مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اسپیرولینا
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تاثیر یک دوره دوی هوازی همراه با مصرف اسپیرولینا بر بیشینه اکسیژن مصرفی و عملکرد برخی از شاخص های دستگاه ایمنی مردان تمرین کرده پس از یک جلسه فعالیت بدنی وامانده ساز را مورد مطالعه قرار داده است. در این پژوهش 40 نفر از دانشجویان تمرین کرده به صورت تصادفی در چهار گروه، اسپیرولینا – دوی هوازی، اسپیرولینا، دارونما – دوی هوازی و گواه موردمطالعه قرار گرفتند. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از روش آماری واریانس (ANOVA) یک سویه با در نظر گرفتن سطح معنی داری 005/0= a و آزمون تعقیبی (LSD) استفاده شد. از آزمودنی ها آزمون مرحله اول در حالت ناشتا و استراحت بلافاصله پس از آزمون بیشینه بروس روی نوارگردان تا رسیدن به واماندگی کامل نمونه خونی گرفته شد و مقدار Vo2max آنها از طریق آزمون مذکور تعیین شد. آزمودنی های گروه های اسپیرولینا – دوی هوازی ودارونما – دوی هوازی به مدت شش هفته روزی سه عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و 500 میلی گرمی دارونما مصرف نمودند و هفته ای سه بار به مدت 30 دقیقه در آستانه تحریک هوازی دویدند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و دارونما در مدت شش هفته مصرف نمودند. سپس مجدداً همان آزمون مرحله اول را به عنوان آزمون مرحله دوم انجام دادند. نمونه های خونی برای اندازه گیری تعداد CD4+ ، CD8+ ، NK و نسبت CD4+ بهCD8+ در چهار نوبت پیش و پس آزمون مرحله یک و دو گرفته شد. تجزیه وتحلیل یافته ها نشان داد که: دوی هوازی و مکمل اسپیرولینا هر یک به تنهایی باعث افزایش Vo2max می شوند، دوی هوازی و مصرف اسپیرولینا باعث افزایش بیشتر Vo2max نسبت به سایر گروه ها می شود (05/0P< )، CD4+ و هموگلوبین گروه اسپیرولینا - دوی هوازی تفاوت معنی داری با سایر گروه ها داشت (002/0 = P )، CD4+ گروه ها با هم اختلاف معنی داری نداشتند، NK تمام گروه ها افزایش داشت، نسبت CD4+ به CD8+ گروه ها با هم اختلاف معنی داری داشت (002/0=P )، نسبت CD4+ به CD8+ در گروه اسپیرولینا – دوی هوازی کمتر از گروه اسپیرولینا و دارونما بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل اسپیرولینا و دوی هوازی باعث افزایش Vo2max و بهبود شاخص های ایمنی می شود.
تأثیر تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا بر برخی عوامل خطرزایی قلبی عروقی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴۵)
207 - 222
حوزههای تخصصی:
عوامل خطرزایی قلبی عروقی مکانیسم مهمی در بروز دیابت نوع دو و بیماری های قلبی-عروقی است، ازاین رو هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا بر برخی عوامل خطرزایی قلبی عروقی در زنان مبتلا به دیابت نوع دو دارای اضافه وزن بود. در این مطالعه نیمه تجربی تعداد 28 نفر از زنان دیابتی نوع دو و دارای اضافه وزن با میانگین سن 7/7±5/49 سال به صورت تصادفی در گروه های هوازی+اسپیرولینا، هوازی+دارونما، اسپیرولینا و دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرین هوازی شامل 6 هفته (هر هفته 3 جلسه) با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب بیشینه انجام گرفت. گروه های دریافت کننده مکمل، روزانه سه کپسول 500 میلی گرمی اسپیرولینا قبل از هر وعده غذایی به مدت 6 هفته دریافت کردند. نمونه های خونی طی شرایط ناشتایی در مراحل پیش و پس آزمون جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس عاملی (4×2) و آزمون تی وابسته با سطح معناداری (05/0P ≤) با استفاده از نرم افزار SPSS صورت گرفت. نتایج پژوهش کاهش کلسترول، LDL و VLDL در گروه های تمرین-اسپیرولینا، اسپیرولینا از مرحله پیش آزمون به پس آزمون نشان داد و کاهش LDL/HDLو CHOLS/HDL صرفاً در گروه تمرین-اسپیرولینا مشاهده شد(به ترتیب (009/0p=) و(007/0p=))، همچنین HDL صرفاً در گروه تمرین-اسپیرولینا افزایش معنا داری نشان داد (007/0P=). همچنین تفاوت معنادار بین گروهی در هیچ یک از متغیر ها بین گروه های تحقیق مشاهده نشد. در مجموع یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تمرین هوازی و مکمل اسپیرولینا تا حدودی می تواند سبب بهبود فاکتورهای نیم رخ لیپیدی شود. به عبارتی تمرین به عنوان عامل اصلی به همراه مکمل دهی اسپیرولینا توانسته است تأثیر بهتری بر بهبود عوامل خطرزایی قلبی عروقی در افراد دیابتی داشته باشد.
اثر شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف مکمل اسپیرولینا بر عملکرد هوازی در دختران غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هموگلوبین نقش مهمی در انتقال اکسیژن و در نتیجه بهبود عملکرد هوازی دارد. هدف از این پژوهش، تاثیر تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا بر عملکرد هوازی دختران غیر ورزشکار می باشد.
روش شناسی: 36 نفر از دانشجویان غیر فعال به طور تصادفی در چهار گروه ورزش+اسپیرولینا (با میانگین سنی3/2±5/27 سال) ورزش+شبه دارو (با میانگین سنی 1/3±6/27 سال) اسپیرولینا (با میانگین سنی 2/1±2/28 سال) و شبه دارو (با میانگین سنی 4/2±4/27 سال) مورد مطالعه قرار گرفتند. از آزمودنی ها قبل از تمرین، نمونه خون و تست نوارگردان بالک گرفته شد. سپس آزمودنی های گروه ورزش+اسپیرولینا و ورزش+دارونما روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا و شبه دارو را به مدت شش هفته مصرف نمودند و هفته ای سه جلسه در فعالیت هوازی ایروبیک شرکت کردند. گروه های اسپیرولینا و دارونما نیز به روش فوق قرص اسپیرولینا و شبه دارو را مصرف کردند؛ سپس مجدداً مرحله ی دوم خون گیری و تست بالک به عمل آمد. جهت فرض طبیعی بودن توزیع متغیرها از آزمون آماری تی وابسته و مدل خطی آمیخته استفاده شد و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS 16 در سطح الفای 5% شکل گرفت.
یافته ها: شش هفته تمرینات ایروبیک با مصرف اسپیرولینا موجب افزایش معنادار در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد (P<0.05) اما بر میزان شاخص هموگلوبین تأثیر معناداری نداشت (P<0.05).
بحث و نتیجه گیری: اسپیرولینا منجر به تغییرات مثبت در عملکرد هوازی افراد شرکت کننده شد و تغییرات ایجاد شده در اثر مصرف اسپیرولینا با ورزش به مراتب بیشتر از مصرف اسپیرولینا یا ورزش به تنهایی بود.
تغییرات مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه رت های نر به دنبال یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا پلانتسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
31 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: تاثیر تمرینات مقاومتی در کنار مکمل های گیاهی بر مسیر پیام رسان mTOR در بافت های غیرعضلانی کمتر بررسی شده است. هدف از تحقیق حاضر ارزیابی تاثیر یک دوره تمرین مقاومتی و مکمل اسپیرولینا بر مسیر ژنی TSC2(RAGs)/mTOR /4E-BPs بافت کلیه موش های صحرایی نر بود. روش: تعداد 32 موش صحرایی 3ماهه و با میانگین وزن 20±150 گرم به طور تصادفی به چهارگروه کنترل، تمرین مقاومتی، مکمل اسپیرولینا و تمرین+مکمل اسپیرولینا تقسیم شدند. گروه های مکمل هرروز 200 میلیگرم اسپیرولینا مصرف می کردند. پروتکل تمرین مقاومتی به مدت هشت هفته، هفته ای 3 روز و یکبار در روز انجام شد. میزان بیان متغییرهای وابسته تحقیق با روش Real Time_PCR اندازه گیری و با تحلیل واریانس دوراهه مورد تجزیه قرار گرفتند. یافته ها: افزایش معناداری در میزان بیان ژن 4E_PBs در گروه تعاملی مکمل اسپیرولینا و تمرین مشاهده شد (012/0 P=)، ژن TSC2 در هیچ کدام از گروهها نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نداشت. در فاکتور RAGs افزایش معناداری در هر سه گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=)،گروه تمرین مقاومتی (001/0 P=) و گروه تعامل تمرین مقاومتی و مکمل (001/0 P=) مشاهده شد. همچنین افزایش معناداری در میزان بیان ژن mTOR در گروه مکمل اسپیرولینا (001/0 P=) و گروه تمرین مقاومتی (014/0 P=) مشاهده شد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه که در گروه تعامل تمرین مقاومتی با مصرف مکمل اسپیرولینا افزایش معناداری در بیان ژن mTOR مشاهده نشد و همچنین به دلیل نقش بافت کلیه در عملکرد فیزیولوژیکی بدن، انجام تحقیقات بیشتر در این زمینه امری ضروری بنظر می رسد
تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام دختران دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه استفاده از مکمل های گیاهی و انجام فعالیت های ورزشی منظم برای کاهش آسیب های اکسایشی و بهبود دفاع ضداکسایشی توصیه شده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل اسپیرولینا بر سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام دختران دارای اضافه وزن و چاق بود. روش تحقیق: تعداد 30 دختر دارای اضافه وزن و چاق (با میانگین سنی 3/12 ± 3/26 سال و میانگین وزنی 0/10 ± 29/75 کیلوگرم) ساکن شهرستان خرامه به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 10 نفره (کنترل، تمرین+مکمل و تمرین+دارونما) تقسیم شدند. آزمودنی ها به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته به اجرای تمرین تناوبی شدید (به صورت ایستگاهی با حداکثر سرعت در یک مسیر مشخص به صورت رفت و برگشت) پرداختند. گروه های مکمل و دارونما در طول این مدت روزانه دو عدد قرص 500 میلی گرمی اسپیرولینا یا دارونما دریافت کردند. 24 ساعت قبل و 48 ساعت بعد از دوره تمرین، خونگیری برای سنجش سطوح سرمی پراکسید هیدروژن و ظرفیت ضداکسایشی تام انجام شد. از روش تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی LSD برای مقایسه تغییرات بین گروهی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در گروه های تمرین+ مکمل و تمرین+ دارونما، مقادیر پراکسید هیدروژن (به ترتیب 0001/0=p و 001/0=p) و ظرفیت ضداکسایشی تام (به ترتیب 0001/0=p و 002/0=p) به طور معنی داری کاهش و افزایش یافتند. در گروه های تمرین+ مکمل و تمرین+دارونما مقادیر وزن (به ترتیب 001/0=p و 01/0=p) و درصد چربی (به ترتیب 0001/0=p و 001/0=p) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. در ارتباط با شاخص نسبت دور کمر به لگن نتایج نشان داد که این شاخص فقط در گروه تمرین+ مکمل کاهش معنی داری داشت (01/0=p) و مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین+ مکمل و تمرین+ دارونما افزایش معنی داری داشت (به ترتیب 03/0=p و 002/0=p). نتیجه گیری: به نظر می رسد که تمرین تناوبی شدید با و بدون مصرف مکمل اسپیرولینا می تواند از طریق بالا بردن ظرفیت ضداکسایشی تام و بهبود سیستم دفاع ضداکسایشی، از تجمع رادیکال های آزاد جلوگیری کرده و مانع آسیب سلولی و همچنین بهبود ترکیب بدن شود.
تأثیر تمرینات مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا بر مقادیر پلاسمایی اسپکسین، عوامل خطرزای قلبی-عروقی و برخی شاخص های ترکیب بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در سال های اخیر ورزش، رژیم غذایی و مکمل ها به عنوان راهی برای بهبود ترکیب بدنی، کاهش وزن و عوامل خطر مرتبط با چاقی شناخته شده اند. هدف از مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا بر مقادیر پلاسمایی اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C ا(CRP) و برخی شاخص های ترکیب بدنی مردان دارای اضافه وزن بود.مواد و روش ها: مطالعه حاضر نیمه تجربی و کاربردی بود. بدین منظور 44 مرد دارای اضافه وزن (شاخص توده بدن >25 کیلوگرم بر مترمربع و میانگین وزن 5.48±93.83) کیلوگرم به طور تصادفی در چهار گروه تمرین + مکمل، تمرین + دارونما، مکمل و دارونما (هر گروه 11 نفر) قرار گرفتند. مداخلات به مدت هشت هفته و سه جلسه تمرین در هفته انجام شد. به این صورت که برنامه تمرین مقاومتی شامل تمرین با وزنه با الگوی زمان بندی منعطف و در شدت های مختلف (خیلی سبک، سبک، متوسط و سنگین) اجرا شد. در این مدت افراد گروه مکمل و دارونما، روزانه به ترتیب دو عدد کپسول 500 میلی گرمی اسپیرولینا و دارونما مصرف کردند. داده ها با استفاده از آزمون های شاپیرو-ویلک، آنالیز کوواریانس، t زوجی و تعقیبی بونفرونی با سطح معنی داری 0.05>P تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: مقادیر اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C، توده خالص بدنی (LBM) و مجموع آب بدن (TBW) آزمودنی ها بین گروه های تحقیق تفاوت معنی داری را نشان دادند (0.05>P). همچنین در بررسی درون گروهی مقادیر پلاسمایی اسپکسین در گروه های تمرین + مکمل، تمرین + دارونما و مکمل، توده خالص بدنی (LBM)، در گروه تمرین + مکمل و تمرین + دارونما و مجموع آب بدن (TBW) در گروه تمرین + دارونما افزایش معنی دار را نشان داد (0.05>P). در مقادیر پلاسمایی پروتئین واکنشگر-C نیز در گروه های تمرین + مکمل، تمرین + دارونما و مکمل کاهش مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد هشت هفته تمرین مقاومتی به همراه مصرف مکمل اسپیرولینا می تواند از طریق افزایش مقادیر پلاسمایی اسپکسین، کاهش پروتئین واکنشگر-C و افزایش توده خالص بدن و مجموع آب بدن باعث بهبود ترکیب بدن و اختلالات مرتبط با چاقی نظیر بیماری های قلبی- عروقی شود. بنابراین توصیه می شود برنامه تمرین مقاومتی و مصرف مکمل اسپیرولینا برای پیشگیری و کاهش بیماری های قلبی-عروقی و بهبود ترکیب بدن مورد استفاده قرار گیرد.واژه های کلیدی: تمرین مقاومتی، اسپیرولینا، اسپکسین، پروتئین واکنشگر-C، توده خالص بدن، مجموع آب بدن، اضافه وزن و چاقی