فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۰۴ مورد.
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
بسیاری گمان کرده اند بحث از خیال، بعد از شیخ اشراق و بعدتر، نزد ملاصدرا بطور جدی مطرح شده است، اما حقیقت اینست که بسیاری از ایده های مهم در زمینه خیال را فارابی پیش کشیده و در میان مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی، به مبحث خیال نیز پرداخته است. برخلاف سنت یونانی که خیال در آن وجه معرفت شناسانه نداشت، فارابی برای نخستین بار، و برخلاف افلاطون و ارسطو، به وجه معرفتی آن نیز التفات اساسی پیدا کرده و بسیاری از ساحتها را در پیوند با خیال تبیین و تحلیل کرده است. بنابرین، خیال در منظومه معرفتی فارابی کارکردهای متنوع دارد؛ ازجمله: حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب صور، محاکات، مقایسه، تنظیر، تقلید، تفکر استعاری، تعلیم و تربیت و تأدیب، تحریک بر عمل، رساندن مردم به سعادت، ادراک معانی، بویژه در مسئله رؤیا، وحی و مکاشفات. برخی از این موارد، امروزه در علوم متعدد مورد توجهند. البته اگر خیال ما را از تعقل بازدارد یا جایگزین عقل گردد، نگاه فارابی به آن منفی است، اما سایر کارکردهای خیال در آثار فارابی مثبتند.
هرمنوتیک فلسفی گادامر، بستری راهبردی برای تحقق الهیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی به مثابه رویکردی جدید در الهیات در تلاش است مواجهه سازنده با سایر ادیان و الهیات ها داشته باشد و فهمی عمیق از خلال مقایسه و تطبیق با سایر ادیان به دست آورد. راهبرد رسیدن به این فهم در الهیات تطبیقی نیازمند بستر و رویکردی مناسب برای تحقق اهداف این الهیات است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر مبانی هرمنوتیک فلسفی گادامر راهبردهای هرمنوتیکی الهیات تطبیقی بررسی و کاربست آن در این الهیات بررسی شود. نتیجه ای که از این تحلیل برمی آید حاکی از قرابت های هرمنوتیک فلسفی گادامر با الهیات تطبیقی است، همچون پایان ناپذیری جریان فهم، امتزاج افق ها، بازی فهم، خویشتن فهمی از طریق فهم دیگری، پذیرش پیش داوری به عنوان جزء جدایی ناپذیر جریان فهم، و در نهایت غنی سازی الهیات با فهمی که از طریق مطالعه الهیات «دیگری» به دست آمده است. با توجه به این نتیجه، می توان پدیدار فهم در الهیات تطبیقی را مبتنی بر هرمنوتیک گادامر تبیین کرد و بسط و توسعه در الهیات تطبیقی و دست آوردهای این الهیات را با اتکا بر ابزارهای هرمنوتیک گادامر شاهد بود. الهیات تطبیقی، در کنار پذیرش معانی اصیل و سنتیِ آموزه ها و شعائر دینی، بر درکی پویا از سنت های دینی و انعطاف پذیری هرمنوتیکی نسبت به آموزه های دینی بنا شده است.
بررسی مقایسه ای عقل گرایی ابومنصور ماتریدی وابن تیمیه در باب توحید و بازتاب های کلامی آن
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
106 - 91
حوزههای تخصصی:
از دیرباز رویکردهای مختلفی همچون عقل گرایی و نقل گرایی به مباحث معرفتی در بین مذاهب مختلف کلامی طرح شده و ماتریدیان در مقابل سلفیان دارای رویکرد عقلانی به آموزه های توحیدی هستند و این تفاوت رویکرد منجر به بروز چندین بازتاب مهم کلامی شده است. ازآنجاکه تفاوت دو دیدگاه ناشی از تفاوت نگاه رهبران دو مکتب است، این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی میزان عقل گرایی ابن تیمیه و ابومنصور ماتریدی به عنوان موثرترین افراد در تشکیل ساختار اعتقادی دو مکتب و همچنین به بازتاب های کلامی دو دیدگاه در باب توحید می پردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ابن تیمیه و پیروان او در مورد توحید، عقل گرایی کمتری نسبت به ابومنصور ماتریدی و ماتریدیان دارند. این تفاوت در عقل گرایی، منجر به بروز پیامدهای قابل توجهی نظیر ارائه تقسیمات متفاوت از توحید،تفاوت در نگرش دو مذهب به صفات و افعال الهی ،داشتن رویکردهای گوناگون در ارائه براهین عقلی،تفاوت نگاه به مسئله حسن و قبح شده است.
Cartesian Libertarianism ‘Intrinsic Autonomy’ and the Need for Other-Worldly Substance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
“You are not machines! You are not cattle! You are men!” (The Great Dictator, Charlie Chaplin) Contemporary discussions on freedom have recently drawn attention to the implications of the mind-body relation. Historically, the notion of freedom has centered on various naturalistic options, compatibilism, and weaker notions of libertarian freedom. This leaves strong agent-causal libertarianism as a minority position. Entering these discussions, we seek to establish the relation between a particular mind-body view and strong agent-causal libertarianism. We make two claims upon characterizing strong agent-causal libertarianism. First, we argue that strong agent-causal libertarianism requires some version of substance dualism (or immaterialist agency). Second, we argue that strong agent-causal libertarianism probably requires something like classical or Cartesian substance dualism. Drawing from the philosopher John Foster in The Immaterial Self, we show that the central defining feature of the sort of libertarian agency under investigation is ‘intrinsic autonomy’. While we recognize that Cartesianism is unpopular in contemporary discussions, we agree with Foster that it is probably what is entailed if we are going to ground something like a strong agent-causal libertarianism. The substance needed to explain this robust form of freedom begins to look like something not of this world and more like the substance described early on by Rene Descartes.
بررسی تحلیلی «معنا» به عنوان متعلَق ادراک وهمی و نقش آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
25 - 52
حوزههای تخصصی:
ابن سینا وظیفه اصلی قوه واهمه را ادراک «معانی» می داند و بالتّبع سایر کارکردهای این قوه باید در پرتو این نوع ادراک تبیین شود. مقصود اولیه و مشهور او از «معنا» امری ذاتاً نامحسوس است که در محسوسات جزئی تحقق دارد و مصادیق مختلف آن به نوعی قابل اندراج تحت دوگانه موافقت (ملائمت) و مخالفت (منافرت) اند؛ به این جهت می توان میان این دسته از معانی و عوارض خاصه موجود ارتباط برقرارکرد؛ البته با این تفاوت که معانی هیچگاه حالت اضافی خود نسبت به امر محسوس را، نه در مقام تحقق و نه در مقام تصور، ازدست نمی دهند؛ بااین حال ابن سینا مقصود دیگری از معنا را نیز به عنوان متعلَق ادراک واهمه مدنظر داشته است. این معنا همان ارتباط و نسبت میان صور محسوس است که از اشیاء و هویات محسوس خارجی ادراک می گردد. چنین معنایی در عین نامحسوس بودن، برخلاف معنای اول، برگرفته و قابل فروکاست به محسوسات است. مبتنی بر سنخ دوم معنا، می توان چگونگی تعمیم یافتن حکم محسوسات به امور نامحسوس را در وهمیات تبیین کرد. همچنین این تعمیم بخشی در حوزه اشیاء محسوس و ویژگی های آن ها موجب شکل گیری استقرا می گردد. باتوجه به اینکه ابن سینا تجربه را حاصل اجتماع استقرای حسی و قیاس عقلی می داند، می توان نتیجه گرفت که واهمه و معانی ادراکی آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی نقشی محوری ایفا می کنند.
بررسی انتقادی رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیرة الانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجرید الاعتقاد نصیرالدین طوسی از مهم ترین متون آموزشی علم کلام است و شروح و حواشی بسیاری بر آن نگاشته شد. یکی از مهمترین شروح، شرح قوشچی و تعلیقات خفری بر این شرح است. علوی نیز سه شرح بر حاشیه خفری نگاشته است که حظیره الانس یکی از آن سه شرح است. پرسش اصلی این جستار این است: «رویکرد وجودی احمد علوی از برهان اثبات واجب خواجه در شرح حظیره الانس قرین توفیق بوده است؟» دستاوردهای این مقاله عبارتند از: یکم. علوی تلاش می کند تا برهان خواجه را برهانی لمّی و در مدار رویکرد وجودی و با نظر به وجود بداند؛ دوم. زمانی می توان از تفکیک وجود نفسی حدّ اکبر و وجود رابطی حدّ اکبر و در پی آن از عدم احتیاج اکبر در اصل وجود، و نیازمندی آن به علّت در کیفیتی از کیفیات و عرضی از اعراض حدّ اکبر سخن گفت که وجود محمولی غیر از واجب باشد. چون واجب همان طور که در مقام ذات، واجب است، در جمیع صفات و احوال، واجب است و حالت منتظره و نیازمندی ندارد؛ سوم. هرچند علوی در رساله حظیره الانس از نظر در وجود و موجود مطلق سخن می گوید و اظهار می کند که نظر به وجود، غیر از نظر در امکان است. اما آنچه در دستور کار او قرار گرفته است، موجودی است که به دو قسم واجب و ممکن، تفکیک شده است و تفکیک پذیری و انقسام، وصف امر ذهنی است، نه عینی.
مستند سازی مناظره امام رضا (ع) و جاثلیق در عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
43 - 64
حوزههای تخصصی:
پس از حضرت عیسی(ع) انحرافاتی بین پیروان او به وجود آمد و هرچه زمان گذشت، بدعت ها مستحکم تر شد. یکی از این کج روی ها، اعتقاد به الوهیت مسیح بود. قرآن به صراحت این موضوع را رد کرده و سنت نیز هر کجا فرصت داشته، بر این عقیده فاسد نقدی زده؛ از جمله مناظره امام رضا(ع) با بزرگ مسیحیان که البته گزارش آن از نظر سندی و محتوایی خدشه دار بوده است. این تحقیق، شواهد استفاده شده در استدلال های امام رضا (ع) را در عهدین مستندسازی کرده تا ضمن تقویت آن مناظره، نمایش دهنده ظرفیت بالای اسلام در مقابل دگر اندیشان و باطل کننده الوهیتی باشد که تبشیری ها برای رواج آن کوشا بوده اند. اطلاعات این پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و استدلالات مناظره در سه محور عبادت، معجزات و تناقضات تبیین و سپس مستندات آن ها در عهدین به تفکیک اشخاصی که نامشان به میان آمد، مشخص شده است.
تأثیر الگوی خدای قرآنی بر مفهوم خدا در اندیشه کندی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بازخوانی مفهوم خدا در اندیشه کندی با رویکرد قرآنی، سیمای دیگری از کندی معرفی می کند. کندی در تبیین مفهوم خدا بر «خالق بودن»خدا تأکید دارد و در رساله های مختلف از مجموعه رسائل فلسفی اش آنرا بازتاب داده است. پرسش اینست چگونه کندی از قرآن در مفهوم خدا بهره برده است؟ آیا می توان تبیین کندی از مفهوم خدا را قرآنی نیز دانست؟ کندی برای بیان مفهوم خدا و معرفی او به عنوان خالق، یا به صراحت از آیات قرآن بهره می گیرد یا بطور ضمنی از مضامین قرآنی از مفاهیم «حق»، علیم و عادل و قادر در توصیف خدا استفاده می کند. او در برخی رساله ها به آیاتی از قرآن کریم (سوره 36/ آیات 78-82؛ سوره 55/ آیه 6) استناد می کند و در بهره گیری مستقیم از قرآن، خدا را «خالق» و در بهره گیری از مضامین قرآنی خدا را «حق» می داند که دارای صفاتی قرآنی است. در این نوشتار با بررسی آن آیات و شرح کندی بر آن آیات درصددیم مفهوم خدا را با نگاه قرآنی بازخوانی کنیم و به پرسش ها پاسخ دهیم.
تبیین نقش اندیشه مهدویت در جهت دادن به آرمان های نسل جوان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
آرمان خواهی یکی از برجسته ترین ویژگی های جوانان شمرده می شود. وجود موانع مختلف و فراهم نبودن شرایط کافی در عصر کنونی سبب شده است؛ جوانان با معیارهای آرمان های واقعی، آشنایی کافی نداشته باشند. از این رو جوان امروزی باید با معیار تشخیص آرمان های واقعی آشنا بوده و برای تحقق آنها، نقش آفرینی کند. در این نوشتار که با روش توصیفی _ تحلیلی نگاشته شده است، بر آنیم که نقش آموزه مهدویت را در جهت دهی آرمان های واقعی نسل جوان تبیین نمائیم. جوان آرمان خواه است؛ اما آرمان خواهی او باید با شکلی مناسب و جهتی درست، سرعت رسیدن جوان به قله های سعادت را تنظیم نماید. اندیشه مهدویت از بالاترین ظرفیت ها برای جهت دادن به آرمان خواهی نسل جوان برخوردار است. ظرفیتی که می تواند بذر بالاترین آرمان ها را دردل جوانان بیفشاند و این بذر را در مناسب ترین زمان ممکن و با بهترین شیوه ها رشد داده، ثمرهای بی نظیر و فراوان آن را به دیگران معرفی نماید. آرمان ها اگر در کارگاه مهدویت رنگ آمیزی شوند، در تمامی عرصه های زندگی یک جوان اثرگذار خواهند بود؛ در عرصه بینش ها، معرفت یک جوان را با جهشی بی نظیر مواجه خواهد کرد. چنان که در عرصه انگیزشی، انگیزه های لازم برای تلاش و تکاپو را به جوانان ارزانی خواهند کرد. تنها این اندیشه است که می تواند، تمامی اعمال یک جوان را در مسیر هدایت قرار داده و از هر جهت سعادت دنیا و آخرت او را تأمین و تضمین نماید. آرمان سازی مطلوب، جهت دهی مطلوب، شکل دهی صحیح، سرعت بخشی، امیدآفرینی، انگیزه سازی و رفتارآفرینی از جمله مواردی هستند که این آموزه به خوبی می تواند در آنها نقش آفرین باشد.
نقد رویکرد العثیمین به توحید بر پایه آرای توحیدی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
219 - 236
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر پایه برهان صدیقین در تقریر خاص خود، باور به وجود خداوند را تنها بر باور به نفی سفسطه استوار کرده و با چنین رویکردی، خداباوری را به ایده ای با بیشترین مخاطب جهانی تبدیل کرده است، اما وهابیت معاصر هم چون اسلاف خویش با چشم پوشی از تأمل عقلی درباره وجود خداوند به بهانه اینکه هیچ انسانی وجود خداوند را منکر نیست، و با تقسیم بندی های استحسانی و نیز تفسیرها و تطبیق های ناروا نسبت به توحید در عبادت، فقط در آتش تکفیر نسبت به دیگر مسلمانان دمیده است. این پژوهش با مقایسه رویکرد علامه طباطبایی به مسئله وجود خداوند، توحید ذاتی و توحید صفاتی با رویکرد محمد بن صالح العثیمین در تفسیر کتاب «التوحید» محمد بن عبدالوهاب به آن مسائل، با روش استنادی، تحلیلی به پیامدهای رویکرد العثیمین پرداخته و نشان داده است که ناتوانی وهابی ها از بررسی عقلی و فرافرقه ای مسئله وجود خداوند، احتراز آن ها از تحلیل عقلی توحید ذاتی، و گریز از پاسخگویی به پرسش بنیادین توحید صفاتی به ناکارآمدی ایده توحید در قرائت آنها انجامیده است؛ در مقابل، تأکید آن ها بر مصادیق توحید الوهیت نتیجه ای غیر از اخراج قاطبه مسلمانان از دایره اهل توحید نداشته است.
مقایسه غایتمندی آفرینش نزد متکلمین و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
361 - 396
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساسی در تفکر اسلامی، مسئله غایتمندی آفرینش است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که آیا خداوند در آفرینش موجودات غایتی را در نظر داشته و یا اینکه خداوند منزه و بی نیاز از غرض و غایت است؟ موضع اتخاذی هر یک از متفکران براساس مبانی خود، متفاوت است. نگارندگان درصد هستند تا به تبیین غایتمندی آفرینش از دیدگاه متکلمان و ابن سینا بپردازند. معتزله معتقد به غایتمندی آفرینش الهی و اشاعره قائل به عدم غایتمندی آفرینش خداوند جهت نفی هرگونه فقر ذاتی خداوند هستند. ابن سینا براساس دستگاه فلسفی خود، نگاهی متفاوت به این مسئله دارد. او همانند معتزله عدم غایتمندی آفرینش را عبث می داند و در عین حال همچون اشاعره وجود غایت در آفرینش را مخالف توحید می داند. ابن سینا با بیان طرحی نو، معتقد است به وجود آمدن این جهان، براساس غایت صورت نگرفته است. او قائل است علت تحقق موجودات، علم عنایی خداوند می باشد. روش این پژوهش از سنخِ توصیفی-تحلیلی است.
نقد و بررسی نظریه فاعل بالعنایه از منظر روایات امام علی علیه السّلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
124 - 149
حوزههای تخصصی:
فاعلیت واجب تعالی یکی از مسائل مهم فلسفی است که هر مکتب فلسفی حتی کلامی درباره آن دیدگاهی مخصوص به خود دارد. مشّائیان و در رأس آنها ابن سینا، واجب الوجود را فاعل بالعنایه و علم قبل از ایجاد را علم عنایی می دانند و معتقدند این علم، حصولی و به شکل صور مرتسمه و لازمه ذات واجب است که منشأ آفرینش اشیا می باشد. این نظریه علاوه بر اینکه از ناحیه فیلسوفان با ایرادهایی روبه رو شده و آنان معتقدند مشّاء با عرَض خواندن صور مرتسمه، ذات واجب را از کمال علمی خالی می کند که امری محال است؛ همچنین با روایات منقول از امام علی7 مورد نقدهای جدّی قرار می گیرد؛ به گونه ای که با این روایات، نادرست بودن دیدگاه فاعل بالعنایه درباره واجب تعالی قابل اثبات است. بیشتر سخنان حضرت در این باره فاعلیّت واجب را با نحوه علم او پیوند زده و با تبیین آنها، تصوّرات نادرست و شبهات پیرامون فاعلیّت و علم واجب تعالی را برطرف می کنند. نقد بر دیدگاه مشّاء با سه دسته از این روایات استنباط می شود که درمجموع این نظریه را شایسته مقام و مرتبه خداوند نمی دانند: دسته اول روایاتی است که بر خلاف مشّاء، علم حصولی را از واجب تعالی نفی می کنند. دسته دوم سخنانی است که با نفی احتیاجِ خداوند به غیر، هر گونه الگو و مثال برای آفرینش موجودات را منتفی می دانند که از آنها می توان نفی الگو و مثال بودنِ صور مرتسمه برای آفرینش اشیا را استنباط نمود. دسته سوم نیز روایاتی است که می گویند هیچ واسطه ای بین خداوند و معلومات او وجود ندارد که از طریق آنها می توان دیدگاه فاعل بالعنایه را که واسطه بودنِ صور مرتسمه بین خداوند و موجودات را ترسیم می کند، نقد نمود. نقدهای مذکور به روش استظهار و استنباط از روایات حضرت به دست آمده اند و در مرحله تجزیه و تحلیل و مقایسه دیدگاه فاعل بالعنایه با آنها نیز به شیوه تحلیلی- عقلی انجام پذیرفته است.
چیستی و اعتبار گزاره های شخصی از منظر منطق ارسطویی، رواقی و سینوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
100 - 123
حوزههای تخصصی:
وجود گزاره های شخصی از منظر منطق ارسطویی، رواقی و سینوی انکارناپذیر است؛ ولی سخنان منطق دانان در این سه مکتب منطقی درباره چیستی و اعتبار این گونه گزاره ها متفاوت و گاهی متعارض اند. شباهت میان شخصیه و قضایای طبیعیه و خارجیه و گزاره های اتمی مطرح نمودن تشخّص در ناحیه محمول علاوه بر موضوع و مطرح نمودن آن در شرطیات، سبب ابهام در چیستی شخصیه و ملاک آن شده است؛ چنان که نامعتبردانستن شخصیات و گزاره های اتمی در استدلال ها با تصریح منطق دانان به اعتبار برخی از این گونه گزاره ها در صغری و کبرای قیاس ها و نیز در استقرا و تمثیل ها سبب ابهام در مسئله اعتبار یا عدم اعتبار این گونه گزاره ها شده است. این سخنان متفاوت، ذهن منطق پژوهان را با این سؤالات مواجه می کند که ملاک شخصیه چیست و تمایز آن با گزاره های مشابه مانند اتمی، طبیعیه و خارجیه در چیست؟ آیا تشخّص فقط در ناحیه موضوع است یا در ناحیه محمول هم قابل طرح است؟ آیا تشخّص در شرطیات هم قابل طرح است؟ آیا گزاره های دارای تشخّص، در علوم و در استدلال ها معتبرند یا خیر؟ یافتن پاسخی دقیق برای این سؤال ها و یافتن راهی برای جمع میان سخنان متفاوت منطق دانان، ضرورت پژوهش در این زمینه را آشکار می کند. در این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی ارائه می گردد، پاسخی مبتنی بر مبانی منطق ارسطویی، رواقی و سینوی، برای سؤال های مذکور ارائه می شود و دیدگاه های مختلف مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
بازتاب عقل عملی در کلام اجتماعی با تکیه بر آرای شهید آیت الله محمدباقر صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
24 - 53
حوزههای تخصصی:
علم کلام عهده دار ارائه نظام منسجم از باورهای دینی در چارچوب رابطه انسان با خداوند متعال در ظرف عالم هستی و اجتماعات انسانی است. در این راستا شاخه کلام اجتماعی عهده دار ترسیم ساختارها، مناسبات فکری و رفتاری و الگوهای تعاملی میان انسان ها در بستر جامعه بر پایه باورهای دینی و نیز اصلاح و ارتقای باورمندی دینی اجتماع است که در این باره از روش های عقلی و نقلی بهره می گیرد. در روش شناسی کلام اجتماعی، عقل عملی، نقشی محوری و اصیل در استنباط و تولید گزاره ها دارد. در این پژوهش ضمن تبیین دو نظریه «حق الطاعه» و «منطقه الفراغ» مربوط به اندیشمند معاصر اسلامی شهید آیت الله محمدباقر صدر در حوزه کلام اجتماعی به واکاوی روش شناختی با محوریت عقل عملی پرداخته شده تا از این رهگذر جایگاه، قلمرو، ابعاد و میزان کارایی عقل عملی در فهم و تولید نظریه ها و مسائل در حوزه کلام اجتماعی در قالب این نظریه ها آشکار شود و زمینه های ارتقا و توانمندی روش عقلانی در بخش عقل عملی در بارورسازی و کارآمدی دانش کلام اجتماعی در حل مسائل اجتماعی در عرصه باورها و اعتقادات فراهم آید. این پژوهش با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و اسنادی و بهره گیری از روش های تحقیق توصیفی و اکتشافی به ترسیم هویت عقل و کارکردهای آن در دانش کلام اجتماعی در قالب چهار نظریه مذکور تدوین گشته است.
ارزیابی معرفت تجربی در اثبات حرکت جوهری و خداباوری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
6 - 28
حوزههای تخصصی:
همگام با تحولات علمی عصر حاضر در تبیین نحوه حدوث طبیعت و اعتقاد به کفایت علل طبیعی در شناخت جهان، چالش های جدیدی برای خداباوری مطرح شده است. در برابر خداناباوری موجود، می توان نشان داد همان طور که حرکت جوهری در صدد بیان حدوث دائمی طبیعت است و صدرالمتألهین به وسیله آن بر فیض دائم الهی و خلق دائمی عالم در هر حدوث استناد می کند، با حرکت رو به عقب در نظام تکاملی که با پدیده هایی همچون مهبانگ مطابقت دارد، می توان ثابت کرد که حرکت جوهری وابسته به تغییر صورت هاست و نیاز طبیعت به علت هستی بخش به سبب فقر وجودی و نیاز دائمی به علت است و علل طبیعی نقشی در خلقت ندارند. بدین ترتیب علوم تجربی و پدیده های نوین مانند تکامل و مهبانگ می تواند مؤیدهایی در تبیین نظام تکاملی جهان ماده یا حرکت جوهری باشد. این تئوری ها هرچند تجربی و تنها شواهدی برای تبیین نحوه حدوث عالم اند، اما با به کارگیری مبانی متافیزیکی علم، می توانند مؤیدی بر حدوث دائمی طبیعت و شکل گیری جهان بر اثر حوادث پی در پی باشند. لذا تأکید بر همبستگی علم و متافیزیک می تواند در تبیین مسئله آغاز جهان و ارتباط آن با خداباوری سودمند باشد؛ همچنین با شناخت محدوده روشی علم و متافیزیک در تبیین جهان، می توان ورود علم در حیطه هستی شناختی را نامعتبر دانست.
بررسی انتقادی رویکرد خداباوری گشوده در حل مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
273 - 283
حوزههای تخصصی:
هر رویکرد و مکتب جدیدی در کلام و فلسفه دین برای ارائه جامعیت و انسجام خود باید در مسائل مختلفی که خداباوران با آن ها روبه رو هستند راه حلی بیابد. خداباوری گشوده، که در اعتراض به عدم انطباق خداباوری کلاسیک با کتاب مقدس و تکیه و پیروی محض آن از متافیزیک و فلسفه یونانی به وجود آمد، در همین زمینه تلاش کرد و مبتنی بر آموزه گشودگی به ارائه راه حل های خود در این مسائل پرداخت. مسئله شر نیز یکی از آن هاست که الهی دانان گشوده ضمن بازتعریف رابطه خداوند با جهان، با رویکردی تقلیل گرایانه نسبت به قدرت خداوند و بر اساس دفاع مبتنی بر عشق، سعی در حل آن کردند. اما رویکرد آن ها در این مسئله با نقدهای جدی مواجه است؛ طوری که علاوه بر نادیده گرفتن قدرت قهری خداوند حتی در انتساب صفت عشق به او نیز ناموفق بوده اند. بازگشت به الهیات کلاسیک و وجود پارادوکس در مفهوم شر گزاف از جمله مهم ترین نقدهایی است که در رابطه با دفاع آن ها مطرح می شود. در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی رهیافت خداباوری گشوده در حل مسئله قرینه ای شر مورد نقد و ارزیابی قرار می گیرد. چون به رغم پژوهش های اندکی که در خصوص این مکتب الهیاتی صورت گرفته نگاه و رویکرد آنان در حل مسئله شر تاکنون مورد ارزیابی قرار نگرفته و این مهم در جستار حاضر محقق شده است.
بررسی جهان بعد از مرگ در سینمای ژانر وحشت از نظر ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
255 - 271
حوزههای تخصصی:
این مقاله در جست وجوی پاسخ به این پرسش است که معیار دینی ارواح در سینمای ژانر وحشت چیست و چگونه می توان در این ژانر ارتباط معنایی مشترک با موضوع جهان پس از مرگ یافت. در طول تاریخ، بشر همواره در پی یافتن فطرت خود بوده است. گاه راه درست در پیش گرفته و گاه در راه غلط به ادیان غیر الهی تمسک جسته است. مسئله فطری ترس از مرگ و دنیای اسرارآمیز آن دست مایه خوبی برای فیلم سازان این ژانر شده است. در این مقاله با رویکرد کیفی به تحلیل فیلم های شاخص ژانر وحشت با موضوع جهان پس از مرگ پرداخته شده است. شناخت جهان پس از مرگ در ادیان بر اساس مبنای نظری ادوارد تیلور در ادیان غیر توحیدی و کتاب مقدس (انجیل) در دین مسیحیت انجام شده است. سپس به جهان پس از مرگ در سینمای ژانر وحشت پرداخته شده است. در نتیجه بررسی ها، این موضوع به دست آمد که سینمای ژانر وحشت با موضوع جهان پس از مرگ علاوه بر اشارات مستقیم دینی می تواند به طور غیر مستقیم نیز کارکردی دینی داشته باشد از آن جهت که مخاطب ماده گرای عصر جدید را به طور ناخودآگاه معطوف به فطرت خویش می کند.
نقد و بررسی تبیین طبیعت گرایانه ی ادوارد ویلسون از چیستی انسان بر اساس انسان شناسی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
124 - 149
حوزههای تخصصی:
دانشمندان علوم طبیعی بر مبنای رویکرد طبیعت گرایی تلاش کرده اند تا با کمک نظریه ی فرگشت، تمام ساحت های طبیعت از جمله هویت انسان را به سطح ماده تحویل برده و تبیینی فیزیکالیستی از آن ارائه دهند. بر این اساس ادوارد ویلسون از زیست شناسان برجسته ی معاصر نیز ماهیت انسان را سراسر مادی دانسته، کلّ ارگانیسم جانوری را حامل بقاء و تکثیر ژن ها می داند. آنچه در این پژوهش بدنبال بررسی آن بوده ایم این است که از منظر حکمت متعالیه و با روش توصیفی- تحلیلی، تبیین مادی از حقیقت انسان در آثار ویلسون چگونه ارزیابی می شود. در مقاله ی حاضر علاوه بر بررسی اشکالات مبنای طبیعت گرایی وی و دیگر نوداروینیست ها در تفسیر سرشت آدمی، خوانش زیست شناختی محض از «گونه» ی انسان از منظر حکمت متعالیه نیز بررسی شده است. علاوه بر این، براساس ادله ی عقلی مبنی بر وجود نفس مجرد و اشکالات دیدگاه ویلسون در باب هویت حالات ذهنی و نسبتش با ساختار مغزی، نمی توان تبیین طبیعت گرایانه و زیستی صرف از حقیقت آدمی را پذیرفت.
رابطه فقر ذاتی و تربیت انسان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
78 - 99
حوزههای تخصصی:
در قرآن انسان موجودی با فقر ذاتی معرفی شده است که در هر حالی تحت ولایت الله یا تحت ولایت شیطان، مطیع و فرمان بردار خواهد بود؛ از این رو انسان همچون آینه ای است که باید رو به سوی خدا داشته باشد که به صفات کمالی آراسته شود. با توجه به اینکه فقر ذاتی انسان یکی از چالش های اساسی او در مسیر رشد و تربیت است و برای فهم فقر ذاتی باید به قرآن به عنوان مهم ترین منبع معرفت دینی مراجعه نمود. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی نقش فقر ذاتی در رشد و کمال انسان، تأثیر آن در عبودیت و نیز به دست آوردن قاعده اخلاقی و تربیتی در قرآن با توجه به مسئله فقر ذاتی پرداخته شده است. بر اساس یافته های این پژوهش تعادل قوا با توجه انسان به فقر ذاتی و نیازمندی و در سایه بندگی خدا حاصل می شود و قاعده رشد و تربیت بر محور بودن در هویت حقیقی (فقر ذاتی) انسان است. با توجه به آیات قرآن آثار توجه به فقر ذاتی شامل ذکر، شکر، توکل، آرامش و آثار عدم توجه به فقر ذاتی، شرک و توهم استقلال است.
کارآمدی فقه سیاسی در کاربست دکترین حقوق بشری «آرتوپی» در اجرای حمایتگرایی بین المللی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
105 - 123
حوزههای تخصصی:
کنش حمایتگرایانه در سیاست خارجی، پیوسته نقطه کانونی چالش هایی قلمداد شده که جمهوری اسلامی ایران در حکمرانی بین المللی خود در مواجهه با هژمونیک گرایی اراده های مستبد نظام بین الملل با آن درگیر بوده است. فقدان چارچوب گفتمانی متناسب جهت تبیین و صورت بندی این راهبرد متعالی انسانی، به گونه ای که در ضمن تقارن و تناسب حداکثری با موازین اسلامی و قانون اساسی، از قدرت اِقناعی و اِعمالی لازم برخوردار باشد وضعیتی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم زده که می توانیم از آن به «تاخر گفتمانی» تعبیر کنیم. بر اساس این ضرورت تحقیق پیش رو بر این فرضیه ابتنا دارد که «با تدقیق در اجزاء، ارکان و عناصر دکترین حقوق بشری «آرتوپی» و تطبیق آن با آموزه های فقه سیاسی -اعم از احکام فقه سیاسی و مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان امرِ معاصرِ متبلور از فقه سیاسی شیعه- می توان این مهم را تامین نمود». بنابراین تحقیق حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که «فقه سیاسی شیعه از چه ظرفیت هایی جهت کاربست دکترین نوظهور آرتوپی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟». پرسش مزبور با رویکردی تحلیلی و توصیفی و از رهگذر مطالعه کتابخانه ای در قلمرو آموزه های فقه سیاسی و اسناد بین المللی مرتبط دنبال شده و نگارنده کارآمدی گفتمانی فقه سیاسی در کاربست این مبنای حقوق بشری را در سه ساحت «مفهوم شناختی»، «مبناشناختی» و «راهبردشناختی» تبیین نموده است.