فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۵٬۹۸۷ مورد.
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
129 - 146
حوزههای تخصصی:
به واژه شأن در کتب متکلمان متقدم چندان توجه نشده است؛ اما متکلمان معاصر به تازگی به این اصطلاح توجه کرده اند. در این میان، شهید مطهری و علامه عسکری با تعریف شأن و تعیین مصادیق شئون به معناشناسی و مصداق یابی این اصطلاح پرداخته اند. ضرورت پرداختن به این مسئله ازنظر نیاز به تعیین دقیق چارچوب معنایی و مصادیق شأن و گسترش این عرصه علمی در مباحث امامت پژوهی تخصصی است. سؤال این است که معنا و مصادیق شئون پیامبر و امام از دیدگاه شهید مطهری وعلامه عسکری چیست. فرضیه مقاله این است که شهید مطهری و علامه عسکری چارچوب معنایی مشخصی برای شأن، ارائه و مصادیق آن را مشخص کرده اند. شأن در لغت به معنای امر و حال و کارهای بزرگ است و در اصطلاح قرآن و روایات، به معنای امور بزرگی است که بر عهده امام بوده و سزاوار اوست. شهید مطهری از اصطلاح شئون در معانی نزدیکی چون امور، کارها و سزاواری با اولویت «امور و کارها» استفاده کرده است. علامه عسکری در معناشناسی شئون با شهید مطهری هم عقیده بوده و شأن را به معنای «کار» دانسته و وظیفه اصلی پیامبر به معنای تبلیغ دین را از شئون جدا کرده است. شهید مطهری در کتب مختلف خویش در مجموع، شئون پیامبر را شامل مرجعیت دینی، قضاوت و حکومت دانسته و مصادیق حکومت، مرجعیت دینی، قضاوت و ولایت را شئون امام دانسته است؛ اما علامه عسکری به مصادیقی چون تبلیغ قرآن، خلافت، اقامه جماعت، برپاداشتن احکام اسلامی و ایجاد جامعه اسلامی و حکومت عادله به عنوان شئون پرداخته است. درمجموع، هر دو متکلم با اختلاف عبارات، در مصادیقی چون حکومت و مرجعیت دینی به عنوان شئون امام اتفاق نظر دارند.
تغییر جنسیت و امکان آن از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
173 - 201
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات امروز جامعه که حاصل عصر مدرنیته است، تغییر جنسیت افرادی است که بدنی کاملاً مردانه یا زنانه دارند، اما به علت احساس گرایش های جنس مخالف در خود، نفس خویش را مخالف بدن پنداشته و در اصطلاح «ترنس» نامیده می شوند. این پدیده امروزه به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تا حدودی مقبولیت یافته و حتی به لحاظ فقهی و حقوقی نیز در حال پذیرفته شدن است، اما به راستی آیا تغییر جنسیت از منظر عقلی و فلسفی، ممکن است؟ فلسفه اسلامی بخصوص حکمت متعالیه مباحثی ارزشمند راجع به نفس و بدن و رابطه آن ها دارد که می تواند ما را در شناخت و مواجهه با این پدیده راهنمایی کند. در این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با استفاده از علم النفس فلسفه اسلامی تغییر جنسیت را واکاوی کرده و به این نتیجه رسیده ایم که تغییر جنسیت یا اساساً ممکن نیست یا در فرض امکان وجیه و منطقی نیست. اگر نفس همچون بدن دارای جنسیت باشد، جنسیتش از باب سنخیت فاعل و فعل یا قابل و مقبول ضرورتاً مطابق با بدن است و با تغییر بدن، نمی توان، حقیقت نفس و جنسیت آن را تغییر داد و اگر نفس فاقد جنسیت باشد، ترنس به لحاظ بدنی، کاملاً مرد یا زن است وادعای وجود روحی مخالف جنسیت بدن، معقول و پذیرفتنی نیست.
تجلی وحدت وجود در سوره توحید با تحلیل عناصر زبانی بر اساس سبک شناسی ساختارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
203 - 236
حوزههای تخصصی:
با رشد و گسترش مباحث زبان شناسی، دانشمندان اسلامی بر اساس مبانی کلامی، فلسفی و یا عرفانی خود به بیان جنبه های اعجاز قرآن پرداخته اند. در راستای این هدف مقاله ی حاضر بر اساس سبک شناسی و با روش توصیفی-تحلیلی در سطوح آوایی، معنایی، بلاغی و ترکیبی به بیان این مسئله می پردازد که چگونه ابزارهای زبانی می توانند وحدت از دیدگاه عارف و حکیم را نشان دهند. این مقاله با بررسی نظام زبانی در سطوح مختلف آوایی، همانند حرف دال که دارای صفت قلقله است که تقابل سکون (وحدت) و حرکت (کثرت) در آن منجر به ظهور حرف می شود، در سطح بلاغی جملات آغازین کلام (قوس نزول) به صورت «فصل» و جملات پایانی کلام (قوس صعود) به صورت «وصل» آمده است و تقابل در سطح معنایی کلمات مثل دو واژه «لم یلد» و «لم یولد» که در سطح ظاهر (معلوم و مجهول) و معنا تقابل دارند و در هر دو کلمه با این که سخن از تولید و تقابل (کثرت) است، «هو» مستتر نهفته است همچنین در سطح ترکیبی آغاز کلام با «هو» و پایان آن نیز با «ه» در «له» که بر اساس چینش اصلی کلام در آخر قرار می گیرد که هر دو، نظام حرکتی از وحدت به کثرت و کثرت به وحدت را تداعی می کنند. پس مهم ترین دست آورد این مقاله بدین صورت است که ابزارهای زبانی موجود در آیه، «وحدت در کثرت» را نشان می دهد و بیانگر جمع (وحدت) بین تقابل ها (کثرت) و شکل گیری نظام دایره واری است که از وحدت به کثرت «إنا لله» و دوباره به وحدت بازمی گردد: «إنا إلیه راجعون». عارف با رسیدن به این وحدت سکون یافته و به مقام حیرت می رسد.
ماهیت ایمان در هندسه فکری و معرفتی استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
37 - 61
حوزههای تخصصی:
بحث از ایمان در اعصار مختلف و نزد آدمیان، کاشفیّتِ درون گرایانهْ به نحو نقلی از حقیقت را دارد که از گذشته تا اکنون، مورد توجه دینداران، اندیشمندان و دانشمندان بوده است. مسئله ایمان از این جهت مهم است که نخست در جوامع مقیّد دین مدار، سبب تقسیم جامعه به «با ایمان و بی ایمان» می گردد و دوم با شناخت ماهیت آن، سعادت و نجات یا شقاوت و نگون بختی بشر، تصویر می گردد؛ که اگر این تصویر صحیح نباشد، حیات مادی و اخروی آدمیان با مخاطراتی در عقیده و عمل مواجه می گردد.مسئله اصلی این پژوهش استخراج نظرات استاد مرتضی مطهری در باب ایمان است. برای این مهم با رجوع به آثار مکتوب ودست اول از استاد مطهری، نظرات ایشان در مسئله ایمان، استخراج، دسته بندی و نتیجه گیری گردید. در آثار ایشان بصورت گسترده به مقوله ایمان پرداخته شده است و ایشان ایمان را لفظاً از ریشه «أمن« به معنای اطمینان و عدم ترس در قلب می داند و ماهیت آن را علاوه بر کارکرد اجتماعی، آرامش بخشی در زندگی می دانند، که پشتوانه تمام فضایل است. لذا ماهیت ایمان از دیدگاه ایشان فردی و اجتماعی است. از نظر ایشان متعلّقِ ایمان در غیب خلاصه می گردد؛ همچنین زیستنگاه ایمان را فطرت بشر می دانند.استاد مطهری برای ایمان خصوصیات و آثار عینی قابل توجهی را در نظر دارد. در نهایت ایمان طرح شده در اندیشه مطهری حوزه های درون و برون افراد، و حوزه های منقول و معقول وحی را نیز در بر می گیرد.
ملاکات حجیت معرفت شناختی تجربه دینی با تأکید بر دیدگاه ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نسیم خرد سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
177 - 192
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی، ملاک های حجیت معرفت شناختی تجربه دینی را با تأکید بر اندیشه ابن عربی مورد بررسی قرار می دهد. ابتدا به تصویری اجمالی از تجربه دینی پرداخته و سپس به این نکته توجه می شود که با چه ملاک و میزانی می توان بر تجربیات دینی صحه گذاشت؟ آیا تجربه دینی می تواند خدا و حتی حقیقتی مانند "تجرد روح-من" را اثبات کند و استدلال یا شاهد و دلیلی بر وجود خداوند و روح مجرد باشد، به طوری که انسان بتواند اعتقاد خود به خدا و تجرد روح را بر آن استوار کند و اساس دینداری متدینان قرار گیرد؟ تجربه ها در رتبه واحدی نیستند، بلکه به سه قسم درجه بندی می شود؛ تجربه دینی عامه مؤمنان، تجربه عرفانی عارفان و تجربه معصومان. در حجیت معرفتی تجربه معصومان و تفسیر و تعبیرشان هیچ خطایی نیست، بلکه برترین نوع و بالاترین درجه معرفت است؛ اما در تجربه دینی متدینان و عارفان، عروض خطا ممکن است و چون تجربه های غیر معصوم، مصون از خطا نیست، برای داوری صحت و سقم مکاشفات و مدعیات تجربه گرایان و عارفان، معیارهایی لازم است که متقن و مطمئن باشد. در نگاه ابن عربی، مؤسس و بنیانگذار عرفان نظری، با توجه به آثار و تألیفاتش، به ویژه فتوحات و فصوص الحکم و برخی از نوشته های دیگر، گزارش تجارب به دو صورت از طریق معصوم و از طریق غیر معصوم میسر است که هر کدام با شرایطی، حجیت و اعتبار دارند. نگارنده در صدد است این مسئله را مورد بررسی و زوایای بحث را مورد کاوش قرار دهد.
گونه شناسی یقین و نسبت آن با تعریف و شرایط یقین در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
35 - 50
حوزههای تخصصی:
فلسفه بر دانشی یقینی استوار است و فارابی، در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، توجه بسیاری به «یقین» داشته است. از یکسو، تعاریف و شرایطی که او برای یقین معرفی کرده، به اندازه یی سختگیرانه و حداقلی است که بسیاری از دانسته های بشری و حتی ادراکات حسی را از دایره یقین بیرون میگذارد؛ از سوی دیگر، در مواضعی از آثارش، گونه هایی مختلف از یقین را برشمرده که گویی با تعریف وی از یقین، و شرایط حصول یقین در نظر وی، پیوند چندانی ندارد. این نوشتار با روش تحلیل توصیفی و تحلیل انتقادی، درصدد پاسخ به این پرسش است که گونه شناسی یقین در فلسفه فارابی، چه نسبتی با تعریف و شرایط یقین از دیدگاه وی دارد، تا بدین ترتیب، تعارض درباب مسئله یقین در اندیشه فارابی مرتفع گردد. در این راستا، نخست تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه فارابی بررسی شده و در ادامه گونه های یقین نزد فارابی و ارتباط آن با تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه وی، تحلیل میگردد. این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه واقع گرایانه فارابی درباب یقین، موجب شده تا در کنار تعریف سختگیرانه از یقین تام، نوعی تشکیک عامی در گونه های یقین را نیز برسمیت بشناسد و بدین ترتیب، راهی برای فرو نرفتن بخش بزرگی از دانسته های بشری در شک و تردید، فراهم آورد.
بررسی انتقادی نظریه «انکشاف» و ارائه نظریه «انفطار» درباب حصول علم بر اساس آثار و مبانی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
چگونگی تحقق علم در نفس ناطقه انسان از محوریترین مباحث معرفت شناسی است. این مهم، بر اساس مبانی صدرایی، بویژه اصل نظام توحیدی ذات مظاهر یا همان وحدت شخصی وجود ، تبیینی نو بخود گرفته که نظریه «انکشاف» جدیدترین نظریه در اینباره است. اما بر نظریه «انکشاف» نقدهایی وارد شده که عبارتند از: خلط میان نفس کلیه و نفوس جزئیه؛ عدم بساطت تام نفوس جزئی، نقض بساطت با بطون و ظهور، عدم استکمال نفس، تبیین ناپذیری علم اجمالی و تفصیلی، منافات بساطت با وجود حجابها. مقاله حاضر، با بازخوانی دقیق آثار صدرایی و توجه خاص به نوآوریهای وی در موضوع نفس، ضمن رفع نقد وارده بر نظریه «انکشاف»، به نظریه یی جدید رسیده که آن را «انفطار» نام نهادیم. تقریر کلی نظریه «انفطار» چنین است: نفس انسان بر اساس تجرد، بساطت و اشتداد وجودی حاصل از حرکت جوهری، وجود واحد سیال اتصالی است که هر «آن»، در صیرورت است؛ بهمان نحو که خود نیز صیرورت و نمودی از نفس کلیه الهی است. هر مرحله از این صیرورت، نحوه یی از حصول علم است که با نظر به نوع معدات، حصولی یا حضوری خوانده میشود. «انکشاف»، ناظر بر «بودن» است اما «انفطار» مبین «شدن و شکوفایی» خواهد بود.
پژوهشی درباره انسان شناسی اثولوجیا از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
اثولوجیا انسان شناسی را در قوس نزول و قوس صعود بررسی می کند در قوس نزول انسان عقلی، انسان نفسی، و انسان حسی و در قوس صعود، بازگشت این مراتب انسانی به موطن اصلی را تبیین می کند. مسئله این نوشتار بررسی خوانش ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیاست. مراتب انسانی در اثولوجیا چگونه با قرائت و خوانش صدرایی از مراتب انسانی سازگار است؟ آیا می توان از تأثیرپذیری ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیا سخن گفت؟ ملاصدرا در آثار مختلف مانند اسفار، شواهد الربوبیه، مفاتیح الغیب و تفسیر قرآن کریم انسان شناسی اثولوجیا را انعکاس داده است. ملاصدرا با مبانی فلسفی-اسلامی خود یعنی حرکت جوهری، و تشکیک وجود و نفس واحده و نگاه قرآنی به مسئله انسان، انسان شناسی اثولوجیا را در مراحل قوس نزول و صعود تبیین کرده است؛ درواقع بازخوانی ملاصدرا از انسان شناسی اثولوجیا بازخوانی انتقادی برمبنای فلسفه اوست. و به نتایج متفاوتی از اثولوجیا می رسد. این نوشتار به روش توصیفی و تحلیلی است.
تبیین «تصور» در جایگاه مقسم، قسم و قسیم از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
21 - 34
حوزههای تخصصی:
در تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق، علاوه بر اینکه یکی از اقسام، «تصور» است، مقسم نیز «تصور» است. قواعد تقسیم اقتضا میکند مقسم و قسم از لحاظ مفهومی، عین یکدیگر نباشند، از اینرو، برای دفع اشکال «اتحاد قسم و مقسم» یا «انقسام شیء به خود و غیر خود»، باید «تصور»ی که در مقسم است با «تصور»ی که در قسم است، تفاوت داشته باشد. این مقاله مهمترین تبیینهای منطقدانان مسلمان از این مطلب را بررسی کرده و مواجهه ملاصدرا با دیدگاه آنها را تحلیل نموده است. همچنین بر اساس عبارات ملاصدرا و نیز مبانی حکمت متعالیه، تصور در سه جایگاه قسم، قسیم و مقسم در دو مقام تبیین شده است: یکی مقام تقرر ماهوی که مقتضای تقسیم تصور (مطلق علم حصولی) به دو قسم بسیط «تصور» و «تصدیق» است و چیستی آن دو را مشخص میکند و دیگری مقام تحقق و وجود، که ابتنای تصدیق بر تصورِ قسمی را نشان میدهد و مستفاد از عبارات ابن سیناست.
مقایسۀ سه مرحلۀۀ استکمال نفس نزد ابن طفیل و شیخ اشراق: کودکی تا بلوغ نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
113-131
حوزههای تخصصی:
مسئله استکمال نفس و رسیدن انسان به سعادت از مباحثی بوده است که در بین فلاسفه ی اسلامی از جمله ابن طفیل و شیخ اشراق حائز اهمیت فراوانی بوده است. این فیلسوفان در باب استکمال نفس، مراحل و شرایط و مقدماتی را ذکر نموده اند. همین امر نشان از توجه فیلسوفان اسلامی به بحث سلوک و عرفان عملی دارد. از آنجا که تحقیق درباره نفس و غایت و کمال او تاثیر عمده ای بر نگرش انسان به زندگی دارد و موجب اصلاح رفتار و اعمال انسان ها می گردد، در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی بدنبال مقایسه میان نظر ابن طفیل و سهروردی در باب استکمال نفس و نحوه رسیدن به سعادت حقیقی هستیم. بر اساس یافته های این پژوهش، طبق دیدگاه ابن طفیل و شیخ اشراق، استکمال نفس انسانی در گرو گذر از سه مرحله است که در برخی از آنها مشابهت هایی یافت می گردد. هرچند وجوه افتراق نیز دیده می شود. بر این اساس مرحله اول به زعم هر دو فیلسوف خودآگاهی می باشد. اما مرحله دوم از نظر ابن طفیل تشبه به اجسام سماوی و نفوس فلکی است که یکی از مراحل استکمال نفس و رسیدن به سعادت است، همچنین مرحله دوم از نظر سهروردی مراجعه به طبیب روحانی است. اما مرحله سوم نزد ابن طفیل ارتباط مستقیم با واجب الوجود معرفی شده است در حالیکه این مرحله نزد شیخ اشراق اتصال به آفتاب جهان افروز معرفی شده که هم قابل تحلیل به عقل فعال است و هم واجب الوجود. نهایتا بررسی نظر این دو فیلسوف ما را به این نتیجه می رساند که سعادت در گرو علم و عمل توأمان می باشد که از علم به خود شروع و با وصول به ماورا طبیعت ختم می شود.
سنجش نظریه «اتحاد وجودی و تغایر تحلیلی جوهر و عرض» استاد فیاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
25 - 38
حوزههای تخصصی:
در باب رابطه وجودی جوهر و عرض، دو دیدگاه کلان وجود دارد: اتحاد وجودی و تغایر وجودی. استاد فیاضی با اتخاذ مبانی خاص در باب معنا، مفهوم و مصداق، نظریه «اتحاد وجودی» را تقویت کرده است. وی برای دیدگاه مذکور از یک مبنای عام، یک دلیل و یک مؤید بهره برده است. مبنای عامِ دیدگاه مذکور این است که «تعدد معانی مستلزم تعدد وجود نیست» و در نتیجه، یک وجود می تواند مستجمع معانی متعدد شود و معنی در دیدگاه استاد فیاضی محکی مفهوم است و موطن آن همان جایی است که مصداق آن مفهوم واقع است. مدعای مورد بحث مردود است؛ زیرا نه شاهد یادشده قابل قبول است و نه مبنای نظریه مذکور (یعنی نظریه «معنی» به شکلی که در این دیدگاه مد نظر است) صحیح است و نه دلیل ادعاشده را می توان پذیرفت.
نقش تمثیل آینه در تبیین مسائل وجودشناسی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
71 - 90
حوزههای تخصصی:
آینه بعنوان یک مصنوع و پدیده یی شگفت انگیز، همواره برای تبیین مسائل عرفانی، مورد توجه اندیشمندان مسلمان بوده است. هنر ملاصدرا در حکمت متعالیه، استفاده از تمثیل آینه در تبیین یافته های وجودشناسانه خود است. این نوشتار که با روش تحلیل محتوا و کتابخانه یی نگاشته شده، درصدد تبیین چگونگی استفاده ملاصدرا از تمثیل آینه در تبیین مسائل و یافته های فلسفی است و نشان میدهد که صدرالمتألهین بطور عمده به یازده ویژگی آینه برای تبیین بسیاری از مسائل غامض فلسفی تمسک جسته است که عبارتند از: 1) وجود صور در آینه عین وجود خود آینه نیست، اگرچه صور در آینه موجودند؛ 2) نمایشگری آینه؛ 3) سلب نمایشگری بر اثر زنگارپذیری و وجود مانع و حائل؛ 4) تأثیر جهت و وضعیت آینه در مشاهده شیء خارجی؛ 5) وجود تبعی و بالعرض داشتن صور مرئی در آینه؛ 6) تطابق صور در آینه با شیء خارجی؛ 7) وارونه نمایی آینه؛ 8) ظرفیت متنوع آینه در دریافت نور و صور؛ 9) قابلیت نوردهی آینه؛ 10) مرئی بالذات نبودن آینه؛ 11) شدت و ضعف در نمایشگری آینه. این ویژگیها باعث شده است تا تمثیل آینه در تبیین مسائلی همچون علم خداوند به مخلوقات، نسبت خداوند به موجودات، وحدت وجود در عین تعدد وجودات، فناء فی الله و عبادت حقیقی، معیت خداوند با موجودات، معرفت خداوند، نسبت وجود و ماهیت، نسبت دنیا و آخرت، زیبا دیدن امور فناپذیر، تجرد صور ادراکی، مشاهده حقایق، شرایط و موانع نفس در ادراک حقایق، خلود اهل نار، مسئله شفاعت، نسبت بدن اخروی و بدن دنیوی، نسبت نفس و بدن و... کارآمد باشد.
تحلیل و تطبیق تاریخی از مسئله خیر و شر در حکمت ایرانی، اشراقی و صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق و تحلیل صحیح افکار و آرای حکمای اسلامی، وابسته به شناسایی و زمینه ها و عوامل پیدایش اندیشه ها و اثرپذیری آنان از خردورزی پیشینیان است. انسان شناسی یکی از مواریث حِکمی ایران باستان است که بن مایه های آن در آرای حکیان مسلمان و فلسفه آنان (فلسفه مشاء، فلسفه اشراق و حکمت صدرایی) مشاهده می شود؛ ازاین رو، تحلیل فلسفی خیر و شر در حوزه انسان شناسی ، ناظر به معنای خیر و شر در حکمت ایران باستان است که اهمیت بسزایی داشته است. در این نوشتار برای تأیید و صدق این گفتار، مبانی فلسفی برگرفته از خیر و شر در حکمت ایرانی با حکمت اسلامی بررسی تحلیلی تطبیقی شده است. روی آوردی که حاصل آن، گواه از وجود نقاط مشترک فلسفی در تطبیق تاریخی مبانی حکمی ایرانی ، اشراقی و صدرایی دارد؛ اشتراکاتی چون، اشتراک مفهوم خیر و شر (نور و ظلمت)، وجود اختیار انسان و مختاربودن وی در پیداش خیر و شر و اینکه فرشتگان مصادیق خیر و شیاطین مصادیق شر هستند، به تمامی گواه بر سیر تاریخی اندیشه خیر و شر به لحاظ وجودشناسی و معرفت شناسی از حکمت ایرانی تا صدرایی است.
بررسی چیستی و مختصات معقول ثانی فلسفی در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
101 - 126
حوزههای تخصصی:
معقولات به عنوان ابزار تفکر در فلسفه، نقش محوری درمباحث این علم برعهده دارند. در این میان، به ویژه معقولات ثانی فلسفی در جهت تحقیقات و تحلیلی های فلسفی از اهمیت مضاعفی برخوردارند. این امر به خصوص در حکمت متعالیه که حقایق را از منظر واقعیت عینی و نه از دریچه ذهن مورد تحلیل قرار می دهد بسیار مورد توجه است. در این جهت، ملاصدرا به جهت اهمیت این بحث، نگاه ویژه ای به معقول ثانی فلسفی دارد و تبیینی متفاوت از نظر مشهور عصر خود در معقول ثانی فلسفی ارائه داده است. به جهت فاصله گرفتن ملاصدرا از نظر مشهور و رهزن بودن برخی عبارات ایشان در استفاده از اصطلاح معقول ثانی، فلسفه ورزان متأخر، در فهم و ارائه این بحث دچار تشتت شده اند و برخی حتی نظرهای متناقضی مطرح کرده اند. از این رو در این مقاله در ضمن بررسی برخی از این نظرها، به بررسی چیستی و مختصات معقول ثانی فلسفی در دیدگاه ملاصدرا پرداخته ایم. از نتایج این بحث، یافتن فهم صحیح از حکمت متعالیه و به خصوص از مسائلی است که مبتنی بر مبنای ملاصدرا در بحث معقول ثانی فلسفی در حکمت متعالیه ارائه شده است.
تحلیل و تبیین افعال و ملکات نفسانی و تاثیر متقابل آن در اندیشه ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
63 - 90
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، افعال و ملکات نفسانی و تاثیر متقابل آن دو از منظر نظام فلسفی حکمت متعالیه بحث می شود و آشکار می گردد که رابطه افعال و ملکات دو سویه است و روی هم دیگر تاثیر متقابل می گذارند. ملاصدرا صدور فعل ارادی را مبتنی بر مبادی خاص می داند و باور دارد، در انسان عقل عملی خاستگاه اصلی صدور افعال است و در حیوانات وهم و خیال این کارکرد را دارند. ملکات نیز در اثر تکرار فعل و ممارست تحقق پیدا می کنند و بعد از تحقق در صدور افعال نقش دارند. درواقع، افعال و ملکات هر کدام در خلق دیگری تاثیرگذار می باشد. البته افعال و ملکات انواع و مراتب مختلف دارند و مانند خود نفس دچار شدت و ضعف هستند. نفس انسان در هر مرتبه ای افعال و ملکات مخصوص خود را دارد و متناسب با جایگاه وجودی خود قادر به انجام امور می شود و در اثر ممارست زیاد اخلاق متناسب با همان درجه وجودی را در نفس خود نهادینه می سازد. با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، چیستی، نحوه شکل گیری، انواع فعل و ملکه و تاثیر متقابل آن دو مورد بحث و ژرف نگری قرار می گیرد. مطمئنا التفات به نفس انسانی از حیث افعال و ملکات ابعاد متفاوت تری از حقیقت نفس را برجسته خواهد کرد، به ویژه، اینکه اثر و مقاله ای مستقیما بدان نپرداخته است، لذا بحث از این موضوع ضرورت پیدامی کند.
فلسفه در ساحت عمل؛ از مهارت های فکری تا زیست فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یونانیان باستان با استفاده از تمثیل پرکردن ظرف و برافروختن شعله، میان دو گونه یا دو معنای آموزش تمایز نهاده اند. قبول این تمایز و رجحان معنای دوم، توجه اندیشمندان را به ساحت های مختلف آموزش (به ویژه ساحت عمل) و ارائه الگوهای متناسب با آن معطوف نموده است. تطبیق این امر بر فلسفه و تعیین قلمرو ساحت عمل در این دانش محور تحقیقات فزاینده ای است که نتایج آنها را میتوان در دو حوزه مهارتهای فکری و زیست فلسفی سامان داد. مقاله حاضر به منظور ارائه تبیینی جامع از ساحت عمل در فلسفه در دلالت اول (مهارتهای فکری) به بررسی دو فهرست پیشنهادی و تلاش جهت سامان بخشی به اختلاف نظرها و در دلالت دوم (زیست فلسفی) به توضیح انگاره فلسفه به مثابه روش زندگی و جریانهای برخاسته از آن مانند مشاوره فلسفی و فلسفه درمانی می پردازد. در پایان ساحت عملی فلسفه به مثابه هرمی مشتمل بر مهارتهای فلسفی در سطح پایین، زیست فلسفی در سطح بالا و سایر کنش های مرتبط با فلسفه ورزی در سطوح میانه ترسیم می شود.
حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و برخی از معاصران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
93 - 106
حوزههای تخصصی:
بحث حمل از مسائل مهم در فلسفه و منطق است. حمل بمعنای اتحاد میان موضوع و محمول است. از نظر ملاصدرا، ملاک اتحاد منحصر در وجود است؛ از همینرو، تلقی وی از دو حمل اولی ذاتی و شایع صناعی، با دیگران متفاوت است. این دو حمل در نظام حکمی ملاصدرا، برای بیان برخی مباحث وجودشناسی کارساز نبود و در تبیین رابطه بسیط حقیقی با ممکنات، باید از حملی استفاده نمود که سازگاری تامّ با مبانی حکمت متعالیه داشته باشد. بنابرین، صدرالمتألهین نوع سومی از حمل، موسوم به حمل «حقیقت و رقیقت» را مطرح نمود. در این نوع حمل، «حقیقت»، اصل و منشأ پیدایش و ظهور همه اشیاء و مظاهر است و اشیاء، «رقیقه» های آن «حقیقت» بشمار میروند. در این مقاله به ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت که آن را از دیگر اقسام حمل متمایز میسازد، خواهیم پرداخت. در ضمن، درصدد پاسخگویی به برخی پرسشها هستیم: آیا میتوان حمل حقیقت و رقیقت را قسم سومی از حمل دانست یا خیر؟ چنانکه برخی آن را زیر مجموعه حمل شایع صناعی دانسته اند. آیا بنا بر وحدت شخصی وجود، این حمل در صفات فعلی خداوند جریان دارد یا خیر؟ چنانکه عده یی این حمل را در صفات فعلی حق نامعتبر دانسته اند و به قسمی چهارم از حمل، با عنوان حمل ظاهر بر مظهر، قائل شده اند. سرانجام، در این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، با تبیین ویژگیهای حمل حقیقت و رقیقت، مشخص خواهیم کرد که این حمل، قسمی سوم از حمل است و در صفات فعلی حق تعالی نیز بنا بر وحدت شخصی وجود، جریان دارد.
چیستی علوم انسانی اسلامی از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
33 - 60
حوزههای تخصصی:
ایده علوم انسانی اسلامی چندین دهه است که در حوزه های معرفتی جهان اسلام مورد بحث و بررسی است. در این راستا آیت الله جوادی آملی از جمله اندیشمندانی است که در بستر حکمت و فلسفه اسلامی درباره این موضوع ضمن مباحث مختلف دیدگاه خویش را ارائه داده است. ایشان از رهگذر عبور از تلقی تجربه گرایانه به علم و علوم انسانی نافی تقید علم در معنای حسی و تجربی است و معتقد است هویت علم و از جمله علوم انسانی در انکشاف آن نسبت به معلوم است. ایشان با تمایز میان دو دسته معلومات در علوم طبیعی و علوم انسانی، معیار اسلامی بودن علوم انسانی را علاوه بر انکشاف علم نسبت به معلوم، تطابق موضوع با اراده تشریعی خداوند می داند، بدین صورت که اگر موضوع علوم انسانی در نسبت با اراده تشریعی خداوند در نظر گرفته شود و علوم انسانی متکفل بررسی چنین موضوعی باشد، علوم انسانی اسلامی محقق خواهد بود.
تحلیل رابطه توحید عملی و تاب آوری اجتماعی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
84 - 101
حوزههای تخصصی:
افزایش سازگاری و تاب آوری در برابر حوادث طبیعی یا انسانی و بررسی عوامل دخیل در آن یکی از دغدغه های دیرین بشر است. از آنجا که باور توحیدی انسان نقش مستقیم در انعطاف و تاب آوری او در مواجهه با رویدادهای زندگی دارد، این مقاله درصدد بررسی رابطه توحید در عمل و میزان تاب آوری انسان با تکیه بر نظرات آیت الله مصباح برآمد. شیوه داده پردازی این پژوهش، کتابخانه ای و بر اساس روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی، مظاهر توحید در عمل در جهت افزایش تاب آوری یک اجتماع، در سه محور کلی «تعامل سازنده با افراد جامعه» و «تواصی به مکارم اخلاقی و ارزش های انسانی» و «توجه به معناداری و هدفمندی زندگی» طرح می شود. تعامل، ناظر بر مشارکت های عملی اجتماعی بر مدار توحید است که از طریق «حفظ وحدت جامعه»، «رعایت حقوق و مصالح اجتماعی خود و دیگران» و «تأمین کرامت و عزت نفس نیازمندان» منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی می گردد و تواصی نیز ناظر به مشارکت های کلامی بر مدار توحید است که با نظارت رهبران دینی از طریق توجه دادن مردم به امیدواری به الطاف الهی و تواصی افراد جامعه به حق، صبر و ترحم موجب تاب آوری بیشتر می شود و در نهایت توجه به معناداری و هدفمندی زندگی که بر مبنای توحیدی با توجه به قضا و قدر و حکمت های الهی جهت تدبیر عالم و موقتی دانستن دنیا و اصالت آخرت همراه خواهد بود، عوامل افزایش تاب آوری یک اجتماع را فراهم می آورد.
دشواره جریان تواتر در امور نامحسوس؛ برون شدی معرفت شناختی با تأکید بر مبانی منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
159 - 177
حوزههای تخصصی:
منطق دانان متواترات را ازجمله یقینیات برشمرده اند. آنان حصول یقین ازطریق تواتر را مشروط به جریان تواتر در حوزه محسوسات دانسته اند؛ به این معنا که آنچه به طور متواتر نقل شده است، درصورتی مفید یقین است که به امری محسوس تعلّق داشته باشد. آنان با این شرط، تواتر امور معقول را کنارزده و آن را مفید یقین ندانسته اند. مسئله اصلی نوشتار کنونی بررسی جریان تواتر در حیطه امور نامحسوسِ مشهود، مانند تجربیات نزدیک به مرگ، است؛ اموری که نه محسوس اند تا تواتر آن ها به اتفاق منطق دانان مفید یقین باشد و نه ازطریق تفکر و استدلال به دست آمده اند تا گزارش متعدد آن ها به اتفاق ایشان یقین منطقی نداشته باشد؛ بلکه بدون وساطت حواس ظاهری و تفکر، مشهود و معلوم به علم حضوری انسان اند. آیا نقل متعدد این چنین وقایعی ازمنظر منطق سینوی و مبانی آن، همچون تواتر امور محسوسْ مفید یقین منطقی است؟ روشن است که قبول حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود زمینه را برای به کارگیری آن ها در مقدمات برهان فراهم می سازد. نوشتار پیشِ رو با تحلیل روند حصول یقین در تواتر محسوسات ازمنظر منطق سینوی و با تبیین بازگشت متواترات به مجرّبات سپس به اولیات، می کوشد امکان حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود را اثبات کند.