
مقالات
حوزههای تخصصی:
اسماعیل سیمیتقو که پس از برادرش جعفر به ریاست ایل شکاک از عشایر غرب آذربایجان رسیده بود از دوران مشروطیت تا جنگ جهانی اول مشغول غارت در روستاها و شهرهای غرب آذربایجان بود. در جنگ جهانی اول ابتدائا به روسها متمایل شده سپس تغییر مسیر داده متمایل به عثمانی شد. پس از فاجعه جیلولوق و نبود حاکمیت قوی دولت در منطقه، سیمیتقو شهرهای اورمیه و سلماس را تصرف کرده و به ازار و اذیت مردم پرداخت. جنگهای متمادی قشون دولتی با سیمیتقو بالاخره منجر به شکست وی شده آواره کوههای مرزی ترکیه و عراق شد. وی در سال 1305 دوباره به سلماس حمله کرده که نتیجه ای در بر نداشت. سیمیتقو در تیر 1309 در اشنویه کشته شد. این مقاله به شرح روایتهای مختلف از چگونگی کشته شدن وی می پردازد.
چند نکته درباره ابراهیم پور داود
حوزههای تخصصی:
ابراهیم پورداود زاده رشت در گیلان و یک گیلک بود، لیکن به مانند جمعی دیگر از روشنفکران و نویسندگان اقوام مختلف ایرانی قرن اخیر، تحت تأثیر عواملی چند به زبان و فرهنگ خودی پشت کرده، به ستایشگری از زبانهای فارسی، پهلوی، دوران ایران باستان و دیانت زرتشتی پرداخت و بیش از پنجاه سال از عمر خود را صرف پژوهش و تألیف در موضوعات مورد اشاره ساخت و آثاری در موضوعات: جمعآوری بخشهای مختلف اوستا، تفسیر اوستا، واژه شناسی زبان اوستایی، تاریخ پارسیان هند، جشنها و سنن پارسیان و ایران باستان، مباحث لغوی زبانهای فارسی و پهلوی و دیگر مطالب مرتبط با دین اوستا و عهد باستان ایران پدید آورد. محققان حوزه زبان، ادبیات و تاریخ ایران در اواخر قاجار و عصر پهلوی نامهای بزرگی داشتهاند و درست یا غلط؛ به عمد یا بر سهو، در هالهای از تقدس و شکوه و بزرگی قرار گرفتهاند، تا کمتر کسی جرأت یا اجازه چون و چرا در باره احوال، افکار و کیفیّت آثار ایشان را به خود داده، به نقد شخص و آثار ایشان بپردازد. واقع مطلب آن است، که اکثریّت قاطعی از این نامهای بزرگ جز طبلهای تو خالی و جز دروغگویانی بزرگ، کس و چیز دیگری نبودهاند. آنها دانش و پژوهش در ایران را به انحراف کشانده و دروغها و جعلیّات را در جایگاه حقایق نشاندهاند. ابراهیم پروداود نیز یکی از این نامهای سرشناس و تغذیه کننده جریان باستانگرایی میباشد، که به ناحق در جایگاه مرجعیّت علمی در حوزه ایران باستان، دیانت زرتشتی و ایرانشناسی قرار گرفته است. بررسی و مرور همه موضوعات مورد علاقه، یا همه ویژگیهای آثار، افکار و روشهای پژوهشی ابراهیم پورداود مستلزم تلاشی پردامنه است، تا شناخت قابل اتکایی در باره این عنصر مرموز حاصل گردد. این گفتار بر آن است برخی مختصات اندیشه و موضوعات مورد علاقه پورداود را بر پایه آثار وی، در معرض دید خوانندگان گذارد و نکاتی در باره مضامین اشعار، اندیشه های جاری در اشعار، نوع نگرش وی در باره مسائل زبانی و تاریخی ایران، فرضیه زبان آذری و نیز نگرش او در باره پارسیان هند عرضه کند.
روش قدیم شش انگشت گذاری و راه حل آوا نویسی برای پرده ها در توضیح موسیقی اورموی
حوزههای تخصصی:
آوانویسی و بازنویسی یا ترانسکریپسیون (فرانسوی: Transcription ) از اصطلاحات موسیقی است و به معنای مکتوب کردنِ یک قطعه شنیداریِ موسیقی است. به عبارتی دیگر، بازنویسی به معنای نت نویسیِ یک قطعه شنیداری است که قبلاً نت نویسی نشده است. در نظریه ادوار، دستان بندی سازها (نحوه کوک ساز و موقعیت پرده های آن) به کمک تناسب های ریاضی توضیح داده می شد و برای هر نت موسیقی نامی با استفاده از ترکیب الفبای ابجد تعیین می گردید. به این ترتیب فاصله های موسیقایی دقیقاً مشخص می شدند. سپس با ترکیب این فواصل جنس هایی (دانگ هایی) درست می شد که ذی الاربع (دارای چهار نت) یا ذی الخمس (دارای پنج نت) نام می گرفتند و از ترکیب یک جنس ذی الاربع و یک جنس ذی الخمس یک اکتاو کامل به دست می آمد که به آن «دور» گفته می شد. لوح های سومری گواهی می دهند که تلاش برای نوشتن موسیقی از زمان های قدیم انجام می شده است. روندی که با خط میخی شروع شد با نت هایی که امروز استفاده می کنیم ادامه می یابد. پس از خط میخی ، تلاش هایی برای نوشتن موسیقی در فرهنگ خاورمیانه انجام شده که ما چگونگی همه اینها را نمی دانیم. تئوریسین موسیقی ه. گ. فارمر، در اثر خود صفی الدین اورموی را "بنیانگذار مکتب سیستماتیک در تاریخ موسیقی"معرفی کرده ، از سیستم ناشناخته نوشتن موسیقی صحبت می کند. مراغه ای[1] این سیستم را روش " شش انگشت گذاری" نامیده است. اورموی به طور مستقیم چگونگی درک این روش را نشان نداده است. او روش شش انگشت گذاری بر روی پرده های عود را در توضیح استفاده از 12دور و 6 آواز مانند سلمک، مایه و شهناز به کار برده است. برای تجزیه و تحلیل این موضوع، استفاده از جدول ابجد-حرف- موسیقی نگاری اورموی توسط برخی از محققانی مشاهده شده است. اما در مورد درستی یا نادرستی این راه حل بحث نشده است. این مقاله بر " چیستی روش شش انگشت گذاری و چگونگی درک آن " متمرکز است و با هدف حل نحوه درک مثالهای نوشته شده توسط صفی الدین ، "آوا نویسی" جدیدی را همراه با راستی آزمایی به عنوان راه حل پیشنهاد می کند. [1] عبدالقادر مراغه ای
خزرلر - تورک امپراتورلوغو
حوزههای تخصصی:
آذربایجان ۶جی یوزیلده گؤی تورکلرین باتی بؤلگه لری ایچینده یئر آلیر. بو زامان آذربایجاندا کنفدراسیون کیمی بیری-بیری نین یانیندا یاشایان تورک بویلاری: هونلار، سابیرلر، قیپچاقلار، پئچئنئق لر، آوارلار، خزرلر و اوغوزلار موجود-ایدی. بونلارین ایچیندن گؤی تورکلره داها یاخین اولان بوی خزرلریدی. اونلار تاریخ بویو هونلارلا ایش بیرلیک لر ائتمیش، گؤی تورکلر ضعیفله دیگی زامان خزرلر باشا کئچیرلر و گؤی تورکلرین یئرینی آلیرلار. اونلارین دیلی تورکجه اولاراق حکومت بایراغینی اوجا ساخلاییرلار. اونلار باشقا قبیله لرله دوزگون داورانیب، عینی حالدا بیر سیرا قبیله لری -بولقارلار، ماجارلاری- سیخینتی آلتینا آلاراق آذربایجاندان کؤچمه لرینه سبب اولورلار. اؤزلری ده باشقا قبیله لر طرفیندن سیخینتی یا دوچار اولوب، عربلرین کسیلمز ساواشلارینا گؤره آذربایجاندان اوزاقلاشما مجبوریتینده اولورلار. خزر دنیزی اونلارین آدینا قویولموشدو. اونلارین خزر دنیزی ایله قارادنیز آراسیندا یاشایاراق بؤلگه لری آذربایجانا قدر اوزانمیشدیر؛ آنجاق دفعه لرله عرب قوشونویلا آذربایجاندا توققوشوب، ساواشی گاه اودوب، گاهدان دا اودوزموشلار: بونونلا بئله نئچه اون ایللیکلر آذربایجاندان(قاراباغ-اردبیل دن) توتوب موصل ه قدر استیلالارینی ساخلامیشلار. خزرلر آذربایجان تورکجه سی نین عیارلانماسیندا و یازی دیلی نین زنگینلشمه سینده بؤیوک ائتکی لر بیراخمیشلار. کئچمیشده خزرلردن اثر قالماییب سؤیلنسه ده، بوگون خزرلرین موزه لرده سرگیله نن قیزیل، گوموش بزک آلت لری، قاب-قاجاقلاری، اکینچی لیک آلت لری و حیوان بسله مک وسائلی گؤز قاباغیندادیر. هابئله چوخلو عمارتلر و معمارلیق نمونه لری ده اوزه چیخمیشدیر. بیر زامانلار خزرلردن هئچ بیر اثر قالماییب دئین لر بوگون یازیلی اثرلرین خزینه سی قارشیندا حیرتده قالیرلار. نئچه-نئچه ۱۰۰مین سؤزجویه مالیک اولان خزرلرین نئچه بؤیوک حجمده یازیلی کتابلاری: داستانلار، دوعالار و مکتوبلاری الیمیزده دیر. بورادا خزرلرین تاریخی ایله برابر اونلارین ادبی اثرلرینین ده تانیتیمینی اوخویاجاقسانیز. مقاله کتابخانا آختاریشلاری سویّه سینده داوام ائده رک عالیملرین اثرلریندن یارارلانمیشدیر.
ترانه ها به مثابه وسیله راویان، داستانها به مثابه وسیله ادبیات شفاهی: روایتگری در فرهنگ موسیقایی آذربایجانی
حوزههای تخصصی:
تعامل میان داستانها، موسیقی و ترانهها در فرهنگ موسیقایی آذربایجان تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. این مقاله به بررسی ارتباط متقابل این عناصر و تقویت دوجانبه آنها میپردازد. هدف ما تحلیل این روابط از طریق نمونههایی از سنت موسیقایی آذربایجانی است. با مرور جامع پژوهشهای موجود و انجام مصاحبهها، ژانر عاشیقی را در فرهنگ ترکی بهعنوان تلفیقی برجسته از موسیقی، ترانه و روایت شناسایی کردیم. این ژانر شامل دو شکل اصلی روایت است: حماسهها و داستانهای عاشقانه که هر دو از شعر و نثر بهره میبرند. بخشهای شعری معمولاً با همراهی ساز بلندگردن قوپوز اجرا میشوند و با قطعات موسیقایی متنوعی به نام «هاوا» همراهی میگردند، درحالیکه بخشهای منثور بهشیوهٔ گفتاری و بدون همراهی موسیقی اجرا میشوند. مطالعه موردی این پژوهش، داستان «عاصی و کرم» است که در آن تلفیق مؤلفههای روایی و موسیقایی بررسی شده است. یافتههای ما نشان میدهد که عناصر روایی بخش جداییناپذیر اجراهای عاشیقی هستند و تعامل میان داستانها، راویان (عاشیقها) و موسیقی، ارکان اساسی این سنت موسیقایی پویا را تشکیل میدهند.
مرید و مراد انقلاب آذربایجان (به روایت اسناد تاریخی)
حوزههای تخصصی:
شهید میرزا علی ثق هالاسلام تبریزی و شهید ستارخان سردار ملی جزو رجال باشخصیت و از مفاخر ملی ما هستند که صفات پسندیده و مبارزات قهرمانانه آن بزرگواران، بهترین الگوی وطن پرستی و آزادی خواهی محسوب می شوند. آن دو بزرگوار هر دو شیخی و هر دو مشروطه خواه و آزادیخواه بوده اند و رابطه معنوی مرید و مرادی با هم داشته اند. اینکه ستارخان به علت شیخی بودن ارادت خاصی به ثق هالاسلام داشته و مرید او بوده است جای بحث نیست ولی ستارخان بنابه نوشته اکثر تاریخ نگاران استقلال فکری داشته و کورکورانه تحت تأثیر هیچ کس قرار نمی گرفت. ستارخان علاوه بر ثق هالاسلام، نسبت به انجمن آذربایجان، مرکز غیبی تبریز و برخی از سران آزادی احترام خاصی قائل بود. این مقاله به بررسی ارتباط معنوی دو شهید مشروطیت، ستارخان و ثقه الاسلام می پردازد.
نامه ای فراموش شده از صمد بهرنگی به ایرج افشار
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی نامه ای نادر از صمد بهرنگی به ایرج افشار می پردازد که اخیراً در میان اسناد آرشیوی بدست آمد. نامه بدون تاریخ است و گمان می رود که در فروردین ۱۳۴۷ نوشته شده باشد. به همراه این نامه، بهرنگی سه کتاب اخیر خود را به افشار ارسال کرده و تمایل داشته است که این آثار در مجله «راهنمای کتاب» که افشار مدیر مسئول آن بوده، معرفی گردند. همچنین بهرنگی در این نامه به اختلاف های فکری پیشین بین خودشان اشاره کوتاهی می کند. او می خواهد که مقاله جدیدش درباره شاه اسماعیل خطائی «بی کم و کاست» منتشر شود که در آن به نقد تاریخ نگاری غرب زده و اشتباهات در ثبت تاریخی پرداخته بود. بهرنگی در آن مقاله، انتقادات جدی به مورخانی دارد که اثرات شاه اسماعیل به زبان ترکی را نادیده گرفته اند و با غفلت یا عمد به تحریف تاریخ پرداخته اند. مقاله بهرنگی از آن جهت حائز اهمیت است که نشان دهنده دغدغه های فرهنگی و ادبی او در دوران فعالیت های ادبی و تأکید او بر ضرورت بازنگری در تاریخ نگاری ایران است. نه تنها کتابهای ارسالی صمد بهرنگی در آن مجله معرفی نمی گردند، حتی مقاله او، علیرغم اینکه پیش از آن پنج مقاله در آن نشریه منتشر کرده بود، چه در زمان حیات او و چه بعد از مرگ ناگهانی اش در همان سال، هرگز چاپ نمی شوند. مقاله حاضر، زوایایی از شخصیت و اندیشه های بهرنگی را نمایان می کند که پیش از این کمتر به آن ها پرداخته شده است.
ریشه یابی آیین و رسم تبریک و تبرّک در فرهنگ ترکان
حوزههای تخصصی:
هر ملتی، نسبت به پیشینه ی خویش، در طول زمان دارای گنجینه های معنوی انباشته شده ای است که آن ملت در زندگی روزمره اش از آن بهره می برد و در کنار ساختار مادی خود، ساختار معنوی خود را نیز ادامه می دهد. یکی ازعناصر گوناگون تشکیل دهنده ی این ساختار معنوی، برگزاری آیین ها، سنت ها ،رسم و رسوم و جشن گیری مراسم مربوط به تبرّک تبریک و طهنیت گویی و نیز بیانات گفتاری مربوط به آنها است. ملت ترک نیز، به عنوان ملتی با گذشته ای بسیار کهن، از لحاظ این گونه آداب رسوم، سنت ها و مراسمها، دارای فرهنگی غنی است و در این زمینه پیشرو پیشگام دیگر ملل میباشد. از قدیم ترین زمان ها، سنت تبرّک وتبریک (تبریک و شادباش گفتن)، در میان ملل ترک تبار، نقش خود را در ساختار معنوی آنان ایفا کرده است. این رسم و سنت تبریک، در میان ملت های ترک، ریشه ی خود را در ژرفای تاریخ اسطوره شناسی آنان می یابد. این مقاله اشاره ای تاریخی به این سنت تاریخی در میان ترکان می پردازد.
هویت ملی و میهن نظامی
حوزههای تخصصی:
دۆنیا کلاسیک أدبیاتېنېن پارلاق اۏلدوزلارېندان اۏلان نیظامی ، آذربایجان ېن گنجه شهرینده دوغولوب، یاشایېب یاراتدېغېنا، إله جه ده او شهردن إشیڲه چېخمادېغېنې اؤز أثرلرینده وورقولآدېغینا باخمایاراق، بعضی اؤلکه لر بو بؤیوک دۆشۆنه ری – دۆنیا أدبیاتېندا توتدوغو یئر و بوراخدېغی ایزلره گؤره – اؤز میللی-معنوی ثروت لری کیمی دۆنیایا تانېتدېرماغا چالېشېرلار. اۏنا گؤره هر أدبی بیر أثر أصلینده یاراندېغې جۏغرافییاداکې اینسان لارېن دۆنیا گؤرۆشۆ، دۆشۆنجه سی و دۆنیایا اۏلان باخېشېنې أدبی بیچیمده بۆتۆن دۆنیایا چاتدېرماغا چالېشان بیر معنوی دڲر دیر. نیظامی نین ده یارادېجې لېغې بو باخېمدان اؤز ایچینده داشېدېغې یئرلی دڲرلر تملینده آراشدېرېلېب تنقید اۏلمالې دیر. اۏندان باشقا، هر بیر دۆشۆنر، یازار، شاعیر، إله جه ده هۆنرمن طبیعی اۏلاراق، اؤز کیم لیڲینی اۏلوشدوران دیل-دۆشۆنج، یئرلی دڲرلر، میف لری سئویب اۏنلاری قۏروماغا چالېشان بیر اینسان دېر. ألبته بئله بیر اینسان اؤزلۆڲۆنۆ اۏلوشدورموش بو دڲرلره اۏلان یاناشماسې (موناسیبتی) ایله اؤز میللی کیم لیڲینی ده اۏخوجویا، إله جه ده دۆنیایا چاتدېرماغې اؤز دۏغال حاققې بیلن بیر اینسان دېر. بو آراشدېرمادا نیظامی نین اؤز یارادېجې لېغېن دان آلېنمېش یاناشمالارا دایاناراق نیظامی نین گرچک میللی کیم لیڲی ایله دۏغما وطنی آراشدېرېلاجاق. مقاله نین آراشدېرما مئتۏدو نیظامی نین اؤز قله می ایله یازدېغې دری (چاغداش فارسې نېن کؤک دیل لریندن بیری) دیلینده یازېلمېش متنده اۏلان أصلی متنین قورولوشچولوق و سئمیۏتیک أدبی نظریه لری أساسېندا یازیلمیش بیر اینجه له مه دیر. متنین آراشدېرماسې نېن دقیق و گۆوه نلی اۏلماسې اۆچون اۏریژینال متنین أل یازمالارېنې دا تاپېب آراشدېرماغا چالېشدېق. بو آراشدېرمادا قایناق اۏلاراق تقدیم اۏلونان أل یازما نۆسخه سی خمسه نین ألده ائدیلمیش أن کامیل متنی دیر.
زبان قوانین حمورابی (بازخوانی پنج قانون)
حوزههای تخصصی:
در مقاله پیشرو تلاش گردید خوانش مجددی از کهن ترین قانون مدنی جهان مشهور به قانون حمورابی با خوانش پرفسور هارپر با تکیه بر منابع زبان ترکی انجام گردد، پس در هر بخش ابتدا با آوردن اصل خوانش هارپر به همراه خطوط میخی مرتبط از کتاب وی شانس خوانش اصل مقاله به خواننده داده شد، سپس در ادامه ترجمه فارسی دکتر بادامچی را نیز آوردیم و در نهایت خوانش جدید را با مشخص نمودن جزئیات هر نشانه انجام داده و آوانویسی انجام شده رو با شرح کلمه به کلمه در سه قسمت فارسی، ترکی آذربایجانی با الفبای عربی و ترکی آذربایجانی با الفبای لاتین ارائه نمودیم. البته که به این کار بسنده ننموده و با آوردن نوشتار میخی سطور به شرح خوانش تک به تک میخ ها نموده و ارتباط آن را با زبان ترکی را بررسی نمودیم. لازم به ذکر است که در پاورقی ها آوانویسی ها، نکات فنی و... آورده شده و در ریشه یابی لغات و شرح آنها علاوه بر نظرات هارپر از منابع درجه یک باستانی همانند نظرات هلک، سایت های پنسیلوانیا، سایت های اکدی، منابع ایلامی و نیز منابع معتبر ترکی چون کتیبه اورخون، قوتادغوبیلیک، دیوان الغات الترک، کتاب ها و سایت های ریشه شناسی مشهور بهره بردیم. از نکات مهم بازخوانی ما اینست که مفهوم به دست آمده در بازخوانی از دریچه ترکی در بسیاری از موارد نه تنها تفاوت فاحشی با خوانش هارپر ندارد بلکه گاهی برای یک لغت دو یا چند خوانش قابل فهم در تورکی بدست آمده، برای مثال در خوانش رودخانه ما به خوانش های " آرکولار : رودها، سولار : آبها و دورولار : آبهای روان( محل عمیق رودخانه معمولا آب شفاف دارد) " دست یافتیم که خود نشانگر واقعیت فرضیه ما بوده و خوانش شانسی را به چالش می کشد به علاوه در مواردی اصطلاحات ترکی نیز به دست آمد و مورد دیگر اینست که هر کجا خوانش ما با هارپر فرق داشت نیز باز درراستای تکمیل خوانش او بوده برای مثال در قضیه عزل قاضی ما به عزل او توسط " قوم اولو: کاهن اعظم " رسیدیم که در خوانش هارپر خبری از آن نبود. نکته مهم آخر اینست که از منظر صرف افعال و پسوندها نیز همخوانی با منابع تورکی را مشاهده نمودیم. به هر حال تلاش گردید تا کاری در خور خوانندگان تقدیم گردد و امید است این کار چراغی برای راه سنگلاخی و تاریک پیش روی محققین باشد.