مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تغییرپذیری ضربان قلب
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی برافزایش فرکانس رزونانس تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) و کاهش استرس بیماران به دنبال جراحی عروق کرونر قلب بود.
روش:مطالعه حاضر از نوع کوشش های بالینی تصادفی (RCT) بود. تعداد 75 بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب(CABG)از بین بیماران شرکت کننده در برنامه بازتوانی مرکز قلب تهران انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 25 نفری مداخله ای 1) مداخلات هیجان محور، 2) مداخلات مختلط (هیجان محور و شناختی)، 3) گروه کنترل (مداخلات متعارف بیمارستانی) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش از مداخلات از نظر استرس و فرکانس رزونانس با استفاده از خرده مقیاس استرس آزمون DASS-21 و دستگاه پایشHRV مورد ارزیابی قرار گرفتند.هر سه گروه به مدت 5 هفته تحت مداخلات روان شناختی متناسب با گروه بودند و پس از مداخلات دوباره به وسیله همان ابزار و مقیاس ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد دو گروه مداخله ای اصلی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در استرس نشان داده اند. این کاهش هم از نظر آماری (05/0>P) و هم از نظر بالینی معنادار بود. گروه مداخله ای مختلط در مقایسه با گروه مداخله ای هیجان محور کاهش معنادار بیشتری را نشان داد.نتایج حاصل از HRV بیماران نیز حاکی از این بود که گروه های مداخله ای اصلی افزایش معناداری (01/0>P) در فرکانس رزونانس نشان داده اند.
نتیجه گیری:مداخلات روان شناختی می توانند موجب کاهش هیجان های منفی و استرس و افزایش فرکانس رزونانس HRV حول و حوش 1/0 هرتز و متعاقباً افزایش تغییرپذیری ضربان قلب(شاخص سلامتی و بهبود)در بیماران کرونری شوند.
تأثیر محرک صوتی موزیکال بر تغییرپذیری ضربان قلب طی شرایط استراحت ، فعالیت بدنی و بازگشت به حالت اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ تغییرپذیری ضربان قلب به محرک صوتی ریتمیک طی سه شرایط استراحت، فعالیت بدنی و بازگشت به حالت اولیه می باشد. بدین منظور، 14 دانشجوی پسر رشته تربیت بدنی (با میانگین سنی 79/0+5/21 سال، وزن 42/88+9/64 کیلوگرم، شاخص توده بدن 25/72+2/20 کیلوگرم بر متر مربع و قد 99/83+3/176 سانتی متر) انتخاب شدند و طی چهار جلسه مجزا (بدون موسیقی، مترونوم، محرک صوتی منظم و محرک صوتی نا منظم) مورد ارزیابی قرار گرفتند و الکتروکاردیوگرام آزمون دهنده ها طی چهار جلسه و هر جلسه در سه مرحله استراحت، فعالیت بدنی و بازگشت به حالت اولیه اندازه گیری و ثبت گردید. همچنین، با استفاده از نوار الکتروکاردیو گرام، تغییر پذیری ضربان قلب مربوط به مراحل فوق مورد ارزیابی قرار گرفت . تجزیه و تحلیل تغییر پذیری ضربان قلب با استفاده از آزمون آنوا با اندازه گیری مکرر نشان می دهد که طی مرحله استراحت، محرک صوتی تأثیر معناداری بر تغییر پذیری ضربان قلب نداشته است. نتایج بیانگر این است که طی مرحله فعالیت بدنی، محرک صوتی (به ویژه شرایط سنگ کوب و غیر سنگ کوب) سطح تغییر پذیری ضربان قلب را به طور معناداری کاهش داده است. علاوه براین، همانند شرایط استراحت، تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از این است که طی مرحله بازگشت به حالت اولیه، محرک صوتی تأثیر معناداری بر تغییر پذیری ضربان قلب نداشته است. براساس یافته ها دریافت می شود که هم زمانی با محرک صوتی، بر تغییر پذیری ضربان قلب تأثیر گذار بوده و تغییر پذیری ضربان قلب، تحت تأثیر ساختار محرک صوتی قرار گرفته است. در مجموع، هم زمانی با محرک صوتی توانسته است تغییر پذیری ضربان قلب را کاهش دهد.
رفتار دستگاه اتونوم قلبی مردان متعاقب دو هفته تمرینات MIIT وزن کل بدن با ماسک های جراحی و N95 در طی همه گیری SARS-CoV-2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران همه گیری کرونا افراد نگران اثرات قلبی-عروقی پوشیدن ماسک طی فعالیت بدنی بردستگاه اتونوم قلبی (ANS) اهستند. هدف مطالعه حاضر، اثر دو هفته تمرینات تناوبی با شدت متوسط (MIIT) مبتنی بر وزن بدن همراه با پوشیدن ماسک های تنفسی (جراحی در برابر N95) بر پاسخ ANS مردان سالم متعاقب پروتکل دویدن زیربیشینه ای روی نوارگردان (STRP) و 5-دقیقه ریکاوری در طی پاندمی SARS-CoV-2 بود. در این مطالعه 18مرد سالم به صورت تصادفی به 3 گروه شش نفره (ماسک جراحی، ماسک N95 و بدون ماسک) تقسیم و تمرینات MIITبا و بدون ماسک های جراحی و یا N95 را سه بار در هفته، هر جلسه سه تکرار با شدت (60-70 درصد حداکثرضربان قلب) انجام دادند. پارامترهای پاراسمپاتیکی (RMSSD،HFn.u) و سمپاتیکی (LFn.u،LF/HF) و میانگینRR با دستگاه الکتروکاردیوگرام و نرم افزار کوبیوس قبل و تا 5 دقیقه ریکاوری ارزیابی شد. از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد.. اجرای پروتکل STRP در قبل از اجرای 2 هفته MIIT تفاوت آماری معناداری را در مقادیر LF،LF/HF،RMSSD،HF و میانگین RRبین گروه های تجربی (ماسک جراحی در برابر N95) و همینطور در مقایسه با گروه کنترل (بدون ماسک) ایجاد نکرد. بعلاوه، اگرچه تغییرات بین گروهی مقادیر شاخص های سمپاتیکی و شاخص های پاراسمپاتیکی و میانگین RRمتعاقب 2 هفته MIIT، بهبود نسبی را نشان می دهد، اما هنوز به لحاظ آماری معنادار نبوده است. به طور کلی نتایج نشان داد، پوشیدن ماسک های تنفسی در طی آزمون استرس ورزشی در مردان سالم ایمن است و سازگاری 2 هفته ای به MIIT با ماسک موجب بهبود عملکرد ANS در پاسخ به استرس می شود.
اثر هشت هفته تمرین تناوبی شدید با دو شیوه ی متفاوت کنترل شدت بر توان هوازی و تغییرپذیری ضربان قلب دختران جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر ۸ هفته تمرین تناوبی شدید (HIT) با دو شیوه کنترل شدت با استفاده از ضربان قلب (مبتنی بر ضربان قلب) و یا سرعت دویدن (مبتنی بر سرعت) بر توان هوازی و تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) دختران جوان فعال بود.
روش شناسی: ۲۵ دانش آموز دختر هنرستان شکرانی اصفهان به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. آزمودنی ها در دو گروه مبتنی بر سرعت (13 نفر، سن 6/0 ± 3/17، وزن 78/7 ± 15/60 کیلوگرم، قد 08/6 ± 15/166 سانتی متر) و مبتنی بر ضربان قلب (12 نفر، سن 2/0 ± 1/17 ، وزن 86/3 ± 92/59 کیلوگرم، قد 60/2 ± 25/165 سانتی متر) تقسیم شدند. آزمودنی ها قبل و پس از 8 هفته تمرین HIT با تواتر دو جلسه در هفته، در آزمون آمادگی تناوبی 15-30 (30-15IFT (برای اندازه گیری عملکرد بیشینه (VIFT) و برآورد اکسیژن مصرفی بیشینه (VO2max) به عنوان شاخص های توان هوازی شرکت کردند. HRV استراحتی در هفته ابتدایی و انتهایی ثبت گردید. از آزمون های آماری تی همبسته و تحلیل کواریانس با سطح معناداری P<0.05 برای تجزیه و تحلیل آماری استفاده شد.
یافته ها: 8 هفته تمرین HIT با هر دو روش افزایش های معناداری را در VO2max و VIFT ایجاد کرد (P<0.05). HRV تنها در گروه مبتنی بر ضربان قلب افزایش معناداری را نشان داد (P<0.05). در بررسی بین گروهی، HRV در روش مبتنی بر ضربان قلب پیشرفت معنادار بیشتری را نشان داد (P<0.05).
بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد هر دو روش کنترل شدت در تمرینات HIT در پیشرفت توان هوازی موثر باشند اما ایجاد تغییر در HRV نیازمند بکارگیری روش مبتنی بر ضربان قلب است.
تأثیر دو نوع ورزش ایروبیک و ترکیبی بر دستگاه عصبی خودمختار، تغییرپذیری ضربان قلب و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۳)
71 - 89
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در افراد مبتلا به اختلال پانیک، سطح فعالیت دستگاه عصبی خودمختار اختلال بیشتری پیدا می کند و میزان سطوح شاخص های اکسیداتیو در این افراد بیشتر است. بهبود استرس اکسیداتیو و HRV می تواند در نتیجه تأثیرات مثبت تمرینات هوازی حاصل گردد، بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر دو نوع ورزش ایروبیک و ترکیبی بر دستگاه عصبی خودمختار، تغییرپذیری ضربان قلب و استرس اکسیداتیو زنان مبتلا به اختلال پانیک بود.روش پژوهش: در این کارآزمایی بالینی نیمه تجربی، 31 زن مبتلا به اختلال پانیک به صورت نمونه گیری دردسترس با میانگین نمرات پانیک (66/16 ± 96/42) شرکت کردند و به طور تصادفی در دو گروه تمرین ایروبیک Li (10 نفر) و ایروبیک Hi-Lo+ مقاومتی (10 نفر) و گروه کنترل (11 نفر) تقسیم شدند. 24 ساعت قبل از شروع اولین جلسه تمرینی و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی شاخصهای آنتی اکسیدان کل (TAC) و مالون دی آلدهید (MDA) توسط خونگیری و تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) توسط دستگاه هولترمانیتورینگ در حالت استراحت، اندازه گیری شد. برای تحلیل آماری از آزمون کوواریانس در سطح معنی داری 05/0 تحت نسخه 26 نرم افزار آماری SPSS استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در MDA ،TAC و نمرات پانیک پس از 12 هفته تمرین در هر دو گروه تمرینی وجود دارد (05/0≥ p) اما فاکتورهای HRV (SDNN، HF، LF، LF/HF و TP) تغییرات معنی داری را نشان ندادند.نتیجه گیری: به نظر می رسد که 12 هفته تمرینات ایروبیک ( Li و Hi-Lo + مقاومتی) میزان استرس اکسیداتیو را در افراد مبتلا به اختلال پانیک بهبود دهد.
تأثیر تحریک اثربخشی تمرینات بیوفیدبک تغییرپذیری ضربان قلب بر عملکرد ورزشی و پاسخ گالوانیک پوستی در ورزشکاران ماهر بدمینتون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
94 - 106
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تاثیر تمرینات بیوفیدبک تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) بر عملکرد ورزشی و پاسخ گالوانیک ورزشکاران ماهر بدمینتون انجام گرفته است.
مواد و روش ها: شرکت کنندگان پژوهش به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. میزان انگیختگی بر اساس پاسخ گالوانیک پوستی از طریق دستگاه پروکامپ2 و تغییرات عملکرد با آزمون بدمینتون فرنچ در مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارزیابی شد. گروه آزمایشی 10 جلسه تمرینات بیوفیدبک HRV دریافت کردند که با تمرینات تنفس آغاز و سپس تمرینات ضربان قلب به آن اضافه شد و گروه کنترل به تمرینات روتین خود ادامه دادند. تحلیل داده ها با آزمون کوواریانس در نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد تمرینات بیوفیدبک تغییرپذیری ضربان قلب بر عملکرد ورزشی و پاسخ گالوانیک پوستی در ورزشکاران ماهر بدمینتون اثربخش است و انجام تمرینات بیوفیدبک تغییرپذیری ضربان قلب باعث بهبود عملکرد ورزشی و به افزایش پاسخ گالوانیک پوستی منجر می شود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن است که تمرینات بیوفیدبک می توانند موفقیت بازیکنان بدمینتون را افزایش داده منجر به تنظیم آگاهانه انگیختگی آنان شود.