فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی کارکردهای توجه پایدار و بازداری پاسخ در کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی 5 تا 8 سال و مقایسه آن با همتایان طبیعی می باشد. روش: در این پژوهش مقطعی- مقایسه ای و توصیفی- تحلیلی، 76 کودک 5 تا 8 ساله (20 کودک دارای اختلال و 56 کودک همتای سنی طبیعی) با استفاده از آزمون های عملکرد مداوم (توجه پایدار)، برو نرو (بازداری پاسخ) و آزمون تشخیص آسیب ویژه زبانی (انتخاب آزمودنی های دارای اختلال) با آزمون آماری تی مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: کودکان مبتلا به اختلال ویژه زبانی در عملکرد مؤلفه های اعلام کاذب در آزمون عملکرد مداوم، خطای ارتکاب و نمره کلی در آزمون برو نرو تفاوت معنادار (0/05≥P) با گروه طبیعی نشان داده اند. این کودکان در دو مهارت توجه پایدار و بازداری پاسخ ضعیف تر از همسالان طبیعی خود عمل می کنند. نتیجه گیری: نقایص کودکان دارای اختلال ویژه زبانی تنها محدود به سطوح زبان نمی شود، بلکه سایر مهارت های شناختی از جمله کارکردهای اجرایی را نیز دربر می گیرد. لذا توصیه می شود که در روند ارزیابی و مداخله این کودکان به سایر مهارت ها از جمله کارکردهای اجرایی نیز توجه شود.
بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر کم توان ذهنی شهر شیراز بود.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را همه دانش آموزان پسر کم توان ذهنی 7 تا 12ساله شهر شیراز به همراه والدین شان تشکیل دادند. برای انتخاب آزمودنی ها به روش نمونه گیری تصادفی از مدارس استثنایی شیراز، یک مدرسه انتخاب و از میان دانش آموزان آن 40نفر به همراه والدین شان (40مادر و 24پدر) به طور تصادفی انتخاب و به 2گروه آزمایش و گواه به طور مساوی تقسیم شدند. گروه آزمایش با حضور مادران و پدران دانش آموزان طی 12جلسه تحت آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور قرار گرفت ولی به گروه گواه آموزشی ارایه نشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، مقیاس ارزیابی مهارت های اجتماعی کودکان ماتسون و برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور بود. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که گروه آزمایش و گواه دست کم در یکی از خرده مقیاس های مهارت های اجتماعی تفاوت معناداری داشتند (01/0 > P). نتایج نهایی تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که آموزش کفایت اجتماعی خانواده محور بر مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان، کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری اثر مثبت داشته اما در مولفه برتری طلبی این تاثیر معنادار نبوده است.
نتیجه گیری: برنامه آموزشی کفایت اجتماعی خانواده محور باعث بهبود مهارت های اجتماعی کلی، رفتارهای اجتماعی مناسب، رابطه با همسالان،کاهش رفتارهای غیراجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان کم توان ذهنی شد.
تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تولد یک کودک کم توان ذهنی، به عنوان یک بحران می تواند تأثیرات نامطلوبی بر مادران داشته و آنها را تحت تنش های جسمی، روانی، و اجتماعی قرار دهد. هدف از پژوهش حاضر تأثیر آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری بر بهبود رابطه والد- کودک و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران کودکان کم توان ذهنی شهرستان رشت در سال 1395 بوده است که از این تعداد نمونه ای به حجم 28 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک رابرت و پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. برای گروه آزمایش، آموزش مدیریت تنیدگی مبتنی بر روی آورد شناختی- رفتاری در 10 جلسه 45 دقیقه ای برگزار شد، درحالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکرد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مدیریت تنیدگی توانسته مؤلفه های حمایت بیش ازحد، سهل گیری بیش ازحد، و طرد مربوط به رابطه مادر- کودک را کاهش، و مؤلفه پذیرش را افزایش دهد و همچنین بهزیستی روان شناختی را در مادران کودکان کم توان ذهنی افزایش دهد (001/0>P ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، آموزش مدیریت تنیدگی یکی از کارآمدترین روش های درمانگری است که در کاهش تنیدگیی و بهبود بهزیستی روان شناختی مادران کودکان کم توان ذهنی مؤثر است.
نقش تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و انحراف شخصیت در خطر استفاده از مواد در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه رویدادهای آسیب زا در دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت، خطر استفاده از مواد را افزایش می دهند. برای آزمون این فرض پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و انحراف شخصیت در پیش بینی خطر استفاده از مواد در دانشجویان انجام گرفت. روش مطالعه حاضر همبستگی بود. تعداد 150 دانشجو که از بین جامعه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شده بودند، در این پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نیمرخ خطر مصرف مواد (کنورد، 2000)، مقیاس انحراف شخصیت (بدفورد و فولدز، 1978) و پرسشنامه محقق ساخته تجربه رویدادهای آسیب زا استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که 14 درصد از کل واریانس خطر مصرف مواد به وسیله تجربه رویدادهای آسیب زای مرگ فردی محبوب آزار جنسی (02/0>p) و 18 درصد آن به وسیله ویژگی های انحرافی بی اعتمادی به خود و سلطه پذیری (001/0>p) پیش بینی می شود. این نتایج بیان می کنند که تجربه رویدادهای آسیب زای دوره کودکی و ویژگی های انحرافی شخصیت دو عامل خطر مهم برای مصرف مواد هستند.
مقایسه تأثیر درمان رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارکرد خانواده جنبه مهم محیط خانوادگی است که سلامت جسمانی، اجتماعی و هیجانی کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد. کارکرد خانواده هایی که دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای هستند ممکن است دچار تزلزل شود. هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی بازی درمانی رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای است.
روش: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزند مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان سنندج در سال 1395 بود که 36 خانواده از آنها با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند و در دو گروه آزمایشی (درمان های رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده) و یک گروه کنترل به صورت تصادفی جایدهی شدند. جهت گردآوری داده ها از مقیاس سنجش کارکرد خانواده (اپشتاین، بالدوین و بیشاب، 1983) استفاده شد. برای گروه های آزمایشی ده جلسه دوساعته مداخله صورت گرفت، در صورتی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند.
یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایش درمان رابطه والد – کودک و درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده ها نسبت به گروه کنترل مؤثر بودند و درمان رابطه والد – کودک نسبت به درمان متمرکز بر خانواده بر کارکرد خانواده اثربخش تر بوده است.
نتیجه گیری: با استفاده از دو روش درمانی به کاربرده شده در این پژوهش می توان گام مهمی در بهبود کارکرد خانواده ها برداشت.
اثربخشی درمان تلفیقی رویارویی و جلوگیری از پاسخ به همراه تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی- اجباری(نوع شستشو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان تلفیقی رویارویی همراه با جلوگیری از پاسخ و تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی بر کاهش نشانه های اختلال وسواسی-اجباری انجام شد. این پژوهش در چهارچوب طرح تک آزمودنی از نوع طرح پایه ای AB برروی سه شرکت کننده مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری به روش نمونه گیری داوطلبانه اجرا شد. شرکت کنندگان، برای ارزیابی اثرات درمان پرسشنامه وسواسی-اجباری مادزلی را تکمیل کردند.درمان، کاهش معناداری در نشانه های آلودگی-نجاست،وارسی،کندی-تکرار و تردید نشان داد، بجز خرده مقیاس تردید-وظیفه شناسی که نشان می دهد مداخله در این متغیر چندان موثر نبوده است. درصد تغییر کلی نیز، نشان از اثرات قابل توجه مداخله بر نشانه های وسواسی-اجباری دارد. با توجه به یافته های پژوهش می توان رویارویی و جلوگیری از پاسخ به همراه تصحیح رمزگذاری ترجیحی مذهبی را به عنوان مداخله موثر در کاهش نشانه های اختلال وسواسی-اجباری پیشنهاد کرد.
بررسی اضطراب مرگ در چارچوب الگو های دلبستگی در بیماران سرطانی: یک مطالعه مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعات مختلف نشان داده اند که اضطراب مرگ در بسیاری از جنبه های زندگی بیماران سخت العلاج (مانند سرطان) از قبیل کیفیت زندگی و ارتقاء رفتارهای سلامت بخش، مشکلات جسمی و روانشناختی تأثیرگذار است. بنابراین، شناخت عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر اضطراب مرگ بیماران سرطانی می تواند ما را در فهم مدیریت بهتر این نوع اضطراب وجودی کمک شایانی نماید. از این رو، هدف از پژوهش حاضر بررسی اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی بیماران سرطانی بوده است که به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده در نوع ارتباط با خود، دیگران و دنیا می توانند به عنوان سازه ای در ایجاد و محافظت از اضطراب مرگ عمل نمایند. روش : به منظور مقایسه و بررسی رابطه اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی، 210 نفر شامل سه گروه 70 نفری از بیماران سرطانی تحت شیمی درمانی، کارکنان بیمارستان و افراد عادی که با یکدیگر در متغیرهای جمیعت شناختی همتا شده بودند، انتخاب و پرسشنامه های اضطراب مرگ تمپلر و الگوهای دلبستگی فینی و همکاران را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از مجموعه ای از تحلیل های واریانس و آزمون ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که در بیماران سرطانی اضطراب مرگ با هر چهار الگوی دلبستگی ناایمن رابطه مثبت و معنادار، و با الگو دلبستگی ایمن رابطه منفی و معنادار را نشان داد. نتایج دیگر تحقیق نشان داد که بیماران سرطانی(37/3 ± 78/8 =M) نسبت به افراد عادی (93/2 ± 14/7 =M)، امّا نه کارکنان بیمارستان (06/3 ± 82/7 =M) اضطراب مرگ بالاتری دارند. مقایسه الگو های دلبستگی بین گروه ها نشان داد بیماران سرطانی به احتمال بیشتری نسبت به کارکنان بیمارستان از الگو های دلبستگی ناایمنِ روابط به عنوان اولویت دوم و دل مشغولی نسبت به روابط برخوردار بودند. همچنین بیماران سرطانی و افراد عادی نسبت به کارکنان بیمارستان، الگوی دلبستگی ناایمنِ نیاز به تأیید بیشتری را گزارش کردند. نتیجه گیری: از آنجایی که نتایج نشان داد اضطراب مرگ و الگوهای دلبستگی ناایمن در بیماران سرطانی بالا است و با توجه به اینکه الگو های دلبستگی ناایمن با اضطراب مرگ در گروه بیماران سرطانی با یکدیگر رابطه مثبت دارند، می توان از این موضوع برای مدیریت اضطراب مرگ بیماران سرطانی به وسیله مراقبت های پرستاری بهره جست
تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و کودکان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة حاضر به مقایسة تنظیم هیجان در کودکان با اختلال یادگیری و عادی نه تا یازده سال پرداخت. مطالعة حاضر دارای طرح توصیفی- پس رویدادی است. نمونة پژوهش شامل سی کودک با اختلال یادگیری و سی کودک عادی است که به طور دسترس از شهر تهران انتخاب شدند. دو ابزار از جمله پرسش نامة تنظیم هیجان و سیاهة تنظیم هیجان اجرا شد. پرسش نامة تنظیم هیجان به وسیلة کودکان و سیاهة تنظیم هیجان از سوی والدین آنان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیری حاصل از هر دو ابزار پژوهش حاضر نشان داد که در مقایسه با کودکان عادی، کودکان اختلال یادگیری بی ثباتی هیجانی/منفی گرایی بیشتر و نمره های پایین تری را در استفاده از راهبرد تنظیم هیجان ارزیابی مجدد به طور معناداری نشان دادند. همچنین، یافته های به دست آمده از اثرهای تعاملی و اثرهای اصلی متغیرهای جمعیت شناختی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس یافته های به دست آمده، با توجه به نمره های بالای کودکان با اختلال یادگیری در بی ثباتی/منفی گرایی هیجانی، پیشنهاد می شود که مشکلات هیجانی در این گروه از کودکان از سوی متخصصان و معلمان مورد ملاحظة بیشتری قرار گیرد و برنامه هایی به منظور بهبود مسائل این کودکان طراحی شود.
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش-نایافته اولیه در دانش آموزان مبتلا و غیرمبتلا به لکنت زبان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال لکنت زبان ازجمله اختلال هایی است که علت آن هنوز به طور کامل مشخص نشده است و پژوهش های روان شناختی برای شناخت بهتر این اختلال ضروری است، ازاین رو هدف این پژوهش مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان، باورهای فراشناختی، و روان بنه های سازش نایافته اولیه در نوجوانان مبتلابه لکنت زبان و بهنجار بود.
روش: طرح پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه مدارس شهر همدان دچار لکنت زبان ارجاع داده شده به گفتاردرمانگر در سه ماهه سوم سال ۱۳۹۳ بودند، با روش نمونه گیری در دسترس 21 نفر مبتلابه اختلال لکنت زبان و 21 نفر بهنجار انتخاب شدند و توسط پرسشنامه روان بنه های یانگ (۱۹۹۸)، تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی، کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱) و پرسشنامه ی فراشناخت ولز (۲۰۰۲) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار از راهبردهای سازش نایافته بیشتر و از راهبرد سازش یافته کمتری بهره می گیرند. همچنین میانگین نمرات نوجوانان مبتلابه اختلال لکنت زبان در مؤلفه های فراشناختی و روان بنه ها از گروه بهنجار تفاوت معناداری داشت (001/0 >P).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش مشخص شد که نوجوانان مبتلابه لکنت زبان در مقایسه با نوجوانان بهنجار به میزان بیشتری از راهبردهای سازش نایافته تنظیم هیجان، روان بنه های سازش نایافته اولیه و باورهای فراشناختی برخوردارند.
اثربخشی شن بازی درمانی بر کاهش نشانه های افسردگی کودکان در طبقه اجتماعی اقتصادی پایین.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش: هدف: این پژوهش با هدف بررسی کارایی شن بازی درمانی در کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی انجام شده است. روش: در این پژوهش از طرح تجربی تک موردی از نوع چندخط پایه استفاده شد. سه کودک هفت تا ده سال از طبقه پایین اجتماعی اقتصادی که دارای نشانه های افسردگی متوسط تا خفیف بودند با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پرسشنامه افسردگی کودکان (CDI)، مقیاس پنج سوالی افسردگی، پرسشنامه علام مرضی کودکان (CSI-4)، مقیاس خودپنداره کودکان (CSCS) برای آزمودنی ها به کار گرفته شد. شرکت کنندگان چهارده جلسه مداخله درمانی دریافت کردند و مرحله پیگیری نیز سه ماه پس از پایان درمان انجام شد. نتایج: نشان داد که شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان طبقه پایین اجتماعی اقتصادی موثر واقع شده است. نتیجه گیری: شن بازی درمانی برای کاهش نشانه های افسردگی کودکان از کارایی لازم برخوردار است. کلیدواژه ها: شن بازی درمانی، نشانه های افسردگی، طبقه اجتماعی اقتصادی
نقش تشخیصی انقطاع پاداش تاخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به مصرف مواد محرک و افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تشخیصی انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی در افراد مبتلا به اختلال مصرف مواد محرک و افیون بود. روش: در قالب یک طرح علی-مقایسه ای از بین مراجعه کنندگان مبتلا به مصرف مواد محرک و افیون به صورت در دسترس 45 بیمار مبتلا به افیون و 45 بیمار مبتلا به محرک انتخاب شدند و پرسشنامه های انقطاع پاداش تأخیری و هیجان خواهی فرم پنج در میان آن ها اجرا شد. یافته ها: نتایج تابع تشخیصی نشان داد هیجان خواهی و انقطاع پاداش تأخیری توانسته اند 66/86 درصد افراد مواد محرک و 44/84 درصد افراد مواد افیونی را درست گروه بندی کنند؛ به عبارت دیگر به صورت کلی 60/85 درصد کل نمونه درست طبقه بندی شده اند. نتیجه گیری: پیشنهاد می شود در برنامه های پیشگیری و درمان مرتبط با این دو اختلال به این متغیرها توجه ویژه شود.
اثر بخشی مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران همودیالیزی بیمارستان هاجر شهرکرد در سال 1392(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افسردگی، شایع ترین اختلال روانی بین بیماران دیالیزی است و می تواند شرایط بیماری و سلامت فرد را به مخاطره بیاندازد. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران دیالیزی انجام شد.\nروش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران دیالیزی بود که در تابستان سال 92 به بیمارستان هاجر شهرکرد مراجعه کرده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر از بیماران انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 5 جلسه هفتگی در جلسات مصاحبه انگیزشی شرکت کردند، در حالیکه گروه کنترل در این مدت هیچ مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با پرسشنامه افسردگی بک و پرسشنامه امیدواری اشنایدر گردآوری شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس استفاده شد.\nیافته ها: نتایج افزایش معناداری را برای نمره ی خرده مقیاس گذرگاه از مقیاس امیدواری و کاهش معناداری در نمره ی افسردگی در گروه آزمایش نشان داد (0.05> p).\nنتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن مصاحبه انگیزشی بر افسردگی و امیدواری بیماران دیالیزی و کوتاه مدت و مقرون به صرفه بودن آن، توصیه می شود از این روش برای بهبود سطح سلامت روان بیماران دیالیزی استفاده شود.
مقایسه ی کارکرد توجه پایدار در افراد وابسته به مت آمفتامین، هروئین و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی کارکرد توجه پایدار در افراد وابسته به مت آمفتامین، هروئین و افراد عادی بود. روش: در مطالعه ی حاضر که از نوع علّی - مقایسه ای می باشد، از بین مردان مراجعه کننده به کانون ترک اعتیاد تولد دوباره شهر تبریز، با استفاده از نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر برای گروه وابسته به متامفتامین، تعداد 30 نفر برای گروه وابسته به هروئین، و تعداد 30 نفر نیز برای گروه عادی انتخاب شدند. این سه گروه از نظر سن، جنسیت، میزان تحصیلات، وضعیت تأهل، و وضعیت اجتماعی-اقتصادی با هم همتا شده بودند. هر سه گروه با استفاده از پرسشنامه ی خصوصیات جمعیت شناختی، و آزمون عملکرد پیوسته مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که در زمان واکنش آزمون عملکرد پیوسته، به عنوان شاخصی از توجه پایدار، تفاوت بین گروه متامفتامین و گروه هروئین و بین گروه مت آمفتامین و افراد عادی معنادار بود، که میانگین گروه متامفتامین بیشتر بود (0/01 P<). در خطای ارتکاب و پاسخ حذفی این آزمون نیز به عنوان شاخص های دیگری از توجه پایدار تفاوت بین گروه عادی و هروئین معنادار به دست آمد (0/01 P<). نتیجه گیری: در نتیجه می توان مطرح کرد که کارکرد افراد مصرف کننده ی متامفتامین و هروئین در تکلیف توجه پایدار نسبت به افراد عادی، ضعیف تر است. شناسایی و درک بهتر این عوامل علاوه بر درک دقیق تر مشکل، می تواند راهگشای مؤثرتر بودن درمان های کنونی و نیز ارائه ی راهکارهای جدید درمانی باشد.
اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تکنیک های ذهن آگاهی بر جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در زنان معتاد تحت توان بخشی بود.
مواد و روش ها: این پژوهش به روش شبه تجربی و بر اساس طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل تمام زنان معتاد سم زدایی شده بود که دوره سم زدایی را پشت سر گذاشته بودند و در زمان اجرای پژوهش، در مرکز توان بخشی پرستو در شهر نجف آباد، تحت توان بخشی قرار داشتند. حجم نمونه را 24 نفر از زنان معتاد تحت توان بخشی تشکیل داد که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی به دو گروه 12 نفره آزمایش و شاهد تقسیم شدند. گروه آزمایش از 8 جلسه آموزش گروهی تکنیک های ذهن آگاهی طی دو ماه بهره بردند؛ در حالی که گروه شاهد تنها تحت آموزش های معمول برای بازتوانی قرار گرفتند. افراد هر دو گروه آزمایش و شاهد در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه های جهت گیری زندگی (Life orientation test یا LOT)، مقیاس رضایت از زندگی (Satisfaction with life scale یا SWLS) و پذیرش و عمل- نسخه دوم (Acceptance and action questionnaire-II یا AAQ-II) پاسخ دادند که قبل و بعد از مداخله تکمیل گردید. داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از کنترل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین میانگین نمرات جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل در دو گروه آزمایش و شاهد در مرحله پس آزمون وجود داشت (001/0 > P).
نتیجه گیری: آموزش تکنیک های ذهن آگاهی در بهبود متغیرهای روان شناختی جهت گیری زندگی، رضایت از زندگی و پذیرش و عمل مؤثر می باشد و می تواند به عنوان روش درمانی مناسبی در درمان زنان معتاد تحت توان بخشی مورد استفاده قرار گیرد.
پنجمین ویرایش راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی: تحول، نقد، چشم انداز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
کتابچه راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (Diagnostic And Statistical Manual of Mental Disorders)، زبان استانداردی را فراهم می کند که پزشکان، محققان و متصدیان بهداشت عمومی از آن برای برقراری ارتباط در مورد اختلالات روانی استفاده نمایند. این راهنما اولین بار در سال 1968 اصلاح گردید و آخرین ویرایش آن (نسخه پنجم) (DSM-5) در سال 2013 ارایه شد. از مهم ترین تغییرات صورت گرفته در DSM-5 می توان به تغییر در رسم الخط، بازنگری تعریف اختلال روانی، نظم بازنگری شده رده بندی ها، ملاحظات مربوط به دوره زندگی و مسایل رشد و نموی، گروه بندی اختلالات با تمرکز بیشتر بر علوم اعصاب و تأکید کمتر بر بروز علایم، افتراق بین تشخیص اصلی و دلیل مراجعه، مشخص ساختن قطعیت یا موقتی بودن تشخیص، طبقات جدید سایر اختلالات معین (Other specified disorder) و سایر اختلالات نامعین (Unspecified disorder) و جایگزین نامعین (Not otherwise specified یا NOS)، حرکت به سوی ارزیابی ابعادی، افول نظام تشخیص محوری، تأکید بر مسایل فرهنگی و جنسیتی و بازنگری معیارهای تشخیصی اشاره نمود. هدف از انجام مطالعه حاضر، نگاهی یکپارچه، نقادانه و کاربردی به تغییر و تحولات انجام شده بود. بیشترین میزان انتقادات، در رابطه با طبی نگری افراطی مسایل بهنجار در نسخه جدید DSM می باشد. مناقشات اصلی به نحوه تعریف بعضی از اختلالات، مسأله تورم تشخیصی و تأثیر نابجای شرکت های دارویی مربوط می گردد. در بخش پایانی تحقیق به چشم انداز آینده طبقه بندی اختلالات روانی اشاره گردید. به نظر می رسد که در آینده پروژه، معیارهای ابعادی تحقیق (Research domain criteria)، نقش زیادی در طبقه بندی اختلالات روانی ایفا خواهد کرد.
رویکردهای درمانی مدیریت مشروط و طب سوزنی در مصرف کنندگان مت آمفتامین
حوزههای تخصصی:
مت آمفتامین اثرات مخربی بر شاخص های خلقی، شناختی و رفتاری دارد. در این مطالعه و در قالب یک پژوهش مروری به بررسی پیامدهای مصرف محرک در ابعاد فرایند های بیولوژیکی و بازتاب آن بر پیامدهای درمان مدیریت مشروط و طب سوزنی در میان مصرف کنندگان این ماده پرداخته شده است. بررسی نتایج درمان های مدیریت مشروط و طب سوزنی نشان می دهد که اگر چه دو درمان مذکور، رویکردهایی کارآمد هستند. با وجود شواهد بالینی متعدد، درمان های مدیریت مشروط و طب سوزنی در پاره ای از مطالعات با اثربخشی معنادار همراه نبوده اند. تغییرات هورمونی و عصب شناختی ناشی از مصرف محرک را می توان تبیین کننده عدم اثربخشی مداخلات مذکور برشمرد. نارسایی در تولید تیروزین هیدروکسیلاز به عنوان پیش نیاز تولید دوپامین، می تواند اثربخشی طب سوزنی را با مخاطره روبرو سازد. انتخاب جامعه هدف به منظور کارآزمایی های بالینی از میان مصرف کنندگان با آسیب های شناختی و بیولوژیک می تواند مسیر مناسبی برای مطالعات آتی باشد.
مقایسه جانبی شدن در ریخت های فرعی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی و بهنجار
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی اختلالی مزمن است که بخش قابل توجهی از جمعیت کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تفاوت جانبی شدن در ریخت های فرعی کودکان مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی و بهنجار انجام شد. روش:پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دختر و پسر بهنجار و مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی 7 تا 13 ساله استان البرز در سال 1394 بود که از بین آنها80 آزمودنی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، و به وسیله مصاحبه بالینی و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان کانرز (1999)، به عنوان نمونه انتخاب شده اند. افراد نمونه در چهار گروه شامل کودکان بهنجار، ریخت نارسایی توجه، ریخت فزون کنش/ تکانشگر، و ریخت ترکیبی نارسایی توجه/ فزون کنشی قرار گرفتند و با پرسشنامه های دست برتری واترلو (استنیوس و بریدن، 1989) و پابرتری واترلو (الیاس و همکاران، 1998) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یک راهه تحلیل شدند.
تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازخورد هنجاری شامل اطلاعاتی است که می تواند یادگیری و اجرای مهارت را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر بازخورد هنجاری بر زمان واکنش و خود کارآمدی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی است. روش: در این مطالعه نیمه تجربی، به صورت نمونه گیری در دسترس 42 دانش آموز که ازلحاظ بهره هوشی در یک سطح قرار داشتند انتخاب شدند و بعد از اجرای پیش آزمون (زمان واکنش ساده، زمان واکنش انتخابی و خود کارآمدی) در سه گروه 14 نفری بازخورد هنجاری مثبت، بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل قرار گرفتند. این مطالعه شامل سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و یاد داری بود. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه بازخورد هنجاری مثبت در مراحل پس آزمون و یاد داری در مقایسه با بازخورد هنجاری واقعی و گروه کنترل، زمان واکنش کوتاه تری از خود نشان دادند و بعدازآن گروه بازخورد هنجاری واقعی در زمان واکنش ساده، نسبت به گروه کنترل زمان واکنش کوتاه تری در مراحل یاد داری و پس آزمون از خود نشان دادند. نتیجه گیری: همچنین نتایج نشان داد، گروه بازخورد هنجاری مثبت و واقعی در مقایسه با گروه کنترل از خود کارآمدی بالاتری برخوردار بوده اند