فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۷٬۹۳۳ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
51 - 68
حوزههای تخصصی:
شهرستان رومشگان واقع در غرب استان لرستان، از مناطق تقریباً ناشناخته در باستان شناسی ایران است. با وجود این که در این منطقه آثار و استقرارهای متعددی از دوره اشکانی دیده می شود، اما تاکنون پژوهش و تحقیق هدفمندی در این رابطه انجام نشده است. یقیناً مطالعه و بررسی این استقرارها می تواند افق روشن تری از وضعیت مادی-فرهنگی منطقه و همچنین چگونگی تعاملات فرهنگی آن با مناطق همجوار بدست دهد. بدین منظور، در این مقاله یافته های سفالی اشکانی به دست آمده از بررسی محوطه های استقراری رومشگان مورد مطالعه، گونه شناسی، مقایسه و تحلیل قرار گرفته اند که در نتیجه، آن چهار نوع سفال معمولی، جلینگی، منقوش و لعاب دار شناسایی شد. مطالعه و مقایسه تطبیقی سفال ها نشان می دهد که فرهنگ مادی این منطقه طی دوره اشکانی، با وجود تأثیرپذیری از برخی ویژگی های بومی-محلی، در نهایت بخشی از گستره فرهنگی غرب کشور به شمار می رود. از دیگر نتایج تحقیق روشن شدن ارتباط فرهنگ سفالگری این منطقه با حوزه های فرهنگی همجوار مانند: جنوب غرب، شمال غرب و بین النهرین است.
شیوه نقد اخبار تاریخ اسلام در بحار الأنوار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
34 جلد از مجموعه 110 جلدی بحار الأنوار، ذیل عناوین مرتبط با تاریخ اسلام قرار دارند و می توان این تاریخ را به سه بخش: «تاریخ پیامبر(ص) [ج 15 22]»، «تاریخ تحولات سیاسی از تشکیل سقیفه تا پایان خلافت امیرمؤمنان، علی(ع) [ج 28 34]» و «تاریخ امامان شیعه: [ج 35 53]» تقسیم نمود. مجلسی برای تکمیل دائرةالمعارف حدیثی خویش، به تدوین تاریخ اسلام با محدوده ای که خودش تعریف نموده و بر اساس منابع شیعی، همت گمارده است. مصادر تاریخ نگاری مجلسی و چینش ابواب تاریخی بحار الأنوار، بیانگر اثرپذیری تاریخ نگری وی از مبانی کلامی شیعه است؛ اما وی در مواجهه با اخبار و احادیث تاریخی و سنجش آنها، روشی غیرکلامی برگزیده است.
این نوشتار که با هدف واکاوی روش نقد گزارش های مربوط به تاریخ اسلام در بحار الأنوار تدوین شده، به این نتیجه رسیده است که مجلسی غالباً نظرات خود درباره احادیث را پس از نقل کامل روایت بیان نموده و در موارد بسیاری، به شباهت میان روایات منابع شیعه و سنّی و اقتباس های احتمالی صورت گرفته در کتاب های مختلف اشاره کرده است. نقد محتوایی روایات شیعه و سنّی، رفع تعارض میان اخبار تاریخی منابع شیعی، ارجاع غیرمستقیم به منابع اهل سنّت، توجه به عنصر زمان در نقادی ها و رفع ابهام از اسامی خاص در برخی روایات تاریخی، از دیگر شیوه های رایج شرح اخبار در بحار الأنوار علامه مجلسی است. مجلسی در زمینه شرح و توضیح اخبار، گاه به روایات موازی و گاهی نیز به استنباط های شخصی خویش متکی است. بااین-همه، برخی نقادی های مجلسی در بخش تاریخ اسلام بحار الأنوار، بر پیش-فرض های اعتقادی استوار است که شامل موارد معدود و خاصی می گردد.
روند رواج و برگزیدن نام های کیانی در میان شاهان و شاهزاده گان سلاجقهٔ روم
حوزههای تخصصی:
حکومت سلاجقهٔ روم در حدود 470 ه . ق با جدا شدن از حکومت سلجوقیان بزرگ به همت یکی از بزرگان این خاندان به نام سلیمان بن قتلمش در بخشی از سرزمین جدایی ناپذیر روم در قلب امپراتوری بیزانس یعنی در منطقه آسیای صغیر تاسیس گردید. با تاسیس این سلسله شاهد نفوذ، احیا و گسترش هویت فرهنگ ایرانی، زبان فارسی و به کار گیری روش سیاست-مداری و احیای سنت های ایرانشهری و مشروعیت گزینی در خارج از مرز های ایرانشهر و درون سرزمین روم رقیب جهانگشای ایران پیش از اسلام هستیم اما شاید مهم ترین موضوع مرتبط با اندیشه ایرانی و احیای سنت های ایران باستان در حکومت سلجوقیان روم حضور اسامی ایرانی و شاهنامه ای بخصوص نام شاهان کیانی در اسامی پادشاهان و شاهزاده گان سلجوقی هستیم روند رواج نام های کیانی که با سلطنت غیاث الدین کیخسرو اول هفتمین سلطان این سلسله آغاز گردید، تا پایان دوران سلاجقه در نام شاهان و شاهزادگان سلجوقی تکرار می شود. چرایی و چگونگی نفوذ عناصر ایرانی و نام های کیانی، پرسش اساسی در این پژوهش است که با رویکردی تحلیلی و تفسیری، تلاش شده به شناسایی عوامل مؤثر و میزان نقش این عوامل در اشاعه اندیشه ایرانی گرایی در میان سلاجقه روم پرداخته شود و به علل و چگونگی انتخاب نام های پادشاهان حماسی ایران توسط سلاجقه روم پاسخ داده شود.
بررسی های باستان شناسی منطقه تپه حصار دامغان با استفاده از مدل-سازی پیشرو و وارون داده های رادار نفوذی به زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش رادار نفوذی به زمین (GPR) یک روش ژئوفیزیکی غیر مخرب است که قادر به آشکارسازی انواع ناهمگنی های زیرسطحی و نیز شناسایی انواع اهداف مدفون در اعماق کم است. در پژوهش حاضر مدل سازی پیشرو و وارون داده-های GPR با هدف کاربرد در زمینه باستان شناسی، انجام شده است. منطقه مورد مطالعه، منطقه باستانی تپه حصار دامغان است که در این منطقه با هدف بررسی های باستان شناسی زیرسطحی، تعدادی پروفیل GPR با استفاده از یک سامانه GPR مجهز به آنتن های پوشش دار با فرکانس مرکزی 250 مگاهرتز، برداشت شده است. برای دست یابی به هدف، نگاشت راداری نهایی مطلوب داده های واقعی GPR منطبق بر یکی از پروفیل های برداشت در این منطقه، با اعمال مراحل پردازشی مختلف مانند تصحیح اشباع سیگنال، فیلترهای میان گذر، کنترل بهره خودکار و بردارنده زمینه بر روی داده های خام، با استفاده از نرم افزار Reflexw آماده سازی شد. سپس پاسخ GPR مدل مصنوعی متناظر با نگاشت راداری منطبق بر این پروفیل، به روش تفاضل محدود حوزه زمان (FDTD) دوبعدی، شبیه سازی شد. در ادامه برای اعتبارسنجی تعبیر و تفسیر برداشت های GPR واقعی به منظور آشکارسازی و شناسایی اهداف مدفون، از روش مدل سازی وارون با حل یک مسأله بهینه سازی، استفاده شد. نتایج این پژوهش بر اساس بررسی میزان تطابق نگاشت راداری داده های واقعی GPR با پاسخ GPR مدل مصنوعی تولید شده متناظر با آن، ضمن تأیید درستی تفسیر زیرسطحی انجام شده در منطقه باستانی تپه حصار دامغان، قابلیت کاربرد این روش را در زمینه بررسی های باستان-شناسی نشان می دهد.
درآمدی بر ظرفیت سنجی تمدنی آیات فقهی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیات فقهی قرآن به عنوان بخشی از آموزه های دینی و نیز سرچشمه اولیه دانش فقه افزون بر تعیین تکلیف مکلفان دارای پیامدها و کارکردهای اجتماعی هم است. این پیامدها به صورت مستقیم و غیرمستقیم نظام های مختلف تشکیل دهنده یک جامعه را از خود متأثر می سازد و اثرپذیری نظام ها از این مؤلفه ها به نوبه خود به اثرپذیری یک تمدن از آنها می انجامد. این نوشتار با مبنا قرار دادن تقسیم بندی مرحوم شهید صدر از مباحث فقهی؛ یعنی تقسیم فقه به چهار باب اصلی عبادات، اموال، آداب شخصی و آداب عمومی با چند زیرشاخه فرعی، کوشیده است دلالت های اجتماعی و بالمآل تمدنی آیات فقهی قرآن را بر سه نظام منتخب؛ یعنی نظام فرهنگی و نظام سیاسی و نظام اقتصادی مورد بررسی قرار دهد. یافته های این تحقیق حکایتگر آن است که این آیات دربردارنده انبوهی از کارکردهای اجتماعی و تمدنی است که می توان آن را ظرفیت تمدنی نامید.
بررسی قبور و آرامگاه های دورة اسلامی سیستان (مطالعه موردی حوزة زَهَک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدفین و توجه به دنیای پس از مرگ، در بین همه اقوام از اهمیت خاصی برخوردار بوده است؛ به همین دلیل ما شکل گیری اشکال مختلفی از تدفین در یک سرزمین واحد، در طول دوران های مختلف و بر اساس دین و اعتقادات آنها را شاهدیم. سیستان از این قاعده مستثنی نبوده و در ادوار مختلف، اَشکال متنوعی از تدفین را تجربه کرده است. سنت آرامگاه سازی اسلامی از قرن ششم هجری قمری به بعد در سیستان پدیدار شد و پیش از این تاریخ، آثاری از آرامگاه به دست نیامده است. در این نوشتار سعی شده است از طریق پژوهش های میدانی و مطالعات کتابخانه ای، تنوع اشکال تدفین و ویژگی های آرامگاه-های حوزه زَهَک سیستان مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. نتایج حاصل از این مطالعات، بیان کننده این مهم است که تغییرات صورت پذیرفته در شیوه های تدفین مربوط به حوزه مورد مطالعه، ناشی از تأثیر عوامل جغرافیایی و سنت های دیرین مردمان منطقه بر اساس باورهای دینی آنان و همچنین بازتابی از شرایط اقتصادی دوره های مختلف و تفاوت های مذهبی ساکنان سیستان بوده است.
بازشناسی هنر بودایی از طریق شمایل شناسی مودراها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
باورهای دینی و اسطوره ای در تاریخ تفکر همیشه سر منشأ بسیاری از حرکت های انسانی بوده است و همواره تحولات معرفتی و فکری بشر به نوعی به اسطوره و دین پیوند خورده است. در کنار آیین ها و باورهای دینی، هنر بهترین وسیله برای به تصویر کشیدن این تفکر دینی و اسطوره ای است. در هنر ادیان، برخی نقش ها و نمادها صرفاً تصویر نیستند، بلکه نماد یک حقیقت رمزی یا متعالی محسوب می شوند، هنر بودایی، مانند اغلب هنرهای دینی، سرشار از رموزی است که هر یک حامل مفاهیم نمادین و ژرفی هستند که بدون تحلیل و معناشناسی قابل فهم نیستند. نمادهای به کار رفته در هنر دینی بودایی به سه دسته ی کلی نمادهای غیرشمایلی، نیمه شمایلی و شمایلی تقسیم می شوند. نمادهای شمایلی شامل تمثال ها و مجسمه های بودا است و مهم ترین آن ها مودراهای بودایی است که مراحل زندگی و سیر و سلوک او را نشان می دهند و بخش مهمی از هنر بودایی محسوب می شوند. این پژوهش در صدد است معنای نمادین مودراهای بودایی را با توجه به ویژگی های حاکم بر هنر بودایی با روش توصیفی تحلیلی به تصویر کشد.
زبان تملق در گفتمان نامه نگاری ایرانی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی استفاده تملق در میان ایرانیان از منظر اجتماعی عملی می پردازد. اَشکال آن، در نامه های شخصی که توسط مردم عادی به رئیس جمهور احمدی نژاد نوشته شده است، مورد مطالعه قرار گرفته اند. هدف عمده تحقیق این است که آیا می توان هیچگونه تعمیمی در باب بهره گیری از تملق و عواملی که بر آن تاثیرگذارند، قائل شد؟ هدف دوم مورد مطالعه این است که چه ویژگی هایی از این اشکال برای مخاطب [خواننده نامه] به طور واضحی شناخته شده اند؟ به علاوه، این مقاله، بر این تمرکز دارد که چگونه بهره گیری از تملق در اسناد مکتوب می تواند به خوبی بر اساس منظرهای نظری معاصر مبتنی بر داده های گفتاری همچون نظریه براون (brown) و لوینسن (levinson) و نظریه محورهای مؤدب بودن کامری (comrie) و طرح مخاطب بل (bell) تبیین شود. جوانب مختلف شامل وجود تملق و سطوح آن، نسبت بین سطح تملق و جنس و سن نویسندگان نامه ها مطالعه شده است. نتیجه حاکی از آن است که رابطه مستقیمی میان سن و تملق وجود دارد، اما رابطه معناداری میان جنس و تملق نیست.
مروری بر حضور اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با محوریّت اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها بخشی عمده ای از فرهنگ ملّت ها را تشکیل می دهند و همین امر باعث شده که هنرمندان و بخصوص شاعران از این پدیده تأثیر بسیار پذیرند. شعر فارسی در نخستین دوران شکوفایی خویش، یعنی عصر سامانی و اوایل عصر غزنوی، شاهد توجه چشمگیر و مثبت شاعران به اساطیر و نیز حماسه های ایرانی است، امّا با تحکیم قدرت دولت های غزنوی و به ویژه سلجوقی در ایران، شاهد کاهش یافتن- امّا نه قطع شدن- توجّه به اساطیر و حماسه های ایرانی هستیم. یکی از مهم ترین شیوه های توجّه شاعران این دوره به اساطیر، پایه قرار دادن شخصیّت ها و روایت های اساطیر ایرانی برای تصویرسازی های شعری است که لزوماً هم تصویرسازی های مثبت نبودند و بسیار اتفاق می افتاد که شاعران، برای بزرگداشت ممدوح خویش، به کوچک شمردن شخصیّت های اساطیر ایرانی می پرداختند. همچنین در این دوران، شاهد جایگزینی روایت ها و شخصیّت های سامی و اسلامی به جای اساطیر ایرانی هستیم. خاقانی شروانی، شاعر بزرگ قرن ششم هجری، نمونه ای کامل از شعر عصر سلجوقی و مختصّات آن است. در این مقاله برآنیم که با جست وجو در اشعار خاقانی، به بررسی شیوه کاربرد اساطیر ایرانی در شعر عصر سلجوقی با شیوه تحلیلی بپردازیم.
تأملی بر آرشیو سازی رسانه های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، شمار کاربران شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک، توییتر، گوگل پلاس، اینستاگرام و سایر شبکه های اجتماعی به سرعت در حال افزایش است؛ بنابراین، پژوهش حاضر در نظر دارد ضمن بررسی متون در خصوص آرشیوسازی رسانه های اجتماعی به عنوان ابزارهای جدید و تعاملی انتقال اطلاعات به معرفی برخی از نرم افزارهای ویژة آرشیوسازی محتوا بپردازد و درنهایت به عنوان یک مطالعة موردی، بعضی از رسانه های اجتماعی موردِ استفادة کاربران داخلی را در پایگاه آرشیو اینترنتی ارزیابی کند.
روش/رویکرد پژوهش: در مقالة حاضر از روش بررسی متون دربارة آرشیوسازی وب، برداشت داده از نرم افزارهای رسانه های اجتماعی و نیز برای بررسی رسانه های اجتماعی از روش توصیفی با رویکرد پیمایشی استفاده شده است.
یافته های پژوهش: پژوهش حاضر نشان داد که بیش از ده نرم افزار برای آرشیوسازی رسانه های اجتماعی وجود دارد که اکثر آن ها هزینه دار هستند اما هنوز در ایران نرم افزاری برای برداشت محتوای رسانه های اجتماعی و آرشیوسازی آن ها وجود ندارد.
نتیجه گیری: داشتن برنامة راهبردی در این زمینه اهمیت دارد. بااین حال، خروجی و محتوای این منابع زودگذر است و برای طولانی مدت دسترس پذیر نیست. درواقع می توان از این منابع، استفادة آنی کرد و برای استفاده های آتی باید تدبیری اندیشید.
مطالعه تطبیقی و تاریخی قربانی در متون دینی اسلامی و هندو
حوزههای تخصصی:
در ادیان باستان آیین قربانی وجود داشته، در دین اسلام و هندآیین قربانی دارای اهمیت مطالعه و پژوهش است. قربانی از مهم ترین آیین دینی تلقی می شد. در هند آیین قربانی رفته رفته از آیینی ابتدایی به چنان نظام پیچیده ای بدل شد که در دورهایی برای برگزاری آن حضور چندین دین یار ضروری بود و نظام تمام کائنات وابسته به این عمل تصور می شد. بر اساس، این پژوهش در صدد پاسخ دهی به این سؤال است که سابقه تاریخی قربانی در دین اسلام و هندو چه فرایندی داشته و قربانی در متون دینی اسلامی و هندو چگونه بازتاب یافته است؟ نتایج پژوهش حاکی از ان است که شرح این آیین با جزئیات تمام در متونی موسوم به براهمنه ها نقل شده است. براهمنه ها در واقع بازتاب دورهایی از حیات دین هندوست که در آن آیین گرایی محض حکمفرما بود و دین یاران (افرادی که امور سیاسی و اجتماعی دین را بر عهده داشتند) هندو حاکمان مطلق جامعه بودند. در هند این آیین به سبب باطن گرایی دوره های بعد افول کرد. ولی در دین اسلام همواره دارای اهمیت بود و با اهداف مختلفی انجام می شده است.
بررسی تأثیر ضد قارچی عصاره گیاه کبیکج جهت حفاظت آثار کاغذی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی خاصیت ضد قارچی و قدرت مهارکنندگی گیاه کَبیکَج در برابر مهم ترین قارچ های مخرب آثار کاغذی مانند گونه های آسپرژیلوس نایجر، آسپرژیلوس فومیگاتوس، آسپرژیلوس فلاووس، پنیسیلیوم، و کلادوسپوریوم است.
روش و رویکرد پژوهش: روش پژوهش، تجربی-آزمایشگاهی بوده و روش یافته اندوزی، مطالعات کتابخانه ای و آزمایشگاهی است. غلظت های مناسب بر مهار رشد قارچ ها، با روش ترکیب دو عصارة آبی و هیدروالکلی در محیط کشت سابورود دکستروز آگار تعیین شد. برای سنجش قدرت بازدارندگی عصاره ها بر روی کاغذ، نمونه های کاغذ فیلتر پیرسازی شده در سه گروه کنترل، آغشته شده به عصارة آبی و هیدرو الکلی، با سوسپانسیون های قارچی تلقیح شد و تأثیر عصاره ها بر روی ساختار کاغذ با آزمون های تعیین میزان اسیدیته، مقاومت کششی، رنگ سنجی، و آنالیز دستگاهیATR-FTIR مورد بررسی قرار گرفت.
یافته های پژوهش: با توجه به نتایج آزمایش ها، گیاه کَبیکَج قدرت مناسبی در کنترل رشد عوامل قارچی دارد. در نمونه های کاغذی آغشته به عصارة آبی در نسبت1:20، و در نمونه های کاغذی آغشته به عصارة هیدروالکلی تا نسبت1:180، عصارة گیاه به طور کامل مانع رشد هر پنج گونة قارچی شد. بیشترین حساسیت به عصاره ها در جنس پنیسیلیوم و کلادوسپوریوم مشاهده شد که درصد بازدارندگی عصارة هیدروالکلی با غلظت 1:200 در جنس پنیسیلیوم 57/99 درصد، و کلادوسپوریوم 78/99 درصد بود. پس از پیرسازی در نمونه های کاغذی تیمار شده با هر دو عصاره، میزان pH حدود4/0واحد کاهش یافت. براساس نتایج رنگ سنجی، با افزایش پارامتر(زرد-آبی) شدت زرد شدگی با کاهش پارامتر (روشنایی-تاریکی) تیرگی کاغذ بیشتر شد. پس از پیرسازی، در نمونه های تیمار شده با عصارة آبی، حدود 46/0واحد و عصارة هیدروالکلی حدود41/0 واحد، کاهش مقاومت کششی مشاهده شد. به طورکلی، عصارة هیدروالکلی، در مقایسه با عصارة آبی، قدرت بیشتری در مهار رشد قارچ و تأثیرات رنگی، و کاهش مقاومت کششی کمتری داشته است.
بررسی آثار توفیق سبحانی در ارتباط با تاریخ و فرهنگ عثمانی و ترکیه
حوزههای تخصصی:
مقوله فرهنگ به عنوان یک عنصر مهم در مناسبات انسانی حدّ و مرزی را نمی شناسد و در طول تاریخ موجب نزدیکی ملّت ها بوده است. از همین رو شناخت فرهنگ ها و خرده فرهنگ های مختلف همواره از سوی ساکنان سرزمین های مختلف یک خواسته اساسی است. دو سرزمین ایران و عثمانی هرچند به لحاظ سیاسی در برهه های مختلفی از تاریخ دچار چالش و تنش های بسیار بودند، اما از نظر فرهنگی در تبادل فرهنگی به سر می برده اند و تأثیر و تأثّر دوسویه با بررسی های دقیق قابل مشاهده است. از این رو در دوران معاصر حرکتی از سوی فرهیختگان هر دو سمت آغاز شده است تا علاوه بر شناخت تاریخ و سرزمین مجاور خویش در صدد بازیابی عناصر فرهنگی متعلق به فرهنگ خودی در سرزمین بیگانه باشند. در ایران نیز در همین زمینه و بستر کسان بسیاری به تکاپو و تلاش افتادند تا بتوانند با حرکت به سمت ترکیه که باقی مانده ای از دولت بزرگ عثمانی است، هر چه بیشتر عناصر فرهنگ ایران را هویدا سازند. می توان از کسانی همچون مجتبی مینوی، محمد امین ریاحی و توفیق سبحانی در این ارتباط یاد کرد. تکیه اصلی در این مقاله بر روی توفیق سبحانی است تا مشخص شود این فرد تا چه حدی در ارتباط با ترک شناسی و عثمانی شناسی فعالیت داشته است. همچنین برای بازیابی عناصر فرهنگ ایرانی در عثمانی و ترکیه چه کرده و از این رهگذر چه آورده هایی را برای میهن خود به ارمغان آورده است. سبحانی با توجه به حوزه تخصصی خود بیشتر در عرصه ادبیات و مولوی پژوهی و تصوّف ورود کرده است. ضمن آنکه فهرست نویسی نسخه های خطی کتابخانه های ترکیه از کارهای شاخص اوست.
بررسی تغییرات الگوی فرهنگی پاکی و ناپاکی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رخدادهای بزرگ تاریخ ایران، ظهور و گسترش اسلام، در سده های نخستین هجری بود. دستاورد تعامل ایران و اسلام، تحول در بخشی از ابعاد و شاخصه های فرهنگ بود، چگونگی اسلامی شدن شیوة زندگی مردم، به ویژه فرهنگ پاکی و ناپاکی، مسئلة پژوهش حاضر می باشد .
مقالة پیش رو به دنبال فهم تحول نظام تطهیر، با استفاده از روش تفسیری و معناکاوانه، ابتدا الگوهای فرهنگی پاکی و ناپاکی حیوانات، طبیعت و اشیا، در ایران دورة پیشااسلامی را بررسی نموده، سپس به بازنمایی نوع تعامل مردم ایران می پردازد.
در مفهوم سازی جدید از پاکی و ناپاکی، اسلام، با مفید معرفی کردن کلیه حیوانات اقدا م به تغییر در برخی الگوها ی فرهنگی زرتشتی نموده، سگ و خوک را نا پاک دانسته و در عوض حشرات و خزندگان را اهریمنی ندانسته، و در برخی حیوانات حلال گوشت دیگر مانند اسب و گاو و ...تداوم الگوهای پیشین را شاهد هستیم.
در بار ه طبیعت در مواردی با تغییر الگودر مفهوم قداست آتش روبرو بوده ، در مورد زمین شاهد تداوم همراه با تثبیت هستیم، و در مورد آب رویکرد فرهنگی، تداوم همراه با اصلاح می باشد.
در مورد اشیا نیز نظاره گر محدود سازی در مفهوم پلیدی البسه، لوازم منزل و فرآورده های چوبی در تماس با مردار و ... می باشیم.
خوانش بینامتنی داستان عاشیقی اصلی و کرم: تغییر و تطور نقش قهرمان در یک سنت ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی سیر تغییر و تطور شخصیت پردازی قهرمانان در سنت شفاهی عاشیقی، در فرایند گذار از نوع ادبی حماسی به نوع ادبی داستان عاشیقی است. از این رو این پرسش مطرح می شود که تغییر و تطور گذار جامعه از موقعیت های مختلف تاریخی، چگونه در شخصیت پردازی قهرمانان داستان های ترکی تاثیر داشته است؟ در این راستا، به داستان عاشیقی اصلی و کرم می پردازیم که محصول سنت شفاهی عاشیقی ترکی است و در قفقاز، آناتولی، آسیای صغیر، ایران و حتی ارمنستان و گرجستان گسترده شده است. مدعای اصلی بر این امر استوار است که با مطالعه ی شواهد ادبی این گذار، می توان ردپای تبدیل روحیه ی جهانگیری ترکان کوچ نشین به زندگی ساده ی روستانشینی یا شهرنشینی و تغییر برداشت از زن و خانواده را بازجست. سایر یافته های پژوهش نشان می دهد؛ شخصیت شناسی هر یک از این انواع ادبی و مطالعه ی نوع روابط قدرت میان این شخصیت ها تا اندازه ای می تواند بیانگر ارزش های جامعه ی مخاطبین اثر و آفرینندگان آن ها باشد.
تاریخ نگاری در ایران باستان؛ ماهیت و روش آن با توجه به رویکردهای مختلف به مفهوم «تاریخ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند ایران باستان جایگاه امپراتوری های بزرگی بود که باعث بخش عظیمی از تحولات جهان در آن زمان شد،به علت برجای نماندن اثر سترگ تاریخی از آن دوران، برخی مورخان به این نتیجه رسیده اند که ایرانیان باستان فاقد هرگونه آگاهی و آثار تاریخی هستند. در این مقاله سعی شده است برپایة شواهد، مدارک و اسناد تاریخی شامل کتیبه ها، روایت های مورخان یونانی- رومی، و همچنین آثار بر جای ماندة نوشتاری از ایرانیان باستان و بررسی آن ها با دستگاه دینی و فلسفی ایشان، نشان داده شود که در ایران باستان نوعی از تاریخ نگاری وجود داشته است که منابع تاریخی ملل دیگر صحت آن را تأیید می کنند.این تاریخ نگاری دارای ویژگی های خاصی بود که در قالب جهان بینی و تاریخ نگری دینی، معنا و مفهوم پیدا می کرد و رویداد های تاریخی و نقش انسان در تاریخ به دستاویز این نگرش تفسیر و تعبیر می شد. این تاریخ نگاری که در چهارچوب الهیات زردشتی تعریف می شد، با آنچه مورخان یونان باستان از تاریخ و تاریخ نگاری درک می کردند، یکسان نبود. این شیوه تاریخ نگری، روایتی از انسان و جایگاهش در جهان و زمان ارائه می داد که با تعاریف جدید از ماهیت و جایگاه انسان، به مثابة موجودی مطلقاً تاریخی، در تضاد است؛ از این رو نوع تاریخ نگاری آن نیز با شاخصه های تاریخ نویسی جدید و یک اثر تاریخی که عنوان «علمی» بر خود دارد، متفاوت است.
باستان گرایی در نهضت فرهنگی شعوبیه
حوزههای تخصصی:
شعوبیه از نهضت های مهم در تاریخ و تمدن اسلامی است. پس از روی کار آمدن امویان اصل بزرگ برابری و مساوات که از زمان پیامبر(ص) و در حکومت علوی (ع) مبنا قرار گرفته بود؛ جای خود را به برتری نژاد عرب بر سایر اقوام و تحقیر موالی و ملل دیگر بخصوص ایرانیان داد. نهضت شعوبیه اولین حرکت در برابر موج برتری جویی اعراب بود و برای رسیدن به اهداف خود مراحلی همچون: حزب عربی، حزب تسویه و نهضت شعوبیه را طی کرد. در این میان نخبگان ایرانی برای تجدید استقلال و احیاء فرهنگ باستانی ایران تلاش نمودند و با اقدامات خود حس ملیت و انتقام را در ایرانیان برانگیختند. شعوبیه برای نشر عقاید خود و تحریک حس ملی ایرانیان اغلب از ابزار شعر و ادبیات استفاده کردند. این مقاله درصد است با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و منابع به بررسی موضوع بپردازد.
تاثیر رهبری کاریزماتیک ابن تومرت در پیروزی موحدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدبن تومرت(سده6ه ) به عنوان فقیه با اقامت در مساجد، تربیت مریدان و سهل انگار خواندن مرابطان در اجرای شریعت، به عنوان رهبر مخالفان مطرح شد. وی با تکیه بر ویژگی های شخصی خود، که برخاسته از رهبری کاریزماتیک او بود، سبب تغییر ارزش های پیروان و همسویی با خود گردید. ابن تومرت سپس با نمادسازی، اعمال شبه معجزه، طرح نسب علوی و عصمت، زمینه اعلام مهدویت و تداعی اسطوره جامعه مغرب را فراهم ساخت و موجب تقویت شخصیت کاریزماتیک و تثبیت همانندسازی اسطوره ای خود شد. جنبش موحدین پس از پیروزی به دلیل تضاد اقتدار کاریزمایی با اقتدار سنتی و عقلانی، در تقابل با آنها به ناچار نهادهایی را پدید آورد. این نهادها هر چند حس تعلق به گروه را در پیروانش تقویت کرد، اما کاریزما را در سراشیبی روزمره شدن و سرانجام نابودی قرار داد. این مقاله در پی بررسی رهبری کاریزماتیک محمدبن تومرت و چگونگی روزمره شدن آن بر اساس واکاوی نظریه های مشروعیت کاریزماتیک ماکس وبر و دیگر نظریه پردازان است.
نگاهی به قصه کُردی «کَدو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصه، به عنوان بخشی از ادبیات عامیانه، دربردارندة آمالی است که غالباً طرح و تحقق شان در فضای غیر آن، ممکن نبوده؛ ازین رو، بررسی قصه های عامیانه، می تواند شناخت ما را از دنیای درونی انسان ها در گذشته بیشتر و بهتر گرداند. تحقیق حاضر که به بازکاوی قصة کُردی «کدو» پرداخته، نشان می دهد که قصة مذکور، با ساخت قصه های همنوع مشترکاتی دارد و در عین حال با قصه های مشابه از لحاظ مضمون و پردازش، تفاوت هایی نیز دارد. دیرنگاریِ قصه اگرچه سبب ورود عناصر دخیل در قصه شده، اما شالودة عامیانه بودن در محتوای آن نمایان است. درخصوصِ ارتباط قصه با کُردها باید گفت که طرح مواردی در آن که با محیط و معیشتِ کُردها سازگاری دارد، اصالت کُردی بودن قصه را بیشتر مسجل می گرداند. به هر روی، تحقیق حاضر گامی در راه شناخت درونمایة یکی از قصه های کُهن کُردی با اجزای پراکندة همنوعش در سایر اطراف و اکناف جهان است تا با تمرکز بر تحلیل این نوع از ژانر ادبی _ قصه در ادبیات شفاهی کُرد _ بر قابلیّت های ادبیات عامیانة محلّی بیش از پیش، نظر افکنده شود.