فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کاربرد فراگفتمان و انواع آن، در اخبار مربوط به حادثة یازده سپتامبر در روزنامه های انگلیسی و فارسی انجام شده است. اخبار روزنامه های انگلیسی برگرفته از آرشیوهای خبری موجود در اینترنت و اخبار روزنامه های فارسی مستخرج از روزنامه های موجود در آرشیو کتابخانة آستان قدس رضوی هستند. شیوة گردآوری داده های تحقیق براساس نمونه گیری دسترسی آسان، شناخته بودن و نیز کثیرالانتشار بودن روزنامه ها است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در متون خبری انگلیسی و فارسی از انواع فراگفتمان ها استفاده شده است؛ اما در نحوة توزیع و بسامد فراگفتمان ها در روزنامه های مورد بررسی دو زبان، شباهت ها و تفاوت هایی مشاهده می شود. براساس نتایج آزمون مجذور خی، عوامل تعاملی در مقایسه با عوامل تبادلی، بیشتر در اخبار به کار برده شده اند. براساس نتایج این آزمون، از بین زیرمقوله های فراگفتمان تعاملی، گذارها و گواه نمایی ها بیشترین کاربرد را در هر دو گروه از روزنامه ها داشته اند. از میان زیرمقوله های فراگفتمان تبادلی، عبارات احتیاط آمیز، نقش نمای نگرشی و تقویت کننده ها بالاترین میزان بسامد را دارا بوده اند.
Cross–linguistic Comparison of Refusal Speech Act: Evidence from Trilingual EFL Learners in English, Farsi, and Kurdish(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
To date, little research on pragmatic transfer has considered a multilingual situation where there is an interaction among three different languages spoken by one person. Of interest was whether pragmatic transfer of refusals among three languages spoken by the same person occurs from L1 and L2 to L3, L1 to L2 and then to L3 or from L1 and L1 (if there are more than one L1) to L2. This study aimed to investigate the production of refusals in three languages and to specify the impact of linguistic knowledge on pragmatic transfer of refusals. To this end, 161 participants in 5groups filled out a Discourse Completion Test (DCT). Data was coded and analyzed according to semantic formula sequences. The data obtained from Kurdish learners of English who were also fluent in Farsi (Trilinguals) were compared with those in other four groups: 1)Native English speakers; 2)Monolingual speakers in Farsi; 3) Monolingual speakers in Kurdish; and 4) Bilingual Farsi learners of English. The results revealed that pragmatic transfer exists in choice and content of semantic formulae. It was also found that the sociocultural norms of English, Farsi, and Kurdish languages differ with respects to the refusal speech act and that individuals’ social power and relative distance play a critical role in performing such a speech act. This research suggests that, in spite of the norm differences existing among these languages, transfer of refusals mostly occurs from Kurdish as L1but not from L2 (Farsi) to L3 (English).
تحلیل گفتمان بیلبوردهای تجاری-تبلیغاتی از منظر تحلیل چند رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تحلیل چندرسانه ای گفتمان تبلیغات تجاری بیلبوردها می باشد. از آنجا که در شرایط تجارت کنونی، تبلیغات امری ضروری است، اگر روش درستی برای تبلیغات در نظر گرفته نشود، به جای سودمند بودن می تواند زیانبار باشد. اطلاعات به روش میدانی و از طریق عکس برداری بیلبوردها ی سطح شهرهای شیراز و تهران مشاهده و جمع آوری شده است. تعداد ۲۰ تصویر به طور کیفی و کمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده ها بر اساس الگوی تحلیل گفتمان انتقادی سه بُعدی فرکلاف در بخش عوامل زبانی و الگوی تحلیل گفتمان ترکیبی کرس و ونلیوون (۱۹۹۶) مورد بررسی قرار گرفت و نتایج تحلیل نشان داد ۱۵% بیلبوردهای تبلیغاتی تحقیق حاضر نشان دهنده ی مؤلفه ی تقاضا هستند و ۸۵% آنها دربرگیرنده ی مؤلفه ی ارایه می باشند این می تواند بدین معنی باشد که تبلیغات در ایران مستقل از تقاضا و خریدار به ارائه ی کالا می پردازد و لذا متقاضی چندانی برای جذب نخواهد داشت. نسبت ۴۰% نمای نزدیک و ۴۰% نمای متوسط نسبت به نمای دور نشان دهنده ی تمایل تبلیغات به ایجاد روابط صمیمانه ی فردی و اجتماعی تصویر تبلیغاتی با مخاطب می باشد. درصد صفر و عدم وجود تصویر با زاویه ی دوربین بالا بین داده های تحقیق حاضر نشان دهنده ی عدم تمایل تبلیغات در ایران به ارائه ی قدرت به تماشاگر است. ۸۰% تصاویر تبلیغاتی با زاویه ی دوربین هم سطح و روبرو نشان گر دربرگیری و برابری با مخاطب می باشد آنچنان که تبلیغات خواستار این است که تماشاگر را برابر و دربرگیرنده بداند به عبارت دیگر تماشاگر را جزئی از تبلیغات می داند.
تاثیر ساختار کلامی پزشک و بیمار بر میزان رضایتمندی بیماران/سلمانیان- ابراهیمی- روشن- بابا محمودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که مهارت های ارتباط کلامی پزشک از مهم ترین عوامل کسب اطلاعات لازم از بیمار، تشخیص و درمان بیماری و عامل مؤثری در رضایت بیمار است، سعی شده است تا در این پژوهش با استفاده از سبک پاسخ گویی کلامی طبقه بندیاستایلز و اندازه گیریانواع پاره گفتارها، تأثیر ساختار کلامیپزشکوبیماربرمیزانرضایتمندیبیماران مورد ارزیابی قرار گیرد. این مطالعهبا جمع آوریاطلاعات 26 پزشک و 101 بیمار و ضبط مکالمات آنها و نظرسنجی میزان رضایت مندی بیمار در پنج مرکز آموزشی - درمانی دولتی دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شده است. 1/95 % از بیماران رضایت خود را از این گفتگو اعلام نمودند (5/54 % راضی و 6/ 40 % کاملاً راضی)؛بین رضایتمندی بیماران و استفاده از پاره گفتارهایی که دلالت بر فهم کلام پزشک داشت یا در مورد نحوة درمان اعلام نظر می کرد، ارتباط معنی دار وجود داشت )02/0>P)؛بین استفادة پزشک از پاره گفتارهایی که دلالت بر آگاهی از وضعیت بیمار داشت و پاره گفتارهای نشان دهندة دریافت مفهوم کلام بیمار و رضایت بیمار نیز تفاوت معنی دار بود (05/0>P). زمانی که پزشک، بیماری و درمان را شرح داد و با سئوالاتی، بیمار متوجه شد که پزشک در پی یافتن مشکل اوست،درصد رضایت بیمار بالا رفت. بیشتریننارضایتی ها هنگامیبود کهبیمارحسنمودپزشککاملاًمتوجهمشکلاونشدهاست یازمانیکهپزشکدراختیارویگذاشته است،کافینبوده است.استفادة پزشکازپاره گفتارهاییکه اطلاعات عینی به بیمار می دهد یا کلماتی که بیمار را به ادامة کلام تشویق نموده، مکالمه را تسهیل کند، رضایت بیمار را افزایش می دهد و فرایندتشخیصو درمانبیماریتسهیل می شود.
بررسی معناشناختی فعل «خوردن» بر اساس معنای پایه «پذیرا بودن»/ ایزانلو- نصیب ضرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی به مطالعة معانی مختلف فعل «خوردن» در پیکره ای شامل 160 ترکیب می پردازد. این پیکره برگرفته از فرهنگ معین، سخن، لغت نامة دهخدا و نیز نتیجة جستجو در سایت ها و وبلاگ های فارسی می باشد. پس از تحلیل داده ها، مشخص شد که معنایی پایه در تمامی این ترکیبات دیده می شود و آنها را مرتبط می سازد. معنی پایة «پذیرا» را می توان در دو دستة درون سو و برون سو جای داد. دستة درون سو دربرگیرندة رابطة ویژه ای است که دوسویه نام گرفته است. دسته های درون سو و برون سو خود شامل زیرشاخه هایی نیز می باشند. هر یک از این شاخه ها به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته اند. در پایان نیز سه دلیل برای عدم وجود مجهول معنایی برای برخی از ترکیبات ذکر می شود؛ اولین دلیل اشاره به وجود سد هم معنایی دارد؛ دومین دلیل به امکان استفاده از فعل «گرفتن» در ساختار مجهول معنایی می پردازد و آخرین دلیل هم به وجود بالقوة این نوع مجهول برای برخی از ترکیبات اشاره خواهد کرد.
مقایسة روابط معنایی درون زبانی اسامی در فارس نت، یورونت و وردنت پرینستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، روابط معنایی درون زبانی اسامی در سه شبکة واژگانی فارس نت، یورونت و وردنت پرینستون را مقایسه کرده ایم. برای این منظور، ابتدا شبکة واژگانی و روابط موجود بین واحدهای سازندة آن و سپس روابط معنایی موجود بین دسته های هم معنای اسم در شبکة واژگانی را معرفی کردیم. در این پژوهش، می کوشیم به این سؤالات پاسخ دهیم که آیا تفاوتی ازلحاظ نوع و تعداد روابط بین این سه شبکة واژگانی وجود دارد و درصورت وجود تفاوت، علت آن چیست. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی-تطبیقی است و نتایج مقایسه نشان داد که با اینکه چند رابطة محدود استخوان بندی این سه شبکة واژگانی را شکل می دهند و بین این سه شبکه مشترک هستند، روابط دیگری وجود دارند که بر اطلاعات موجود بین دسته های هم معنا و درنتیجه بر قدرت و کارایی این ابزارها در پردازش زبان طبیعی می افزایند؛ هرچند بیش ازحد بودن آن ها خود به کاهش توانایی محاسباتی منجر می شود و به همین دلیل در فارس نت، تعداد روابط متعادل تر انتخاب شده است. یافته های این پژوهش در ساخت شبکه های واژگانی دیگر، ازجمله شبکه های واژگانی تخصصی، به کار می رود.
بررسی چندمعنایی فعل «خوردن»؛ نمونه ای از عدم کارایی رده شناسی واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چندمعنایی پدیده ای زبانی است که نه تنها در سنت مطالعة معنی همواره مطرح بوده بلکه در پژوهش های رده شناختی واژگانی نیز مورد توجه قرار گرفته است. بررسی چندمعنایی فعل «خوردن» در رده شناسی واژگانی، که زیرشاخة رده شناسی معنایی به حساب می آید، در زبان های متعددی صورت گرفته است. در نوشتة حاضر، ضمن معرفی پژوهش های انجام شده در برخی از زبان های آسیایی، به بررسی این پدیده در مورد فعل «خوردن» در زبان فارسی می پردازیم. مقایسة داده های این زبان ها با نمونه های متعدد از زبان فارسی نشان می دهد که «خوردن» در زبان فارسی از چندمعنایی قابل ملاحظه ای نسبت به سایر زبان ها برخوردار است و یکی از پرکاربردترین افعال چندمعنی در زبان فارسی به حساب می آید. پژوهش حاضر نشان می دهد که در چارچوب رویکرد رده شناسی واژگانی نمی توان تبیین مطلوبی از چندمعنایی فعل «خوردن» در زبان فارسی به دست داد، آن هم به این دلیل که تبیین دقیق معنی دار بودن واژه ها هیچ گاه در قالب واژه های منفرد و بیرون از بافت امکان پذیر نیست. با توجه به این که تمام واژه ها از چندمعنایی نامتناهی برخوردارند و این بافت وقوع واژه است که در یک زبان و از زبانی به زبان دیگر تفاوت دارد و سبب بروز چندمعنایی می شود، رده شناسی واژگانی در تبیین چندمعنایی ناکارامد می نماید.
آرایش واژگان در گویش های فارسی خوزستان از منظر رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش آرایش واژگان در چهار گویش فارسی خوزستان، یعنی بهبهانی، دزفولی، شوشتری و هندیجانی از نظر رده شناختی بررسی شده است. چارچوب نظری اصلی این پژوهش رده شناسی آرایش واژگان درایر است. دبیرمقدم در پژوهش خود 24 مؤلفه را در نظر گرفته است که 19 مورد آن ها برگرفته از مقاله درایر و بقیه مؤلفه ها برگرفته از پایگاه داده های وی هستند که آمار مربوط به آن در اختیارش قرار گرفته است. در پژوهش حاضر نیز همین 24 مؤلفه درباره گویش های خوزستان بررسی و نتایج حاصل با منطقه
اروپا آسیا و همچنین جهان مقایسه شده اند. ابزار و روش جمع آوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه و گفت و گو و مصاحبه حضوری با گویش وران است. با تعداد 30 گویش ور بومی این گویش ها مصاحبه شده و بعد از ثبت و ضبط مصاحبه ها و گفت و گو ها، مطالب به دقت آوانویسی و سپس براساس مؤلفه های مورد نظر تحلیل شدند. در بررسی داده ها، رفتار رده شناختی هر کدام از این گویش ها در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و همچنین زبان های دنیا از جهت دارابودن مؤلفه های فعل پایانی و یا فعل میانی بررسی و تحلیل شد. به طور کلی این چهار گویش هم در مقایسه با زبان های اروپا آسیا و هم در مقایسه با زبان های دنیا، به رده فعل میانی قوی گرایش دارند ؛ البته باید گفت که بر اساس آمار جدول ها رفتار رده شناختی این گویش ها با رده بینابین (آمیخته)- که دبیر مقدم (1392) برای زبان های ایرانی پیشنهاد کرده است- هماهنگ است. درباره مؤلفه های رده شناختی مشترک و غیرمشترک باید گفت که در این چهار گویش فقط مؤلفه1، 9 و 11 غیرمشترک هستند و این گویش ها در 21 مؤلفه دیگر رفتار مشترک دارند.
فرایند تحول طنین معنایی به معنای ضمنی در زبان فارسی؛ یک بررسی درزمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند تغییر زبان بخشی جدایی ناپذیر از ماهیّت ذاتی آن است و به آرامی و با ظرافت انجام می شود؛ و گاه چنان پنهان و نامحسوس است که تنها پس از گذر زمان و در مقایسه با گذشته برای اهل زبان ملموس خواهد شد. پژوهش حاضر در پی بررسی پدیده ی تغییر و تحول طنین معنایی (مثبت یا منفی) مربوط به برخی از ترکیبات فعلی خنثای کنونی فارسی به معنای ضمنی در آن ها است. بدین منظور، ضمن بررسی پژوهش های متعدد پیرامون طنین معنایی و معنای ضمنی و بررسی تحّول و تبدیل این دو به یکدیگر در زبان های مختلف بویژه انگلیسی، همین سیر تحّول را در برخی ترکیبهای فعلی زبان فارسی نشان می دهیم. به همین منظور، دو پیکره از دو مقطع تاریخی (قرن هفتم هجری و دوران معاصر) زبان فارسی تهیه و طنین معنایی چند ترکیب فعلی در آن ها تعیین شد. نتایج نشان می دهد که طنین معنایی برخی از این عبارت ها از مثبت به منفی تغییر کرده و این طنین معنایی منفی در برخی از ترکیبات بویژه «موجب شدن» در حال تبدیل به معنای ضمنی منفی است.
ساخت افعال گویش مزینانی: پلی از پهلوی به فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با رویکردی توصیفی انتقادی و هدف ثبت و ضبط ویژگی های ساختواژی باستانی افعال گویش فارسی مزینانی (سبزوار- خراسان رضوی) صورت گرفت. در این بررسی، ساختمان درونی افعال حال ساده و وجه التزامی آن، ماضی ساده، ماضی نقلی، منشأ و حضور «است» در صیغگان آن و نیز آینده ساده توصیف شده و در برخی موارد با نظیر خود در زبان فارسی میانه مقایسه گشت و این نتایج حاصل شد: الف) شناسه های فاعلی این گویش همبستگی بیشتری با نظیر خود در فارسی میانه نشان می دهند تا فارسی معیار؛ ب) ساخت ماضی ساده نیز به دو شیوه، یکسان با معیار و متفاوت با آن، به چشم می خورد؛ ج) ساخت ماضی نقلی امروز، هم در این گویش و هم در معیار، بازمانده ی تلفیقی از دو سازوکار نقلی سازی در دوره ی میانه تلقی و ساختار درونی آن به صورت «صفت مفعولی + تکواژ نمود ماضی نقلی + شناسه فاعلی» قلمداد شد؛ د) در مجموع، رفتارهای دوگانه ی پیش گفته و نتایج مذکور یادآور «فرضیه ی اکتساب دوگانه» هاوکینز بوده و حاکی از حالت بینابین این گویش در مقایسه با فارسی معاصر و میانه است. مضافاَ، رد پایی نیز از نظام مطابقه ای ارگتیو دیده شده که صرفاَ با یک فعل، اما، هم در زمان حال و هم گذشته، تولید می شوند.
دو قالبگی «قید» در زبان عربی (تکمله ای بر مقاله ی قید دکتر آذرنوش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قید» نامی است که دکتر آذرنوش در سال 1367 شمسی، بر منصوب های غیررکن در نحو عربی نهاد و نشانه آن را نصب دانست. مقاله حاضر، ضمن تأیید این نام گذاری، با دلایلی قید را دارای دو قالب دانسته است: یکی مفرد و منصوب که آذرنوش پیش تر بدان اشاره کرده بود و دیگری مرکب و مجرور با حرفِ جر که نگارنده آن را ادعا کرده و دلایلی برای اثبات آن آورده است.
این دلایل عبارت اند از: خویشاوندشمردن نصب و جر ازسوی برخی نحویان قدیم؛ تصریح دستورنویسان فارسی به قیدبودن ترکیب های جارومجرورِ به کاررونده در فارسی؛ امکان مجرورشدن بخش عظیمی از منصوبات عربی با حرف جر؛ معادل یابی بسیاری از این منصوبات با یک جارومجرورِ مشابه به دستِ واژه نامه نویسان. هدف از این پژوهش آن بوده که در کنار قالبی که دکتر آذرنوش برای قید عربی پیشنهاد کرده است، قالب دومی جارومجرور برای آن نشان دهد تا از این راه، به آموزش نحو عربی به عربی آموزان یاری رساند. با این راهکار، برای بسیاری از جارومجرورهایی که اغلب نقشی برای آن ها تعیین نمی شود، نقشی دستوری معین می گردد و درنهایت، برای قید دو قالب مفرد اغلب منصوب و مرکب به دست می آید. سرانجام،قید در عربی یا واجب النصب است یا واجب الجر و یا جائز النصب و الجر.
واکنش سه ساختار نحوی زبان انگلیسی به انواع بازخورد نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد علمیِ موجود برای نشان دادن کارایی طولانی مدت تصحیح های نوشتاری، محدود به مطالعاتیست که به تأثیر بازخورد متمرکز بر ارتقای دقت دستوریِ دو جنبه خاص از حروف تعریف انگلیسی پرداخته اند. بدیهی ست تصحیح های متمرکز، هربار تنها یک یا دو نوع اشتباه دستوری را هدف قرار می دهند و در دوره های آموزشیِ مهارت نگارش بی اعتبارند. هدف پژوهش حاضر مطالعه واکنش ساختارهای مختلف، به تصحیح هایی است که اعتبار بیشتری در کلاس های آموزشی دارند. با استفاده از طرح آزمایشی پیش آزمونج پس آزمون، واکنش طولانی مدت سه ساختار دستور زبان انگلیسی (حروف اضافه، مصدر و جمله های شرطی غیرواقعی) به بازخورد نوشتاری نیمه متمرکز، غیرمتمرکز و بازنویسی بررسی شد؛ نتایج نشان داد، در پس آزمون تأخیری که یک ماه پس از مداخله بازخوردی اجرا شد کارکرد زبان آموزان گروه های آزمایشی، تفاوت معناداری با گروه کنترل نداشت. همچنین پیشرفت معناداری در هیچ یک از گروه ها نسبت به پیش آزمون دیده نشد.
ریشه شناسی چند واژه کهن از گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه شناسی واژگان گویش های مختلف ایرانی هم به شناخت بیشتر ویژگی های آوایی این گویش ها کمک می کند، هم به ریشه شناسی واژه های فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی. گویش های ایرانی گنجینه عظیمی از داده های زبانی هستند که می تواند در زبان شناسی زبان های ایرانی استفاده شود. این مقاله به ریشه شناسی 12 واژه از گویش های مختلف ایرانی می پردازد. درمورد هر واژه پس از بررسی برابر یا همریشه واژه در دیگر گویش ها و زبان های ایرانی، صورت ایرانی باستان واژه بازسازی، و روند دگرگونی آوایی واژه از ایرانی باستان به گویش های ایرانی بررسی شده است. در ریشه شناسی واژه ها به ویژه بر تمایز بین صورت واژه در گویش های شمال غربی و جنوب غربی تأکید شده. واژه هایی که در این مقاله از گویش های مختلف ایرانی ریشه شناسی شده اند، شامل این واژه ها هستند:
arde/âla «کنار، پهلو، نیمه»؛ast/hast «خانه، حیاط»؛ daha «داسه»؛ gwask/bīg «بزغاله، گوساله»؛ gūn «پستان دام»؛ jeven «هاون غلات»؛ jəxūn «خرمن»؛ kahra «بزغاله»؛ kətū «سگ»؛ mâl «دام، چهارپا»؛ tâta «عمو»؛ xal «کج، خمیده».
بررسی نشانه ای- فرهنگی و تغییر ایدئولوژی در ترجمه (بر اساس تحلیل گفتمان انتقادی) مطالعة موردی: پیرمرد و دریا، اثر ارنست همینگوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به اهمیت تحلیل گفتمان انتقادی در ترجمه پرداخته شده است تا مشخص شود که این تحلیل چگونه می تواند انتقال ایدئولوژیک را در فرایند ترجمه منعکس کند. با تکیه بر دلایل احتمالی که در حین انتقال زبان منجر به تحریف در ترجمه می گردد، این مقاله بر آن است تا رابطة ساختارهای گفتمان مدار و کارکردهای اجتماعی را نشان دهد. در این باب، پس از تعریف مفاهیم کلیدی، برخی مزایای تحلیل گفتمان انتقادی نسبت به رویکردهای دیگر بر شمرده می شوند. از آنجایی که روابط قدرت و ایدئولوژی را می توان به عنوان مفاهیم مشترک در ترجمه و گفتمان انتقادی در نظر گرفت، به اجمال به توضیح آنها پرداخته خواهد شد. پس از معرفی برخی تحلیلگران انتقادی، جهت نشان دادن انتقال ایدئولوژیکی و فرهنگی در فرایند ترجمة ادبی «پیرمرد و دریا»، از نظریة فان دیک و هاکین کمک گرفته می شود. در نهایت، بر اساس چارچوب یادشده، مشخص می شود که به دلیل اشتراک مفاهیم یادشده در گفتمان انتقادی و ترجمه، تحلیل انتقادی گفتمان به تحلیلگر و مترجم در درک مشکلات فرهنگی و اجتماعی کمک می کند و برای تفسیر، توصیف و بررسی تغییرات فرهنگی و اجتماعی صورت گرفته در متن ضروری می باشد. این تحلیل در فرایند ترجمة نام برده، نگارندگان را به این نتیجه می رساند که مترجم با اقتباس شیوة بومی سازی، طبیعی سازی ایدئولوژیک، و ترجمة اصطلاحی، سعی بر انتقال ایدئولوژی و گفتمان غالب داشته است.
حینما یستنجد الترکیب بالصواتة (حالتا دفع الالتباس وتأسیس علاقات ترکیبیة)
حوزههای تخصصی:
یرمی هذا البحث إلى البرهنة على أن الوقف، باعتباره ظاهرة إیقاعیة (صوتیة)، لیس تابعا للترکیب ولا أثرا من آثاره کما کانت قد ذهبت إلى ذلک الصواتة التولیدیة. وقد اعتمد الباحث، للبرهنة على استنجاد الترکیب بالوقف وإعادة تنظیم القول لیکون تاما ودالا، على نصوص من القرآن الکریم، وعلى تراث لغوی ساهم فیه النحاة والمفسرون والأصولیون، من جهة، وعلى تراث لسانی طمسته النظریات التی هیمنت على الساحة اللسانیة. وقد اکتفینا، هنا، بدراسة ظاهرتین: تتمثل أولاهما فی دور الوقف فی رفع اللبس الترکیبی، بینما تتمثل الثانیة فی تأسیس الوقف للعلاقات الترکیبیة. وقد تبنینا، لبیان ذلک، النظریة الصواتیة الإیقاعیة کما تبلورت داخل الاتجاه التولیدی.
وقد خلصنا إلى أن الوقف مبنین للقول، وموجه وبان له. وبذلک لا یکون الوقف ظاهرة سطحیة بل هو ظاهرة مؤسسة للقول مساویة، فی هذا الباب، للترکیب. وهکذا، تبطل فکرة تحکمیة الترکیب، وتبرز فکرة التعاون بین مکونات النحو (الصواتیة والصرفیة والترکیبیة والدلالیة والتداولیة) من أجل إنتاج أقوال تؤَمِّن التواصل اللغوی وتصونه.
بررسی معنایی سه حرف اضافه wæl، tɑ و ærɑ در کردی گورانی ازدیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش پیش رو، سه حرف اضافه مکانی wæl، tɑ و ærɑ از گویش کردی گورانی را ازدیدگاه معناشناسی شناختی بررسی می کنیم. یکی از تازه ترین الگوهای مطرح شده در بررسی معنایی حروف اضافه، الگوی چندمعنایی سامان مند (تایلر و ایوانز، 2001، 2003؛ ایوانز و تایلر، a2004، b2004؛ ایوانز، 2004، 2005، 2006) است که معیارهای کاربردی و روشنی را برای شناسایی معنا های مجزا و معنای اولیه حروف اضافه پیشنهاد می دهد. هدف ما این است که با بهره گیری از این الگو، سه حرف اضافه نام برده را واکاوی معنایی کنیم و پس از شناسایی معناهای مجزا و معنای اولیه هریک از آن ها، شبکه معنایی آن را رسم نماییم. یافته های پژوهش نشان می دهند که معنای اولیه wæl «همراهی» است و در شبکه معنایی آن نه معنای مجزا و دو خوشه معنایی وجود دارد، معنای اولیه tɑ «پایان» است و در شبکه معنایی آن چهار معنای مجزا دیده می شود و معنای اولیه ærɑ «برای و به خاطر» است و شبکه معنایی آن دارای چهار معنای مجزا و یک خوشه معنایی است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد علوم نرم (A Functional Investigation of Self-mention in Soft Science Master Theses)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی کمی و کارکردی اشاره به خود در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم می پردازد. یکی از اهداف مهم این تخقیق یافتن کارکرد اشاره به خود در در پایان نامه های کارشناسی ارشد در علوم نرم بود. بدین منظور، بیست پایان نامه کارشناسی ارشد در علوم نرم ، در چهار رشته ی دانشگاهی به طور تصادفی از کتابخانه های چهار دانشگاه طراز اول انتخاب شدند. در هر رشته دانشگاهی، پنج مورد در بازه ی زمانی هفت سال (2014-2007) انتخاب شدند. این تحقیق، صرفا بخش مباحثه پایان نامه ها را مورد بررسی قرار داد. بررسی کمی این نوشته جات نشان داد که فراوانی انواع مختلف عناصر اشاره به خود، در علوم نرم کاملا متفاوت می باشد. میان این عناصر، ضمیر ""من"" با فراوانی 49 ، پر کاربردترین ضمیر اول شخص بود. همچنین این عناصر اشاره به خود، به طور کارکردی، براساس طبقه بندی نقش ضمایر شخصی در کلام Tang and John(1999)، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های تحقیق حاضر، از بعد کارکردی نشان داد که پر کاربردترین نقش کلامی عناصر اشاره به خود در این نوشته جاتRecounter of research process وکمکاربردترین Originator بود.
بررسی فضاهای واکه ای در لهجه کرمانی و لهجه فارسی معیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسه فضاهای واکه ای در دو لهجه کرمانی و معیار است. به این منظور از ده گویشور کرمانی و ده گویشور لهجه معیار خواسته شد تا شش واکه زبان فارسی را سه مرتبه تکرارکنند. صدای گویشوران توسط میکروفون Shure ضبط شده و پس از آن توسط نرم افزارPRAAT مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. سپس با ایجاد یک شبکه متنی، مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم آن اندازه گیری شد و با بررسی آمار توصیفی و تحلیلی به دست آمده، به مقایسه فضاهای واکه ای این دو لهجه پرداخته شد. نتایج به دست آمده از این قرار است: با توجه به اینکه مقادیر بسامد سازه های اوّل و دوم واکه های [ɑ] و [u] در لهجه کرمانی بیشتر از مقادیر آن ها در فارسی معیار است می توان چنین نتیجه گیری کرد که در لهجه کرمانی این واکه ها افتاده تر از فارسی معیار هستند و در جایگاهی پیشین تر تولید می شوند. همچنین در لهجه کرمانی واکه های [i,e,o,æ]، نسبت به لهجه فارسی معیار، دارای بسامد سازه اوّل بالاتر و بسامد سازه دوم کمتری می باشند. این مسئله موجب می شود که واکه های مذکور در لهجه کرمانی افتاده تر باشند و در جایگاه پسین تری نسبت به واکه های معیار تولید شوند.