فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۲٬۸۴۷ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۶۲
1 - 41
حوزههای تخصصی:
آیین ها بازتاب دهنده فرهنگ هر قوم، ملت و جامعه هستند. استان بوشهر نیز آیین هایی دارد که بازگوکننده فرهنگ و هویت مردم این دیار است. در این تحقیق به تجزیه ساختاری آیین های مذهبی استان بوشهر با تکیه بر آیین های ماه محرم و صفر، حج و رمضان پرداخته می شود. اهمیت و ضرورت آن، معرفی و شناساندن این آیین ها و هدف آن بررسی و تحلیل، یافتن محتوای این اعمال، شناخت الگو و ساختار مشترک آن هاست. آیین های مورد مطالعه این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و براساس تجزیه ساختاری بررسی می شود. نتایج نشان می دهد همراهان، مکان، موسیقی، عنصر کلامی، قربانی و تغذیه متبرک، عناصر اصلی و گیاه، آب و آتش عناصر متغیر در آیین های مورد مطالعه هستند. این آیین ها از نظر ساختار از الگوهایی محدود تبعیت می کنند؛ الگوی شر کُنش رفع شر احتمالی در آیین صفر به در، الگوی نیاز کُنش رفع نیاز در دُم دُم سحری، الگوی طلب کُنش رفع طلب در شوالغوث و در سایر آیین ها الگوی نیاز، طلب، بزرگداشت کُنش نشانه های دیداری رفع نیاز و طلب دیده می شود.
بررسی بازتاب تخیّلی عنصر باد در منطق الطیر عطّارنیشابوری با رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
41 - 72
حوزههای تخصصی:
عناصر هستی بخش تصاویر تخیّلی گوناگونی در آثار هنرمندان و شاعران دارد. یکی از تجربیات خواننده شعر در مواجهه با تصاویر تخیّلی، کشف رمزهای شعری است و به ارتباط دو سویه با شاعر در تجربه های مختلف او می انجامد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی با این فرض که «مرغ زرّین» خود ِعطار است و رویکرد به نظریه تخیّل ژیلبر دوران مبنی بر منظومه تخیّل روزانه (قطب های مثبت و منفی) و شبانه (تعدیل و تلطیف این دو قطب)، به بررسی و تحلیل تصاویر تخیّلی باد در منطق الطیر به عنوان بازتابی از تجربیات درونی و بیرونی شاعر در ارتباط با خود، جهان، شعر و مخاطب، پرداخته است. خویشکاری های عطار با باد، مرغ زرّین، هدهد، سیمرغ و دیگر پرندگان، اسطوره قهرمان را شکل داده است. این نوع بررسی از تصاویر تخیّلی ارتباطی با صورخیال از نظر بلاغی وآرایه های ادبی ندارد؛ بلکه کشف ماهیت عنصری شاعر و هم چنین رمزگشایی لایه های پنهانی تر شعر او است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عنصر باد در این اثر بیشتر دوگانه و در ریخت مثبت حیوانی با محرکه عروجی سفر است و از نظر ساختار اسرارآمیز و وضعیت های ترکیبی به نظام تخیّلی شبانه ژیلبر دوران نزدیک تر است.
هنر صنعت سفال در مَثل های مازندرانی (مطالعه موردی: بررسی کوزه در ضرب المثل های مازندرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
127 - 166
حوزههای تخصصی:
پیشینه هنر صنعت سفال گری در مازندران به هزاره هشتم پیش از میلاد می رسد و سطح گستردگی و پراکندگی این فن را می توان در جای جای این استان مشاهده کرد. کوزه یکی از بایسته ترین فراورده های سفالی است که بیشتر با هدف رفع نیاز های ضروری زندگیِ روزمره تولید و تکثیر می شود. یکی از راه های مطالعه فرهنگ جوامع، بررسی ادبیات عامه (فولکوریک) به ویژه ادبیات شفاهی آن جامعه، خاصه مطالعه ضرب المثل هاست. جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از امکانات کتابخانه ای نوشته شده است، می کوشد تا به بررسی کارکرد «کوزه» (کلا، پیلک یا پلیکا و گمی در زبان مازندرانی) در ضرب المثل های مازندرانی و نوع مواجهه مردم این استان با آن فراورده سفالین از منظر هنری ادبی بپردازد. نتایج این جستار نشان می دهد که وجود ضرب المثل های ساخته شده از کوزه های سفالی، با لهجه های مختلف (از شرق تا غرب استان مازندران) نشان گر حضور و وفور این محصول هنری و کاربردی در سراسر استان است. همچنین بررسی مَثل های مازندرانی که عمدتاً موجز و دولختی اند، نشان می دهد که آفرینندگان امثال علاقه ای به ذکر جنس و نوع خاک و همچنین به تکنیک ساخت و پرداخت (طرح ها، تصویرها، رنگ ها، نقش ها و لعاب ها) کوزه ها ندارند و به جای آن، تأکید و تمرکز را خود برای تولید مفاهیم، بیشتر بر محور هم نشینیِ کوزه با دیگر عناصر (غالباً مایعات و غلات) که در دل آن ریخته می شده، نهاده اند .
خوانش شالوده شکنانه و برداشت ایدئولوژی های جدید «بررسی وتحلیل دو قصیده از محمد الماغوط و احمد شاملو»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
43 - 62
حوزههای تخصصی:
ژاک دریدا تحت تأثیر رویکرد عدم قطعیتی که در قرن بیستم پدید آمده بود دست به ارائه رویکرد شالوده شکنانه در غرب زد. بعد از آن که نقد نو توانست سیطره مناسبات خارجی برمتن را از بین ببرد و خود متن و شکل و ساختار آن را به عنوان مباحث اصلی نقد مطرح کند، توجّه همه ناقدان معطوف متن گشت وکمتر کسی به خود خواننده ومخاطب متن اهمیت می داد. ولی دریدا با مطرح نمودن نظریه خود برای خواننده نقش اساسی در نظر گرفت و بدین شکل شاهد نقد خواننده محور گشتیم. در کنار این موضوع نفی حضور معنا در متن نیز منجر به برداشت های متفاوت از متن می شود. از این رو در این جستار با از بین بردن شالوده دو قصیده «مسافر عربی فی محطات السماء» از« محمد الماغوط» وقصیده « لعنت» از« احمد شاملو» به روش توصیفی- تحلیلی متوجه شدیم که علاوه بر ایدئولوژی های مدنظر این دو شاعر می توان ایدئولوژی های مختلفی را برداشت کرد. برای نمونه هردو شاعر در قصیده های خودشان به دنبال آن بودند که عدم تغییر وتحول در جامعه را مورد نقد قرار بدهند و مخاطبان خود را به ایجاد تغییر تشویق نمایند، ولی با رویکرد شالوده شکن توانستیم ساختار اصلی این دوقصیده را بر هم بزینم و ایدئولوژی اصلی را از بین ببریم و ایدئولوژی های دیگری را جایگزین آن کنیم.
«گودرز» در روایت های عامیانه شاهنامه و طومارهای نقّالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
133 - 165
حوزههای تخصصی:
در شاهنامه فردوسی، گودرز پسرِ کشواد، یکی از پهلوانان نامداری است که برای نخستین بار در داستان جنگ مازندران ظاهر می شود و پس از همراهی با پهلوانان ایرانی در نبرد با تورانیان و اَنیرانیان و حتی کشته شدنِ بسیاری از فرزندان و نبیرگانش در این راه، در ابتدای پادشاهی لهراسب، از صحنه داستان کنار می رود. گودرز که در شاهنامه نزدیک به هفتاد نقش را ایفا می کند، سرداری است توانا، عاقبت اندیش، خردمند و انتقامجو، که او را می توان پس از رستم، یکی از برجسته ترین پهلوانان شاهنامه به حساب آورد. نقش گودرز در طومارهای نقّالی و روایت های عامیانه و شفاهی شاهنامه، بسیار بزرگ تر و مهم تر از شاهنامه است و خویشکاری هایی را به انجام می رساند که پیشتر در ادب حماسی، ذکری از آن ها به میان نیامده است. نگارنده در این جستار بر آن است تا با بررسی مجموعه روایت های نقّالی و شفاهی شاهنامه، از آغازِ تولّد تا پایانِ زندگی گودرز را به تصویر بکشد و روایت ها و اشاراتی را که درباره زندگی و خویشکاری های او آمده و در شاهنامه و ادب پهلوانی، بی پیشینه و بدیع است، نشان دهد. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که برخلاف شاهنامه فردوسی که پایان کار گودرز در هاله ای از ابهام است، در این روایت ها به توصیف تراژیک پایان کار گودرز پرداخته شده است.
التیام شعری و اقتباس: مطالعه موردی ترجمه شیموس هینی از کمدی الهی دانته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
245 - 263
حوزههای تخصصی:
شیموس هینی، شاعر اهل ایرلند شمالی، در مقالات خود موضوعی را تحت عنوان بازپوشانی یا التیام شعری مطرح کرده است. مقصود او از طرح این موضوع، ایجاد فضا و مهارتی شاعرانه است که از طریق آن بتواند به مصائب و مشکلات مردمان سرزمینش بپردازد. این ایده هینی تا حدی به نظریه اقتباس که توسط لیندا هاچن، منتقد کانادایی، مطرح شده است شباهت دارد؛ چرا که هاچن نیز اقتباس را راهبردی برای تسکین درد های مردمانی که تحت سلطه قرار گرفته ا ند، در نظر می گیرد. هدف از این مقاله، بررسی موردی این شباهت با تکیه بر مطالعه ترجمه/ اقتباس هینی از بخشی از کمدی الهی دانته و روایت گفتگویش با گناهکاران در دوزخ است که در مجموعه شعر کار مزرعه تحت عنوان «اوگولینو» به چاپ رسیده است. موضوعاتی که مورد بحث قرار خواهند گرفت بررسی کارکرد و اهمیت چنین رویکردی در شعر هینی، تحلیل ارتباط میان شعر و تاریخ معاصر ایرلند و در، شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش شاعرانه را شامل می شود. در نهایت، از قرار دادن شعر هینی در چارچوب نظریات انتقادی اش و همچنین ترکیب این دو با نظریه اقتباس هاچن، این نتیجه حاصل می شود که شاعر از طریق ترجمه/ اقتباس شعر دانته، در تلاش است تا گوشه ای از رنج مردم و هنرمندان ایرلندی را به مخاطبانش منتقل کند.
Shaping Individual and Collective Identities: The Trace of Cultural Memory in Kazuo Ishiguro's A Pale View of Hills in the Realm of Jan Assmann Theory
حوزههای تخصصی:
Kazuo Ishiguro explores human emotions, trauma, and love in his novels, with memory playing a central role in shaping characters' identities. This study, drawing on Jan Assmann's cultural memory theory, investigates the role of memory in shaping individual and collective identities in Kazuo Ishiguro's A Pale View of Hills. The study explores how personal and cultural memories influence characters' perceptions, beliefs, and interactions, shaping their sense of self and societal integration. It highlights how suppressed memories, unresolved traumas, shared historical memories, and societal narratives contribute to identity formation. Characters in the novel navigate trauma, loss, and identity construction amidst cultural memory and spatial dislocation. The experiences of characters like Etsuko and Sachiko illustrate the crucial role of memory in shaping individual and collective identities. The study reveals the intricate interplay between personal and collective memory as depicted through Etsuko's reflections on past tragedies and societal contexts in the novel. Ishiguro's exploration of memory, trauma, and identity construction showcases the profound impact of memories on both personal and collective identities. The findings demonstrate how the past continues to shape the present and influence personal and shared cultural histories.
بررسی تطبیقی مضمون «خداآفرینی» در شعر ادونیس و شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه های مشترک فرهنگی، اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی و نشر تفکرات فلسفی غرب در برهه ای از تاریخ معاصر ایران و جهان عرب سبب به وجود آمدن مضامین مشترکی در شعر معاصر فارسی و عربی شده است. یکی از این مضامین مشترک، مضمونی به نام «خداآفرینی» یا «خلقُ الإله» است که تحت تأثیر یکی از اندیشه های بنیادین فلسفه غرب (غیاب خدا) شکل گرفته است. در این مقاله تحلیلی تطبیقی، ضمن ریشه یابی مضمون خداآفرینی در اندیشه و فلسفه غرب، به بررسی و تطبیق این مفهوم در شعر دو شاعر برجسته معاصر ایران و جهان عرب، یعنی شاملو و ادونیس، پرداخته شده است تا ریشه های اثرپذیری دو شاعر از آبشخور مشترک ادبیات غرب بازشناسی شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که عقاید فلاسفه ای چون نیچه و سارتر، حاکی از تأثیرپذیری مستقیم آنها از آثار این دو فیلسوف مشهور غربی، به ویژه کتاب های ادبی- فلسفی: حکمت شادان، چنین گفت زرتشت و شیطان و خدا است. در این میان، ادونیس هم از آثار نیچه هم سارتر تأثیر پذیرفته، اما شاملو بیشتر به سارتر گرایش داشته است. دیگر آنکه این مضمون در شعر ادونیس یک مضمون مقطعی و گذراست که در دفتر أغانی مهیار الدمشقی دیده می شود؛ اما شاملو در بیشتر دفترهای شعری اش از این مضمون استفاده کرده است.
استعاره های مفهومی مرگ در داستان سیاوش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
203 - 236
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی استعاره های مفهومی مرگ در داستان سیاوش از شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریّه زبان شناسی استعاره مفهومی لیکاف و جانسون پرداخته شده است. بر اساس این بررسی مفهوم مرگ به شش کلان استعاره «مرگ، حقارت است»، «مرگ، جنگ است»، «مرگ، عهدشکنی است»، «مرگ، پایان است»، «مرگ، قصاص است» و «مرگ، سوگواری است» تقسیم شده است. سپس بر پایه روایت داستان، هر کدام از کلان استعاره های مذکور را در آن مورد بررسی قرار دادیم و با آوردن شاهد مثال هایی از ابیات شاهنامه سعی بر آشکارکردن مفهوم مرگ از دیدگاه فردوسی برای مخاطب داشته ایم. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی و بررسی استعاره های مربوط به مفهوم مرگ به این نتیجه منجرشد که دیدگاه فردوسی در مورد مرگ در داستان سیاوش به ازاء هریک از شخصیّت های داستانش متفاوت است. در واقع فردوسی با توجّه به جایگاه هر شخصیّت در داستان با شیوه ای متفاوت به پدیده مرگ می نگرد، امّا در داستان سیاوش مرگ شخصیّت اوّل داستان را خویشکاری (Function) وی می داند و از دیدگاه فردوسی مرگ سیاوش شروع اوست و با مرگ وی عطش انتقام و کینه جویی سرتاسر ایران را فرامی گیرد و باعث می شود تا هدف او که نابودی شرّ است، محقّق شود و توران از حکومت افراسیاب و وابستگانش نجات یابد.
مقدّمه در ترازو (مطالعه ای درباره اهمیّت و کارکرد «مقدّمات» کتب عبدالحسین زرّین کوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
97 - 138
حوزههای تخصصی:
مقدّمه، دیباچه و یا پیشگفتار به منزله مجلس اُنس نویسنده و خواننده و یا درگاه ورود به متن یا بحث تلقّی می شود که ارزش کار نویسنده را نشان می دهد و خواننده پس از مطالعه و تأمّل در آن تصمیم می گیرد که کتاب مورد نظر، سودمند و خواندنی است یا بی فایده و ترک کردنی. اگرچه تا به حال، پژوهشی مستقل درباره مقدّمات محقّقان معاصر بر آثارشان انجام نشده، امّا در این پژوهش کوشش می شود دیباچه ها و از جمله مقدّمه های عبدالحسین زرّین کوب بر آثارش از جوانب مختلف بررسی شود. در این مقدّمات که کارنامه روح نویسنده محسوب می شود، دریایی از اطّلاعات و اندیشه و آگاهی نهفته است؛ از اطّلاعات ادبی مرتبط و گاه غیر مرتبط با موضوعِ کتاب گرفته تا برداشت های پراکنده در حوزه های علم و ادب و تاریخ و فرهنگ، روش تحقیق درست، اطّلاعات مربوط به کتاب شناسی و همچنین روان شناسی شخصیت نویسنده: آرزوها و افسوس ها، موفقیّت ها و شکست ها، تحسین ها و خوارداشت ها، باورها و احساسات و عواطف، نومیدی ها و رنجوری ها و پیشنهاد ها و کارکردها. نگارنده در این نوشته کوشیده است با روش تحلیلی-توصیفی، ذیل پنج عنوان، به اهمّیت، کارکرد و ارزش هایِ گوناگون مقدّمات آثار زرّین کوب اشاره کرده، به اثبات این نکته بپردازد که ارتباط مستقیمی میان «دیباچه و دانایی» برقرار است.
ترکیب ها: سازه های ایجازی در زبان شعری نظامی گنجوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
171 - 202
حوزههای تخصصی:
ایجاز هم از حیث اقتصاد واژگانی، هم به جهت مناسبات اخلاقیِ زبانی-گفتاری و هم از منظر زیبایی شناسی بلاغی، پسندیده و سفارش شده است. ایجاز، صنعتی بی قاعده و مخلوق توانمندی های هنری و کلامی گویندگان است. بنیادنهادن کلام موجز، نیازمند ظرایف ادراکی و نبوغ ذهنی و زبانی است. نظامی از جمله شاعرانی است که «ایجاز در حد اعجاز» در وصف کلام او به کار رفته است. او بخش بزرگی از تشخّص سبکی خود را وام دار ترکیب سازی و واژه گزینی است. مسأله اصلی تحقیق حاضر، بررسی و معرّفی ترکیب های موجود در شعر نظامی، به عنوان سازه های ایجازی بوده است. برای انجام تحقیق، از روش توصیفی و تحلیل محتوایی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که برخلاف تصور رایج، ترکیب ها فقط در ساختمان نحوی-معنایی شعر موجب ایجاد ایجاز نمی شود. بلکه این ترکیب ها در تمام سطوح زبانی (آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی) در ایجاز گسترده کلامی ایفای نقش می نماید. این ترکیب ها در تناسب های چندوجهی با سایر ارکانِ محور هم نشینی، توأمان، هم موجب حذف/کاهش تعداد واحدهای زبانی (حروف و ادات، واژگان، جمله/جمله ها، فعل ها، موصول ها، گروه های قیدی، وصفی و مصدری) و هم موجب تقویت منظورهای هنری و معنایی شعر از موسیقی تا معناست (که فراتر از توانایی های نرم عادی زبان است). برخی از ترکیب های برساخته نظامی، رمزگان هایی با پیشینه بینامتنیِ کهن الگویی، هرمنوتیکی و یا فلسفی است که با رعایت اقتصاد واژگانی، حجم وسیعی از داده ها را در واحدهای زبانی محدود منتقل می کند. بنابراین، می توان بیشتر ترکیب ها (و نه همه آن) موجود در شعر نظامی را سازه های ایجازی چندمنظوره ای دانست که در سطوح مختلف زبان (هم به طریق حذف و هم از راه قصر) موجب ایجازهای فراگیر ادبی و گفتمانی است.
Radical Ethnic Minorities in Ulysses: Leopold Bloom as an Event-Oriented Rebel
حوزههای تخصصی:
In James Joyce’s Ulysses, Leopold Bloom emerges as one of the greatest Irish characters, a temporally indomitable rebel who shatters the regular chronology and enters into the self-created heterogeneous world for the sake of challenging Irish nationalistic sacredness. The multiple characteristics of Leopold’s subjective perception of time directs us to Alain Badiou’s distinctive ontological reading, in which he proposes the term void as an ignored ontological heterogeneity triggered by the state’s monolithic structuration. By localizing the void under the name of the event, the required condition will be prepared for the eligible subject, namely, a rebel to engage idiosyncrasy in hope of changing a future that is still in the formation. By examining Ulysses, this article explores the ways in which Leopold’s mind embraces a plethora of immediate impressions in the form of failed inconsistencies that can be used as a personal artifact in social context laden with anti-colonial sentiments to first, provide self-created truths, and then reexamine structured situations at the sudden moment of excess, bracing itself for new causal events. Moreover, the article examines miscellaneous, pithy insignificant events as narratorial tropes cast across the spatial-temporal plane of Ulysses, diverging the narrative from linear narration, and at the same time distracting the character from approximating their centrality.
معرفی و بررسی نام آواهای فارسی وعربی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
105 - 127
حوزههای تخصصی:
نام آوا (اسم صوت) از مقوله اسم است. به صداهای طبیعی و غیر طبیعی پیرامون انسان اطلاق می گردد. از عناصر زنده و پویای زبان است و متعلّق به هر قوم و ملّتی است که از زبان استفاده می کند. شهاب الدین محمد زیدری نسوی مؤلّف نفثهالمصدور (قرن هفتم)، درکنار جلوه های بلاغی فراوان از ظرفیت های زبانی (نام آواها) در این اثر بسیار استفاده نموده است. نفثهالمصدور به دلیل آمیختگی با زبان عربی از نام آواهای متعدّد عربی نیز در کنار نام آواهای فارسی بسیار بهره مند گردیده است. در پژوهش حاضر ابتدا نام آواهای فارسی و سپس عربی معرفی شده است، سپس تأثیرشان بر متن تحلیل گردیده است. هدف از پژوهش، با توجه به بسامد چشم گیر نام آواهای فارسی و عربی، تأثیر و جایگاه آن ها در یک متن ادبی- تاریخی است. نام آواهای عاطفی و غیر عاطفی در این متن به منظور توصیف حوادث تاریخی، مصائب و شکواهای فردی- اجتماعی استفاده شده است که بر فضاسازی، عینیت بخشی، تجسّم حوادث تاریخی و انتقال مفاهیم بثّ الشکوی تأثیر بسیاری گذاشته است. نام آواهای غیرعاطفی شامل اسامی حیوانات و صدای آن ها، مظاهر طبیعت، اشیاء و نیز اصواتی با منشأ انسانی هستند. افزون بر این استفاده از نام آواهای متفرقه فراوان فارسی و توالی نام آواهای عربی با منشأ اصوات انسانی، بر تأکید نویسنده و تأثیرگذاری این ظرفیت زبانی صحه می گذارد.
تحلیل تجربه های عرفانی ازدیدگاه اقبال لاهوری و تاثیرآن بر اندیشه های کلامی او
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
69 - 92
حوزههای تخصصی:
اقبال با واکاوی سیر تاریخی اندیشه های دینی در پی ره یافتی جدید از نظام معرفتی دین برآمد و درصدد بود که با ایجاد یک اندیشه منسجم فلسفی آرای خود را با تمامی جوانب حیات فردی و اجتماعی انسان ها پیوند بدهد. او از منظر تجربه دینی به حیات دینی می نگریست و با تعمّق در آیات قرآن و بهره گرفتن از تجربیّات آفاقی و انفسی، جهت نیل به تجربیّات عرفانی و دست یابی به «خود» برتر، به دنبال ارائه نوعی تبیین فوق طبیعی از دین برآمد و ضمن بررسی فلسفه دین، با نوعی الهیات طبیعی حاکم بر جهان که مبتنی بر عقلانیت افراطی بود، به مخالفت برخاست. او میراث کهن اسلام را می کاوید. شیوه های کلامی گذشتگان را توان رویارویی با نیازهای روز نمی دید، درنتیجه با نقبی به دنیای درون خود در پی دستیابی به حقیقت، به مقوله ای بنیادین و ضروری از دین نایل شد که عمیق ترین آن تجربه های عرفانی بود. اقبال با درنظرداشتن ترقیات اخیرعلم و معرفت بشری با روشنگری های خود در این مسیر در پی احیا و نوسازی فلسفه ی دین برآمد. نگارندگان در این پژوهش برآنند ضمن پرداختن به ماهیّت تجربه دینی- عرفانی از منظراندیشمندان غربی، با روشی توصیفی- تحلیلی مؤلفه های تجربیات عرفانی را از دیگاه اقبال لاهوری تحلیل کنند و تاثیر این مؤلفه ها را براندیشه های کلامی او مورد تحلیل و بررسی قراردهند. از نتایج این پژوهش می توان به این موارد اشاره کرد که اقبال ضمن تاثرپذیری از آرای متکلمین گذشته محدودنگری های آنان را جوابگوی نیازهای عصر نمی بیند و با انتقاد از روش آنان، مسلک عارفان را می ستاید و از طرف دیگر تکامل اجتماعی و سعادت بشری را نیازمند تعبیری روحانی از جهان می بیند.
ارشاد الزراعه، متن جامع فلاحت در دوره تاریخ میانه ایران
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۶
25 - 43
حوزههای تخصصی:
ایرانیان مبدع روش های کشاورزی به خصوص آبیاری و باغ سازی در تاریخ تمدن بشری بوده اند، از پرورش گیاهان جدید تا ابداع قنات و روش های افزایش تولید محصول حاصل کوشش های کشاورزان ایرانی در طول قرون است. حاصل این تجربیات در متون علمی کهن ایران منعکس است. از قرن ششم به بعد تصنیف متون تخصصی در رابطه با فلاحت شکل می گیرد و آثاری چون ورزنامه، آثار و احیا و ارشادالزراعه در طول قرون به نگارش در می آید. همچنین در لابه لای متون ادبی و سفرنامه ها، به روش های کشت و زرع پرداخته می شود و مفاهیم کشاورزی در معنای حقیقی و استعاری در ادبیات فارسی نیز به کار می رود. جامع ترین اثر تخصصی تا شروع دوره نوین آموزش کشاورزی بعد مشروطه با نثری زیبا و ادبیانه، ارشادالزراعه، تألیف قاسم بن یوسف ابونصری هروی، در قرن دهم نگارش یافته است. این کتاب در مقایسه با آثار دوره میانه و نیز تألیفات به زبان عربی بسیار دقیق تر به کلیه موضوعات کشاورزی با روشی منسجم تر از آثار پیش از خود به امر کشت و زرع، باغبانی و گلکاری پرداخته است. در این نوشتار روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر اسناد و منابع کتابخانه ای، ارشاد الزراعه معرفی شده است. جلوه ویژه این اثر افزون بر جلوه های ادبی و مباحث کشاورزی پرداختن به باغ آرایی ایرانی و صنایع غذایی است.
بررسی شیوه های تعالی بخشی شعر در تضمین های حافظ از دیگران بر اساس دیدگاه تی. اس. الیوت نسبت به تقلید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
55 - 76
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، با دستمایه قراردادن تعریف تی. اس. الیوت (۱۹۲۰) از شعرای بزرگ، سیری اجمالی در دیوان حافظ داشته و برخی به عاریت گرفتن های او از شاعران و سخنوران هم عصر و گذشته اش را بررسی کرده ایم. این مطالعه در پی پاسخ به این پرسش است که با توجه به نحوه استقبال حافظ از دیگر شعرا، جایگاه او در تقسیم بندی شعرا از نظر الیوت به چه صورت است و از چه تکنیک هایی برای تعالی اشعارش استفاده می کند. حافظ با آثار بزرگان شعر فارسی آشنا بوده و توانسته مواردی از آنها را برای بیان حالات و مضامین شعری خود به بهترین نحو وام بگیرد؛ ولی در هیچ یک از تضمین هایش، همچنان که از برداشت برخی ابیات عاریتی حافظ از سنایی، انوری، خاقانی، ظهیر فاریابی، نظامی، عطار، کمال الدین اسماعیل اصفهانی و عراقی و تطبیق آنها با ابیات حافظ برمی آید، رنگ وبوی تقلید دیده نمی شود، بلکه در تایید گفته تی. اس. الیوت، وی توانسته از گفته های دیگران فراتر برود و آنها را متعالی سازد. او با درآمیختن و واردکردن معانی متعدد در کنار معنای گرفته شده، تغییر صور خیال و درآمیختن تلمیح و تضمین با آنها ابیات عاریتی را تعالی می بخشد و در جایگاه شاعری بزرگ قرار می گیرد. مطالعه حاضر از حیث توجه به تعریف یک منتقد از معیار سنجش هنر شاعر بزرگ، با مطالعاتی که فقط به اقتباس های حافظ از پیشینیانش پرداخته اند، متفاوت است و بر جنبه های برتر شعر حافظ تأکید می کند.
تأملی بر ناتورالیست و سمبولیسم، محملی برای بیان رئالیسم در ادبیات معاصر
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷
95 - 120
حوزههای تخصصی:
زبان منطق شعری آنها غالباً آمیخته با نماد و تمثیل است. آن ها، در جهت پرداختن به رسالت شعری، به مفهوم برجسته ساختن واقعیات پنهان جامعه و بی دارگری افراد جامعه، از تلفیق هنر و واقعیت بهره می گیرند. منظور از شعر نمادین این نیست که بگوییم شاعر برای بیان برخی از مفاهیم درون شعر از نماد یاری جسته است. در حقیقت، کمتر شعری را می توان در دوران معاصر پیدا کرد که در آن نماد به کار نرفته باشد. در اینجا، شعر نمادین شعری است که حیات معنایی آن، در کلیّت خود، با نماد شکل یافته باشد. شبکه نمادین شعر مدرن فارسی فقط به واژه ”شب“ و واژه های متضاد آن محدود نمی شود، بل بسیاری از مفاهیم وابسته به آن مانند تاریکی، روشنایی، صبح، هوای سحری، مه، ابر، خزان، زمستان، بهار و مانند اینها را نیز در بر می گیرد که شعر فارسی را به امکانات نمادین گسترده ای مجهز ساخته است. این شبکه نمادین به دست شاعرانی که پس از نیما آمده اند رفته رفته گسترش یافته و سنت بزرگی را در زمینه تصویر فضای سیاسی در شعر فراهم آورده است.در این مقاله، برای روشن ترشدن مسئله رئالیسم و تأثیرپذیری این مکت ب در جریان شعر معاصر با ژرف ساخت ناتورالیسم و سمبولیسم، به تجزیه وتحلیل و تأثیروتأثر مکاتب یاد شده می پردازیم و تا به این نتیجه برسیم که کدام شاعر یا شاعران معاصر، از این هنر بیشترین بهره را برده اند؟
حضور ایزدبانوی ناهید در داستان های ایرانی مشابه با داستان چینیِ Ye Xian (براساس رویکرد تاریخی و جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۳ فروردین و اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۶۱
245 - 288
حوزههای تخصصی:
«Ye Xian»، نام قهرمان یکی از شاخص ترین داستان های چینی است که داستان حول محور جدال نامادری و دخترش با وی می چرخد. دریافت لباس آبی به همراه کفش زرین برای شرکت در جشنواره توسط نیروی متافیزیکی که به ازدواج «Ye Xian» با پادشاه منجر می شود، مهم ترین تشابه با داستان «سیندرلا» است. علاوه بر اشتراکات پیشین، توانایی «Ye Xian» در ارتباط با البسه/پوشاک و وجود نیروی متافیزیکی در استخوان های مخلوقی (ماهی یا گاو) با نمونه هایی از داستان های ایرانی تشابه دارد. داستان «بی بی سه شنبه زرتشتیان» امتداد منطقی نمونه های متنوع همین داستان با اسامی مشابه یا نامشابه همچون «ماه پیشانی» در نواحی مختلف ایران است. بُعد زنانه و اسامی قهرمانان داستان، اهمیت پارچه و پوشاک، وجود انواع نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید، گره گشایی توسط نیروی جادویی از وجوه مشترک همه داستان هاست.
تطابق ادوار و وقایع تاریخی با جغرافیای زیارتگاه ها و بقاع متبرک ایران به شکل گیری داستان های مشابه در سیستان، شهر ری و خراسان منجر شده است. علاوه بر رنگ آبی می توان گاو و ماهی را به عنوان دیگر نمادهای آب و ایزدبانوی ناهید برشمرد. «پارس بانو» یکی از سلسله داستان های «پیر-ان زرتشتی» است و مشابه با داستان مقبره «بی بی شهربانو» در شهرری است که به پیوند داستان ها و نمادهای اسلامی و پیشااسلامی منجر شده است. چراکه پارس بانو و شهربانو، بیوه امام حسین(ع) را خواهر اعلام می کند. اسامی قهرمانان، «شهربانو/فاطمه/بی بی» است که در اصل به یک شخصیت اشاره دارد. نقوش پارچه های ابریشمِ مکشوفه از مقبره بی بی شهربانو، سردیس های گاوسان ساسانی در معبد ناهید بیشاپور به همراه ایوان موزاییکی اش ارائه دهنده اطلاعات تصویری و نمادین در ارتباط با این داستان هاست.
بررسی دوگان ساخت ها در نفثة المصدور زیدری نسوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
23 - 43
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور، کهن غمنامه ای تاریخی و منثور از قرن هفتم هجری، هم زمان با دوران یورش تاتار است.این اثر به دلیل مهارت زیدری نسوی (وفات 647 ه.ق) در نویسندگی و تسلط او بر زبان عربی، به آرایه های ادبی بسیاری آراسته شده است، همچنین جنبه های هنری و تصویرگونگی بسیاری را نیز به نمایش می گذارد. در این پژوهش، دوگان ساخت ها (جفت واژه هایی که اغلب با افزودن الف میانجی، کسره، واو عطف یا حروف اضافه ای مانند بر، تا، عن، علی، از، به و... به هم پیوند خورده یا در پی یکدیگر آمده اند) در چهارگروه تکرار، تضاد، ترادف و اتباع غیرمهمل (پی آیند دوسویه) بررسی شده اند. هدف از این پژوهش، بررسی کارکرد این دوگان ساخت ها در بافت متن براساس روابط همنشینی و جانشینی است. نتایج نشان می دهد که از 221 مورد یافت شده (با فراوانی 249) در نفثه المصدور، 29.72 درصد از دوگان ساخت ها به گروه تکرار، 22.08 درصد به گروه تضادها، 28.92 درصد به تراد ف ها و 19.28 درصد به پی آیندهای دوسویه تعلق دارند. همچنین، به تأثیر نام آواها / اسامی صوت در جلوه های صوتی و سایر دوگان ساخت ها در برخی صحنه های توصیف شده در جلوه های تصویری نفثه المصدور اشاره شده است. داده های پژوهش از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و براساس تصحیح دکتر امیرحسن یزدگردی به روش تحلیل آماری بررسی شده اند. نتایج نشان می دهد که زیدری نسوی به صورت آگاهانه و هدفمند از دوگان ساخت ها بهره برده است تا با ایجاد تصویرسازی های قوی تر، تأکید بر مفاهیم، جلب توجه خواننده و برانگیختن عواطف و حس همدلی، اثرگذاری نوشته خود را افزایش دهد و مهارت نویسندگی اش را به نمایش بگذارد. ازاین رو، می توان دوگان ساخت ها را هم به عنوان عناصر زیبایی شناختی از دیدگاه بلاغی و هم به عنوان یک مؤلفه سبکی و الهام بخش نویسندگان معاصر در نظر گرفت و از ظرفیت های هنری این اثر برای معرفی متون کهن ایران به جهان بهره جست.
تحلیل داستان برصیصای عابد و شیخ صنعان بر پایه نظریه میتوس نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
207 - 222
حوزههای تخصصی:
نورتروپ فرای، اسطوره شناس برجسته کانادایی، در کتاب «رمز کل»، نگاهی نو به مسائلی چون اسطوره، استعاره و شخصیت شناسی داشته است و با بهره بردن از داستان های کتاب مقدس، نوع متفاوتی از خوانش آثار ادبی را ارائه کرده است. از منظر فرای، شخصیت هایی همچون آدم و ابلیس، اوج و حضیضی دارند که می توان در ادبیات تمثیلی، شخصیت های مشابه فراوانی برای آن ها پیدا کرد. دو داستان برصیصای عابد، برگرفته از روایت سعدی در مجلس پنجم از مجالس پنج گانه و شیخ صنعان از منطق الطیر عطار، در زمره ادبیات تمثیلی هستند که شخصیت اصلی آن، از مسیر رستگاری خارج می شود. هدف از این مقاله، بررسی فرجام و عاقبت شخصیت های دو داستان برصیصای عابد و شیخ صنعان براساس نظریه فرای است. پرسش اصلی پژوهش این است که برمبنای دیدگاه قرائت تمثیلی نورتروپ فرای در کتاب «رمز کل»، شخصیت های برصیصا و شیخ صنعان، دارای چه ویژگی هایی هستند؟ روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی بوده و یافته های آن نشان می دهد که شخصیت برصیصا، در بین انگاره های مفاهیمِ متناظرِ مدنظرِ فرای، با هبوط ابلیس تطبیق دارد. همچنین داستان شیخ صنعان بازتاب دهنده سرنوشت آدم است که شیخ صنعان نیز همچون آدم، سه مرحله سفر پرماجرا، مبارزه سرنوشت ساز و تعالی قهرمان را پشت سر گذاشته است.