فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۷۸٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
163 - 180
حوزههای تخصصی:
مساله زیبایی و هنرهای زیبا و نسبت آن با مفاهیم ارزشمند و اعلایی همچون خیر و سودمندی از دیرباز مورد توجه متفکران یونان باستان بوده است و تلاش های بسیاری شده است تا تعریف جامع و کاملی از مفهوم زیبایی بیان شود. اما دشواری ها و پیچیدگی هایی که در مسیر تعریف این مفهوم قرار داشت مانع از به دست آمدن تعریفی مشخص از زیبایی شد. آنچه که از همان آغاز این متفکران را به شگفتی و حیرت در باب زیبایی و احکام آن فرا میخواند نسبت آن با تقلید و بازنمودشیء واقعی بود. لذا کوشش های بسیار در تبیین نسبت زیبایی با واقعیت و جهان طبیعت شد.از سوی دیگرمفهوم خیربه عنوان اصل ارزش بخش به انسان درتمام جنبه های زندگی وی مساله مهم دیگری بود که سعی بر بررسی آن از سوی متفکران می شد. نخستین کسی که به طور نظام مند در خصوص زیبایی و هنر اندیشه ای فلسفی ارائه داد افلاطون بود که بسیار تلاش کرد تاتعریفی از مفهوم زیبایی به دست آورد و نسبت این مفهوم را با مفهوم خیر و سودمندی تبیین کند. پس از وی ارسطو به بحث در مورد زیبایی و انواع هنرهای زیبا پرداخت و سعی کرد جایگاه زیبایی و هنر و غایت آن را در برابر معرفت و نسبت این مفهوم را با واقعیت و همچنین مفاهیم مرتبط با خیر و نیکی مشخص کند. در این مقاله سعی شده که به بررسی نظرات این دو متفکر بزرگ در باب زیبایی ونسبت آن با مفهوم خیر پرداخته شود و مقایسه ای میان آرای آنان در این موضوع به عمل آید.
بررسی انتقادی ماده انضمامی بر مبانی فلسفه مشاء و حکمت متعالیه هستی شناسی ماده نخستین بر مبنای وجود سیال، التفات معرفت شناسانه و برخی پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
253 - 276
حوزههای تخصصی:
ویژگی هایی که مشهور فیلسوفان برای موجودات مجرد بر پایه ماده نخستین مشائی بیان کرده اند با برخی از احکام فلسفی و دینی مجردات ناسازگار است. به نظر می رسد خاستگاه این امر، تفسیر انضمامی یا اتحادی از ماده نخستین است. رویکرد این پژوهش در حل این مسئله بازشناسی ماده نخستین در ارتباط با وجود سیال، در قالب ماده تحلیلی و پیگیری بازتاب های آن در بحث ماده و قوه است. در این زمینه و با رویکردی بینارشته ای ابتدا تبیین دو دیدگاه قابل توجه از سوی نوصدرائیان معاصر بیان می شود. این دیدگاه ها بر وجود سیال و حرکت جوهری مبتنی است. در مرحله بعد ابتدا این مواضع نقد می گردد و پس از آن با التفاتی معرفت شناسانه، تبیین جامع تر و جدیدتری از جایگاه ماده به دست داده می شود. جایگزینی ماده انضمامی و اتحادی با ماده تحلیلی در تبیین مفاهیم «مجرد» و «مادی» با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین دقیق تر و توسعه بیشتر گستره حرکت، تعمیق هستی شناسی حرکت، ایجاد سازگار ی بیشتر آموزه های فلسفی با یکدیگر و با متون دینی می انجامد. همچنین ماده تحلیلی می تواند زمینه ساز پیشبردی بی بدیل در جنبه اسلامی فلسفه اسلامی و روشنگر زوایای دیگری از توان مندی های حکمت متعالیه و نیز زمینه ساز پژوهش های پسین در شناسایی و ارزیابی پیامدهای بسیار آن باشد. در پایان، موارد مشخصی از پیامدهای این تبیین فهرست و پیشنهاداتی نیز برای ادامه پژوهش ها در این زمینه ارائه می گردد.
ماهیت و گسترلأ مغالطات ناشی از اشتراک لفظی با تأکید بر دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۱۴
229 - 249
حوزههای تخصصی:
اشتراک اسم، اشتراک در احوال ذاتی لفظ و اشتراک در احوال عرضی لفظ از اقسام مهم مغالطات لفظی است که در طول تاریخ منطق در کانون توجه منطق دانان بوده است. در این نوشتار دیدگاه ارسطو، فارابی و ابن سینا در این سه قسم مغالطه مورد کنکاش قرار گرفته و نقاط مشترک و تمایز دیدگاه ها نشان داده شده است. همه آنان به اهمیت این سه قسم مغالطه واقف بوده و آن ها را در صدر بحث از مغالطات قرار داده اند و در بسیاری از مصادیق این مغالطات، اتفاق نظر دارند اما در نحوه بیان اقسام و تعبیراتی که درباره آن دارند و در گستره برخی اقسام اختلافاتی مشاهده می شود. دو تفاوت در سخن شان دیده می شود یکی در اطلاق اشتراک بر این اقسام که ابن سینا در هر سه از واژه اشتراک بهره برده است، ولی ارسطو و فارابی واژه اشتراک را به قسم اول و دوم اختصاص داده اند. البته مقتضای نگاه دقیق تر اختصاص اشتراک به قسم نخست است و به کار بردن آن برای سایر اقسام نوعی تسامح می طلبد. تفاوت دیگر در اعجام و گستره آن است که ابن سینا آن را مرادف احوال عرضی لفظ دانسته است و در نوشتار و گفتار جاریش می داند اما ارسطو و فارابی آن را مختص نوشتار دانسته اند. اینکه مغالطه اعجام چه معنایی دارد و چرا برخی مختص نوشتارش دانسته اند، هردو، بررسی شده است. از کلمات ارسطو و ابن سینا چهار معنا برای اعجام استفاده می شود و همین تعدد معنا علت اختلاف در گستره اعجام شده است و در حقیقت ارسطو و فارابی و ابن سینا در مغالطه ای که مختص نوشتار است، اختلافی ندارند.
بازخوانی ادله فقهی حکم دیه شخص متولد از زنا (نقد ماده 552 ق.م.ا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 143
حوزههای تخصصی:
اگرچه مطابق نظر مشهور فقها، مقدار دیه فرزند نامشروع حاصل از زنا در صورت اظهار اسلام، معادل دیه فرزند مشروع و مسلمان دانسته شده، قانونگذار عرفی در ماده 552 ق.م.ا مصوب 92 به پیروی از دیدگاه غیرمشهور فقهی، آن را به صورت مطلق، برابر با مقدار دیه مسلمان دانسته و اظهار اسلام را شرط نمی داند. به رغم استناد هر دو دیدگاه به اطلاق روایات وارده، بازنگری در ادله و مبانی این حکم، حاکی از این است که به دلیل فقدان برخی از شرایط اساسی تحقق اطلاق کلام، این استدلال با اشکال اساسی مواجه است. ضمن اینکه با وجود اعتبار سندی و دلالتی روایات دال بر همسانی دیه ولدالزنا و اهل ذمّه، می توان گفت که قائل شدن به دیدگاه مخالف، نوعی اجتهاد در مقابل نص محسوب می شود و با عنایت به فقدان هرگونه تفصیل در این روایات، دیدگاهی که قانونگذار بدان وجاهت قانونی بخشیده است از مستندات لازم فقهی برخوردار نبوده، بلکه قول صحیح در این زمینه، دیدگاهی است که همسو با مفاد احادیث خاص وارده، به همسانی دیه فرزند نامشروع حاصل از زنا و اهل ذمه یعنی هشتصد درهم، حکم می نماید و در نتیجه، اصلاح و بازنگری ماده مذکور ضروری به نظر می رسد.
شناخت فطری احکام اخلاقی و لوازم این شناخت با تأکید بر دیدگاه تفسیری علامه طباطبائی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق و تعالی آن یکی از اموری است که همواره مورد توجه جوامع بشری بوده و در منابع دینی نیز اهمیت آن به وضوح عیان است. بحث فطرت به عنوان یکی از منابع شناخت ساحت های علوم انسانی از جمله مباحثی است که از زمان یونان باستان تا کنون در کتب فلاسفه و اندیشمندان حوزه های مختلف علوم انسانی مطرح شده است. از این رو بررسی رابطه شناخت فطری با مباحث اخلاقی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. علامه طباطبایی ره یکی از شخصیت های برجسته معاصر در عرصه علوم دینی است لذا بررسی دیدگاه ایشان در این زمینه اهمیت خاص خود را دارد. هدف این تحقیق بررسی تاثیر ادراک و شناخت فطری در اخلاق با روش توصیفی تحلیلی است. نتیجه تحقیق این که انسان فطرتا نسبت به مباحث اخلاقی شناخت دارد و همراهی این نوع از شناخت در کنار عقل سلیم و منبع وحی می توان زمینه تعالی اخلاقی را در انسان فراهم سازد. همچنین شناخت فطری در اقسام مختلف اخلاق هم چون فردی، بندگی و اجتماعی تاثیرات خاص خود را دارد. همچنین این نوع از شناخت باتوجه به مبانی اخلاقی لوازمی همچون واقع گرایی، حسن و قبح ذاتی، اطلاق اخلاق را در پی دارد.
تحول جوهر نفسانی و ثبات شخصیت انسان بر اساس مبانی فلسفی و عرفانی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
25 - 44
حوزههای تخصصی:
این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به بررسی حرکت جوهری نفس و ارتباط آن با ثبات شخصیت انسان پرداخته است. محور اصلی این پژوهش، چالش اثبات وحدت و بقای موضوع در جریان حرکت جوهری است. این مسئله در فلسفه های پیش از ملاصدرا به شکلی جدی مطرح بوده و بسیاری از فیلسوفان به دلیل ناتوانی در اثبات بقای موضوع در حین حرکت جوهری، تحول تدریجی در جوهر را انکار کرده اند. با استناد به فلسفه صدرایی، مقاله نشان می دهد که حرکت جوهری نفس که تحولی تدریجی در وجود انسان است با ثبات شخصیت او منافاتی ندارد. صدرالمتألهین با طرح «اصالت وجود» و «اعتباری بودن ماهیت»، استدلال کرده است که حرکت در متن وجود رخ می دهد، بی آنکه وحدت هویت و ثبات شخصیت انسان از بین برود. یکی از دستاوردهای مهم این پژوهش، تبیین نقش مراتب طولی وجود در حفظ هویت واحد انسانی در عین تحولات تدریجی است. همچنین در این نوشتار نشان داده شده که در همان حال که مراتب پایین وجود انسان دستخوش تغییرند، مراتب عالی وجود او ثابت اند.
هدف نهایی سیاست ورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
5 - 10
حوزههای تخصصی:
برای تبیین رابطه اخلاق و سیاست، باید در هر کارِ ارزشی، ازجمله فعالیت های سیاسی، رابطه آن با نتیجه اش لحاظ شود؛ اگر فعالیتی، با هدف مورد نظر تناسب داشته باشد، «خوب» و اگر با آن ناسازگار و مانع تحقق هدف شود، «بد» است. افعال ارزشی به دو دسته کلی فردی و اجتماعی تقسیم می شود. هدف افعال اجتماعی، برآورده کردن نیاز های جامعه است. هر کاری که چنین هدفی را برآورده کند، «خوب»، وگرنه «بد» است. در تحقق اهداف، نباید صرفاً به اهداف مادی و دنیوی بسنده کرد، اهداف مادی مقدمه دستیابی به هدف اصلی و نهایی است. ارزش اخلاقی، زمانی مطرح است که حسن فعلی و حسن فاعلی، با هم مورد توجه قرار گیرد. برای شناخت اهم و مهم در مسائل سیاسی، باید ابتدا حسن فعلی فعالیت های مربوط را از نظر دین تشخیص داد. اگر هدف فعالیت های سیاسی، فقط منافع دنیوی باشد، دیدگاه متخصصان سیاست مقدم است. اگر آنان اختلاف نظر داشتند، باید به حاذق ترین آنها مراجعه کرد. اما در ملاحظه سعادت و منافع اخروی، باید مصالح نظام اسلامی و مردم مسلمان و دیدگاه اسلام را در نظر داشت. در اینجا باید نظر حاذق تر فرد در حوزه فقه سیاسی و اجتماعی، که دارای تجربه سیاسی موفق، متخصص ترین فرد در حوزه فقه، احکام سیاسی و اجتماعی و سرآمد در تشخیص مصالح نظام اسلامی و شناخت دشمن و دوست، متقی و پارسا و... مقدم و باید به او مراجعه کرد؛ این همان ولی فقیه می باشد.
بررسی چیستی، منشأ و وجه نیاز به دین با تأکید بر نظریات خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
11 - 21
حوزههای تخصصی:
دین پژوهی رشته ای علمی است که در آن از مسائلی بحث می شود که حول محور دین می چرخند. ازجمله اینکه تعریف دین چیست، سبب پیدایش یا گرایش به دین کدام است و اینکه چرا مردم نیازمند دین می باشند؟
متکلمان مسلمان و الهی دانان مسیحی هریک پاسخ هایی را برای این پرسش ها مطرح کرده اند. ازجمله ایشان خواجه نصیرالدین طوسی، متکلم و فیلسوف شیعی قرن هفتم است. ایشان تعریف ماهوی از دین ارائه نمی دهند و به جای آن بر کارکردهای دین تأکید می کنند که می توان با کنار هم قرار دادن این کارکردها تعریف دین را از منظر ایشان به دست آورد.
همچنین مبدأ پیدایش دین از نظر ایشان، صفات کمالیه الهی ازجمله خیریت محض، حکمت، هادی بودن و جواد بودن است. در خصوص سبب گرایش مردم به دین نیز ایشان فطرت انسانی را دلیل این مسئله قلمداد می کنند. درباره وجه نیاز به دین، ایشان وجوهی را ذکر می کنند؛ ازجمله نیاز مردم به حاکم صالح، جلوگیری از شر و فساد، تعلیم و تربیت و موارد دیگر.
عالم ذر میثاق و پیمان یا امتحان و آزمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲۰
47 - 55
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیات و روایات، ازجمله اتفاقات مسلم در عالم ذر، اخذ میثاق و پیمان از انسان ها بوده است. ظاهر برخی ادله نقلی، نشان می دهد این کار صرفاً برای اتمام حجت از انسان ها نسبت به ربوبیت خدا انجام شده است، اما بررسی دقیق ، بیان کننده آن است که عهد و میثاق عالم ذر، به معنای آزمایش الهی و معیاری برای سنجش انسان ها بوده است. نوع واکنشی که انسان ها نسبت به آن میثاق انجام داده اند، معیار آن آزمون الهی بوده است؛ ازجمله می توان به این واکنش ها اشاره کرد: سبقت رسول خدا(ص) در اقرار به ربوبیت الهی، تعلل حضرت آدم(ع) نسبت به این عهد و مخالفت قلبی برخی انسان ها با عهد الهی. این دیدگاه ازآن رو قابل توجه است که می تواند زمینه را برای این نظر مهیا کند که مقام و منزلت انسان ها از عالم ذر تعیین و ثبت شده است.
بررسی نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری از دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۸۷)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان، ارزش گذاری آثار هنری است که برای این کار، تعیین معیاری ثابت و مشخص در جهت ارزیابی آثار هنری ضروری به نظر می رسد؛ زیرا اگر نتوان به معیاری ثابت دست پیدا کرد، نمی توان مرز دقیقی بین هنر و دیگر عرصه های فعالیت انسان مشخص نمود. همچنین در صورت نسبی بودن این معیار، نمی توان از آثار برتر تقدیر کرد و آثار ضعیف را در درجه پایین تر دسته بندی نمود. در این حالت انسان دچار سردرگمی می شود و کارکرد هنر که کمک به شناخت و فهم بهتر انسان از خود و کمالات حقیقی خود است، از بین می رود. بر این اساس نوشته حاضر درصدد است تا با روش تحلیلی انتقادی به بررسی نظرات آیت الله مصباح یزدی درباره نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری در فلسفه اسلامی بپردازد. از منظر ایشان ارزش هنری، اگرچه مانند دیگر ارزش ها منشأئی غیر از مطلوبیت ندارد، اما این نوع مطلوبیت به علت یافت شدن زیبایی در اثر هنری، خاص هنر است. همچنین ملاک ارزش حقیقی در همه انواع هنر، در نهایت، سازگاری و ملائمت اثر هنری با کمال خاص انسانی است و ارزش هنری با اثر هنری رابطه ای ابزاری دارد و تنها در ارتباط با بیرون از اثر هنری فهم می شود. ایشان اگرچه ارزش هنری را در نسبت با مرتبه مخاطب نسبی می داند، اما در نهایت با ذات گرایی در هنر موافق تر است و در پاسخ به سؤال درخصوص نسبیت یا عدم نسبیت ارزش هنری، آن را در نگاه کلان و با لحاظ کمال حقیقی انسانی غیرنسبی و ثابت می داند و ارزش گذاری را که متناسب با ادراک لذت وهمی باشد ارزش گذاری غیر صحیح و غیر اصیل می شمارد.
هم نوایی اجتماعی در سیره ائمه اطهار (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲۱
35 - 46
حوزههای تخصصی:
رفتارهای گوناگون انسان ها بیانگر نگرش های متفاوت آنهاست. به طور معمول افراد با نگرش ها و رفتارهای یکسان در گروه ها، جمع می آیند، اما با مطالعه دقیق تر مشخص می شود برخی افراد داخل در گروه، طرز فکر متفاوتی با اعضای گروه دارند، ولی با حضور در گروه، از ابراز نگرش های متفاوت خودداری کرده و به تدریج، نگرشی متناسب با اعضا اتخاذ می کنند. این واقعیت، که هم نوایی نامیده می شود، می تواند ارزش غیری مثبت یا منفی داشته باشد. هم نوایی مطلوب و دارای ارزش غیریِ مثبت، منافع فردی و اجتماعی فراوانی دارد و در مقابل، همرنگی با افکار باطل گروه، آسیب های جبران ناپذیری برای فرد و جامعه خواهد داشت. پژوهش پیش رو، با روش توصیفی تحلیلی روش مواجهه ائمه اطهار(ع) با این پدیده اجتماعی را بررسی می کند. نتایج حاکی از آن است که شیوه های مواجهه ائمه(ع) با توجه به عوامل درون فردی یا محیطیِ هم نوایی، متفاوت است؛ شیوه «تغییر نگرش» در سه بعد شناختی، عاطفی و رفتاری در قلمرو عوامل درونی، و شیوه «موقعیت سنجی و رفع موانع» در قلمرو عوامل بیرونی مهم ترین شیوه ها رصد شده اند.
مقایسه دیدگاه تایلر و مارت در باب صورت آغازین دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش توصیفی و تحلیلی است و به بررسی مقایسه ای رویکرد دین شناختی تایلر و مارت، دو انسان شناس دین می پردازد. هرچند هر دو انسان را نقطه شروع و منشأ شکل گیری تجربه دینی معرفی می کنند، رویکرد تایلر در تعریف و تبیین دین عقل گرایانه و رویکرد مارت عاطفه گرایانه است. تایلر در تعریف دین بر باور تأکید کرده است و نخستین صورت دینی انسان را آنیمیسم می داند؛ در صورتی که مارت بر مؤلفه های روان شناختی احساس تأکید کرده و با بیان اینکه فعالیت های دینی و مناسک بر باورداشت ها و عقاید مقدم بوده است و در عواطف انسان ریشه دارد، نظریه جدیدی به نام «آنیماتیسم» یا تجربه مانا را درباره صورت نخستین دین ارائه می دهد. مارت با رد تعریف تایلری موجود از دین، مبنی بر اعتقاد به موجودات روحانی، به تعریف حداقلی خود از دین پرداخت که شامل فرمول تابو - مانا است که تابو جنبه منفی و سلبی ماوراءالطبیعه و مانا جنبه مثبت و ایجابی آن است. مارت از متعلق آگاهی دینی به مانا یا امر قدسی تعبیر می کند. مانا احساس حضور یک قدرت یا نیروی شگفت انگیز و رمزآمیز است که گوهر دین ابتدایی را تشکیل می دهد. احساس مانا آمیزه ای از هراس، اعجاب و جاذبه در انسان ایجاد می کند که موجب هیبت او می شود و نشان دهنده انقیاد، تسلیم و سرسپردگی است که با حیرت، امیدواری و حتی عشق همراه است. درواقع، هیبت در ارتباط انسان با ماوراءالطبیعه شکل می گیرد و ماوراءالطبیعه نیز چیزی به جز مانا نیست.
واکاوی معنویت در گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۲۱
83 - 92
حوزههای تخصصی:
به مرور زمان، مفهوم گردشگری تا حدودی تغییر کرده و از مفهومی متمرکز بر تجربه فیزیکی و مادی به یک تجربه چندبعدی و شامل عنصر معنوی تبدیل شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش و جایگاه معنویت در گردشگری نگاشته شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است. داده ها و اطلاعات به روش اسنادی و با مراجعه به مقالات و متون مرتبط با موضوع پژوهش گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که معنویت در گردشگری به عنوان یک جنبه مهم و جدایی ناپذیر از تجربه سفر و گردشگری مطرح می شود. بنابراین، ارتقاء آگاهی از بُعد معنوی گردشگری و توجه به آن در طراحی برنامه ها و فعالیت های گردشگری می تواند باعث بهبود کیفیت تجربه گردشگران و افزایش رضایت آنها شود. همچنین، درک بهتری از ارتباط معنویت با سفر و گردشگری می تواند به توسعه فرهنگ گردشگری و افزایش درک و تعامل میان جوامع مختلف کمک کند.
مفهوم سازی کلان استعاره «استدلال به مثابه جنگ» در فرهنگ قرآن کریم بر اساس نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی زبانشناسیِ شناختی که توسط مارک جانسون و جورج لیکاف مطرح شده، استعاره مفهومی است که در آن یک حوزه مفهومی بر اساس حوزه ای دیگر استنباط و دریافت می گردد و برای درک و بیان مفاهیم انتزاعی و غیر ملموس به تبیین نگاشت هایی از همه سطور زندگی می پردازد. بر این اساس کلان استعاره نوعی استعاره مفهومی است که در روساخت متن حضور ندارد، بلکه در سراسر متن به شکل مفهومی نمود پیدا می کند و ساختار ذهنی متن را تشکیل می دهد. در واقع این کلان استعاره است که به تمامی خُرده استعاره های مورد استفاده متن انسجام می بخشد و آ ن ها را حول یک محور ثابت گرد می آورد. قرآن کریم با دعوت به تعقل و تفکر، پیوسته حقایق مورد نظر خود را به واسطه ی استدلال های مستقیم و غیر مستقیم به مخاطب عرضه می دارد. از این رو پژوهش حاضر به روشی توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر نظریه استعاره های مفهومی لیکاف و جانسون به مفهوم سازی کلان استعاره "استدلال به مثابه جنگ" در آیات قرآن کریم پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در زنجیره استعاری زبانِ جنگ، آنچه با عناصر این قلمرو ارتباط دارد مانند حمله، ضد حمله، عقب نشینی، شکست، تسلیم و غیره، همگی در قلمرو مفهوم استدلال و احتجاج قرآنی انعکاس یافته اند. در این زنجیره، کلان استعاره کنش های "استدلال، جنگ است" به عنوان برجسته ترین استعاره مفهومی شناخته شده که در انسجام بخشی به آیات قرآن کریم نقش موثری داشته است.
درمانِ شناختیِ «هراس از مرگ و اندوه مواجهه با آن» (با تأکید بر دیدگاه ابوعلی مسکویه)
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
67 - 84
حوزههای تخصصی:
دیدگاه متفاوت انسانها درباره ی مرگ مبنای مواجهه ی آنها با این مسئله و سازنده ی جهان بینی فرد در زندگی اوست. مرگ در کنار اموری مانند تنهایی، پوچی و فقدان آزادی از رنجهای بشر شمرده می شود. تحقیق حاضر از این جهت که می تواند بشر را از گرفتاری به این رنج رهایی بخشد، دارای اهمیت است. به طور کلی مواجهه های انسان نسبت به مسئله ی مرگ از نظر مسکویه، به سه دسته تقسیم می گردد: ترس، حزن و شوق. ترس و خوف نوعی عرض نفسانی است نسبت به امری که انتظار می رود در آینده رخ دهد ولی هنوز رخ نداده است. حزن نیز نوعی عرض نفسانی است که به دنبال از دست دادن امری مطلوب در گذشته، رخ می دهد. از نظر مسکویه درست ترین مواجهه با مسئله ی مرگ، مواجهه از سنخ شوق است که در این مقاله – با روشی توصیفی و تحلیلی- بدان خواهیم پرداخت. مسکویه به طور کلی ریشه ی ترس از مرگ را، جهل نسبت به حقیقت انسان و مرگ دانسته است. در بیان علل حزن نسبت به مرگ نیز دو عامل الف) ترک اولاد و اموال و ب) بی اطلاعی از سرانجام اموال و اولاد را برشمرده است که ریشه ی این دو دسته حزن نسبت به مرگ در واقع جهل نسبت به عالم ناپایدار و غیرثابت دنیا و بعد مادی وجود انسان است. در مقابل مسکویه بیان می دارد که دو دسته از انسان ها نسبت به مرگ اشتیاق دارند: الف) کسانی که به حقیقت انسان و عالم دیگر آگاهی و بصیرت یافته باشند و ب) کسانی که در زندگی دنیوی خویش گرفتار رنج های دشواری گردیده باشند، این دو دسته مرگ را بر زندگی در این عالم ترجیح داده و نسبت به مرگ شوق پیدا می کنند و امورات زندگی خود را بر مبنای همین مواجهه نسبت به مرگ، سامان می دهند.
گونه شناسی زائران حرم مطهر رضوی؛ مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۹
103 - 142
حوزههای تخصصی:
حرم مطهر امام رضا(ع)، مقدس ترین مکان زیارتی برای ایرانیان مسلمان به شمار می رود و عمیق ترین و ناب ترین تجارب زیارتی زائران در این مکان قدسی گزارش شده است. جایگاه این حرم، سبب شده تا مطالعات متعددی درباره تجربه زیارت زائران این مکان مقدس انجام شود. فراوانی تحقیقات انجام شده، مرور نظام مند آن ها را ضروری می سازد و مقاله حاضر با این هدف نوشته شده است. به این منظور، 155 عنوان مقاله با موضوع کلی امام رضا(ع) و زیارت شناسایی شد و بر اساس راهبردهای پژوهش، 10 عنوان مقاله در موضوع گونه شناسی زائران، استخراج و از ابعاد مختلفی مانند روش تحقیق و شیوه جمع آوری داده ها، جامعه آماری، هدف و گونه شناسی زائران بررسی شد. سرانجام بر اساس این داده ها و یافته ها، علل تنوع در الگوها و گونه های زیارتی در میان زائران امام رضا(ع) که سوال و مسئله اصلی این مقاله است، بررسی شد تا الگوی جامعی از این مبانی ارائه دهد و گونه های متنوع زائران را ذیل آن ها دسته بندی کند. نتایج این بررسی نشان می دهد که الف. روش غالب در این مطالعات، پدیدارشناسی است؛ ب. شیوه گردآوری داده ها، بیشتر بر مصاحبه عمیق با زائران متمرکز بوده است. اما از روش مطالعات مردم شناسی، مشاهدات و تجربه زیسته این نویسندگان، بررسی دل نوشته ها، عریضه ها و سفرنامه ها نیز استفاده شده است؛ ج. حداقل جامعه آماری 6 نفر و حداکثر 30 نفر بوده است؛ د. هدف مشترک بیشتر نویسندگان بررسی و فهم کنش زیارت از منظر زائران حرم مطهر رضوی و سنخ شناسی آنان بوده است؛ ه. گونه شناسی زائران به صورت های مختلفی ارائه شده که ناشی از وجود منظرهای متنوع نویسندگان است. برخی از منظر الگوهای دینداری و برخی از منظرهایی چون میزان بهره گیری از خدمات، تجربه دینی و تجدد و مدرنیته به دسته بندی زائران پرداخته اند. از منظر الگوهای دینداری، سبک های زیارتی به مکتبی، سنتی، روشنفکرانه، مناسکی، مناسبتی، کارکردگرا، معنا گرا تقسیم شده است. از منظر فضای تجدد و مدرنیته، گونه های زیارتی به مجازی، زنانه، کلان شهر، سنتی و مدرن و از منظر میزان بهره گیری از خدمات، زائران به سنخ های زائران کم سفر غیرمنفرد یا گردشگری نیمه نهادی، زائران پرهزینه کوتاه سفر یا گردشگر نیمه نهادی و زائران کم هزینه کثیرالسفر گردشگر غیر نهادی تقسیم شده است.
تبارشناسی انگاره ی معراج پیامبر(ص) (تطبیق گزاره های معراج پیامبر(ص) با مصادیق مشهور عروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"عروج(روایات سفرهای دیگرجهانی)"؛ در ادبیّات اساطیری شرق و غرب بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ روایی رابطه انسان و خدایان، و نمونه ای اعلا از ارتباط با غیب است. در ادیان ابراهیمی نیز مصادیق متعدّدی به عروج مشهورند. هدف نوشتار پیش رو کشف نسبت تطّور دیدگاه ها مسلمانان صدر اسلام به معراج پیامبر(ص) با سایر مصادیق مشهور عروج دوره ی پیشاقرآنی است. بدین منظور آرای مسلمانان جزیزه العرب، در دو قرن نخست هجری پیرامون معراج پیامبر(ص) به روش تحلیل-توصیفی و با رویکرد تاریخ انگاره کاویده شده. فرضیه آن است که با گذر زمان دیدگاه مسلمان به معراج پیامبر(ص)، فاصله اش نسبت به دیدگاه باورمندان سایر مصادیق عروج کمتر شده است. نتایج ضمن متبلور شدن ریشه های ماهوی عروج طیِّ دو قرن نخست هجری در معراج پیامبر(ص) و نزدیکی معراج پیامبر(ص) به تبار عروج در ادیان ابراهیمی، این فرضیه را تأیید می نماید(هر چند تفاوتی هایی در مسیر پیموده شده و سایر گزاره ها هست)، در چرایی این نتیجه علاوه بر تعامل مسلمانان با صاحبان کتب، نقش کهن الگوها و داشته های ناخودآگاه جمعی اعراب موثر دانسته شد.
بررسی و نقد علیِّت از پایین به بالا در تفسیر اراده آزاد با تکیه بر رویکرد غیرتقلیل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تصویر تقلیل گرایان، انسان موجودی کاملاً فیزیکی در نظر گرفته می شود و به همین دلیل، رفتارهای او باید تابع قوانین طبیعت باشند؛ ازاین رو، این نگرش به این نتیجه می رسد که انسان نمی تواند آزاد، مختار و اخلاقاً مسئول باشد. مسئله اراده آزاد در تفسیر تقلیل گرایان عمدتاً مبتنی بر زیست شناسی اعصاب است و نگرش آنها بر پایه علیت از پایین به بالا شکل می گیرد؛ اما آیا واقعاً رفتارهای انسان کاملاً متعین به قوانین فیزیک یا زیست شناسی اعصاب اند. در این مقاله، تلاش شده است با نگاهی توصیفی تحلیلی و از منظر رویکرد غیر تقلیل گرایانه، به بررسی و نقد علیت از پایین به بالا در تفسیر اراده آزاد پرداخته شود. هدف از این بررسی، نشان دادن ناکافی بودن این نظریه در تبیین اراده آزاد و همچنین، ارائه راهی برای اثبات اراده آزاد انسان ازطریق دیدگاه کل گرایانه نسبت به انسان، علیت نزولی و نوخاسته گرایی خودفرمانی است. با این رویکرد، می توان استدلال کرد انسان به عنوان موجودی پیچیده و دارای ابعاد مختلف، قادر به انتخاب و عمل آزادانه است و این آزادی به سادگی به قوانین فیزیک و زیست شناسی تقلیل پذیر نیست.
Near-Death Experiences: An Ontological Perspective from the Quran and Ḥadīth(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۲, Issue ۴۱, Winter ۲۰۲۵
39 - 56
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: Near-death experiences (NDEs) have garnered significant attention, particularly in recent years. Existing explanations in this field have often failed to provide a comprehensive analysis of these experiences due to their neglect of ontological and anthropological dimensions. This study aims to offer a religious ontological explanation of NDEs by drawing on Quranic verses and narrations related to the nature of the world and human existence.METHOD & FINDING: The study adopts a descriptive-analytical approach, utilizing Islamic religious texts to explore the immaterial dimension of the human soul and its connection to ʿĀlam al-Barzakh (the intermediate realm). According to religious teachings, when the soul's attention to the body diminishes and sensory faculties cease their activity, the soul, aided by the faculty of imagination, perceives phenomena. The faculty of imagination has several characteristics that may influence these perceptions, including the creation of unreal images, the retention of past observations, the potential influence of Satan, and its connection to the intermediate realm. Islamic scriptures describe existence as encompassing multiple realms, from Khazāʾin ʿind Allāh (the divine treasuries) to ʿĀlam al-Dunyā (the material world), with the intermediate realm bearing significant similarities to NDEs. CONCLUSION: From the perspective of religious literature, it appears that when the soul's attention to the material dimension decreases, it may enter the intermediate realm and experience real observations. These observations, however, occur for specific individuals and may, in some cases, be influenced by their imagination, leading to perceptions that are limited to imaginary constructs. This study highlights the importance of integrating ontological and anthropological dimensions into the analysis of near-death experiences, offering a framework rooted in Islamic teachings.
بازخوانی و تحلیل دیدگاه قرآن پژوهان درباره کشف علل حذف در فواصل قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های تغییرات و دگرگونی ها در فواصل آیات که در قرآن به طور گسترده روی داده است، تغییر فواصل با بهره جویی از اسلوب حذف است. با توجه به اهمیت و جایگاه محوری این اسلوب در ساختار فواصل قرآنی، این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، دیدگاه های اندیشمندان درباره این اسلوب و نوع تحلیل و نگرش آن ها درباره مقاصد حذف در فواصل را بازخوانی می کند تا ضمن دست یابی به تصویری روشن از روش های دانشمندان مسلمان به منظور کشف علت حذف های رخ داده در فواصل و نتایج حاصل از آن ها، نقاط قوت و ضعف آن روش ها آشکار شوند و زمینه استفاده از روش های روزآمد برای رفع نارسایی های موجود فراهم آید. مطالعه های صاحب نظران از نظر نوع نگرش آن ها و دلایلی که برای حذف در فواصل ارائه کرده اند، به پنج دسته دیدگاه ادبی، رویکرد زیباشناسانه، دیدگاه معناشناسانه، همپایه بودن معنا و زیبایی لفظ و مطالعه های آواشناسانه تقسیم بندی می شوند. از آنجا که قرآن به عنوان سخن خداوند ظرفیت قبول چندین احتمال را در یک موضوع مشخص دارد، از بیشتر دلایل بیان شده توسط اندیشمندان به همراه روش ها و رویکرد های نوین زبان شناسی، می توان برای کشف لایه های معنایی و بیانی آیاتی استفاده کرد که در فواصل آن ها حذف رخ داده است.