فلسفه (دانشگاه تهران)

فلسفه (دانشگاه تهران)

نشریه فلسفه سال 52 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

رویکرد هایدگر به اثبات جهان خارج بر مبنای تفسیر وی از کتاب فوسیس ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هایدگر ارسطو فوسیس هستی اوسیا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
اثبات جهان خارج جزء نخستین مسائلی است که از ابتدا دغدغه هایدگر جوان بوده است. وی در سراسر مسیر تفکر فلسفی خود، تلاش مکرری را برای بازیابی تجربه اولیه یونانی پیش از سقراطی از هستی به عنوان φύσις (فوسیس) انجام می دهد.  وی با ریشه یابی کلمات φύσις و nature ترجمه فوسیس به طبیعت را رد و بیان می کند که این ترجمه دلیل انحراف فلسفه و سپس علم شد که در نتیجه آن و در فلسفه کانت نیاز به اثبات جهان پیدا شد. بنابراین تلاش کرد تا از علم گرایی و نگاه علمی فاصله بگیرد و در رجوع به تفکر یونانی به این مسئله را نشان دهد که عدم اثبات جهان خارج، نه به دلیل غفلت فیلسوفان یونانی، بلکه در نوع نگاه آنان به رابطه انسان و جهان نهفته است. وی برای حل این معضلات با رجوع به فلسفه ارسطو، اصطلاحاتی همچون فوسیس، اپاگوگه، اتیا، آرخه و... را تفسیر می کند. در نظر وی فوسیس برای ارسطو همان هستی به ما هو هستی است و اصطلاحات دیگر همچون آیتیا، آرخه و به ویژه اوسیا را باید در این رابطه بازتعریف و تفسیر کرد. وی با ارائه این تفسیر نشان می دهد که رابطه انسان با هستی عمیق تر از آن است که نیاز به اثبات هستی احساس شود. هستی پیشاپیش موجودات و قبل از آن ها برای انسان رخ عیان می کند و انسان با واسطه آن قادر به اگزیستانس می شود.
۲.

نقد ماهیت گزاره های اخلاقی از منظر محقق اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: گزاره های اخلاقی واقعیت اخلاقی مشهورات بدیهیات وهمیات محقق اصفهانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۲
گزاره های اخلاقی مانند «عدالت داشتن ضرورت دارد» از مشهورات شمرده می شوند و مشهورات گزاره هایی اند که به جهت پذیرش همگانی یا گروهی خاص مقبولیت عمومی پیدا کرده اند. محقق اصفهانی با توجه به تعریف مشهورات به معنای خاص، واقعیت آنها را تنها بنای عقلا می داند؛ ازاین رو، گزاره های اخلاقی را اعتباری قلمداد می کند و مشهورات را مطابق واقعیت نمی داند؛ افزون بر اینکه وی مشهورات و ضروریات را قسیم می داند. با توجه به اینکه محقق اصفهانی تنها ضروریات را مبین واقعیت می داند لذا از منظر وی، مشهورات که قسیم ضروریات اند واقعیتی غیر از بنای عقلا ندارند و واقعیت از مشهورات نفی می شود؛ این تحقیق درصدد است افزون بر تبیین ماهیت گزاره های اخلاقی از منظر محقق اصفهانی و تصریح به نکات تأثیرگذار در دیدگاه ایشان، این دیدگاه را نقد کند که مشهورات قسیم وهمیات محسوب می شوند؛ ازاین رو به نظر می رسد قسیم بودن مشهورات و ضروریات درست نیست بلکه مبادی حجت از حیث راه شناخت به مشهورات و وهمیات و از حیث ارزش شناخت به ضروریات و مظنونات تقسیم می شوند افزون بر اینکه تعریف مشهورات خاص به واقعیتی جز بنای عقلا نداشتن از ابداعات محقق اصفهانی است اما مشهورات به معنای خاص در دیدگاه صحیح تنها به راه شناختشان توجه می شود و امکان واقعیت داشتنشان نفی نمی شود.
۳.

بی نهایت در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی نهایت متناهی نامحدود پیوستگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۵
غالباً دکارت را به عنوان فیلسوفی که در پایه گذاری فلسفه جدید نقش بسزایی داشت و مسیر تأملات علمی را فراهم تر کرد، مورد ستایش قرار می دهند. در بین آرای این فیلسوف، توجّه او به ریاضیات به عنوان علمی که تماماً حاوی قضایای یقینی است، از برجستگی برخوردار است که همین التفات ویژه به ریاضیات باعث گردید تا وی به نظریه وحدت علوم، با خصوصیات ریاضی قائل گردد و مختصات اصلی ریاضیات را، «اندازه پذیری»، «ترتیب» و به کارگیری «روش قیاسی» بیان داشته و اصطلاح «ریاضیات عام» را برای همه دانش ها که از این خصوصیات برخوردار باشند به کار برد. در بین آراء وی، تلقّی او از «بی نهایت» نیز متفاوت از اکثر فیلسوفان مدرسی است. وی تصوّر بی نهایت را به خلاف گذشتگان، تصوّری ایجابی می داند که در آدمی وجود دارد و به عکس تلقّی متعارف، تصوّر امر متناهی را از سلب نا متناهی میسور می پندارد که از زبان دکارت تا امروز با چالش هایی همراه بوده است. در این مقاله به نقد و بررسی نظریه بی نهایت دکارت می پردازیم و نشان داده می شود کار دکارت شروع خوبی بود اما در دل خود تردّدهای نظری دارد که بعدها در آرای ریاضی دانان به استحکام رسید.
۴.

رورتی و «اضطراب دکارتی» ظرفیت انتقادی دیدگاه اجتماعی- سیاسی ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رورتی پراگماتیسم اضطراب دکارتی نظرگاه چشم خدا نقد اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۲
طبق دیدگاه رورتی، هیچ مرجعی به نام حقیقت، برای سنجشِ ارزش های اجتماعی وجود ندارد؛ رویه های مستقر در جامعه مبتنی بر هیچ حقیقتی نیستند بلکه محصولِ پویای گفتگو، اجماع، و توافقِ آزادانه اعضای جامعه اند. امیدواری رورتی به اینکه می توان بدون توسل به حقیقت و صرفاً از طریق گفتگوی آزاد و گشوده، معیاری برای سنجش ارزش های اجتماعی فراهم ساخت، انتقادات بسیاری را برانگیخته است. محوری ترین بخش این انتقادات، مطابق با آنچه ریچارد برنشتاین «اضطراب دکارتی» می خواند، از این نگرانی حکایت دارد که اگر حقیقت وجود نداشته باشد، پس همه چیز مجاز خواهد بود. به عبارت دیگر، از نظر بسیاری از منتقدان، موضع رورتی در برابر حقیقت، و انکار بنیان های ثابتِ باور و تعهدات اجتماعی از سوی او، ناگزیر به این معناست که ما هیچ معیار قابل اتکایی برای به نقد کشیدن باورها و رویه های جاری جامعه در اختیار نخواهیم داشت. هر یک از آنها به طرق مختلف استدلال می کنند که دیدگاه رورتی جامعه را از ظرفیت انتقادی لازم برای ارزیابی ارزش های اجتماعی تهی می سازد. در این مقاله، با رویکردی تحلیلی، در چارچوب این خط انتقادی، دیدگاه رورتی را مورد بررسی قرار می دهیم. درصددیم نشان دهیم که این انتقادات بر اساس سوء برداشت و خوانشی نامنسجمِ از آرای او شکل گرفته اند؛ طبق نتیجه این پژوهش، پراگماتیسمِ سیاسیِ رورتی، نه تنها به معنای انکارِ امکانِ نقدپذیری رویه های جاریِ جامعه نیست، بلکه کوششی است مبتکرانه برای ارائه طرحی از سازه های انتقادیِ غیرحقیقت محور، که متناسب با اندیشه پست مدرن و برای رهایی آن از اضطراب دکارتی طراحی شده است.
۵.

نگاهی به مسئله تحدید علم از شبهِ علم، از منظر معرفت شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: علم و شبهِ علم مسئله تحدید معرفت شناسی اجتماعی اختلاف نظر تقسیم کار معرفتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
مسئله بازشناسی علم از شبهِ علم که به مسئله تحدید (demarcation) مشهور است، از جمله مسائل نظری و کاربردی مهم در فلسفه علم است. چالش های پیش روی حل مسئله تحدید به دو دسته چالش های مربوط به تعریف ملاک، و چالش های مربوط به کاربست ملاک تقسیم می شوند. درحالی که غالب مباحث شکل گرفته راجع به مسئله تحدید بر چالش های تعریف ملاک متمرکز شده اند، این مقاله به یکی از چالش های مربوط به کاربست ملاک تحدید می پردازد. «تعیین مرجع صاحب صلاحیت» برای داوری راجع به علمی یا شبهِ علم بودن موارد مظنون به شبهِ علم، از جمله این چالش ها است. با توجه به گوناگونی نمونه های شبهِ علم، بغرنج ترین حالت تمییز علم و شبهِ علم در مواردی مرزی رخ می دهد که در آن ادعاهای مظنون توسط افرادی با اعتبار علمی مطرح می شوند. در این موارد حتی اگر ملاک روشنی برای تمیز علم از شبه علم داشته باشیم، اینکه چطور بر اساس این ملاک باید درباره علمی بودن یا نبودن یک دیدگاه داوری کرد و چه کسی صلاحیت این داوری را دارد، چالشی دشوار است. در معرفت شناسی اجتماعی چنین مواردی مصداقی از مسئله «اختلاف نظر بین متخصصین» به حساب می آیند. در این مقاله تلاش می شود با اتکا بر راهکارهای این مسئله در معرفت شناسی اجتماعی و تکمیل آنها با ایده «تقسیم کار معرفتی» راهکارهایی برای غلبه بر این چالش پیشنهاد شود.
۶.

تقابل فرم با ایده های زیباشناختی در نقد قوه حکم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کانت فرم ایده های زیباشناختی آلیسون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۱
فرم یکی از اصطلاحات چالش برانگیز در نقد قوه حکم کانت است. او در نقد عقل محض در بخش حسیات استعلایی فرم را در ارتباط با صور پیشین شهود یعنی زمان و مکان مورد بحث قرار می دهد. در واقع چینش زمانی و مکانیِ شهودات حسی، فرم نامیده می شود. کانت در نقد قوه حکم و به طورخاص در دقیقه سوم اصلی ترین عامل زیباساز در داوری زیباشناختی را فرم می داند و اصطلاحاتی چون طرح و ترکیب بندی را به عنوان مترادفِ آن معرفی می کند. به نظر می رسد که فرم مطرح شده در دقیقه سوم همان فرم مطرح شده در بخش حسیات استعلایی نقد عقل محض است. از سوی دیگر کانت در چرخشی ناگهانی در ذیل بحث نبوغ و هنر زیبا، محتوای آثار هنری یا همان ایده های زیباشناختی از اهمیت بیشتری برخوردار می شود. بدین ترتیب نوعی ناسازگاری در مباحث مطرح شده در نقد قوه حکم به چشم می خورد. برخی از شارحان معتقدند نوعی تغییر دیدگاه به دلیل شکست در توجیه اعتبار کلی حکم زیباشناختی، در زیباشناسیِ کانت مشاهده می شود. در مقابل برخی دیگراز شارحان معتقدند با ارائه تعریف جدید و جامعی از فرم در زیباشناسیِ کانت، می توان دو بخشِ ظاهراً ناسازگار کانت را در نقد قوه حکم با هم دیگر سازگار نمود. بعد از بررسی نظر شارحان مشخص شد که دیدگاه آلیسون در مقایسه با دیدگاه های دیگر موجه تر است. از نظر آلیسون فرم چینش داده های محسوس است به گونه ای که هماهنگی آزاد خیال و فاهمه را ایجاد کند.
۷.

دولت به مثابه اثر هنری (وجهه نظر زیباشناختی شیلر در نسبت با رمانتیسیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دولت هنری و شعری زیباشناسی رمانتیسیسم دولت ارگانیک کانت و شیلر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۳
بحث و گفتگو در باب دولت در سرتاسر دوران حیات بشر، به ویژه دوره مدرن، مبحثی جدی و چالش برانگیز بوده است. از این رو شیلر در زمان ه ای که این بحث در اروپا فراز و فرودهای زیادی داشته است، تحت تأثیر کانت به طرح نظریه «دولت زیباشناختی» پرداخته و در میان نظریات رقیب و در تقابل با آنچه مدرنیته برای انسان و دنیای جدید تدارک دیده است، به ارائه دیدگاهی متفاوت با سلیقه زمانه می پردازد. در این نوشتار، تلاش شده است تا به صورت نظام مند، جایگاه این بحث در اندیشه کانت تبیین گردیده و پس از طرح مبانی نظریه زیباشناختی وی، وجهه نظر شیلر در باب دولت زیباشناختی و وجوه اشتراک و افتراق آن با اندیشه کانت مورد ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور هم به آثار فلسفی شیلر رجوع شده است و هم آثار نمایشی او مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه نوشتار، به چگونگی تأثیر این ایده در متفکران دوره رمانتیک و نحوه شکل گیری ایده دولت شعری و دولت ارگانیک و فرآیند بسط آن پرداخته شده است. در نهایت، ضمن مقایسه تفاوت دیدگاه کانت و هگل در بحث از فرهنگ و تأثیر این دیدگاه در تعریف دولت، تفاوت دولت به مثابه اثر هنری، آنگونه که شیلر طرح کرده است و دولت ارگانیک هگل و نحوه تأثیرگذاری آنها در حوزه فرهنگ، اجتماع و سیاست مورد ارزیابی قرار گرفته است.
۸.

آیا سقراط پیامبر است؟ (در پرتو دیدگاه های هم عصران و شارحان اصلی وی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقراط نبوت دایمونیون دفاعیه افلاطون قرآن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : ۱
اهمیت نقش سقراط و تأثیر او بر تاریخ فلسفه و همچنین فرهنگ بشری بر همگان معلوم است. افزون بر این، او نخستین شهید راه حکمت و فضیلت در تاریخ بشر به شمار می آید. وانگهی، گرچه بیشترِ شارحان غربی به معانی والا و درجات بالای حکمت سقراط اذعان دارند، از پذیرش هرگونه سرچشمه فراطبیعی برای آن و نبوت الهی بودن آن سر باز می زنند. غرض نگارنده در این مقاله آن است که از طریق تحلیل سخنان سقراط که در منابع دست اول ازجمله برخی نوشته های افلاطون یافت می شود، مدعای سقراط را مشعر بر اینکه او از موهبت نبوت برخوردار است به اثبات برساند. ما با گِرد آوردن استدلال های عقلی و سرنخ های تاریخی از زندگانی وی، بر صحت چنین مدعایی تأکید خواهیم نمود. پاره ای از مقاله بدین منظور اختصاص خواهد یافت که تأکید کنیم استدلال ما بر پایه ارجاعات اصیل و تاریخی به سخنان سقراط استوار است که عمدتاً در دفاعیه سقراط (آپولوژی) به قلم افلاطون بدانها اشاره شده است. سپس با نقل از اصلی ترین و مهم ترین دیدگاه های شارحان در این زمینه، کوشیده ایم نشان دهیم که نوعی اتفاق نظر عمومی میان بیشتر شارحان وجود دارد دایر بر اینکه این رساله ها و خصوصاً رساله دفاعیه سقراط در زمره اسناد تاریخی محسوب می شوند. اهمیت و همچنین نتیجه اصلی این مقاله آن است که اگر این نظریه را بپذیریم چشم انداز عمومی تاریخ فلسفه از ریشه دگرگون خواهد شد. افزون براین، این مدعا که حکمت سرچشمه ای الهی دارد _ و بارها در مضامین سخنان حکمای اسلامی ذکر شده است _ تأیید خواهد شد. همچنین، وجود پیوند میان حقیقت روحانی و عقل آدمی مورد گواهی و تأکید قرار خواهد گرفت.
۹.

ملاصدرا و مسئله مقامات انسان در قوس نزول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ملاصدرا انسان مقامات انسان قوس نزول ساحت های هستی شئون چهارگانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۱
هرچند دست یابی به نظر قطعی ملاصدرا در حوزه انسان شناسی دشوار است و گاه باید از میان متشابهات گفتاری به محکمات دیدگاه وی دست یافت، اما تردیدی نیست که وی برای انسان چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، مقامات و شئون متناظری را قائل شده است. با این تفاوت که قوس نزول آن، جنبه هستی شناختی دارد و قوس صعود آن، جنبه معرفت شناختی. لکن هدف این مقاله تنها کشف دیدگاه قطعی وی در خصوص «مقامات انسان در قوس نزول» است. از این رو در گام نخست تلاش شده است تا ضمن یک بحث مبنایی، توضیحی پیرامون تفاوت «تجلّی» با «تجافی» بیان شده و سپس درک درستی از مراتب تجلّی حضرت حق از منظر ملاصدرا حاصل شود. یافته های این نوشتار گواه بر این واقعیت است که ملاصدرا با توجه به مبانی ای همچون «وحدت وجود»، «بساطت وجود» و «حضور و ظهور المجمل مفصلا»، نه تنها ساحت های چهارگانه ای برای هستی واحد صمدی در قوس نزول قائل شده است، بلکه متناظر با آن، برای نوع انسان (یا انسان کبیر) به عنوان نمودی از نمودها و تجلّیّات حضرت حق، به چهار شأن «انسان لاهوتی»، «انسان جبروتی»، «انسان ملکوتی» و «انسان ملکی» دست یافته است و نفس جزئی هر شخص و بدن جزئی او را به ترتیب مربوط به دو ساحت «انسان ملکوتی» و «انسان ملکی» انسان کبیر دانسته است.
۱۰.

واکاوی مؤلفه های دیالکتیک افلاطون و هگل در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: افلاطون هگل گادامر هرمنوتیک دیالکتیک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
دیالکتیک به عنوان روش در فکر و استدلال فلسفی، نقشی محوری در فلسفه افلاطون و هگل دارد. افلاطون، به ویژه در دیالوگ هایی مانند جمهوری و سوفیست دیالکتیک را به عنوان راهی برای دستیابی به حقیقت معرفی می کند و بنیانی را پایه گذاری می کند که بعدها توسط هگل توسعه یافت. در فلسفه افلاطون ایده ها (مُثُل) ارتباط معنایی و منطقی با یکدیگر دارند و از طریق بررسی متقابل و دیالکتیکی آن ها می توان به فهمی عمیق تر از حقیقت رسید. اما هگل، دیالکتیک را به عنوان یک فرایند تاریخی و فلسفی می بیند که از طریق تضادها (تز و آنتی تز) و رفع آن ها (سنتز) پیش می رود و این فرایند به طور پیوسته آگاهی و شناخت را به سطح بالاتری می رساند و در نهایت به تحقق عقل مطلق می انجامد. هانس-گئورک گادامر، متأثر از این دو فیلسوف، در کتاب مشهور خود حقیقت و روش تلاش می کند تا دیالکتیک را در چارچوب هرمنوتیک فلسفی بازتعریف کند. گادامر با تأکید بر تاریخ مندی و زبان به عنوان عناصر اساسی فهم، دیالکتیک را نه تنها عنصری بنیادین در دست یابی به حقیقت، بلکه عامل جدایی ناپذیر هر گونه فهم و تفسیر متون و رویداد های تاریخی می داند. این مقاله به بررسی تأثیر مؤلفه های دیالکتیکی افلاطون و هگل بر نظریه هرمنوتیکی گادامر می پردازد و به روش تحلیلی- تطبیقی نشان می دهد که گادامر چگونه با استفاده از مفاهیم دیالکتیکی افلاطون و هگل و ترکیب آن با اصول هرمنوتیکی خود، چارچوبی نوین با تأکید بر تاریخ مندی و گفت وگو برای فهم و تفسیر در علوم انسانی ارائه می کند.
۱۱.

رابطه بین خودآگاهی و آگاهی به غیر با نظر به رویکردهای نوین در فلسفه ذهن و علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خودآگاهی آگاهی به غیر مراتب خودآگاهی بدنمندی رویکرد توسعه ای (تکاملی) به خودآگاهی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۴
امروزه بحث از خودآگاهی به عنوان یکی از انواع بنیادین آگاهی، در حوزه علوم شناختی و فلسفه ذهن مورد توجه ویژه قرار گرفته است. بحث خودآگاهی به منزله محوری است که حول آن سؤالات چندی شکل گرفته است. یکی از مهم ترین این سؤالات این است که آیا خودآگاهی مقدم بر آگاهی به غیر یعنی جهان پیرامون و انسان های دیگر است یا خودآگاهی امری است که در ضمن آگاهی به غیر و همراه با آن شکل گرفته و تکامل می یابد. در پاسخ به این سؤال دو دیدگاه متفاوت در تقابل یکدیگر وجود دارند. یکی دیدگاهی که قائل است خودآگاهی امری ذاتی است که بدون هیچ واسطه ای از بدو تولد برای انسان حاصل است که معمولاً از آن با نام دیدگاه سنتی (دکارتی) یاد می شود و دیگری دیدگاهی که امروزه در حوزه علوم شناختی و فلسفه ذهن رواج پیدا کرده که بر اساس آن خودآگاهی امری اکتسابی است که از طریق ارتباط با جهان و انسان ها دیگر بسط و تکامل می یابد. از طرفداران دیدگاه اول می توان به ابن سینا و دکارت اشاره کرد و از جمله قائلین دیدگاه دوم نیز می توان به کسانی چون کریگل، بیکر، داماسیو و راچت اشاره کرد. از مهم ترین نقدهای وارد بر دیدگاه اول می توان به عدم تطابق این دیدگاه با شواهد تجربی و عدم توجه به مراتب متفاوت خودآگاهی و سیر تکاملی آن اشاره کرد. و از مهم ترین نقدهای وارد بر دیدگاه دوم می توان وجود ابهام در مبانی هستی شناختی این دیدگاه از جمله ابهام در چیستی و حقیقت «خود» و همچنین فقدان مبانی فلسفی لازم جهت تبیین چگونگی سیر تکاملی حقیقت «خود» و به تبع آن خودآگاهی را ذکر کرد. اما به نظر نگارندگان در مجموع دیدگاه دوم به دلایل ذیل دیدگاه قابل دفاع تری است. الف. تطابق با شواهد تجربی؛ ب. جامعیت دیدگاه دوم در مقایسه با دیدگاه اول؛ ج. توجه به نقش ارتباط با جهان و دیگران در شکل گیری و تکامل خودآگاهی؛ ج. توجه به نقش بدن و بدنمندی در خودآگاهی.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۴۸