فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از ساخت های مفهومی مهم در پژوهش های معنی شناسان شناختی طرحواره های تصویری هستند. هر استعاره حاصل یک طرحواره مفهومی یا نگاشت بزرگ استعاری است. طرحواره های تصویری از تعامل انسان با جهان اطراف در ذهن وی شکل می گیرند. طرحواره های گوناگونی وجود دارد که بر درک استعاری ما از جهان تأثیر می گذارد و بسیاری از مفاهیم انتزاعی را به صورت استعاری ساختاربندی می کند. زندگی دنیوی و اخروی از جمله مفاهیمی است که در قرآن کریم به تفصیل مطرح شده است. پژوهش حاضر که به روش تحلیلی – توصیفی انجام شده، به دنبال پاسخ این سوال است که طرحواره های تصویری در زبان قرآن در حوزه زندگی دنیوی و اخروی چگونه شکل گرفته اند؟ هدف نهایی تحقیق حاضر کشف و درک دقیق تر مفاهیم و معانی قرآنی است. نتایج نشان می دهدطرحواره های حرکتی، حجمی، قدرتی، موقعیت بالا و پایین، خطی، نزدیکی و دوری و موقعیت عقب و جلو در حوزه زندگی دنیوی و اخروی به کار رفته است.
استعاره های جهتی در قرآن با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به این پرسش اصلی می پردازد که بیان استعاری قرآن تا چه میزان مبتنی بر به کارگیریِ الفاظ جهتی در معنیِ استعاری است. تحلیل های مقاله، مبتنی بر طبقه استعاره های مفهومیِ جهتی در نظریه معاصر استعاره است. ازآنجاکه تجربه و درک مفاهیم مکان و جهت به لحاظِ شناختی از جایگاهی بنیادی برخوردارند، این پرسش مطرح است که این مفاهیم چگونه در قرآن برای دریافت مفاهیم پیچیده تر به کار رفته اند. برای پاسخگویی به این پرسش، در نرم افزار جامع التفاسیر نور (1390)، با کلید واژه های «فوق، تحت، وراء، خلف، امام، یمین، شمال» جست وجو شد و آیاتی که در آن ها این مفاهیم جهتی در ساخت استعاره به کار رفته بود، در کل قرآن مشخص شد. با این شیوه شصت شاهد به دست آمد که در آن ها جهت ها به عنوان حوزه های شناختی مبداء، در بیان استعاریِ قرآن به کار رفته بودند تا مفاهیم انتزاعی و پیچیده ای چون «منزلت، برتری، زمان، خیر و برکت» و جز آن توصیف و قابل درک شوند. تحلیل داده های مقاله حاضر شیوه های کاربرد منحصربه فردی را از واژه های جهت نما، در نقش استعاری در قرآن می نمایاند که می تواند به مثابه یکی از ویژگی های معناشناختی قرآن معرفی گردد. این پژوهش، زمینه ساز پژوهش های آینده خواهد بود که ازآن میان، می توان به پژوهش هایی درباره بررسیِ شیوه های بازنماییِ زمان ازمنظر معنی شناسیِ شناختی در قرآن کریم اشاره کرد.
بررسی ساخت مرکب های برون مرکز زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار و معنای واژه های مرکب همواره یکی از موضوعات مورد توجه زبان شناسان و دستوریان بوده است. زایابودنِ فرایند ترکیب در بسیاری از زبان ها از جمله فارسی و انگلیسی، خود می تواند دلیل موجهی برای توجه زبان شناسان به این فرایند باشد. واژه های مرکب را به لحاظ ساختار معنایی و وجود هسته معنایی در ترکیب می توان به واژه های مرکب درون مرکز، برون مرکز، دوسویه و متوازن تقسیم کرد. هریک از این گروه ها را نیز می توان، ازلحاظ ساختاری، در گروه های کوچکتری جای داد. واژه های مرکب برون مرکز در تقابل با واژه های مرکب درون مرکز معنا و مفهوم پیدا می کنند. برخلاف ترکیبات درون مرکز، بسیاری از ترکیبات برون مرکز معنای استعاری دارند، لذا از این دسته ترکیبات در زبان فارسی، می توان برای فرایند واژه سازی در برابرنهادهای واژه های علمی و بیگانه استفاده کرد. هدف پژوهش حاضر، ابتدا ارائه توصیفی از فرایند ترکیب، به ویژه ترکیب های برون مرکز، و سپس طبقه بندی واژه های برون مرکز فارسی براساس طبقه بندی باور (2009) است. در این پژوهش نشان می دهیم که برون مرکزبودنِ ترکیب در فارسی، در اغلب موارد، وابسته به ساختار نیست بلکه به دامنه ارجاع ترکیب بستگی دارد. داده های پژوهش حاضر از بررسی متون آموزشی زبان و ادبیات فارسی دبیرستان سال تحصیلی 1393 به دست آمده اند.
بررسی سبکی یک داستانِ کوتاهِ معاصر ازمنظر نقش گراییِ هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان شناسیِ نقش گراییِ نظام مندِ هلیدی، سه فرانقش متنی، تجربی و بینافردی، سه لایة معنایی متفاوت هستند که با کمک آنها بندهای متن تحلیل می شوند و از این تحلیل، سبک شناسی متون حاصل می شود. هدف از این مقاله، تحلیل داستان کوتاه «نیمکت روبه رو»ی زویا پیرزاد ازمنظر نقش گرایی نظام مند و براساسِ سه فرانقش مذکور و تحلیلِ سبک شناسیِ آن است. نگاه زبان شناختی و نقش گرایی به سبک، با تعاریف سبک در ادبیات همپوشی ندارد اما در مواردی کلی، این مفهوم قابل انطباق است. داستان مورد بررسی 233 بند دارد که یک به یک، براساسِ این مدل، تحلیل شده اند اما به دلیل محدودیتِ حجم مقاله، تنها به ذکر 18 بند از شاخص ترین نمونه ها بسنده شده است. انتخاب این مثال ها به گونه ای صورت گرفته است که بندها، تمام اجزای موجود در فرانقش ها را دارا باشند. برخی از نتایجِ حاصل از تحلیل مذکور عبارت اند از: در اکثرِ بندهای داستان، شخصیت اول نقطة عزیمت نویسنده است و داستان بر او و مسائلش تمرکز دارد. با توجه به روایی بودنِ سبک داستان، کاربرد وجه خبری و زمان گذشته فراوان است. وجود تعداد زیاد افعال به صورت فرایند مادی در این داستان حاکی از این است که نویسنده قصدِ بیانِ رویدادها و وقایع را دارد.
بهترین عنوان برای قصیده ای از رودکی از منظر گفتمان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که معنی شناسی بدون در نظرگرفتن بافت محیطی جملات را تفسیر می کند، کاربردشناسی در ارتباط تنگاتنگ با تحلیلِ گفتمان بوده و پاره گفتارها را در بافت محیطی و اجتماعی در نظر می گیرد و سپس آنها را تفسیر می کند. برای یکی از قصیده های رودکی در کتاب های مختلف عناوین متفاوتی چون ""حسرت جوانی""، ""پیری""، ""کنون زمانه دگر گشت"" و ""دلم نشاط و طرب را فراخ میدان بود"" در نظر گرفته شده است که مقاله حاضر سعی دارد از این میان با توجه به اصول گفتمان شناسی گوینده؛ مخاطب؛ موضوع؛ پیام؛ پیش فرض ها؛ کنش گفتاری و مصداق های اثر مناسب ترین عنوان را برای این قصیده برگزیند. تجزیه و تحلیل این قصیده با استفاده از روش جزء به کل صورت می گیرد. به این منظور، مطالب و موضوعات هر بیت مانند گوینده ی پیام، مخاطب، مصداق ها، معانی، بیان، موضوع هر بیت، پیش فرض ها، کنش گفتاری، عبارات اشاره ای و مانند این ها برای استنباط و استنتاج صحیح تراز متن استخراج و در جدول آورده می شوند. سپس ارتباط ابیات از منظر پیوستگی و همبستگی متن بررسی و بهترین عنوان مشخص می گردد..
حرف اضافه/ǰɑ/ در گونة بابلیِ زبان مازندرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گونة بابلیِ زبان مازندرانی، حرف اضافة /ǰɑ/ پسایند است و بر نقش های معناییِ خاستگاه، همراهی، ابزار و روش دلالت می کند و کارکرد معناییِ آن همانند «از» و «با» در زبان فارسی است. پرسش اصلی این پژوهش آن است که با توجه به تحولات تاریخی زبان های ایرانی، کدام نقش معنایی این حرف اضافه اصلی است و کدام حاصل تغییر معنایی. در این مقاله، صورتِ کهنِ /ǰɑ/ و کارکردهای معنایی آن در دوره های باستان و میانة زبان های ایرانی بررسی و مشخص شده است که /ǰɑ/ بازماندة hačaیا hačāدر زبان های اوستایی و فارسی باستان، و sacāدر زبان سنسکریت است. کارکرد اصلی این حرف اضافه دلالت بر نقش معنایی همراهی بوده است. در تحولات تاریخی زبان، این حرف اضافه با گسترش معنایی بر نقش های معنایی ابزار، سبب و روش دلالت کرده است. بازمانده های این حرف اضافه در دوره هایِ میانه برای دلالت بر نقش های معناییِ همراهی، ابزار، روش و سبب به کار رفته اند. /ǰɑ/ در گونة بابلی زبان مازندرانی کارکرد اصلی این حرف اضافه را حفظ کرده است. داده های این پژوهش به روش کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی گویشوران گردآوری شده و شیوة بررسی آنها توصیفی - تحلیلی است.
بررسی افعال وجهی در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به کار رفته در این زبان می پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی های مقولة دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه بندی نظام های وجهی بر مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ گی های هر یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می تواند برای نشان دادن مرتبة الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبة امکان از وجهیّت های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می تواند در برخی موارد برای بیان مرتبة الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم تری را متوجه کنش گر می کند. فعل «tāwāj» می تواند برای نشان دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای ارادة معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان دادن وجهیّت گواه نمایی را ندارند.
بررسی تطبیقی افعال مسیرنمای زبان های فارسی میانه و نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رده شناسی شناختی بر اصول مفهومی، تجربه و ادراک متمرکز است و می خواهد جهانی ها و تفاوت های موجود در بازنمایی مقوله ها، تجربه ها و موارد دیگر را در زبان های دنیا بررسی کند. یکی از اصول بنیادین زبان شناسی شناختی و به تبع آن رده شناسی شناختی، مردود دانستن تمایز میان زبان شناسی درزمانی و هم زمانی است. در حقیقت، بی توجهی به تغییراتی که در طول زمان در زبان صورت پذیرفته است، به نادیده گرفتن شواهدی می انجامد که به صورت تاریخی بر درک کاربردهای امروزی یک زبان اثر گذاشته اند. بر همین مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی اَشکال بیان رویدادهای حرکتی فعل در زبان فارسی میانه (با تأکید بر آثار فارسی میانه زردشتی) و مقایسه آن با زبان فارسی نو برای پاسخ به این پرسش است که در طول زمان و در ادوار مختلف زبان فارسی، بازنمایی رویداد حرکتی فعل دستخوش چه تغییراتی بوده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، رده شناسی شناختی تالمی (2000) است که بر مبنای آن، زبان ها بسته به آنکه شیوه و مسیر حرکت را در ستاک فعل یا تابع های آن رمزگذاری کنند، به دو رده فعل محور و تابع محور تقسیم می شود. یکی از اجزای اصلی رویداد، حرکت مسیر است. بازنمود این رویداد و اجزای آن در زبان های مختلف به روش های متنوعی انجام می گیرد. هر زبان با استفاده از امکانات و گرایش هایی که دارد، این اجزا را به شیوه ای خاص نشان می دهد. بدین ترتیب فعل های حرکتی انواع مختلفی از اطلاعات مسیر حرکت را بازنمایی می کنند. در این مقاله، افعال حرکتی زبان فارسی میانه و نو از همین دیدگاه بررسی و بر اساس سازوکار شناختی مقایسه شده است. بررسی ها نشان داد که فعل در زبان فارسی میانه برای بازنمایی اطلاعات مسیر از امکان فعل محوری بهره می گرفته، در حالی که زبان فارسی نو این امکان را گسترش داده است و علاوه بر فعل-محوری، از امکان تابع محوری نیز استفاده می کند. می توان این نتیجه را اینگونه تفسیر کرد که با بسط گستره شناختی سخن گویان زبان در طول زمان، زبان از امکانات بیشتری برای بیان مفاهیم استفاده می کند.
مقایسه گفتمان خبری سایت های فارسی زبان شبکه های العربیه و بی بی سی مطالعه موردی اعتراضات عمومی در بحرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی آن است که چارچوب سازی های رسانه ای را در خصوص اعتراضات عمومی در بحرین، در دو سایت خبری فارسی زبان شبکه های العربیه و بی بی سی مورد مقایسه قرار دهد و ضمن بررسی شباهت ها و تفاوت های انواع گفتمان در این دو سایت، به تحلیل گفتمان خبری آنها بپردازد. در این پژوهش از تحلیل گفتمان با استفاده از رویکرد گفتمان کاوی ون دایک استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را تمامی اخبار مربوط به اعتراضات عمومی بحرین در این دو سایت تشکیل می دهد، پس از بررسی جامعه آماری به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 14 خبر انتخاب شد و مورد گفتمان کاوی قرار گرفت. بر اساس یافته ها، اصلی ترین چارچوب در دستور کار قرار گرفته بی بی سی فارسی در خصوص اعتراضات عمومی در بحرین «نادیده گرفتن هویت اسلامی اعتراضات و القای تقابل و افزایش تنش بین قدرت های منطقه ای بر سر موضوع بحرین» و اصلی ترین چارچوب در دستور کار قرار گرفته سایت العربیه «حمایت از دولت بحرین، کم رنگ جلوه دادن اعتراضات مخالفان و حمایت از اقدامات عربستان در قبال بحرین» بوده است. همچنین عمده ترین گفتمان های شکل گرفته در خصوص این اعتراضات، در سایت بی بی سی فارسی، معطوف به بحران سازی، ایران هراسی و شیعه هراسی و در سایت العربیه، معطوف به ایران هراسی، شیعه هراسی، حمایت از گفتگو در عین اقتدار و آشوب سازی و توطئه چینی بوده است.
ساخت غیرشخصی در گیلکی شهرستان لنگرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی ساخت های غیر شخصی در گویش گیلکی شهرستان لنگرود در چارچوب نظریه کمینه گرا می پردازیم. هدف از این پژوهش، تعیین ماهیت عنصر غیر فعلی و نحوه اطلاق حالت به گروه اسمی ابتدای این جملات و تبیین جایگاه زیر ساختی و روساختی این سازه است. بررسی داده های گیلکی نشان می دهد که ساخت های غیر شخصی قالبی دارای گزاره مرکب اند و فعل آن ها از نوع نامفعولی است. عنصر غیر فعلی به عنوان هسته گزاره، نقش معنایی تجربه گر به گروه اسمی ابتدای جمله اعطا می کند. این گروه اسمی در حقیقت متمم حرف اضافه پسایند «را» است و با آن تشکیل یک گروه حرف اضافه ای می دهد و در زیر ساخت نحوی در جایگاه شاخص گروه اسنادی (محمول غیر فعلی) ادغام می شود. به اعتبار آزمون های فاعلی، این گروه حرف اضافه ای در روساخت نحوی به جایگاه شاخص گروه زمان حرکت نمی کند و به همین خاطر گیلکی فاقد فاعل کوئرکی است. از این رو گروه حرف اضافه ای را مبتدای رو ساختی درنظر می گیریم.
بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان های ورزشی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل کلامی نمونههایی از متنهای ورزشی روزنامههای ایران میپردازد و به نظام کنشی (روایی) و غیرکنشی (عاطفی و شناختی و تنشی) در رویکرد نشانهمعناشناختی نوین در تحلیل متن توجه میکند. هدف مقاله حاضر بررسی شرایط تولید معنا از نظر سازوکارهای کنشی و غیرکنشی در گفتمانهای ورزشی است. بر همین اساس، مشاهده میشود که معنا و فرایند تولید آن در همه گفتمانها دارای سازوکارهای یکسان نیستند. در گفتمان (ورزشی)، معنا میتواند از ویژگی های نظام روایی، عاطفی، شناختی و تنشی تبعیت کند.
با بررسی کارکرد نظام کنشی و غیرکنشی در گفتمان ورزشی و براساس متنهای منتخب از مطبوعات ورزشی، بسامد کارکرد هر یک از نظامهای گفتمانی مشخص شده است. گفتمان ورزشی همانند دیگر گفتمانها از تعامل نظام گفتمانی متنوعتری بهرهمند است تا بتواند وقایع و رویدادهای ورزشی را بهخوبی بازگو نماید؛ اما براساس تحلیلهای انجامشده درباره متنهای ورزشی در مقاله حاضر، این نتیجه حاصل میشود که نظام کنشی بیش از نظام غیرکنشی زیربنای متنهای ورزشی را تشکیل میدهد.
سیر تکاملی آگاهی از ژانر رشتة تخصصی با آموزش مهارت های نگارش دانشگاهی: یک مطالعة موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کیفی با بررسی فرآیندهای فکری دو نمونه از دانشجویان کارشناسی ارشد رشتة روابط بین الملل، چگونگی توسعة آگاهی از ژانر رشتة تخصصی ذکر شده، بررسی و گزارش شده است. بدین منظور، دو نمونة مطالعاتی به مدت هجده ماه تحت آموزش و بررسی قرار گرفتند. در این مدت یکی از محققان برای تقویت مهارت های نگارش دانشگاهی، به طور شخصی کلاس های منظم آموزشی با شرکت کنندگان برگزار نمود. چهارچوب نظری استفاده شده در این پژوهش، مدل «تعامل» هایلند (2005) و روش تحقیق نیز در فاز اول تا سوم این کار، روش قوم نگارانه و تفسیری و در فاز چهارم، تحلیلی بود. چند مصاحبه و جلسات یادآوری فرآیند فکری، یادداشت برداری های میدانی و بررسی اسناد به منظور جمع آوری داده ها انجام شد. طبق تعریف ارائه شده از سطوح مهارتی توسط سازمان آیلتس، شرکت کنندگان در این مطالعه از سطح نگارشی کاربر محدود (نمرة 4) تا سطح کاربر خوب (نمرة 7) پیشرفت کردند. در نهایت این پژو.هش، نتیجة بررسی ها از مراحل تکامل آگاهی شرکت کنندگان از ژانر تخصصی رشتة خود در قالب یک مدل ارائه شد. این مطالعه می تواند چشم انداز بسیار روشنی برای برنامه ریزی دوره های آموزشی مهارت های نگارش تخصصی و دانشگاهی باشد.
بررسی باهم آیی پیش فعل و همکرد«کردن» در فعل مرکب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و تحلیل باهماییِ پیش فعل و همکرد «کردن» در فعل مرکب فارسی بر مبنای نظریة واژگان زایشی (پاستیوسکی، ۱۹۹۵) نگاشته شده است و می کوشد تا با بهره گیری از مفاهیم مطرح در این نظریه، علل معناییِ تاثیرگذار بر ترکیب و باهم آیی عناصر مذکور و محدودیت های حاکم بر آن را مورد بررسی قرار دهد. در این مسیر پس از طبقه بندی عناصر پیش فعلی ترکیب شده با همکردِ «کردن»، تلاش می کنیم به بررسی سهم معنایی آن در مجموعه داده های مورد تحلیل بپردازیم. از نتایج این تحلیل می توان به نقش و تأثیر اطلاعات رمزگذاری شده در سطوح چندگانة بازنمایی های واژگانی-معناییِ عناصر پیش فعل و همکرد «کردن» در باهمایی عناصر تشکیل دهندة فعل مرکب و محدودیت های حاکم بر آن اشاره کرد. روش این پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. افعال مرکب مورد بررسی و معانی و مثال های مربوطه از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، ۱۳۸۱) استخراج شده است.
تبدیل در زبان انگلیسی: رویکردی شناختی معنی شناختی. سندور مارتسا، نیوکسل، انتشارات کمبریج اسکالرز،2013، 320 صفحه.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختواژه یکی از حوزه های اصلی زبان شناسی است که بررسی آن، به ویژه در تعامل با نحو، از دیرباز مورد توجه متخصصان علم زبان بوده است و این اقبال تا زمان ساخت گراییِ امریکایی و تا قبل از ظهور نسخه های اولیة دستور زایشی که ساختواژه را زیرمجموعة حوزه نحو می دانست، کمابیش پابرجا بود. حوزة ساختواژه از چنان اهمیتی در مطالعات زبانی برخوردار است که نگرش حاشیه ای به آن نتوانست بیش از یک دهه دوام بیاورد و حتی در دستور زایشی جایگاه خود را بازیافت. از دهة ۷۰ که مطالعاتِ ساختواژه قوتِ دوباره یافتند، همواره تعامل میان دو حوزة ساختواژه و نحو مورد توجه بوده است، اما با ظهور نگرش شناختی، برهم کنشِ ساختواژه و معنی شناسی نیز در کانون توجه واقع شد و به این ترتیب، بیش از پیش تعامل میان سه حوزة ساختواژه، نحو و معنی شناسی مطرح شد.
خشونت کلامی در نمایشنامة هاملت با سالاد فصل: رویکردی گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، مقوله خشونت کلامی در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل در چهارچوب نظریه گفتمانی مالکین (2004) مورد بررسی قرار گرفته است. مالکین در بررسی خشونت کلامی، شاخص هایی شش گانه معرفی می کند که به واسطة آن ها زبان کنش گری خشونت بار شناخته می شود. هدف اصلی این پژوهش، معرفی و کاربست نگره ای زبانشناختی در تحلیل گفتمان خشونت آمیز دراماتیک است. در متون نمایشی (همچون دیگر متون ادبی)، شخصیت ها توسط زبان خلق می شوند؛ تحت استیلای قوانین حاکم بر آن پرورش می یابند؛ گاهی توسط آن مورد تعرض قرار می گیرند و در نهایت دگرگون می شوند. نظر به این که شکل گیری شخصیت های نمایشی بر پایه دیالوگ هایشان شکل می گیرد، مطالعة علمی خشونت کلامی به عنوان یکی از مؤلفه های کلام دراماتیک در این نوع ادبی ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر بر پایة نظریة مالکین (2004) در مورد الگوهای خشونت کلامی در درام، با رویکردی گفتمانی به بررسی این الگوها در نمایش نامه هاملت با سالاد فصل اکبر رادی می پردازد، و تلاش می کند تا مؤلفه های غالب در گفتمان خشونت آمیز شخصیت های این نمایش را ارائه کند.