مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
صفوی
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
237 - 254
حوزههای تخصصی:
آثار فلزی ایران ازجمله مجموعه های بااهمیت و دارای ارزش هنری بالا هستند که مانند دیگر آثار هنری آن، قدمت زیادی دارند و ویژگی های مهمی چون فرهنگ، دین، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه خود و هم چنین نماد و نشانه هایی مربوط به دوران ظهور خویش را انعکاس می دهند. با توجه به اهمیت خوشنویسی در هنر اسلامی، مرکب دان ها نیز جزو وسایلی هستند که در رابطه با این هنر به کار گرفته می شوند. تا به این زمان پژوهشی در رابطه با مرکب دان های فلزی موزه متروپلیتن به طور خاص انجام نگرفته است. لذا در این پژوهش مرکب دان های فلزی ایرانی متعلق به سده های ۵-10 ه.ق (11-16 م.) از نظر شکل، تزیینات و نقوش به کار رفته مورد بررسی قرار می گیرند. بر این اساس، سوالات مقاله حاضر این چنین تبیین می شود: تزیینات به کار رفته در مرکب دان های مذکور چه ویژگی هایی دارند و شامل چه نقوشی هستند؟ این پژوهش به روش توصیفی تاریخی انجام شده و جمع آوری اطلاعات آن به صورت کتابخانه ای و با گردآوری تصاویر از سایت موزه متروپلیتن بوده است. نتایج مشخص می کند در پنج نمونه مرکب دان از سده های ۵ 7 ه.ق، شکل مرکب دان ها مدور است و یا درپوشی مسطح با گنبد یا برجی در مرکز درپوش بر پایه عمودی کوتاه تعبیه شده و تعدد نقوش به کار رفته بر این آثار به ترتیب نقوش گیاهی، انسانی، حیوانی و خوشنویسی و صور فلکی متأثر از علم نجوم (که در مکتب خراسان و توسط دانشمندان ایرانی پیشرفت کرده است) می باشد. در مرکب دان سده 10 ه.ق، نقوش حیوانی و پیچش نقوش گیاهیِ نزدیک به هنر تشعیر ایرانی و با ظرافت بیش تر و طبیعت گرایانه ترسیم شده اند و شکل مرکب دان بر پایه برج ها و برگرفته از معماری و به فرم استوانه ای بلند و با درپوشی گنبدی به نماد آسمان ساخته شده است. درمجموع، تزیینات گیاهی بیش ترین و نقوش هندسی (نقش شمسه، چلیپا و الگوی هفت دایره) و صور فلکی، کم ترین تعداد را به خود اختصاص داده اند. اسب، شیر، آهو، خرگوش و گرگ نقوش جانوری پرکاربرد هستند که در میان قاب های هندسی و یا در بطن پیچک های طوماری و اسلیمی ها قرار گرفته اند. نقوش انسانی، سوار بر اسب و یا در قالب صور فلکی تصویر شده اند. کتیبه های خوشنویسی در نوارهای پایین و بالای مرکب دان و روی درپوش استفاده شده و خط کوفی و نسخ، بیش ترین کاربرد را در تزیین مرکب دان ها داشته اند.
نقوش و مضامین تزیینی سنگ قبرهای برخوار در دوره های صفوی تا قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۵
205 - 223
حوزههای تخصصی:
سنگ قبور دوره اسلامی از جمله یادگارهای ارزشمندی است که نه تنها از منظر پژوهش های هنرشناسانه و شناخت سیر تحول خطوط و کتیبه ها اسلامی و هنر سنگ تراشی، در بردارنده اطلاعات قابل توجهی است؛ بلکه در زمینه های گوناگون فرهنگی، تاریخی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و ادبی نیز، اطلاعات ارزشمندی را فرا روی پژوهش گران قرار داده است. از این رو در پژوهش پیشِ رو، سنگ قبرهای دوره اسلامی منطقه برخوار اصفهان به منظور پاسخ به سوالات ذیل، به شیوه توصیفی-تحلیلی مورد مطالعه قرار گرفته است؛ 1- نقش مایه های تزیینی سنگ قبرهای برخوار در دوره های صفوی تا قاجار شامل چه مواردی بوده است؟ 2-این نقوش در بردارنده کدام نمادها، مضامین فرهنگی، اجتماعی و مذهبی و اصول و معیارهای هنری بوده است؟ بر اساس نتایج حاصله، نقوش گیاهی(ترنج، اسلیمی، سرو، خرما، نیلوفر، گل چند پر بته جقه)، حیوانی(شیر، آهو، اردک، کبوتر، بلبل، طاووس، قوش)، اشیاء(مهر، تسبیح، شانه، انگشتر، آینه، قیچی، قفل، گلاب پاش، عصا)، هندسی(دایره، انواع قاب بندهای مربع، مستطیل، دایره، بیضی، دالبردار، ذوزنقه ای)، خورشید و تشت آب از جمله نقوش مورد استفاد در سنگ قبور برخوار بوده است. برخی از نقوش جنبه اطلاع رسانی داشته و از حالات معنوی، باورهای مذهبی، خصایل اخلاقی، جنسیت و جایگاه اجتماعی متوفی خبر می داده است. برخی جنبه نمادین داشته و نشان هایی از باغ بهشت، مرگ و نیستی و حیات مجدد، زمان بی انتها و جاودانه، وحدانیت خالق و مخلوق، مانایی روح و طلب خیر و برکت بر متوفی بوده و برخی جنبه تزیینی صرف داشته است. ظرافت هنری و نظام ترکیب بندی نقوش بر حسب مواردی همچون نوع نقش مایه، گونه ریختی، جنس، ابعاد، سطوح سنگ، دوره زمانی، نحوه ترکیب با دیگر نقوش، وجود یا عدم وجود و تعداد قاب بندها، شیوه های متفاوتی را نشان می دهد.
بررسی علّی و معلولی کارکردها و کژکارکردهای قهوه خانه های صفوی و قاجار از منظر تداوم و تحول اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
187 - 220
حوزههای تخصصی:
فضای شهری در ایران دوره اسلامی، ترکیبی از فضاهای عمومی و خصوصی است که به طور پیچیده در یکدیگر تنیده شده اند. در جامعه ایران، قهوه خانه ها به عنوان مکان های نوظهور اجتماعی، از دوره صفویه به بعد، گونه جدیدی از معاشرت های شهری را شکل دادند و با کارکردهای مختلف، نقش بسزایی در گسترش حوزه عمومی ایفا کردند. در آغاز پیدایش، قهوه خانه ها غالباً از کارکردی تفریحی و فراغتی برخوردار بودند، و به تدریج این کارکرد، تحت الشعاع بافت مذهبی جامعه ایران و بروز برخی رخدادها دستخوش تطور شد و قهوه خانه ها تنوع کارکردی یافتند. مطالعه درباره کارکردهای این فضاها، چشم اندازی به مطالعات تاریخ اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی می گشاید و نیازمند توجه، بررسی و تحلیل ابعاد تأثیرگذار آن بر مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است؛ بر این اساس، در این پژوهش، باتکیه بر منابع کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی - تحلیلی به بررسی و تحلیل کارکردهای مختلف قهوه خانه ها و سیر تداوم و تحول آن ها در دوره های صفوی و قاجار پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، کارکردهای تفریحی-فراغتی، مذهبی، ادبی، هنری و سیاسی قهوه خانه ها در دوره های صفوی و قاجار دستخوش تداوم و تحول بوده است و این کارکردها عوامل انتزاعی و مستقلی هستند، اما به دلیل بافت مذهبی و باورهای دینی پررنگ جامعه ایران در دوره های صفویه و قاجار، در برخی موارد، پیوند میان این کارکردها برقرار بوده است. قهوه خانه ها در کنار نقش مثبت و تأثیرگذار بر حفظ و اشاعه فرهنگ ملی، قومی، مذهبی و برخی جلوه های هنری جامعه ایران، از برخی کژکارکردها و ترویج بزهکاری های اجتماعی نیز مصون نبودند. این کژکارکردها با ورود عناصر نوگرایی به جامعه عصر قاجار دامنه گسترده تری یافت و با اضافه شدن کافه ها به عنوان نهادهای نوبنیاد، به رواج ناهنجاری ها و کژکارکردهای اجتماعی دامن زد و به تدریج به طور مؤثری کارکردها را تحت تأثیر قرار داد.
تأثیر صنعت نساجی بر توسعه کالبدی شهر اصفهان در دوره صفوی (با تکیه بر سفرنامه ها)
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۱ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱
96 - 125
حوزههای تخصصی:
در دوره صفوی به دلیل علاقه بسیار دولتمردان به هنر و صنعت و حمایت آنها از هنرمندان و صنعتگران، صنعت رشد چشمگیری داشت و در این میان صنعت نساجی از جایگاه و موقعیت ویژه ای برخوردار بوده است. رشد بالای این صنعت، تأثیر آن در خودکفایی کشور در زمینه نساجی و صادرات گسترده آن به دیگر کشورها را به خوبی در این دوره میتوان یافت. همچنین در این دوره اصفهان، یکی از مهمترین مراکز بافت پارچه های ابریشمی و زربفت محسوب می شد، که حجم قابل ملاحظه ای از پارچه مورد نیاز برای استفاده عموم و صادرات را تأمین می کرده است. طبق اسناد و شواهد موجود، در این دوره اصفهان به لحاظ توسعه کالبدی، رشد بسیاری پیدا کرد که صنعت یکی از مهمترین عوامل، مؤثر بوده است. این پژوهش 3 با هدف بررسی نقش صنعت نساجی بر توسعه کالبدی شهر اصفهان، در دوره صفوی انجام شده است. نقش صنعت بر توسعه شهر، مسئله ای جدید و مربوط به قرن های متأخر است و در منابع و مدارک موجود از دوره صفوی، مطلب یا گزارش مستقیمی از رابطه صنعت و توسعه شهری وجود ندارد؛ اما در این پژوهش با پردازش و تحلیل داده های تاریخی در منابع کتابخانه ای، مانند سفرنامه ها، مشخص شد صنعت نساجی در توسعه کالبدی شهر در دوره مورد مطالعه مؤثر بوده است.
نگاهی به طراحی و اجرای چهارباغ در ایران عصر صفوی و هندوستان عصر مغول
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۴ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۹
49 - 64
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی پدیده یی فرهنگی، تاریخی و کالبدی در سرزمین ایران است که رابطه حکیمانه انسان و طبیعت خداوندی را به نمایش میگذارد. باغ در فرهنگ ایرانی در واقع محدوده یی محصور با تلفیقی از گیاه، آب و ساختمان در نظام معماری خاص به حساب می آید که محیطی مطلوب، ایمن و پر از آرامش را به مهمانانش هدیه می کند. در باغ ایرانی می توان ارتباط معناداری بین تک تک اجزاء یافت که البته این مهم با شناسایی فرهنگ اصیل ایرانی امکان پذیر است. از دیدگاه معماری، در کنار حصار و عمارت، پلان چهارباغ از عناصر اصلی محسوب می شود که بعدها به عنوان یک سبک باغ ایرانی شناخته شد. زمانی که بابر، از نوادگان تیمور، به هند حمله کرده و آن را به تسخیر خود درآورد، سبک باغ سازی ایرانی را در آنجا پیاده کرد و به جرأت می توان گفت، بیشتر باغ های ساخته شده در دوره مغول و در این قلمرو امپراتوری، به سبک چهارباغ ساخته شده اند. در این دوره، علاقه پادشاهان مغول به سبک باغ ایرانی، نقش اصلی در ورود سبک باغ ایرانی به هند را بازی کرده است و در کنار آن، پادشاهان صفوی و شرایط سیاسی ایران نیز به روند انتقال معماران، هنرمندان و صنعتگران به این کشور کمک اساسی کرده اند.
بررسی نقوش به کار رفته در منسوجات دوران هخامنشی و ساسانی و مقایسه آن با عناصر نقشی دوره صفوی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۱
69 - 89
حوزههای تخصصی:
در بسیاری جوامع، منسوجات نقش حیاتی در زندگی اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایفاء کرده اند. پیشینه بافندگی در ایران به هزاره های پیش از میلاد می رسد، همچنین شیوه تولید و نقوش منسوجات، خود منبع مهمی برای شناخت شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و جغرافیایی هر منطقه ای از ایران است. بی شک اعتقادات مذهبی هر ملتی در بسیاری از مظاهر زندگی معنوی و مادی آنها نمود می یابد و هر جامعه ای به نحوی خاص عقاید مذهبی خود را با اشکال و رموز مختلف بر روی آثار مختلف پیرامون خود منعکس می سازد. از آن جایی که تأثیرپذیری یک دوره از دوره ای دیگر همواره جزء مباحثی است که به یافته های تاریخ هنر و فلسفه هنر کمک می کند، بنابراین، در این پژوهش سعی در ردیابی عناصر نقوش منسوجات دوره هخامنشی و ساسانی با توجه به کیفیت فرمی و محتوایی آنها، در منسوجات دیگر دوره درخشان فرهنگ و هنر ایران، یعنی دوران طلایی صفوی شده است که به عنوان دوره اوج درخشش هنر پارچه بافی ایران به شمار می رود. دسته بندی کلی نقوش گواه آن است که نقش ها در دوران هخامنشی، ساسانی و عصر صفوی به طور وضوح به دو گروه تجریدی و نقوش واقع گرایانه قابل بازشناسی و تفکیک هستند. این پژوهش به بررسی علمی، نماد شناسانه و تطبیقی نقوش منسوجات در دوران هخامنشی و ساسانی پرداخته و با ذکر مقایسه ای عناصر با یکدیگر به تأثیرپذیری عصر صفوی از این نقوش اشاره کرده است.
علی اکبر سعیدی سیرجانی و سلسله های ترک تاریخ ا یران
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد ناسیونالیستهای فارسی گرای ایرانی سلسله های ترک تاریخ ایران در دوران اسلامی، کارنامۀ مثبت و قابل دفاعی نداشته اند و حاکمیت ایشان جز استمرار ظلم، خشونت، غارت و کند ساختن پیشرفت در حوزه های مختلف، حاصل دیگری برای ایران به ارمغان نیاورده است. از نظر این گروه اگر در دوران اسلامی اتّفاقات مثبتی نیز رخ داده، این اتّفاقات از دو منشأ سرچشمه گرفته اند. منشأ اوّل سلسله های ایرانی و پارسی دوران اسلامی بوده اند، که ماهیّتی تمدّنساز و فرهنگ پرور داشته و حکومتی مبتنی بر یک مکتب و فلسفۀ حکمرانی مجرّب و والا تشکیل داده بودند. منشأ دوم اتّفاقات مثبت دوران اسلامی وزرای فارسی و ایرانی بوده اند، که به مدد نبوغ و هنر زمانشناسی خود، ضمن راه گشودن به دربار ترکان و در اختیار گرفتن زمام سیاست در این دربارها، شاهان بی فرهنگ و سرکش ترک را به خدمت اهداف هنرپرورانه، تمدّنسازانه و فرهنگدوستانۀ خود درآورده اند!بر همین اساس ناسیونالیستهای فارسیگرا و ترکستیز معاصر ایرانی بر اساس یک قاعدۀ مورد وثوق و عمل در میان همۀ پیروان این مکتب، در تحلیلهای تاریخی خود، همۀ اتّفاقات مثبت در موضوعات مختلف را به سلسله های ایرانی و وزرای نفوذ کرده در تشکیلات سیاسی ترکان منتسب کرده و در نقطۀ مقابل مجموعهای از رذایل فکری و عملی را به پادشاهان و سلسله های ترک منتسب میکنند. علی اکبر سعیدی سیرجانی به عنوان عضوی از این مکتب به این بخش از اصول تعیین شده برای تحلیل وقایع تاریخ ایران توجه کاملی نشان داده و سلسله های ترک دوران اسلامی اعم از غزنویان، سلجوقیان، خوارزمشاهیان، صفویان و قاجار را آماج حمالت و عیبجوییهای خود قرار داده و چهره ای واپسگرا، ضد فرهنگ، بی تمدّن، بی نصیب از فلسفۀ حکومت و محروم از اندیشۀ پویا از سلسله های ترک ترسیم می کند و سرداران ترک را عامل توقّف آزادگی و فضای علم و اندیشه و تضارب آرا در ایران معرّفی کرده و در کنار آن برخی چهره های به زعم خود ایرانی، همکاری کننده با سلسله های ترک را مورد حمله قرار میدهد.
بررسی تطبیقی ساختار و گونه شناسی تندیس های عَلم دوران صفوی، قاجار و معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۰
41 - 55
حوزههای تخصصی:
به جز مفاهیم بنیادین و نمادین عَلم، موضوع سیر تکامل ساختار آن از تعداد تیغه ها و تندیس ها تا هنرهای سنتی بکار رفته، از موضوعات کم تر پرداخته شده است. آفرینش نوع خاصی از آثار دست ساز با پشتوانه اعتقادی که بیشتر آن را تندیس ها تشکیل می دهند، در محدوده یک کشور استثنایی است. هدف، تعیین سیر تکامل عَلم در ایران، بررسی نوع و شکل تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر است. پرسش هایی که پژوهش حاضر تلاش دارد به آن ها پاسخ دهد عبارت اند از: 1. ساختار عَلم، نوع تندیس ها و مفاهیم نمادین آن ها در دوران صفوی، قاجار و معاصر شامل چه مواردی است؟ 2. مبنای گونه شناسی تندیس ها در ادوار یادشده بر چه اساسی استوار است و چه جزئیاتی را شامل می شود؟ روش تحقیق، توصیفی –تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است که با بررسی بیش از 200 عَلم و تندیس مرتبط با آن به سرانجام رسید. از این تعداد، 30، 60 و 110 نمونه به ترتیب به دوران صفوی، قاجار و معاصر تعلق دارد. نتایج اثبات کرد ساختار عَلم در دوره صفویه تک تیغه و بدنه بادامی شکل است و تنها تندیس آن سر اژدهاست که ریشه در فرهنگ های شرقی دارد. در عهد قاجار، عَلم سه و پنج تیغه و تندیس طاووس، کبوتر، مرغ رُخ و شیر به آن افزوده شد که پرندگان، اغلب دُم افراشته دارند. در عصر معاصر، به ویژه در چهار دهه اخیر ساختار عَلم عریض تر شده و در ساختار آن از تندیس حیوانات چهارپا چرنده نیز استفاده می شود. گونه شناسی تندیس ها نیز بر مبنای هنرهای سنتی و فنون بکار رفته در ساخت آن ها و نیز کالبد ظاهری، اجزاء تشکیل دهنده پیکره و تزئینات استوار است.
بررسی نمود مضامین حکمت اشراق سهروردیِ حاکم در دوره صفویه بر معماری مساجد شیعی پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
797 - 821
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد بررسی تأثیر مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری مساجد شیعی پس از انقلاب در شهر تهران است. در گام اول به واسطه روش تحقیق کیفی و به صورت توصیفی و تحلیلی با جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی سه مسجد شاخص دوره صفویه (مسجد امام، مسجد شیخ لطف الله، مسجد چهارباغ) مورد بررسی قرار گرفت و شاخص های موردنظر فلسفه اشراق به منظور تدوین چارچوب نظری و مدل مفهومی پژوهش، استخراج و دسته بندی شده و سپس به الگوی معماری ای که در راستای همان مفاهیم است، اشاره و سپس مورد بررسی قرار گرفته است. در گام دوم 23 مسجد شاخص شهر تهران که در چهار دهه اخیر در مناطق مختلف تهران احداث شده اند باتوجه به نظر متخصصان و خبرگان در این حوزه به کمک نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد مؤلفه های معماری حکمت اشراق در دو حوزه کالبد و تزئینات مساجد چهار دهه اخیر تأثیرگذار بوده اند. از میان مساجد شهری تهران، به ترتیب مسجد بقیه الله الاعظم با کسب امتیاز 12و مساجد جامع الرسول سعادت آباد و حضرت ابوالفضل با کسب امتیاز مساوی10 بیشترین قرابت به مساجد دوره صفوی و کم ترین تأثیرپذیری شامل مسجد نظام مافی و مسجد ولیعصر باکسب امتیاز مساوی 2 است؛ همین طور بین مساجد دانشگاهی به ترتیب، مسجد دانشگاه علامه طباطبایی با کسب امتیاز 9 و مسجد دانشگاه های صنعتی شریف و علم و صنعت با کسب امتیاز 8 بیشترین قرابت به مساجد دوره صفوی و کم ترین تأثیرپذیری به مسجد کوی دانشگاه با کسب امتیاز 1 اختصاص داده شده است. اهداف پژوهشی:بررسی مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری.بررسی نمود عناصر معماری برگرفته از حکمت اشراق سهروردی در مساجد شیعی پس از انقلاب.سؤالات پژوهشی:مضامین حکمت اشراق سهروردی در معماری کدامند؟آیا عناصر معماری برگرفته از حکمت اشراق سهروردی در معماری مساجد شیعی پس از انقلاب نمود یافته است؟
مطالعه تغییرات چوب چوگان با استناد بر نگاره ها و نسخ خطی دوران سلجوقی و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
چوگان، یک ورزش و بازی باستانی و منسوب به سرزمین ایران است که علیرغم پیشینه ای دیرین، اطلاعات مکتوب اندکی پیرامون قوانین، ابزار، ادوات و پوشاک آن وجود دارد. این مقاله با طرح این پرسش که سیر تحول و تطور چوب چوگان در نگاره های سلجوقی و صفوی و دلایل آن چه بوده، با استفاده از منابع کتابخانه ای واسنادی از جمله منابع اینترنتی، پیشینه وسابقه پژوهش های مربوط را گردآوری کرده ودر مرحله بعد، با جمع آوری متون کهن و نگاره های چوگانی و سپس پالایش مجموعه به لحاظ اعتبار اسناد و داشتن تاریخ، موارد مورد مطالعه را گزینش کرده است. در نهایت، پس از گردآوری داده های حاصل، موارد مشابه و متفاوت را مورد تحلیل قرار داده است. بر اساس یافته های این پژوهش، در بین آثار شعرای سلجوقی وصفوی موردپژوهش 456 مورد چوگان،30 مورد صولجان (معرب چوگان) و 3 مورد طبطاب(چوگان با پای پیاده) یافت شد و در نگاره های مورد پژوهش، چهار شکل چوب چوگان شبیه «ل»، شبیه«L» ، «T» منحنی و «V»(با زاویه باز) به دست آمد. در نهایت چنین به نظر می رسد که در دوره صفوی در مقایسه با دوره سلجوقی به جهت ارتباط با دنیای غرب و پیشرفت علوم و فنون، شاهد تغییر و بهبود کیفیت شکل چوب چوگان در طی زمان بوده ایم. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی بوده و گردآوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای انجام پذیرفته است .
مناسبات راهبردی شاهان صفوی با مقامات روحانی و بازتاب آن در عرصه نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره صفوی دو عصر متفاوت را می توان بازشناخت. عصر اول از ابتدا تا عهدنامه صلح زهاب و عصر دوم از عهدنامه صلح زهاب تا سقوط اصفهان به دست افغان ها را در بر دارد. در عصر اول، شاهان صفوی گرایش های جنگاوری بروز دادند؛ اما در عصر دوم، شاهان صفوی آشکارا گرایش های شرعی نشان دادند و مقامات روحانی در صدر ساختار مذهبی جای گرفتند. پرسش این است که گرایش های شرعی و روابط نزدیک شاهان صفوی با مقامات روحانی چگونه سایر وظایف بخصوص وظایف نظامی آنان را تحت تأثیر قرار داد؟ نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاهان صفوی در پی صلح زهاب با عثمانی (1049ق)، به دربارنشینی و مجالست با روحانیون و علما، آشکارا به شریعت روی آوردند. نتیجه رویکرد تازه ،مشروعیت شاهان و دربار نزد بخش مذهبی جامعه بود. اما این رویه شاه را از تعادل خارج کرد و عمل نظامی شاه را به شدت کاهش داد. در نتیجه شاهان از وظایف نظامی، سیاسی و کشورداری غفلت نمودند؛ ارتش رها شد، از شمار نفرات آن به شدت کاسته و مشق نظامی به فراموشی سپرده شد. این رویه به مدت چند دهه تداوم داشت و یکی از دلایل سقوط صفویه بود.
بررسی مقایسه ای عملکرد سیاسی مادران شاهزادگان صفوی و گورکانی هند ( 1135- 932 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۳
117 - 150
حوزههای تخصصی:
گزارش منابع تاریخی نشان می دهد که برخی مادران دربار صفوی و گورکانی هند نقش موثری در رویداهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این دوره داشتند. ازاین رو نظر به ریشه نژادی و تاریخی مشترک بین دو سرزمین ایران و شبه قاره هندوستان و روابط دوستانه و مراودات متنوع سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بین دو حکومت صفوی و گورکانی هند، این پژوهش به شیوه توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی، ضمن بررسی نقش مادران هیئت حاکمه دو حکومت صفوی و گورکانی هند در امور سیاسی، به بررسی تشابهات و تمایزات عملکرد این دسته از بانوان در تحولات سیاسی این دوره می پردازد. بر این اساس سوال اصلی پژوهش این است که مادران شاهزادگان صفوی و گورکانی هند در مسائل سیاسی این دوره، چه نقشی داشته و پیامد این نوع فعالیت ها چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد مادران دربار دو سلسله صفوی و گورکانی هند نقش های مشابه و یکسانی در عرصه های گوناگون به خصوص در عرصه سیاست داشتند اگرچه، از شواهد و مستندات چنین استنباط می شود که نقش مادران دربار صفوی در امور سیاسی پررنگ تر از مادران دربار گورکانی بوده است و زنان دربار صفوی بیش از همتایان گورکانی خود، بر سرنوشت دولت و مردم دوره خود تاثیر گذاشته اند.
تبیین ارزش های سیاسی – اجتماعی کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مواریث گرانقدر معماری ایران کاروانسرا است که پیدایش آن در سرزمین ایران، از سال های بسیار دور به دلیل قرارگیری بر مسیر شاهراه بازرگانی شرقی- غربی و رونق تجاری آغاز شده و عوامل دیگری مانند سیاسی، اقتصادی، نظامی، مذهبی و اجتماعی در تکامل آن ایفای نقش کرده است. امروزه حاشیه جاده های این سرزمین مملو از این گونه بناهای ارزشمند است که با پیدایش مدرنیسم، تغییر سیستم های حمل و نقل و تجارت نقش پیشین خود را از دست داده و به دلیل عدم مراقبت کافی در معرض فرسایش و نابودی هستند. بنابراین شناخت این بخش از معماری ایرانی، امکان پیوند انسان کنونی با میراث تکرارناپذیر گذشته و آموزش دوباره از تجربه های گرانبهای پیشینیان را فراهم می آورد. در تحقیقاتی که در خصوص ارزش های کاروانسراها انجام شده است، به شناخت جنبه های کالبدی بیش تر از جنبه های فراکالبدی که باورهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی این مرزوبوم را در برمی گیرد، توجه گردیده است. از این رو پژوهش حاضر با هدف تبیین ارزش های سیاسی- اجتماعی به عنوان بخشی مهم از ارزش های غیرکالبدی کاروانسراها در راستای شناخت و محافظت از این بناها و با طرح پرسش چه ارزش های سیاسی- اجتماعی ای در کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران به ویژه در عصر صفوی قابل بازخوانی است؟ انجام گرفته است. این پژوهش از نظر ماهیت، کیفی- تاریخی و از نظر روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است و از مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی جهت گردآوری اطلاعات استفاده شده است. در نهایت بر اساس این بررسی ها ارزش های سیاسی کاروانسراهای برون شهری فلات مرکزی ایران در تطابق با نظریه آلموند و همکاران در سه سطح سیستمی، فرآیند و سیاست گذاری و ارزش های اجتماعی این بناها بر طبق نظریه شوارتز بر اساس پنج مفهوم امنیت، سنت، همنوایی، نوع پرستی و رستگارباوری تبیین گردیده اند.
مطالعه تطبیقی سازهای زه صدا در نگاره های صفوی و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۱) ویژه نامه مطالعات آسیای صغیر
141 - 158
حوزههای تخصصی:
میان دولت های صفوی و ، به دلیل همزمانی شان در برهه ای خاص، اشتراکات فرهنگی و هنری فراوانی دیده می شود. یکی از این اشتراکات در حوزه موسیقی و به ویژه سازهاست که در هنر نگارگری متعلق به آن دوران بازتاب یافته و از جهات گوناگون درخور بررسی و مطالعه است. ازاین رودر این پژوهش سعی شده است که، با روش توصیفی تحلیلی، تاریخی و تطبیقی، تفاوت ها و شباهت های موسیقی دوره صفوی و عثمانی، در زمینه ساز ها ی زه صدا، که در خردنگاره ها مشاهده شده، مطالعه و بررسی شود. خردنگاره ها ، به عنوان یگانه اسناد تصویری، تغییرات و تنوع سازها را بهتر از هر منبع و مستند دیگری نشان می دهند. در خردنگاره های سازهای زه صدا، متعلق به دو دولت صفوی و عثمانی، شباهت ها و تفاوت هایی وجود دارد. از این تصاویر دریافته می شود که استفاده از بعضی از سازهای موسیقی در دو دولت مشترک بوده و در این زمینه از یکدیگر تأثیر گرفته اند. در خردنگاره های دوران صفوی و عثمانی، سازهای زه صدای مشترکی همچون چنگ، عود، تنبور و کمانچه ترسیم شده اند. همچنین استفاده از برخی دیگر از سازها منحصر به یکی از دو دولت بوده است؛ برای مثال، در خردنگاره های دولت عثمانی سازهای زه صدایی چون قپوز و شاهرود دیده می شود که در خردنگاره های دولت صفوی وجود ندارند. بر اساس ساختار این سازها و همچنین تقدم و تأخر تاریخی این تصاویر می توان نتیجه گرفت که عثمانی ها در زمینه ساخت و استفاده از سازهای مذکور تاثیرپذیری بیشتری نسبت به ایرانی ها داشته اند؛ اما تحقیقات بیشتری برای حصول قطعیت این دستاورد مورد نیاز است.
اقتباس و برگرفتگی در نسخه های عبری و فارسی دوره صفوی با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت (مطالعه موردی: بهرام نامه 1112 ه.ق. و هفت پیکر 1076 ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
7 - 22
حوزههای تخصصی:
بهرام نامه به عنوان اثری فارسی-عبری، متجلی هنر قوم یهود در بستر هنر ایران می باشد. این اثر برگرفته از نسخه فارسی هفت پیکر قرن11ه.ق. بوده و با انتخاب و تغییر برخی نظام های نشانه ای خاص در آن، نسخه اقتباسی بهرام نامه خلق شده است. مساله، علت بازآفرینی و اقتباس نسخه عبری هفت پیکر از نسخه فارسی آن در دوره صفوی می باشد. هدف، دست یابی و تشخیص نوع دگرگونی ها در بیش متن بهرام نامه است و پرسش ها عبارتند از: 1) در فرآیند برگرفتگی، تغییر کدام یک از نظام های نشانه ای در نسخه عبری، منجر به تغییر معنا شده است؟ 2) دو نسخه فارسی و عبری هفت پیکر چه تفاوت هایی با هم دارند؟ بررسی بهرام نامه به همراه پیش متن های موجود می تواند خلأ مطالعاتی در این زمینه را پر نماید. این پژوهش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بوده و دو نسخه مد نظر را با رویکرد ترامتنیت ژرار ژنت بررسی نموده است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای (فیش برداری) و مشاهده می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده بهرام نامه با گذار از بینامتنیت به بیش متنیت چیزی بیش از تقلید یا بازتولید متن را نشان می دهد. این کتاب، هفت سلوکِ یاد شده در شعر نظامی را تغییر داده و با مشابهت سازی صوری از داستان هفت گنبد، تمثیلی از دین موسی و آیین یهود را نشان می دهد؛ یعنی از هم حضوری شعر نظامی به اقتباس رسیده است. نشانه ها، گاه، از نوع ارجاع به یهودیت بوده و گاه، نقل قولی از نظامی. لذا، این متن مصور در چرخش مداوم از اسلام به یهودیت و بالعکس در نوسان بوده و گونه غالب تغییرات، جایگشت است.
سبک شناسی جداول زرین در نسخ خطی دوره تیموری و صفوی (سده نهم تا دوازدهم هجری قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
21 - 45
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختار جداول در نسخه های خطی تولید شده در دوره تیموری و صفوی نشان می دهد که با تکیه بر تعداد جدول زر، سبک های مختلفی از جدول کشی قابل شناسایی هستند. بر این اساس، سبک شناسی جداول زرین در سده های مذکور، به عنوان پژوهشی که تا به امروز انجام نپذیرفته است، ضروری می نماید. همچنین کمک به دقیق تر شدن تخمین تاریخ نسخه های بی تاریخ از طریق سبک شناسی جداول از دیگر الزامات انجام تحقیق حاضر است. هدف مقاله حاضر، شناسایی سبک های مختلف جدول کشی بر اساس ساختار تشکیل دهنده آنها از سده نهم تا دوازدهم و خوانش نظام های حاکم بر ساختارهای جدول کشی است. سؤالات پژوهش عبارت اند از: 1- سبک های مختلف جدول کشی در سده های نهم تا دوازدهم کدام سبک ها هستند؟ 2- چه قوانینی حاکم بر سنت جدول کشی های زرین بوده است؟ در مقاله حاضر، به روش توصیفی- تحلیلی، جداول بالغ بر 450 نسخه تمام مُجدول، بررسی و تحلیل شده اند و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته است. بر اساس تعداد جدول زر، سبک های پایه به این ترتیب از یکدیگر تفکیک شدند: جداول یک زر، دواله (دو زر )، مرصّع (سه زر ) و چهار زر. در مرحله دوم بر اساس نوع تحریر جدول زر و تعداد و نحوه چینش جداول رنگین اعم از لاجورد و سبز و سرخ در کنار جداول زر، سبک های جدول کشی بدین ترتیب شکل گرفتند: هشت سبک با جدول یک زر، هشت سبک با جدول دواله، سه سبک با جدول مرصع و دو سبک با جداول چهار زر. همچنین بررسی ها، قوانین حاکم بر جدول کشی را نیز عیان ساخت: 1- ترسیم جدول زرِ مادر (آخرین جدول زر) با ضخامتی بیش از دیگر جداول زر. 2- الویت ترسیم تحریر غیر قرینه (سه تایی) برای جدول زرِ مادر 3- نشاندن جدول لاجورد به عنوان آخرین جدول در ساختارهای جدول کشی. 4- تأکید بر استفاده از رنگ های متضاد و مکمل در ساختار جداول چندخطی.
«شاهنامه قوام» جلوه ای دیگر از هنر نگارگری شیراز دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
18 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نسخه نگاره «شاهنامه قوام (هزار)»، محفوظ در موزه «رضا عباسی»، دارای ۳۸ نگاره است. این شاهنامه به دست محمد قوام شیرازی در سال ۱۰۰۰ هجری نوشته شده است، اما از نگارگر یا نگارگران آن نامی در میان نیست. این اثر جزو نسخه هایی است که کمتر مورد نگرش قرار گرفته و تقریباً گمنام است. در این جستار، کوشش می شود تا با تکیه بر شواهد تاریخی و بررسی های ساختاری نگاره ها و کیفیت هنری و سبکی، شناخت صحیح تری از این نسخه به دست آید. هدف پژوهش معرفی این اثر و شناسایی ویژگی های ساختاری و بصری این شاهکار هنری و همچنین شناسایی هرچه دقیق تر این اثر، با تکیه بر شواهد و مستندات، نسبت به هویت سبکی و مکانی آن است. پرسش بنیادین پژوهش حاضر این است که شیوه نگارگری «شاهنامه قوام» چیست و از نظر بصری دارای چه ویژگی و ارزش هایی است؟روش پژوهش: پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی انجام شده و یافته ها از طریق منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی و از آرشیو موزه «رضا عباسی» به دست آمده است. در این پژوهش چند شاهنامه از شیوه نگارگری شیراز و دو شاهنامه از شیوه قزوین که تا حدودی معاصر با « شاهنامه قوام» بودند مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند و تحلیل ارائه شده با در نظرگیری این مقایسه بوده است. یافته ها: هرچند شاهنامه قوام را متعلق به شیوه نگارگری قزوین دانسته اند، اما یافته ها نشان می دهد که این نسخه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیوه شیراز دارد و پیرو سنت «نگارگری شیراز» است. همچنین هویت خوشنویس این نسخه نگاره نیز مورد بررسی قرار گرفته است.نتیجه گیری: شاهنامه قوام جزو شاهنامه هایی است که تمام ویژگی های شیوه شیراز را در خود دارد. این شاهنامه همانندی های بسیاری با دیگر شاهنامه های شیراز به ویژه شاهنامه های پک و بریتانیا دارد و به گمان بسیار توسط نگارگران مشترکی کار شده اند. همچنین خوشنویس آن محمدقوام شیرازی که از خوشنویسان پرکار شیراز است و تمام آثارش را در این شهر پدید آورده است. برآیند پژوهش پیش رو نشان می دهد که شاهنامه قوام متعلق به شیوه شیراز است و احتمالا در کارگاه های حرفه ای شیراز کار شده باشد و برخلاف انگاره رایج نسبتی با شیوه قزوین ندارد. ویژگی های مشترکی که در نگاره های شاهنامه قوام و دیگر آثار شیوه قزوین وجود دارد تنها متعلق به این شاهنامه نیست و در دیگر شاهنامه های شیراز وجود دارد و دلیل آن تاثیرپذیری نگارگران شیرازی از نگارگران پایتخت(قزوین) است.
بازشناخت ساختار فرش گلدانی کرمان قرن 17 بر اساس آرا بورکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر سنتی ایرانی دارای ماهیتی عرفانی-اشراقی است و برای تحلیل و فهم آن در عین سادگی، تکثر و تکرار در آرایه های تزیینی در هنرهای مختلف، باید به صورت درون شناختی به آن نگریست. در جریان سنت گرایی، تعدادی اندیشمند ظهور یافتند. یکی از این افراد برجسته تیتوس بورکهارت است. او فلسفه نمادهای قرون وسطایی و شرقی را بر اساس حکمت خالده بیان و تفسیر نمود. وی هنرهای سنتی را به قدسی و غیر قدسی تقسیم کرد و فرش بافی ذیل هنر سنتی غیر قدسی لحاظ گردید. فرض مقاله حاضر این است که نقوش فرش با آرایه های گیاهی بر اساس نظرات بورکهارت از وجوه مفهوم آرایه و رنگ ، قابل تأویل و بررسی هستند. هدف این پژوهش تحلیل نقوش و نمادهای فرش گلدانی کرمان بازمانده از اواخر قرن 17 م. یعنی دوره صفویان، بر مبنای تفکر سنت گرایی به طور اخص بورکهارت است. طبق نظر وی تنها در پوشش نمادهایی که با طبیعت پیوند دارند ممکن است بتوان ذات حق، یعنی مقصود هنر سنتی را تصویر کرد و رسیدن به این هدف از راه هنر واقع گرایانه امکان پذیر نیست، زیرا حقیقت، عیان و زمینی نیست. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: فرش گلدانی کرمان دارای چه نمادهای بصری است؟ نقوش و رنگ های آن در سیر تاریخچه نقوشِ چه آثاری قابل رؤیت هستند؟ و چگونه می توان نقوش فرش و بالأخص فرش مورد نظر را از منظر بورکهارت مورد بررسی و تحلیل قرار داد؟ روش این تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی با رویکرد تاریخی بوده و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی است. تحلیل نقوش فرش گلدانی کرمان نشان می دهد که نقوش گیاهی فرش و نماد درخت از ادوار کهن مانند دوره هخامنشی آمده اند، با گذر زمان نقوش دایره به مارپیچ تکامل پیدا کرده و به خطوطی که گل و برگ بر روی آن نشانده می شدند، یعنی ختایی و درنهایت به اسلیمی تبدیل گردیده اند. نقش گلدانی فرش، نماد الهه زمین- مادر یعنی سرچشمه حیات است. رنگ آبی فرش در تمامی هنرهای سنتی ایرانی و اروپایی از طبیعت و آسمان سخن می گوید و نماد ایمان قلبی و الوهیت است. تکثر در آرایه ای گیاهی فرش به این تفکر بازمی گردد که جهان از هماهنگی پی ریزی شده، در عین این حال که تکثر در پدیده ها وجود دارد، درنهایت همگی به ذات مطلق و واحد خداوند برمی گردند و گل های شاه عباسی یا گل لوتوس در باور هندی محمل آفرینش ابتدایی است. بر مبنای دیدگاه بورکهارت، تنها کسی که اشراق درونی داشته باشد توانایی خواندن طبیعت و درنهایت، نمادها را خواهد داشت.
بازتاب داستان خسرو و شیرین نظامی گنجوی در هنرهای نگارگری و پارچه بافی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵)
7 - 31
حوزههای تخصصی:
هنر و ادبیات ایران در دوره صفوی، یکی از درخشان ترین دوره های فرهنگی ایران، تحت تأثیر مضامین عاشقانه و نمادین قرار داشت. داستان خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی، به عنوان یکی از مهم ترین روایت های عاشقانه مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. با این حال، ارتباط عمیق بین هنر بصری و ادبیات در این دوره به طور کامل بررسی نشده است. نگاره های آبتنی شیرین و پارچه های عصر صفوی نمونه هایی از این هم نشینی هستند که به فهم بهتر بازتاب داستان های عاشقانه در هنر بصری و تأثیر آن بر زندگی اجتماعی و فرهنگی مردم کمک می کنند. این مطالعه به بررسی دو نگاره آب تنی شیرین و یکپارچه با نقش مشابه می پردازد و لحظات کلیدی داستان خسرو و شیرین را به تصویر می کشد. پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤالات است:1. با مبنا قرار دادن داستان خسرو و شیرین نظامی گنجوی، میزان تبعیت از داستان در تصاویر مورد بحث در نگارگری و پارچه بافی به چه میزان است؟ ۲. با استناد به پارچه ای که تصویر داستان خسرو و شیرین را به نمایش می گذارد، چه نشانه هایی از آشنایی طراح این اثر با هنر نگارگری قابل مشاهده است؟ و چگونه این آثار می توانند به عنوان ابزارهایی برای انتقال مفاهیم فرهنگی و اجتماعی در آن دوره عمل کنند؟یافته ها نشان می دهند که روایت آبتنی شیرین بر روی نگاره ها و پارچه های عصر صفوی مضامین عاشقانه و نمادین داستان را به خوبی بازتاب می دهد. ایجاد کتابخانه ها و کارگاه های سلطنتی موجب گردهمایی هنرمندان برجسته شد و زمینه ساز خلق آثار ارزنده ای گردید.
تأثیر سیاست های پولی در مناسبات دولت صفوی با عثمانی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع پول و مسائل پیوسته با آن، یکی از موضوعاتی است که همواره مورد توجه حکمرانان بوده است. با شکل گیری دولت صفوی و قرار گرفتن ایران در کانون تحولات جهانی، پول ایران در معرض رقابت با دیگر پول ها، قرار گرفت. در این میان با توجه به رقابت و کشمکش های دولت صفوی و عثمانی، هر یک برای پیشبرد اهداف خود و ضربه زدن به دولت مقابل از سیاست های پولی خاصی بهره می بردند. در این دوره طلا و نقره مورد نیاز برای ضرب سکه در ایران به دلیل کمبود منابع معدنی بیشتر از خارج کشور تأمین می شد و یکی از راههای ورود آن به کشور از طریق قلمرو امپراتوری عثمانی بود. بر این اساس، پژوهش پیش رو با روش توصیفی- تحلیلی درصدد است به بررسی تأثیر و پیامدهای سیاست-های پولی در مناسبات دولت صفوی و عثمانی با تکیه بر مسکوکات طلا و نقره بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که دولت عثمانی در برهه هایی از تاریخ برای پیشبرد اهداف سیاسی خود و تحریم اقتصادی دولت صفوی از ورود طلا و نقره به ایران ممانعت می نمود. در مقابل دولت صفوی برای عبور از تحریم های تجاری عثمانی دو سیاست متفاوت در پیش گرفت؛ یکی تأمین مسکوکات از داخل ایران و دیگر تأمین مسکوکات از خارج ایران. علاوه بر این، استفاده از این سیاست های پولی برای هر دو حکومت پیامدهای زیادی داشت که از جمله آنها می توان به تغییر مسیرهای تجاری ایران از قلمرو عثمانی، کمبود مسکوکات طلا و نقره در ایران و غیره اشاره نمود.