فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با رشد و گسترش حیرت انگیز فناوری در روزگار کنونی، رابطیه انسان و فناوری هر روز پیچیده تر می شود و این مسئله حیات اجتماعی انسان ها را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. مسئلیه اصلی پژوهش پیش رو بررسی مردم نگارانیه روایت انسان ها از برداشتشان از زندگی تحت تأثیر این فناوری های نوظهور در قالب تجربیه شخصی خودشان است. منظور از فناوری های نوظهور در این پژوهش به طور مشخص فناوری های مرتبط با اقتصاد بلاک چینی است. ارتباط انسان ها با این فناوری تا حدی نامأنوس بررسی می شود تا از این طریق به تحلیلی از جهان جدید دست بیابیم و الزامات هستی شناختی و معرفت شناختی آن را کنکاش کنیم.
در همین راستا به تحلیل نظرات کاربران فعال در حوزیه بلاک چین در اینستاگرام پرداختیم و با شناسایی 9 کاربر فعال و تأثیرگذار در این فضا، با روش نتنوگرافی صفحات مجازی آن ها را مورد تحلیل قرار دادیم.
نظرات کاربران در سه دستیه مفهومی قرار گرفتند: 1. دیدگاه های انقلابی؛ 2. دیدگاه های خنثی؛ و 3. دیدگاه های هیبریدی؛ هرچند بلاک چین از ابتدا ادعای ارائیه نظم اقتصادی غیرمتمرکز جدید و جایگزینی این نظام اقتصادی با سیستم فعلی اقتصاد جهانی را داشته است.
پس از تحلیل انسان شناختی این دسته های مفهومی، درنهایت به نظر می رسد پتانسیل انقلابی بلاک چین در حدی نیست که ساختارهای پهن دامنیه نظام سرمایه داری را به کلی تغییر دهد و نظام مالی جدیدی را مستقر کند، بلکه با جاگیری در همین ساختار کنونی می تواند سبب بهبود امور اجتماعی و حیات انسانی شود.
تحولات مفهومی آرمان شهر در جامعه شناسی معاصر با تأکید بر رویکرد نهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۵)
287-316
حوزههای تخصصی:
اندیشه ورزی پیرامون جامعه مطلوب سابقه طولانی در تاریخ تفکر بشری داراست و در بیشترصورتبندی های اجتماعی وجود داشته است. جامعه شناسی معاصر علیرغم تفاوت هایی که با اندیشه ها ی نظریه پردازان کلاسیک دارد غالباً شامل نوعی تصور صریح یا ضمنی از جامعه مطلوب بوده است. در دهه های اخیر تلاش های فکری جامعه شنا سان در باب وضعیت مطلوب جامعه، عمدتاً حول گفتمان های نظری و در قالب اصطلاحات و مفاهیم جدید دنبال می شود که نوشتار حاضر تلاش می کند با روش مروری تحلیلی به این سؤال بپردازد که در دهه های اخیر چه تغییراتی در مفهوم آرمان شهر نسبت به دیدگاه های کلاسیک جامعه شنا سی به وجود آمده است؟ در پاسخ می توان، توجه به رویکردهای نهادی در کنار پیچیدگی های فزاینده جامعه جدید را به عنوان فرضیه مطرح کرد. برای این منظور ادبیات نظری و مفهومی حاکم بر موضوع و ویژگی های نظم اجتماعی و جامعه مطلوب را در جامعه شنا سی کنونی مورد بحث قرارداد که حاصل آن ظهور مفاهیم جدید همچون جامعه خوب، جامعه مدنی، جامعه سالم، جامعه شایسته و بالاخره جامعه خلاق است. نقطه مشترک همه این مفاهیم علاوه بر نقد وضعیت های جاری ترسیم وضعیتی بهتر برای ارتقای شکوفایی انسان و رفاه اجتماعی است. آن ها همچنین به اهمیت نهادها و ساختارهای اجتماعی در شکل دادن به جامعه مطلوب پرداخته اند که تا قبل از آن مورد توجه نبوده است.
نابرابری نشاط و ارتباط آن با میزان توسعه یافتگی در مناطق شهر تهران (مقایسه موردی مناطق 3، 13 و 17 شهر تهران)
منبع:
زیست سیاست و توسعه دوره اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
41 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: شاخص نابرابری تعدیل شده نشاط (IAH) شاخص جدید و مناسبی برای نشان دادن وضعیت نشاط در کشورها یا مناطق مختلف است که از ترکیب آماره های میانگین و انحراف استاندارد به دست می آید و علاوه بر میزان نشاط، نابرابری آن را نیز نشان می دهد. مقاله حاضر درصدد است با ترکیب رویکرد مساوات گرایان و مطلوبیت گرایان تصویری از "نشاط" و "نابرابری تعدیل شده نشاط"در شهر تهران براساس میزان توسعه یافتگی مناطق ارائه و تفاوت آن ها را براساس سطوح توسعه یافتگی این مناطق تبیین کند. بدین منظور مناطق شهر تهران به سه خوشه با سطح توسعه یافتگی بالا، متوسط و پایین تقسیم و از هر خوشه یک منطقه برای مطالعه انتخاب شده است. آنچه در این مقاله از آن به عنوان نشاط یاد می شود ارزیابی سراسری افراد از زندگی خویش است. همین ارزیابی فردی وقتی به شکل جمعی تحلیل شود می تواند ایده بسیار خوبی برای تحلیل وضعیت توسعه و دستیابی به توسعه پایدار در یک محدوده را به دست دهد.روش: مقاله حاضر متکی بر داده های تحقیقی است که دو شاخص اصلی آن میزان و نابرابری نشاط در میان مناطق انتخاب شده با روش کمی از نوع پیمایش به صورت پهنانگر و مقطعی به انجام رسیده است. جامعه آماری پژوهش را جمعیت 18 سال و بالاتر در شهر تهران تشکیل می دهد که حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران 600 نفر برآورد شده است. جمعیت نمونه براساس نسبت جمیعت بین مناطق مختلف بدین صورت تقسیم شد که منطقه 3 برابر با 230 نفر، منطقه 13 برابر با 177 و منطقه 17 نیز 193 نفر تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه در حجم نمونه 600 نفری از سه منطقه شهر تهران با سطوح توسعه یافتگی متفاوت و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی سیستماتیک استفاده شده است. دو نوع مقیاس پرکاربرد برای اندازه گیری نشاط به روش گذشته نگر در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفته است. اول پرسشنامه آکسفورد است و فرم نهایی آن با 29 پرسش 4 گزینه ای آماده شده که در هر پرسش فرد درباره خود از احساس ناشادی تا احساس شادی بسیار زیاد، قضاوت می کند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار spssو برای محاسبه شاخص IAH از فایل اکسل محاسبات این شاخص استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد، همان طور که در سطح کلان و در بین کشورها میزان نشاط و نابرابری نشاط بر حسب میزان توسعه یافتگی متفاوت است، در سطح مناطق شهری نیز این امر صادق است؛ بدین معنا که در مناطقی که توسعه یافتگی بالاتری دارند، وضعیت نشاط بهتری دارند. وضعیت بهتر هم بر حسب میزان و پراکندگی نشاط سنجش می شود؛ یعنی جایی که میزان نشاط بالاتر و نابرابری پایین تری دارد، وضعیت آن بهتر از مناطق دیگر است. برای نشان دادن سطح و میزان نابرابری نشاط از شاخص نابرابری تعدیل شده نشاط استفاده شد. مناطقی که نمره IAH آن ها بالاتر است وضعیت نشاط آن ها بهتر است و این براساس سطح توسعه یافتگی متفاوت خواهد بود. در میان مناطق مورد مطالعه منطقه 3 با میانگین 6.85 بالاتر از دیگر مناطق است و منطقه 13 و 17 نیز به ترتیب دارای میانگین 6.33 و 5.59 هستند. نکته قابل توجه این است که در هر سه منطقه میانگین نشاط بالاتر از حد متوسط (یعنی 5) است. از طرف دیگر بررسی انحراف استاندارد نشان می دهد که میزان نابرابری نشاط (یا ارزیابی کلی افراد از وضعیت زندگی خویش) در منطقه 17 بالاتر از دیگر مناطق است و منطقه 3 نیز از منطقه 13 و 17 نابرابری کمتری دارد. بدین ترتیب، منطقه 3 با بالاترین میانگین و کمترین میزان نابرابری نشاط نسبت به دیگر مناطق از وضعیت نشاط بهتری برخوردار است. نمره نابرابری نشاط، که در یک طیف 0 تا 100 نمره ای محاسبه شده، در منطقه 3 برابر با 57.52، منطقه 13 برابر با 52.55 و منطقه 17 برابر با 42.45 و در شهر تهران، به طور کلی، معادل 50.32 است. مقایسه همین اعداد با یکدیگر کاملاً ارتباط بین نابرابری نشاط و سطح توسعه یافتگی مناطق را تایید می کند. همان گونه که در پژوهش های متعدد انجام شده بین کشورها، کشورهایی که از رتبه بالاتری از لحاظ سطح توسعه یافتگی برخوردار هستند از نظر نابرابری نشاط دارای شرایط بهتری هستند.نتیجه: نتایج پژوهش نشان داد که در سطح مناطق شهری "نشاط" و "نابرابری تعدیل شده نشاط" با سطح توسعه یافتگی رابطه دارد؛ بدین معنا که در مناطق با توسعه یافتگی بالاتر میانگین نشاط بالاتر و نابرابری نشاط کمتر است. در مناطقی که توسعه یافتگی بالاتری دارند به دلیل بهبود در شرایط زندگی اعم از برطرف شدن نیازها و خواسته ها افراد قضاوت بهتری نسبت به شرایط زندگی خود دارند. از آنجا که نشاط در اینجا به عنوان ارزیابی کلی فرد از شرایط زندگی سنجش شده، یافته ها نشان می دهد که بهبود شرایط زندگی اثر مستقیمی بر نشاط دارد.
شناسایی مولفه های سواد قومی - نژادی در آموزش متوسطه اول: سنتز پژوهی بر اساس مدل روبرتس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
86 - 114
حوزههای تخصصی:
سواد قومی- نژادی یکی از اَشکال نوظهور سواد با هدف پوشش دادن موضوع مهم قومیت و نژاد در جهان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های سواد قومی- نژادی در آموزش متوسطه اول است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن سنتزپژوهی بر اساس مدل روبرتس است. جامعه پژوهش از ۲۸۹ مقاله داخلی و خارجی در خصوص سواد قومی- نژادی در بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۳ میلادی و از مجلات معتبر، تشکیل شده است. نمونه پژوهش بر اساس نمونه گیری هدفمند شامل ۴۰ مقاله علمی پژوهشی است که از صافی معیار های خاصی عبور کرده اند. جهت روایی و پایایی داده ها از چندین پژوهشگر استفاده شد و میزان توافق پژوهشگران ۷۶ درصد محاسبه گردید. تجزیه تحلیل داده ها به صورت کدگذاری باز، محوری و منتخب بود. طبق یافته ها مؤلفه های سواد قومی- نژادی در ۶ بعد و ۲۱ عامل طبقه بندی شدند. مؤلفه های سواد قومی- نژادی عبارتند از ۱- مفهوم شناسی نژاد و قومیت ۲- آشنایی قومی- نژادی ۳- آگاهی از نژادپرستی و قوم گرایی ۴- برابری و عدالت ۵- هویت یابی ۶- اخلاق و احترام. نتایج نشان می دهد که نظام آموزشی می تواند با گنجاندن مؤلفه های سواد قومی- نژادی شناسایی شده در برنامه درسی متوسطه اول، دانش آموزانی آگاه از موضوع نژاد و نژادپرستی، دوستدار عدالت برای همه اقوام و نژادها، اهل تعامل و دوستی با همه اقوام ، آشنا به هویت قومی- نژادی خود و در عین حال پایبند به مولفه های هویت ملی تربیت نماید.
راهنمایی دانشجویان در تحصیلات تکمیلی؛ سبک ها، فرصت ها و موانع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله ها و پایان نامه ها بخش مهمی از فرایند تولید دانش در دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به شمار می آیند و ارتقای کیفیت و استانداردهای آنها تضمین کننده توسعه دانش و پیوند بیشتر آن با متن اجتماعی و فرهنگی است. با اتکا به تحلیل مضمون مصاحبه های نیمه ساخت یافته با بیست و دو عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، مقاله حاضر به دنبال شناسایی سبک های سرپرستی به کار گرفته شده اعضای علمی و ارزیابی آنها از فرصت ها و چالش هایی است که در مسیر ایفای این نقش با آن رو به رو می شوند. بر اساس سه پیوستار، سطح درگیری در نقش، شیوه نظارت و نیز توجه به خصوصیات رفتاری و شخصیتی دانشجویان، گونه های اصلی سبک های سرپرستی را می توان در پنج دسته واگذارکنندگان، مراقبین منضبط، حامیان عاطفی، مربیان فردی و مربیان مشارکت جو تفکیک کرد و در ذیل آنها گونه های فرعی را نیز شناسایی کرد. سبک های به کار گرفته شده بیش از آنکه حاصل قواعد و چهارچوب های مدون سازمانی باشند برآمده از تجارب، سلیقه ها و مناسبات قدرت در دانشگاه و خرده فرهنگ های شکل گرفته حول آن و نیز شرایط اقتضایی هستند و به تناسب، فرصت ها و محدودیت هایی را برای اساتید به همراه می آورند.
تأمّلی بر مفهومِ منجی گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با طرحِ این پرسش که منجی گرایی چیست؟، کوشیدیم منجی گرایی را به مثابه چشم داشت به عاملیّتی برای برون رفت از وضعیت، موردِ تحلیل قرار دهیم. بر این اساس، ابتدا از اهمیّتِ وضعیت هایی گفتیم که منجی گرایی در نسبت با آن ها جهت گیری می شود. سپس در وضعیت های مختلف، جهت گیری هایِ مختلفِ منجی گرایی را نشان دادیم. و در ادامه هم با اذعان به تفاوتِ جهت گیری ها، بر پایه همیشگی بودنِ «میلِ برون رفت از وضعیت»، از تداومِ فرایندِ لحظاتِ منجی گرایانه گفتیم. اهمّیتِ پژوهش درباره مفهومِ منجی گرایی، در آن است که عموماً مفهومی تک بعدی و خودبسنده در نظر گرفته می شود. تک بعدی به این معنا که عموماً منجی گرایی فقط به انتظارِ موعودِ ادیان فروکاسته می شود، که آن هم خودبسنده است و پدیداریِ آن در نسبت با هیچ وضعیتی نیست. بدین سان هدفِ این پژوهش این بوده است که با وضعیت زدایی از منجی گرایی، سویه هایِ فراگیرتری از آن را هم نشان دهیم. کوشیدیم با رویکردی تحلیلی و توصیفی، و هم چنین با وام گیری از برخی منابعِ نظریِ حوزه علومِ انسانی در راستایِ چهارچوبِ نظریِ موردِ استفاده شده پژوهش، به هدفِ مدّنظرمان برسیم. و در نتیجه نشان دادیم که منجی گرایی نه فقط یک مفهومِ دینی و برپایه آرمان گرایی، بلکه در ضمنِ این، مفهومی است که در تمامِ سطوح و شئوناتِ زیستِ انسانی جریان دارد.
JCPOA’s Online Discourse: A Meta-Analysis
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
447 - 464
حوزههای تخصصی:
Background: Joint Comprehensive Plan of Action (JCPOA) signed in 2015, limited Iran’s nuclear program in exchange for sanctions relief. The U.S. withdrew in 2018, but talks continue to revive the deal.Aim: This meta-analysis examines how academic research from 2017 to 2024 has analyzed the JCPOA through the lens of critical discourse studies, revealing the interplay of language, power, and identity in constructing meaning around the agreement.Methodology: This meta-analysis synthesizes 27 peer-reviewed studies (2017–2024) to examine the discursive construction of JCPOA through critical discourse analysis (CDA) frameworks.Discussion: The study reveals how competing narratives shaped the agreement’s trajectory, focusing on three key dimensions: (1) transatlantic policy divergences, where EU multilateralist discourses clashed with U.S. unilateralist "America First" rhetoric under Trump, exacerbating diplomatic rifts; (2) domestic Iranian narrative battles, where reformist and conservative factions framed the JCPOA as either pragmatic diplomacy or ideological betrayal, leveraging media and social media to delegitimize opponents; and (3) diplomatic communication strategies, where translational asymmetries and linguistic negotiation underscored the politicized nature of interstate dialogue.Conclusions: The study demonstrates how discourse not only reflected but actively produced geopolitical realities, generating new identities (e.g., Iran as "resistant"), policies (e.g., maximum pressure), and material outcomes (e.g., renewed uranium enrichment).
درآمدی بر مختصات تاریخی میدان دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون آثار گوناگونی به بررسی وضعیت علوم اجتماعی در ایران پرداخته اند. برخی مبانی نظری این علوم را کاویده اند و عواملی نظیر ضعف یا قوت سنت های فکری، چالش سنت و مدرنیته، چالش علوم «غربی» و بومی و... را محور بررسی خود قرار داد ه اند. و بعضی دیگر سازوکارهای اجتماعی تولیدِ علم را مبنا قرار داده اند و مسائل نهادی و سازمانی را بررسی کرده اند. گرچه این دو رویکرد با هم متعارض نیستند اما تاکید بیش ازحد بر هر یک از این شقوق موجب ایجاد شکاف میان تحلیل فرمالِ علوم اجتماعی و تحلیل محتوایی آن شده است. در این مقاله،که با روش نظریه مبنایی انجام شده است، تاکید بر وضعیت علوم اجتماعی در حوزه دانشگاهی، با تمرکز بیشتر بر رشته جامعه شناسی، است و در این مسیر می کوشیم با بررسی علوم اجتماعی دانشگاهی به مثابه یک «میدان» بر شکاف مزبور فائق شویم و محتوای دانشِ تولیدشده در میدان دانشگاهی علوم اجتماعی ایران را با سازوکارهای تولید آن پیوند دهیم. مسألیه اصلی ما ترسیم مختصات میدان دانشگاهی با تمرکز بر قواعد، استانداردها، جایگاه ها، سرمایه ها و سازوکارهای تولیدِ ارزش است. اگرچه بدین منظور مجبوریم علوم اجتماعی را در فراسوی میدان دانشگاهی نیز مورد بررسی قرار دهیم تا به درک درستی ازتمامیت میدان دست پیدا کنیم. مساله توزیع رانت در میان جایگاه ها و اشکال ویژه تمایزیابی در میدانی که در دل مناسبات نظم دسترسی محدود شکل گرفته است، محور تحلیل ما از وضعیت مزبور بوده اند.
مسئله اجتماعی افزایش سن ازدواج در ایران: عوامل و زمینه ها (مورد مطالعه: شهرستان بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد خانواده در ایران متأثر از ورود فرایند نوسازی و روندهای کلان جمعیتی تغییر و تحولات عمیقی را در چند دهه اخیر تجربه کرده است. یکی از حوزه های این تغییرات، افزایش میانگین سن ازدواج است. به طوری که روند تأخیر در ازدواج به یکی از چالش های مهم جمعیتی و اجتماعی تبدیل شده است. مقاله پیش رو با هدف بررسی عوامل مؤثر بر افزایش سن ازدواج در شهرستان بروجرد انجام گرفته است. روش تحقیق، پیمایش و ابزار مورداستفاده پرسشنامه می باشد. با بررسی متون و ادبیات تحقیق در حوزه ی خانواده و ازدواج، 9 عامل اجتماعی اقتصادی و متغیرهای جمعیت شناختی که به نظر می رسید تعیین کننده وضعیت تأخیر در ازدواج باشند، انتخاب و در قالب فرضیههای تحقیق تدوین شدند. جامعه ی آماری تحقیق شامل دختران و پسران هرگز ازدواج نکرده در بازه سنی 20 تا 45 سال می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 537 نفر از بخش های مختلف شهر انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج نشان داد که دشوارسازی شرایط ازدواج، برخورداری از تمکن اقتصادی و پذیرش برابری جنسیتی از عوامل مؤثر بر افزایش میانگین سن در اولین ازدواج در شهرستان بروجرد هستند. بیشترین درصد تغییرات افزایش سن مجردی توسط عوامل دشوارسازی شرایط ازدواج صورت گرفته که نشان دهنده اهمیت و مهم بودن این عامل نسبت به سایر عوامل دیگر اثرگذار بر افزایش سن ازدواج است. این نتایج نشان دهنده ی اهمیت متغیرهای اجتماعی اقتصادی در تغییرات الگوهای ازدواج و تشکیل خانواده در ایران طی سال های اخیر می باشد که لازم است در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری کلان جمعیتی به آن توجه جدی شود.
دینداری و مصرف رسانه های جمعی (مورد مطالعه: افراد بالای هجده سال شهر گرگان)
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بر آن بوده تا با تحقیق در مورد دین داری افراد بالای هجده سال گرگانی و نوع و میزان مصرف رسانه ای آنها، پرده از تعامل بین این دو مقوله بردارد.روش شناسی پژوهش: در این تحقیق، به روش پیمایش کمّی و نوع نمونه گیری سهمیه ای (متناسب با جمعیت ساکن در مناطق مختلف شهری)، 300 نفر مورد پرسش قرار گرفتند.یافته ها: نتایج آماری حاصل از همبستگی پیرسون، نشان داد که استفاده از رسانه صدا و سیمای جمهوری اسلامی با دین داری (سنجش شده در چارچوب مدل گلاک و استارک با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 8/.) رابطه مثبت دارد، (به میزان 37/.) ولی با استفاده از ماهواره (به میزان 21/.-) و شبکه های اجتماعی خارجی (واتساپ، تلگرام و اینستاگرام) رابطه ای منفی نشان داد (تقریبا به میزان 24/.-). ارتباط معناداری بین دین داری و استفاده از رسانه های مکتوب (کتب غیر درسی، روزنامه ها و مجلات) مشاهده نشد. بنابراین، می توان ادعا کرد با توجه به وجه غالب محتواسازی و نظارت بر آن در انواع رسانه و فعّال و گزینشگر بودن مخاطبان، رسانه و مخاطب یکدیگر را پیدا و تقویت می نمایند.بحث و نتیجه گیری: مصرف کنندگان رسانه در گرگان را می توان مخاطبان فعّالی در نظر گرفت که بر اساس نیازها و با هدف رضامندی بیشینه خود، رسانه های مختلف را انتخاب می کنند.
تأثیر شبکه های اجتماعی مجازی بر حیات موسیقایی شمال خراسان از دهه 80 شمسی تا 1399(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
135 - 165
حوزههای تخصصی:
موسیقی شمال خراسان در دهیه 80 تا کنون تحت تأثیر شبکه های مجازی قرار گرفته است. این تأثیرات به حفظ شغل، انتشار، بازاریابی، ارتباط با مخاطب و ... برمی گردد؛ به گونه ای که این شبکه ها در نزدیکی آن به موسیقی مردم پسند تأثیر داشته اند. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که شبکه های مجازی چه تأثیری بر حیات موسیقی شمال خراسان داشته اند؟ روش تحقیق کیفی و مبتنی بر تحلیل محتوا است. روش گردآوری منابع برگرفته از مصاحبه ها، بررسی فعالیت های موسیقی پردازان محل در شبکه های اجتماعی مجازی و جنبه های فرهنگی مرتبط با آن است. هدف از این تحقیق چگونگی شکل گیری روند مذکور است. بی شک تغییرات حاصله از تحولات رسانه ای در هر شهر یا منطقه ای متفاوت است، در این تحقیق موسیقی پرداز، موسیقی و مخاطب سه رکن اصلی محسوب می شوند. به طور کلی شبکه های مجازی در این موارد نقش ایفاء کرده اند: تعامل گستره تر با مخاطب، حفظ شغل در زمینیه انتشار و بازاریابی موسیقی، هزینیه کمتر برای موسیقی پرداز، ستاره سازی موسیقی پردازان شمال خراسان، فعالیت هایی از قبیل ضبط های استودیویی و تهییه موزیک ویدئوها، امکان بارگذاری اجراهای زنده و اشتراک گذاری هنرمندان مورد علاقیه مخاطبان. فرایند مذکور در نزدیکی رفتار اجرایی موسیقی پردازان به موسیقی مردم پسند، گزینش ترانه های رایج که مردم گرایش بیشتری به آن دارند و تمایلات مخاطبان به جنبه های صوتی و بصری این حوزه مشهود است. بنابراین شبکه های اجتماعی علاوه بر پیامدهای مثبت، تأثیرات منفی نیز به دنبال داشته اند. مهم ترین تأثیرات مذکور عبارتند از: تجاری سازی موسیقی و تبدیل ماهیت موسیقی مردمی به موسیقی مردم پسند است.
مسئله ناترازی تولید و مصرف برق در ایران و جایگاه شهروند باسواد انرژی در مصرف بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهروند دارای سواد انرژی، عامل مهمی در بهره گیری از نوآوری های اجتماعی در کنار نوآوری های فناورانه برای مواجهه با ناترازی ها و اصلاح الگوی مصرف در حکمرانی صنعت برق قلمداد می شود. این مقاله با تشریح مسئلیه ناترازی تولید و مصرف برق به مثابیه یک بحران عمومی که بر ضرورت نقش آفرینی شهروندان در مصرف بهینه تأکید دارد، به سنجش سواد انرژی شهروندان در ابعاد شناختی (آگاهی)، عاطفی (تصمیم گیری مبتنی بر معیارهای ارزشی) و رفتاری (صرفه جویی) مصرف برق و تبیین تغییرات آن در سطح ملی می پردازد.روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه برای گردآوری داده ها و آماره های توصیفی و رگرسیون چندمتغیره در تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها بیانگر میانگین آگاهی شهروندان در حوزیه برق روی طیف صفر تا ده 41/5، اهمیت معیارهای ارزشی در تصمیم گیری برای مصرف برق 74/6 و رفتارهای صرفه جویانه 59/7 است. میزان هریک از این متغیرها براساس متغیرهای زمینه ای متفاوت است؛ ضمن اینکه بین هریک از ابعاد، رابطیه معناداری وجود دارد؛ به گونه ای که با افزایش در میزان آگاهی، میزان اهمیت معیارهای ارزشی در مصرف، بیشتر شده و افزایش این دو در افزایش رفتارهای صرفه جویانه تأثیرگذار بوده است.سطح سواد انرژی شناختی، متوسط روبه پایین، عاطفی، متوسط روبه بالا و رفتاری، بالا ارزیابی می شود. تغییرات میزان سواد انرژی براساس متغیرهای زمینه ای و نیز اثرگذاری ابعاد روی هم، یافتیه مهمی در سیاست گذاری و برنامه ریزی ارتقای آن تلقی می شود. پیشنهاد پژوهش در ارتقای سواد انرژی تأکید بر توجه به ابعاد همه جانبیه آن و ارتباط آن ها با یکدیگر با توجه به متغیرهای زمینه ای است. جامعه پذیری از طریق آموزش در مدارس و خانواده و ترویج آموزش های عمومی ضرورت دارد.
تحلیل جامعه شناختی تاثیر سرمایه اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا در میان شهروندان سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 71
حوزههای تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تأملات جامعه شناختی در باب زمینه ها، شرایط، علل، ابعاد، پیامدها و شیوه های مواجهه با این پدیده به مثابه مساله ای اجتماعی آغاز شد. پژوهش حاضر نیز از این منظر و با هدف بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر اضطرابِ مرگ ناشی از کرونا با میانجی گری متغیرهای حمایت اجتماعی ادراک شده و استرس ادراک شده صورت گرفته است. روش انجام کار، توصیفی-تبیینی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهر سنندج بوده و از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای تعداد 383 نفر به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شدند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون نشان می دهد که بین تمامی متغیرهای اصلی و میانجی پژوهش رابطه و همبستگی معنادار وجود داشته است. یافته های آزمون معادله ساختاری بیانگر آن است که اثرگذاری سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی بر اضطراب مرگ ناشی از کرونا به صورت کاهنده و استرس دارای اثری افزاینده بوده است. نتایج آزمون برازش مدل، حکایت از مطلوب بودن برازش و حمایت داده های تجربی از مدل نظری پژوهش دارد. میزان اضطراب مرگ ناشی از کرونا در بین آن دسته از شهروندان سنندجی که از سرمایه اجتماعی بالاتری برخوردار بوده اند، کمتر بوده است. همچنین، علاوه بر تاثیر مستقیم، سرمایه اجتماعی به طور غیر مستقیم نیز بر میزان اضطراب مرگ شهروندان تاثیرگذار است؛ بدین معنی که این تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی از مسیر استرس ادراک شده، به صورت تأثیر مستقیم (افزایشی) و از مسیر حمایت اجتماعی به صورت تأثیر معکوس (کاهشی) بوده است.
اصول بایسته برای بازتولید امت معیار در اندیشه سید جمال الدین اسدآبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه های اجتماعی متفکران مسلمان سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
97 - 117
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی، از اندیشه وران سدیه معاصر، در روزگاری می زیست که بیگانگان بر کشورهای اسلامی تسلط یافته بودند و شرایط اجتماعی مسلمانان آشفته بود. اندیشه های او در باب فهم و تفسیر قرآن، هم سرآغاز رویکرد و گرایش اجتماعی است که از آن با نام گرایش عصری، هدایتی و تربیتی نیز یاد می شود و هم جریان ساز بوده و تأثیری شگرف بر مفسران پس از خود دارد. مسئلیه اصلی این پژوهش، بازیابی و تحلیل مستندات و داده های قرآنی در آثار سید جمال است تا اندیشیه قرآنی او را درباریه اصول تعالی امت ها و مصادیق امت تکامل یافته بازسازی کند. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی انجام گرفت، نشان می دهد سید جمال امت نخستین اسلام را امتی باشکوه و تعالی یافته می داند و درصدد است با بازخوانی آیات قرآن و دستیابی به اسباب تعالی امت ها، امت نخستین را بازسازی کند. دستاورد این پژوهش بازسازی پانزده اصل دستیابی به امت معیار در دو حیطیه نظری و رفتاری است. از اصول مهم در اندیشیه سید جمال، جایگاه عالمان و مفسران قرآن است که بایستی افزون بر حکمت، خبرگی و احاطیه علمی در مسائل نظری، در حیطیه اجرا نیز وارد شوند. عالمان نخست باید از چالش های اجتماعی آگاهی یابند و درصدد رفع آن در ساحت های گوناگون سیاسی، تربیتی و اجتماعی برآیند.
Children, Healthy Lifestyle and Media Literacy
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
1 - 23
حوزههای تخصصی:
Background: Media content plays a significant role in shaping behaviors, attitudes, and lifestyle choices, especially among children, a demographic that is highly impressionable and actively engaged with various media platforms.Aims: This article explores the role of media literacy in equipping children to critically evaluate media content that promotes unhealthy lifestyles, including poor dietary choices, sedentary behavior, celebrity worship and unrealistic body ideals.Methodology: This study employs a qualitative approach, synthesizing data from case studies, government reports, and peer-reviewed academic literature to explore the role of media literacy in fostering healthy lifestyle choices among children.Findings: The findings indicate that current media literacy education programs for children are insufficient, largely because they often fail to include parental education. Parents play a pivotal role as mediators of children’s media consumption, and their active participation in media literacy education strengthens the impact of such interventions. The article argues for an integrated media literacy curriculum targeting both children and parents to create a more comprehensive understanding of healthy lifestyle practices and critical media engagement. Recommendations for policy, educational frameworks, and family-centered interventions are proposed to address these gaps.Conclusions: We emphasize the importance of a holistic approach to media literacy that includes all involved people and bodies in promoting healthier lifestyle choices among children.
AI as a Psychodynamic Therapist: Future Perspectives
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
127 - 144
حوزههای تخصصی:
Background: The integration of artificial intelligence into psychodynamic therapy presents a transformative opportunity to enhance mental health interventions.Aims: By consolidating evidence from diverse studies, this research underscores the theoretical and practical implications of psychodynamic AI systems and their potential to reshape therapeutic practices.Methodology: This study employs a meta-analytic approach to synthesize findings from existing research, focusing on the application of psychodynamic principles—such as unconscious processes, relational dynamics, and symbolic meaning—in AI-driven systems. Despite the dominance of cognitive-behavioral frameworks in AI therapeutic tools, psychodynamic approaches offer unique potential for fostering deeper emotional engagement and interpersonal understanding.Results: The analysis highlights advancements in AI-based systems designed to emulate psychodynamic processes and explores challenges, including technical limitations and ethical concerns. The findings emphasize the need for future research to refine AI's capacity to address complex psychodynamic phenomena while adhering to ethical standards, ensuring accessibility, and enhancing emotional intelligence.Conclusions: Ultimately, this work advocates for a balanced integration of psychodynamic principles with AI technologies to achieve scalable and effective mental health solutions.
Representation of the Iranian Family on Instagram: A Reception Analysis of Family Bloggers’ Pages
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
465 - 486
حوزههای تخصصی:
Background: In the digital age, the expansion of social media platforms has profoundly impacted various aspects of life, including family relationships.Aim: This article addresses the complex dynamics of family communication, particularly focusing on Iranian families. In this article, we study the perceptions of users and followers of family blogger pages regarding the representations of family life on Instagram.Methodology: Through interviews with users, we seek to understand their understanding of concepts such as love, intimacy, home, and marital relationships. To study how followers perceive and interpret family-oriented pages on Persian Instagram, approximately 29 qualitative interviews were conducted with three groups of respondents. These groups included users, informants, and family psychologists and counselors (couple therapists).Findings: The concept of family display helps us understand what practices are defined as "family practices" from the perspective of users and followers of family pages on Instagram. On the other hand, Hall’s theoretical model helps us understand the category of readings that users’ interpretations and perceptions of the family representation on these pages fall into. The findings reveal the evolving nature of family relationships in the digital age, particularly concerning Iranian families. The findings show that the readings of users following these pages are generally hegemonic and can be divided into three main axes: family rituals, marital relationship, and feminine power, each of which has its own sub-themes. In addition, some interviewees mentioned contrasting and negotiating perceptions.Conclusions: The results indicate that readings are complex processes shaped by the cultural contexts and lived experiences of the readers, leading to a combination of interpretations rather than a wholesale acceptance or rejection of media representations. Additionally, followers with preferred readings expressed dual emotions ranging from idealization and beautiful aspirations to feelings of alienation and dissatisfaction with their relationships.
تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان
منبع:
مطالعات فضای مجازی و رسانه های اجتماعی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
155 - 183
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل رابطه میان استفاده از اینستاگرام با تعاملات برند شخصی با نگاهی به نقش تعدیل گری هوش هیجانی کاربران جوان در شهر تهران طراحی و اجرا شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است. روش پژوهش حاضر همبستگی بوده که با تکنیک پیمایش و ابزار اندازه گیری پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه جوانان شهر تهران است که کاربر اینستاگرام هستند. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان، 384 نفر در نظر گرفته شد. برای سنجش میزان و نوع استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه برند شخصی به تفکیک ابعاد پنج گانه شخصیت برند در میان جوانان کاربر مورد مطالعه، از پرسشنامه علیپور و تاجیک اسماعیلی(1399) استفاده شد. این پرسشنامه بر مبنای پرسشنامه شخصیت برند جنیفر آکر (1997) در پنج بُعد از شخصیت برند؛ صداقت، هیجان، شایستگی، کمال و سرسختی ساخته شده است. برای سنجش هوش هیجانی جوانان کاربر اینستاگرام در شهر تهران، از پرسشنامه هوش هیجانی 28 گویه ای برادبری و گریوز(2004) که بر مبنای دیدگاه و نظریه گلمن و همکاران (1999) در چهار بعد شامل؛ خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط ساخته شده، استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین بعد هیجان [در استفاده] ازاینستاگرام(یا استفاده از اینستاگرام به منظور توسعه بعد هیجان از شخصیت برند) با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد شایستگی [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین بعد کمال [در استفاده] ازاینستاگرام هم با هیجان، کمال، سرسختی و وضعیت کلی برند شخصی، ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود. بین وضعیت کلی [در استفاده] ازاینستاگرام با هیجان و کمال از برند شخصی ضمن «کنترل هوش هیجانی» رابطه مثبت و معنی دار مشاهده می شود.
مطالعه پدیدارشناختی مهاجرت بین المللی دختران تحصیل کرده ایرانی (مورد مطالعه دختران مراجعه کننده به اداریه تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
23 - 48
مهاجرت بین المللی افراد پدیده ای کهن است. امروزه الگو، روند و میزان این نوع مهاجرت تغییر یافته است، تا جائی که زنان تحصیل کردیه جویای کار بیشتر از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعه یافته تر مهاجرت می کنند. الگویی که با نام زنانه شدن مهاجرت شناخته می شود؛ ویژگی های خاص خود را دارد و کمتر درباریه آن مطالعه و تحقیق شده است. متناسب با اهمیت موضوع و کمبود مطالعات کیفی مربوط، هدف این مقاله تحلیلِ پدیدارشناسانیه دلایل و زمینه های مرتبط با مهاجرتِ دختران تحصیل کردیه ایرانی با کمکِ رویکرد پدیدارشناسی تفسیری اسمیت بوده است. شیویه نمونه گیری هدفمند و غیرتصادفی بوده است و از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. تحلیل داده ها براساس مراحل و شاخص های پیشنهادی اسمیت صورت گرفت. تحلیل داده ها نشان داد نوعی «ناهم زمانی خواست با اقدام به مهاجرت» ویژگی تجربیه مشترک میل به مهاجرت مشارکت کنندگان بوده است و اینکه واحدهای جامع تجربیه این دختران از مهاجرت را می توان ذیل شبکیه درهم تنیدیه مجموعه مضامین توصیف و تفسیر کرد؛ ازجمله: 1- فرار از تنگناهای چندگانه و تحققِ آرزوها در آرمان شهر غرب؛ 2- خودشکوفایی در پرتوی قدرشناسی و کسب سرماییه اجتماعی؛ 3- احساس تبعیض و محرومیت چندگانه؛ 4- تحقق حداقل های اقتصادی برآورده نشده؛ 5- رهایی از احساس ناامنی چندجانبه و 6- مشوق های بی قیدوشرط شبکیه ارتباطی.
تبیین جامعه شناختی تأثیر ساختار قدرت در خانواده بر بدبینی اجتماعی با تأکید بر نقش تعدیلگری طبقه اجتماعی (مورد مطالعه شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۷)
77 - 100
هدف از نگارش مقالیه حاضر تبیین نظری و تجربی مدل تحلیلی است که در آن تأثیر ساختار قدرت در خانواده به عنوان متغیر مستقل بر بدبینی اجتماعی به عنوان متغیری وابسته با در نظر گرفتن طبقیه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیلگر بررسی شده است. چارچوب نظری این پژوهش با استفاده ازنظریه های دارندورف، ترنر، کالینز، کمپر و نظرییه منابع نگاشته شده است. جامعیه آماری در این پژوهش، شهروندان بالای 18 سال شهر اصفهان بودند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 410 نفر برآورد شد. روش تحقیق پیمایشی و شیویه نمونه گیری ترکیبی (خوشه ای دو مرحله ای-دردسترس) و ابزار سنجش پرسش نامیه دارای اعتبار و قابلیت اعتماد بوده است. بدبینی اجتماعی در 4 بُعد فردی، بین فردی، گروهی و نهادی و متغیر ساختار قدرت در خانواده در سه بُعد حوزیه قدرت، تصمیم گیری و شیویه اعمال قدرت و بُعد عینی طبقیه اجتماعی با استفاده ازنظرییه وبر سنجش شده است. اعتبار استفاده شده در این مطالعه اعتبار محتوایی و سازه بوده است. برای سنجش قابلیت اعتماد پرسش نامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است که مقدار آن برای بدبینی اجتماعی 0.86 و برای ساختار قدرت در خانواده 0.84 به دست آمده است. نتایج این تحقیق نشان داد که ساختار قدرت در خانواده و طبقیه اجتماعی در جامعیه مطالعه شده تأثیر معناداری بر بدبینی اجتماعی دارد و طبقیه اجتماعی نقش تعدیلگری معناداری در رابطیه ساختار قدرت در خانواده و بدبینی اجتماعی دارد.