مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۸۱.
۳۸۲.
۳۸۳.
۳۸۴.
۳۸۵.
۳۸۶.
۳۸۷.
۳۸۸.
۳۸۹.
۳۹۰.
۳۹۱.
۳۹۲.
۳۹۳.
۳۹۴.
۳۹۵.
۳۹۶.
۳۹۷.
۳۹۸.
۳۹۹.
۴۰۰.
پدیدارشناسی
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
402 - 381
حوزههای تخصصی:
هدف : در مطالعات پیشین، محققان توانسته اند با استفاده از روش های کمی، درباره علل و پیامدهای پدیده خشونت خانگی علیه زنان به نتایج بااهمیتی دست یابند. پس از پدیدایی کرونا و تجربه زیست قرنطینه ای در شرایط اپیدمی این بیماری و افزایش نرخ شیوع خشونت خانگی، تحلیل تجربه زیسته زنان قربانی خشونت خانگی برای دستیابی به فهمی عمیق از این پدیده مهم است. روش: برای تحلیل تجربه زیسته زنان قربانی خشونت خانگی از طرح پدیدارشناختی توصیفی استفاده شد. گروه نمونه شامل 25 زن قربانی خشونت خانگی بودند که برای دریافت خدمات مشاوره ای به یکی از مراکز مشاوره در شهر تهران مراجعه کردند. داده های پژوهش حاضر از طریق انجام مصاحبه های عمیق نیمه ساخت یافته به صورت فردی و به شکل آنلاین جمع آوری شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. یافته ها: پس از تحلیل داده ها، دو مضمون اصلی شامل جهت گیری انگیزشی مبتنی بر خودمختاری و جهت گیری انگیزشی مبتنی بر کنترل گری استخراج شدند. نتایج همچنین نشان داد که خرده مضامین ذیل هر مضمون اصلی شامل اسنادهای علّی، جهت گیری های هدفی، نظم بخشی هیجانی، پاسخ دهی همدلانه، ارزیابی های شناختی، ابرازمندی، دفاعی بودن، تاملی بودن، واکنشی بودن، حل مسئله اجتماعی، ادراک مثبت از دیگران، احساسات مثبت نسبت به دیگران، راهبردهای مقابله ای و آمایه های ذهنی بودند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که در شرایط فزون یافتگی تجارب فشارزای درون برون خانوادگی، برای مردانی با فقر در منابع مقابله ای، تنها مسیر باقیمانده برای مراقبت از جایگاه مردانه خود و حفظ آن، در بافت تعاملات درون خانوادگی، بر جستجوی تدابیری آمرانه، قهرآمیز و خشن استوار می شود.
تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان در دوران شیوع کرونا: مطالعه ای پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال بیستم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
35 - 60
حوزههای تخصصی:
آموزش برخط (الکترونیکی) و امکان برگزاری کلاسِ درس در فضای مجازی فرصتی بی بدیل برای مقابله با محدودیت های آموزش حضوری، تحقق آرمان آموزش برای همه و زمینه سازی برای توسعه پایدار و متوازن در کشور است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل و درک تجربه زیسته معلمان، دانش آموزان و والدینِ نواحی سه گانه شهرستان کرمانشاه، از تنگناها و راهبردهای به کارگیری شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) در تدریس و یادگیری دانش آموزان، در دوران شیوع ویروس کرونا، انجام شده است. بدین منظور از روش کیفی بهره گرفته شده است و با رویکرد پدیدارشناسی به شناسایی و بازنمایی پدیده مورد بررسی پرداخته شد. داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند و مصاحبه عمیقِ نیمه ساختاریافته با بیست ودو نفر از معلمان، مدیران، دانش آموزان و والدین فعال در سامانه شاد گردآوری و بر اساس الگوی کلایزی تحلیل شده است. در چهاردهمین مصاحبه، اشباع نظری داده ها حاصل شد اما به منظور اعتباربخشی یافته ها، مصاحبه ها تا بیست ودومین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها به شناسایی دو مقوله (تنگناها و راهبردها) و بیست مضمون اصلی منجر شد. تنگناهای سامانه شاد در دو دسته «ادراکِ معلمان و مدیران» و «ادراکِ دانش آموزان و والدین» شناسایی شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که به کارگیری سامانه شاد در تدریس و یادگیری دانش آموزان تنگناهای متعدد و متفاوتی دارد. بنابراین تا رسیدن به وضعیتِ مطلوب بسیار فاصله است و بهبود کیفیت آن مستلزم نگاه متولیان و دوری از طرز تلقی آموزش موقت، پاره وقت و درجه دو به این قبیل آموزش هاست.
«مدرسه نامریی ایرانی» یک حوزه مطالعاتی نوین در مدیریت آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت مدرسه دوره هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
218 - 200
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آشکارسازی پدیده «مدرسه نامریی ایرانی»، به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدید در دانش مدیریت آموزشی بود. رویکرد پژوهشی ترجیحی، پدیدارشناسی از نوع هرمنوتیک بود. با لحاظ اشباع نظری، از بین خبرگان اداره مدارس، استادان علوم تربیتی و مدیریت آموزشی، 10 تن به صورت هدفمند و با روش نمونه گیری زنجیره ای، انتخاب و دعوت به همکاری در این پروژه پژوهشی شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از یک گروه کانونی انجام شد. برای استخراج داده ها از استراتژی های تحلیلی متن محور و یادداشت محور توأم با روش قیاس تحلیلی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها، از طریق کدگذاری های باز، محوری و گزینشی انجام شد. روایی درونی و بیرونی پژوهش از طریق استحکام مضامین استخراجی، باورپذیری تفسیرها، چندسویه سازی، اتکاپذیری و تأییدپذیری یافته ها و اقناع، بیشینه سازی شد. نتایج نشان داد از سازه های بی شکلی روابط مدرسه ای، پیش بینی ناپذیری زندگی مدرسه ای، تولید دانش ضمنی در مدرسه، جریان فرامتنی مدرسه، سازگاری امر مدرسه ای با واقعیت پدیدارشناختی، توان سازگاری و انطباق پویای مدرسه، گرایش به هم ترازی قدرت در روابط مدرسه ای، زیست در مرزهای خاکستری مدرسه، گفت وگوهای مدرسه ای فردبنیان، فرایندهای مدرسه ای خودبنیاد، می توان در تبیین پدیده «مدرسه نامریی» استفاده کرد. همچنین از این سازه ها که برای تبیین پدیده مدرسه نامریی توسعه یافته اند، می توان به عنوان یک حوزه مطالعاتی جدید در دانش مدیریت آموزشی، در قلمرو نظر و عمل بهره برداری شود.
بررسی وضعیتِ آموزش جامعه شناسی در ایران (یک مطالعه کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) پاییز ۱۳۹۹ شماره ۹۰
105 - 134
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابیِ کیفیِ آموزش جامعه شناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران از دریچه ی تجربه ی زیسته ی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارائه داده و مقدمه ای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقوله ی آموزشِ رشته ی جامعه شناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضاتِ رویکرد پدیدارشناسی، آموزش به عنوان یک پدیدار برای محقق و کنشگرانِ درگیر فرایند آموزش آشکارشده و محققین تلاش داشته با تکیه بر تجربیات زیسته ی این کنشگران، توصیفی از وضعیت آموزش جامعه شناسی به دست دهند تا درنهایت بتوان با تکیه بر توصیف ها و واکاوی خلأ های موجود در آموزش، به درکی بهتر از وضعیت جامعه شناسی در ایران نائل شد. روش نمونه گیری، نظریه زمینه ای است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان جامعه شناسی (کارشناسی ارشد و دکتری) و اساتید جامعه شناسی است که با معیار اشباع نظری در نمونه گیری به پانزده دانشجو و هفت استاد رسیدیم. نتایج توصیفی پژوهش نشان از وجود موارد زیر در وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران می دهد: نحیف بودن بینش جامعه شناختی، انباشت مقالاتِ علمی، شکل نگرفتنِ حوزه عمومی، بی اعتمادی به دانشگاه، مقتضیات محدود کنش دانشجو-استاد در بستر جامعه داخلی و بین المللی، شیءوارگی علمی، عدم تفکیکِ ساختاری دانشگاه و دولت، عدمِ وجود پارادایم مشخص پژوهشی نظری، عدم استقلالِ دانشگاه از فضایِ امنیتی.
مقایسه ی مؤلفه های کامل گرایی، هوش هیجانی و سلامت روان دختران تیزهوش و عادی مقطع متوسطه ی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه ی مؤلفه های کامل گرایی، هوش هیجانی و سلامت روانی در دانش آموزان تیزهوش و عادی در قالب یک طرح پژوهشی توصیفی از نوع علّی مقایسه ای با تعداد 100 نفر دانش آموز دختر مقطع متوسطه (50 نفر تیزهوش و50 نفر عادی) که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند، انجام شد. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه ی سلامت روان جی اچ کیو[1]، پرسشنامه ی هوش هیجانی بارآن[2]، پرسشنامه ی کامل گرایی هیل[3] و تست سنجش هوشبهر ریون[4]. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره[5] مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج نشان داد که بین کامل گرایی، سلامت روان و هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش و عادی در سطح معناداری (P<0.05) تفاوت وجود دارد. کامل گرایی، میزان عدم سلامت روان، اضطراب و بی خوابی، احساس خستگی و نیز عدم توانایی مقابله و افسردگی دانش آموزان تیزهوش بیش از دانش آموزان باهوش متوسط بود. همچنین هوش هیجانی دانش آموزان تیزهوش کمتر از دانش آموزان عادی بود و کامل گرایی دانش آموزان تیزهوش به طور معناداری از دانش آموزان عادی بالاتر بود.
بررسی پدیدار شناختی پنجره فولاد مشهدالرضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۵
123 - 152
حوزههای تخصصی:
شهر زیارتی مشهد مقدس که پایتخت فرهنگی مذهبی ایران لقب گرفته، علاوه بر مرقد امام رضا (ع) حاوی نمادهای پیرامونی است که در فرهنگ عمومی مردم نقش ایفا میکند. نمادهای مذهبی ضمن اینکه نشاندهنده فرهنگ مردم هستند، تأثیر زیادی در بازنمود و تداوم فرهنگ دارند. بنابراین، مطالعه نمادها، به ویژه نمادهای مذهبی، از منظر مطالعات فرهنگی از اهمیت ویژه برخوردار است. از جمله نمادهای مهم و بسیار معروف پیرامون حرم رضوی «پنجره فولاد» است. نگارنده با اتخاذ رویکرد پدیدار شناختی و استخدام مفهوم «مکان مقدس» میرچا الیاده، برای کشف معانی ذهنی زائران دارای تجربه زیسته پیرامون پنجره فولاد، از فنون «مصاحبه»، «مشاهده»، «مشارکت» و «بررسی اسناد» بهره برده است. تحلیل یافتههای حاصل از مطالعه میدانی با روش «تحلیل مضمون» نشان میدهد پنجره فولاد با مضمون فراگیر «مکان مقدس و متعالی»، در ذهنیت ایرانی، محل تلاقی آسمان و زمین، جزئی از ساختار کلان اماکن مقدس شیعی، دستآویز مستحکم، نیروبخش، شفادهنده، امیدبخش، دلانگیز، دگرگونکننده، محرک جوانمردی و درگاه امام رضا (ع) تلقی میشود.
پدیدارشناسی امید مشتریان به خدمات بانکی در بانک کشاورزی با رویکرد اخلاق گرایی ، نوآوری و نظام مدیریت کیفیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتریان به عنوان شرکای استراتژیک کسب و کارها نقش انکارناپذیری در رشد و بالندگی آنها داشته لذا شناخت همه جانبه مشتریان از ابعاد مختلف همواره مورد تاکید می باشد.در این میان پدیده امید مشتریان هم در مباحث تئوریک و مشخصا" در صنعت بانکداری به عنوان اصلی مهم در تدوام ارتباط با مشتریان ، و از منظر درک صحیح و دقیق معانی ، مفاهیم و لایه های پنهان مفهومی آن مغفول مانده است . بر این اساس در این پژوهش با هدف توصیف تجربه زیسته امید مشتریان به خدمات بانک کشاورزی به دنبال شناخت ابعاد و مولفه های امید مشتریان بوده و در ادامه نیز نسبت به ارائه مدل مفهومی و ساختار حاصل از بررسی اقدام می گردد.این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، از منظر رویکرد اکتشافی و به لحاظ نوع تحقیق آمیخته اکتشافی است .در فاز اول و کیفی با رویکرد پدیدارشناسی ، نسبت به انتخاب هدفمند و انجام مصاحبه عمیق با 9 نفر از مشتریان بانک به روش مصاحبه سیدمن اقدام گردید و نتایج حاصل به روش کولایزی تحلیل شد.
بررسی تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی: مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۰ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۷۸
155-215
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف کشف تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی انجام شد. روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. طی این مطالعه، پژوهشگران با بهره گیری از نمونه گیری هدفمند، 12 زوج شاغل دارای تعارضات زناشویی را مورد مصاحبه قرار دادند. مصاحبه ها با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ها منجر به کشف 14 مضمون اصلی: کشمکش مالی، تعامل نامناسب با شبکه اجتماعی، فقدان مشارکت در انجام امور خانه، ارتباط غیرمؤثر، ناتوانی در درک متقابل و ابرازگری، عدم مدیریت زمان، تعارض نقش ها و مسئولیت ها، آسیب پذیری شناختی، پایبندی به کلیشه های جنسیتی، ناتوانی در مدیریت وظایف شغلی و مسائل محیط کاری، تقابل کار و خانواده، جدال قدرت، عوامل فرافردی مخرب و آفت های اعتقادی- اخلاقی، 55 مضمون اولیه و 12 مضمون ثانویه در زمینه تجارب زیسته زوج های شاغل از تعارضات زناشویی شد. نتیجه گیری: خانواده ی دو شغله، جایی است که زوجین در صورت عدم ادراک انصاف در حوزه های مختلف خانوادگی و شغلی با احتمال بیشتری وارد تعارضات زوجی خواهند شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که خانواده ی زوج های شاغل از نظر بروز تعارضات ممکن است یک گروه با ریسک بالا باشند و این عامل، نیاز به نقش مذاکره را در روابط این نوع زوجین بهتر نشان می دهد. این امر، ضرورت زوج درمانی ویژه را برای این زوجین، بیش از پیش آشکار می کند. نتایج پژوهش حاضر همچنین نشان داد؛ به ترتیب ارتباط غیرمؤثر، آسیب پذیری شناختی، تقابل کار و خانواده، کشمکش مالی و فقدان مشارکت در انجام امور خانه در بین عوامل کشف شده، بیشترین فراوانی را در بروز تعارضات زوجی داشتند، لذا پیشنهاد می شود در پیش بینی برنامه های پیشگیرانه و آموزشی برای زوج های شاغل، عوامل ذکر شده لحاظ شود.
مطالعه تجربه زیسته مادری و همسری زنان سرپرست خانوار تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خانواده نقش مهمی در سلامت روانی و اجتماعی اعضای خود و پس از آن در سلامت اجتماعی جامعه ایفا می کند. عدم حضور هر یک از والدین در محیط خانواده تعادل آن را به هم زده و موجب تضعیف کارکردهای آن می شود. خانواده های زن سرپرست علاوه بر وظایف و مسئولیت های مادری، نقش و وظایف جدیدی در خانواده پیدا می کنند. وخامت این شرایط زمانی مضاعف می شود که جایگاه فرودست زنانه با پایگاه فرودست طبقاتی همراه شده و این دو شکاف عمده بر هم متراکم می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی مسائل و دغدغه های مادران سرپرست خانوار و نحوه مواجهه آنها با چالش های پیش رو با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. به این منظور با 19 نفر از مادران سرپرست خانوار ساکن در شهر تهران، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد، و برای گزینش آن ها روش نمونه گیری هدفمند به کار گرفته شد. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها 11 مضمون به دست آمد. این مضامین روند زندگی مادران سرپرست خانوار را در دوران پیش از سرپرستی و دوران سرپرستی نمایان می سازد. در نهایت به شناسایی 5 تیپ از زنان سرپرست خانوار (زنان آسیب دیده و مطرود، زنان با انگیزه برای بهبود و تغییر شرایط، زنان دارای حمایت نسبی خانواده، زنان پرستار همسر و فرزندان در خانواده، فرزندان حامی زنان و مادران سرپرست) با توجه به داده های تحقیق نائل آمدیم. رنج مضاعف، طرد و انزوای اجتماعی (اجباری یا خودخواسته)، بازسازی هویت از مقولات محوری و مشترک زنان سرپرست خانوار در این مطالعه است.
پدیدارشناسی خانه های قاجار تهران با تمرکز بر روش شناسی ون منن
منبع:
هویت محیط دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴
97-107
حوزههای تخصصی:
آنچه که در مقاله حاضر قابل بررسی است، شناسایی ارزش های نهان خانه های قاجاری تهران با استفاده از روش ون-منن است. موضوع پژوهش، عدم پاسخگویی به برخی نیازهای روحی مردم در معماری امروز است. در معماری گذشته فضاهایی یافت می شد که تاثیر معنایی مثبتی برای مردم داشته است. اینکه چه ادراکی از این فضاها در تعامل میان مردم و مکان سکونت در ایران بسیار کم کارشده است. این پژوهش در پی آن است که با پاسخ گویی به سوال چگونگی شناسایی ارزش های نهفته در خانه های قاجاری تهران با تمرکز به روش شناسی ون منن، نیازهای روحی مردم در معماری امروز را پاسخگو باشد. هدف اصلی پژوهش دستیابی به ابعادی از تجربه حضور مردم در خانه قاجاری بر آمده از پدیدارشناسی است. این پژوهش به شیوه ی پدیدارشناسی بر پایه ی روش کیفی استوارو روش تحلیل داده ها، روش ون منن است. مطالعه ی اسنادی و کتابخانه ای بنیان تحلیل و دو پرسش اصلی انجام می شود: یکی مبتنی بر اینکه در همان لحظه بودن در مکان، احساس افراد چه بوده است؛ و مبتنی بر چگونگی این تجربه و تعامل فرد به اجزای محیط. پرسیده شد. محل های انتخاب شده ادر پژوهش هشت خانه از معماری قاجاری است.خانه ها شامل خانه امام جمعه، خانه هدایت ،خانه رضاخان، خانه انیس الدوله، خانه کوچه هفت تن، خانه رهاوی، خانه فیروزکوهی و خانه مشیرالدوله پیرنیا است.در این روش پس ازشناسایی مضامین، با پیگیری مصاحبه با مشارکت کنندگان، آن ها مورد تامل قرار می گیرند و به این ترتیب درون مایه های اصلی کشف می شوند. نتیجه ای که می توان از یافته های این تحقیق گرفت، میزان کارایی خانه در رفع نیازهای روحی و عاطفی مردم در خانه است. نتایج به دست آمده از مصاحبه نامه ها باعث کشف معنای این مکان های معمارانه در بستری از عوامل مثبت روانی و در تعادل نزدیک با افراد شد. این معانی شامل انفصال، نشاط، پیوند با محیط، آزادی خیال و فراغت کالبد و آرامش می باشد.
پدیدارشناسی تاریخ و بدن-سوژه در بوطیقای چارلز اولسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
319 - 340
حوزههای تخصصی:
شعر پسامدرن آمریکا به رهبری چارلز اولسونْ با نگاهی مرکب از رویدادهای (پیشا)تاریخی و تجریه های شخصی، بستری پویا برای بررسی پدیدارشناختی فراهم می آورد. پژوهش حاضر بوطیقای اولسون را از دیدگاه پدیدارشناسی موریس مرلو-پونتی بررسی می کند. «ادراک» و «بدن-سوژه» دو مفهوم کلیدی در اندیشه مرلو-پونتی ، برای بررسی نخستین شعر پسامدرن اولسون، «مرغان ماهیخوار»، به کار می رود. پژوهشگر به دو پرسش پاسخ می دهد: رویکرد اولسون به تلاقی هویت معاصر و تاریخ چیست؟ او چگونه هویت آمریکایی را در ارتباط با تاریخ باستان بازخوانی می کند؟ بدن-سوژه، کلافی از اساطیر، تاریخ معاصر و باستان، ذهن (نا)خودآگاه و کهن الگوها است که در هجوم ابژه های پیرامون، می کوشد به ادراک برسد. اما ادراک، بدون میانجیگری بدن و حواس ناممکن است. اولسون، ادراک را امری تنانه و متزلزل می بیند که در معرض داده های حواس قرار دارد و به دلیل تأثیر خاطرات مبهم، تاریخ معاصر آمریکا، اساطیر اروپا و آیین های باستانی آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین دچار گسست می شود. بررسی پدیدارشناسانه شعرپردازی اولسون نشانگر آن ست که ادراک پسامدرن، التقاطی از برانگیزش های تاریخی، اساطیری و تناورانه است.
گذر به ایده آلیسم عینی و تحقق شناخت و آگاهی در بستر پدیدارشناسی هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
53 - 68
حوزههای تخصصی:
مسئله شناخت یکی از مسائل مهمی است که فیسلوفان بر آن بوده اند تا با مواجهه به جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه اندیشنده دریابند. در این فرایند آنچه مقدم بر شناخت است، مسئله هستی شناختی واقعیت موجود است و تعامل سوژه اندیشنده با جهان بیرون. از آنجا که فیلسوفان میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته و ذهن را ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته اند، هگل ضمن انتقادات جدی بر این نگرش ها بر آن بوده تا از شناخت به مثابه علم، به تعریفی نوین از آن دست یابد. از این رو، او را باید پیشگام طرح پدیدارشناسی در حوزه تفکرات فلسفی دانست. در پدیدارشناسی او پرسمان فرایند شناخت انسانی با کل تفکر فلسفی در طول تاریخ همسان انگاشته می شود. در این نوشتار، نویسندگان بر آن بوده اند تا نشان دهند هگل چگونه با رد دوپاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه پدیداری و ناپدیداری، امکانی را فراهم می سازد که فاهمه دوباره بتواند به وسعت و گسترش خود آگاه شده و با عزیمت از آگاهی از پدیدارهای جزئی به سوی صور عالی تر هستی و در نهایت رویارویی با امر نامتناهی و مطلق دست یابد.
تغییر در نظام معنایی امر طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم و معانی، بنیادی ترین ساحت هر پدیده را شکل میدهند. معنایی که نظریه پردازان و کنشگران اجتماعی برای طلاق قائل هستند، بعدی پراهمیت از ساختار این پدیده بشمار می آید. این مقاله با اتکاء به الگوی روش شناختی در قالب روش شناسی بنیادین، پارادایمی و کاربردی مبتنی بر مفروضات پارادایم پدیدارشناسی، به شیوه استقرایی و کیفی و با استفاده از روش پدیده نگاری به مطالعه معنای طلاق در بستر اندیشه و نگرش زنان مطلقه پرداخته است. براساس روش های نمونه گیری گلوله برفی و هدفمند با 64 نفر از زنانی ساکن کلانشهر تهران که بین سالهای98-1384شمسی طلاق گرفته اند، مصاحبه عمیق انجام یافت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که پدیده طلاق بمثابه یک امر چندمعنایی، مشتمل برساحت های اخلاقی–عاطفی، خانوادگی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است. نوشتار حاضر با تکیه بر سیالیت معنای طلاق بیان میکند که زنان مطلقه از یک ذهن خالی نسبت به مساله و پدیده طلاق برخوردار نبودند بلکه جهان فکری آنها مملو از آگاهی و معانی پیرامون پدیده طلاق بوده است.
رفتار متکبرانه مصرف کننده؛ فهمی از برداشت های معناآفرین با استفاده از پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
436 - 454
حوزههای تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، به بررسی درک «رفتار متکبرانه مصرف کننده» میان افرادی که این رفتار را تجربه کرده اند، پرداخته شده است. رفتار متکبرانه مصرف کننده، نشان دهنده تمایل افراد به استفاده و نمایش اموال به منظور ایجاد برتری اجتماعی است.
روش: در این پژوهش بنا بر نیاز به استفاده از تجربه های زیسته افراد درگیر در موضوع پژوهش (افرادی که رفتار متکبرانه مصرف کننده را تجربه کرده اند)، از روش پژوهش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده شد. به منظور دستیابی به هدف پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری معیارمحور (شدت) و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع با 10 نفر مصاحبه کامل انجام شد. اعتبار نتایج به دست آمده با استفاده از پرانتزگذاری دانش قبلی پژوهشگر، مراجعه مجدد به شرکت کنندگان و تأیید آنها مشخص شد.
یافته ها: یافته ها گویای ساختاری پنج بُعدی برای رفتار متکبرانه مصرف کننده، شامل مصرف مبتنی بر تصویر، مصرف مبتنی بر خودنمایی، بالیدن مصرف کننده، برتری مصرف کننده و نیاز به منحصربه فرد بودن است. چهار بُعد نخست با پژوهش های قبلی انجام شده در این زمینه هماهنگی دارند و بُعد نیاز به منحصربه فرد بودن، بُعدی جدید است که با توجه به اظهارات افراد به ساختار رفتار متکبرانه مصرف کننده اضافه شد.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش در شناخت، درک و پیش بینی رفتار مصرف کننده مؤثر است و به کارگیری صحیح آنها در افزایش رضایت مشتری و در نهایت افزایش فروش، نقش شایان توجهی ایفا می کند.
پدیدارشناسی معنای زندگی در اندیشه هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادموند هوسرل، فیلسوف سرشناس معاصر، با تکیه بر حیث التفاتی آگاهی، روش نوین پدیدارشناسی استعلایی را در فلسفه غرب مطرح کرد. طبق این روش، بر خلاف تجربه باوران، حقیقت نه ریشه در تجربه های حسی از جهان فیزیکی دارد، نه از عناصر متافیزیکی برمی خیزد، بلکه امری است که پیشاروی آگاهی قرار گرفته و متعلَّق آن به حساب می آید. در این فرایند، جهان فیزیکی به تعلیق درمی آید و آنچه باقی می ماند آگاهی و تجربه التفاتی و ایدئال از ذات اشیاء است. از این رو، جهان آن گونه که بر آگاهی پدیدار می شود معیار حقیقت خواهد بود. از نظر او، تنها راه تبدیل شدن فلسفه به علمی متقن و به تبع آن رهایی از بحران جهان معاصر و دست یابی به عالم زندگیِ مطلوب به کارگیری روش پدیدارشناسی استعلایی است. هوسرل پرسش از معنای زندگی را به شکل مستقیم مورد بررسی قرار نداده، اما چشم انداز نوینی را برای عالم زندگی تصویر کرده است. طبق این نگرش نوین، که در پژوهش حاضر تحلیل خواهد شد، زندگی آن گونه که بر ما پدیدار شده و شهود بی واسطه از آن داریم، حقیقتی استعلایی است که بر بستر عقلانیت می تواند افق نوینی را برایمان بگشاید.
پدیدارشناسی فضای کارآفرینی و کسب وکار روستایی در مناطق منتخب ایران (با تأکید بر چالش های زیسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۴
37 - 62
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی در بسیاری از کشورها به عنوان ابزاری کلیدی جهت رشد و توسعه محسوب می شود. کارآفرینی روستایی می تواند نقش مهمی در کاهش نابرابری های فضایی بین مرکز و پیرامون ایفا کند. با توجه به اهمیت کارآفرینی روستایی در فرآیند توسعه، تاکنون در ایران تلاش های زیادی برای رشد و گسترش کارآفرینی در روستاها به انجام رسیده است. علی رغم کوشش های صورت گرفته، یک نکته اساسی این است که کارآفرینی روستایی در ایران با چالش های عمیق و برنامه ریزی نشده ای مواجه است. در راستای کمک به هموار نمودن اقدامات آینده در زمینه توسعه کارآفرینی، هدف تحقیق حاضر این است که به تحلیل پدیدارشناسانه موانع و چالش های زیسته کارآفرینان پس از راه اندازی کسب وکار خود در روستاهای ایران پرداخته شود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و توسعه ای است. همچنین به لحاظ ماهیت داده ها از نوع تحقیقات کیفی به شمار می رود. رویکرد منتخب در گردآوری و تحلیل داده ها پدیدارشناسی بوده است. جامعه این پژوهش مشتمل بر کارآفرینان روستایی ملاقات شده در استان های خراسان جنوبی، گیلان و مرکزی در بازه زمانی سال های 97 تا 99 بوده است. پیاده سازی داده ها و تهیه نقشه ساختار مضامین با کمک نرم افزار مکس کیودا نسخه 11 و برای تحلیل مصاحبه ها از روش کلایزی استفاده شده است. بر اساس نتایج، در فضای پساکارآفرینی چالش های روستائیان متأثر از سه عامل و زمینه کلی شامل «شرایط کلان حاکم بر فضای کشور»، «واقعیت های مکانی» و «زمینه یابی شکست فرد در عرصه رقابت» است. چالش های پساکارآفرینی روستایی، تهدید جدی علیه پایداری کسب وکارهای کارآفرینانه و اشتغال زای روستایی به شمار می رود که بخشی از آن تحت کنترل و مدیریت کنش گر (کارآفرین) و بخشی نیز تحت اراده سیاسی و تصمیم گیری تسهیل گران (دولت و حکمرانان محلی) است. حل مشکلات پساکارآفرینی منوط به اقدام هم آهنگ و توأمان کنش گران و تسهیل گران است تا در چارچوب یک برنامه-ریزی پایین به بالا و مشارکتی، انجام پذیرد.
هویت مکانی و نقش آن در شکل گیری مدنیت شهری یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در واقع ویژگی های مناظر ژئومورفیک و توپوگرافیک یک مکان جغرافیایی نه تنها در پراکندگی و یا انتخاب فعالیتهای انسانی موثر است، بلکه در نهایت یکی از عوامل موثر در شک ل دهی سیم ای کالبدی سازمندیهای فض ایی نیز به شمار می آید. تحلیل مدنیت شهری میتواند از مفهوم سازمندی در پدیدارشناسی، تأثیر پذیرد زیرا دراین دیدگاه بستر پیدایش یک کانون زیستی پیش از هر چیز تابع هویت مکانی قلمداد می شود. طبق نظریه "دریاچه های دوران چهارم، بستر تبلور و گسترش مدنیت در ایران" دریاچه ها به عنوان مولفه های هویتساز در سازمندی های اجتماع شهری در ایران به شمار آمده اند. از اینرو پژوهش هایی توسط ژئومورفولوژیستها در این زمینه آغاز شد که پژوهش حاضر را میتوان نمونه ای از این دست برای چاله ی یزد، واقع در بزرگ حوضه ی آبریز یزد-میبد-سیاهکوه دانست. این پژهش که با دیدگاه پدیدارشناسی وبه استناد مجموعه ای ازاطلاعات باستان شناسی، ژئومورفولوژی، رسوب شناسی، تحلیل چیدمان سکونتگاهها و بازدید میدانی صورت گرفته حکایت از 1- وجود دریاچه هایی منفصل درحوضه آبریز یزد-میبد-سیاهکوه دارد که دریاچه یزد یکی از آنهاست و محتملا در زمان حاکمیت دوره های اکثربرودتی، دریاچه ها به هم متصل بوده ودر انتها به کویر سیاهکوه ختم میشدند.2- یزد، (میبد و اردکان) مدنیت شهری خود را مدیون هویت مکانی خود یعنی وجود این دریاچه ها است. 3-شهر های کوچکی چون اسلام آباد (فراشا) ، تفت، خضرآباد ومهریز هویت سکونتی خود را از خط تعادل آب ویخ می گیرند.
تحلیل پدیدارشناسانه معلمان ابتدایی (دانشجویان ارشد برنامه درسی) از کاربرد رویکرد تلفیقی در تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
264 - 286
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه معلمان ابتدایی از برنامه درسی تلفیقی (درهم تنیده، یکپارچه) انجام شد. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ طرح پژوهش، کیفی است. مشارکت کنندگان، معلمان ابتدایی مشغول به تحصیل در کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه الزهراء بودند که تجربه برنامه درسی تلفیقی در طول تدریس داشته اند. روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی توصیفی هوسرلی و از رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش نمونه گیری معیار استفاده شد. معیار انتخاب نمونه، معلمان ابتدایی شاغل و دارای تجربه برنامه درسی تلفیقی بود. نمونه گیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت 16 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. برای اعتباربخشی به داده ها و نتایج به دست آمده از پژوهش، بعد از انجام مصاحبه و پیاده سازی آن، داده ها و تفسیر از آنها در اختیار خود معلمان که به عنوان شرکت کننده در پژوهش بودند، قرار گرفت تا آنان صحت داده ها و تفسیر آنها را تأیید کنند. هم زمان با گردآوری داده ها، تجزیه وتحلیل آنها شروع شد. اطلاعات بر اساس مدل کلایزی تجزیه وتحلیل شدند. یافته های تحقیق دربرگیرنده چهار مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی است که مضامین اصلی شامل: مفهوم شناسی برنامه درسی تلفیقی، دلایل روی آوردن به برنامه درسی تلفیقی، نقش معلمان در برنامه درسی تلفیقی و پیامدهای به کارگیری برنامه درسی تلفیقی بود و مورد تحلیل کیفی قرار گرفت. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که برنامه درسی تلفیقی ازنظر معلمان دارای تعاریف مختلف، اما همسو باهم است و نقش معلمان در این برنامه راهنما و تسهیلگر و برنامه ریز و طراح حرفه ای است که هرکدام از آنها دلایل مختلفی برای روی آوردن به این برنامه دارند. همچنین، به کارگیری این برنامه دارای نتایج بسیار مفیدی برای معلمان و دانش آموزان است. علاوه بر این، پیشرفت جامعه و نسل جدید و آشنایی آنان با تکنولوژی سبب شده است که روش های سنتی دیگر پاسخگو نباشند.
معناشناسی قدرت در فرایند پژوهش دانشگاهی :تحلیلی پدیدارشناسانه از تجارب دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره هفدهم تابستان ۱۴۰۰شماره ۲
113 - 151
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه روابط قدرت در پژوهش های دانشگاهی به ویژه پژوهش های گروهی و تیمی غیرقابل انکار است، شناسایی معانی قدرت در فرایند پژوهش با بهره گیری از تجارب دانشجویان و فارغ التحصیلان، هدف پژوهش حاضر بوده است. ازآنجایی که اکتشاف و توصیف تجربیات دانشجویان و فارغ التحصیلان از معنا و مفهوم قدرت در فرایند پژوهش هدف این پژوهش بوده است، طرح پژوهش، کیفی است. در این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی جامعه پژوهش را تشکیل داده اند؛ زیرا دانشجویان عمدتاً هدف قدرت اساتید قرار می گیرند. روش نمونه گیری پژوهش حاضر، روش نمونه گیری غیر هدفمند و از نوع معیار (ملاک محور) است. بر این اساس، دانشجویان و فارغ التحصیلانی در این پژوهش مشارکت داده شدند که معیار تجربه پژوهش مشترک، در دسترس بودن و موافقت با انجام مصاحبه را داشته باشند. با 19 دانشجو و فارغ التحصیل دانشگاه تهران مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت پذیرفته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تجزیه وتحلیل استیوک-کولایزی-کین استفاده شده است. مشارکت طولانی مدت و پیوسته پژوهشگر در امر پژوهش، پرهیز از نتیجه گیری زودهنگام و بازنگری همکاران پژوهش، مهم ترین اقدامات پژوهشگران به منظور تحقق روایی و پایایی یافته های پژوهش بوده است. به اعتقاد دانشجویان و فارغ التحصیلان، قدرت در فرایند پژوهش، می تواند مثبت، منفی و حتی خنثی تلقی شود، همچنین می تواند هدایت گر یا بازدارنده باشد. اخلاق، آزادی عمل، کنترل آشکار، کنترل پنهان، مسئولیت ناپذیری، نفوذ، همکاری و حمایت و هدایت به عنوان معانی قدرت در فرایند پژوهش شناخته شده اند. بر اساس یافته های پژوهش، با توجه عدم تجربه مثبت در مورد نفوذ ناظران پژوهشی بر دانشجویان، به منظور مدیریت کارآمد فرایند پژوهش به آنان پیشنهاد می شود سبک های رهبری را در این فرایند مدنظر قرار دهند.
گسستِ خود: وارسی پدیدارشناختی تجربه احساس خود در بازماندگان سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
77 - 94
حوزههای تخصصی:
افرادی که تشخیص سرطان دریافت می کنند نسبت به گذشته، حال و آینده خودشان دچار تردیدهایی می شوند، و روابط شان، کنترل شان بر امور زندگی و تجارب بدنی شان دچار چالش های جدی می گردد. این تجربیات می تواند احساس آنان از خودشان را تغییر دهد. بنابراین، این پژوهش برای کاوش تجربه "احساس خود" در بازماندگان سرطان صورت گرفت. پژوهش کیفی حاضر از تحلیل پدیدارشناسی تفسیری استفاده کرد. مصاحبه نیم ساختاریافته با 17 فرد مبتلا به سرطان انجام گرفت. از اجرای تحلیل پدیدارشناسی تفسیری بر روی متن مصاحبه ها مفهوم کلی "گسستِ خود" اکتشاف شد که شامل هفت خوشه مفهومی است: گسست زمان شناختی، برجستگی بدن، تداخل در عاملیت، گسستِ خودِ فردی، گسستِ خودِ ارتباطی، بیش تمایزیافتگی و تجارب هیجانی دردناک. با این نتایج، می توان نتیجه گرفت که در مواجهه با سرطان ابعاد مختلف احساسِ خود دچار آسیب و شکاف می شود، و شدت آن بر سازگاری بیماران تاثیر می گذارد. این یافته ها بیانگر نیاز بازماندگان سرطان به بازسازی احساس خود است و لازم است مورد توجه خدمات دهندگان حوزه سرطان قرار گیرد.