فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۸۴۷ مورد.
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۲ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۵۶
43 - 73
حوزههای تخصصی:
این مقاله رویکرد نشانه معناشناسی را به مثابه رویکردی پساپراپی به قصه های عامیانه از رهگذر تحلیل قصه «حاجی لُواس» بررسی و تبیین می کند. برخلاف رویکرد پراپ که فقط به عناصر ثابت و متغیر و خویشکاری سی و یک گانه شخصیت ها و هفت حوزه کنش اشاره می کند، در رویکرد نشانه معناشناسی که عمدتاً از گرماس-۲ ریشه می گیرد و دیگر رویکردها ازجمله شمایلی نشانه ای و برسازه ای را نیز شامل می شود، بررسی از سطح عناصر صوری صرف فراتر می رود، و معناها و مفاهیم پس پشت عناصر را نیز دربرمی گیرد. از این حیث، مربع معنایی با نحو بنیادی در سطح ژرف ساخت متون روایی سر و کار دارد که در قالب نحو روایی در سطح روساخت متجلی می شود. ژرف ساخت و روساخت، در نحو گفتمانی بروز می یابند و نحو گفتمانی، ساختارهای گفتمان روایت را برمی سازد که به معنای گفتمانی منجر می شود. معنای گفتمانی نیز همان است که گرماس دوم می کوشد ضمن پذیرش نقایص نشانه شناسی ساختارنگر گرماس اول، چنان که خود آن را به «نقصان معنا» تعبیر می کند، آن را از رهگذر نشانه معناشناسی ایجاد کند. این مقاله، می کوشد به شیوه تحلیلی و تبیینی به این پرسش پاسخ دهد که ویژگی های متمایز رویکرد نشانه معناشناسی در بررسی قصه های عامیانه کدام است و چه وجه تمایزی از رویکرد صرفاً توصیفی و ساختارنگر پراپی دارد.
تحلیل گفتمانهای سیاسی-اجتماعی در داستانهای کودک و نوجوان نادر ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۵
95 - 125
حوزههای تخصصی:
نادر ابراهیمی 49 اثر کودک و نوجوان منتشر کرد که تاکنون در هیچ کار پژوهشی با رویکرد تحلیل گفتمان تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آنها بررسی نشده است. در این مقاله، سعی شده است با تکیه بر دو نظریه تحلیل گفتمان جیمز پل جی و نورمن فرکلاف، تأثیر گفتمانهای سیاسی-اجتماعی بر آثار کودک و نوجوان او نشان داده شود. نتایج پژوهش نشان می دهد «ایراندوستی» همواره در مرکز توجه ابراهیمی قرار داشته است با این تفاوت که تحت تأثیر تحولات سیاسی-اجتماعی، عناصری به این گفتمان ملی گرایانه افزوده یا از آن کاسته می شود: 1. در سالهای پیش از انقلاب، داستانهای ابراهیمی بیشتر ذیل گفتمانهای ملی درونزا قرار می گیرد که بر تلاش و کار ملی برای ساخت ایران تأکید می کند. 2. همزمان با پیروزی انقلاب، عنصر «سیاست» آشکارا به داستانهای او راه می یابد و از این حیث می توان آثار او را ذیل گفتمان انقلابی قرار داد با محوریت پرداختن به طاغوت ستیزی، بزرگداشت انقلاب و مبارزات انقلابیون. 3. با پایان یافتن جنگ، داستانهای او ذیل «گفتمان سازندگی» صورتبندی می شود که در آن همچنان ایراندوستی در مرکز توجه قرار دارد و بیش از هر چیز به تواناییهای بالقوه ایران در زمینه صنعت و به طورکلی توسعه اقتصادی تأکید می شود. ادبیات او در این دوران همچنان سیاسی است و عنصر «غرب ستیزی» بیش از دوره های قبل در آثارش دیده می شود.
خوانش تطبیقی شعر روایی «اهریمن» سروده لرمانتوف و یکلیا و تنهایی او از تقی مدرّسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های فارسی دهه سی و چهل مشتمل بر مضامین مشترکی همچون تنهایی، ناامیدی، سرخوردگی، ترس و سوءظن به روابط فردی و اجتماعی است. تقی مدرّسی یکلیا و تنهایی او را، متأثر از فضای سیاسی اجتماعی دهه سی، بویژه اوضاع پس از کودتای 28 مرداد 1332، نوشت. ردپای آشنایی نویسنده با کتاب مقدّس نیز هم در سبک نوشتار و هم در محتوای این رمان مشهود است. فضای خفقان بار آن دوران نویسنده را ناگزیر کرده تا دغدغه های سیاسی خود را در پسِ اسطوره و زبان نمادین بیان کند. میخائیل لرمانتوف، شاعر روس، نیز متأثّر از اوضاع سیاسی اجتماعی روسیه، پس از شکست قیام «دکابریست ها»، برای فرار از سرخوردگی و ناامیدی و طردشدگی قشر روشنفکر، به اسطوره های توراتی پناه برد و منظومه روایی «اهریمن» را که بازتابی از سرخوردگی های او بود سرود. شباهت خاستگاه سیاسی اجتماعی خلق این دو اثر، افکار و عقاید دو نویسنده، مضامین مشترک و بهره گیری خالقان هر دو اثر از عهد عتیق و قصه «تامار»، ضرورت پژوهشی با رویکرد تطبیقی بین این دو اثر ادبی به روش توصیفی تحلیلی را تقویت می کند. این مطالعه نشان می دهد مدرّسی برای خلق اثر خود از داستان «تامارا» در سِفر آفرینش و لرمانتوف از داستان قسمت دوم سموئیل از کتاب مقدّس بهره گرفته اند و مضامین مشترکی همچون ناامیدی، تنهایی، طردشدگی، اعتراض، عشق و...، متأثر از اوضاع اجتماعیِ زمانه خالقان اثر، در هر دو روایت دیده می شود.
مؤلفه های ادب غنایی در داراب نامه (فیروزشاه نامه) بیغمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
69 - 86
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین داستان های بلند عامیانه فارسی، داراب نامه یا فیروزشاه نامه بیغمی است. این داستان از جمله داستان های نقالی است که در قرن نهم کتابت شده و اغلب از سوی محققان ازنظر انواع ادبی ارسطویی بررسی شده است. برخی آن را حماسی و برخی غنایی نامیده اند و برخی نیز ترکیبی از این دو نوع ادبی دانسته اند. در این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر منابع چاپی و کتابخانه ای نوشته شده است، نگارنده در پی پاسخ به این پرسش است که این متن چگونه از منظر نوع ادبیِ غنایی قابل بررسی است. نوع ادبی غنایی در این متن به صورت «وجهی» به کار رفته است؛ یعنی بخشی از درون مایه متن را می توان از این منظر بررسی کرد. مؤلفه هایی مانند روایت غنایی که به شکل تک گویی، شخصیت پردازی غنایی و گفت وگوی غنایی در متن مشاهده می شود، باعث می شود که زبان کارکرد عاطفی داشته باشد. در این مواقع راوی یا نقال به زبان متن خود کارکرد شعری نیز می دهد. همچنین گونه های مختلف ادب غنایی مانند شکوائیه، تغزل وارگی، مناجات و نیایش، فتح نامه، هجویه و مفهوم «دم را غنیمت شمردن» باعث تقویت وجه غنایی در متن این کتاب می شود.
تحلیل پژوهش های انجام شده دربارۀ معراج نامه های فارسی با رویکرد بینارشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنوّع موضوعات و پراکندگی تحقیقات انجام شده در زمینه معراج نامه ها، چشم انداز گسترده ای در دو دهه اخیر پیش روی پژوهشگران میان رشته ای در ایران گشوده است. در جستار حاضر، به روش فراتحلیل، این پژوهش ها و سیر نگارش آنها را شناسایی، دسته بندی و بررسی کردیم. دستاوردهای این پژوهش آینده پژوهی در زمینه تحقیقات حوزه معراج را هدف مند کرده، مسیر انتخاب موضوع مناسب پژوهشی را برای پژوهشگران علاقه مند به این حوزه روشن تر خواهد کرد. براساس نتایج تحقیق، معراج تا به امروز، در حوزه های ادبی، دینی، تاریخی - اسطوره شناختی، عرفانی، فلسفی، هنری و بینارشته ای، موضوع پژوهش های محض متعددی بوده است. این تحقیقات عموماً با روش توصیفی تحلیلی، رویکرد تطبیقی و مقایسه ای، و بر مبنای ساختارِ مقدمه، بحث، نتیجه و منابع نشر یافته اند؛ با این همه، جای خالی پاره ای از رویکردهای پژوهشی در آنها دیده می شود: بررسی معراج از منظر رویکردهای نوین نقد ادبی و بینامتنی؛ درک عناصر اعتقادی اعصار مختلف؛ پیگیری مباحث نمادین حکمی، عرفانی و مذهبی در معراج نگاری ها؛ درک دیدگاه فقهای ادیان مختلف در باب معراج؛ ردیابی آیات و احادیث معراج در آثار مختلف؛ غنی کردن منابع مطالعاتی در حوزه معراج؛ رسیدن به الگوی جهانی قابل قبول برای بررسی معراج نامه ها و معراج نگاری ها؛ درک بهتر ایدئولوژی معراج نویسان و معراج نگاران؛ و درک انواع فضاسازی ها در معراج نگاری ها بخشی از این رویکردهاست.
علل درج بن مایه رزم در منظومه های غنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رزم از بن مایه های اصلی در منظومه های غنایی ادبیات فارسی است که گاه فضای اثر را به آثار حماسی نزدیک می سازد. هدف این مقاله بررسی این بن مایه در منظومه های غنایی است. بر این اساس، نویسندگان با روش توصیفی تحلیلی و با بررسی بیست منظومه غنایی از قرن پنجم تا قرن هشتم به دنبال پاسخ دادن به این سؤالات بوده اند که انگیزه کاربرد بن مایه رزمی در آثار غنایی چیست و رزم در آثار غنایی چه تفاوتی با دیگر انواع به خصوص حماسی دارد و سیر کاربرد آن چگونه بوده است؟ این مقاله نشان می دهد که از اولین منظومه های غنایی فارسی، شاعران به این بن مایه توجه داشته اند و در مجموع در هجده منظومه بن مایه رزم دیده می شود. رزم در دو کاربرد تزئینی و بنیادین در این منظومه ها تکرار می شود. دلایلی چون: شکوهمندساختن عشق، تأثیرپذیری از آثار حماسی، رقابت با فردوسی، اختصاص عشق به طبقه دربار، افزودن شاخ و برگ و مهیج ساختن داستان، آزمون اثبات شایستگی عاشق و اجرای مرحله ای از آیین تشرف به منظور مشرف شدن به همسری از علل کاربرد این بن مایه محسوب می شود. انگیزه های شخصی رزم، از مهم ترین خصوصیات کاربرد این بن مایه در متون غنایی است که برحسب آن عشق عامل وقوع جنگ قرار گرفته است.
مولوی و کازنتزاکیس در ترازوی اندیشه و احساس با تاکید بر ساحت های نفسانی درونی (باورها، احساسات و خواسته ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیلِ تقابل/ تعامل/ تضاربِ اندیشه متفکران و صاحبان تجربه هنری موضوعی است که در مجموعه ساحت هایِ پژوهش های ادبی می تواند بستر و زمینه ساز درک بهتر گفتمانِ فکریِ صاحبان متون - با وجود همه تفاوت های فرهنگی - تلقی شود. در این بستر مولوی و کازنتزاکیس، دو متفکر بزرگ جهان اسلام و مسیحیت هستند که آثار آنها از منظرهای مختلف و در حالت مقایسه ای و با انگیزه های گوناگون قابل تامل است. یکی از مهم ترین این انگیزه ها، نوع اندیشه در باورمندی به ساحت های نفسانی به ویژه ساحت باورها و اعتقادات، احساسات و عواطف، خواسته ها و نیازها است که این مقاله بدان پرداخته است. نویسنده در این مقاله با روش تحلیلی- انتقادی مهم ترین عناصر مشترکِ فکری این دو متفکر را با تاکید بر پنج ویژگی شخصیتی مشترک از یک سو و بارزترین عناصر و مولفه های فکری، عواطف و خواسته های مشترک از سویی دیگر واکاوی و تحلیل کرده است. دستاورد این پژوهش نشان می دهد با وجود همه نگره های غیرهمسو، هر دو بر اصلِ رسیدن به سعادت و شادکامیِ مستمرِ پایان ناپذیر اهتمام ورزیده اند و با توجه به ذوابعاد دیدن انسان بر ساحت نفسانی در قالب نسخه ها و دستورالعمل های مختلف توجه کرده اند.
حکایت شیخ صنعان: بازگشتِ موقتِ امر سرکوب شده و تثبیت امر هنجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست مقاله حاضر، حکایت «شیخ صنعان» بر مبنای برخی از مفاهیم در نقد روانکاوانه فرویدی بررسی می شود. نتایج این بخش نشان می دهد که که ساخت اصلی حکایت، بیان شاعرانه کشمکش میان سه ساحت روان است: شیخ صنعان، «خود»، زیر فشار دو نیروی متضاد و مصرّ «نهاد» و «فراخود» است و این دو ساحت در قالب دو شخصیت دختر ترسا و مرید بلندهمت، صورتی عینی و هنری یافته اند. در آغاز حکایت، خودانگیختگی جوشان «نهاد» از همه جانب می خواهد سیطره یابد؛ اما در ادامه، «فراخود» با نیروگذاری های هنجاری و دینی، دوباره جلو می آید و در نهایت پیروز می گردد. در بخش دوم مقاله، مسئله ای مهم تر و بنیادی تر در ارتباط با این تحلیلِ درون متنی آشکار می شود: بازخوانی و بازاندیشی متنی عارفانه از منظر روانکاوانه، در نهایت، و در نسبت با زمینه اجتماعی آگاهی، به کجا راه می برد؟ در پاسخ به این پرسش، عطار به منزله یک سوژه گفتمانی عارفانه و حکایت شیخ صنعان را نیز به مثابه بازنمایی استعاریِ آگاهیِ یک گروه اجتماعی در نظر گرفته ایم و به این نتیجه رسیده ایم: در این حکایت، جایگاه «سوژه» را «کلیت نظام نمادین» گرفته است و متن به مثابه بازنمایی هنریِ نیروگذاری های اجتماعی عرضه شده است.
ساختار های تمثیلی و انواع آن در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با عنوان ساختار های تمثیلی در کلیله و دمنه ، به تبیین این موضوع با محوریت نقش سازنده ی تشبیه در ساختار روایی حکایتهای تمثیلی و متن کلیله و دمنه پرداخته می شود . استفاده از تمثیل ، به عنوان ویژگی سبکی این کتاب شمرده میشود. محقق با بررسی متن کتاب کلیله و دمنه انواع تمثیل و ساخت های گوناگون آن ،که در خدمت تمثیل بوده اند را برشمرده است . این تحقیق با هدف برجسته سازی و مشخص کردن کاربرد تمثیل در کتاب کلیله و دمنه انجام شد و اهمیت آن در این است که تمثیل جایگاه ویژه ای در متن کتاب کلیله و دمنه دارد که در مقایسه با سایر صور خیال و عناصر ادبی کمتر مورد توجه بوده است . تصویر سازی و ایجاد هنر های زبانی که به خلق جملات بی مانند و ایجاد روابط خاص میان واژه ها می انجامد از این ویژگی هاست . در این پژوهش محقق دریافت ساخت های گوناگون از تمثیل و حکایت تمثیلی در این متن به چشم می خورد . چهار نوع ساختار تمثیلی درکتاب کلیه و دمنه می توان یافت. پس از بررسی و فیش برداری از منابع دست اول و کد گذاری فیش ها پژوهشگر به تحلیل داده ها اقدام خواهد کرد . این پژوهش به شیوه ی توصیفی و تحلیلی انجام شده است .
جلوه های تشبیه تمثیل دنیا در نسخه خطی مجلس آرای محمّد محسن شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
100 - 131
حوزههای تخصصی:
تمثیل که یکی از روش های بیان غیر مستقیم معانی و اندیشه های شاعر و نویسنده است که کلام را ادبی و بر تاثیر سخن در مخاطب می افزاید و سخن را مؤثرتر می کند. نماد و تمثیل در ادبیّات کلاسیک فارسی به ویژه ادب عرفانی، علاوه بر شعر در متون نثر رایج بوده است. نویسنده به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا جلوه های تشبیه و تمثیل دنیا در «مجلس آرا» مورد بررسی قرار دهد. مجلس آرا از متون تعلیمی و از نوع اخلاقی-روایی قرن یازدهم هجری است که محمّد محسن شیرازی در چهل حدیث و مجلس به رشته تحریر درآورده است. این اثر به عنوان یکی از آثار ادبی مهم، حاوی تصاویر و عباراتی است که با بهره گیری از تشبیه و تمثیل، مفاهیم عرفانی و اخلاقی را به خواننده منتقل می کند. ابتدا به تعریف و توضیح تشبیه و تمثیل پرداخته شده و سپس مثال هایی از این نسخه خطی ارائه و تحلیل گردیده است. در بخش تحلیل، نحوه استفاده نویسنده از این ابزارهای ادبی برای توصیف دنیا و انتقال پیام های اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین مقایسه ای بین کاربرد تشبیه و تمثیل در این اثر انجام شده و تأثیر هر یک بر خواننده تحلیل شده است. در نهایت، نتایج نشان می دهد که تشبیه و تمثیل در «مجلس آرا» نقش بسزایی در تعمیق مفاهیم و ارتقاء کیفیّت ادبی اثر دارند و به مخاطب کمک می کنند تا به درک بهتری از موضوعات پیچیده و معنوی دست یابد. این مطالعه می تواند؛ زمینه ساز تحقیقات بیشتر در زمینه ادبیّات کلاسیک و تحلیل های ادبی مشابه باشد
باور به نظام احسن در راستای ایجاد معنای زندگی هدفمند، در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
137 - 159
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مشترک در مباحث دینی، فلسفی و روانشناختی معنای زندگی است. درک معنای زندگی و تنظیم حیات مادّی و غیرمادّی بر آن اساس، زندگی انسان را ارزش مند و هدف دار می سازد و فقدان آن امید و سرزندگی را از انسان می ستاند. شاعران که نخبگان فکری به شمار می روند، با شناخت درست از این مسأله، خود و مخاطبان را به فهم معنای زندگی و رفتار متناسب با آن دعوت می کنند. تحقیق پیش رو به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه ی کتاب خانه ای تنظیم شده در صدد آن است که نگاه ناصرخسرو، باباطاهر، نظامی و عطّار را به موضوع فوق الذکر واکاوی کند و دریابد که این شاعران چه راهکارهایی را برای معنادار کردن زندگی بر اساس اعتقاد به نظام احسن و جاری بودن حکمت خدا در تمامی وقایع هستی دارند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد هر چهار شاعر خداوند را مدبّر و حکیم علی الاطلاق می دانند که کار عبث و لغو نمی نکند و با خوش بینی به حوادث خوشایند و ناخوشایند می نگرند و سر تسلیم فرو می آورند و شرور و رنج های نظام آفرینش را مغایر با اصل توحید نمی دانند. در این نگرش خیریّت تمام امور را باور دارند و لب به اعتراض نمی گشایند.
بررسی تطبیقی اشعار سهراب سپهری و مِری اولیور از منظر طبیعت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
217 - 242
حوزههای تخصصی:
سهراب سپهری و مری اولیور دو شاعری هستند که هردو اشعار ارزشمندی را آفریده اند و تأثیر شگرفی بر شعر سرزمین خود گذاشته اند. این دو شاعر با تفاوت فرهنگ و زبان، در آثارشان به دنبال کمال و حقیقت انسانی بوده اند و به دلیل تجربه های زیستی مشترک، اشعاری با درون مایه نسبتاً مشابه خلق کرده اند که البته این موضوع را می توان، در میان آثار شاعران بسیاری که تفکر و جهان بینی مشابه داشته اند، مشاهده کرد. از همین رو پژوهش حاضر طبیعت گرایی را در اشعار آنها به شیوه ای تطبیقی بررسی کرده است و در چهاربخش صورت شعر، مضامین معنایی، نشانه شناسی و آرایه ها به شیوه ای توصیفی-تحلیلی انجام شده است. به جز صورت شعر، توجه به طبیعت در سه بخش دیگر از اشتراکات این دو شاعر نمایان است. سپهری طبیعت را موجود زنده ای می داند و همه انسان ها را به بازگشت به آن دعوت می کند. از طرف دیگر اشعار اولیور نیز اکثراً دررابطه با طبیعت و الهام از آن سروده شده است. نتایج به دست آمده در بین مؤلفه ها، درصد بیشتر اشتراکات را در مؤلفه مضامین معنایی در شعر اولیور را نسبت به سپهری نشان می دهد.
خوانش دلوزی از مفهوم زمان در نمایشنامه باز گشت پدر از جنگ به خانه اثر سوزان-لوری پارکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد یکی از نمایش نامه های جدید سوزان-لوری پارکز بنام بازگشت پدر از جنگ به خانه، قسمتهای 1و2و3 (2015) را ازدیدگاه دلوز بر اساس مبحث زمان بررسی نماید. پارکز بعنوان یک نویسنده زن سیاهپوست، شرایط سرگردان و متلون برده های سیاهپوست را که توسط قدرت سلطه گر ایجاد شده در نمایشنامه اش ترسیم مینماید در حالیکه ارتباط بین سرگردانی آنها و مفهوم زمان و همچنین راستی و درستی وقایع تاریخی را به چالش میکشد. بعلاوه ساختار نمایشنامه به گونه ای چیدمان گردیده که لایه های مختلف از تاریخ و اسطوره، حقیقت و مجاز در کنار یکدیگر قرارگرفتها ند بنوحیکه ساختارچند وجهی کریستالین دلوز را به نمایش گذاشته است. بنابراین نظریات دلوز در باب بررسی مفهوم زمان و تصویر در فیلمهای سینمای در اینجا بکار گرفته شده اند تا تصاویر خلق شده در نمایشنامه پارکز خوانده و تفسیر گردند. این مقاله پس از بحث و بررسی نمایشنامه پارکز از دیدگاه دلوز به این مهم میرسد که شخصیت پردازی پارکز در راستای شدنی متفاوت بعنوان راهی برای تقابل با قدرت سلطه گر بکارگرفته شده است. بدنهای بدون هویت، که توسط استعمارگر ایجاد گردیده اند، اکنون به پرسمان حقیسقت وقایع تاریخی و اساطیر غرب، همانگونه که در کتب تاریخی سفیدپوستان درج شده، پرداخته اند.
تعامل نوع ادب تعلیمی با قوالب برجسته شعری (ازدوره سامانی تا پایان دوره تیموری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و ادبیات ایرانی از گذشته های دور تا کنون، پیوندی ناگسستنی با تعلیم و اخلاقیات داشته است و شعرا همواره از پیشگامان نظم مباحث اخلاقی و تربیتی در جامعه بوده اند، درواقع به جرأت می توان گفت که از ادوار آغازین شعر فارسی، اولین مباحثی که بیش از هر موضوع دیگری به سلک نظم کشیده شد، آثار حکمت آمیز و اخلاقی بوده است، آثاری که از همان ابتدا به تأسی از گفتمان های مختلف جامعه همواره در معرض تطور و دگرگونی بوده اند و متناسب با اوضاع اجتماعی و فرهنگیِ هر عصرمتحول شده اند؛ درواقع بین آفرینش های هنری و پدیده های اجتماعی تعامل انکارناپذیری وجود دارد، که این تعامل نه تنها در محتوا و مضمون آثار ادبی، بلکه در قوالب شعری هر دوره ای بعینه دیده می شود. بر این اساس و با توجه به اهمیت ادب تعلیمی و ارتباط دوسویه آن با قوالب مختلف شعر فارسی بر آن شدیم تا به بررسی روابط متقابل نوع ادب تعلیمی با برجسته-ترین و پر افت و خیزترین قالب های شعر فارسی، از آغاز تا پایان دوره تیموری بپردازیم. بدین منظور دواوین و منظومه های شاعران برجسته و دوران ساز این مرزو بوم از دوره سامانی تا پایان دوره تیموری با محوریت بررسی ادبیات تعلیمی بر اساس دوره های تاریخی در قالب های قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در پایان تبیین علل و چرایی بازتاب ادب تعلیمی در قوالب مختلف در دوره های تاریخیِ موردِ مطالعه عرضه گردید.
مفهوم سازی ارزش فرهنگی احترام، مطالعه موردی«عذرخواهی» در شاهنامه فردوسی در چهارچوب زبان شناسی فرهنگی
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
127 - 156
حوزههای تخصصی:
شاهنامه را سند هویت ایرانیان دانسته اند؛ مفاهیم و ارزش های والای انسانی در لابه لای روایت داستان ها و جنگ ها دیده می شود. در این پژوهش تلاش می شود بیان گردد که فردوسی در این اثر فاخر ادبی چگونه هویت و فرهنگ ایرانیان را با تمرکز بر احترام و "عذرخواهی" به عنوان عناصر هویت ساز و فرهنگ ساز، ضمن روایت ها به تصویر کشیده است. پرسش پژوهش این است که "عذرخواهی" چگونه در زبان شاهنامه مفهوم سازی شده است. با استفاده از "چهارچوب زبان شناسی فرهنگی" (برگرفته از دیدگاه شریفیان) مفهوم سازی ارزش فرهنگی اجتماعی"عذرخواهی" در قالب طرح واره های کاربردشناسی، تک مفهوم و تک کنش فرهنگی در تمامی و تک تک ابیات شاهنامه (حدود50000 بیت) شناسایی و به صورت کنش های کلامی و غیرکلامی مقوله بندی شدند. سپس با استفاده از روش توصیفی– تحلیلی متغیرهای سن و موقعیت اجتماعی بررسی شد تا آشکار گردد که مفهوم سازی فرهنگی این ارزش اجتماعی در کتاب شاهنامه چگونه نمود یافته است. نتیجه اینکه مفهوم سازی عذرخواهی در زبان ادبی شاهنامه به دو صورت کنش کلامی مانند "پوزش آوردن"، "آفرین کردن" و "بستودن"؛ و کنش غیرکلامی مانند " گنج فرستادن"، "بر پای خاستن" و "نماز بردن" نمود یافته است که کنش کلامی در تعامل اجتماعی افراد با موقعیت بالا به پایین، و کنش غیرکلامی در تعامل اجتماعی پایین به بالا بیشتر به کار رفته است.
نقد و ارزیابی برگردان رمان یومیات مطلقة از هیفاء بیطار در پرتو راهبردهای ترجمه عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی مالکوم هاروی 2000 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد و ارزیابی ترجمه متون به ویژه متون ادبی و ارائه برگردان مناسب از مفاهیم و عناصر مختلف موجود در زبان مقصد همواره مورد توجه بوده است. یکی از موضوعات حوزه ترجمه، موضوع ترجمه ناپذیری عناصر فرهنگی است. مالکوم هاروی یکی از کسانی است که در این حوزه صاحب نظر است. وی برای ترجمه عناصر فرهنگی، روش هایی نظیر معادل کارکردی، معادل زبانی، وام گیری و معادل توصیفی- توضیحی را پیشنهاد داده است. در این جستار و با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، برگردان سید مهدی حسینی نژاد از رمان یومیات مطلقه اثر هیفاء بیطار بر اساس راهکارهای ترجمه عناصر ترجمه ناپذیر فرهنگی مالکوم هاروی و میزان مطابقت ترجمه مترجم با رویکرد مزبور مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مترجم علاوه بر حفظ و رعایت ظرافت ها و اصول زبانی و فرهنگی و نیز پایبندی به سنت ها و آداب و رسوم مربوط به ساختار زبان فارسی، تلاش و کوشش خود را در جهت عبور از ترجمه ناپذیری عناصر فرهنگی و زبانی و منطبق ساختن برگردان خود با مؤلفه های تعیین شده از سوی هاروی به کار گرفته است، هر چند که در برخی موارد می توانست علمکرد بهتری نیز داشته باشد که در خلال نمونه ها به آن اشاره شده است.
بررسی جایگاه صورت های فلکی منطقة البروج در آیین ها و باورهای عامیانه ی مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در اعتقادات و باورهای اقوام گوناگون، جز با کنکاش در اسطوره ها و آیین های اولیه ی آن ها کامل و جامع نخواهد بود. تمدن های کهن با نگاه ویژه ی خود در جهت توجیه حوادث طبیعی پیرامون خود برمی آمدند. منطقه البروج و صورت های فلکی آن نیز به عنوان گروهی از اجرام سماوی در فرهنگ ایران، همواره به عنوان عناصر و عواملی برای انتقال سرنوشت بشر از آسمان به زمین تلقی می شده است. این باور را می توانیم در متون پهلوی به جای مانده بیابیم و امتداد آن در متون تنجیمی و یا احکام نجوم در دوره ی اسلامی نیز قابل پیگیری است. در این متون نمادهای متفاوتی را به بروج دوازده گانه منتسب کرده اند و از آن ها نتایجی را برای اعمال روزمره ی مردمان گرفته اند و یا پیشگویی هایی را برای موارد مختلف از آن ها استنتاج کرده اند. به علاوه در برخی از باورها و رسومات عامیانه نیز ردپای صورت های فلکی منطقه البروج و اعتقادات بیرونی آن قابل تشخیص است. این پژوهش با رویکرد کیفی است که به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی با استفاده از داده های کتابخانه ای و تصاویر مرتبط صورت گرفته است.
آیین ها و باورهای عامیانه مردم کرمانشاه بر اساس داستان های علی اشرف درویشیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر آیین ها و باورهای عاّمه منطقه کرمانشاه را در داستان های علی اشرف درویشیان بررسی می کند. درویشیان، داستان نویس رئالیست معاصر است که در داستان هایش، اوضاع اجتماعی و فرهنگی زادگاهش، کرمانشاه را توصیف کرده است. نویسنده مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی داستان هایِ درویشیان به دنبال پاسخ-دادن به این سؤال بنیادی است که درویشیان در داستان های خویش کدام آیین ها و باورهای عامّه مردم زادبومش را بازتاب داده و از این کار چه هدفی داشته است؟ نویسندگان استنباط می کنند درویشیان در داستان-های خویش به ویژه رمان سال های ابری به انعکاس تعمّدی فرهنگ و باورهای عامّه مردم کرمانشاه پرداخته و ضمن شناساندن دقیق این باورها به مخاطبان خویش، آنها را برای همیشه در حافظه تاریخ ادبیّات ایران ثبت کرده که این امر از یک سو نشانه وطن دوستی نویسنده و دقّت نظر و مهارت اوست و از سوی دیگر بیانگر ارزش مردم شناسانه آثار اوست که تبیین کننده حاکمیّت فقر و فاصله طبقاتی رایج درآن دوران هستند و از همین رو موجب زندانی شدن نویسنده در قبل از انقلاب اسلامی نیز شده اند.
بررسی وجوه شباهت و تمایز الگوی روایی قصص قرآنی و دراماتیک ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به روش کیفی و با ابزاز اسناد و مدارک تاریخی اولیه و ثانویه، وجوه شباهت و تمایز میان الگوی محاکات روایی قصص قرآنی با الگوی محاکات دراماتیک شش گانه ارسطو در بوطیقا، مقایسه، تحلیل و تبیین می کند. پیشفرض کلی نیز این است که قصص قرآنی، ویژگی های اثر ادبی را دارند. به نظر می رسد الگوی شش مؤلفه ای محاکات دراماتیک ارسطویی در بوطیقا با الگوی محاکات روایی قصص قرآنی، همسانی ها و ناهمسانی هایی دارد. اول، در قصص و بوطیقا، موتوس هم معنای داستان و قصه دارد، هم نحوه داستان پردازی و قصه گویی. در قصص قرآنی نیز واژه قصص هم معنای متعارف قصه و داستان دارد هم بهترین شیوه داستان گویی که در عبارت «احسن القصص» آمده است. در عین حال، محاکات دراماتیک در بوطیقا از حیث شیوه تقلید (موتوس) و موضوع (اتوس) و اندیشه (دیانوئیا) و وسیله (اُپسیس) و طول و اندازه و آغاز و میانه و فرجام و وحدت های سه گانه و تزکیه (کاثارسیس) و نقص تراژیک و تغییر سرنوشت از نیک سیرتی به بدسیرتی و دگرگونی در احوال شخصیت و بازشناخت با محاکات روایی قرآنی وجه مشترک و متمایز دارد. این مقاله ادعا می کند الگوی روایی قصص قرآنی در عین تناظر نسبی با برخی مؤلفه های الگوی دراماتیک پیشنهادی ارسطو برای تراژدی، وجوه خصیصه نمای خود را نیز دارد.
نظریه آستانگی و اشعار سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
247 - 270
حوزههای تخصصی:
سپهری در بسیاری از اشعار خود، از ورود و خروج هایی به عوالم شخصی با فضاهای خاص انتزاعی و تجریدی سخن می گوید؛ این اشعار روایت گر سفری باطنی، متضمن گذار (شکاف/گسست) از فضای اولیه (جامعه متعارف انسانی) و حضور در فضای ثانویه شهودی -به قصد استکمال روح و راحت جان- و سپس بازگشت به عالم اولیه است. این دسته اشعار سپهری، یادآور نظریه های فرهنگ شناسی مناسک و -به گونه ویژه- دیدگاه آستانگی است. مسئله اصلی تحقیق حاضر، تحلیل تطبیقی نظایر این اشعار در هشت کتاب سپهری با نظرگاه آستانگی بوده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیل محتوای قیاسی است و از انجام آن این نتایج به دست آمد: سه مرحله مناسک گذار: پیشاآستانگی (تفکر انتقادی و گسستگی از فضای عادی اجتماعی)، درآستانگی (تمنای ارتقای موقعیت و درک فضایی بالاتر از نظم موجود-عادی اجتماعی) و پساآستانگی (بازگشت به وضعیت متعادل و بهنجار ابتدایی) طی فرایند تشکیل یافته از چهار گام عملیاتی: شکاف، بحران، عمل جبرانی و انسجام در گفتمان شعری سپهری قابلیت رهجویی و انطباق دارد. نیز اغلب ویژگی های درنظر گرفته شده برای آستانگی (نمادین بودن، فضامندی، ریخت مندی، میانگی، تجویزی، ایدئولوژیک، تعلیقی و هم پیوندی با اساطیر) در فضای آرمانی و استعلایی که سهراب آن را در شعر خود مفهوم سازی می کند، یافت می شود.