُعد مادی، روانی و معنوی، به نقش آسمان در یکی از این ابعاد، توجه و تأکید بیشتری داشته اند. همچنین نتیجه پژوهش نشان از آن دارد که در اشعار شعرای برجسته، بُعد معنوی آسمان نسبت به بعد مادی و روانی، بالاترین سهم را در تأمین نیازهای انسان به خود اختصاص داده است و معماران نیز همانند شعرا، علاوه بر توجه به نیازهای مادی و روانی انسان، نیازهای معنوی او را به واسطه حضور و تجلی آسمان در فضای معماری، مورد توجه قرار داده اند.
اسطوره کاوی عشق عرفانی در متون اسرارالتوحید، تذکرة الاولیا، تمهیدات، مرصاد العباد و عوارف المعارف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
51 - 68
حوزههای تخصصی:
رویکرد اسطوره کاوی توسط دِنی دو روژمون (Denis de Rougemont)، محقق سوئیسی، ارائه شد و سپس توسط ژیلبر دوران (Gilbert Durand)، محقق فرانسوی، تکامل پیدا کرد. در مقاله حاضر به چگونگی اسطوره کاوی عشق در متون عرفانی اسرارالتوحید، تذکره الاولیا، تمهیدات، مرصادالعباد و عوارف المعارف پرداخته شده است. این مقاله برپایه دیدگاه ژیلبر دوران و با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و سرانجام این نتیجه به دست آمده است که اسطوره عشق در میان اسطوره های ایرانی و غیرایرانی، با مضامینی تجلی پیدا می کند که عبارت اند از: پیونددهنده غالب و مغلوب، غنی و فقیر و پیر و جوان، ایجاد حسادت و انتقام و زودرنجی، خاصیت جاودانگی و جاودان کنندگی، اعراض موقت عاشق از معشوق و خودکشی. در متون عرفانی نیز عشق، صفات مثبتی دارد مانند حیات بخشی، ازلی و ابدی بودن، جاودانگی و جاودان کنندگی، دارای منشأ الهی، چیرگی، سرّی و رمزی بودن و نیز جذب حقیقت شدن. علاوه بر آن ها، صفات دیگری نیز دارد که به ظاهر منفی اند و عبارت اند از: بلای جان، حجاب راه، رسواکنندگی و درمان ناپذیری. همچنین صفات دیگر عشق، مربوط به عاشق است که عبارت اند از: اصالت جوهر جان، داشتن مظهر، باعث ذکر بودن، نافی نفسانیت و عجب داشتن، عامل تسلیم و رضا و نیز مانع تعلقات دنیوی بودن.
تحلیل داستان برصیصای عابد و شیخ صنعان بر پایه نظریه میتوس نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
207 - 222
حوزههای تخصصی:
نورتروپ فرای، اسطوره شناس برجسته کانادایی، در کتاب «رمز کل»، نگاهی نو به مسائلی چون اسطوره، استعاره و شخصیت شناسی داشته است و با بهره بردن از داستان های کتاب مقدس، نوع متفاوتی از خوانش آثار ادبی را ارائه کرده است. از منظر فرای، شخصیت هایی همچون آدم و ابلیس، اوج و حضیضی دارند که می توان در ادبیات تمثیلی، شخصیت های مشابه فراوانی برای آن ها پیدا کرد. دو داستان برصیصای عابد، برگرفته از روایت سعدی در مجلس پنجم از مجالس پنج گانه و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار، در زمره ادبیات تمثیلی هستند که شخصیت اصلی آن، از مسیر رستگاری خارج می شود. هدف از این مقاله، بررسی فرجام و عاقبت شخصیت های دو داستان برصیصای عابد و شیخ صنعان براساس نظریه فرای است. پرسش اصلی پژوهش این است که برمبنای دیدگاه قرائت تمثیلی نورتروپ فرای در کتاب «رمز کل»، شخصیت های برصیصا و شیخ صنعان، دارای چه ویژگی هایی هستند؟ روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و یافته های آن نشان می دهد که شخصیت برصیصا، در بین انگاره های مفاهیمِ متناظرِ مدنظرِ فرای، با هبوط ابلیس تطبیق دارد. همچنین داستان شیخ صنعان بازتاب دهنده سرنوشت آدم است که شیخ صنعان نیز همچون آدم، سه مرحله سفر پرماجرا، مبارزه سرنوشت ساز و تعالی قهرمان را پشت سر گذاشته است.
«تحلیل تطبیقی «فضیلت عدالت» سیلگمن در اندیشه مولوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
223 - 240
حوزههای تخصصی:
جنبش نوین روان شناسی مثبت گرا با ریاست مارتین سلیگمن، با هدف کمک به نسل بشر در جهت بهینه سازی کیفیت زندگی و رشد فضایل انسانی که در شش گروه: خردمندی، شجاعت، انسانیت، عدالت، اعتدال و تعالی، جای می گیرند، شکل گرفته است. در آموزه های مولانا می توان شاخصه های علم روان شناسی مثبت را نمایان ساخت. این جستار که به روش تحلیلی- توصیفی انجام شده، درصدد است تا به تحلیل و تبیین فضیلت «عدالت» (از فضیلت های شش گانه سلیگمن) در آثار مولانا بپردازد. نتایج تحقیق حاکی از آنست که این فضیلت و زیر مجموعه های آن: انصاف، رهبری، رعایت حقوق شهروندی، در آموزه های مولانا قابل تبیین و تطبیق است. سلیگمن و مولانا در این زمینه اختلافاتی نیز با یکدیگر دارند که مهم ترینِ آن، نوعِ نگاهِ این دو اندیشمند به انسان است؛ چراکه آبشخورهای این دو اندیشمند برای بیان یک آموزه همسان، با یکدیگر متفاوت است؛ یعنی نگاه مولانا، براساس آموزه های دینی و عرفانیِ اسلام و تأکید بر ارزش های معنوی و قرآنی «خدامحور» است. مولانا با تأسی از منابع دینی و کلام پیامبران و معصومین، در تلاش است تا با این شیوه برجسته به هدایت افراد جامعه بپردازد؛ اما نگاه سلیگمن بر اساس فرهنگ پوزیتیویستیِ غرب، روان شناسیِ وجودگرا و تکیه بر انسان و نیازهای او، نگاهی «انسان محور» است.
تناقض هایی کم ژرف یا در ژرف؟! (وا کاوی گونه های پارادوکس در غزل حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
241 - 256
حوزههای تخصصی:
پارادوکس یا متناقض نما، از صنایع ادبی دارای پیشینه در ادبیات کهن پارسی و از شناخته شده ترین آرایه های شعر امروز در علم بدیع معنوی است. حسین منزوی به عنوان یکی از شاعران نوآور معاصر، به اندازه قابل توجهی از این شگرد شاعرانه بهره برده است. تکرار واژگانی و مفهومی، نوآوری و شگفت انگیزی، می تواند از شاخص های تعیین تناقض نماهای کم اثر یا «کم ژرف» و تأثیرگذار یا «درژرف» باشد. در این جستار، کوشش بر آن است که با روش تحلیلی-توصیفی، تعریف مشخصی از تناقض های کم ژرف و درژرف ارائه شود و در ادامه با بررسی هایی که از حضور این آرایه ادبی در غزل های منزوی صورت گرفته، به این پرسش پاسخ داده شود که سهم هرکدام از این تناقض ها در غزل او چه میزان است. نتایج به دست آمده از این پژوهش حاکی از آن است که تکرارهای واژگانی و مفهومی در ساخت تناقض های غزل او به مراتب بیشتر از نوآوری و شگفت انگیزی در مجموع این تناقض ها است.
تحلیل طنز در «البخلاء» اثر جاحظ بر اساس نظریه عمومی طنز کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
191 - 206
حوزههای تخصصی:
در طنز کلامی، زبان علاوه بر این که وسیله ای برای رساندن معانی طنزآمیز است، به عنوان ابزاری برای طنزآفرینی نیز درنظر گرفته می شود. در نظریه عمومی طنز کلامی علاوه بر تحلیل سطح معنا، سطوح زبانی، شناختی و جامعه شناختی طنز نیز مورد تحلیل قرار می گیرد. «البخلاء» اثر مشهور «جاحظ» است که در آن حالات گوناگون مشاهیر، علماء و ادبای بخیل در قالب داستان هایی کوتاه توصیف می شود. نثر البخلاء به علت ماهیت جذاب و نقادانه، نقشی مؤثر در ایجاد، تثبیت و عادی سازی انگاره های ذهنی جاحظ در قالب طنز دارد. وجود این ویژگی نشان می دهد که این اثر قابلیت انطباق با نظریه عمومی طنز کلامی را دارا است؛ بنابراین در این پژوهش تلاش می شود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، متغیرهای شش گانه نظریه عمومی طنز کلامی در داستان های البخلاء بررسی شود. پرسش اصلی این است که عناصر کلامی جاحظ در طنز «البخلاء» چگونه است؟ نتایج نشان می دهد تقابل انگاره در این اثر به صورت واقعی/غیرواقعی، منتظره/غیرمنتظره و ممکن/غیرممکن و با استفاده از سطوح ساختواژی، واژگانی، نحوی و معنایی جلوه یافته است. همچنین طنز داستان زمانی به اوج می رسد که تقابل های فوق از طریق قرارگرفتن دو شخص متضاد و یا دو موضوع مخالف ارائه می گردد.
بررسی طالع های نحس نجوم احکامی در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
137 - 154
حوزههای تخصصی:
توجه گسترده پیشینیان به افلاک و حوادث فلکی موجب باور به تاثیر افلاک در زندگی انسان ها شد و این امر تا جایی پیش رفت که تمام شئونات زندگی، مانند سرنوشت انسان ها، پیروزی ها و شکست ها، خوشبختی و بدبختی، ترسالی و خشکسالی و.. را در بر گرفت و موجب پدید آمدن مباحث گسترده ای چون سعد و نحس نجوم و طالع بینی ها و اختیارات نجومی شد. این باور عمومی به ویژه پس از نیمه های سده پنجم هجری بسیار مورد توجه شاعران ایرانی قرار گرفت؛ به گونه ای که تفسیر بسیاری از ابیات شاعران بزرگ این دوران، بدون آگاهی کافی از دانش نجوم، باورها و احکام نجومی ناممکن است. در این پژوهش طالع های نحس را در اشعار انوری، نظامی و مسعود سعد که هر سه از حکیمان آگاه به نجوم بوده اند، بررسی کرده ایم. در نتیجه این پژوهش سیزده طالع نحس را از اشعار این شاعران استخراج کرده و با مراجعه به آثار معتبر و کهن نجومی، علت نحس خوانده شدن آن ها را توضیح داده ایم. برای سخن گفتن از طالع های نحس، نیاز بود طالع های سعد را نیز معرفی کنیم؛ اما به سبب گستردگی مطالب، در مقاله ای دیگر آن ها را بررسی کرده ایم.
بازتاب عشق قلندرانه شطاریه در دیوان عاقل خان رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
29 - 50
حوزههای تخصصی:
عاقل خان رازی، شاعر، مورخ و دولتمرد عهد گورکانیان هند بود که بنابر گفته محمد امین عامر، در حدود سال 1206 ه.ق/1614 م در اورنگ آباد دکن چشم به جهان گشود؛ اما براساس بیتی از خود وی، اصل او از خواف است. نام اصلی او، میرعسکری بود؛ اما تخلص رازی را برای خود برگزید که احتمالاً به دلیل انتساب معنوی او به مرادش، برهان الدین راز الهی بوده است. او مقامات و مناصب والایی داشت و در عرصه تاریخ، سیاست و ادب، در سرزمین هند دارای نامی شناخته شده بود؛ اگرچه در ایران باید او را در شمار شاعران گمنام جای داد. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتی، برای کسب علوم روحانی به حضرت برهان الدین راز الهی رجوع کرد که در دوران پادشاهی «اورنگ زیب عالمگیر»، پادشاه هند، می زیست و از سلسله عرفای معروف شطّاریه به شمار می رفت. در پژوهش پیشِ رو، نگارندگان به روش تحلیل محتوا و با استفاده از دیوان شاعر، درصدد پاسخ به این سؤال هستند که نمود و تجلی عشق قلندرانه شطاریه در شعر عاقل خان رازی چگونه است؟ نتیجه تحقیق بیانگر چرخیدن مفاهیم وحدت، سکر، رهایی، فقر، فنا، بقا، رندی و قلندریِ شاعر، بر مدار عشق به گنج مخفیِ وجود مطلق است.
تحلیل شخصیت های منظومه ویس و رامین بر اساس الگوی کارپمن (با تأکید بر شخصیت های ویس، رامین، موبد، دایه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
173 - 190
حوزههای تخصصی:
مثلث کارپمن که توسط استیون کارپمن طراحی شده است، الگویی روان شناختی بوده و بیانگر عملکرد افراد در یک مثلث روانی درام است. در هر ضلع مثلث کارپمن، یک نقش وجود دارد که افراد درطی تعامل با یکدیگر و با جابه جایی در نقش های سه گانه، در این مثلث، باقی می مانند. نقطه مقابل مثلث درام کارپمن، مثلث تد است که شخصیت های سه گانه با آگاهی ازطریق فکر و رفتار خود، از مثلث درام نجات می یابند. در این مقاله، شخصیت های اصلی منظومه ویس و رامین براساس الگوی شخصیتی کارپمن مورد بررسی قرار می گیرند. پیرو این تحلیل روان شناختی، چهار شخصیت موبد، ویس، رامین و دایه، در جایگاه های آزارگر، قربانی و ناجی، ایفای نقش کرده و با چرخش های رفتاری در این نقش های سه گانه در مثلث درام باقی می مانند. مطابق با نتیجه به دست آمده، الگوی ثابتی بر شرایط و روابط مختلف انسانی حاکم است که در داستان های مختلف نیز بازتاب دارد؛ بر این اساس، افراد در شرایط جبری محتوم، محکوم اند و جز با ذهن آگاه، قادر به تغییر شرایط و رهایی از مثلث درام نیستند.
تحلیل ساختار و کارکردهای کلان روایت ها در قصاید مدحی( مطالعه موردی قصاید فرخی سیستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
متن و معنی قصاید مدحی، در ساختاری روایی ساماندهی می شود. شاعر تلاش می کند تا بر اساس تاریخ، تجربه و علوم مختلف، روایت های خرد را که قدرت نظام سازی ندارند به حاشیه براند یا آنها را در روایتی جامع و واحد که سیاست و مذهب حاکم از آن حمایت می کنند، حل نماید. همین امر موجب شکل گیری کلان روایتهایی مانند آزادی و عدالت، رفاه و توسعه و در نتیجه «سایه خدا بودن پادشاه» در قصاید مدحی است. این روایت های ساخته شده، دیگر نیاز به تایید یا تصدیق علمی و بیرونی ندارد، بلکه بلاغت درونی شعر و قرارداشتن شاعر در ساختار قدرت، مشروعیتی درونی به آن ها می دهد. در این مقاله تلاش شده تا با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأسی از اندیشه های فرانسوا لیوتار، به این پرسش پاسخ داده شود که ساختار و شیوه های شکل گیری کلان روایت ها در قصاید مدحی چگونه است؟. می توان کلیت سازی، بدیهی جلوه دادن حقیقت های ایدئولوژیک، مشروعیت بخشی های زبانی، طرد و جذب، گفتمان سازی و نفی تناقضات اجتماعی، از مهمترین پیامدهای زبانی و معنایی شکل گیری کلان روایت در قصاید مدحی دانست.
بررسی شیوه اعمال قدرتِ مبهم و استعاری در نمایشنامه قوی تراثرآگوست استریندبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
87 - 106
حوزههای تخصصی:
برخی از آثار ادبی، علیرغم ظاهر ساده و حجم کم، به قدری پر محتوا بوده و درونمایه قوی دارند که در معادلات فلسفی بزرگ ترین فیلسوفان دوره معاصر نیز می گنجند. نمایش قوی تر اثر یوهان استریندبرگ از این قاعده مستثنی نیست. هدف اصلی این مقاله پس از بازتعریف ابهام، فراتر از تعریف امپسونی و استعاره، گسترده تر از معنای دریدایی آن، با تکیه بر فرایند ناگزیر فراخواندن، فروهشتن و انتساب، کشف چگونگی اعمال قدرت نویسنده، و نقش او در خلق اثر- که خود خوانشی از دنیای پیرامون اثر است- و همچنین شیوه اعمال قدرت خواننده در درک و تفسیر متن- که خود بازنویسی اثر از دیدگاهی متفاوت است- می باشد و در این راه چهارچوبی کلی را که فوکو در بررسی قدرت و گفتمان ارائه نموده است، مبنای کار قرار می دهد. پس از یافتن ارتباط ابهام و استعاره با یکدیگر، به کشف نقش این دو در اعمال قدرت یا جلوگیری از آن و در نهایت رابطه این مفاهیم با ادبیات، خلق و خوانش این اثر ادبی پرداخته می شود. پاسخ به این سوال که ابهام و استعاره چه نقشی در تولید و اعمال قدرت یا جلوگیری از آن دارند هدف اصلی این کار پژوهشی است. در دنیای متن، همچون دنیای فرامتن، عرصه ابهام و استعاره سازی و در نتیجه میدان جنگ اراده ها، غرایز، منافع و استعاره های گوناگون و جنگ استعاره ها گاهی با روش های مسالمت آمیز به نوعی صلح یا آتش بس موقت می انجامند امّا در صورتی که چنین روش هایی به نتیجه نرسند، تنها خشونت برهنه زور می تواند استعاره ای را به نفع استعاره ای دیگر ناحق و باطل جلوه دهد. با توجه به اینکه روش تحقیق در این مقاله کیفی است، خوانش جزءبه جزء متن، گزینش برخی کلمات و اجزای تشکیل دهنده متن بر اساس رویکردی که در پیش گرفته شده است و توصیف کیفی داده ها عمده ی فعالیت ها را در پیاده کردن چهارچوب نظری تحقیق بر روی متن ادبی مورد مطالعه تشکیل می دهد.
بررسی منشأ زائوم ها در غزلیات شمس با تکیه بر آرای کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
147 - 160
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی غزلیات شمس با ابیاتی مواجه می شویم که موسیقیایی، امّا فاقد معنایی خاص هستند. عبارات این ابیات که در برخی از پژوهش ها، با نگرشی فرمالیستی، زائوم یا فراخرد نامیده شده اند، بحث ها و چالش های فراوانی در میان پژوهشگران برانگیخته اند. دریافت پاسخ این پرسش که منشأ روان شناختی سرایش چنین ابیاتی چیست و ریشه در چه رویدادهایی در زندگی مولانا دارد، یکی از مباحثِ دارای اهمیّت و ضرورت ویژه است. در پژوهش پیش رو با رویکرد تحلیلی توصیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای و به ویژه با بهره گیری از اندیشه های روان شناختی کارل گوستاو یونگ به بررسی این ابیات خواهیم پرداخت. بدنه اصلی مقاله را بررسی روان شناسانه ابیاتی از مولانا تشکیل می دهد که می تواند مصداقی از زائوم باشد. برآیند این پژوهش، کشف پیوند تنگاتنگی است که در میانه این زائوم ها با نمود کهن الگوی دیونیسوسی وجود دارد و از رویدادهای تراژیک زندگی مولانا سرچشمه می گیرد؛ رویدادهایی که بر شکل گیری اشعار فاقد معنا امّا موسیقیایی غزلیات شمس، تأثیر مستقیم گذاشته است. بر این اساس، ابیات زائوم گونه مولانا، ریشه در ضمیر ناخوداگاه جمعی شاعر دارد و حاصل تجلی کهن الگوی دیونیسوسی وی در پی رویدادی تراژیک، یعنی دوری دفعی از شمس تبریزی است.
بررسی استعاره مفهومی دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا پیش از پیدایشِ زبان شناسی، استعاره فقط یک ویژگی زبان ادبی- به ویژه شعر- محسوب می شد؛ امّا مطالعات شناختی در زمینه استعاره این دیدگاه سنّتی را گسترش داده است. در این پژوهش که با روش تحلیلی و توصیف زبان شناختی و با تحلیل ابیاتی از دیوان عطار انجام شده است، پس از معرفی رویکرد شناختی به استعاره، برخی از استعاره های مفهومی با قلمرو مبدأ «دریا و وابسته های آن»، به عنوان یکی از پرکاربردترین تصاویر شعری در دیوان عطار ، براساس نظریه استعاره مفهومی مطابق با تقسیم بندی قاسم زاده، در قالب استعاره های «ساختاری»، «هستی شناختی»، «جهت یابی»، «ظرفی» و «شخصیت بخشی» بررسی شده است. سؤال اصلی این پژوهش این است که نوع و شیوه کاربرد استعاره دریا و متعلّقات آن در دیوان عطار براساس نظریّه استعاره مفهومی چگونه است و هدف عطار از کاربرد این استعاره ها چیست. بیشتر استعاره های اصلی عطار شامل سه «نگاشت» است: «انسان قطره است»، «دل دریاست» و «عشق دریاست». مراحل شناخت و دریافت اندیشه عطار، حول محور مفهومی سازی «انسان»، «دل» و «عشق» جریان دارد. فراوانی قلمروهای مقصد از آن جهت است که از نظرگاه عرفا و ازجمله عطار، همه احوال بر «دل انسان عاشق» وارد می شود. انتخاب قلمروهای مبدأ دریا نیز بیانگر دیدگاه عرفانی عطار درباره دریاست. تمایلات عرفانی عطار در انگیزش استعاره های او بسیار مؤثر بوده؛ به همین دلیل جانب زیبایی شناسی این استعاره ها بسیار کم رنگ است.
تحلیل عواطف در داستان های محمود دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و داستان های کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
197 - 216
حوزههای تخصصی:
آدمی با ابراز عواطف به جهان خود روح می بخشد. «ابراز عاطفه» یکی از شیوه های ارتقاء کیفیّت زندگی و برقراری ارتباط های مؤثر انسانی است. در ادبیات داستانی معاصر، آثار محمود دولت آبادی به لحاظ واقع گرایانه بودن، متونی مناسب برای بررسی عواطف انسان ها و تعامل های عاطفی آنان است. نویسنده در مقاله حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی به «بررسی کمی و کیفی عواطف شخصیّت ها» در داستان های دولت آبادی (رمان جای خالی سلوچ و نه داستان کوتاه) پرداخته است. مهم ترین هدف؛ یافتن پاسخ این پرسش هاست: «چه عواطفی» «چرا»، «چگونه» و با «چه پیامدهایی» در اشخاص داستان های منظور بروز می یابند؟ نتایج نشان می دهد: در داستان های برگزیده، عواطف منفی خاصه «خشم و ترس» غالباً به علل: مشکلات اقتصادی، قهر طبیعت، فقر فرهنگی، جامعه ارباب-رعیتی، و... به شیوه های مختلف مانند: آشوب و نزاع های جمعی، خشونت های کلامی و غیرکلامی (آزارهای جسمی و روحی) بروز یافته، بر عواطف مثبت چیره می گردند. عواطف مثبت همچون: «شادی و عشق» نسبتا اندک و اغلب در رفتارهای غیر کلامی اشخاص داستان و گاه در برخی سنت های محلّی و ملّی- غالباً به صورت «غیرمستقیم»- نمایان می شوند. آثارعواطف که گاه خود، عامل پیدایی یا دگرگونی عواطف دیگرند، در حیطه های زیستی-فرهنگی-اجتماعی اشخاص داستان به اشکال مختلف ظهور می یابند
بدر شاکر السیاب و گذار از شعر رمانتیک به شعر مدرنیستی تاماس استرن الیوت بر اساس مکتب ادبیات تطبیقی فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
243 - 260
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نفوذ و تأثیر توماس استرنز الیوت (1888-1965) شاعر، نمایشنامه نویس، منتقد ادبی و ویراستار آمریکایی- بریتانیایی بر شعر بدر شاکر السیاب (۱۹۲۶-۱۹۶۴)، شاعر مشهور عراقی و از پیشاهنگان شعر نو عرب می پردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که کدام خاستگاه اندیشگانی از اندیشه های الیوت بر آثار السیاب تأثیر گذاشته است و تأثیرات بیانی یا صور خیال تی .اس الیوت بر بدر شاکر السیاب چه هستند؟ روش پژوهش پیشِ رو، توصیفی-تحلیلی است و اساس آن مبتنی بر نظریه تطبیقی تأثیر مکتب فرانسوی کلادیوگیین در «زیبایی شناسی تأثیر ادبی» است. مطابق با نظریه کلادیوگیین، تأثیر ادبی محل زایش آثار ادبی دیگر می شود و ادبیات، ادبیات تولید می کند. نتایج تحقیق نشان می دهد السیاب، تحت تأثیر اندیشگانی و بیانی الیوت قرار گرفت و دیگر روی از شعر رومانتیک برتافت و به شعر مدرنیستی الیوت روی آورد. وی به مضامین مشابه الیوت توجه کرد و از این رو شعرش بازتاب ناامیدی و یأسی است که در عراق حاکم شده بود و عراق را همانند سرزمین بایر الیوت توصیف کرد؛ دیکتاتورها و مستبدانِ عراق را غیرمستقیم به باد انتقاد گرفت و به تأثی از الیوت، بغداد را شهر غیرواقعی توصیف کرد که بایر و بی آب و علف است که از آن چیزی رویش نخواهد کرد؛ همان گونه که الیوت معتقد است از سرزمین بایر هیچ رویش و رشدی اتفاق نمی افتد. در حوزه تأثیرات بیان یا صورخیال، السیاب تحت تأثیر الیوت، به واسطه بهره گیری هنرمندانه از اسطوره تموز و ایشتر، به مسببین سرزمین بایر عرب حمله کرد. تحت تأثیر الیوت، السیاب از استعاره های الیوتی استفاده کرده است و برای نشان دادن غلبه تاریکی بر روشنایی، شب را با صنعت تشخیص به کار برده است؛ همان شیوه ای که الیوت نیز در بازنمود اوضاع تیره و تار سرزمین بایر از آن بهره گرفته است. هرچند الیوت بر السیاب اثر گذاشت، اما شعر السیاب به هیچ روی تقلیدی نیست و وی اشعاری را سروده که تأثیر الیوت را کم و ناچیز جلوه می دهد.
گفتمان شناسی تصانیف ملک الشعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
87 - 104
حوزههای تخصصی:
تصنیف، گونه ای از شعر است که همراه با موسیقی ارائه می شود. این گونه ادبی همواره در طول تاریخ وجود داشته است؛ ولی تا قبل از انقلاب مشروطیت، مضمون آن عشق و عواطف درونی بود. با ظهور نهضت مشروطه و همراه با تحولات ابعاد گوناگون جامعه، تصنیف نیز درون مایه اجتماعی به خود گرفت و در خدمت بیان اندیشه های روشن فکران قرارگرفت. سخن کاوی یا تحلیل گفتمان نوعی مطالعه میان رشته ای است که به تجزیه و تحلیل کلام می پردازد و منجر به خوانش عمیق آثار ادبی می شود. این پژوهش بر مبنای تحلیل گفتمان از نوع انتقادی آن سعی بر این دارد تا به بررسی و تحلیل تصانیف ملی میهنی ملک الشعرای بهار و انتقادها و روشنگری های وی در جریان نهضت مشروطه بپردازد. این گفتمان با مؤلفه های لیبرالیسم، سوسیالیسم، ناسیونالیسم، پارلمانتاریسم و دموکراتیسم، سوژه سیاسی خود را می یابد و هژمونی گفتمان حاکم را به چالش می کشد. گفتمان ناتورالیسم و لیبرالیسم محوریت تمام تصانیف را دربرمی گیرد. در سؤال اصلی این پژوهش چگونگی تأثیر تصانیف ملک الشعرای بهار در جنبش مشروطیت مردم ایران مطرح است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های آن با استفاده از شیوه تحلیل محتوا و کتابخانه ای و سندکاوی، بررسی شده است.