فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش برای تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر مدل شناختی-فراشناختی-رفتاری بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی صورت گرفت. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به مراکز خصوصی و عمومی سطح شهر کرمانشاه در سال 1394 بود، که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر از کسانی که از طریق مصاحبه ی ساختاریافته (SCID-I) و پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) واجد شرایط شرکت در مطالعه بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل (لیست انتظار) به صورت تصادفی جایگزین شدند. دوازده جلسه درمان شناختی-فراشناختی-رفتاری با توجه به مدل تدوین شده و بر اساس دیدگاه های نظری مربوطه، به صورت هفته ای دوبار برای گروه آزمایش اجرا گردید. در حالی که گروه کنترل در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. در پایان مداخله هر دو گروه مجدداً با آزمون اضطراب اجتماعی کانور و همکاران (2000) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل شناختی-فراشناختی-رفتاری بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی در گروه آزمایش مؤثر بوده است (001/0P<). بنابراین، با توجه به اثربخش بودن مدل مورد نظر بر کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی به نظر می رسد، درمانگران و مشاوران می توانند از این مدل تدوینی برای کاهش علائم اختلال اضطراب اجتماعی در بین مبتلایان استفاده کنند.
سوء مصرف مواد در جوانان: پیشگیری، مداخلات اولیه، کاهش آسیب و درمان مصرف مواد در جوانان
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی نظام مند شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات پیشگیرانه، مداخلات اولیه، مداخلات کاهش آسیب و همچنین درمان مصرف تنباکو و مواد غیر قانونی( مثل حشیش، اپیوئیدها، آمفتامین و کوکائین) در افراد جوان پرداخته می شود. مالیات، منع مصرف عمومی، محدودیت های تبلیغ ابزار مفیدی برای کاهش مصرف تنباکو هستند، اما برای مواد غیر قانونی کاربرد ندارند. شواهد موجود در مورد پیشگیری مبتنی بر مدرسه تحت تأثیر مشکلات روش شناختی است. مداخلاتی که از آموزش مهارت ها استفاده می نمایند نسبت به آگاهی بخشی اثر گذاری بیشتری دارند. شواهد مربوط به اثربخشی مداخلات هنجارهای اجتماعی و مداخلات فشرده برای کاهش مصرف مواد در افراد جوان قوی نیست. مداخلاتی که برای کاهش آسیب های مرتبط با تزریق به کار گرفته می شوند دارای اثربخشی متوسط تا زیاد هستند. با این حال بررسی های بیشتری بر روی افراد جوان باید صورت پذیرد. دسترسی کم به اطلاعات مرتبط با مصرف مواد آسیب زا در افراد جوان بیانگر نیاز به مداخلات آزمایشی است که در افراد بزرگسال اثر بخش بوده اند. شواهد موجود مربوط به کشورهایی است که میزان درآمد بالا دارند، که کاربرد آن در دیگر کشورها و فرهنگ ها و همچنین جوامعی که به لحاظ سن، جنسیت و وضعیت خطر متفاوت هستند، نامشخص است. برای افزایش شواهد مربوط به مداخلاتی که با هدف کاهش بار سنگین مصرف مواد در افراد جوان انجام می شود، تلاش های بیشتری مورد نیاز است.
اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی (مبتنی بر آموزش مهارت ها) بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین بود. پژوهش حاضر طرحی نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و جامعه آماری آن، کلیه زنان وابسته به متامفتامین بود که در مراکز درمانی ترک اعتیاد شهر بیرجند در سال 1393 تحت درمان نگهدارنده با متادون قرار داشتند. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 34 نفر انتخاب و به صورت مساوی و کاملاً تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سپس تنها گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 90 دقیقه ای تحت رفتار درمانی دیالکتیکی به صورت گروهی قرار گرفت. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تکانشگری بارت و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد که در پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری، بر روی هر دو گروه اجرا گردید. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس در سطح معناداری 05/0P< تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که رفتار درمانی دیالکتیکی بطور معناداری در کاهش تکانشگری و افزایش تنظیم هیجانی زنان وابسته به متامفتامین موثر می باشد (001/0P<).
تحلیل محتوای بسته های آموزشی پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل محتوای بسته های آموزشی پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی براساس مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد انجام شده است. روش: روش پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا و بر اساس مدل آنتروپی شانون انجام گرفته است. جامعه آماری شامل بسته های آموزشی مرتبط با پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی، و نمونه بررسی، بسته آموزشی پیشگیری از سوء مصرف مواد، مهارت های زندگی (1) و مهارت های زندگی (2) بود. یافته ها: نتایج نشان داد که در محتوای بسته آموزشی پیشگیری از اعتیاد، بیشترین توجه به مؤلفه های خودآگاهی و همدلی سپس به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله و کم ترین توجه به ترتیب به ارتباطات مؤثر، تفکر خلاق و انتقادی، آموزش مواد، مقابله با استرس شده است. در کتاب مهارت های زندگی (1) بیشترین توجه به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله و ارتباط مؤثر و آموزش مواد و کم ترین توجه به مؤلفه مقابله با استرس، هیجان، و تفکر خلاق و انتقادی و خودآگاهی و همدلی شده است. در کتاب مهارت های زندگی (2) بیشترین توجه، به مؤلفه تصمیم گیری و حل مساله، خودآگاهی و همدلی و ارتباط مؤثر و کم ترین توجه به مؤلفه تفکر خلاق و انتقادی، آموزش درباره مواد و مقابله با استرس و هیجان شده است. نتیجه گیری: با توجه به این که به برخی از مؤلفه های پیشگیری از اعتیاد توجه چندانی نشده، لذا لحاظ کردن آن ها در بسته های آموزشی، کمک مؤثری به ارتقاء دانش جامعه ی هدف خواهد داشت.
پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به مصرف مواد براساس سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در دانش آموزان انجام گرفت. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. دانش آموزان پسر دوره ی متوسطه ی دوّم شهر اردبیل در سال تحصیلی 95-1394 جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 255 دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند که 230 پرسش نامه قابل تحلیل بود. از پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد زرگر و همکاران (1385)، شخصیت گری-ویلسون (1989)، انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و تحمل آشفتگی سیمونز و گاهر (2005) استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سیستم فعال ساز رفتاری با گرایش به مصرف مواد در دانش آموزان رابطه ی مثبت، و بین سیستم بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی با گرایش به مصرف مواد رابطه ی منفی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی در مجموع 45 درصد از واریانس گرایش به مصرف مواد را پیش بینی می کنند. نتیجه گیری: می توان گفت سیستم های فعال ساز و بازدارنده ی رفتاری، انعطاف پذیری شناختی و تحمل آشفتگی از متغیرهای مرتبط با گرایش به مصرف در دانش آموزان می باشند که باید در پیشگیری و درمان اعتیاد مد نظر باشند.
اثر بخشی مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان پسران داوطلب کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اضطراب امتحان پدیده ای شایع در میان دانش آموزان و دانشجویان و از جمله مشکلات رایج نظام آموزشی است که تاثیرات مخربی بر عملکرد و همچنین سلامت جسمی و روانی افراد دارد. هدف این پژوهش بررسی تاثیر مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان دانش آموزان پسر داوطلب کنکور سراسری در شهر تهران است. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری، دانش آموزان مقطع پیش دانشگاهی منطقه 3 آموزشی شهر تهران و روش نمونه گیری به شیوه خوشه ای تصادفی بود؛ به این صورت که دو دبیرستان از این منطقه به تصادف انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی، یکی از آن ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل تعیین شدند. از هر یک از دبیرستان ها 13 نفر انتخاب شده و درگروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه درمان، 8 جلسه تحت مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری قرار گرفتند. گردآوری داده ها به کمک پرسشنامه اضطراب امتحان انجام شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد میانگین نمرات اضطراب امتحان گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرد (001/0P= ) و این کاهش در مرحله پیگیری نیز مشاهده شد (001/0P= ) نتایج پژوهش حاکی از اثربخشی مداخله گروهی مدیریت استرس به شیوه شناختی رفتاری بر اضطراب امتحان داوطلبان کنکور سراسری است. این تاثیر در مرحله پیگیری نیز پایدار بوده است.
مقایسه عملکرد حافظه دیداری در افراد وابسته به هروئین و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی عملکرد حافظه ی دیداری در افراد وابسته به هروئین با افراد بهنجار انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر علی-مقایس ه ای بود که روی دو گروه افراد وابسته به هروئین و بهنجار انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش، افراد وابسته به هروئین شهرستان گناباد بودند که در بازه ی زمانی فروردین تا شهریور ماه سال 1392 به مراکز ترک اعتیاد شهرگناباد مراجعه می نمودند. در نهایت 30 نفر وابسته به هروئین به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه مقایسه شامل 30 نفر از افراد عادی بودند که از میان همراهان بیمار انتخاب شدند و از لحاظ سن، جنس و تحصیلات با گروه افراد وابسته به هروئین همتاسازی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد وابسته به هروئین مشکلات بیشتری در حافظه ی دیداری داشتند و نمرات پایین تری در هر سه مرحله ی اجرای آزمون نسبت به گروه بهنجار کسب کردند. بحث و نتیجه گیری: مصرف مزمن هروئین، نقایص و آسیب های شناختی از جمله در عملکرد حافظه دیداری برای فرد به همراه دارد. می توان در برنامه های توان بخشی که برای بهبود شرایط معتادان و درمان آن ها در نظر گرفته می شود به این نوع از نقایص و تدوین برنامه هایی برای کاهش آن توجه شود.
مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ و درمان تعهد و پذیرش در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به وسواس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مواجهه و بازداری از پاسخ (Exposure and Response Prevention Therapy یا ERP Therapy) و درمان پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy یا ACT) در کاهش وسواس فکری و عملی بیماران مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) انجام شد. مواد و روش ها:این پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون، همراه با گروه شاهد بود. جامعه پژوهش را همه بیماران وسواسی بالای 18 سال که در سال 1393 به مراکز مشاوره خصوصی و مراکز بهداشتی- درمانی شهری و روستایی شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، تشکیل داد. نمونه آماری شامل 45 بیمار مبتلا به OCD بود که از میان مراجعه کنندگان به این مراکز انتخاب شدند و به صورت تصادفی در یکی از گروه های آزمایشی (ACT و ERP) یا شاهد قرار گرفتند. گروه های آزمایشی هشت جلسه درمان 45 دقیقه ای دریافت نمودند. به منظور سنجش شدت وسواس فکری و عملی، مقیاس شدت وسواس فکری و عملی Yale-Brown استفاده گردید. یافته ها:در نمرات پس آزمون وسواس فکری و وسواس عملی، بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود داشت (010/0 ≥ P). بر اساس نتایج آزمون تعقیبی Tukey، در وسواس فکری و عملی میانگین نمرات ACT و ERP و میانگین نمرات هر دو گروه درمانی از گروه شاهد به طور معنی داری کمتر بود (050/0 ≥ P). نتیجه گیری:نتایج پژوهش حاضر نشان داد که درمان ACT کاهش بیشتری در شدت وسواس فکری و عملی ایجاد می کند. بنابراین، متخصصان بهداشت روانی می توانند از آن به عنوان یک گزینه درمانی دارای پیشینه پژوهشی استفاده نمایند.
رابطه علّی خشونت فیزیکی و عاطفی والدین با مدیریت خشم و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای با میانجی گری رابطه والد- فرزند و همدلی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نافرمانی مقابله ای یکی از شایع ترین اختلال های رفتار مخرب است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه رابطه علی خشونت فیزیکی و عاطفی والدین با مدیریت خشم و رفتارهای پرخاشگرانه کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای با میانجی گری رابطه والد- فرزند و همدلی دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر است. 100 نفر از دانش آموزان دختر پایه سوم تا ششم دبستان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان هومرسون و همکاران (2006)، پرسشنامه کودک آزاری و ضربه برنستاین (1995)، مقیاس تاکتیک تعارض اشتراس (1979)، پرسشنامه رابطه والد- فرزند فاین و همکاران (1983)، مقیاس مدیریت هیجانی کودک زمان و همکاران (2001)، پرسشنامه همدلی بارون-کوهن (2003)، مقیاس رفتار کودک لاد و پروفلیت (1996) و مصاحبه بالینی ساختاریافته بود. یافته ها: نتایج مدل نشان داد که خشونت عاطفی دارای اثر مستقیم معنی دار بر رفتار پرخاشگرانه و مدیریت خشم بود اما خشونت فیزیکی تنها دارای اثر مستقیم بر رفتار پرخاشگرانه بود. همچنین همدلی و رابطه والد- فرزند به عنوان واسطه بین خشونت فیزیکی و خشونت عاطفی با مدیریت خشم و رفتار پرخاشگرانه قرار گرفتند. نتیجه گیری: این نتایج اهمیت نوع رفتارهای والدین و شناخت هر چه بیشتر علائم و چگونگی رویارویی درست با کودک مبتلا به نافرمانی مقابله ای را در بهبود نشانه های اختلال برجسته کرده است.
اثربخشی روان پویشی کوتاه مدت گروهی بر عزت نفس افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان پویشی کوتاه مدت گروهی بر عزت نفس افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی انجام گرفته است.برای انجام این پژوهش جامعه ی آماری 40 نفر بود که از این تعداد، نمونه ای به حجم 14 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. آزمودنی ها مراجعه کنندگان به بیمارستان ابن سینا شیراز بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانر(2000) و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965)، طرح پژوهشی به کار گرفته شده در این پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود.یافته های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس یک راهه انجام گرفت و نتایج نشان داد که پس از تعدیل پیش آزمون تفاوت معناداری بین دو گروه وجود داشت. عزت نفس و هم چنین نشانه های اضطراب اجتماعی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بعد مداخله آزمایشی کمتر بود. با بهره گیری از درمان روانپویشی کوتاه مدت می توان گامی مؤثر در جهت افزایش میزان عزت نفس افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی برداشت.
مقایسه ی درمان فعال سازی رفتاری گروهی و شناخت درمانی گروهی در کاهش شدت علایم اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی درمان فعال سازی رفتاری گروهی و شناخت درمانی گروهی در کاهش شدت علایم اضطراب اجتماعی و افسردگی و کاهش ارزیابی های منفی و بهبود عملکرد کلی انجام شد.
روش کار: نمونه ی این پژوهش بالینی شامل 23 دانشجو با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی با استفاده از مصاحبه ساختاریافته برای اختلالات روانی و بودن تحت درمان روان شناختی یا دارویی هم زمان با پژوهش بود. افزون بر آن، شرکت کنندگان پرسش نامه های فوبی اجتماعی، افسردگی بک، تعبیر رویدادهای اجتماعی و مقیاس سازگاری اجتماعی و کاری را نیز تکمیل کردند. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت 8 جلسه درمان فعال سازی رفتاری گروهی و گروه دوم تحت 8 جلسه شناخت درمانی گروهی قرار گرفتند. شرکت کنندگان ابزارهای پژوهش را در مقاطع زمانی پس از درمان و 3 ماه پی گیری مجددا تکمیل کردند. داده ها با استفاده از آمار توصیفی، تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج مقایسه ی پس از درمان نشان داد که درمان فعال سازی رفتاری گروهی در کاهش شدت علایم افسردگی برتری معنی داری نسبت به شناخت درمانی گروهی داشت (05/0>P) و شناخت درمانی گروهی در کاهش ارزیابی های منفی برتری معنی داری نسبت به فعال سازی رفتاری گروهی داشت (05/0>P). هم چنین این دو درمان در کاهش شدت علایم اضطراب اجتماعی و افزایش عملکرد کلی، اثر برابری داشتند (05/0<P). در مقطع پی گیری نیز نتایج به طور کلی نشان داد که اثرات درمان ها تداوم داشتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج، هر دو روش درمان فعال سازی رفتاری گروهی و شناخت درمانی گروهی اثر مثبتی بر اختلال اضطراب اجتماعی داشتند و می توانند در درمان این اختلال مورد استفاده قرار گیرند. اگر چه تاثیر فعال سازی رفتاری گروهی در کاهش شدت علایم افسردگی و تاثیر شناخت درمانی گروهی در کاهش ارزیابی های منفی، بیشتر بود.
مقایسه میزان علایم روان رنجور بین بیماران گوارشی، همراهان سالم و گروه شاهد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
زمینه و هدف :تداخل عوامل روانی و جسمانی در مورد فعالیت های دستگاه گوارش، همیشه در عمق اندیشه انسان جای داشته است. این پژوهش با هدف مقایسه میزان علایم روان رنجور بین بیماران گوارشی، همراهان سالم و گروه شاهد انجام شد. مواد و روش ها:پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای بود که به روش توصیفی انجام گردید. شرکت کنندگان پژوهش به صورت در دسترس انتخاب شدند و در سه گروه بیماران گوارشی (100 نفر)، همراهان سالم (60 نفر) و گروه شاهد (100 نفر) قرار گرفتند. سپس، آزمون SCL-90-R (Symptom Checklist-90-Revised) برای آنان اجرا گردید. داده ها پس از جمع آوری، در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:بین سه گروه مورد مطالعه، از نظر روان پریشی (04/0 = P)، وسواس- اجبار (01/0 > P)، شکایات جسمانی (01/0 > P) و اضطراب (02/0 = P) تفاوت معنی داری وجود داشت. بین دو گروه بیمار و شاهد نیز از نظر ضریب کلی علایم (Global Symptom Index یا GSI) (02/0 = P)، روان پریشی (01/0 = P)، وسواس- اجبار (01/0 > P)، شکایات جسمانی (01/0 > P) و اضطراب (01/0 = P) تفاوت معنی داری مشاهده شد. همچنین، تفاوت بین دو گروه همراه و شاهد از نظر وسواس- اجبار (02/0 = P) و اضطراب (04/0=P) معنی دار بود. نتیجه گیری:به طور کلی، نتایج پژوهش حاضر قبل از هر چیز به رابطه بین علایم روان رنجور با بیماری های گوارشی می پردازد. نتایج به دست آمده می تواند بستری را برای بررسی عمیق تر اختلالات گوارش فراهم نماید. این امر گام مهمی در جهت تبیین و شناخت بیماری های گوارش خواهد بود و از طرف دیگر، تلویحات مهمی در زمینه های درمانی خواهد داشت. همچنین، پیشنهاد می گردد در آینده مطالعات مشابهی با وسعت و عمق بیشتری انجام گیرد.
اثربخشی تمرین های حسی-حرکتی بر مهارت های حرکتی، اجتماعی، تعاملی و رفتارهای قالبی در کودکان دارای اختلال های طیف اتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :مشکلات حسی- حرکتی مانند حالت عضلات، مهارت های حرکتی ظریف و درشت و تعادل و یکپارچگی حرکتی، از جمله نشانه های رایج در اختلالات طیف اوتیسم است و حیطه های گوناگون زندگی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم را تحت تأثیر قرار می دهد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تمرینات حسی- حرکتی بر بهبود مهارت های حرکتی و نشانگان اختلالات طیف اوتیسم انجام شد. مواد و روش ها:در این پژوهش نیمه تجربی، از میان کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم شهر تهران، دو کودک مبتلا به اختلال اوتیسم به صورت غیر تصادفی و در دسترس انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با چند خط پایه، از طریق آزمون حرکتی Lincoln-Oseretsky و مقیاس درجه بندی اوتیسم Gilliam (Gilliam Autism Rating Scale یا GARS)، داده های مهارت های حرکتی و نشانه های اختلال اوتیسم جمع آوری گردید. پس از مشاهده ثبات نسبی در خط پایه، برنامه مداخله ای در هفت محور متشکل از آگاهی بدنی، برنامه ریزی حرکتی، یکپارچگی حرکتی دوجانبه، مهارت های تعادلی، هماهنگی حرکتی ظریف، مهارت های عملکردی بینایی و مهارت های حرکتی گفتاری اجرا شد. داده ها به سه روش تحلیل چشمی، شاخص اندازه اثر و آمار استنباطی شامل آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:نتایج آزمون t، اندازه اثر و تحلیل چشمی حاکی از وجود تفاوت معنی دار بین شرایط خط پایه و مداخله بود. میانگین نمرات مهارت های حرکتی افزایش و رفتارهای قالبی کاهش یافت (050/0 > P). نتیجه گیری:نتایج نشان داد که عملکرد حرکتی و رفتارهای قالبی کودکان دارای اختلالات طیف اوتیسم به کمک تمرینات حسی- حرکتی بهبود می یابد. اگرچه این تمرینات در مهارت های ارتباطی و تعامل اجتماعی شرکت کنندگان اثربخشی معنی داری را نشان نداد
رابطه عملکرد خانوادگی، حمایت اجتماعی و عوامل جمعیت شناختی با استرس و سلامت روانی والدین کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین شدت نا شنوایی، سن کودک، حمایت اجتماعی، عوامل جمعیت شناختی و عملکرد خانوادگی با استرس و سلامت روانی، در میان والدین کودکان ناشنوا انجام شده است. در این مطالعه توصیفی همبستگی، تعداد180 نفر از والدین کودکان ناشنوا به روش نمونه گیری در دسترس وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری داده ها شاخص استرس والدین، مقیاس سلامت روانی، مقیاس حمایت اجتماعی، مقیاس سنجش خانواده و پرسش نامه خصوصیات جمعیت شناختی والد و کودک بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و رگرسیون چند گانه با روش سلسله مراتبی استفاده شد. ضرایب همبستگی نشان داد که بین شدت ناشنوایی و سن کودک با استرس والدگری و شاخص کلی سلامت روان، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بین حمایت اجتماعی و میزان درآمد خانوادگی و زیر مقیاس نقش در آزمون کارکرد خانواده رابطه منفی و معناداری وجود داشت. همین طور بین حل مشکل و ابراز عواطف با استرس والدگری و سلامت روان، رابطه منفی و معنادار بود. بنابر این عملکرد خانوادگی، ویژگی های کودک، حمایت اجتماعی درک شده و میزان درآمد والدین با سلامت روانی و استرس والدگری رابطه دارند.
اثربخشی درمان فراشناختی بر اندیشه خودکشی بیماران افسرده تحت درمان دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمان فراشناختی درمان نو ظهوری است که یکی از مولفه های موثر در آسیب شناسی روانی را کاهش نشخوار فکری قلمداد می کند. در پژوهش حاضر سعی شده است تا اثربخشی این نوع درمان بر اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی مورد بررسی قرار گیرد.این پژوهش در چارچوب طرح شبه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل انجام گرفت. از بین بیماران مبتلا به افسردگی مراجعه کننده به دو کلینیک روانپزشکی شهر تبریز 30 نفر که ملاک اندیشه خودکشی را دارا بودند بصورت تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل جای گزین شدند. ابزار جمع آوری داده هامقیاس اندیشه پردازی خودکشی بک بود.از تی زوجی برای مقایسه میانگین های دو گروه استفاده شد. سطح معناداری در این مطالعه 0.05 بود.پیش ازمون و پس آزمون در گروه کنترل18.8±3.8و18.4±2.5بود و پیش آزمون و پس آزمون در گروه ازمایش به ترتیب 18.5±4.4 و 14.7±2.2بود. نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی در بهبود اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی تاثیر معناداری دارد (p=0.0001).نتایجاینپژوهشنشانمی دهد، درمان فراشناختی با تمرکز بر نشخوار فکری می تواند در کاهش اندیشه خودکشی بیماران مبتلا به افسردگی موثر باشد.
تاب آوری به عنوان یک واسطه در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین رابطه بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس [1]با نقش واسطه گری تاب آوری انجام شد. آزمودنی های این پژوهش را 150 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مدارس متوسطه تشکیل می دادند که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل سه پرسش نامه، تاب آوری، سبک های دلبستگی و دریافت استرس می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد که بر اساس مدل نهایی، بعد دلبستگی ایمن به گونه غیر مستقیم رابطه ای معنادار با متغیر دریافت استرس از راه تاب آوری دارد. بعد دلبستگی دوسوگرا/اضطرابی و دلبستگی اجتنابی با دریافت استرس هم به گونه مستقیم هم غیر مستقیم و از راه تاب آوری رابطه معنادار دارد. این نتایج نشان می دهند که تاب آوری می تواند نقش واسطه ای را در ارتباط بین سبک های دلبستگی و دریافت استرس ایفا کند. مضامین و پشنهادها در دنباله آمده است.
عملکرد قربانیان تجاوز جنسی مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه در حافظه روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجاوز به عنوان یک رویداد استرس زا دارای عواقب بلندمدت، همچون اختلالات شناختی می باشد. پژوهش حاضر به بررسی عملکرد قربانیان این رویداد در حافظه روزمره پرداخته است. در یک مطالعه علی- مقایسه ای به شیوه نمونه گیری در دسترس 17 نفر از زنان و دخترانی که حداقل یکبار مورد آسیب حمله جنسی قرار گرفته و مبتلا به PTSD بودند و 17 نفر از زنان و دخترانی که در معرض این آسیب نبودند انتخاب شدند. نمونه ها در سه متغیر سن، تحصیلات و طبقه اقتصادی-اجتماعی همتا شدند. آزمودنی ها پس از تکمیل مقیاس خودسنجی تاثیر رویداد IES-R)) و پرسشنامه اضطراب، استرس و افسردگی (DASS21، لاویبوند و لاویبوند، 1995) مورد مصاحبه ساختار یافته PTSD قرار گرفتند و سپس آزمون حافظه رفتاری ریورمید (RBMT-3) از آنها گرفته شد. میانگین نمرات حافظه دو گروه بر اساس تحلیل واریانس یک راهه آنوا مقایسه شد. یافته ها نشان داد که عملکرد کلی حافظه روزمره، حافظه کلامی و حافظه آینده نگر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل عملکرد پایین تری دارد نتایج نشان می دهد که حادثه ی حمله ی جنسی و ابتلاء به PTSD موجب تخریب حافظه ی روزمره، حافظه کلامی و حافظه آینده نگر قربانیان تجاوز جنسی شده است. بر اساس نتایج، به محققان پیشنهاد می شود علاوه بر پژوهش در خصوص حافظه روزمره به انواع دیگر حافظه در این افراد توجه نمایند.