فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش می کوشد با مطالعه رمان های ادبیات مهاجرت فارسی، چالش عناصر هویت ساز دو سرزمین مبدأ و میزبان را در فضاهای بیناگفتمانی مهاجرت، در سرزمین میزبان، تحلیل و بررسی کند. هدف از این بررسی، پاسخ به این پرسش اصلی است که: جابه جایی سوژه انسانی از سپهر نشانه ای سرزمین مادری به سپهر نشانه ای سرزمین میزبان، عناصر هویت ساز سرزمین مادری را دچار چه چالش هایی می کند؟ مقاله برای رسیدن به پاسخ این پرسش، از مبانی نظری مطالعات فرهنگی و به ویژه نظریه سپهر نشانه ای یوری لوتمان سود می جوید. فرض مقاله بر این است که عناصر هویت ساز با خروج از سپهر نشانه ای خود، بخش مهمی از قدرت و تأثیرگذاریشان را از دست می دهند. این نشانه های هویت ساز در سرزمین میزبان به سبب ازدست دادن قدرت های حامیِ خود و تفاوت و تعارض با نشانه های هویت ساز میزبان، ممکن است به حاشیه فرستاده شوند یا دچار تغییرات ارزشی شوند و درنتیجه، سوژه انسانی را دچار چالش های فراوان هویتی کنند؛ چالش هایی که از هویت آستانه ای تا بحران هویت و بی هویتی متغیر است.
بررسی فرآیند موسیقی جزء 30 قرآن کریم از دیدگاه نشانه – معناشناسی گفتمان (مبتنی بر الگوی تنشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار زبانی قرآن کریم، یک ساختار موسیقایی است که با کاربست بهترین و جذاب ترین شیوه ها به انتقال پیام و محتوای دینی خود دست یازیده است. ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض دینی آیات به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات قرآنی سهیم است. یکی از دانش هایی که می تواند راه جدیدی را در مطالعات قرآن کریم بگشاید و به فهم آن یاری رساند، نشانه - معناشناسی گفتمانی است. نشانه معناشناسی به منزله ی یکی از شیوه های نقد ادبی نو، برآیند نشانه شناسی ساختارگرا و نظام گفتمان روایی است که جریان تولید معنا را با شرایط حسّی- ادراکی پیوند می دهد. در این رویکرد، نشانه ها همراه با معانی به گونه هایی سیّال، پویا، متکثر و چند بعدی تبدیل می شوند. جستار حاضر درصدد است تا با رویکرد توصیفی– تحلیلی، چگونگی شکل گیری فرآیند تنشی گفتمان را در برخی آیات جزء 30 قرآن کریم و موسیقی حاصل از آیات و تأثیر آن در معانی را بررسی کند. نتایج بررسی این پژوهش بر اساس الگوی تنشی نشان می دهد که در برخی آیات، خداوند به طور مستقیم وارد فضای گفته پردازی شده و سبب خلق فشاره ی عاطفی شده است، و در این حالت آیات با سرعت بیشتری بیان می شوند اما گاه خداوند از فضای گفته پردازی خارج شده و به فضای گفته ای وارد می شود و سبب خلق گستره ی شناختی می شود و در نتیجه آیات با کندی ادا می شوند. بنابراین الگوی نشانه-معناشناسی می تواند به عنوان روشی کارآمد در تجزیه و تحلیل متن ادبی قرآن به کار رود و رویکردی نو در بررسی موسیقی آیات داشته باشد و زمینه ساز خوانش تازه ای از این متن الهی گردد.
خنثی شدگی مشخصه زیربنایی حنجره در همخوان های گرفته زبان فارسی از منظر واجشناسی حنجره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر تعیین مشخصه حنجره ای زیربنایی همخوان های گرفته زبان فارسی در جایگاه پایانی و تعیین خنثی-شدگی آن بر مبنای مفاهیم واج شناسی حنجره ای و با اتکا بر شواهد صوت شناختی است. بدین منظور چهار گویشور مؤنث زبان فارسی واژه های مورد نظر را در سه جمله حامل تولید کرده اند. بنابراین تأثیر سه بافت بر خنثی شدگی همخوان های پایانی بررسی شده است: پایان واژه و قبل از سکوت، پایان واژه و قبل از واکه، پایان واژه و قبل از همخوان گرفته. با استفاده از نرم افزار پرات نسخه 5315 هفت متغیر آوایی استخراج شده اند و توسط آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه تأثیر آنها بر خنثی شدگی بحث شده است. متغیرهای مورد بررسی شامل طول واکه، طول همخوان، طول نوار واکداری، میزان واکداری، زمان آغاز واکداری، طول رهش و شدت رهش می شود. پس از ارائه تحلیل آماری مشخصه حنجره ای زیربنایی بر اساس مفاهیم واج شناسی حنجره ای مشخص شده است. یافته ها نشان می دهند که بُعد مسئول در تقابل همخوان های گرفته ی زبان فارسی بُعد پهنای چاکنای (GW) است و این بُعد در جایگاه پایانی خنثی نمی شود. بعلاوه واج های بی نشان زبان فارسی تنها در بافت مناسب واکداری بافتی دریافت می کنند؛ بنابراین زبان فارسی از زمره زبان های دمشی است که بُعد GW را در تمایز واج های گرفته به کار می برد.
مقایسة نشانه های فراگفتمان در مجلات انگلیسی بین المللی و داخلی؛ مطالعة موردی: مقالات حوزة زبان شناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه های فراگفتمان ابزاری هستند که بدون اضافه کردن چیزی به محتوای اصلی متن،جهت سازماندهی زبان به کار می روند. این نشانه ها در درک بهترخوانندگان از نگرش نویسنده و ایجاد و تحکیم ارتباط بین نویسنده و خواننده نقش مؤثری ایفا می کنند. پژوهش حاضر به بررسی انواع و تعداد نشانه های فراگفتمانبه کاررفته در مقالات علمی- پژوهشی انگلیسی در مجلات بین المللی و داخلی در حوزة زبان شناسی کاربردی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از برنامة «فراوانی» (نیشن و هیتلی، 2007)، انواع و تعداد نشانه های فراگفتمان به کاررفته در 512 مقالة علمی، شامل 168,051,3کلمه، چاپ شده در 16 مجلة بین المللی و داخلی در حوزة زبان شناسی کاربردی، بر اساس مدل نشانه های فراگفتمان هایلند (2005: 49) مورد مطالعه قرارگرفتند. نتایج این مقایسه گواه وجود تفاوت هایی در کاربرد نشانه های فراگفتماندر دو گروه مقالات برگرفته از مجلات بین المللی و داخلی است. توجه به این تفاوت ها در به کارگیری نشانه های فراگفتمان و در نظر گرفتن آنها در آموزش نگارش آکادمیک می تواند موجب ارتقای کیفیت مقالات چاپ شده در مجلات داخلی انگلیسی شود.
بررسی تطبیقی و نقد آراء دستورنویسان درباره عناصر ساختمانی گروه اسمی در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است دیدگاههای دستورنویسان برجسته ی معاصر درباره ی عناصر ساختمانی گروه اسمی با هم مقایسه و وجوه اختلاف و اشتراک آنها مشخص شود. بعد از آن دیدگاههای مختلف با اصول علمی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. در این تحقیق،ضرورت توجه به هسته ی مصدری و وابسته های اختصاصی آن، نقش نماها و هسته ی همسان در ساخت گروه اسمی اثبات گردیده و وابسته ی گروه ساز بودن تکواژهای دستوری و نقش مکرر ناپذیرفتنی دانسته شده است. همچنین نظریه ی وجود گروه اسمی چند هسته ای و گروه اسمی آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این تحلیل موارد زیر مشخص گردیده است: بدل نه هسته ی همسان است و نه نقش مکرر بلکه مسندواره ای است که با هسته ی خود گروه اسمی وابستگی تشکیل می دهد؛ تاکید نه هسته ی همسان است و نه وابسته ی گروه ساز؛ تفسیر هسته ی همسان نیست اما درباره ی نقش مکرر یا وابسته بودن آن تحقیق بیشتری لازم است.
The Use of Hedging in Discussion Sections of Applied Linguistics Research Articles with Varied Research Methods (بررسی استفاده از راهبرد نرم سازی کلام در بخش بحث مقالات زبانشناسی کاربردی با روشهای تحقیق مختلف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجزیه و تحلیل کلام در بخش بحث و بررسی مقالات پژوهشی از اهمیت بالایی برخوردار است. چرا که در این بخش یافته های پژوهشی با نگاهی به ادبیات تحقیق مورد تفسیر قرار می گیرد و مولف سهم عمده ای در تولید گفتمان این بخش از مقاله دارد (هایلند، 1999). به همین دلیل، محتوا و ساختار بخش بحث و بررسی در مقالات مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. با این حال، تعداد کمی از پژوهش ها به کارکرد نشانه های تردید در این بخش با توجه به روش تحقیق به کار گرفته شده اعم از کمی، کیفی و ترکیبی پرداخته اند. لذا، جهت پرداختن به این موضوع، در تحقیق حاضر کاربرد نشانه های تردید در بخش بحث و بررسی 150 مقاله پژوهشی (50 مقاله با روش کمی، 50 مقاله با روش کیفی و 50 مقاله با روش ترکیبی) در رشته زبانشناسی کاربردی مورد بررسی قرارگرفت. به این منظور، ساختار و کارکردهای نشانه های تردید بر اساس مدل وارتالا (2001) و مدل هایلند (1998) تحلیل شد. داده ها به روش های کمی و کیفی با به کار گیری راهبردهای کدگذاری و یادداشت برداری آنالیز شد. نتایج نشانگر تعدد و تواتر ساختاری نشانه های تردید از بیشتر به کمتر به ترتیب در مقالات کمی، ترکیبی و کیفی است. همچنین، افعال کامل و کمکی و قیدها بیشترین کاربرد را در میان انواع نشانه های تردید داشتند و به واسطه آزمون مجذور خی معنا داری تفاوت میان این انواع تایید شد. علاوه بر موارد ذکر شده، یافته ها حاکی از آن است که کاربرد نشانه های تردید در مقالات ترکیبی و کمی مشابه است. برخی کاربردهای مربوط به نتایج مقاله حاضر نیز در پایان مورد بحث قرار می گیرد.
نگاهی به نقش جنسیت نویسنده در ارائه ی جزئیات در داستان بر اساس دستور نقشگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضرتلاشی برای تعیین بسامد و نقش جزئیات، با رویکردی مقابله ای بین نویسندگان زن و مرد، در چارچوبʼ دستور نقشگرای نظام مندʻ است. دو داستانʼ تیله-شکسته ʻنوشته سیمین دانشور (1380) و داستانʼ همانطورکه بودʻ نوشته جعفرمدرس صادقی( 1385) داده های پژوهش حاضر هستند که بر اساس مفاهیم مطرح در ʼ فرانقش اندیشگانیʻ و نظام گذرایی بررسی شده اند. از آنجا که ارائه اطلاعات جزیی در دستور نقشگرا در قالب افزوده های حاشیه ای در متن بازنمایی می شود، ابتدا افزوده های حاشیه ای موجود در هر دو داستان استخراج و با توجه به اصول دستور نقشگرا و بافت زبانی طبقه بندی شده است. پس از تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که دانشور نسبت به مدرس صادقی از افزوده های کمتری استفاده کرده است ولی تنوع افزوده های به کار رفته در آثار او، بیشتر است. در هر دو داستان تعداد افزوده های مربوط بهʼ مکانʻبیشترین میزان را به خود اختصاص داده است. در اثر نویسنده ی مرد هیچ افزوده ای مربوط بهʼ منبع و ظاهرʻ به چشم نمی خورد؛ در حالی که نویسنده ی زن، این افزوده ها را به کار گرفته است. دانشور تمام آن ها را به صورت نقل قول بیان می کند؛ بدین صورت که وی در روایت داستان از دهان شخصیت اول، در هر موقعیتی به خوبی حرف های دیگران را به خاطر می-آورد. به نظر می رسد بررسی متون ادبی از این منظر زوایای جدیدی از این آثار را در ادبیات داستانی، نقد ادبی و سبک شناسی آشکار می کند. معرفی این مقوله و کاربست آن در سبک شناسی داستان از دیگر اهداف جستار حاضر است.
سازگاری واژگان قرضی: رویکردی درکی-واجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی فرایند سازگاری واژگان قرضی انگلیسی در زبان فارسی در قالب رویکرد درکی-واجی سیلورمن (1992) می پردازد. در این پژوهش در پی پاسخ به این دو سوال هستیم که آیا درج واکه به عنوان یک راهکار اصلاحی در سازگاری واژه قرضی نوعی توهم درکی است یا اساس واجی دارد و فرایند سازگاری واژه های قرضی انگلیسی در فارسی را در قالب کدام یک از رویکردهای مطرح در این حوزه می توان مورد بررسی قرار داد. در پاسخ به پرسش اول دو آزمایش با حضور 12 شرکت کننده که با زبان انگلیسی آشنایی کمی داشتند ترتیب داده شد که نتایج حاکی از آن بود که پدیده درج واکه در خوشه های همخوانی وام واژه های انگلیسی در فارسی نوعی توهم درکی است و در سطح درک کلام اتفاق می افتد. در خصوص پاسخ پرسش دوم نیز نتایج نشان می دهد فرایند سازگاری واژگان قرضی بهتر است با نگاهی درکی-واجی مورد بررسی قرار گیرد، که در این میان مدل دو سطحی سیلورمن (1992) به عنوان یک مدل درکی-واجی می تواند گزینه مناسبی باشد.
ساختار سه لایه ای گروه تعریف در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تناظر میان گروه های مختلف نحوی از دیرباز مورد توجه زبان شناسان بسیاری بوده است. در این بین تناظر میان گروه اسمی و گروه فعلی از اهمیت بیشتری برخودار بوده است. مقالة حاضر می کوشد تا چنین تناظری را در چارچوب مفاهیم نظری برنامة کمینه گرا بررسی کند. داده های ارائه شده نشان می دهند که گروه تعریف نیز همانند گروه فعلی از سه لایة متفاوت تعبیری، توصیفی و نقش های معنایی تشکیل شده است. این لایه ها در زبان فارسی نیز هم سو با سایر زبان ها وجود دارد که در هر لایه عناصر مختلفی متناسب با آن حوزه موجود می باشد. بدین ترتیب که در لایة تعبیری گروه تعریف، مشخصات مربوط به تعبیر گروه اسمی از جمله معرفه یا نکره بودن گروه اسمی مشخص می شود. در لایة دوم یا لایة توصیفی گروه های نقشی مختلف مانند گروه صفتی و یا گروه شمار قرار دارند که نقش توصیف گروه اسمی را به عهده دارند و در لایة واژگانی نیز نقش های معنایی مناسب به موضوعات اعطا می شود.
بررسی مؤلفه های توالی واژه و هم بستگی آنها با توالی مفعول/ فعل در گویش تاتی گیفان، براساس دیدگاه رده شناختی درایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توالی های غالب در گویش تاتی دهستان گیفان خراسان شمالی که اساساً گونه ای مفعولی فعلی است، و هم بستگی این توالی ها و ترتیب مفعول و فعل براساس دیدگاه های درایر به سادگی تبیین شدنی نیست. به عبارت دیگر، با توجه به نتایج کلی به دست آمده از بررسی های درایر، گویش گیفانی در مورد هم بستگی در چهار توالی، به جز توالی موصوف صفت مانند اقلیت زبانی موجود در نمونه آماری درایر عمل می کند که نسبت به زبان هایی که ارتباط معنی دار بین توالی های مطرح شده و توالی فعل و مفعول را اثبات می کنند، درصد کمتری دارند. از طرفی چون برخی از این توالی ها به صورت های مختلف و آزادانه در تاتی گیفان به کار می روند، هم بستگی ممکن بین آنها و ترتیب مفعول و فعل نیز که خود به دو صورت بنیادی مفعول، فعل و غیربنیادی فعل، مفعول کاربرد دارد تا حدی نسبی است. به طورکلی به نظر می رسد به دلیل تنوع در ترتیب فعل و مفعول در این گویش شاهد تنوع در دیگر توالی های هسته و وابسته مربوط به آن نیز هستیم.
تکرار به مثابه دوگان سازی صرفی: شواهدی از زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر نظریه دوگان سازی صرفی اینکلاس و زول (2005) و ادعای اصلی این نظریه را مبنی بر شکل گیری دوگان ساخت ها با نیاز مضاعفِ صرف به یک سازه زبانی با ویژگی های معین صرفی معنایی، با استفاده از برخی ساخت های صرفی زبان فارسی بررسی می کند. نظریه دوگان سازی صرفی فرایند تکرار را که در رویکردهای به دست آمده پیشین، نسخه برداری واجی تلقی می شود اغلب ناشی از تکرار ویژگی های معیّن صرفی معنایی می داند. برای پاسخ به این پرسش که آیا شکل گیری دوگان ساخت های زبان فارسی در چهارچوب نظریه دوگان سازی صرفی قابل توجیه و تبیین است یا خیر، با درنظرگرفتن دو دسته شواهد معنایی و واژآرایی، داده هایی از زبان فارسی در چهارچوب نظریه دوگان سازی صرفی تحلیل و بررسی می شوند. شواهد معنایی شامل تکواژگونگی ریشه، ساخت های مترادف، تکرار بازتابی، تکرار کامل میانی و ساخت های متقابل معنایی می شود. شواهد واژآرایی نیز عبارت اند از کسره میانی، ساختار «که» مبین بی تفاوتی، میانوند، پیونده یا پی بست « و» و رونوشت موزون. این پژوهش با ماهیت و روشی توصیفی تحلیلی، براساس داده هایی انجام شده که از زبان طبیعی و روزمره مردم، آثار مکتوب در حوزه مطالعات صرف زبان فارسی و شم زبانی نویسندگان گردآوری شده است. تحلیل داده های گرد آوری شده نشان می دهد که اتخاذ رویکرد دوگان سازی صرفی، افزون بر ارائه توصیف و تحلیلی جامع از فرایند تکرار در زبان فارسی، امکان توصیف و بررسی ساختار و معنای دوگان ساخت هایی را به دست می دهد که پیش از این امکان تحلیل مناسبی نداشتند.
بررسی فرایند رشد درک استعاره ی بدن مند درکودکان2 تا5 ساله ی فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام مفهومی ما که بر اساس آن فکر و عمل می کنیم، ماهیتی اساساً مبتنی بر استعاره دارد. کودک نیز از آغاز زبان آموزی با این تعامل شناختی روبه رو است. بر همین اساس بر پایة دانش اندک خود از محیط و واژگان، از نظام استعاری بزرگ سالان نیز بهره می برد. کودک امروز دارای دانش شناختی متفاوتی از کودک زمان پیاژه و حتی پس از آن است. وسایل ارتباط جمعی، اسباب بازی های مدرن مانند ایکس باکس و تبلت، کتاب های مصوّر و انواع پازل ها همگی دنیای شناختی کودک را متحول ساخته است. به همین منظور، بازبینی زمان درک استعاری کودک، موضوع قابل توجهی است که پژوهش حاضر به آن پرداخته است. در این پژوهش میدانی، 60 کودک دختر و پسر 2 - 5 ساله در شرایط آزمونی قرار گرفتند. برای انجام پژوهش حاضر، آزمون خودساخته ای بر مبنای گردآوری عبارات استعاری کودک فارسی زبان و پژوهش میدانی بیالکا- پیکال (2003) صورت گرفت. یافته های پژوهش، حاوی زمان درک عبارات استعاری بدن مند و علاوه بر آن، میزان درک کودک با توجه به متغیر سن می باشد. نتایج پژوهش حاضر با نتایج بررسی بیالکا- پیکال (2003) همسو بوده است؛ با این تفاوت که پژوهش بیالکا- پیکال کودکان را از سه سال و سه ماهگی مورد بررسی قرار داده و پژوهش حاضر، کودکان فارسی زبان را از سن دوسالگی دارای درک عبارات استعاری بدن مند می داند. در این بررسی مشخص گردید که میزان درک با توجه به متغیر سن و علایق شناختی کودک رو به افزایش است.
بررسی معنایی، نحوی و کاربردشناختی سببی های مرکب در ترکی آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق توصیفی- تحلیلی بعد از گردآوری داده ها از زبان گفتاری آنها را واج نگاری و مورد تحلیل معنایی،نحوی و کاربرد شناختی قرارداد تا مشخّص شود که آیا طبقه بندی ون ولین و مشخّصه های مورد نظر وی در ترکی آذری وجود دارد یا نه.مهم ترین نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که سببی های گروه دوم وامری مورد نظر ون ولین در زبان ترکی آذری وجود دارند.همچنین ارتباط خاصی بین مشخّصه های نحوی،معنایی و کاربرد شناختی سببی های فاعلی-فاعلی و فاعلی–مفعولی و سلسله مراتب معنای درون بندی وجود دارد.مقایسه سببی های مُرکّب شباهت ها و تفاوت هایی را نشان می دهند:همه گروه ها مورد بررسی دارای معنای سببی،تأکید محدود و برتری موضوع نحوی در همه آن ها کنش گر است.سببی فاعلی– فاعلی و فاعلی–مفعولی با واسطه رابطه ضعیف سببی را بیان می کنند،حال آنکه سببی های فاعلی–مفعولی بی واسطه مفهوم سببی قوی را نشان می دهند.
هدف از این پژوهش بررسی شباهت ها و تفاوت های معنایی،نحوی وکاربرد شناختی سببی های مرکب فاعلی– فاعلی و فاعلی– مفعولی از دیدگاه دستور نقش و ارجاع ون ولین (2008) است تا با بررسی معنایی،نحوی و کاربردشناسی سببی های مُرکّب به تعیین و تبیین شباهت ها و تفاوت های سببی های مُرکّب بر اساس طبقه بندی ون ولین از سببی ها مرکب پر داخته شود
بررسی صوت شناختی واکه های [æ, o, i]در لهجه کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای در لهجه کرمانی و مقایسه آن با لهجه فارسی معیار است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش واکه ای در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی با میانگین سنی 23 و انحراف معیار08/3 در این تحقیق شرکت کردند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه فارسی معیار بودند. داده های این تحقیق شامل 12 کلمه می باشد که در لهجه کرمانی و فارسی معیار، در جملات سئوالی و خبری و در جایگاه تأکید و بدون تأکید قرار داده شدند. این کلمات با استفاده از میکروفونShureو نرم افزارPraat (بورسما، 2001) در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده و ضبط شدند. آن گاه مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه های موردنظر اندازه گیری شد. نتایج این تحقیق نشان داد که دیرش، انرژی و فرکانس پایة این واکه ها در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آنها در فارسی معیار است. هم چنین نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه های موردنظر تأییدی است بر این ادعا که واکه های [æ, o, i] در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارند بنابراین این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده شده است.
حالت نحوی ضمیر مستتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی حالت نحوی ضمیر مستتر همواره یکی از چالش های نظریة زبان از آغاز کار دستور زایشی تاکنون بوده است. دستوریان حاکمیت و مرجع گزینی، این مقولة تهی را بر اساس قضیة ضمیر مستتر، بدون حالت نحوی انگاشتند. اما فقدان حالت، و نیز اتکا به مفهوم حاکمیت، ضمیر مستتر را متفاوت از هر عنصر اسمی دیگر می کرد. به منظور پرهیز از این وضع، فرضیة حالت تهی در آغاز کار برنامة کمینه گرا این عنصر را دارای حالت نحوی تهی دانست که آن را با هستة زمان واقع در بندمتمم در ساخت های کنترلی ناخودایستا بازبینی می کند. فقدان محتوای این نوع نگرش به حالت، هم از نگاه نظری و هم از دید تجربی مورد نقد قرار گرفت. سرانجام استدلال شد که چنانچه ضمیر مستتر بتواند حالتی را از خود بروز دهد، آن گاه همچون دیگر عناصر اسمیآشکار، داراییک حالتنحوی متعارف خواهد بود. بر این پایه، کاوش کنونی تلاش می کند به نقد و بررسی دیدگاه های پیشین دستوریان دربارة حالت ضمیر مستتر پرداخته و نشان دهد این عنصر پنهان دارای یک حالت متعارف ساختاری است که آن را با هستة زمان بند متمم در ساخت های کنترل خودایستای التزامی بازبینی می کند.
بررسی شبکة معنایی پسوند مکان ساز «-گاه» با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پسوندهای مکان ساز پر بسامد در زبان فارسی پسوند «-گاه» است که با الحاق به اسم های مختلف، نوعی ساختار معنایی شعاعی را شکل می دهد. در این مقاله سعی شده است با تکیه بر داده هایی از زبان فارسی معاصر و در چارچوب معنی شناسی شناختی، معنای سرنمونی، شبکة معنایی و ساختار این پسوند در قالب یک مقولة شعاعی تعیین گردد و مشخص شود که این مقولة زبانی دارای چه ساختار معنایی است و چه جنبه یا جنبه هایی از واقعیت را در ارتباط با مکان رمز گذاری می نماید. نتایج نشان می دهد که با وجودِ داشتن معنای سرنمونی «محل انجام عمل»، این پسوند در بافت های زبانی مختلف و در ترکیب با اسم های گوناگون، تحت تأثیر قالب بخش اسمی خود، باعث برجسته سازی بخش هایی از مفهوم طرح شده در واژة پایه می گردد. در این میان، نقش استعاره و مجاز و هم چنین عناصر کاربرد شناختی و فرهنگی در ایجاد جنبة معنایی خاصی به کمک این پسوند و هم چنین انتخاب و ترجیح این پسوند بر سایر پسوندهای مکان ساز زبان فارسی حائز اهمیت می باشد.
فعل آینده در زبان ها و گویش های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل آینده در زبان های ایرانی از دوره باستان تاکنون با تحولاتی همراه بوده است. در فارسی باستان ساخت خاصی به نام آینده وجود نداشت و غالباً از وجه التزامی برای اشاره به آینده استفاده می شد. در اوستایی، علاوه بر وجه التزامی، فعل مستقل آینده نیز وجود داشت که از این ساخت تنها وجه اخباری و صفت فاعلی موجود است.
در گروه غربی زبان های ایرانی میانه، خلأ کاربرد فعل آینده با وجه مضارع التزامی و مضارع اخباری جبران می شده است. در گروه شرقی زبان های ایرانی (سغدی و خوارزمی)، فعل آینده با افزودن پسوند زمان ساز به آخر فعل واژگانی ساخته می شد.
در فارسی دری، و به تبعِ آن در فارسی نوشتاری امروز، فعل آینده از ترکیب شکل تصریفی فعل معینِ «خواستن» و فعل واژگانی (در شکل مصدر کامل یا کوتاه) بنا می شود. اما در فارسی گفتاری معمولاً این شیوه کاربردی ندارد و عملاً مضارع اخباری جانشین آن گردیده است. در بیشتر گویش های ایرانی ویژگی فعل ِآینده مشابه فارسی گفتاری است.
در این مقاله ضمن بررسی سیر تحول تاریخی فعل آینده از گذشته تا به امروز، چگونگی ساخت آن در برخی از گویش های ایرانی مطالعه شده است
بررسی ساخت اطّلاع جملات پرسشی در فارسی نو با تأکید بر متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جملات پرسشی از جمله ابزارهای زبانی هستند که با ساخت اطّلاع جمله در ارتباط هستند و یا مستقیماً علامت و سازوکاری برای تشخیص نوع اطّلاع در جمله محسوب می شوند. جملات پرسشی از لحاظ ساختار و نوع و حرکت پرسش واژه ها تاکنون مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته اند. پژوهش حاضر به مطالعه تطبیقی تحوّل جملات پرسشی و نقش آنها در دوره فارسی نو پرداخته است. برای این منظور، متون نثر متعلّق به قرن 4 تا معاصر مورد بررسی قرار گرفته است و نتایج حاصله عبارتند از اینکه جملات پرسشی در فارسی نو از نوع پرسش واژه ابقایی هستند و در عین حال، ترتیب واژگانی آزاد دارند و این ویژگی موجب می شود تا علاوه بر کانونی سازی اطّلاعی، پرسش واژه ها از طریق حرکت، نوعی کانون تقابلی در متن به وجود بیاورند و در صورت وجود هر عنصر جاذب کانون، به جایگاه گروه منظوری حرکت نمایند و تنها بار پرسشی را به جمله القاء نمایند. لذا طبق بررسی انجام شدة پیوستاری از نشانداری سیر تطوّری پرسش های دوره فارسی نو بر اساس حرکت و نوع ساخت اطّلاع پرسش ها به دست داده شده است.