ورزش و علوم زیست حرکتی

ورزش و علوم زیست حرکتی

ورزش و علوم زیست حرکتی سال 16 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 32) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

تأثیر تمرینات مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا بر مقادیر پلاسمایی اسپکسین، عوامل خطرزای قلبی-عروقی و برخی شاخص های ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی اسپیرولینا اسپکسین پروتئین واکنشگر-C توده خالص بدن مجموع آب بدن اضافه وزن و چاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: در سال های اخیر ورزش، رژیم غذایی و مکمل ها به عنوان راهی برای بهبود ترکیب بدنی، کاهش وزن و عوامل خطر مرتبط با چاقی شناخته شده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا بر مقادیر پلاسمایی اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C ا(CRP) و برخی شاخص های ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: مطالعه حاضر نیمه تجربی و کاربردی بود. بدین منظور 44 مرد دارای اضافه وزن (شاخص توده بدن >25 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین وزن 5.48±93.83) کیلوگرم به طور تصادفی در چهار گروه تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، مکمل و دارونما (هر گروه 11 نفر) قرار گرفتند. مداخلات به مدت هشت هفته و سه جلسه تمرین در هفته انجام شد. به این صورت که برنامه تمرین مقاومتی شامل تمرین با وزنه با الگوی زمان بندی منعطف و در شدت های مختلف (خیلی سبک، سبک، متوسط و سنگین) اجرا شد. در این مدت افراد گروه مکمل و دارونما، روزانه به ترتیب دو عدد کپسول 500 میلی گرمی اسپیرولینا و دارونما مصرف کردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، آنالیز کوواریانس، t زوجی و تعقیبی بونفرونی با سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: مقادیر اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C، توده خالص بدنی (LBM) و مجموع آب بدن (TBW) آزمودنی ها بین گروه های تحقیق تفاوت معنی داری را نشان دادند (0.05>P). همچنین در بررسی درون گروهی مقادیر پلاسمایی اسپکسین در گروه های تمرین + مکمل، تمرین + دارونما  و مکمل، توده خالص بدنی (LBM)، در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما و مجموع آب بدن (TBW) در گروه تمرین + دارونما افزایش معنی دار را نشان داد (0.05>P). در مقادیر پلاسمایی پروتئین واکنشگر-C نیز در گروه های تمرین + مکمل، تمرین + دارونما و مکمل کاهش مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا می تواند از طریق افزایش مقادیر پلاسمایی اسپکسین، کاهش پروتئین واکنشگر-C و افزایش توده خالص بدن و مجموع آب بدن باعث بهبود ترکیب بدن و اختلالات مرتبط با چاقی نظیر بیماری های قلبی- عروقی شود. بنابراین توصیه می شود برنامه تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و بهبود ترکیب بدن مورد استفاده قرار گیرد.واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، اسپیرولینا، اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C، توده خالص بدن، مجموع آب بدن، اضافه وزن و چاقی
۲.

تاثیر دوازه هفته تمرین ترکیبی (هوازی و پیلاتس) بر سطوح سرمی بیومارکرهای آنتی اکسیدانی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ترکیبی سرطان پستان سوپراکسید دیسموتاز گلوتاتیون پراکسیداز مالون دی آلدئید ظرفیت آنتی اکسیدانی تام

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: بررسی ها نشان می دهد بین سطوح آنتی اکسیدان های درون زاد و خطر ابتلا به سرطان پستان و بازرخداد آن ارتباط وجود دارد. فعالیت ورزشی به عنوان یک راهکار موثر در پیشگیری و درمان سرطان شناخته شده است. از طرفی نقش فعالیت های ورزشی ترکیبی بویژه ورزش پیلاتس و هوازی بر این عوامل در بیماران سرطانی مشخص نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات برخی آنتی اکسیدان های درونزاد زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان متعاقب ۱۲ هفته فعالیت ورزشی ترکیبی بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی ۳۰ زن مبتلا به سرطان پستان تحت درمان به عنوان آزمودنی های در دسترس انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۱۲ هفته و هر هفته ۳ جلسه به فعالیت ورزشی پیلاتس و هوازی پرداختند و گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه فعالیت ورزشی شرکت نکردند. قبل و بعد از مداخله تمرین نمونه خونی جهت سنجش متغیرهای مورد مطالعه اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح معناداری کوچکتر از 0.05 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد پس از ۱۲ هفته تمرین ترکیبی، سطوح گلوتاتیون پراکسیداز (0.005=P) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشتند (0.05>P)، اما تغییرات سطوح سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی آلدئید معنی دار نبود (0.05<P).نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین ترکیبی هوازی و پیلاتس می تواند اثرات سودمندی برای دفاع آنتی اکسیدانی آنزیمی از طریق افزایش گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در زنان مبتلا به سرطان پستان داشته باشد که شاید پیامد آن کاهش بازرخداد یا متاستاز سرطان پستان باشد. 
۳.

بررسی تأثیر دو روش تمرینی هرمی مسطح و دوگانه بر نسبت فولیستاتین به مایوستاتین و IGF-1 مردان غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هرمی مسطح تمرین هرمی دوگانه فولیستاتین مایوستاتین IGF-1

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: راهکارهای متعددی برای بهبود وضعیت جسمانی و رشد عضلانی افراد غیر ورزشکار توسط پژوهشگران مورد استفاده قرار گرفته است. تمرینات مقاومتی به عنوان اصلی ترین روش تمرینی که موجب بهبود هورمون های آنابولیک و رشد عضلانی می شود مورد مطالعات گسترده ای قرار گرفته است. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر دو روش تمرینی هرمی مسطح و دوگانه بر نسبت فولیستاتین به مایوستاتین و IGF-1 مردان غیر ورزشکار انجام شد.مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی بود. نمونه های این پژوهش را 30 مرد غیر ورزشکار با محدوده سنی 18 تا 25 سال و شاخص توده بدنی 18-25 کیلوگرم بر متر مربع تشکیل دادند. پروتکل تمرینی گروه های هرمی مسطح و دوگانه به مدت دوازده هفته (سه الی پنج جلسه در هفته) انجام شد. در الگوی هرمی مسطح، آزمودنی ها پس از گرم کردن هر حرکت را در 7 نوبت تمرینی انجام دادند. تمرینات گروه هرمی دوگانه نیز شامل انجام همان حرکات در 8 نوبت متوالی بود. در ابتدا و انتهای پژوهش، 10 سی سی خون از ورید کوبیتال جهت بررسی سطوح هورمونی از آزمودنی ها اخذ گردید. در نهایت از آزمون اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری 0.05>P جهت تحلیل آماری نتایج استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد 12 هفته تمرین مسطح و دوگانه افزایش معناداری در نسبت فولیستاتین به مایوستاتین و IGF-1 نسبت به گروه کنترل ایجاد کرد (0.05>P)؛ اما این تفاوت بین دو گروه تمرینی معنادار نبود (0.05>P).نتیجه گیری: استفاده از پروتکل های تمرینی مقاومتی هرمی مستقل از نوع هرم می تواند موجب بهبود هورمون های آنابولیک و رشد عضلانی در افراد غیر ورزشکار که در شرایط استرس زا زندگی می کنند، شود. 
۴.

تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن mir-195 در بافت قلب موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی ژن miR-195 بافت قلب موش های صحرایی دیابت نوع دو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: در سال های اخیر رابطه بسیار نزدیکی بین miRNA و بیماری های دیابت و قلبی عروقی پیدا شده است. بنابراین، این تحقیق با هدف بررسی تاثیر هشت هفته تمرین هوازی بر بیان ژنmir-195 در بافت قلب موش های صحرایی مبتلا به دیابت نوع دو انجام شد.مواد و روش ها: برای این منظور، 18 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار (با میانگین وزنی 240 گرم و میانگین سن 8 هفته ای) بصورت تصادفی به سه گروه 1) کنترل سالم، 2) کنترل دیابتی، و 3) تمرین دیابتی تقسیم شدند. برای القاء دیابت نوع دو، ابتدا یک رژیم غذایی پرچرب (60 درصد) به مدت دو هفته و سپس تزریق استرپتوزوسین در حالت ناشتا صورت گرفت. پروتکل تمرین دویدن روی تردمیل پنج روز در هفته با رعایت اصل اضافه بار در هفته اول با سرعت 10-5 متر در دقیقه به مدت 10-15 دقیقه و در هفته هشتم با سرعت 18-24 متر در دقیقه به مدت 60 دقیقه به دست آمد. برای بررسی بیان ژن miR-195 از روش Real-time PCR استفاده شد. از آزمون های تحلیل واریانس یک راهه و تعقیبی توکی، در سطح معنی داری 0.05≥P استفاده شد.یافته ها: هشت هفته ابتلاء به T2DM منجر به افزایش معنی دار در گلوکز و بیان ژن miR-195 شد (0.05≥P). با این حال هشت هفته تمرین هوازی منجر به کاهش معنی دار در گلوکز و بیان ژن miR-195  نسبت به گروه کنترل دیابتی شد (0.05≥P).نتیجه گیری: نتایج ما نشان داد که ورزش به ویژه تمرینات هوازی یک استراتژی مناسب برای کاهش miR-195 و بهبود عملکرد میوکارد در موش های دیابتی است.
۵.

مقایسه اثر دو نوع تمرین هوازی اختیاری و اجباری بر سطوح نوروترانسمیترهای گابا و سروتونین در هیپوکامپ رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین هوازی اختیاری تمرین هوازی اجباری شنا نوروترانسمیتر هیپوکامپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: در سال های اخیر، تأثیر تمرین هوازی بر نوروترانسمیترهای مغز، به ویژه گابا و سروتونین، توجه زیادی جلب کرده است. با این حال، تفاوت آثار تمرینات هوازی اختیاری و اجباری بر این نوروترانسمیترها همچنان چالش برانگیز است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دو نوع تمرین هوازی اختیاری (شنا) و اجباری (تردمیل) بر سطح نوروترانسمیترهای گابا و سروتونین در هیپوکامپ رت های نر بود.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نوع کاربردی در قالب طرح تجربی اجرا شد. تعداد 24 رت نر نژاد ویستار به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم بندی شدند. گروه های تمرین هوازی، به مدت ۴ هفته، هفته ای ۵ جلسه به اجرای تمرینات هوازی اجباری روی تردمیل و تمرینات هوازی اختیاری درون آب پرداختند. 48 ساعت پس از پایان پروتکل تمرینی، حیوانات بیهوش شده و سپس بافت برداری انجام شد. سطوح نوروترانسمیترهای گابا و سروتونین با روش وسترن بلات اندازه گیری شدند. کلیه داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و از طریق آزمون تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: نتایج پژوهش حاضر کاهش معنی داری را در سطوح سروتونین بین گروه کنترل و تمرین هوازی اجباری (تردمیل) نشان داد (0.05>P). اما تفاوت معنی داری در سطوح سرتونین بین گروه تمرین هوازی اختیاری (شنا) در مقایسه با گروه کنترل مشاهده نشد (0.05<P). به علاوه، نتایج نشان داد بین گروه های پژوهش در متغیر گابا  تفاوت معناداری وجود ندارد (0.05<P).  نتیجه گیری: اجرای 4 هفته تمرینات هوازی اجباری (تردمیل) علی رغم افزایش در سطوح نوروترانسمیتر سروتونین در بافت هیپوکامپ رت های نر، تأثیری بر سطوح نوروترانسمیتر گابا ندارد. همچنین، تمرین هوازی اختیاری (شنا) باعث تغییر قابل توجهی در سطوح نوروترانسمیترهای سروتونین و گابا در بافت هیپوکامپ رت های نر نمی شود. در نتیجه می توان از تمرینات هوازی اجباری (تردمیل) برای افزایش سطوح نوروترانسمیتر سروتونین در رت های نر استفاده کرد.  
۶.

تأثیر تمرین تناوبی شدید با عصاره خرفه بر روی سیرتوئین 6 و مقاومت به انسولین موش های دارای کبد چرب غیر الکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تناوبی شدید مکمل خرفه سیرتوئین 6 مقاومت به انسولین کبدچرب غیرالکلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: بیماری کبدچرب غیرالکلی از تجمع بیش از حد تری گلیسرید در کبد به وجود می آید. NAFLD در بدن منجر به التهاب و فشار اکسایشی می شود، به نظر می رسد براثر فشار اکسایشی بیان سیرتوئین ۶ دچار اختلال شده و تلومر دچار فرسایش می شود. بنابراین هدف از تحقیق حاضر بررسی هشت هفته تمرینات تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل خرفه بر سطح SIRT6 و مقاومت به انسولین در موش های دارای کبدچرب غیرالکلی می باشد. مواد و روش ها: 25 سر موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با سن شش هفته و با دامنه وزنی 160 تا 185 گرم، به طور تصادفی انتخاب و برای القای NAFLD، موش ها به مدت 12 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب قرار گرفتند. سپس موش ها در پنج گروه کنترل سالم، کنترل کبدچرب، تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه قرار گرفتند. مکمل خرفه با توجه به وزن موش ها با دوز 400 میلی گرم بر کیلوگرم به گروه های مربوطه خورانده شد. پروتکل تمرینی HIIT به مدت 8 هفته 5 روز در هفته با 7 تکرار یک دقیقه ای با شدت 90 درصد سرعت بیشینه انجام شد که با تناوب های استراحت فعال شامل 2 دقیقه دویدن با شدت 20 درصد بیشینه همراه بود. میزان SIRT6 باروش وسترن بلات اندازه گیری شد . داده ها با استفاده از آزمون آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0.05≥P تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: مقاومت به انسولین در گروه کنترل کبدچرب به طور معناداری نسبت به گروه کنترل سالم بالاتر بود. سطح این شاخص در گروه تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه به طور معناداری پایین تر از گروه کنترل کبدچرب بود. همچنین سطح پروتئین سیرتوئین 6 در گروه کنترل کبدچرب به طور معناداری نسبت به گروه کنترل سالم پایین تر بود. سطح این شاخص در گروه تمرین، مکمل خرفه و تمرین+مکمل خرفه به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل کبدچرب بود (0.05≥P). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد ترکیب تمرین تناوبی شدید با مصرف مکمل خُرفه می تواند به عنوان درمان مکمل در افراد مبتلا به کبدچرب غیر الکلی استفاده شود.
۷.

تأثیر تمرین ورزشی بر ساختار بیضه و سطوح سرمی استرس اکسیداتیو موش های صحرایی نر تحت اشعه ایکس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشعه ایکس تمرینات تناوبی با شدت بالا مالون دی آلدئید استریولوژی بیضه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: اشعه ایکس متداول ترین روش درمان سرطان است. به نظر می رسد که آسیب های جانبی ناشی از درمان اشعه ایکس استفاده از آن را با چالش مواجه می کند.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی 24 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی به 4 گروه (کنترل سالم، کنترل اشعه ایکس، تمرین تناوبی سالم و اشعه ایکس به همراه تمرین تناوبی) تقسیم شدند. در گروه های اشعه ایکس 4 گری به صورت کل بدن و تک دوز اشعه ایکس دریافت کردند. گروه های تمرینی تناوبی را به مدت 8 هفته اجرا کردند. جهت اندازه گیری سرمی متغیرهای MDA، TAC، CAT از روش الایزا استفاده شد. همچنین ارزیابی های استرولوژی حجم بیضه، حجم لوله های منی ساز و بافت بینابینی با استفاده از دستگاه پاساژ و فرمول های وابسته انجام شد. داده ها با آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه در نرم افزار SPSS در سطح معناداری 0.05 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها: اشعه ایکس موجب افزایش معنادار MDA، کاهش معنادار TAC و CAT در کنترل اشعه ایکس نسبت به گروه کنترل سالم شد (0.05≥P). MDA در گروه اشعه ایکس به همراه تمرین تناوبی نسبت به گروه کنترل اشعه ایکس کاهش معنادار یافت (0.05≥P). همچنین سطح سرمی TACو CAT در گروه اشعه ایکس به همراه تمرین تناوبی نسبت به گروه کنترل اشعه ایکس افزایش معنادار مشاهده شد (0.05≥P). همچنین اشعه ایکس موجب کاهش معنادار حجم بیضه و حجم لوله های منی ساز و قطر لوله های منی ساز در گروه کنترل اشعه ایکس نسبت به کنترل سالم شد (0.05≥P). از طرفی تمرین تناوبی موجب افزایش معنادار متغیرهای (حجم بیضه، حجم لوله های بینابینی و قطر لوله های منی ساز) در گروه اشعه ایکس به همراه تمرین تناوبی نسبت به گروه کنترل اشعه ایکس شد (0.05≥P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین تناوبی می تواند از طریق بهبود ساختار بیضه و همچنین شرایط استرس اکسیداتیو سرمی،کاهش عملکرد بیضه ناشی از القاء اشعه ایکس را بهبود دهد. این بهبود نیز در ساختار بیضه بویژه متغیرهایی مانند حجم بیضه، حجم لوله های بینابینی و قطر لوله های منی ساز بود.
۸.

تأثیر تمرین تداومی و محدودیت کالری بر ایزوپروستان 8، مالون دی-آلدئید و اینترلوکین 6 رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تداومی محدودیت کالری ایزوپروستان 8 مالون دی آلدئید اینترلوکین-6

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: افزایش التهاب ناشی از چاقی روی سیستم های بدن اثر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تمرین تداومی و محدودیت کالری بر ایزوپروستان 8، مالون دی آلدئید و اینترلوکین 6 رت های نر چاق انجام شد.مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی، تعداد 24 سر رت نر به طور تصادفی در چهار گروه کنترل، تمرین، محدودیت کالری و تمرین+ محدودیت کالری تقسیم شدند. برنامه تمرین تداومی به مدت هشت هفته و شدت 24-33 متر در دقیقه با شیب 15 درصد حفظ شد و مدت زمان تمرین از 10 دقیقه در روز اول تمرین تا 60 دقیقه در روز، در هفته پنجم تمرین افزایش و تا انتهای برنامه با همین شرایط حفظ شد. گروه های دارای محدودیت، 50 درصد مقدار غذای مصرفی سایر گروه ها را دریافت کردند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 0.05 استفاده شد.یافته ها: ایزوپروستان 8 در گروه های تمرین، محدودیت کالری و تمرین + محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P˂0.05). هم چنین بین گروه تمرین + محدودیت کالری و محدودیت کالری نیز تفاوت معناداری وجود داشت. متغیرهای مالون دی آلدئید و اینترلوکین-6 در گروه های تمرین، محدودیت کالری و تمرین + محدودیت کالری نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P˂0.05).نتیجه گیری: هشت هفته تمرین تداومی به همراه محدودیت کالری، می تواند منجر به بهبود ایزوپروستان 8، مالون دی آلدئید و اینترلوکین-6 شود. تمرین به همراه محدودیت کالری بیشتر از تمرین بدون رژیم محدودیت کالری است. 
۹.

مقایسه اثر سیستم های تمرین مقاومتی با شدت بالا، هرمی مسطح، دراپ ست و پیش خستگی بر هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولین یک در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین با وزنه هورمون آنابولیک طراحی تمرین پاسخ های هورمونی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: تمرینات مقاومتی اثرات مثبتی بر ترکیب بدن، متابولیسم و عملکرد ورزشی دارند. استفاده از سیستم های تمرینی مختلف باعث می شود که تمرینات با شرایط فیزیکی ورزشکار تطبیق داده شود و باعث پیشرفت تمرینی فرد شود. هدف این پژوهش بررسی اثر روش های مختلف تمرین مقاومتی بر پاسخ هورمون رشد (GH) و فاکتور رشد شبه انسولین یک (IGF-1) در مردان ورزشکار بود.مواد و روش ها: ده ورزشکار مرد (سن 5.48± 25.21 سال، وزن 9.81±75.25 کیلوگرم، قد 4.75±180.31 سانتی متر) بصورت هدفمند و داوطلبانه، برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند و به صورت متقاطع چهار برنامه مختلف تمرین مقاومتی (با شدت بالا، هرم مسطح، ترکیبی درآپ ست، پیش خستگی) را طی یک جلسه انجام دادند. نمونه خونی پس از اجرای هر روش، از ورید بازوی دست راست آزمودنی ها برای اندازه گیری سطوح سرمی GH و IGF-1، در دو دوره زمانی، قبل و بلافاصله بعد از تمرین، گرفته شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین سطوح GH و IGF-1، قبل و بعد از تمرین در تمام روش های تمرینی تفاوت معناداری وجود دارد (0.05>P). همچنین مقایسه میانگین GH و IGF-1 بین سیستم های تمرینی هیچ اختلاف معناداری را نشان نداد (0.05<P).نتیجه گیری: نتایج نشان داد که سیستم های تمرینی با شدت بالا، هرمی مسطح، دراپ ست و پیش خستگی علیرغم حجم و شدت تمرینی متفاوت، باعث افزایش یکسان GH وIGF-1 می شود. 
۱۰.

تأثیر چهار برنامه تمرینی مختلف کاراته بر برخی از شاخص های آمادگی جسمانی و عملکردی کاراته کاها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاراته تمرینات تکنیکی وهله های متفاوت برنامه های تمرینی آمادگی جسمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: احتمالاً انجام تمرینات ورزشی به صورت وهله های مختلف، تاثیرات متفاوتی بر شاخص های آمادگی جسمانی و عملکردی ورزشکاران داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار برنامه تمرینی مختلف کاراته بر برخی از شاخص های آمادگی جسمانی و عملکردی کاراته کاها انجام شد.مواد و روش ها: تعداد 32 آزمودنی در قالب 4 گروه 8 نفری به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در چهار گروه شامل تمرین با وهله کوتاه مدت، وهله بلندمدت، وهله متوسط مدت و تمرین معمول کاراته مورد آزمون قرار گرفتند. آزمودنی ها در هر چهار گروه تکنیک های کاراته را در 9 ایستگاه انجام دادند. ایستگاه ها در وهله های 10، 20، 30، 45، 60، 90 و 180 ثانیه تعریف شدند. در برنامه تمرین با وهله های کوتاه مدت، آزمودنی ها بیشتر از وهله های 10 و 20 ثانیه استفاده کردند. در برنامه میان مدت، از وهله های 30، 45 و 60 ثانیه و در برنامه طولانی مدت آزمودنی ها بیشتر از وهله های 90 و 180 ثانیه برای تمرین استفاده کردند. گروه چهارم هم از برنامه های معمول کاراته که غالبا ترکیب های متفاوتی از همین وهله های تمرینی بود استفاده نمودند. آزمودنی ها تمرینات را به مدت 8 هفته و دو بار در هفته انجام دادند. داده ها با روش های آماری آنووا یک طرفه، آنالیز کوواریانس و تی همبسته در سطح معنی داری 0.05>P مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین چهار برنامه تمرینی از لحاظ اثرگذاری بر چابکی، سرعت پا، تعادل پویا، توان بی هوازی و سرعت جابجایی دست تفاوت معنی داری وجود ندارد (0.05˃P) برنامه تمرینی با وهله های میان مدت از لحاظ اثرگذاری بر توان هوازی، توان انفجاری، استقامت عضلات شکم، زمان عکس العمل و قدرت ضربه دست نسبت به سه برنامه دیگر برتری داشت (0.05˂P). برنامه های تمرینی با وهله های میان مدت و کوتاه مدت از لحاظ اثرگذاری بر استقامت عضلانی بالاتنه، سرعت ضربه پا، سرعت ضربه دست و قدرت ضربه پا نسبت به دو برنامه سنتی و طولانی مدت برتری داشتند (0.05˂P).نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده به نظر می رسد که برنامه های تمرینی مختلف می تواند تأثیرات متفاوتی بر شاخص های آمادگی جسمانی و عملکردی در کاراته کاها داشته باشد، با این حال احتمالاً برنامه تمرینی با وهله های کوتاه و میان مدت نسبت به دو برنامه دیگر می تواند تأثیرگذاری بیشتری بر کاراته کاها داشته باشد. 
۱۱.

تأثیر 4 هفته تمرین هوازی تداومی باحجم های مختلف وگرسنگی بر بیان برخی ژن های دخیل در میتوفاژی کبد رت های سالم نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محرومیت غذایی تمرین تداومی هوازی PINK1 BNIP3 میتوفاژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: افزایش تعداد میتوکندری های معیوب و تداوم آن می تواند موجب آپوپتوز و نکروز سلول ها گردد. تمرینات ورزشی منظم به همراه محدودیت زمان مصرف کالری دریافتی (TRE) می تواند در بهبود آسیب و عملکرد میتوکندری نقش مهمی داشته باشد. لذا هدف این مطالعه بررسی تاثیر 4 هفته تمرین هوازی تداومی وگرسنگی بر بیان برخی از ژن های دخیل در میتوفاژی شامل  PINK1و BNIP3و برخی از عوامل موثر برعملکرد سلامت کبد از جمله آنزیم های کبدی ALT و AST و نیمرخ لیپیدی رت های سالم می باشد.مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع تجربی می باشد. 30 سر رت نر سالم نژاد ویستار 20-18 هفته ای با میانگین وزن بدن 25.34 ±330.40 گرم که از انیستیتو پاستور ایران خریداری شده بودند به عنوان نمونه تحقیق انتخاب و به طور تصادفی ساده در 6 گروه 5 تایی: کنترل، گرسنگی، 3 روز تمرین، 5 روز تمرین، گرسنگی + 3 روز تمرین، گرسنگی + 5 روز تمرین تقسیم شدند. تمرین ورزشی در مدت 4 هفته به تعداد 3 و 5 روز در هفته به مدت 60-45 دقیقه روی تردمیل انجام شد. 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی و 14 ساعت ناشتایی بافت برداری انجام و خون گیری بلافاصله از قلب صورت گرفت. روش آماری تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی LSD نیز برای مقایسه داده ها استفاده گردید.یافته ها: شاخص های وزن، کلسترول و ALT در همه گروه ها در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری نشان داد (0.05>P). همچنین، دو گروه گرسنگی + 3 روز تمرین وگرسنگی + 5 روز تمرین در مقایسه با سایر  کاهش بیشتری در این شاخص ها ایجاد کردند، اما بین آنها تفاوت معناداری مشاهده نشد. شاخص تری گلیسرید در همه گروه ها در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری یافت. بین سایر گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. شاخص AST در همه گروه ها در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت(0.05>P). گروه های 3 و 5 روز تمرین، گرسنگی + 3 روز تمرین و گرسنگی+ 5 روز تمرین در مقایسه با سایر گروه ها کاهش بیشتری را نشان دادند و بین این گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. شاخص  PINK1در گروه های 5 روز تمرین، گرسنگی + 3 و 5 روز تمرین در مقایسه با گروه کنترل و گروه گرسنگی کاهش معناداری یافت (0.05>P). بین سایر گروه ها تفاوت معناداری مشاهد نشد. شاخص BNIP3 درگروه های 3 روز تمرین، 5 روز تمرین و گروه گرسنگی + 3 روز تمرین در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری نشان داد (0.05>P). گروه 5 روز تمرین افزایش بیشتری را در مقایسه با گروه گرسنگی + 3 روز تمرین ایجاد کرد. بین گروه های گرسنگی و گرسنگی + 5 روز تمرین در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد.نتیجه گیری: چهار هفته تمرین هوازی تداومی و گرسنگی توام با ورزش، با تنظیم کاهشی وضعیت نیمرخ لیپیدی و افزایش بیان ژن BNIP3 می تواند اثرات مثبتی بر سلامت کبد با وضعیت میتوفاژی نرمال داشته باشد. 
۱۲.

مقایسه اثر ۸ هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی بر شاخص های میوستاتین و فولیستاتین و آیریزین سرم در دختران جوان ورزشکار و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: میوستاتین فولیستاتین آیریزین سرم تمرینات تناوبی شدید تمرینات مقاومتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
مقدمه و هدف: پروتئین های فولیستاتین و میوستاتین و آیریزین پروتئین های کلیدی در تنظیم هایپرتروفی و آتروفی عضلانی هستند. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثر هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی بر شاخص های میوستاتین و فولیستاتین و آیریزین سرم در دختران جوان ورزشکار و غیرورزشکار اجرا شد.مواد و روش ها: در مطالعه حاضر 48 نفر از دختران ۱۸ تا ۲۵ سال ورزشکار و غیرورزشکار به چهار گروه تجربی 12 نفری: ورزشکار گروه تمرینی HIIT و ورزشکار گروه تمرین مقاومتی و غیرورزشکار گروه تمرینی HIIT و غیرورزشکار گروه تمرین مقاومتی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته به تمرینات ویژه پرداختند. پروتکل تمرین در گروه تمرینات HIIT شامل سه ست پروتکل Rast بود، که در هر ست آزمودنی در شش وهله و در هر وهله فاصله ۳۵ متری را با حداکثر سرعت می دوید و تمرینات به شکل فزاینده ای تا هفته چهارم در هفته یک ست و از هفته ی پنجم تا هشتم هر دو هفته ای یک ست اضافه انجام دادند و در نهایت به هشت ست رساندند. گروه تمرین مقاومتی هر جلسه هشت ایستگاه را به صورت دایره ای تمرین کردند. حرکات مقاومتی در دو هفته با شدت ۷۵-۶۵ درصد 1RM معادل ۱۲-۱۰ تکرار بیشینه انجام شد و سپس به ۸۵-۸۰ درصد IRM که معادل ۴ تا ۶ RM است افزایش یافت. به منظور مقایسه تغییرات درون گروهی در مراحل پیش آزمون و پس آزمون در گروه های تمرینی از آزمون t وابسته و آنوا و برای بررسی تفاوت بین گروهی از آزمون بونفرونی استفاده شد. همچنین محاسبات آماری در سطح معنا داری 05/0>P در نظر گرفته شد.یافته ها: نتایج گروه های چهارگانه، در حالت پس آزمون نسبت به پیش آزمون، افزایش میانگین شاخص فولیستاتین و آیریزین سرم و کاهش میانگین میوستاتین دختران جوان ورزشکار و غیرورزشکار را نشان داد و عملکرد گروهای ورزشکار بهتر از غیرورزشکار بود (0.05>P). همچنین نتایج آنوا نشان داد که بین گروه های چهارگانه تفاوت معناداری در میوستاتین و فولیستاتین سرم وجود نداشت (0.05<P). اما در آیریزین سرم بین گروه تمرینات مقاومتی ورزشکاران با مقاومتی و تناوبی غیرورزشکاران تفاوت معناداری وجود داشت (0.05>P). بین گروه تناوبی ورزشکاران با باگروه های مقاومتی و تناوبی غیرورزشکاران تفاوت وجود داشت. بین گروه تمرینات تناوبی غیرورزشکارن با مقاومتی غیرورزشکاران نیز تفاوت معناداری وجود داشت (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد که هشت هفته تمرینات تناوبی شدید و مقاومتی شدید توانست باعث کاهش میوستاتین و افزایش فولیستاتین و آیریزین سرم دختران ورزشکار و غیرورزشکار شد. این بهبود در میان ورزشکاران بیشتر از غیرورزشکاران بود.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۳۲