فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵٬۹۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
در حل مسئله حجیت غیری شهودات عرفانی و تعمیم آن ها در حق غیرعارفان یکی از راهکارهای مطرح شده بهره گیری از تواتر آن ها است. بر اساس این راهکار چنین ادعا می شود که برخی از مشهودات عرفان نظری را می توان از قبیل متواترات دانست که به دفعات و توسط عارفان مختلفی شهود و گزارش شده اند. این راهکار که در فلسفه ملاصدرا نیز به تبع سهروردی موردتوجه قرار گرفته، از جهاتی می تواند از بهترین راه حل ها در حل مسئله یادشده تلقی شود، اما بااین حال، حتی در پژوهش های اخیر حوزه فلسفه عرفان و دین هم تفاصیل و جزئیات آن به صورت کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند. از این رو این نوشتار درصدد آن است تا بر پایه تحقیقی نظری و با روش داده پردازی توصیفی-تحلیلی استدلال به تواتر را به صورتی منطقی صورت بندی کرده، مهم ترین اجزا و پیش فرض های آن را موردتوجه قرار داده و اصلی ترین چالش هایی را که ممکن است در این محورها ایجاد مانع کنند، متذکر شود. بر اساس یافته های این پژوهش مراحل لازم برای دستیابی به هدف موردنظر شامل این مباحث است: اثبات حجیت ذاتی شهود، امکان ثبوتی اشتراک در تجربه های عرفانی، اثبات وقوع این اشتراک نظر (در دو بخش فرعی ترِ وجود مقتضی و رفع مانع)، اثبات تحقق تواتر با شروط لازم و کافی آن در مسئله، حجیت و اعتبار خود تواتر، و در نهایت اثبات کارآیی تواتر معتبر در حل مسئله موردنظر. با این تفاصیل اگر ادعای تواتری در یک شهود عرفانی بتواند از مراحل فوق به موفقیت عبور کند در حق غیرعارفان نیز حجت بوده و برای آن ها نیز معتبر خواهد بود.
متافیزیک کلام الهی؛ هستی شناسی وحی در منظومه کلامی معتزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
5 - 38
حوزههای تخصصی:
در دوره میانه، بعد از توحید الهی، یکی از مهم ترین موضوعات مورد اختلاف فرق اسلامی بحث درباب ماهیت کلام الهی بود که هردوی معتزله و اهل حدیث آن را صوت و لفظ می دانستند با این تفاوت که کلام الهی نزد معتزله حادث و مخلوق خدا بود و نزد اهل حدیث، قدیم و غیرمخلوق. پایان این منازعه نه با منطق عقل و استدلال بلکه با قدرت و زور به محنت قرآن انجامید. فرجام ایدئولوژیک این ماجرا، مسائل بسیاری را بدون پاسخ باقی گذاشت که پرداختن به آن راه گشای بسیاری از مسائل دیگر خواهد بود. نظریه کلام الهی نزد معتزله مبتنی بر متافیزیک خاصی است که از رهگذر تبیین نوع رویکرد متافیزیکی به آن، می توان به فهمی بهتر از کلام الهی نائل شد این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی می کوشد رویکرد متافیزیکی معتزله به کلام الهی را درقالب چند مسئله به ترتیب منطقی بیان کند که ماهیت کلام الهی چیست؟ آیا امری هستی شناختی است یا معرفت شناختی و معناشناختی؟ دارای معانی واقعی است؟ امری انسانی است یا الهی؟ کلام الهی چه نسبتی با تاریخمندی دارد؟ رابطه ادیان با یکدیگر چگونه است؟ به طور خلاصه، کلام الهی، فعل گفتاری خداوند است که به لحاظ فاعلی، دو-عاملیتی و به لحاظ فعل بودن، چند-عملی است که از جهت منشأ صدور قصد، الهی و از جهت منشأ صدور لفظ، انسانیْ است و از سه جهت زبانی، فلسفی و کلامی، حادث و تاریخمند است و بر مبنای آن، رابطه ادیان ابراهیمی، به لحاظ ماهوی، استقلالی است.
بازخوانی تطبیقی محرک نخستین و ویژگی های آن از دید ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
95 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از محوری ترین موضوعات فلسفه، حرکت می باشد که تأثیرات شگرفی در دیگر علوم داشته است. در کنار تبیین حرکت از سوی فلاسفه، نیاز آن به محرک، مهم ترین بخش این موضوع است. فیلسوفان همواره دو نگاه به این امر داشته اند. برخی حرکت را در جهان هستی رد می کنند و به ثبات و سکون معتقدند و برخی دیگر، جهان هستی و پدیده های آن را پیوسته در حال حرکت می دانند. ارسطو و ابن سینا با روش برهانی و عقلانی، به تبیین حرکت در جهان هستی و پدیده های آن پرداخته و محرک حرکت را عاملی بیرونی در نظر می گیرند که خود دچار دگرگونی نیست و علت حرکت دیگر پدیده هاست و آن را محرک نخستین می نامند. در دیدگاه هر دو، شوق و اشتیاق پیوند میان متحرک و محرک می باشد که ارسطو بر پایه ی آن تنها به محرک نخستین باور دارد و برای اثبات آن، برهان حرکت را می آورد؛ ولی ابن سینا افزون بر اینکه به محرک نخستین باور دارد و عامل حرکت بودن برای دیگر پدیده ها را برای آن تبیین می نماید، از محرک نخستین به عنوان خالق و علت موجِده یاد می کند و در این زمینه از ارسطو فاصله می گیرد. هر دو فیلسوف، محرک نخستین را سرمدی و جاودانه، واحد، بسیط، ضروری الوجود، زنده، سرچشمه ی خیر، نیکی، لذت و ابتهاج می دانند و این ویژگی ها را با دلیل و برهان برای آن اثبات می نمایند.
رویداد و چیستی آن از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
167-189
حوزههای تخصصی:
رویداد که در یک معنای عام، هر آن چیزی است که اتفاق می افتد، واقع می شود و یا رخ می دهد، در متافیزیک معاصر مقوله ای از مقولات جهان معرفی شده است. اگرچه اغلب متافیزیک دان ها وجود رویداد به عنوان یک مقوله را پذیرفته اند لکن در مورد چیستی آن اختلاف داشته و نسبت به تعریف آن رویکردهای مختلفی شکل گرفته است.بحث از رویداد و چیستی آن محدود به متافیزیک معاصر نبوده و در آثار فیلسوفان دیگر نیز قابل پیگیری است. برای این منظور توجه به رابطه و پیوند میان مفهوم رویداد (به معنای عام) و مفهوم تغییر و حرکت و در نظر گرفتن اینکه هر رویدادی معادل با حرکتی است، راهگشا است. اگرچه این معادل سازی از سوی برخی مورد اعتراض است لکن در این مقاله که پژوهشی بر مبنای اندیشه فیلسوف معاصر علامه محمدتقی جعفری است، قابل قبول نشان داده می شود. براساس همین رابطه میان رویداد و حرکت، چیستی رویداد در آثار جعفری پیگیری شده و مبتنی بر مبانی متافیزیکی او و نگاه متفاوتش به جوهر و عرض، رویداد در مقوله فعل یا انفعال تعریف جدیدی پیدا می کند.
ارزیابی ملاک های معرفت شناختی تمایز امر ذهنی و امر فیزیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
59 - 78
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی ذهن، ملاک ذهن مندی و تمایز امور ذهنی از امور غیرذهنی، از آغازگاه های فلسفه ذهن است. دسته ای از ملاک های تمایز امور ذهنی ملاک های معرفت شناختی است. این مقاله ملاک های معرفت مستقیم، دسترسی ممتاز خصوصی و خطاناپذیری و شفافیت را بررسی کرده است. به این ملاک ها اشکال هایی گرفته اند که نتیجه آنها جامع یا مانع نبودن آنها و ناکارآمدی شان در تمییز ذهنی از غیرذهنی است. به مدد تقسیم معرفت به «حصولی» و «حضوری» در فلسفه اسلامی، این ملاک ها بازتفسیر شده اند و بر این اساس، به اشکال های مزبور پاسخ گفته شده، به ویژه بر این نکته تأکید گردیده که معرفت حضوری به حالات ذهنی خطاناپذیر است و خطاهایی که در بازشناسی دقیق حالت ذهنی معمولاً روی می دهد، به حوزه بازنمایی های حصولی و مفهومی آنها مربوط است و بنابراین ملاک های معرفتی را نقض نمی کند. البته در نهایت، باید گفت: به نظر می رسد این گونه دسترسی های معرفتی مختص امور ذهنی نیست و بر این اساس، هرچند از برخی اشکالات و نقض ها برکنار است، ملاک های کاملی برای ذهن مندی و تمییز امر ذهنی از امر غیرذهنی به دست نمی دهد.
اصالت یا اعتباریت فناوری بر اساس فلسفه اسلامی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
115 - 134
حوزههای تخصصی:
پیشرفت فتاوری (تکنولوژی) به معنای اختراع مصنوعات متنوع بشری (در برابر اجسام طبیعی) در کنار آسایشی که برای انسان فراهم آورد، آثار مخربی نیز از آن پدیدار گشت. این آثار مخرب چالش های جدیدی را در فلسفه فناوری ایجاد کرد؛ ازجمله اینکه برخی با اصالت دادن به وجود مصنوعات فناوری، چنان وجود واحد حقیقی برای هر مصنوع فناورانه قائل شدند که بشر را به نابودی خواهد کشاند. این تحقیق قصد دارد با نگاهی هستی شناسانه از منظر فلسفه اسلامی معاصر، پاسخی به مسئله اصالت یا اعتباریت وجود فناوری ارائه دهد که می تواند مبنای بسیاری از مسائل فلسفه فناوری قرار گیرد. داده های این تحقیق با روش کتابخانه ای گردآوری شده و با روش تحلیل منطقی داوری گردیده است. بر اساس این تحقیق، مشخص خواهد شد که در نگاه علامه مصباح یزدی و دیگر فیلسوفان اسلامی معاصر، وجود مصنوعات فنی، وجودی اعتباری است. مصنوعات به سبب نداشتن وحدت حقیقی، وجود واحد حقیقی نخواهند داشت و این انسان است که وحدتی برای این مجموعه اعتبار می کند و برای آن نامی انتخاب می کند تا برای اشاره به مفهوم آن مصنوع نیازمند احضار نام تک تک اجزا به ذهن نباشد. با اثبات اعتباری بودن مصنوعات فناورانه، جبرگرایی در آن معنایی نخواهد داشت و این انسان است که می تواند آثار مخرب آن را پیشگیری و جبران کند.
تبدیل حملی به شرطی نزد منطق دانان سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
107-145
حوزههای تخصصی:
در مقاله دیگری نشان داده ام که ابن سینا گزاره های حملی را «متفاوت» و «نااین همان» اما «هم ارز» با گزاره های شرطی می داند. مسئله این مقاله آن است که منطق دانان مسلمان پس از ابن سینا درباره اینکه گزاره های حملی و شرطی «این همان» هستند یا صرفا «هم ارز»، چه نظراتی داده اند. با بررسی آثار بسیاری از منطق دانان پیرو ابن سینا، این نتایج به دست آمد: (1) سهروردی، فخر رازی، خواجه نصیر و قطب الدین رازی بر خلاف نظر ابن سینا به «این همانی» حملی و شرطی گرویدند؛ (2) خونجی، سمرقندی، میرداماد و ملاصدرا با رد نظریه «این همانی» از نظریه «هم ارزی» ابن سینا دفاع کردند؛ (3) در کنار این مباحث منطقی، ادیبانی مانند سکاکی، و به پیروی از اوتفتازانی، تقریر جدیدی از نظریه «این همانی» میان حملی و شرطی ارائه کردند و مقدم شرطی را بخشی از محمولِ تالی و قیدی از قیود آن دانستند.
مفهوم شناسی صقع ربوبی در مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
55 - 69
حوزههای تخصصی:
اصطلاح صقع ربوبی در مکتب ابن عربی نقش بسیارحساسی در شکل دهی به کل ساختار هستی شناختی عرفانی دارد و فهم دقیق جایگاه و ویژگی آن، مبنایی برای فهم دیگر مراتب هستی است. صدرالمتالهین برای نخستین بار این سازه مفهومی را به کار برد و در ادامه، دیگر مفسران به پیروی از او، از این واژه استفاده کردند تا اینکه این واژه از زمان ملاصدرا تا حال حاضر از اصطلاحات مستقر در عرفان اسلامی قرار گرفته است. این مقاله بر آن است تا با دو روش توشیهیکو ایزوتسو به بررسی و تحلیل معنایی این اصطلاح در مکتب ابن عربی بپردازد. روش نخست، یافتن اصطلاحات مترادف یا معادل با صقع ربوبی است و روش دوم، بهره گیری از شیوه شبکه معنایی که ترکیب و تقارن الفاظی است که در شبکه معنایی صقع ربوبی قرار می گیرند. علم الهی، عماء و اسماء از جمله واژه های مترادف با صقع ربوبی هستند و واژگان نفس رحمانی، عماء، تعین نخست و احدیت از جمله مفاهیمی هستند که ترکیب آنها یک شبکه معنایی صقع ربوبی را پدید می آورند. از دیگر یافته های این مقاله ترسیم صیرورت اندیشه ابن عربی در ساحت اندیشه های فکری دیگر عالمان اسلام است.
مسئله خویشتن یابی در روان درمانی وجودی؛ مقایسه دیدگاه صدرا و ون دورزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
102 - 119
حوزههای تخصصی:
ون دورزن، روان درمانگر وجودی با بررسی مؤلفه های متعدد درمانِ وجودی، خودتأملی و خویشتن یابی را مؤلفه اصلی این نگرش دانسته، معتقد است که انسان با وجودی متفاوت با سایر موجودات و هویتی سیال و پویا، خود وجود و هویت خویشتن را تعیین می کند. ملاصدرا نیز با توجه به هویت سیال و پویای انسان معتقد است که وجود انسان محدود و منحصر به این عالم نیست، خود عوالم و نشئات وجودی متعددی دارد و در هر عالم، نشئه ای متناسب با آن می یابد. انسان با اراده و اختیار خود، جایگاه خویش را در نظام هستی تعیین می کند و می تواند با ارتقای وجودش تا مرتبه وجود عقلی، عالمی عقلی مشابه عالم عینی گردد. هر دو متفکر در برخورداری انسان از وجودی سیال و پویا و خودی «خودتعیین گر» اتفاق نظر دارند. چنانکه از جایگاه مؤلفه خویشتن یابی در درمان وجودی و نگرش صدرا درباره این مؤلفه بر می آید؛ دیدگاه صدرا درباره خویشتن یابی می تواند مبنای درمان وجودی در فرهنگ ایرانی- اسلامی باشد.
نقشِ ایمان در معنای زندگی نزد استاد جوادی آملی و سورن کرکگارد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
5 - 32
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی دیدگاه های جوادی آملی و سورن کرکگارد در مورد ایمان و معنای زندگی می پردازد. ایمان به عنوان یکی از بنیادی ترین مفاهیم در زندگی انسان ها مورد توجه هر دو متفکر قرار دارد و این مقاله درصدد است تا ببیند چگونه هر یک از آنان به موضوع ایمان و نقش آن در معنا بخشی به زندگی انسان می نگرند.هدف این تحقیق تحلیل تفاوت های بنیادی در رویکردهای این دو متفکر به ایمان و چگونگی تأثیر آن بر معنای زندگی است. این مطالعه تلاش دارد تا از طریق مقایسه این دو دیدگاه، به درک عمیق تری از ارتباط میان ایمان، عقل و معنای زندگی دست یابد. ضرورت این مقاله در فراهم آوری چارچوبی برای شناخت اساسی تری از ایمان به عنوان یک تجربه انسانی و پرمعنا و همچنین درک چالش های موجود در برابر پوچی و بی معنایی است. در دنیای مدرن، نیاز به شفاف سازی معنای زندگی و الگوهای صحیح ایمان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که جوادی آملی بر سلامت و درستی ایمان تأکید دارد و آن را با عقل و استدلال پیوند می زند، در حالی که کرکگارد ایمان را به عنوان انتخابی مستقل و غیرعقلانی ارائه می دهد. هر دو دیدگاه به طور کل به ضرورت وجود ایمان در پیدا کردن معنای زندگی تأکید دارند، اما مسیرهای متفاوتی را برای تحقق این هدف پیشنهاد می کنند.
بررسی انسان شناسی نیچه بر پایه اندیشه های شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
77 - 96
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های نیچه تأثیر زیادی بر حوزه های گوناگون دانش امروزی برجای گذاشته و اندیشه غربی معاصر را تحت تأثیر قرار داده است. بنیادی ترین مسئله ای که نیچه جهان غرب را در روزگار خود با آن مواجه می دید، بحران عمیق فرهنگی سیاسی بود که وی راه حل آن را در دو مسئله «انسان شناختی» و «خداشناختی» می دانست. از رهگذر جستار حاضر که با روش توصیفی تحلیلی به بررسی انسان شناسی نیچه بر پایه اندیشه های شهید مطهری پرداخته است، آشکار می شود که نیچه به سه نوع دگردیسی در حوزه انسان شناسی باور دارد: الف) شترانگاری انسان؛ ب) شیرانگاری انسان؛ ج) بچه انگاری انسان. به باور وی، انسان بیمارترین، دودل ترین، دمدمی ترین و سست بنیادترینِ حیوانات اس ت و ارزش حقیقی انسان در نیرومندی او و روحش زاییده جسم اوست. مهم ترین عنصر در انسان شناسی نیچه «اَبَرانسان» است که برای رسیدن به قدرت، تمام ارزش های انسانی را لگدمال می کند. انسان شناسی نیچه بر نظام فلسفی اش در حوزه معرفت شناسی، هستی شناسی و خداشناسی استوار است. ازاین رو نقد دیدگاه های انسان شناختی وی تنها در سایه نقد مبانی او میسور است که در پایان نوشتار حاضر به اختصار، مهم ترین اندیشه های وی با تکیه بر دیدگاه های شهید مطهری ارزیابی می شود.
تبیین یقین بخشی برهان نظم از طریق «استدلال انباشتی»، در سایه تحلیل معناشناختی «یقین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان و فلاسفه اسلامی همواره عنایت ویژه ای به اثبات عقلانی مبدأ متعال داشته اند. برهان نظم یکی از این براهین است که از جایگاه و اهمیت بی بدیلی در خداشناسی برخوردار بوده و در متون دینی بسیار مورد تاکید قرار گرفته است. بیان مسئله: لیکن برخی به دلیل ادعای عدم احراز یقین آفرینی در برهان نظم، برهانیّت آن را نپذیرفته و آن را از شمار براهین اثبات مبدأ متعال کنار نهاده اند. ازاین رو تحقیق حاضر با روش تحلیل مفهومی، گزاره ای و سیستمی ضمن بازخوانی و تحلیل معناشناختی «یقین منطقی بالمعنی الأخص» و «یقین روان شناختی بالمعنی الأعم»، با بررسی برخی تقاریر برهان نظم، در صدد پاسخ به مسئله امکان یقین بخشی برهان نظم به معنای حقیقی و منطقی، و بررسی جایگاه و میزان ضرورت برهان نظم در مباحث فلسفی و الهیاتی می باشد. دستیافت ها: تحقیق حاضر در رویکرد نوآورانه ای با اثبات اعتبار و یقین آوری استدلال انباشتی از لحاظ منطقی و فلسفی، آن را مبنایی معتبر و عقلانی برای افاده یقین حقیقی در برهان نظم و نه صرفا اطمینان بخشی آن، قرار می دهد، چراکه استدلال انباشتیِ منطوی در برهان نظم هم پایه با متواترات، از یقینیات و باورهای پایه ای محسوب می شود که ذهن بشر به بداهت، آن را تصدیق کرده و تشکیک در آن، سفسطه را در پی خواهد داشت. ثانیا برهان نظم با توجه مشهودبودن و اتقان فلسفی، از جایگاه مهمی در براهین اثبات مبدأ متعال برای تمام سطوح بشری برخوردار است.
کاربرد منطق در کشف برهان صدیقین (با تقریر صدرالمتألهین) از آیه 53 سوره فصلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
63 - 72
حوزههای تخصصی:
برهان صدیقین درصدد است بدون وساطت مخلوقات، وجود حق تبارک و تعالی را اثبات نماید. این منهج را فارابی طرح کرده و ابن سینا با تقریر برهان «امکان و وجوب»، بر آن جامه تحقق پوشاند. صدرالمتألهین به «صدیقین بودن» به تقریر ابن سینا معترض شده و خود او برهانی مبتنی بر روش مذکور ارائه کرده است. حال پرسش اینست آیا با توجه به ضوابط منطقی، میتوان این برهان که نتیجه تلاشهای بزرگان فلاسفه اسلامی، از فارابی تا ملاصدراست را از قرآن کریم استنباط نمود و ادعا کرد قرآن این حقیقت را چندین قرن قبل از فارابی، بوعلی و صدرالمتألهین، بیان نموده است؟ این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با کاربرد قواعد علم منطق، برهان مزبور را از آیه 53 سوره فصلت کشف و استنباط کرده و با تبیین هر کدام از صغرا و کبرای برهان، نشان داده است که چگونه میتوان هر یک را از آیه مذکور استنباط نمود. بثمر نشاندن این تحقیق، اولاً، نمونه یی از عقلانی بودن مفاهیم قرآن، ثانیاً، جلوه یی از تفکیک ناپذیری قرآن و برهان بصورت عینی و مصداقی، و ثالثاً، جنبه یی از اعجاز علمی این کتاب آسمانی است.
ارزیابیِ نقدهایِ ابنِ رشد بر روشِ متصوفه در الاهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
75 - 106
حوزههای تخصصی:
ابنِ رشد به هدفِ نقدِ روشی که «متصوّفه» در استنباط هایِ الاهیاتیِ خود برگزیده اند، دو ادعا به آنان نسبت می دهد: یک-متصوفه به روش هایِ نظری باور ندارند و، دو-به باورِ متصوفهْ معرفتْ تنها با پیراستنِ نفس از شهوت ، و القاء از جانبِ خداوند شکل می گیرد. او معتقد است، تنها دلیلِ صوفیان بر این دعاوی ظاهرِ آیاتی از قرآن است؛ امّا ظواهرِ آیاتِ یادشده برایِ اثباتِ مقصودشان بسنده نیست. یک روش برایِ آن که موجّه و مقبول افتد، باید هم زمان سه مؤلّفه یِ «عمومیّت»، «سازگاری با ظواهرِ قرآن»، و «سازگاری با چارچوبِ منطقِ ارسطویی» را برآورد. ازنظرِ اوْ روشِ «متصوّفه» هیچ یک از سه مؤلّفه یِ گفته شده را ندارد. ما فهمِ ابنِ رشد از متصوفه را مفروض می گیریم و در درستیِ آن چون وچرا نمی کنیم و؛ سپس استدلال می آوریم که: (1) می توان از مُدّعایِ نسبت داده شده به صوفیان، صورت بندیِ منطقی و نظری ارائه داد؛ صورت بندی ای که حتا با پیش فرض هایِ روش شناختیِ ابنِ رشد سازگار باشد. (2) ظواهرِ آیاتِ موردِنزاع، به یک سان می تواند هم مُدعایِ صوفیان را اثبات نماید و هم مُدعایِ ابنِ رشد را. (3) ابنِ رشد در ظهوریابیِ خود از آیاتِ قرآن به شکاکیّتِ معناشناختی دچار می شود، ازاین رو نمی تواند ازپسِ تبیینِ هیچ آیه ای برآید. (4) ابنِ رشد در معناشناسیِ خود، تأویل براساسِ مبانیِ فلسفه یِ ارسطویی را برگزیده است؛ این نحوه تأویل کردن نه عمومیّت دارد و نه با ظواهرِ قرآن سازگار است؛ ازاین رو ایرادی که ابنِ رشد به متصوفه وارد می کند، خودشکن است. (5) ابنِ رشد از یک سو حقِ تأویل را از متصوفه سلب می کند؛ اما خودْ فراوان با مفروضاتِ ارسطویی به تأویل مبادرت می ورزد. (6) ابنِ رشد بینِ «اطلاق» و «عمومیّت» خلط کرده است.
اعتبار معرفت شناختی ظن و تاثیر آن در تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۶
61 - 90
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث عمده در علم اصول بحث ظنونی مانند خبر واحد، حجیت ظواهر و...است. عمده مباحث مطرح شده در حجیت ظن با رویکرد اصولی مطرح شده و ارزش معرفت شناسانه آن کمتر مورد توجه بوده است. مسئله اصلی این مقاله تحلیل این موضوع است. این مقاله که با روش توصیفی-تحلیلی نگاشته شده، به بیان دیدگاه اصولیون در زمینه حجیت ظنون پرداخته و پس از آن تلاش می کند راهی برای تبیین واقع نمایی ظنون بیابد که با توجه به دیدگاه برگزیده این نوشتار، اثبات می شود که این ظنون کاشفیت و واقع نمایی دارند و اعتبار امارات عقلایى، ازجمله خبرهاى واحد، امرى بیرون از ذات آن ها نیست و آن ها به جعل حجیت نیاز ندارند. اثبات واقع نمایی ظنون علاوه بر آن که مسیر جدیدی در تبیین حجیت ظن می گشاید، در علوم توصیفی غیرفقهی به ویژه علوم انسانی نیز فواید پرشمار دارد. به ویژه آن که می توان از این روش در سه حوزه «انسان موجود»، «انسان مطلوب» و «روش تحول از وضع موجود به وضع مطلوب» بهره جست.
بررسی مفهوم «مبهم» در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۶)
39 - 56
حوزههای تخصصی:
تحقق مفهوم کلی و نحوه ارزیابی آن از مسائلی است که ملاصدرا به آن پرداخته است. مشهور است، او درک جزئی را ناشی از قیّومیّت نفس و درک کلی را ناشی از نوعی اتحاد با عقل فعال میداند اما براساس تعریف از کلی در منطق و تفاوت آن با تعریف ارائه شده در فلسفه، نوع دیگری از مفاهیم قابل کشف است که مبانی و آثار آن مغفول است. صدرالمتالهین روشهای متعددی اعم از اتحاد با عقل فعال یا مشاهده رب النوع جهت درک کلی بیان نموده و ضمن تایید تجرید مفاهیم جزئی برای درک کلی آن را در برخی آثار نقد نموده است. در این نوشتار ضمن جمع بندی این روشها، با توجه به انواع کلی و جزئی و تاثیر قوای نفس در شکل گیری آنها، به بررسی وجودی و مبانیِ این نوع متفاوت از کلی به عنوان مفهوم مبهم پرداختیم. مفهوم مبهم از دخالت قوه متصرفه در مفاهیم جزئی و برداشتن قیود تعیین کننده بدستآمده و خاصیت فلسفیِ کلی بودن را دارا نیست؛ از اینرو پس از ارزیابی معرفتی، کاربردها و روشهای متفاوت ارزیابی آن بیان شده است.
تحلیل تقریرهای برهان نظم و پاسخ به اشکالات وارد بر آن بر مبنای نوع حجت منطقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۱)
95 - 112
حوزههای تخصصی:
برهان نظم از ساده ترین و رایج ترین براهینی است که انسان را به ماوراء عالم ماده پیوند می زند. انسان ها از دیرباز با تعقل در ساختار موجودات و غایتمندی آنها به وجود ناظمی علیم و حکیم اذعان کرده اند. تقریرهای مختلفی از این برهان با درجاتی متفاوتی از قوت و دقت در سخن اندیشمندان اسلامی و غربی دیده می شود که ازطریق برهان، تمثیل یا استقراء و با تکیه بر مصادیق جزئی یا کلی نظم در طبیعت درصدد اثبات ناظمی هوشمند است. فهم صحیح برهان و تحلیل درست مقدمات آن بر پایه عقل می تواند اعتبار و وجاهت آن را در اثبات ناظمی الهی افزایش دهد و ما را در پاسخگویی به قسمت عمده ای از اشکالات وارد بر آن یاری رساند. این نوشتار از نگاه معرفت شناسی و به روش توصیفی تحلیلی به بررسی اشکالات وارد بر این برهان می پردازد و با تکیه بر شرایط انواع حجت های منطقی درصدد رفع و پاسخگویی به آنها با تبیین جایگاه و نقش آفرینی عقل در این برهان است و به دفاع از وجاهت و اعتبار آن در اثبات ناظمی فرامادی و ابطال عقیده مادی گرایان می پردازد.
بررسی عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی التفاتی به بن مایه های فکری از جمله هستی شناسی شکاف تحقیقاتی پیرامون مسئله آرامش است نوشتار حاضر با ابتنا بر فرضیه مدخلیّت بن مایه های فکری در بحث آرامش، کاوشی برای یافتن عوامل هستی شناختی ایجاد آرامش در نگرش لائوتزو و مولاناست. این جستار با استمداد از روش تحلیل محتوا و به شیوه مقایسه ای،کوششی برای پرکردن این شکاف تحقیقاتی است. نتایج این تامّل نشانگر هم سویی دو سوی تطبیق در عوامل هستی شناختی آرامش است. این عوامل در نگرش لائوتزو عبارتنداز: وو، یو، فاعلیت تائو و وحدت نیروهای متضاد یین و یانگ، قدرت و لطف تائو، حرکت دورانی و افقی هستی، شن-جن؛ در اندیشه مولانا نیز عبارتنداز: عدم، ربوبیت و فاعلیّت معشوق ازلی به واسطه اسماء متکثر اما واحد جلال و جمال، ظهور قدرت و احسان حق، انسان کامل و نیز حرکات دورانی و افقی هستی و وحدت متضادهای هستی. دستاوردهای این پژوهش، ارائه گر بازتعریف مفهوم آرامش به مفهومی در حاقّ حقیقت وجود است. حقیقت وجود با تمام تجلیّات و مراتبش اصلی ترین عامل ایجاد آرامش است و آرامش به دلیل ساختار ذومراتب عالم، مفهومی ذومراتب و دامنه گستره آن فراتر از عالم محسوسات است. انفکاک ناپذیری و ابتنای عوامل موجد آرامش بر هستی شناسی در دو سوی تطبیق، نمایان گر نقش مهم، اما نادیده گرفته شده بن مایه های فکری در پژوهش ها پیرامون آرامش است.
متافیزیک قرآن؛ هستی شناسی کلام الهی در منظومه کلامی قاضی ابوبکر باقلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
35 - 66
حوزههای تخصصی:
اشاعره درتقابل با جدال ایدئولوژیک و خشونت بار اهل حدیث و معتزله بر سر مخلوق و غیرمخلوق بودن قرآن و حدوث و قدم کلام الهی نظریه بینابینی کلام نفسی را ارائه کردند این نظریه از یک سو با قدیم وغیرمخلوق دانستن کلام نفسی، با اهل حدیث و با مخلوق و حادث دانستن کلام لفظی، با معتزله موافقت داشت و تعارض اهل حدیث و معتزله را تاحدود زیادی رفع کرد اما مانند هیچ کدام از آنان، کلام را تک بعدی و یک وجهی نمی بیند بلکه آن را امری دووجهی می داند. این نظریه بینابینی که توسط باقلانی تفصیل یافت مبتنی بر متافیزیک و هستی شناسی خاصی است که این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی می کوشد ماهیت کلام الهی و رویکرد متافیزیکی باقلانی به آن را درقالب چند مسئله به ترتیب منطقی بیان کند. به طور خلاصه باقلانی کلام را امری وجودی، واحد، ثابت و دارای معنی حقیقی می داند که تجلّی صفت ذات خداوند است و از سه جهت فلسفی، کلامی و زبانی، غیرتاریخمند است و با این که به زبان درآمده اما خود زبان نیز امری توقیفی غیرتاریخمند است وبه تبع آن، معرفت و فهم دینی هم وجهی غیرتاریخمند پیدا می کند. کلام نفسی واحد در هر دوره ای به زبانی خاص پدیدار شده است و کتب مقدس ادیان ابراهیمی، صورت های زبانی کلام نفسی واحد و ثابت هستند که در هر دوره ای در امتداد یکدیگر، صورت تشریعی جدیدی یافته اند و از آن جا که کلام الهی وجهی دوگانه دارد نیازمند تبیین مکانیسم تبدیل آن از نفسی به لفظ و تعابیر زبانی است.
جایگاه «وجود لا بشرط» در فلسفه ملاصدرا (با تأکید بر مراتب سه گانه وجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
127 - 140
حوزههای تخصصی:
از طرفی «حقیقت وجود» در حکمت متعالیه عنوانی است که ملاصدرا در مسائل مهم فلسفی بر آن تکیه دارد و احکام ویژه ای مانند اصالت، وحدت و تشکیک را خصوص این عنوان مطرح می کند و از طرف دیگر وی فقط سه قسم وجود را برمی شمارد: وجود واجب، وجود مطلق و وجود مقیّد. رابطه آن حقیقت با این سه قسم اهمیت زیادی در فهم دقیق نظام فلسفی ملاصدرا دارد. در این مقاله با روش تحلیل محتوا، بر شناخت این رابطه تمرکز بیشتری شده است و بر همین اساس پای بحث از اعتبارات وجود خصوصا اعتبار «لابشرط» به میان می آید. با استفاده از خصوصیاتی که ملاصدرا برای سه قسم از وجود بیان می کند و همچنین با بررسی لوازمی که هر یک از اعتبارات وجود به دنبال دارد، این نتیجه حاصل شده است که در فلسفه ملاصدرا حقیقت وجود که حکم مقسم برای این سه را دارد، اعتبار لابشرطیت داشته و این اعتبار، مربوط به وجود حقّ تعالی نیست، بلکه تنها وجود منبسط دارای خصوصیات لابشرطیت است. بر اساس شواهد و تصریحات ملاصدرا این وجود لابشرط همان وجود مطلق در موضوع علم الهی است که شناخت خدا در آینه او امکان پذیر است.