مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۰۱.
۷۰۲.
۷۰۳.
۷۰۴.
۷۰۵.
۷۰۶.
۷۰۷.
۷۰۸.
۷۰۹.
۷۱۰.
۷۱۱.
۷۱۲.
۷۱۳.
۷۱۴.
۷۱۵.
۷۱۶.
۷۱۷.
۷۱۸.
۷۱۹.
۷۲۰.
جنسیت
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۱
23 - 42
حوزههای تخصصی:
عرصه های عمومی فضا باید به گونه ای نظام یابند که بتواند حضور زنان را در کنار مردان و بدون دغدغه ها و محدودیت های فردی و اجتماعی میسر سازد. در واقع عرصه های عمومی فضا باید به گونه ای نظام یابند که بتواند حضور زنان را در کنار مردان و بدون دغدغه ها و محدودیت های فردی و اجتماعی میسر سازد. مسئله اصلی تحقیق درک ساختارهای پنهان ذهنی بانوان در محیطهای شهری و الزامات حضوری آنها است. در این پژوهش تلاش می شود میزان رضایتمندی و تمایل بانوان به حضور در عرصه های عمومی در منطقه 22 شهر تهران را ارزیابی نماییم. همچنین میزان مردانه یا زنانه بودن و عدالت جنسیتی هر یک از عرصه های عمومی از منظر بانوان مورد بررسی قرار می گیرد. این تحقیق کاربردی بوده و از نظر پارادایمی در زمره رویکردهای انتقادی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و مصاحبه به دست آمده است. تحلیل های صورت گرفته نشان می دهد از میان فضاهای بررسی شده، وجود عرصه های عمومی فعالیت تجاری بیشترین میزان تأثیر را حضور بانوان عرصه های عمومی دارد. پس از آن عرصه های عمومی فعالیت مذهبی، ورزشی، تفریحی و فرهنگی قرار دارند. همچنین مشخص شد فضاهای تجاری، تفریحی، ورزشی، فرهنگی و مذهبی به ترتیب بیشتر عدالت جنسیتی را از نظر بانوان دارند. بر اساس نتایج مدلWGR مشخص شد حق به شهر در بخش های شمالی منطقه و بالای اتوبان همت شرایط مطلوب تری را دارد و محدوده های غربی منطقه، امتیاز کمتری را به دست آورده اند. همچنین بررسی متغیرهای مدل نشان می دهد، در مناطقی که دسترسی مناسبی به امکانات و خدمات شهری دارند، دو عامل فاصله از فعالیت های تجاری و تفریحی ارتباط مستقیمی با حق به شهر دارند.
حکمت صدرایی و جنسیت انسانی: تحلیلی بر پایه برخی مبانی هستی شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
1 - 20
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مسئله جنسیت بر اساس هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی ملاصدرا است. با اینکه ملاصدرا به طور مستقیم به مسئله جنسیت نپرداخته است، ولی با بررسی برخی مؤلفه های هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی او می توان بر برخی از لایه های پنهان اندیشه این حکیم در این زمینه پرتو افکند. انسان همانند دیگر موجودات سیر جوهری دارد و از نازل ترین مرتبه تا به فعلیت تام قوا ادامه پیدا می کند. در این تبدیل و تبدل جوهری زنانگی و مردانگی متصور نیست. بر مبنای انسان شناختی جنسیت در هویت و حقیقت انسان سهمی نداشته و این ویژگی ها و تمایزات اموری عارضی است. در بخش معرفت شناختی به عقیده ملاصدرا انسان ها از نظر برخورداری از معرفت در یک مرتبه نیستند بلکه هر کسی از درجه ای از شناخت برخوردار است. اما تفاوت درجات معرفت را به تفاوت در مرتبه وجودی اشخاص بر می گرداند نه جنسیت آنها. در واقع زنانگی و مردانگی از ویژگی های نفس نباتی و بدن است، همان گونه که نباتات و حیوانات نیز چنین اوصافی دارند.
تحلیل استعاره مفهومی جنسیت در دیوارنگاره های بزم و رزم کاخ چهلستون براساس آرای لیکاف و جانسون
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
23 - 41
حوزههای تخصصی:
جنسیت از مهم ترین مفاهیمی است که با قدرت در ارتباط بوده و برمبنای آن معناسازی می شود.. گفتمان های مختلف جنسیت در هر عصر پاره ای از گزاره ها و احکام پیرامون زنانگی و مردانگی تعریف کرده و برمبنای آن روابط اجتماعی را تنظیم می کنند. در این میان استعاره های مفهومی یکی از مهم ترین ابزار گفتمان ها برای این معناسازی است. استعاره مفهومی، که لیکاف و جانسون زبان شناسان شناختی مطرح کردند، ساختار ادراک و نظام مفهومی انسان ها را استعاری می داند. بر مبنای این نظریه، مفهوم سازی یک حوزه تجربه برحسب حوزه تجربی دیگر و درک کردن چیزی بر اساس چیز دیگر امکان پذیر است. بر این مبنا این پژوهش در نظر دارد استعاره مفهومی جنسیت در عصر صفوی را بررسی و به پیامدهای آن در هنر، جامعه و روابط اجتماعی بپردازد. این تحقیق با هدف توصیفی-تحلیلی و به روش کیفی با مطالعه منابع کتابخانه ای صورت گرفته و در آن از نظریه استعاره مفهومی، به عنوان چارچوب نظری برای تحلیل دیوارنگاره های کاخ چهل ستون استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق بیانگر آن است که با توجه به تغییرات گفتمانی پادشاهی در عصر شاه عباس صفوی مسئله جنسیت نیز رنگ و بوی زمینی گرفته و به جهان واقعیت نزدیک تر شده است. همچنین در عصر صفوی، دوگانه انگاری جنسیتی مدرن وجود نداشته و زنانگی و مردانگی صرفاً در ارتباط با قدرت شاه معنا می شدند؛ به این معنا که در این دوران زنان و مردان هم می توانند سوژه و هم ابژه های میل باشند؛ اما در برابر شخص شاه، همه در مقام ابژه قرار می گیرند.
تجربه زیسته مردان افغانستان و پاکستان از تحصیل در رشته مطالعات زنان در ایران: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۱)
219-254
حوزههای تخصصی:
رشته مطالعات زنان که بر اساس فعالیت های جنبش زنان در غرب تأسیس شد و تغییر نگرش از اهداف عمده آن بود، حوزه ای دائماً در حال تغییر و گسترش بوده است. امروزه گرایش های متنوعی از این رشته در کشورهای مختلف وجود دارد که در ایران با رویکرد اسلامی است. هدف این پژوهش، بررسی تجربه زیسته دانشجویان مرد افغانستانی و پاکستانی مطالعات زنان در ایران است که بیشتر با پس زمینه فرهنگی مردسالارند. روش این پژوهش پدیدارشناسی تفسیری است که با انجام مصاحبه نیمه ساختارمند با شانزده نفر از این دانشجویان صورت گرفته است. تحلیل داده ها با شیوه ون مانن و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 2018 انجام شده و سه مضمون اصلی «آگاهی جنسیتی»، «باز نگرشی جنسیتی» و «کم رنگی جنسیت محوری» حاصل شده است. بر اساس یافته ها آگاهی جنسیتی بیان گر «فهم برساختگی نگرش های موجود به زن» و «فهم ماهیت مشترک زن و مرد در قرآن» بوده و «باز نگرشی جنسیتی» را که شامل «تأمل در خوانش های دینی نسبت به زن» و «بازنگری در باورهای اجتماعی نسبت به زن» بوده به دنبال داشته است که درنهایت به «کم رنگی جنسیت محوری» شامل «کم رنگی نگاه هژمونی مردسالارانه در خانواده» و «کم رنگی مزیت های مردسالارانه در جامعه» انجامیده است.
بدن زنان در تصاویر کتاب های درسی پس از انقلاب: بازنمایی و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام آموزشی ایران برای تربیت انسان مطلوب خود رویکردی جنسیتی و عمدتا مبتنی بر گفتمان مسلط مردانه در پیش گرفته است. این رویکرد، تقابل های دوگانه را در نحوه بازنمایی جنسیتی کاملا طبیعی و بحق نشان داده است. نظام آموزشی از رهگذر برنامه درسی، به دنبال هژمونی هویتی به لحاظ اجتماعی برساخته از زنانگی بوده که از مهمترین ویژگی های آن، بدن زنانه است. نظر به اهمیت روزافزون تصویر در فرایند بازنمایی، معناسازی و هویت بخشی، توجه این مقاله به تصاویر کتاب های درسی معطوف شده است. با تکیه بر روش پژوهش و گفتمان فوکو، نظریه و مفهوم بازنمایی هال، نظریه گفتمان لاکلائو و موف، رویکرد و مطالعات جنسیت و نحوه روئیت پذیری، در این مقاله سعی شده تا بازنمایی بدن زنانه را در کتاب های درسی بعد از انقلاب در ارتباط با گفتمان های مسلط این چهار دهه دنبال کنیم. کوشش این مقاله بر این بوده تا نظام های بازنمایی بدن زنانه در دوره های گفتمانی بعد از انقلاب را نقد و تفسیر کند. و به این پرسش پاسخ دهد که چه نظام روئیت پذیری، بدن زنانه را در این دوره ها نمایندگی و بازنمایی می کرده تا از طریق آن نماینده و عامل مطلوب خود را تصویر و ارائه کرده باشد. بر اساس یافته های این مقاله، در منظومه بازنمایی صورت گرفته از بدن زنانه در تصاویر کتاب های درسی، با نظام «رؤیت پذیری» چندلایه تبعیض آمیزی روبرو هستیم؛ از جمله بخش عمده ای از زنان و دخترانی که از نظر پوشش، انتخابی متفاوت از پوشش مطلوب دارند، حذف شده اند. از سوی دیگر این نظام عمدتا تابع گفتمان مسلط جذابیت جنسی بوده، بدن هایی با پوست روشن، کشیده و لاغر، صورت های زیبا، بینی های کوچک و سربالا را نمایندگی می کند که با واقعیت جامعه فاصله دارد.
تأثیر جنسیت بر استنباط از ریسک های سفر در بین گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری سال دوم بهار ۱۳۹۲ شماره ۴
95 - 112
حوزههای تخصصی:
موفقیت صنعت گردشگری علاوه بر توسعه ی زیرساخت های این صنعت، مستلزم تقویت عوامل ترغیب کننده و کاهش عوامل بازدارنده ی قصد سفر گردشگران به یک مقصد گردشگری است. ریسک های استنباط شده ی مرتبط با سفر به یک مقصد گردشگری، یکی از مهم ترین عوامل بازدارنده ی سفر گردشگران به آن مقصد گردشگری است. از سوی دیگر، ممکن است گردشگران زن و مرد، استنباط متفاوتی از ریسک های مشابه داشته باشند. از این رو، هدف مقاله ی حاضر، دسته بندی ریسک های استنباط شده ی گردشگران خارجی، جهت سفر به شهر اصفهان و بررسی نقش تفاوت های جنسیتی در استنباط از این ریسک هاست. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل گردشگران خارجی است که در ماه های فروردین و اردیبهشت سال 1391 به شهر اصفهان سفر کرده اند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 300 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که ریسک های استنباط شده ی گردشگران خارجی سفر کرده به شهر اصفهان، در چهار دسته یعنی ریسک های سلامتی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی قابل دسته بندی است. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد گردشگران زن، ریسک های سلامتی، فرهنگی و اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیشتری نسبت به گردشگران مرد از سفر به شهر اصفهان استنباط کرده بودند.
واکاوی یک فانتزی تاریخی: انگاره ی یوسف و زلیخا"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
51 - 65
حوزههای تخصصی:
خوانش روان کاوانه ی آثار نقاشی ایران، به ویژه در بستر تاریخی-اجتماعی، امری است که کمتر مورد توجه محققان قرار گرفته است؛ بنابراین اهمیت و ضرورت چنین پژوهش هایی ایجاب می شود. نقاشی یوسف و زلیخا، اثر بهزاد، یکی از نقاط عطف تاریخ نقاشی ایران محسوب می شود و بدین سبب، بسیار به آن پرداخته شده است. بررسی های انجام شده، بیشتر به خوانشی مذهبی و عرفانی در خودآگاهی راه می برند؛ ولی فارغ از این نگاه متافیزیکی، اگر این صحنه را به مثابه ی یک فانتزی در پیش آگاه یا ناخودآگاهی در نظر بگیریم؛ چه نتایجی حاصل خواهد شد؟ بدین جهت، نیاز به یک دستگاه مفهومیِ متفاوت داریم. رویکرد روان کاوانه ی لکان، با یک روش توصیفی و تحلیلِ ترکیبی که به نحوی انتقادی شکل یافته است؛ چارچوبی برای واکاوی و فهم دیگرگون اثر فراهم می آورد. نتایج حاکی از آن بود که این نقاشی، با توجه به عناصر تصویری و ویژگی های خاص تاریخِ فرهنگ دیداری، نوعی فانتزی برای دیالکتیک میل و اضطراب سوژه-مخاطب فراهم آورده که به لحاظ فرآیندهای روانی در ساحات خیالی و نمادین ریشه دارند. این صحنه، با توجه به تبعات تصویری اش در سیر تاریخ ، می تواند آغازی برای شکل گیری یک دیدمان جنسیتی در تاریخ نقاشی ایران باشد که در اداور بعدی (از میانه ی دوره ی صفوی) حاکم شده است.
سیر تحول نقش جنسیت در گفتمان نسبت میان کار و زندگی: تحلیل کتاب سنجی و مصورسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
103 - 126
حوزههای تخصصی:
حدود سه دهه است که موضوع نسبت میان کار و زندگی کارکنان مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. با حضور گسترده تر زنان در فعالیت های شغلی، موضوع جنسیت و نقش آن در نسبت میان کار و زندگی اهمیت بیشتری یافته و به صورت روزافزون بر تعداد پژوهش های این حوزه افزوده می شود. هدف مقاله حاضر، ارائه مروری نظام مند بر پژوهش های انجام گرفته در این زمینه و بررسی سیر تحول آن هاست. بر این اساس، پژوهش های حوزه نسبت میان کار و زندگی با تأکید بر نقش جنسیت، از ابتدا تاکنون (سال های 1991 تا 2021) از پایگاه داده وب آو ساینس (Web of Science استخراج و با استفاده از نرم افزار وی. او. اس. ویوور (VOS Viewer)مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج در دو بخش اصلی ارائه شد. نخست، اطلاعات توصیفی که شامل روند کمّی پژوهش ها و استنادها در این حوزه مطالعاتی، برترین مقالات، فعال ترین پژوهشگران، کشورها، مجلات و دانشگاه ها بود و دوم، تحلیل های مصورسازی، شامل هم استنادی و هم آیندی واژگان که ساختارهای مفهومی در این زمینه را نشان می داد. نتایج پژوهش نشان داد، علاوه بر رشد کمّی فزاینده پژوهش ها پیرامون این مفهوم، سیر تحول موضوعات پژوهشی از در این گفتمان از سویه منفی نسبت میان کار و زندگی زنان در قالب تضاد کار و زندگی به ساحت مثبتِ این مفهوم در قالب غنی سازی و تعادل کار و زندگی و دست آخر طرح مفاهیم ایدئولوژی نقش جنسیتی، نگرش جنسیتی، مساوات طلبی جنسیتی و نابرابری جنسیتی بوده است.
فرایند شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه؛ پژوهشی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
127 - 146
حوزههای تخصصی:
ازدواج مقدمه ورود به نهاد با قدمت و دیرپای خانواده و میزبان زوجین در طی حیات تأهلی آنان است. داوطلبان ورود به این نهاد دیدگاه های متفاوتی دارند که تصور خاصی از ازدواج به عنوان مقدمه و از زندگی خانوادگی به عنوان حیات تأهلی در ذهن آنان ایجاد می کند. از جمله عوامل تاثیرگذار بر تصور از خانواده تحرکات نسلی است. وقوع تغییرات بنیادین در نحوه ورود، مدیریت محتوا و خروج از نهاد خانواده بیانگر تفاوت نگاه به ازدواج و خانواده در میان نسل میانه و نسل حاضراست. این پژوهش با هدف دریافت فرایند شکل گیری معنای ازدواج در"نسل میانه" انجام شده است.مشارکت کنندگان این پژوهش کیفی به شیوه نظریه داده بنیاد و با رویکرد سیستماتیک، زنان و مردان تهرانی با تجربه تأهل و طول ازدواج حداقل سی سال هستند. تعداد این افراد تا زمان تحقق اشباع نظری 21نفر است. نتایج بیانگر مقوله محوری معنابخش امن سنت و دو زیر مقوله مقدس اعتباربخش و رویه روشن زندگی است. مطابق این مقولات زندگی خانوادگی از منظر این نسل تصویری روشن است که در آن تنها لازم است فرد در جایگاه نقشی خود قرارگرفته و ادامه دهنده مسیر از پیش موجود باشد. در این مسیر نیازی به کنشگری فعال جهت ارائه داستان فردی خاص نیست و افراد با ادامه مسیر زندگی از پیش موجود تعهدات خود را انجام می دهند. این یافته بیانگر بنای زندگی خانوادگی نسل میانه بر مبنای تصویر روشن از پیش موجود است که امکان مقایسه تحولات معنایی زندگی خانوادگی از منظر نسل جدید(در مطالعات آتی) را فراهم می سازد.
فراتحلیل روش و نتایج پژوهش های جنسیت و شهر در ابعاد سه گانه (فضاهای جنسیتی، نابرابری جنسیتی، بازنمایی جنسیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
63 - 82
حوزههای تخصصی:
فرآیندهای رشد شهری، صنعتی شدن و فروپاشی شکل بندی های اجتماعی سابق موجب تضعیف اهمیت و نفوذ قواعد و قراردادهای سنتی و ارثی شده اند و بدین ترتیب مجال و فضایی برای سایر منابع معنا مثل جنسیت باز شده است و به مرور توجه پژوهشگران را به بررسی شهر و جنسیت معطوف نموده است. تعدد و تنوع مقالات علمی منتشر شده در زمینه شهر و جنسیت، یکی از نشانه های گرایش محققان به این مفهوم است. این مقاله با رویکرد فراتحلیل به بررسی مقالات مرتبط که یا در عنوان یا در واژه های کلیدی از دو مفهوم شهر و جنسیت نام برده اند و تا سال 1399 و 2020 انجام شده اند، پرداخته است. فراتحلیل در واقع تحلیل تحلیل ها است. یعنی تحلیل مجموعه بزرگی از نتایج مطالعات منفرد که با هدف یکپارچه ساختن یافته ها انجام می شود. نگاه چند بعدی و استفاده از شاخص های ترکیبی در انجام پژوهش های بررسی شده، این فرصت را ایجاد کرده که در ابعاد سه گانه ای مورد تحلیل قرار بگیرند. یافته ها حاکی از آن است که حدود نیمی از پژوهش های بررسی شده، از روش های کمی و بقیه از روش های کیفی یا ترکیبی در گردآوری و تحلیل داده ها استفاده نموده اند. در همه پژوهش های داخلی و خارجی، ابعاد « فضاهای جنسیتی، نابرابری جنسیتی و بازنمایی جنسیتی» بیش از سایر ابعاد، مورد توجه پژوهشگران حوزه شهر و جنسیت قرار گرفته است که بعد « فضاهای جنسیتی» پژوهش های بیشتری را دربرمی گیرد.
تحلیل تطبیقی نقش زنان در گفتمان انقلاب اسلامی ایران و مدل مردسالارانۀ انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۶
41 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تطبیقی گفتمان انقلاب اسلامی و «مدل مردسالارانه انقلاب» در مورد نقش زنان در انقلاب اسلامی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که «نقش زنان در گفتمان انقلاب اسلامی و مدل مردسالارانه انقلاب، دارای چه شباهت ها و تفاوت هایی است؟» در این مطالعه، از روش کیفی تحلیل تماتیک استفاده شده است. این مطالعه از لحاظ نوع تحقیق جزء تحقیقات توسعه ای است. جامعه پژوهش حاضر، کتاب ها و مقالات منتشرشده از بیانات امام خمینی و نظریات مربوط به مدل مردسالارانه انقلاب است. نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس ارتباط با کلیدواژه های مطرح شده بوده است و تعداد 250 مورد از سخنان و جملاتی که به نقش زنان در انقلاب پرداخته بود، به عنوان نمونه انتخاب شد. «رعایت حقوق برابر زنان»، «شأن سیاسی - اجتماعی»، «آزادی زنان» و «انسان سازی زنان» اصلی ترین تم های گفتمان انقلاب اسلامی و «مردسالاری»، «نابرابری» و «خانه دار بودن» اصلی ترین تم های مدل مردسالارانه انقلاب اسلامی است. تفاوت در تفسیر مدل مردسالارانه انقلاب از نقش زنان در انقلاب اسلامی با واقعیت نقش زنان در انقلاب اسلامی، مهم ترین تفاوت و پررنگ بودن نقش زنان در انقلاب و پرداختن به نقش جنسیت در انقلاب شباهت مدل مردسالارانه انقلاب و گفتمان انقلاب اسلامی است.
مروری روایی بر رویکردهای نظری سکشوالیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکشوالیته یکی از مهم ترین عرصه های نظری در فلسفه اجتماعی معاصر است؛ مفهومی که تغییرات در ارزش های جنسی جهان مدرن و ایران امروز، توجه به آن را ضرروی کرده است. با وجود اهمیت و تغییرات سکشوالیته در ایران کنونی، به این عرصه نظری توجه کافی نشده است؛ بنابراین این مقاله در نظر دارد رویکردهای نظری سکشوالیته و چیستی آن را بررسی کند. روش استفاده شده در معرفی نظریات سکشوالیته، مرور روایی است و طی شش مرحله انجام شده است: شناسایی منابع معتبر، دسته بندی نظریات سکشوالیته، گزینش و معرفی پراستنادترین نظریات، شناسایی نقاط اشترک و افتراق نظریات، تلفیق نظریات براساس نقاط اشتراک و سازگاری منطقی آن ها و ارزیابی نظریات. نتایج مرور روایی نظریات سکشوالیه نشان داد، فوکو مهم ترین نظریه پرداز اجتماعی معاصر درباره سکشوالیته است. همچنین نظریه «آزادسازی مردان همجنس گرا»، «برساختگرای اجتماعی سکشوالیته»، «کوئیر تئوری» و «ترنسجندریسم» مهم ترین رویکردهای نظری سکشوالیته هستند. در ترکیب رویکردهای نظری مذکور می توان سکشوالیته را یا ارزش ها، قوانین و باورهای اجتماعی درباره رابطه جنسی یعنی برساخت اجتماعی دانست یا به عنوان هویت جنسی ذاتی افراد در نظر گرفت. به علاوه سکشوالیته غربی در سیستم اقتصادی سرمایه داری و تحولات ناشی از آن ریشه دارد. پیامد سکشوالیته در عصر مدرن نیز کنترل موالید، کنترل نظام خانواده و تعریف هویت های جنسیِ متمایز است. این پیامدها را می توان سرکوب میل جنسی یا نوعی توجه مضاعف قدرت های مدرن به میل جنسی در نظر گرفت؛ توجهی که به کنترل میل جنسی و بدن منجر شده است. در ارزیابی نظریات سکشوالیته می توان گفت، نظریاتی که پس از فوکو درباره سکشوالیته مطرح شده اند، بسط مفاهیم نظری فوکو هستند. همچنین این نظریات در پاسخ به مسائل اجتماعی جنس/جنسیت های حاشیه ای شکل گرفته اند.
برساخت بدن و هویت یابی دختران در رمان نوجوان ایرانی؛ بررسی موردی: آثار عباس جهانگیریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره چهارم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
40 - 55
حوزههای تخصصی:
بدن همواره به مثابه رابطی میان انسان و تجربه ی او از جهان قرار دارد و عاملی هویت ساز در زندگی اجتماعی اوست. اما تجربه ی بدنمندی، نمی تواند آزادانه و بدون دخالت مسائل اجتماعی، روابط قدرت و گفتمان ها اتفاق بیفتد؛ به ویژه برای سوژه ی نوجوان که در ابتدای درک اجتماعی خود از جهان، در ارتباط با مجموعه ای از روابط قدرت، مانند خانواده، مدرسه، همسالان و متأثر از مسائل اقتصادی، فرهنگی، سنی و جنسیتی است. در این پژوهش، براساس دیدگاه فوکو درباره ی نقش قدرت و گفتمان ها در برساخت بدن، دو رمان نوجوان واقع گرا از عباس جهانگیریان، بررسی شده اند؛ «سایه هیولا» و «جنگ که تمام شد بیدارم کن». تمرکز بر بدنمندی سوژه های اصلی دختر و شیوه های بازنمایی جنسیتی و هویت یابی آنان در این رمان ها بوده است. تمرکز بر بدنمندی سوژه های اصلی دختر و شیوه های بازنمایی جنسیتی و هویت یابی آنان در این رمان ها بوده است.روش پژوهش حاضر کیفی است و با استفاده از استراتژی داده کاوی استقرایی و روش نشانه شناسی اجتماعی انجام شده است. در این مسیر، بدنمندی دختران در سه دسته ی اصلی نشانه های جسمانی (ظاهری)، نشانه های زبانی و نشانه های بهنجارساز بررسی شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که این نشانه ها در ژرف ساخت و روساخت اثر، متأثر از گفتمان جنسیتی شکل گرفته اند و گونه ای ناسوژگی زنانه، انقیاد بدن را در کنار بی کنشی و انفعال سوژه ی زن نشان می دهند.
بررسی تفاوتهای جنسیتی زنان و مردان در دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق تلاش گردیده نسبت به بررسی تفاوتهای جنسیتی از دو دیدگاه قرآن مجید و فمینیسم اقدام شود. در بیان دیدگاه قرآن مجید از تفسیر نمونه نوشته آیت الله مکارم شیرازی استفاده گردیده است. هدف از این تحقیق، ابتدا شفاف نمودن دیدگاههای مذکور در خصوص تفاوتهای جنسیتی و سپس ارائه پیشنهادهایی جهت طراحی ساختاری منطقی و کارآمد برای جامعه امروز است. این تحقیق امیدوار است ضمن اصلاح و بهبود باورهای نسبت به موضوع جنسیت و تفاوتهای جنسیتی، موجبات رشد و تعالی جامعه به ویژه زنان را فراهم آورد. روش این تحقیق ، کیفی و با استفاده از متون مکتوب و منابع کتابخانه ای است
فمینیسم و چالش های تاریخی در جریان های فکری انسان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه نظریه فمینیستی محدودیت های ساختاری سبب حذف زنان از فرایند تولید دانش شده است. در طول تاریخ، تولید دانش، موضوع دانش و شناخت دانشمند حوزه هایی مردانه انگاشته شده اند. در این نوشتار با استفاده از مرور اسنادی و فراتحلیل تاریخچه علم انسان شناسی نشان می دهیم که این رشته از پیش داوری ها و دیدگاه های جنسیت زده مصون نبوده و در دوران شکل گیری و تحول، بسته به پارادایم های مسلط تاریخی جهت گیری کرده است. جریان فمینیسم در عرصه دانشگاهی، رشته انسان شناسی را با چالش های هستی شناختی، معرفت شناختی و روش ش ناختی ای مواجه ساخت که سبب تغییر بنیادین پارادایم های پیشین شده است. سه چالش عمده در این حوزه نفی ذات انگاری زیستی شناختی، نفی تفاوت های جنسیتی مغزی- هوشی و رد نظریه حرم و سلطه جنسی نرینه در نخستی ها بوده است. در نتیجه، رشته انسان شناسی در دوران معاصر، تحت تأثیر سه چالش تاریخی فمینیستی، با کنار گذاشتن دیدگاه های طبیعت گرایانه و برساخت گرایانه ، به تأیید ارتباط میان پیوند میان طبیعت و تربیت گرویده است.
قدرت و عاملیت و نمایش های آیینی زنانه (مطالعه ای در نمایش های زنانۀ قبل از دهۀ پنجاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در بعضی از مناطق ایران تا قبل از دهه پنجاه، در محفل های خصوصی زنانه و دور از چشم مردان به اجرای نمایش می پرداختند تا تصویری موقت از آمال و آرزوهای خود را به نمایش درآورند. قوانین حاکم بر جامعه، آزادی و قدرت آن ها را محدود کرده بود و نیازهایشان که در هاله ای از آرزو و رؤیا راهی برای بروز می جست، سرانجام از طریق حرکات نمایشی و روایت های جاری در آن ها نمود یافت. این پژوهش این است که نمایش های آیینی زنانه چه تناسبی با آرزوها و موقعیت آن ها به عنوان جنس دوم داشته است. روش این پژوهش، اسنادی-میدانی است. برای داده های میدانی، با هفت زن از تهران در رده سنی 65 تا 75 سال که اجراکننده اصلی نمایش ها بودند، مصاحبه صورت گرفت. از طریق مطالعات اسنادی، معروف ترین نمایش های زنانه شناسایی و طبقه بندی می شوند تا در تحلیل داده ها به کار گرفته شوند. داده های گردآوری شده به روش تحلیل تماتیک انجام شده است. برای درک آیینی نمایش های زنانه، از رویکرد انسان شناسی نشانه شناختی نمادها بهره گرفتیم و برای تبیین تضادهایی که بین نقش های موجود در ساختار نمایشی مشاهده می شد، از مفهوم آیین های وارونگی گلاکمن[1] استفاده کردیم. نتایج بیانگر آرزوی داشتن فضایی امن تر و قدرت بیشتر و عاملیتی برای داشتن استقلال و اقتداری مانند مردان است. [1]. Gluckman,Max
سیاست، جنسیت، بازنمایی (تحلیل انتقادی دیدمان جنسیت در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
39 - 48
حوزههای تخصصی:
جنسیت نه داده ای طبیعی بلکه یک پی آمد اجتماعی-فرهنگی و یک تأثیر پدیداری پیرامون جنس است. موضوعی که باید در بافت تاریخی ایران و در دوره های مختلف مورد تأمل قرار گیرد. از سوی دیگر نوع نگرش افراد و جامعه به این موضوع همیشه تحت قید و بندهای معرفتی و روان شناختی بوده است. بازنمایی جنسیت در تصاویر عکاسی می تواند شاهدی برای عینیت بخشیدن به چنین محدودیت هایی باشد. بنابراین می توان پرسید، چه رابطه ای بین بازنمایی عکاسانه ی جنسیت و هنجارهای اجتماعی و روان شناختی موجود در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی ایرانیان وجود داشته است. به بیان دیگر، از طریق چه دیدمانی و چگونه بازنمایی جنسیت در دوره ی ناصری شکل گرفته و نقش قدرت در این بازنمایی چگونه بوده است؟ بدین منظور، نظریات میشل فوکو در کنار آراء روان شناختی زیگموند فروید و ژاک لاکان، چهارچوب مفهومی و روش شناختی متفاوتی را برای فهم دیگرگون مسئله فراهم می آورند. اهمیت نظری این نوشته به جهت پرکردن شکاف تحقیقاتی ای است که در این حیطه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که جنسیت در دیدمانی سیاسی مورد بازنمایی عکاسانه قرار گرفته است و روابط قدرت مردسالار، نظم جنسی خاصی را به همراه داشته است؛ روابط قدرت و نظم جنسی ای که می تواند در ساحت خیالی و نمادین جامعه مورد واکاوی قرار گیرند
تحول بخشایش خود و دیگران از دوره نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف این پژوهش، بررسی سیر تحولی بخشایش خود و دیگران در طول دوره نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش بود. در این راستا از بین افراد 12 تا 25 ساله ساکن شهر اصفهان، تعداد 395 نفر در سه گروه سنی، 12، 14، 16 ساله و نیز یک گروه سنی 18 تا 25 ساله موسوم به بزرگسالی در حال پیدایش انتخاب شدند. بدین منظور از دو روش نمونه گیری خوشه ای برای سه گروه اول و نمونه گیری دردسترس برای گروه چهارم استفاده شد. در چارچوب پژوهشی مقطعی و با استفاده از طرح علّی مقایسه ای، داده های مورد نیاز ازطریق مقیاس بخشایش جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس نشان دادند تغییرات در بخشایش خود از ابتدای دوره نوجوانی تا بزرگسالی در حال پیدایش، سیر نزولی با شیب کم داشت. این یافته در حالی بود که بخشایش دیگران از 12 تا 16 سالگی کاهش یافته است؛ ولی در بزرگسالی در حال پیدایش افزایش یافت. تغییرات بخشایش موقعیت در چهار گروه معنادار نبود. به عبارت دیگر، مقادیر مجذور اتا (درصد واریانس مشترک) نشان دهنده تأثیر کم گروههای سنی بر متغیرهای بخشایش خود (2 درصد) و بخشایش دیگران (4 درصد) بود. همچنین، تفاوت جنسیتی معناداری در بخشایش خود و دیگران در گروههای سنی مختلف مشاهده نشد.
تأثیر میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر مؤلفه های سبک زندگی دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول و دوم یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر مؤلفه های سبک زندگی دانش آموزان متوسطه اول و دوم شهر یاسوج بود. روش این پژوهش پیمایشی بود و 372 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و در نهایت، ابزار گردآوری داده ها (پرسشنامه) بین آن ها توزیع شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss21 و Amos23 استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد بین میزان استفاده دانش آموزان از شبکه های اجتماعی مجازی و تمامی مؤلفه های سبک زندگی رابطه معناداری مثبت و مستقیمی وجود دارد (01 / 0 >P ). با توجه به ضرایب تعیین، میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی، مؤلفه های پیشگیری از بیماری ها و سلامت جسمانی را بیشتر از دیگر مؤلفه ها و مؤلفه اجتناب از داروها و مواد مخدر را کمتر از دیگر مؤلفه ها پیش بینی کرده است. همچنین، نتایج نشان داد میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانش آموزان دختر و متوسطه دوم بیشتر از دانش آموزان پسر و متوسطه اول است و در تمامی مؤلفه های سبک زندگی، میانگین دانش آموزان دختر و متوسطه دوم بیشتر از دانش آموزان پسر و متوسطه اول است.
جنسیت در باستان شناسی و باستان شناسی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
بیشتر باستان شناسان تا میانه ی قرن بیستم، نیمی از گروه های انسانی یعنی؛ «زنان» و نقش های گوناگونی که در مسیر دگرگشت جوامع انسانی داشتند را نادیده گرفته بودند. زنان همچون مادرانِ محدود به حوزه ی خانگی درنظر گرفته می شدند. تقسیم کار جنسیتی و خانواده ی هسته ای همچون رویدادی طبیعی درنظر گرفته می شد و شکار مردان، شتاب دهنده ی نخستین، در دگرگشت انسان پنداشته می شد. جنبش های زنان در دهه ها ی 1960 و 1970، دیدگاه های دگرگونی از تحول جوامع انسانی را پدید آورد که بر نقش های زنان متمرکز شد. اگر در آغاز، فمینیست ها دغدغه ی جست وجوی زنان در منابع را داشتند، امروزه بسیار فراتر رفته و پنداشت ها از مفاهیم جهانیِ جنس، جنسیت و فردیت را به چالش می کشند. ولی بسیاری از باستان شناسان از برچسب فمینیست فاصله می گیرند و بر این باورند که پژوهش های جنسیتی دامنه ی گسترده تری از مقوله های جنسیتی را دربر می گیرد. در خاور نزدیک، پژوهش های جنسیتی از دهه ی 1990 به گونه ای جدی پی گرفته شد و همچنان نیاز به پژوهش ها با کاربست نگره ها و روش های نظام مند به روشنی احساس می شود. شوربختانه در باستان شناسی ایران، موضوع جنسیت و زنان تا اندازه ی زیادی نادیده گرفته شده است و پژوهش های انگشت شماری انجام شده است. در این نوشتار به بازگویی شکل گیری پژوهش های زنان و جنسیت در باستان شناسی می پردازیم. با وجود دامنه ی گسترده ای از رویکردها، هیچ نگره یا مکتب فکری واحدی به جایگاه برتری نرسیده است، و هنوز هم در بسیاری از پژوهش ها نگاه مرد محور جریان اصلی پژوهش را پیش می برند.