
پژوهشنامه فرهنگ و ادبیات آیینی
پژوهشنامه فرهنگ و ادبیات آیینی دوره 3 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
در بررسی پیشینه ها و سیر تطور مناقب نگاری در ایران، دوره قاجاریه به دلایل متعدد از اهمیت ویژه ای برخوردار است . منقبت نگاری در این دوره از نظر تحول مضامین ، پایگاه اجتماعی و سیاسی منقبت نگاران و کارکردهای آن دارای ویژگی های است که آن را از سایر ادوار تاریخ ایران متمایز می گرداند . رویکرد شاهان و شاهزادگان قاجاری به منقبت نگاری از جنبه های گوناگون به ویژه از منظر ادبیات آیینی ، مطالعات تاریخی و انسان شناسی دینی در خور توجه است.با توجه به اهمیت این مبحث ، مقاله پیش رو می کوشد ضمن تحلیل محتوا و روش مناقب نگاری شاهان و شاهزادگان قاجار، جایگاه این آثار را در ادبیات آیینی بررسی نماید . این پژوهش در چارچوب مطالعات میان رشته ای تاریخ و ادبیات آیینی تحت راهبرد کیفی باروش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است . دستاوردهای حاصل از این پژوهش نشانگر تاثیر شئون پادشاهی، پایگاه سیاسی در کاربرد مفاهیم ، استعاره ها و تفوق ارادت ورزی نسبت به انگیزه مشروعیت طلبی بویژه در اشعار ناصرالدین شاه است .
بازشناسی آداب و رسومِ پیش از اسلام در فرهنگ مردم شهرستان ایوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدابو رسوم، شامل شیوههای زندگی، عادات خاص یک ملت یا یک جماعت است و بخشی از ذخایر فرهنگی جامعه محسوب می شودو به عنوان میراثی از گذشتگان به یادگار مانده است. این پژوهش که از نوع مطالعات کیفی است، می کوشد با روش کتابخانه ای و میدانی به بازنمایی آداب و رسوم و آیینهای بازمانده از پیش از اسلام در فرهنگ عامه شهرستان ایوان بپردازد. روش نمونه گیری، گلوله برفی بوده که با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته، آدابو رسوم مردم ایوان و هشت روستای آن را بررسی کرده است و با استناد به منابع مکتوب، ارتباط یافته های میدانی را با آداب و رسوم پیش از اسلام مشخص کرده است. نتایج پژوهش که طی هفت ماه انجام گرفت، نشان می دهد که برخی آداب و رسوم و باورهای رایج در شهرستان ایوان، ادامه آداب و رسوم پیش از اسلام است و این موارد را می توان در شش بخشِ: مرگ و تدفین، قربانی حیوانات، آداب و رسوم مرتبط با تولّد، صلح، جنگ و آداب و رسوم مرتبط با ناهنجاری های اخلاقی اخلاقی دسته بندی کرد که در این میان، آداب و رسوم مرتبط با مرگ و تدفین، نسبت به سایر بخش ها با فرهنگ پیش از اسلام، انطباق و برجستگی بیشتری دارد زیرا اعتقاد به حیات پس از مرگ و باور به تأثیر درگذشتگان در زندگی بازماندگان و تلاش برای جلب رضایت آن ها در باور مردم باستان، اهمیّت ویژه ای داشته است و به دلیل همین اهمیّت، این بخش از آداب و رسوم، رفته رفته به نسل های بعدی انتقال یافته است و جایگاه خود را همچنان در فرهنگ مردم ایوان حفظ کرده است.
آیین ها و باورهای عامیانه مردم کرمانشاه بر اساس داستان های علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر آیین ها و باورهای عاّمه منطقه کرمانشاه را در داستان های علی اشرف درویشیان بررسی می کند. درویشیان، داستان نویس رئالیست معاصر است که در داستان هایش، اوضاع اجتماعی و فرهنگی زادگاهش، کرمانشاه را توصیف کرده است. نویسنده مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی داستان هایِ درویشیان به دنبال پاسخ-دادن به این سؤال بنیادی است که درویشیان در داستان های خویش کدام آیین ها و باورهای عامّه مردم زادبومش را بازتاب داده و از این کار چه هدفی داشته است؟ نویسندگان استنباط می کنند درویشیان در داستان-های خویش به ویژه رمان سال های ابری به انعکاس تعمّدی فرهنگ و باورهای عامّه مردم کرمانشاه پرداخته و ضمن شناساندن دقیق این باورها به مخاطبان خویش، آنها را برای همیشه در حافظه تاریخ ادبیّات ایران ثبت کرده که این امر از یک سو نشانه وطن دوستی نویسنده و دقّت نظر و مهارت اوست و از سوی دیگر بیانگر ارزش مردم شناسانه آثار اوست که تبیین کننده حاکمیّت فقر و فاصله طبقاتی رایج درآن دوران هستند و از همین رو موجب زندانی شدن نویسنده در قبل از انقلاب اسلامی نیز شده اند.
بررسی جایگاه صورت های فلکی منطقة البروج در آیین ها و باورهای عامیانه ی مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در اعتقادات و باورهای اقوام گوناگون، جز با کنکاش در اسطوره ها و آیین های اولیه ی آن ها کامل و جامع نخواهد بود. تمدن های کهن با نگاه ویژه ی خود در جهت توجیه حوادث طبیعی پیرامون خود برمی آمدند. منطقه البروج و صورت های فلکی آن نیز به عنوان گروهی از اجرام سماوی در فرهنگ ایران، همواره به عنوان عناصر و عواملی برای انتقال سرنوشت بشر از آسمان به زمین تلقی می شده است. این باور را می توانیم در متون پهلوی به جای مانده بیابیم و امتداد آن در متون تنجیمی و یا احکام نجوم در دوره ی اسلامی نیز قابل پیگیری است. در این متون نمادهای متفاوتی را به بروج دوازده گانه منتسب کرده اند و از آن ها نتایجی را برای اعمال روزمره ی مردمان گرفته اند و یا پیشگویی هایی را برای موارد مختلف از آن ها استنتاج کرده اند. به علاوه در برخی از باورها و رسومات عامیانه نیز ردپای صورت های فلکی منطقه البروج و اعتقادات بیرونی آن قابل تشخیص است. این پژوهش با رویکرد کیفی است که به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی با استفاده از داده های کتابخانه ای و تصاویر مرتبط صورت گرفته است.
تحلیل محتوای گورنبشته های ایران بر پایه هشت اثر مکتوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گورنوشته ها یکی از مهم ترین اسناد برای بررسی جامعه شناسی نگرش عامّه به مرگ محسوب می شوند. در کنار آیین های متنوعی که برای مرگ در جوامع مختلف برگزار می شود، نوشتن اشعار یا متون منثور بر روی سنگ قبرها تقریباً در سراسر جهان مرسوم است.در این پژوهش با روش کتابخانه ای و گردآوری 770گورنوشته از هشت منبع و مربوط به مناطق مختلف ایران، محتوای آنها بررسی وتحلیل شد.یافته ها نشان می دهند عمده محتوای گورنوشته ها در ایران عبارت اند از: توسّل به پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و شفاعت خواهی از آنان که در صدر آنها توسّل به امام حسین(ع) دیده می شود؛ ، ذکر شغل متوفی که به دو صورت مستقیم و بیان متعلقات شغل آمده است؛ و جایگاه اجتماعی متوفّی که در آیات، احادیث والقاب مستتر شده است؛ویژگی های شخصی متوفی مانند جوانی، جنسیت، خلق نیک، سیادت نیز منقوش برگورهاست؛ ذکر نحوه و مکان مرگ مانند مرگ در راه سفرهای زیارتی، شهادت و کارگر شدن چشم بد از جمله آنهاست؛ قید زمان مرگ با مادّه تاریخ که در آنها نیز با توسّل به معصومین (ع) و آرزوی بهشت برای متوفی، ماده تاریخ ساخت اند؛ طنز نیز در گورنبشته ها جایگاه دارد؛ عامّه با بیان دعا بر گورنوشته ها برای متوفی، زائران قبر و یاران سوگ خیرخواهی کرده اند و .و با جملات اعلان وفات مرگ را نه فنا، بلکه انتقال دانسته اند؛ و در انتخاب سور و آیات قرآنی برای مقابر، به کارکردهای آخرت شناختی و فضایل و خواص آیات و سور توجّه کرده اند و شأن و موقعیت اجتماعی آنان نیز دور از نظر نمانده است.
بررسی وجوه شباهت و تمایز الگوی روایی قصص قرآنی و دراماتیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش کیفی و با ابزاز اسناد و مدارک تاریخی اولیه و ثانویه، وجوه شباهت و تمایز میان الگوی محاکات روایی قصص قرآنی با الگوی محاکات دراماتیک شش گانه ارسطو در بوطیقا، مقایسه، تحلیل و تبیین می کند. پیشفرض کلی نیز این است که قصص قرآنی، ویژگی های اثر ادبی را دارند. به نظر می رسد الگوی شش مؤلفه ای محاکات دراماتیک ارسطویی در بوطیقا با الگوی محاکات روایی قصص قرآنی، همسانی ها و ناهمسانی هایی دارد. اول، در قصص و بوطیقا، موتوس هم معنای داستان و قصه دارد، هم نحوه داستان پردازی و قصه گویی. در قصص قرآنی نیز واژه قصص هم معنای متعارف قصه و داستان دارد هم بهترین شیوه داستان گویی که در عبارت «احسن القصص» آمده است. در عین حال، محاکات دراماتیک در بوطیقا از حیث شیوه تقلید (موتوس) و موضوع (اتوس) و اندیشه (دیانوئیا) و وسیله (اُپسیس) و طول و اندازه و آغاز و میانه و فرجام و وحدت های سه گانه و تزکیه (کاثارسیس) و نقص تراژیک و تغییر سرنوشت از نیک سیرتی به بدسیرتی و دگرگونی در احوال شخصیت و بازشناخت با محاکات روایی قرآنی وجه مشترک و متمایز دارد. این مقاله ادعا می کند الگوی روایی قصص قرآنی در عین تناظر نسبی با برخی مؤلفه های الگوی دراماتیک پیشنهادی ارسطو برای تراژدی، وجوه خصیصه نمای خود را نیز دارد.
وحدت و گسست در ترجمه های کهن قرآن کریم (مقایسه رویکردهای ترجمه سوره حمد و صدر سوره بقره در تفاسیر سورآبادی و روح الجنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه های کهن قرآن کریم به زبان فارسی؛ به ویژه در تفاسیر نخستین فارسی، از دیدگاه ادبی و تاریخی نمایانگر دوگانه ای از وحدت و گسست است؛ وحدت در حساسیت ویژه، دقت و وسواس در ترجمه کلمات و مفاهیم بنیادی و کلیدی، رعایت امانتداری در انتقال معانی خاص، انتخاب مناسب ترین واژه ها اعم از فعل، اسم، صفت و گسست در مصداق گذاری و تأویل و تفسیرهای مبتنی بر عقاید مذهبی و آراء فکری و عقیدتی-سیاسی فِرَق گوناگون مذاهب اسلامی در گام دوم ترجمه. در این جستار با روش تحلیلی توصیفی و از رهگذر واکاوی و مقایسه ترجمه های سوره حمد و آیات صدر سوره بقره که آنها را به ترتیب می توان بیانیه( مانیفست) اسلام و بیانیه (مانیفست) ایمان نامید، در متن دو تفسیر و ترجمه کهن، «ابوالفتوح رازی» و«عتیق سورآبادی»، به نتایج جالب توجهی در آسیب شناسی و چراییِ پرداختن به مصادیق عبارات ترجمه شده دست یافتیم. در نهایت نتیجه گرفتیم که رویکرد وحدت در ترجمه قرآن کریم به مثابه پیش درآمدی برای وحدت اسلامی و پس از آن وحدت ادیان الهی است و گسست در ترجمه مقدمه اختلافات مذهبی و کلامی بین فرق اسلامی ست که از همان قرون اولیه در نخستین ترجمه ها از قرآن نمایان می شود.
واکاوی تأویل اشاری آیات قرآن در عرایس البیان و شرح شطحیّات روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار که مطالعه ای کتابخانه ای، به روش تحلیل، توصیف و مقایسه است، در دو بخش تنظیم شده است. بخش نخست به معرّفی روش تأویل اشاری آیات قرآن می پردازد که طیّ آن، مؤوّل کلمه ای را برمی گزیند و هر حرف آن را به حرف آغازین کلمه ای دیگر نسبت می دهد و بدین ترتیب، نگرش خود نسبت به متن را مطرح می سازد. بخش دوم این تحقیق جایگاه تأویل اشاری در آثار روزبهان بقلی(606-522 ه .ق)، معروف به «شیخ شطّاح» را در کتاب های عرایس البیان و شرح شطحیّات واکاوی می کند. او این رویکرد بدیع را در تشریح معانی مقطّعات و غیر مقطّعات قرآن کریم به کار برده است. او که خود به اهمّیّت تأویل اشاری اشاره کرده، در بعضی موارد حروف کلمات تأویل شونده را به کلماتی نسبت می دهد که با همان حرف شروع می شوند و در برخی موارد عرصه را بر روی ذوق خویش می گشاید تا آنچه ضمیر او از الهامات عرفانی دریافت کرده است، با کمک روش تأویل اشاری بیان کند. در این موارد، روزبهان به انتساب حروف کلمه مورد نظرش به حروف آغازین کلمات دیگر پای بند نمی ماند. در چنین مواردی، آن حرف که برای تأویل اشاری برگزیده، نه در ابتدا، بلکه در میانه یا انتهای کلمات منسوب قرار دارند. علاوه بر بُعد روش شناختی، از نظر محتوا نیز در مقطّعات یا غیر مقطّعاتی که او برای تأویل اشاری برمی گزیند، گاهی به روش تفسیر بالمأثور می گراید و دیدگاه تأویلی خویش را با احادیث و روایات معصومین(ع) و همچنین سخنان سایر صاحبان آرای عرفانی مستند می کند و گاهی در پرتو دریافت های درونی خویش مسیر تأویل را هموار می سازد.
خلقت و آفرینش در مثنوی های بیدل با نظر به منابع فلسفی و عرفانی دین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین هندو یکی از مهم ترین ادیان در هند است. خلقت و آفرینش انسان و جهان هستی پایه ی جهان بینی و ایدئولوژی این دین را تشکیل می دهد. مفاهیم خلقت و آفرینش انسان و جهان در قدیم ترین متون حکمی و فلسفی آنها یعنی وداها و اوپه نیشدها مطرح شده است. در وداها خلقت و آفرینش را از عدم و نیستی می دانند. در متون اوپه نیشدها برای تبیین خلقت و آفرینش از واژه ی «برهمن» استفاده کرده اند. برهمن از یک سو عدم و نیستی است و هیچ توصیف ادراکی نمی گیرد و به آن «نیرگون برهمن» می گویند و از سوی دیگر جهان مادی و جسمانی است که آن را «سگون برهمن» می نامند. فرزانگان اوپه نیشدی می گویند عدم و نیستی مانند یک روح حقیقی در باطن انسان و جهان هستی وجود دارد. بیدل بی آنکه از اصطلاحات «نیرگون برهمن» و «سگون برهمن» استفاده کند، به گونه ای چیستی آفرینش را گزارش می کند که مخاطب آشنا با عرفان و فلسفه هند، می تواند با نظر در زوایای سخن او، تصاویر و شیوه استدلالش مفاهیم هندی «عدم و نیستی»، «انسان»، «تخم عالم کیهانی»، «نظریه ی انعکاس»، «شخص خلقت» و «وهم و خیال بودن جهان هستی» بازیابی کند.
دگردیسی شخصیت مسیح، اشخاص و عناصر صدر مسیحیت در شعر متعهد معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عیسی فرزند مریم یا عیسی ناصری ملقب به مسیح در فرهنگ و ادب سنتی فارسی پیامبر صلح ورزی، تحمل و تسلیم و نماد روح، شناخت معنوی، احیاگری، شفادهی و جانبخشی است اما این شخصیت آیینی و افراد و عناصر مرتبط با وی در شعر متعهد معاصر فارسی در ساحت اندیشه و گفتمان، کنش و کردار اجتماعی دگردیسی یافته اند. هدف این پژوهش آن است که ابعاد شخصیت مسیح و دگردیسی مفهومی عناصر مسیحیت را در شعر متعهد معاصر نشان دهیم. این مقاله به روش توصیفی-تحلیلی ارائه شده است و در آن به نظریات فرکلاف در ساحتهای سه گانه تحلیل گفتمان شامل کاربردشناسی زبانی، مفهوم شناسی و کردارشناسی(پرکتیس اجتماعی) و نیز نظریات تحلیل گفتمان ایدئولوژیک تئون وندایک توجه داشته ایم. شواهد و داده های متنی از آثار شاعران نامدار متعهد به دست آمده است. نتایج این پژوهش حاکی است که عیسی مسیح در شعر متعهد معاصر فارسی به مبارزی نستوه و دردمند، منادی آزادی و رهایی، جانبخش مبارزات، یاریگر ستمدیدگان، احیاگر اندیشه ای انقلابی و ایدئولوزیک و منادی دگراندیش بدل شده است. مسیح در آثار این شاعران نمادی از «خویشتن» مبارزه جوی شاعر است که برای آرمانها انسانی، سیاسی، اجتماعی و انقلابی تلاش می نماید و در این راه ملتزم مرگ می شود. همچنین در آثار ایشان، شخصیتهای وابسته دیگر مانند مریم، یهودا و العازر و عناصر ترسایی مانند صلیب، باغ جتسمانی، جل جتا نیز برای بیان اهداف ایدئولوژیک مورد توجه و بهره-برداری قرار گرفته اند و بطور کلی در مقایسه کلی با نقش و جایگاه سنتی دچار دگردیسی شده اند.
آئین عاشقی در آیینه آثار احمد عزیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق، یکی از مهم ترین مسائل عرفان و تصوف است. برخی از صاحبنظران عشق را راهی برای رسیدن به عرفان و برخی دیگر آن را مرحله ای پس از درک عرفان می دانند. عزیزی به پیروی از عارفان کهن، بسیاری از مفاهیم و مضامین عالی عرفانی را در قالب شطح بیان کرده است . او سیر الی الله را با همراهی عشق میسر می داند. بررسی دیدگاه وی با عنوان آئین عاشقی در آئینه آثار احمد عزیزی در حقیقت بررسی روش سلوک عاشقانه عرفانی است. آثار منظوم و منثور عزیزی از جمله یک «لیوان شطح داغ، ملکوت تکلم، ترجمه زخم، شرجی آواز ،قوس غزل» و... محدوده این بررسی است. هدف از این مطالعه، بررسی ﭼارﭼوب فکری و جایگاه عشق و روش عاشقی را در ذهنیت احمد عزیزی و تبیین رویکرد او در سلوک است. در این راستا پاسخ به این سؤال ضروری است که انواع عشق و آداب آن در آثار عزیزی کدام است؟ و در این مسیر از سلوک کدام عارفان تتبع کرده است؟در پایان دریافتیم که عزیزی به اتحاد عشق و معرفت باور دارد و آن دو را جدا از یکدیگر ندیده است. وی در روش عاشقی به روزبهان و در انتخاب قالب بیانی خود به مولوی نظر داشته است.
بررسی مظاهر توتم در داستان های هفت پیکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توتم یکی از مظاهر باورهای بسیار کهن مردم ایران است که ریشه های باور به آن در داستان ها و قصه ها باقی مانده است. داستان ها و حکایت های هفت پیکر نظامی، به دلیل برخورداری از زمینه قصه های عامیانه بقایای باور به توتم را حفظ کرده است. بررسی این مفهوم در این متن، به شناخت باورهای کهن دینی و آیینی مردم ایران می انجامد. از این رو هدف پژوهش حاضر، بازیابی توتم و توتمیسم در حکایت های هفت پیکر نظامی گنجه ای است. جامعه آماری پژوهش منظومه هفت پیکر است. طرح پژوهش از نوع گفتمان کاوی کیفی و روش انجام تحقیق توصیفی تحلیلی است. نتایج بررسی نشان داد که این اثر کهن، خالی از نمودهای توتمیسم نیست و در آن می توان رگه های توتمیسم در ایران باستان مانند توتم برون همسری (هفت ازدواج بهرام با هفت شادخت هفت اقلیم)، توتم خورشید (توتم شاهدخت رومی)، توتم گیاهی (در داستان ماهان مصری، داستان خیر و شر و داستان خواجه پارسا)، توتم زمین مقدس(در داستان خواجه پارسا) و انتقال توتم با ازدواج (در داستان خیر و شر) را یافت. بنابراین منظومه «هفت پیکر» دربردارنده برخی از نمودهای توتمیسم است.