فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای فرایندهای خودشناسی (خودشناسی انسجامی، و ذهن آگاهی) و خودمهارگری در رابطه بین استرس ادراک شده و عینی با اضطراب، افسردگی، و علائم جسمانی بود. از 217 آتش نشان با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از 22 ایستگاه نمونه گیری شد و مقیاس های خودشناسی انسجامی ، ذهن آگاهی، خودمهارگری، استرس ادراک شده ، استرس عینی، اضطراب و افسردگی، و علائم جسمانی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. یافته ها نشان دادند تعامل خودمهارگری با خودشناسی انسجامی بیشترین نقش واسطه ای را در تنظیم رابطه بین استرس ادراک شده و اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارد. تاثیر استرس عینی از طریق استرس ادراک شده است که این می تواند تاکیدی بر اهمیت ذهنی بودن استرس باشد. براساس این یافته ها، به نظر می رسد فرایندهای خودشناسی در ارتباط بین استرس، اضطراب، افسردگی و علائم جسمانی دارای نقش واسطه ای است.
اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و تأثیر آن بر اختلالات برون ریز به دلیل ماهیت انعطاف پذیر دوره نوجوانی و پایه ریزی الگوهای رفتار بزرگسالی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. مواد و روش ها:تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در مدارس شهرستان نجف آباد انتخاب شدند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. بعد از موقعیت خط پایه، طی هشت جلسه مداخله انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل Gross به آزمودنی ها ارایه گردید و یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه زود انگیختگی Barratt (Barratt Impulsiveness Scale یا BIS)، 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر، شاخص Cohen و تفسیر فراز و فرود در نرم افزار SPSS ارایه گردید. یافته ها:مداخله مورد نظر موجب کاهش نمرات زود انگیختگی شد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ضریب تأثیر نیز بیانگر اثر معنی دار و قابل توجه شدت مداخله مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری:راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است. از این رو، تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه پیشگیری و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.
مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم در شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :گاهی اوقات برخی از افراد به دلیل جنسیت خود به شدت احساس پریشانی می کنند و اغلب در عملکرد اجتماعی، شغلی و سایر زمینه های شخصی، مشکلات سازگاری دارند که این امر به صورت اختلال ملال جنسی بروز می کند. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه سبک های دلبستگی و شیوه های فرزندپروری ادراک شده در بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسیتی و افراد سالم در شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها:در این مطالعه، بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی که در سال 1395 برای درمان به روان پزشکان شهر اصفهان مراجعه کرده بودند و افراد سالم، مورد بررسی قرار گرفتند. نمونه های پژوهش را 28 بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی و 30 نفر از افراد سالم تشکیل داد که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های سبک های دلبستگی Collins و Reid (Revised Adult Attachment Scale یا RAAS) و شیوه های فرزندپروری ادراک شده McClun و Merrell (Perceived Parenting Style Questionnaire) استفاده گردید. در نهایت، داده ها در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بر اساس یافته های پژوهش، تفاوت معنی داری بین سبک دلبستگی بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی و افراد سالم وجود نداشت، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در زمینه فرزندپروری ادراک شده مشاهده شد. در این بین، درصد به کارگیری شیوه مستبدانه در والدین افراد بیمار بیش از والدین افراد سالم بود؛ در حالی که شیوه مقتدرانه توسط والدین افراد سالم (5/59 درصد) بیشتر از والدین افراد بیمار مبتلا به اختلال ملال جنسی (5/40 درصد) به کار گرفته شد (05/0 > P). نتیجه گیری:بر حسب نتایج به دست آمده از پژوهش، ادراک بیماران مبتلا به اختلال ملال جنسی با افراد سالم متفاوت است و نیازمند برنامه ریزی در راستای تلاش برای آگاهی دادن به خانواده ها در زمینه های مختلف می باشد.
تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواس در کودکان با اختلال همبودی بی اعتنایی مقابله ای و وسواسی-جبری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر نشانگان وسواسی-جبری در کودکان 4 تا 8 ساله با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بود. روش کار: در این پژوهش از بین کودکان 4 تا 8 ساله شهر خوانسار سه کودک، یک دختر 5/7 ساله و دو پسر 6 و 7 ساله که بر اساس ملاک های DSM-5 و پرسش نامه های وسواس ییل-براون و آزمون SNAP-IV فرم والدین که دارای علایم همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای بودند، به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها آمار توصیفی از جمله میانگین و میانه و تعیین درصد داده های غیر همپوش و درصد داده های همپوش، مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: با بررسی میانه و میانگین به دست آمده و مقایسه آن در سه موقعیت خط پایه، موقعیت مداخله و پیگیری و محاسبه داده های غیر همپوش (80%) و داده های همپوش (20%) در موقعیت مداخله و پیگیری مشحص شد که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواس در هر سه کودک با اختلال همبودی وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر داشته است. نتیجه گیری: بنابر این می توان نتیجه گرفت که درمان ترکیبی مواجهه همراه با بازداری از پاسخ و آموزش رفتاری والدین بر کاهش نشانگان وسواسی-جبری کودکان 4 تا 8 ساله ی مبتلا به همبودی اختلالات وسواسی-جبری و بی اعتنایی مقابله ای تاثیر دارد و می توان این شیوه ی درمانی را به روان شناسان و مشاوران و سایر درمانگران پیشنهاد نمود.
مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان دارای والدین معتاد و غیرمعتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده\nهدف پژوهش حاضر مقایسه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی، شیوه حل مسئله و عملکرد تحصیلی در دختران نوجوان والدین معتاد و والدین غیرمعتاد بود. روش پژوهش علّی- مقایسه ای و جامعه آماری کلیه دانش آموزان متوسطه دختر والدین معتاد و غیرمعتاد ناحیه 3 کرج بود. بوسیله نمونه گیری در دسترس120 دانش آموز که60 نفر آنها والدین معتاد و60 نفر غیرمعتاد بود انتخاب شدند. دو گروه مورد همتاسازی قرار گرفتند. دو گروه شرکت کننده سه پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان، سلامت عمومی و شیوه ی حل مسئله را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون t گروههای مستقل و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که دختران والدین معتاد در راهبرد ملامت دیگران و نوجوانان والدین غیرمعتاد در راهبردهای دیدگاه گیری، ارزیابی مجدد مثبت، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نمره بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه اجتماعی و نوجوانان والدین معتاد در زمینه جسمانی، اضطراب و افسردگی نسبت به نوجوانان والدین غیرمعتاد نمره ی بیشتری کسب کردند. نوجوانان والدین معتاد در زمینه کنترل شخصی و نوجوانان والدین غیرمعتاد در زمینه ی اجتنابی از شیوه ی حل مسئله نمره بیشتری کسب کردند. از نظر عملکرد تحصیلی معدّل نوجوانان والدین معتاد پایین تر بود.
مقایسه ی کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم بود. در این پژوهش، نمونه به تعداد 100نفر به روش نمونه گیری هدفمند از میان دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شد. پنج پرسشنامه اضطراب اجتماعی، نسخه ی تجدید نظر شده پرسشنامه تعبیر، آزمون تخمین شناختی و پرسشنامه توانایی های شناختی اجرا شد. پس از آن50 نفر از افرادی که نمره بالاتر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند و در محدوده تحت بالینی و بالینی قرار می گیرند؛ و 50 نفر از افرادی که نمره پایین تر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند نمونه پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری صورت گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از این بود که سوگیری تعبیر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی بیش از افراد بهنجار است و تخمین شناختی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی نسب به افراد سالم دارای نقص است. دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی در این مولفه ها کارکردهای اجرایی، سوگیری شناختی و سوگیری تعبیر نسبت به گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری دارند.
تأثیر بازی های رایانه ای آموزش توجه بر شبکه های توجه و خُلق دانش آموزان دارای نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی های رایانه ای آموزش توجه بر شبکه های توجه و خُلق دانش آموزان پیش دبستانی دارای نارسایی توجه/بیش فعالی صورت گرفت. روش: طرح شبه آزمایشی با گروه کنترل مورد استفاده قرار گرفت. نمونه شامل 20 دانش آموز تشخیص گرفته در مصاحبه بالینی با معیارهای انجمن روان پزشکی آمریکا نسخه 5 بودند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (هر گروه 10 نفر) قرار گرفتند. دو گروه در پیش آزمون هوش ریون، تفاوت معناداری نداشتند. آزمون شبکه های توجه برای اندازه گیری توجه و فرم کوتاه پرسش نامه رفتاری کودکان برای اندازه گیری خُلق به کار گرفته شد. گروه آزمایشی 10 جلسه نیم ساعته و سه روز در هفته تحت آموزش قرار گرفتند. یافته ها: در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش در میزان پاسخ های صحیح در آزمون شبکه های توجه نسبت به گروه کنترل عملکرد بهتری نشان دادند ( 0/001≥ P، 46/387 = F)، در حالی که تفاوت معناداری میان شبکه های گوش به زنگی، جهت یابی و کنترل اجرایی میان دو گروه دیده نشد. در ویژگی های خلقی، گروه آزمایش در مهم ترین مقیاس آن یعنی کنترل کوشش مند، نمرات بهتری نسبت به گروه کنترل کسب کردند و تفاوت معناداری مشاهده شد( 0/05≥ P، 5/256 = F). نتیجه گیری: بازی های رایانه ای آموزش توجه می تواند به عنوان روشی مؤثر برای بهبود توجه و کنترل کوشش مند دانش آموزان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثر ضربان های دوگوشی بر افراد معتاد با استفاده از سیگنال مغزی (EEG)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش با بررسی تأثیر ضربان دوگوشی بر افراد معتاد، استفاده از این تکنولوژی به عنوان کمک درمان در ترک پایدار اعتیاد امکان سنجی شده است. روش : جامعه آماری از 15 نفر مرد معتاد بستری در کلینیک ترک اعتیاد، تشکیل شده بود که زیر نظر پزشک معالج و با استفاده از آزمون شخصیت آیزنک و آزمون ادرار انتخاب شدند. به 10 نفر علاوه بر درمان عادی، در سه جلسه تحریک کنترل شده ضربان دوگوشی اعمال و 5 نفر به عنوان شاهد فقط درمان عادی را پیگیری کرده اند. از شرکت کنندگان آزمون دوپامین از نمونه ادرار، ثبت سیگنال مغزی و پرسش نامه خلق وخوی برامز اخذ شد. یافته ها: اعمال ضربان دوگوشی کنترل شده باعث کاهش عصبانیت، تنش، سردرگمی، افزایش سرزندگی، تمایل به ادامه درمان و دریافت بهبودی در افراد معتاد شد. نتیجه گیری: به کارگیری ضربان دوگوشی کنترل شده در کنار سایر فعالیت های مورداستفاده در فرایند درمان اعتیاد به عنوان روشی بدون عوارض جانبی، می تواند باعث تسریع و تثبیت درمان در افراد شود.
اطمینان جویی در افراد مبتلا به اسکروپولاسیتی نجس- پاکی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف :اطمینان جویی یک مشکل رایج در جمعیت بالینی اختلالات اضطرابی بوده و به شکل ویژه ای در اختلال طیف وسواسی -جبری مشهود است .از این رو هدف از مطالعه حاضر ادراک تجربه پدیدارشناختی اطمینان جویی در بیماران مبتلا به اختلال وسواس نجس- پاکی و ارائه مدل اکتشافی بوده است . روش پژوهش :برای دستیابی به این هدف با استفاده از روش شناسی کیفی و انجام مصاحبه عمیق انفرادی نیمه ساختار یافته با 13 بیمار مبتلا به اختلال وسواس نجس- پاکی، تجربه زیسته این بیماران درباره اطمینان جویی مورد اکتشاف قرار گرفته است. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده های این مطالعه با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا مضمونی (تحلیل محتوا عرفی ) و به کار بستن روش های کدگذاری باز، محوری و گزینشی، به شناسایی 5 مقوله اصلی و معرفی مدل اکتشافی( ترسیم نقشه مفهومی ) اطمینان جویی انجامید. این 5 مقوله اصلی شامل عوامل راه انداز اطمینان جویی ،محتوا اطمینان جویی ،فرآیند اطمینان جویی ، انگیزه اطمینان جویی و معیارهای توقف اطمینان جویی بودند . نتیجه گیری : ضمن اشاره به کاربست نظری و فواید بالینی نتایج ، یافته ها در قالب مدل شناختی- رفتاری اختلال وسواس نجس- پاکی مورد بحث قرار گرفته اند.برای فهم بهتر روابط بین مقوله های اصلی و زیر مقوله ها ،نقشه مفهومی از روابط ارایه شده است . اسکروپولاسیتی نجس- پاکی، اطمینان جویی ،مطالعه کیفی ، تحلیل محتوا
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در ترکیب با دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی بر افسردگی و خشم بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی ترکیب درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی و دارودرمانی در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی بر نشانگان افسردگی و خشم در بیماران مبتلا به اختلال افسرده خویی بررسی شد، پژوهش مقطعی از نوع کارآزمایی بالینی بود، جامعه آماری افراد مراجعه کننده به دو کلینیک روان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز بودند.50 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتلا به اختلال افسرده خویی یا افسردگی مضاعف، سن بالاتر از 18سال و تحصیلات حداقل دیپلم از ملاک های ورود و ابتلابه سایکوز، اعتیاد به مواد و اختلال شخصیت از ملاک های خروج از مطالعه بودند. شرکت کنندگان در گروه کنترل برای درمان افسرده خویی صرفاً دارو و در گروه آزمایش علاوه بر مصرف دارو درمان گروهی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به مدت 8 جلسه 2- 5/2 ساعته به مدت 8 هفته نیز دریافت می کردند. بیماران در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های افسردگی بک2 و پرسشنامه حالت- صفت خشم را تکمیل کردند. درنهایت اطلاعات به دست آمده با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های این مطالعه حاکی از کاهش معنادار شدت افسردگی و میزان خشم در میان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل است. از این رو می توان گفت افزودن روش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی به درمان دارویی در درمان افراد مبتلا به اختلال افسرده خویی سبب بهبود ملاحظه پذیر نشانه های افسردگی و خشم در این افراد در مقایسه با دارودرمانی به تنهایی می شود.
تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با فرکانس بالا در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد سوء مصرف کننده مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری با فرکانس بالا در دو ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی راست و چپ در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد مبتلا به سوء مصرف مت آمفتامین می باشد. روش: در مطالعه حاضراز روش تک آزمودنی با خط پایه چندگانه استفاده شده است و در آن مشاهده با اندازه های مکرر صورت گرفته است. 8 آزمودنی به روش نمونه گیری در دسترس از یک کلینیک ترک اعتیاد انتخاب شده و درچهاروضعیت قرار گرفتند. دونفر، تحریک با فرکانس 10 هرتز بر ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی راست و دو نفر تحریک با فرکانس 10 هرتز بر ناحیه پشتی جانبی قشر پیش پیشانی چپ دریافت کردند، دو نفر در وضعیت پلاسیبو ودو نفردر وضعیت کنترل بودند و در پایان جلسه پانزدهم درمان ارزیابی شدند و داده های تحقیق با استفاده از نمودار های ترسیمی، اندازه اثر ودرصد کاهش تحلیل شدند. یافته ها: تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری به طور معناداری درهر دو ناحیه قشر پیش پیشانی پشتی جانبی راست وچپ سبب کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری افراد سوء مصرف کننده مت آمفتامین گردید. نتیجه گیری: تحریک مکرر مغناطیسی فراقشری در کاهش فعالیت سیستم فعال ساز رفتاری در افراد سوءمصرف کننده مت آمفتامین موثر می باشد.
نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش سلامت معنوی، خودکارآمدی، و استعداد اعتیاد برای پیش بینی افراد معتاد و غیر معتاد شهرستان جیرفت بود. روش: مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش تمامی معتادان مرد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد سرپایی و افراد مرد غیر معتاد شهرستان جیرفتدر سال 1394 بودند. روش نمونه گیری به ترتیب تصادفی ساده و در دسترس بود که 136 نفر معتاد و 147 نفر غیرمعتاد به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته ها: نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که هر سه متغیر سلامت معنوی (P<0/04)، خودکارآمدی (P<0/001) و استعداد به اعتیاد (P<0/03) توانستند بطور معناداری دو گروه را از هم تفکیک کنند. نتیجه گیری: بنابراین در کنار روش های معمول ترک، آموزش سلامت معنوی و دینداری وآموزش خودکارآمدی به ویژه در افراد مستعد اعتیاد می تواند در کاهش وابستگی به اعتیاد نقش ایفا کند.
ویژگی های شخصیتی نوجوانان بزه کار کانون اصلاح و تربیت: مقایسه ی نمرات مقیاس های پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان بر اساس جرایم جنسی و غیر جنسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جرایم جنسی در نوجوانان، از جمله جرایمی هستند که هزینه های مادی و اجتماعی فراوانی در پی دارند و شناخت ویژگی های این دسته از نوجوانان بزه کار امری ضروری است. هدف از این پژوهش، مقایسه ی نمرات مقیاس های بالینی و اعتباری پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان، در نوجوانان بزه کار جنسی و غیر جنسی ساکن کانون اصلاح و تربیت است.
روش کار: این مطالعه ی توصیفی علی-مقایسه ای در کانون اصلاح و تربیت شهر تهران در سال 1392 انجام گرفت. تعداد 86 نوجوان بزه کار با جرایم غیر جنسی و 20 نفر با جرایم جنسی، به روش در دسترس انتخاب شده و به سئوالات پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری انجام گرفت.
یافته ها: میانگین نمرات تمام زیرمقیاس های گروه بزه کار جنسی بالاتر از میانگین نمرات گروه بزه کار غیرجنسی بود اما تنها در زیرمقیاس بالینی افسردگی (03/0=P) و زیرمقیاس اعتباری نابسامدی نوع یک (04/0=P) دو گروه، تفاوت معنی داری داشتند.
نتیجه گیری: نوجوانان بزه کار جنسی در اکثر مقیاس های پرسش نامه ی چندوجهی شخصیتی مینه سوتا-نوجوانان که توصیفی از ویژگی های افراد و سازگاری هیجانی آن ها است، تفاوتی با نوجوانان بزه کار غیر جنسی ندارند و تفاوت عمده ی آن ها این است که نمرات بزه کاران جنسی در شاخصی که عدم رضایت کلی از زندگی، ناامیدی و روحیه ی پایین را نشان می دهد بیشتر است. از این نتایج می توان در ارزیابی و درمان این دسته از بزه کاران استفاده نمود.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین ارکان رشد و توسعه زندگی فردی و اجتماعی یادگیری است. امروزه اختلال ریاضی به عنوان مانعی مهم در راه پیشرفت تحصیلی و یادگیری افراد تلقی می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر تعدیل روانسازه های ناسازگار و کاهش عواطف منفی دانش آموزان مبتلا به اختلال ریاضی بود. این پژوهش نیمه آزمایشی و به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. نمونه پژوهش، شامل 40 نفر از دانش آموزان دختر 14 تا 16 ساله مبتلا به ناتوانی یادگیری ریاضی شهرستان دلفان بودند که بعد از شناسایی به وسیله آزمون ریاضی کی مت (KMS) و انجام مصاحبه بالینی ساختاریافته، انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. سپس دانش آموزان به پرسشنامه روانسازه های ناسازگار اولیه (YSQ-SF) و فهرست عواطف مثبت و منفی (PANAS) پاسخ دادند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای آموزش ذهن شفقت ورز دریافت کردند. سپس از هر دو گروه، پیش آزمون- پس آزمون به عمل آمد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی مبتنی بر ذهن شفقت ورز، بر روانسازه های ناسازگار و عواطف منفی دانش آموزان دختر مبتلا به اختلال ریاضی موثر است. بنابراین پیشنهاد می شود که این برنامه درمانی به منظور کاهش عواطف منفی و جلوگیری از شکل گیری روانسازه های ناسازگار در دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی براساس نابسامانی هیجان و سبک های فرزند پروری
حوزههای تخصصی:
خودکشی یکی از معضلات کنونی در تمامی جوامع است که در دهه های اخیر شیوع بیشتری یافته است. شناسایی عوامل مؤثر در این اختلال می تواند به پیشگیری از آن کمک کند. در پژوهش های مختلف، آسیب پذیری های هیجانی از جمله نابسامانی هیجانی یکی از عوامل خطر در خودکشی شناخته شده است. از طرف دیگر بر نقش شیوه های تربیتی به عنوان یک عامل تاثیرگذار بر خودکشی تأکید شده است. هدف از انجام این پژوهش پیش بینی تاب آوری در برابر خودکشی بر اساس نابسامانی هیجانی و سبک های فرزندپروری بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که 148 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل سیاهه تاب آوری در برابر خودکشی، مقیاس نابسامانی هیجانی و پرسشنامه سبک های فرزندپروری بود. برای تجریه و تحلیل داده ها از روش رگرسیون همزمان و گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد که سبک مقتدرانه در بین فرزندپروری توانست تاب آوری در برابر خودکشی را به صورت مثبت و معنی دار پیش بینی نمایند. سبک مستبدانه نیز مانند نابسامانی هیجانی توانست به صورت منفی و معنی دار تاب آوری در برابر خودکشی را پیش بینی نماید. از این رو در راستای افزایش تاب آوری دانشجویان در برابرخودکشی، آزمودن آموزش تنظیم هیجان به دانشجویان توأم با آموزش شیوه صحیح فرزندپروری به والدین توصیه می گردد.
تأثیر توان بخشی شناختی رایانه یار بر بهبود کنش های اجرایی و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی توان بخشی شناختی رایانهیار بر بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن دانشآموزان نارساخوان انجام شد. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشآموزان نارساخوان مقطع ابتدایی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بود که از بین آن ها 30 نفر با روش نمونهگیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. برای جمعآوری دادهها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003)، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی نما (کرمینوری و مرادی، 1387) و نسخه نرمافزاری آزمون مرتب کردن کارتهای ویسکانسین (شاهقلیان و همکاران، 1390) استفاده شد. برنامه توان بخشی شناختی رایانهیار، در طی 11 جلسه به گروه آزمایش آموزش داده شد، درحالی که گروه کنترل، آموزشی دریافت نکردند. یافتهها: تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پسآزمون بین کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن گروههای آزمایش و کنترل تفاوت معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد روش توان بخشی شناختی رایانهیار باعث بهبود کنشهای اجرایی و عملکرد خواندن و مؤلفههای آن ها شده است (001/0p