فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
اضطراب جدایی پریشانی کودک است هنگامی که او در تجربه جدایی و یا پیش بینی جدایی از سرپرست خود می باشد. تشخیص اختلال اضطراب جدایی[1]در دوران کودکی از نظر خطر سلامت روان در سراسر عمر قابل توجه است. هدف پژوهشگر از انجام پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی روش تن آرامی گروهی بر کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی دانش آموزان پایه اول ابتدایی بود. به همین منظور از طرح پژوهش شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. یک ماه بعد از پایان جلسات مداخله، مرحله ی پیگیری انجام شد. جامعه تحقیق را دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مبتلا به اختلال اضطراب جدایی شهر سمنان تشکیل دادند. اعضای نمونه شامل 24 نفر بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند و پس از کسب رضایت والدین برای شرکت در جلسات تن آرامی گروهی به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. سپس مداخله ی تن آرامی گروهی که براساس تئوری آرمیدگی جکوبسون و به شکلی بازی گونه تدوین شده بود در ده جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و برای آزمون فرضیه پژوهش از آزمون تحلیل واریانس آمیخته دو طرفه استفاده شد. یافته ها حاکی از این بود که درمان تن آرامی گروهی بر کاهش نشانه های اختلال اضطراب جدایی دانش آموزان مقطع ابتدایی در دو گروه آزمایش و گواه اثربخش است. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که مداخله ی تن آرامی گروهی در بهبود نشانه های اضطراب جدایی دانش آموزان موثر است. بنابراین، به منظور مقابله با اختلال اضطراب جدایی کودکان، درمان تن آرامی گروهی پیشنهاد می شود. [1]. Separation Anxiety Disorder (SAD)#,
اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی آموزش حل مسئله بر اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی دانش آموزان پسر دبستانی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر دبیرستانی شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1393-1392 بود که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارش شدند. هردو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون، به پرسشنامه اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (1375) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996) پاسخ دادند. برای گروه آزمایش، هشت جلسه گروهی آموزش حل مسئله به صورت یک بار در هفته اجرا شد، اما گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تمام متغیرهای وابسته در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل، کاهش معناداری داشت. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، آموزش حل مسئله می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در جهت کاهش اضطراب امتحان و اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دبستانی در نظر گرفته شود.
اثربخشی روان درمانی امیدمحور بر انگیزشِ درمان افراد وابسته به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی امیدمحور بر انگیزشِ درمان افراد وابسته به مواد مخدر انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری عبارت بودند از: افراد وابسته به مواد مخدر مراجعه کننده به مراکز و کلینیک های ترک اعتیاد مناطق 9، 10 و 11 شهر مشهد. برای نمونه گیری تعداد 40 نفر از بین افراد داوطلب انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند و کاربندی نیز به تصادف به یک گروه (آزمایش) اختصاص پیدا کرد. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای روان درمانی گروهی امیدمحور دریافت نمودند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، مقیاس آمادگی برای تغییر و انگیزشِ درمان میلر و تونیگان را به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد روان درمانی امیدمحور بر افزایش انگیزش درمان و مؤلفه های بازشناسی، دوسوگرایی و گام برداریِ افراد وابسته به مواد مخدر مؤثر است. نتیجه گیری: به کارگیری اصول روان درمانی امید محور نقش مهمی در افزایش انگیزش درمان افراد وابسته به مواد مخدر داشته و استفاده از آن می تواند موفقیت برنامه های درمانی و سایر پیامدهای مثبت درمانی را در آن ها به دنبال داشته باشد.
اثربخشی درمان مبتنی بر مدل فرانظری بر راهبردهای مقابله ای در بیماران مرد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر مدل فرانظری بر راهبردهای مقابله ای بیماران مرد وابسته به مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون در شهر نجف آباد بود. روش: طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی همراه با گروه گواه بود و ارزیابی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی مردان تحت درمان با متادون در مراکز ترک اعتیاد شهر نجف آباد از تابستان سال 1392 بود. از این بین،30 نفر به عنوان نمونه پژوهش با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش علاوه بر دریافت متادون، از 10 جلسه درمان گروهی به شیوه مدل فرانظری در طی 2 ماه بهره برد و گروه گواه تنها تحت درمان با متادون باقی ماند. پرسش نامه راهبردهای مقابله با موقعیت های فشارزا مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که درمان مبتنی بر مدل فرانظری تأثیر معناداری بر مجموع راهبردهای مقابله ای در پس آزمون داشت (001/0p<)، اما این نتایج تفاوت معناداری را در نمرات پیگیری نشان نداد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های به دست آمده می توان گفت: درمان مبتنی بر مدل فرانظری در بهبود راهبردهای مقابله ای مردان وابسته به مواد تحت درمان با متادون مؤثر است و می تواند به عنوان یک مداخله درمانی مناسب در درمان علائم روانشناختی اعتیاد به کارگرفته شود.
اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال دو قطبی اختلالی ناتوان کننده است که با دوره های عود کننده مانیا، هیپومانیا و افسردگی مشخص می شود. رفتار درمانی دیالکتیکی اساساً برای کمک به افرادی با مشکل در تنظیم هیجان تدوین گردید. این پژوهش با هدف تعیین اثر بخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر بی ثباتی هیجانی و تکانشگری در افراد مبتلا به اختلال دو قطبی شهر اصفهان انجام گرفت.
روش: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان و مردان مراجعه کننده به مراکز خصوصی روانپزشکی شهر اصفهان در پاییز و زمستان 1393 شامل می شدند. از بین آنها 24 بیمار که بر اساس مصاحبه بالینی توسط روانشناس بالینی و روانپزشک، تشخیص اختلال دو قطبی را دریافت نموده و سایر ملاک های ورود به تحقیق را دارا بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی آزمودنی ها در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند(هر گروه 12 نفر). آزمودنی ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه شخصیتی آیزنک (1986) و تکانشگری بارت (2004) پاسخ دادند. گروه آزمایش در 8 جلسه 90 دقیقه ای، علاوه بر دارو درمانی، رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه ی گروهی بر اساس بسته درمانی لینهان (1987) را دریافت نمودند اما بر گروه کنترل به جز دارو هیچ مداخله روانشناختی اعمال نگردید.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل واریانس با اندازه های تکراری نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بی ثباتی هیجانی و تکانشگری را بیماران دو قطبی را در مرحله پس آزمون کاهش داد و این اثر بخشی در مرحله پیگیری45 روزه نیز پایداری خود را حفظ نمود.
نتیجه گیری: بنابر نتایج پژوهش حاضر، می توان از رفتار درمانی دیالکتیکی به منظور کاهش بی ثباتی هیجانی و تکانشگری این بیماران در کنار دارو درمانی استفاده نمود.
بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب، استرس و دردهای شکمی بیماران مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان نوروفیدبک بر افسردگی، اضطراب و استرس بیماران زن مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن کلینیکی در شیراز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش تمامی زنان مبتلا به دردهای شکمی روان تنی مزمن بود که ازاین بین نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب شدند که ازاین بین، پژوهش نهایتاً با 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) انجام شد. این افراد به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری در دو گروه آزمایش و گروه کنترل گمارده شدند. در این روش مداخله، گروه آزمایش تحت 10 هفته (هر هفته سه جلسه 40 دقیقه ای) درمان نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار قرار گرفت. همچنین گروه های آزمایش و کنترل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس را در مرحله پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که درمان نوروفیدبک بر کاهش اضطراب و افسردگی مؤثر بود (001/0>P). به عبارت دیگر 53 درصد از تغییرات افسردگی و 57 درصد از تغییرات اضطراب آزمودنی ها به وسیله نوروفیدبک بود؛ اما نوروفیدبک بر استرس تأثیری نشان نداد. نتیجه گیری: نوروفیدبک توانست افسردگی و اضطراب زنان مبتلا به دردهای شکمی را کاهش دهد ولی به میزان استرس آنان تأثیری نداشت.
بررسی اثر بخشی درمان مبتنی بر مواجهه از طریق واقعیت مجازی در کاهش هراس از رانندگی: بررسی تک آزمودنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شیوه درمانی واقعیت مجازی بر کاهش هراس از رانندگی در فرد مبتلا به هراس از رانندگی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی و نمونه مورد مطالعه از بین مراجعانی که در مهرماه 1394 به مرکز مشاوره دانشگاه علامه طباطبائی مراجعه نمودند، انتخاب گردید. پس از مصاحبه تشخیصی بر اساس چک لیست علائم مربوط در پنجمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5)، تشخیص اختلال هراس خاص (هراس از رانندگی) برای وی تأیید گردید و تحت 10 جلسه درمان مبتنی بر واقعیت مجازی قرار گرفت. پرسشنامه شناخت رانندگی ""بلانچارد و هیکلینگ، تیلور و لوس""، قبل و بعد از مداخله، توسط آزمودنی تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل نگاره ای و تعیین درصد بهبودی، تحلیل شدند. تحلیل داده ها حاکی از تغییر معنی دار بالینی و آماری در نمرات به دست آمده از مقیاس شناخت رانندگی و تأثیر شیوه درمانی واقعیت مجازی بر کاهش هراس از رانندگی در مورد مراجع بود. همچنین یافته های مربوط به پیگیری دو ماهه نیز حاکی از حفظ و استمرار 63% نتایج بود. درمان واقعیت مجازی علاوه بر اینکه می تواند درمان اثربخشی برای کاهش هراس از رانندگی باشد، می تواند بعنوان یک شیوه درمانی جدید در ایران توسعه یابد.
نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در پیش بینی صفات شخصیت مرزی بر اساس بدتنظیمی هیجان در دوقلوهای همسان و ناهمسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای آسیب پذیری بین فردی در رابطه بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی در دوقلوهای همسان و ناهمسان بود. روش پژوهش: جامعه آماری شامل دوقلوهای همسان و ناهمسان عضو انجمن دوقلوها و چندقلوهای پارسی بود. افراد نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، مجموعا 250 نفر در هر گروه و حداقل سن 18 سال انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها ابزارهای مقیاس شخصیت مرزی، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان، پرسشنامه مشکلات بین فردی و پرسشنامه مانندگی استفاده شد. یافته ها: در تحلیل داده ها، شیوه های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی به کار رفت. یافته ها نشان داد در دوقلوهای همسان، آسیب پذیری بین فردی دارای نقش واسطه ای در رابطه بین بدتنظیمی هیجان و صفات شخصیت مرزی است در حالی که در دوقلوهای ناهمسان، این یافته حاصل نشد. نتیجه-گیری: با توجه به دوقلو بودن افراد نمونه، وراثت پذیری می تواند بر بروز و مکانیسم عوامل حاکم بر صفات شخصیت مرزی نقش داشته باشد.
رابطه مهارت های حرکتی در پیش بینی مهارت اجتماعی و رفتار چالشی (تکراری) کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی و رفتارهای چالشی کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شده است. روش پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان پسر با اختلال مراکز ویژه اتیسم شهر تهران در سال 1396- 1395 است. از کل جامعه هدف، تعداد 50 پسر با اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 5 تا 14 سال به عنوان نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه تصادفی شدند. از فرم معلم مقیاس مهارت اجتماعی الیوت و گرشام (1999)، مقیاس تجدید نظر شده رفتارهای تکراری (2000) و مقیاس رشد حرکتی درشت اولریخ2 (2000) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری همبستگی پیرسون، رگرسیون، آزمون t تحلیل شدند. نتایج نشان داد مهارت های حرکتی با مهارت های اجتماعی همبستگی مثبت و معنادار (05/0 (p<و مهارت های حرکتی با رفتارهای چالشی رابطه منفی و معنادار (05/0 (p<دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان می دهد که زیرمقیاس های جا به جایی و کنترل شئ آزمون مهارت حرکتی48 درصد توانایی پیش بینی مهارت اجتماعی و 24 درصد توانایی پیش بینی رفتارهای چالشی را در کودکان با اختلال اتیسم دارند. با توجه به نتایج تحقیق، به نظر می رسد مهارت های حرکتی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده توانایی ارتباط اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی می تواند به عنوان یک عامل مداخله ای و درمانی موثر برای بهبود و افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش رفتارهای چالشی به کار برده شود.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی با درمان نگهدارنده بر کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و خشم های انفجاری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی انجام گرفت. روش کار: در این کارآزمایی بالینی 57 بیمار با تشخیص سوءمصرف مواد به طور تصادفی درگروه های آزمون (درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و گروه درمان های رایج مانند متادون درمانی) و گروه شاهد (گروه کمپ) قرارگرفتند. گروه آزمون به مدت 8 هفته مورد درمان قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از مصاحبه ساختاریافته و پرسش نامه ی تکانشگری بارت بررسی شدند و نتایج با استفاده از روش های آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر (مختلط) و با نرم افزار SPSS نسخه ی 19 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: اگر چه هر دو مداخله ی گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان های رایج منجر به کاهش رفتارهای مخاطره آمیز و رفتارهای تکانشگری در سوءمصرف کنندگان مواد افیونی می شود اما گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در این زمینه اثربخش تر بوده و به طور معنی داری منجر به افزایش سلامت روان بعد از ترک مواد گردیده است. به علاوه نتایج یافته ها نشان داد که تاثیر درمان در دوره پی گیری نیز قابل مشاهده بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به درمان نگهدارنده متادون و گروه شاهد در کاهش رفتارهای مخاطره آمیز در سوء مصرف کنندگان مواد افیونی موثر بوده است.
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود انگیزش درمان افراد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی بر بهبود انگیزش درمان افراد وابسته به مواد انجام گرفت. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و طرح آن پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. افراد دارای وابستگی به مواد که در نیمه اول سال 1394 به مراکز ترک اعتیاد شهر اردبیل مراجعه کردند، جامعه آماری را تشکیل دادند. تعداد 60 نفر از این افراد به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و در این پژوهش شرکت کردند. در مرحله بعد اعضای نمونه در سه گروه مهارت های مقابله ای شناختی رفتاری (20=n)، گروه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی (20=n) و گروه کنترل (20=n) به تصادف جایگزین شدند. سپس مقیاس مراحل آمادگی برای تغییر و اشتیاق درمان به عنوان پیش آزمون در هر سه گروه اجرا شد. در مرحله بعد، مداخلات درمانی روی گروه های آزمایشی اجرا و در نهایت هر سه گروه به مقیاس فوق به عنوان پس آزمون پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون سه گروه در متغیرهای بازشناسی و گام بردای تفاوت وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی بونفرونی نشان داد که در افزایش بازشناسی دو روش درمان به یک اندازه مؤثر بوده اند ولی در گام برداری درمان پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی مؤثرتر بوده است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه لزوم بکار گیری روش های آموزش مهارت های مقابله ای شناختی رفتاری و برنامه پیشگیری از عود مبتنی بر ذهن آگاهی را به عنوان روش های مکمل درمان دارویی در افراد تحت درمان وابستگی به مواد پیشنهاد می کنند.
تورش توجه در افراد دارای رژیم غذایی و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چاقی یکی از بیماری های زندگی مدرن و صنعتی است که با افزایش رفاه جامعه رو به فزونی است. عوامل شناختی (سوگیری توجه) نقش اساسی در شکست افراد رژیم گیرنده ایفا می کند. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثر تورش توجه نسبت به محرک های مرتبط با خوراکی های پرکالری در مقایسه با خوراکی های کم کالری حتی به صورت زیر آستانه ای بر عملکرد افراد رژیمی در تکالیف شناختی و اثر تداخل است.
روش کار: این پژوهش علی-مقایسه ای در سال 1390 در کلینیک بیمارستان های قائم و امام رضا (ع) و کلینیک دانشکده ی روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد انجام شد و شرکت کننده ها (50-20 سال) شامل افراد رژیم گیرنده (30 نفر) و افراد عادی (30 نفر) بودند که با نمونه گیری در دسترس، انتخاب و در دو گروه رژیمی و غیر رژیمی جای داده شدند. نسبت هر دو جنس در هر دو گروه یکسان بود. برای سنجش سوگیری توجه از آزمون استروپ ترکیبی (زیر آستانه ای) استفاده شد و برای هر شرکت کننده، دو نسخه ی تصویری و واژگانی استروپ اجرا شد. نتایج با استفاده از نسخه ی 19 نرم افزار SPSS انجام گرفت. به منظور بررسی تفاوت میانگین های دو گروه از آزمون تی مستقل و برای اثر تداخل محرک ها از MANOVA استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که هیچ تفاوت معنی داری بین میانگین های نمرات تداخل تصاویر کم کالری (28/0=P) و تصاویر پرکالری (57/0=P)، نام خوراکی های کم کالری (307/0=P) و نام خوراکی های پرکالری (202/0=P) به صورت زیرآستانه ای بین دو گروه وجود ندارد.
نتیجه گیری: به نظر می رسد زیرآستانه ای بودن محرک های خورد و خوراک (تصاویر و نام خوراکی ها) باعث تورش توجه افراد رژیمی در مقایسه با افراد غیر رژیمی نمی شود.
بررسی معناشناسی زبان در کودکان دارای بیماری فنیل کتونوریا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: فنیل کتونوریا بیماری اختلال در سوخت وساز فنیل آلانین ناشی از کمبود آنزیم کبدی فنیل هیدروکسیلاز است که به صورت اتوزوم مغلوب منتقل می شود. شیوع این بیماری یک نفر از هر ۱۲هزار تولد است و شایع ترین عارضه آن کم توانی ذهنی است. از تاثیرات کم توانی ذهنی تاخیر در رشد زبان و شناخت است که موجب اختلال در برقراری ارتباط می شود. ازآن جاکه زبان مهم ترین ابزار برقراری ارتباط است، این اختلال ارتباطی در افراد دارای فنیل کتونوریا می تواند ناشی از نقص زبانی باشد.
روش: 2بیمار دارای فنیل کتونوریا، یک دختر ۷سال و ۳ماهه و یک پسر ۸ سال و ۱۱ماهه انتخاب شدند و جنبه معناشناسی زبان آن ها با استفاده از آزمون رشد زبان فارسی (حسن زاده و مینایی، 1380) ارزیابی شد. نمره استاندارد به دست آمده در 3خرده آزمون واژگان تصویری، شفاهی و ربطی برای تعیین بهره معناشناسی استفاده شد. در پایان مجموع نمرات استاندارد و بهره معناشناسی بیماران با کودک همتای سنی سالم مقایسه شد.
یافته: در بیمار یک به طور میانگین 3سال و 11ماه تاخیر معناشناسی مشاهده شد که به موجب آن بهره معناشناسی از 106 به 81 کاهش داشته است. برای بیمار 2 نیز به طور میانگین 5سال و 5ماه تاخیر در حیطه معناشناسی زبان مشاهده شد که موجب کاهش بهره معناشناسی از 107 به 71 شده است.
نتیجه گیری: معناشناسی زبان در بیماران دارای فنیل کتونوریا به طور قابل ملاحظه ای تاخیر دارد.
رژیم خوراکی مناسب برای کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال طیف اتیسم نوعی اختلال عصبی تحولی است که شامل دامنه وسیعی از مشکلات ازجمله نقص در برقراری ارتباط و تعامل های اجتماعی، نقص در شروع روابط اجتماعی و حفظ آن ها، الگوهای تکراری و محدود رفتار، علایق و فعالیت ها، انعطاف ناپذیری در رفتار و نقص در پردازش حسی است. شواهد پژوهشی حاکی از آن است که بخش قابل توجهی از مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با اختلال طیف اتیسم به نحوه تغذیه و رژیم خوراکی آن ها مرتبط است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی رژیم خوراکی مناسب برای کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.
نتیجه گیری: پژوهش ها نشان می دهد، در کنار درمان های روان شناختی رعایت رژیم خوراکی مناسب اثرات مثبتی در کنترل مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان با اختلال طیف اتیسم دارد. ازاین رو رژیم خوراکی سرشار از ویتامین دی، کلسیم، اسیدفولیک، امگا 3، روی، میوه، سبزیجات تازه، خوراک های کنسرونشده، حبوبات و خوراک های با قند پایین برای این کودکان توصیه می شود.
ویژگی های شخصیتی و نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری در دانش آموزان مبتلا به اختلال رفتار هنجاری و نارسایی توجه - فزون کنشی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مشکلات روان شناختی کودکان با عواملی مانند مزاج و صفات شخصیتی که جنبه زیستی دارند مرتبط اند. هدف پژوهش حاضر مقایسه ویژگی های شخصیتی با نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری دانش آموزان با اختلال رفتار هنجاری، نارسایی توجه- فزون کنشی و بهنجار است. روش: طرح پژوهش حاضر پس رویدادی بود و نمونه ها درگروه بالینی به صورت دردسترس از طریق مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره گرگان در سال 95-1394 انتخاب شدند و انتخاب گروه بهنجار، با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ای در مدارس آموزش عمومی صورت گرفت. پس از همتا سازی در هر گروه 30 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسش نامه شخصیتی آیزنک (1975) و نظام های بازداری و فعال ساز رفتاری کارور و وایت (1989) بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندراهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان دادگروه با اختلال نارسایی توجه-فزون کنشی، از نظر بازداری رفتاری و در زیر مقیاس فعال ساز رفتاری سایق و پاسخ دهی به رفتار در سطح پایین تر، اما در ابعاد جستجوی سرگرمی، روان آزردگی، و روان گسستگی در مقایسه با گروه بهنجار در سطح بالاتری قرار داشتند (p<0.05). همچنین گروه با اختلال رفتار هنجاری از نظر متغیرهای فعال ساز رفتاری، پاسخ دهی به رفتار، جستجوی سرگرمی، و روان گسستگی در سطح بالاتر، اما در ابعاد بازداری رفتاری و زیرمقیاس سایق در مقایسه با گروه بهنجار در سطح پایین تری قرار داشتند (p<0.05). نتیجه گیری: ویژگی های شخصیتی و نظام های رفتاری با مشکلات رفتاری، برانگیختگی، و خطرجویی دانش آموزان مرتبط است؛ بنابراین توجه به این حیطه های کنش وری می تواند راه کارهای مفیدی به متخصصان و والدین ارایه نماید.
مروری بر اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در حال حاضر حدود 5 تا 6درصد از دانش آموزان دارای اختلال هماهنگی رشدی هستند. این اختلال نوعی ناتوانی عصبی حرکتی است. در این اختلال، ناتوانی در هماهنگی حرکتی موجب مشکلاتی در فعالیت های روزمره زندگی یا پیشرفت تحصیلی کودک می شود. این کودکان به طورمعمول مشکلاتی در مهارت های حرکتی ظریف یا درشت دارند و در انجام عملکردهای حرکتی نسبت به همسالان خود به طورمعمول کند تر، بی دقت تر و بی ثبات تر هستند.
نتیجه گیری: در این مقاله به بررسی تاریخچه و تعریف فعلی این اختلال، شیوع، سبب شناسی، اختلال های همراه، اثر آن بر زندگی کودک و تشخیص آن پرداخته می شود. در پایان مقاله به طورخلاصه درمان هایی که در مورد این کودکان انجام گرفته، بررسی می شود و همچنین نتایج پژوهش های جدید با تصویربرداری عصبی از مغز این کودکان شرح داده شده است.
تاثیر قصه درمانی برکاهش اضطراب و بهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر قصه درمانی بر کاهش اضطراب و بهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان که تحت شیمی درمانی بوده اند،می باشد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با هدف بررسی تداوم اثرات قصه درمانی درگروه آزمایش بود. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کودکان 7تا10 ساله مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی که در سال 1394 در مرکز طبی کودکان، بستری بودند. در این مطالعه برای هر گروه (آزمایش و کنترل) تعداد 12 نفر در نظر گرفته شد بنابراین در مجموع تعداد 24 نفر به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. به علت مشکلات مربوط به دسترسی به این کودکان از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. پرسشنامه های مقیاس چند بعدی اضطراب کودکان(مارچ، پارکر، سولیوان، استا لینگز و کانرز،1997) و مقیاس عادات خواب کودکان( اونز، اسپیریتو، مک،گوین و نوبیل،2000) با کمک والدین آنها تکمیل گردید. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل واریانس مکرر و آزمون تعقیبیLSD نشان داد که بین دو گروه کنترل و آزمایش از لحاظ متغیرهای اضطراب و عادات خواب تفاوت معنی داری وجود دارد واضطراب کاهش، و عادات خواب در گروه آزمایش بهبود یافته است، بنابراین می توان گفت که قصه درمانی موثر بوده است(p. نتیجه گیری: قصه درمانی موجب کاهش نشانه های اضطراب و بهبود عادات خواب کودکان مبتلا به سرطان تحت شیمی درمانی شده است بنابراین می توان قصه درمانی را به مثابه یک فن اثر بخش همراه با سایر درمانهای روانشناختی برای درمان اضطراب و عادات خواب نامناسب کودکان به خصوص کودکان بیمار بکار برد.
عملکرد نوجوانان مبتلاء به اختلال افسردگی اساسی و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) در حافظه فعال و سرعت پردازش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه عملکرد شناختی نوجوانان مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه و افسردگی اساسی در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات انجام گرفت. در یک مطالعه علی- مقایسه ای با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 15 فرد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه، 15 فرد مبتلا به افسردگی اساسی و 15 فرد سالم که در متغیرهای سن و هوش و شرایط اقتصادی و اجتماعی همگن شده بودند، انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مصاحبه بالینی ساختار یافته برای اختلالات محور I در (SCID-I) DSM_IV، پرسشنامه خود سنجی تأثیر رویداد (IES-R)، سیاهه اضطراب حالت - رگه اسپیلبرگر، آزمون شاخص پردازش اطلاعات، خرده آزمون توالی حروف-اعداد آزمون حافظه وکسلر، خرده آزمون نماد ارقام (رمزگردانی) آزمون هوش وکسلر (سرعت پردازش). داده ها با روش های آماری تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی تجزیه و تحلیل شدند. بر اساس یافته های پژوهش، در بخش کلامی حافظه کاری میان گروه های افسرده و PTSD، میان افسرده و بهنجار و میان بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، از نظر بخش فضایی معکوس حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD تفاوت معناداری وجود دارد. از نظر بخش دیداری حافظه کاری میان دو گروه بهنجار و PTSD و میان دو گروه بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در مورد نتایج آزمون توکی از نظر سرعت پردازش اطلاعات میان گروه های بهنجار و PTSD و میان گروه های بهنجار و افسرده تفاوت معناداری وجود دارد. در نتیجه یافته های این پژوهش مهر تاییدی بر اختلالات در حافظه کاری و سرعت پردازش اطلاعات نوجوانان مبتلا به افسردگی و اختلال استرس پس از سانحه است.