فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۷٬۹۳۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرت دو پایور سیاسی علوی یکی حسن بن زید(داعی کبیر)و دیگری حسن بن علی اطروش(ناصر کبیر) به دلیل دارا بودن ویژگی های بارز سیاسی- فرهنگی در میان حاکمان علوی تبرستان نه تنها به واسطه درانداختن دولتی شیعی بوده است، بلکه ناظر به القابشان متاثر از مشی سیاسی و یا رفتارهای فرهنگی در ایجاد مقبولیت و مشروعیتی همزمان در آن سرزمین نیز بوده است.فاصله میان دعاوی آنان در تمسک به شیوه های حکومتی امام علی(ع)و بروز رفتارهای سیاسی سرکوب گرانه در مناسبات با دولتها و امرای هم جوار و و یا مشی فرهنگی افراطی آنان در انقیاد توده مردم مجموعه ای پرتناقض از رفتار سیاسی و مشی فرهنگی آنان را به همراه داشته است .واکاوی مساله تعارض میان دعاوی و رفتارهای آنان و مطالعه جامعه شناختی مشی سیاسی-فرهنگی آنان خواست پژوهش حاضر است.از آزمون فرضیات این نتیجه حاصل شد که مشی سیاسی و فرهنگی تعارض گونه این دو حاکم بر گرفته از دعاوی بی پایه بدون تعمیق شریعت در نهاد حاکمیت ایشان و سرانجام عدم تطابق میان ادعا و رفتارهای منجر به احراز قدرت و کسب منزلت سیاسی بوده است.
مروری بر آراء پیشین و ارائة چند پیشنهاد تازه دربارة وجه تسمیه، پیشینة استقرار و تاریخ بنای شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد متعدد و آثارارزشمندِ برجای مانده نشان از اهمیت شهر کرمانشاه در دوران پیش از اسلام به ویژه در دورة ساسانی دارد، با این حال هنوزدرباره بسیاری از موضوعات مرتبط با این شهر از جمله پیشینة استقرار، زمان دقیق ساخت، صورت اصلیِ نام شهر در دوران ساسانی یا پیش از آن و نیز وجه تسمیة این نام ابهامات زیادی وجود دارد. کاوش های باستان شناسیِ منطقه نیز تاکنون نتوانسته است گره گشای این معما باشد؛ زیرا در قیاس با وسعت قابل توجه بقایایِ ساسانیِ شهر،کاوش های ناچیزی انجام شده و بنابراین تلاش های صورت گرفته برای کشف احتمالیِ کتیبه ها و شواهدی از این دست که می توانست به نحوی روشنگری نماید، بی نتیجه مانده است. در سده اخیر براساس نوشته های مورخان پیشین، نظریاتی آمیخته با حدس و گمان درباره نام کرمانشاه در دوران پیش از اسلام ارائه شده است. برخی نیز بر اساس متون پرشمارِ برجای مانده از دوران اسلامی، به ریشه یابی نام این شهر پرداخته اند. علیرغم تمامی تلاش های صورت گرفته از سوی پژوهشگران مختلف که با بررسی بیشتر منابع موجود، اعم از فارسی و عربی و متون کلاسیک غرب همراه بوده است، کاستی هایی نیز در کار آنها به چشم می خورد که از آن جمله کم توجهی یا بی توجهی به سنت هایِ شفاهیِ مردمِ بومیِ منطقه، لحاظ ننمودن برخی از متون و منابع تاریخی مهم در تحقیقات خود و غفلتِ آشکار از برخی ویژگی های تاریخی و جغرافیایی این دیار بوده است. در این مقاله ضمن تجزیه و تحلیل نظرات و آراء پژوهشگران پیشین و تمرکز برمنابع و شواهدی که کم و بیش از نگاه آنها مخفی مانده،تلاش شده است تا درباره برخی از موضوعات و ابهامات پیش گفته پیشنهادها یا نکات تازه ای مطرح شود.
نگاهی تاریخی بر دیوان ظهیرالدین فاریابی (اتابکان آذربایجان و مشروعیت حاکمیت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دربار سلجوقیان که تجربه های دیوانی ازجمله تشکیلات شاعر درباری را از غزنویان به ارث برده بود، در اوج قدرت این سلسله به محل مناسبی برای رشد و نیز استفاده از این روند برای تبلیغ مقاصد سیاسی حاکمیت تبدیل شد. پس از فروپاشی سلطنت سنجر در خراسان، حاکمیت مقتدراﻧﮥ خاندان ایلدگز در عراق عجم باعث مهاجرت شاعران این خطه، ازجمله فاریابی (ف۵۹۸ق/1201م)، به غرب ایران شد. این شاعر با پیوستن به دربار قزل ارسلان (582تا58۷/1186تا1191م) و جانشین وی ابوبکر (588تا۶۰۷ق/1192تا1210م)، در راستای تبلیغ دیدگاه های سیاسی این خاندان آنها را مدح کرد که این درواقع بازتولید مشروعیت حاکمیت آنها بود. این مقاله درصدد است با رویکردی جدید به نقش شاعران درباری، در خلال طرح ارزش تاریخی دیوان فاریابی، با تعمق در مدایح شاعر و در خلال کشف روح زمانه، چیستی مبانی مشروعیت حاکمیت را در دورﮤ مدنظر به شیوﮤ تحلیل محتوا به بحث بگذارد. فاریابی سلطنت قزل ارسلان را به علت داشتن مشروعیت دینی و اقتدار کافی برای ﺗﺄمین امنیت و برقراری عدالت، در برابر حکومت طغرل سلجوقی (مقتول به سال۵۹۰/1194م) مشروع دانسته همچنین داشتن مشروعیت دینی، عدل ورزی، انتصاب و اقتدار را در حکم مؤلفه های مشروعیت ابوبکر در برابر برادران ناتنی اش مطرح کرده است.
بررسی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی از نظر شکل، جایگاه، تزئینات و حوزه پراکنش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنر هخامنشی، هنری ترکیبی است که در نهایت ظرافت و زیبایی جلوه گری می کند. یکی از ظریف ترین مصنوعات هنرمندان قلمرو هخامنشی، ظروف فلزی به ویژه کاسه ها هستند. کاسه های هخامنشی یکی از مدارک مهمی است که از مناطق مختلف شاهنشاهی به دست آمده است. برخی از این کاسه ها دارای کتیبه سلطنتی می باشند که حاکی از اهمیّت این گونه از ظروفدر دربار هخامنشی است. این کاسه ها اطلاعات ارزشمندی در زمینه فلزکاری، شیوه تزئینات، تکنیک ساخت، ارتباطات تجاری، اجتماعی، اقتصادی و هنری در اختیار افراد صاحب فن قرار می دهد. پژوهش پیش رو سعی بر آن دارد با نگاهی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل نقوش، تزئینات و شکل کاسه ها، اهمیّت و جایگاه کاسه های فلزی را در جامعه هخامنشی مورد مطالعه قرار دهد؛ همچنین تلاش می شود بر اساس مطالعات تطبیقی میان کاسه ها و پیاله ها و بررسی حوزه پراکندگی آنها، منشأ اقتباس شکلی و تزئینی در ساخت کاسه های فلزی هخامنشی مشخص و تحلیل گردد. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از گستردگی کاسه ها و پیاله های فلزی هخامنشی به ویژه نوع زورقی آن، در سرتاسر شاهنشاهی است. وجود آرایه های گیاهی هم چون گل نیلوفر، روزت و تزئینات بادامی شکلی که در سایر هنرهای هخامنشی مانند نقوش برجسته مشاهده می شود، بر کاسه ها نیز شناسایی شد. به علاوه تا مدت ها پس از سقوط هخامنشیان، سنت ساخت کاسه ها و پیاله های فلزی به سبک آن ها در مناطق مختلف رواج داشت.
رابطة مفاهیم «فرّه» و «خویشکاری» براساس متون پهلوی و کارکرد اجتماعی آنها در اندیشة سیاسی ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از واژه هایی که در متون پهلوی به کار رفته است، فارغ از معانی انتزاعی و نظری شان، کارکردی عمل گرایانه در صحنة اجتماعی ایران باستان داشته اند. از مهم ترین این واژه ها، «فرّه» و «خویشکاری» می باشند که ارتباط نزدیکی با یکدیگر داشته و در معنای عملی خود، از کارکردی یکسان برخوردارند؛ متون پهلوی با تأکید بر دینکرد نشان می دهند که این دو واژه نسبت مستقیمی با یکدیگر دارند. درواقع، خویشکاری در هر فرد ظرفیتی از فروغ ایزدی و روشنایی مطلق می باشد که همان فره یزدانی است و به هر آفریده ای به اندازه تاب و توان و انجام خویشکاری آفرینشی او، اعطا می گردد. این نور یا روشنایی، از بهترین نوع خویشکاری از سوی هر فردی حاصل می شود که فرد در جایگاه خویش و در ساختار طبقاتی اش از بهترین کارکردها در جهت نیرومند ساختن عوامل حیات و زندگی بهره می برد و به موجودات مینوی مانندتر می شود و بدین ترتیب، شایسته لقب «فرّه مند» می گردد. شیوه پژوهش، توصیفی-تحلیلی است و هدف آن که با بررسی منابع دست اول پهلوی و مطابقت آن با ساختار اجتماعی ایران باستان انجام شده، نشان دادن پیوند این دو مفهوم است که در حقیقت، آمیزه ای میان نظر و عمل در نزد فرزانگان ایران باستان بوده است تا از این طریق بتوان بیشترین بازده و نتایج عینی را از فعالیّت های مردم در جهت پایداری و ثبات بنیان قدرت به دست آورد.
جایگاه مهاجرت ها در طلوع و افول دانشگاه جندی شاپور
حوزههای تخصصی:
سرزمین باستانی ایران همواره در طول تاریخ پذیرای اقوام و گروه های مختلف قومی بوده که بنا به دلایل سیاسی، اقتصادی، مذهبی و نیز موقعیت جغرافیایی ایران، به این سرزمین مهاجرت کرده اند. از جمله مهم ترین این مهاجرت ها، مهاجرت گسترده علما و دانشمندان بود، که در دوره ساسانیان منجر به تعالی علمی این سرزمین و شکل گیری مرکز علمی جندی شاپور گردید. این مهاجرت ها از یکسو ریشه در علل داخلی و مبدأ مهاجرین داشت، که آن به وضعیت سیاسی و تعطیلی برخی از مراکز علمی جهان باستان مربوط می شد، و از سوی دیگر به موقعیت جغرافیایی ایران و حمایت برخی از پادشاهان ساسانی از علما و دانشمندان مرتبط بود. لذا در پژوهش حاضر در تلاش هستیم تا در یک رویکرد توصیفی - تحلیلی و با تکیه بر منابع تاریخی به تأثیر مهاجرت ها در رشد و تعالی و در نهایت افول دانشگاه جندی شاپور بپردازیم. بررسی تاریخی دانشگاه جندی شاپور به روشنی گویای تأثیر مهاجرت دانشمندان در سه دوره مهم؛ شکل گیری، شکوفایی و افول این مرکز علمی جهان باستان است.
کاربست روش تاریخ شفاهی در تحلیل و بررسی شیوع بیماری ام اس در منطقه پیربکران (1345تا1395ش/1966تا2016م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین فلسفه تاریخ نگاری محلی، پرداختن به موضوعات محلی در برش مکانی مشخص و زمانی محدود است. مکان، پایه اصلی تاریخ نگاری محلی است و بررسی بستر جغرافیایی (مکان) هر رویداد اهمیت چشمگیری در پژوهش های تاریخ محلی دارد. مطالعه و مشاهده دقیق محل وقوع هر رویداد به مورخان محلی برای شناخت بهتر ابعاد حیات اجتماعی زندگی گذشته و حال انسان در آن محل کمک می کند؛ بر اساس این ، پژوهش حاضر بر منطقه پیربکران متمرکز است. منطقه پیربکران با 86 کیلومترمربع وسعت و 54 هزار و 642 نفر جمعیت در 15 کیلومتری جنوب غربی شهر اصفهان واقع است. با توجه به جمعیت، این منطقه بیشترین درصد بیماران ام اس ایران را دارد و 125 نفر در این منطقه به ام اس مبتلا هستند. این آمار بیش از سه برابر میانگین جهانی، هفت برابر میانگین ایران و شش برابر میانگین استان اصفهان است. آمار مبتلایان به ام اس در پیربکران به آمار مبتلایان در جزیره اورکنی در شمال اسکاتلند نزدیک است که بیشترین درصد ام اس جهان را دارد. در نیم قرن گذشته، بیماری ام اس که نوعی اختلال در اعصاب مرکزی، مغز و نخاع، است به مهم ترین بحران زیست سلامتی اهالی منطقه پیربکران تبدیل شده است. پژوهش حاضر، به بررسی تاریخی چرایی و چگونگی تبدیل شدن منطقه پیربکران به یکی از کانون های شیوع ام اس در ایران می پردازد. در این راستا، این فرضیه به آزمون گذاشته شده است که فعالیت های انسانی برای تغییر محیط زیست در نیم قرن گذشته و استعداد محلی افراد، شیوع ام اس را باعث شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهند که ام اس بین اهالی بومی منطقه پیربکران و به ویژه در برخی خانواده ها شیوع بیشتری دارد؛ همچنین رابطه معنی داری بین آمار بیماران ام اس و فاصله محل سکونت افراد با مراکز آلوده کننده صنعتی و معدنی وجود دارد. این پژوهش به روش میدانی و با کاربست روش و ابزار تاریخ شفاهی، به صورت مصاحبه فعال با 25 نفر از مبتلایان به ام اس انجام شد. با توجه به ماهیت میان رشته ای موضوع، از نتایج پژوهش های رشته های همبسته نیز استفاده شد.
جایگاه تنبیه جسمی در نظام آموزشی ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تحول و تطور مفهوم و جایگاه تنبیه جسمی کودکان در نظام آموزشی ایران، امری است مغفول مانده. این مقاله در پی آن است تا با توصیف جایگاه تنبیه در نظام سنتی آموزش مکتب خانه ای به تشریح علل و عوامل ایجاد تردید نسبت به کارایی این امور در روند آموزش و تربیت کودکان بپردازد. مدعای اصلی مقاله حاضر آن است که از میانه عصر ناصری (1313-1264 ق.) و همزمان با آشنایی ایرانیان با افکار نوظهور غربی، نقد تنبیه جسمی و تردید در میزان اثربخشی آن، مورد توجه اندیشه گران متجدد ایرانی قرار گرفته زمینه ساز رواج شیوه تربیتی نوینی در مدارس شد که به سان میراثی به دوره رضاشاه رسید. در شیوه تربیتی جدید، تنبیه جسمی به صورت کامل حذف نشد بلکه تنها تنبیه جسمی لااقل از بعد نظری نهی شده به جای آن تنبیهات جایگزینی پیش بینی و پیشنهاد شد.
زمینه های اجتماعی پیدایش اسلام از دیدگاه پطروشفسکی شرق شناس روسی
حوزههای تخصصی:
پیدایش اسلام در شبه جزیره عربی معلول عوامل اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و ... است که از دید مورخان مغفول نمانده است. برخی فقط تکیه بر یکی از عوامل دارند که موجب لغزش در استنتاجات بعدی خود شده اند. در این میان شرق شناسان روسی در دوره اقتدار شوروی (1917-1990) بیشتر تکیه بر عوامل اقتصادی-اجتماعی کردند. از جمله این شرق شناسان پطروشفسکی است که در زمینه ایران و اسلام تالیفات ارزشمندی نگاشته است. در این مقاله نویسنده سعی دارد زمینه های اجتماعی و اقتصادی پیدایش اسلام در شبه جزیره العرب را از دیدگاه پطروشفسکی شرق شناس روس را مورد بررسی قرار دهد. از سوی دیگر تلاش می کند دیدگاه های پطروشفسکی و رویکردهای مارکسیستی ایشان را مورد نقادی قرار دهد.
ردپای هویت بلوچ در زنگبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از خصوصیات بارز جامعه ایرانی از گذشته های دور تاکنون که دستاوردهای باشکوهی در عرصه توسعه فرهنگ و تمدن ایرانی خارج از مرزها در مقاطع مختلف تاریخی به دنبال داشته است، مهاجرت قبایل ایرانی به سرزمین های دور و نزدیک جهان است. مهاجرت ایرانیان بلوچ به زنگبار و نقش محوری این جزیره در استقرار بلوچ ها در بخش هایی از کشورهای امروزین تانزانیا، کنیا و اوگاندا به همراهِ مناسبات دوستانه آن ها با بومیان مسلمان این کشورها، یکی از این نمونه هاست که نتایج مهمی را نیز به دنبال داشته است. در این مقاله با پرداختن به دلایل مهاجرت و نحوه مهاجرت و مهاجرت بلوچ های ایرانی از بلوچستان ایران و عمان به زنگبار، وضعیت عمومی بلوچ ها در این جزیره از حدود 350 سال پیش تاکنون و نقش آفرینی آنها در انتشار جلوه هایی از فرهنگ و تمدن ایرانی در زنگبار بررسی شده است. سؤال اصلی پژوهش عوامل اصلی مهاجرت و نحوه اقامت بلوچ های ایرانی در زنگبار و فرضیه اصلی نیز چگونگی ارتباط مردمان بلوچ با بومیان زنگبار و مقبولیت عمومی آنان است. چارچوب مقاله بر مبنای نقش مؤثر مهاجران ایرانی در توسعه فرهنگ و تمدن ایران است و نتایج سیاسی- فرهنگی حاصل از استقرار بلوچ ها در زنگبار متغیرهای پژوهش قلمداد می شوند. در این مقاله با بهره گیری از روش تحلیل و توصیف تلاش شده است عوامل اصلی کنشگر بر فرایند مهاجرت و سکونت ایرانیان بلوچ در زنگبار بررسی شوند.
نارضایتی از متحدالشکل نمودن لباس بر اساس اسناد عرایض مجلس شورای ملی ( مجلس ششم تا هشتم تقنینیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ازآنجایی که بخش مهمی از عکس العمل هایی که در مخالفت و اعتراض به تحولات مختلف جامعه شکل گرفته، در اسناد عرایض انعکاس یافته است؛ براین اساس هدف پژوهش حاضر این است تا به بررسی علل نارضایتی از اجرای قانون متحدالشکل نمودن لباس، مصوب مجلس هفتم، بپردازد و همچنین پاسخ این سؤال را دریابد که تأثیر اجرای آن بر افراد و گروه هایی که از اجرای این قانون متأثر شده بودند و اعتراضات و شکایات خود را به مجلس شورای ملی ارسال کردند چه بوده است؟ روش/ رویکرد پژوهش: این پژوهش با اتکا بر اسناد عرایض مجلس شورای ملی طی دورة ششم تا هشتم قانون گذاری (1305-1311ش) و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. تعدادی از دیگر منابع کتابخانه ای و اسنادی نیز به اقتضای موضوعات طرح شده مورداستفاده قرارگرفته اند. یافته ها و نتیجه گیری: آنچه از بررسی این اسناد حاصل شد این است که اقدام دولت در اجرای قانون اتحاد لباس موجب دغدغة خاطر عارضان شده بود. علت نگرانی و نارضایتی آنان بیش از همه به دلیل مخدوش شدن امنیت شغلی و از دست دادن کسب وکار و راه معاششان و درموردِ برخی از افراد و گروه ها مخدوش شدن هویت و باورهای اعتقادی و نیز منزلت اجتماعی آن ها بود.
واکاوی جایگاه خواجه اتابک علاءالدین و اتابک قطب الدین محمد در کرمانِ گذشته و حال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با حاکمیت سلاجقه کرمان (583-433ه.ق) به مانند سلاجقه بزرگ، دیوان هایی مانند دیوان وزارت، دیوان استیفا، دیوان انشا و مناصب دیگری همچون اتابکی و دادبگی وجود داشت. اتابک علاءالدین بوزقش و پسرش اتابک قطب الدین محمد، دوتن از اتابکان سلجوقی کرمان هستند که به رغم نقش بسیار مؤثر و کارآمدشان در برهه هایی از تاریخ کرمان، کمتر مورد عنایت محقّقان قرار گرفته و بسیاری از زوایای زندگی آنان در هاله ای از ابهام قرار دارد. از همین رو نوشتار حاضر بر آن است تا با روش تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحقیق میدانی(بررسی مقبره ءخواجه اتابک)، در گام نخست به معرفی این دو اتابک و خدمات سیاسی- فرهنگی آنها پرداخته، در دومین گام، وضعیت امروزی مقبره آنان را یادآور شود. نتیجه آنکه اگرچه این دو اتابک، روزگاری اقتدار داشته و منشأ خدمات فراوانی در کرمان دیروز بوده اند اما در میان کرمانیان امروز نه تنها نامی از آنان برده نمی شود، بلکه مقبره آنان نیز با بی مهری تمام در گوشه یکی از محله های قدیمی کرمان، رها شده است.
نقش عوامل اجتماعی- فرهنگی در گسترش طب نوین در ایران عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر قاجار عصر تحول علم طب در ایران است. به منظور درک و شناخت عوامل مؤثر بر این تحول، این پژوهش به روش کتابخانه ای و به شیوه ی توصیفی-تحلیلی عوامل اجتماعی-فرهنگی را مدنظر قرار داده و پرسشی را مطرح نموده است: کدامین عوامل اجتماعی- فرهنگی در تحول طب نوین در ایران عصر قاجار نقش داشته اند؟ با این فرض که عوامل اجتماعی-فرهنگی در تحول، رواج و گسترش طب مدرن دخالت داشته اند، مجموعه ای از عوامل مانند اعتقاد به برتری نحوه ی آموزش نوین، رسوخ تفکر برتری طب مدرن، سهل گیری در برخی مسائل اجتماعی-فرهنگی در کنار عواملی همچو رقابت و برابری نمودن مردم در مراجعه به پزشک خارجی، به رخ کشیدن دارایی و قدرت مورد کنکاش قرار گرفت. برآیند تحقیق ضمن تأیید فرضیه نشان داد که هرکدام از عوامل اجتماعی-فرهنگی در کنار هم و به اندازه ی نیروی خود مؤثر بوده اند.
حفاظت و میراث فرهنگی از منظر فرهنگ، رویکردی نقادانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی- فرهنگی در طول تاریخ خود از منظرهای مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. گاه از نگاه هنری، گاهی علمی، و گاهی نیز فرهنگی. برخی از متفکرین حفاظتی که بر اهمیت بستر فرهنگی برای حفاظت تاکید دارند مسائل حفاظتی را نیز به همین بستر ارجاع می دهند. متاسفانه ایشان دارای دیدگاه منسجمی نیستند و آرای پراکنده ای را درباب مسائل مختلف حفاظتی مطرح کرده اند. آرایی که غالبا در تقابل با اندیشه های علم گرا و کلی نگر پیشینیان قرار دارد. این مقاله با بررسی آرای پراکنده ایشان در کنار هم و تحلیل مبانی فکری آنها سعی دارد تا نشان دهد که حفاظت از منظر فرهنگ گرایان چیست و چه معیارهایی برای تعیین ارزش آثار حفاظتی وجود دارد. همچنین نشان خواهد داد که مبانی رویکرد موزه محور در حفاظت چیست و چگونه در تقابل با دیدگاه فرهنگ گرایان قرار دارد. بدین منظور اجمالا کلیت دیدگاه های هنری و علمی را نیز مطرح کرده، در انتها قیاسی را میان این سه دیدگاه برقرار می دارد تا تفاوت ها و اشتراکات این رویکردها روشن تر گردد.
جلوه های تمدنی در مناظره امام رضا (ع) و جاثلیق در موضوع نبوت و بر مبنای مربع ایدئولوژیک ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان حاصل تعامل کنش های زبانی و غیرزبانی، اندیشگانی، فرهنگی و تعامل یا تقابل ایدئولوژی ها است که لایه های درونی در متن را تحلیل تا به معناهای عمیق آن دست یابد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان بر پایه برجسته سازی و حاشیه رانی ایدئولوژیک ون دایک، به تحلیل مناظره امام رضا(ع) و جاثلیق در اثبات نبوت پیامبر(ص) می پردازد. امام(ع) در انتخاب واژگان از کلماتی استفاده کرده که بار معنایی عمیقی دارند، و از دلالت های زبانی برای انتقال معنا استفاده نموده، لذا انتخاب و چینش کلمات و انواع تأکید ها و مطلع و مقصد کلمات می تواند در برجسته سازی مفاهیم اصلی که مورد نظر امام (ع) بود، نقش بسزایی را ایفا نماید، و با استفاده از استفهامی که باعث تردید یا زیر سؤال بردن اعتقادات طرف مقابل می شود، به حاشیه رانی گفتمان وی بپردازد.
کتیبه های مدارس عصر صفویه به مثابه رسانه های نمادین هنر شیعی نمونه موردی: مسجد مدرسه چهارباغ اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد مدرسه چهارباغ به عنوان گنجینه ای از هنر کتیبه نگاری اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. بر این اساس پژوهش حاضر تلاش دارد به تبیین جایگاه کتیبه های این بنا به عنوان رسانه هایی نمادین بپردازد تا زمینه پاسخ به این پرسش اصلی که مهم ترین پیام های نمادین بازتاب یافته در کتیبه های مسجد مدرسه چهارباغ ضمن تبیین نحوه انتقال پیام ها چیست؟ فراهم آید. پژوهش حاضر از حیث روش توصیفی تحلیلی است. یافته اندوزی به شیوه میدانی و کتابخانه ای صورت پذیرفته است و تجزیه و تحلیل یافته ها کیفی است. نتایج پژوهش حاضر گویای آن است که مهمترین و بیشترین پیام هایی که از تعامل مذهب تشیع، مبانی اعتقادی و سیاست مذهبی حاکم در عصر صفویه، بر اساس سیری منظم از طریق این رسانه های نمادین هنر شیعی به مخاطبان انتقال می یابد، شامل بیان فضیلت، جانشینی (خلافت)، امامت و اشاره به ویژگی های برتر حضرت علی × ، مدح و ستایش و الگوسازی از شخصیت امام علی × به عنوان مبنای اعتقادی هنر شیعی و اساس سیاست مذهبی رایج است.
تأثیر فرهنگ بر زیبایی شناسی در تاریخ هنرهای صناعی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم ما از زیبایی ریشه های فرهنگی دارد. فرهنگ و بازنمودهای فرهنگی، ملاک های زیبایی را برای ما درطولِ تاریخ تبیین و تعریف می کند. بخش مهمی از ادراک زیبایی یعنی ادراک معنا، نشان ها و نمادها علاه بر آن که در زیبایی شناسی واجد اهمیت خاص است، مشخص کنندة خصوصیات و چگونگی ارتباط مردم با هنرهای صناعی نیز هست. هنرهای صناعی بخشی یکپارچه از میراث فرهنگی به شمار می روند و در بررسی زیبایی شناسانه میراث فرهنگی در هنرهای صناعی همواره یک طرف رابطه را مردم تشکیل می دهند. در اینجا سؤال اصلی این است که مردم در ارتباط با هنرهای فرهنگی، زیبایی را چگونه ارزیابی می کنند یا چگونه هنری را زیبا می دانند؟ متغیرهای تأثیرگذار بر درک زیبایی شناسی هنرهای صناعی از دیدگاه مخاطب چیست؟ هنرهای صناعی بخش جدایی ناپذیر زندگی روزمره اند و به زندگی و محیط فردی و اجتماعی شکل می دهند. مفهوم لذت ناشی از زیبایی در انسان سنتی از راه استفاده و کاربرد هنرهای صناعی در زندگی پدید می آمده است و ما نمی توانیم این لذت را با لذت ناشی از هنر جدید مقایسه کرده و در یک عرض قرار دهیم. آثار هنری جدید که در امتداد سنت هنری گذشته تولید می شوند با یادآوری حس لذت از وجود خاطره زمانی و مکانی گذشته، معنا می یابند. ولی در بسیاری از موارد این یادآوری ها به علت قطع در تکرار و استمرار، نیاز به تعلیل سازی دارد. در این پژوهش سعی است به معیارهای فرهنگی مشترک برای لمس و درک زیبایی در هنرهای صناعی ایران پرداخته شود و این هدف، با توجه به تعریف فرهنگ و کارکردهای زیبایی شناسی هنرهای صناعی دست یافتنی است. شده
جغرافیای تاریخی شهر دوین و جایگاه آن در مناسبات ایران و بیزانس در روزگار ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی جغرافیای تاریخی شهرهایی که در دوره هایی از تاریخ، اهمیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و مذهبی ویژه ای داشته اند، باعث می شود که تحلیل و تعلیل دقیق تری از رویدادهای آن دوران صورت گیرد. از جمله این شهرها بایستی به شهر مرزی دوین اشاره کرد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ گرچه قدمت این شهر به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد، اما رشد و گسترش آن به اواسط قرن چهارم میلادی باز می گردد. به صورتی که در همین زمان جایگزین پایتخت قبلی ارمنستان یعنی آرتاشات شد و پس از انقراض سلسه اشکانیان ارمنستان، به عنوان مرزبان نشین انتخاب گردید. در واقع این پژوهش در پی آن است تا به موقعیت جغرافیایی این شهر پرداخته و به چرایی اهمیت آن در دایره رقابت های ایران و بیزانس بپردازد. برای نیل به این هدف تلاش شده است از شیوه پژوهش های تاریخی (توصیفی تحلیلی) و بر اساس شواهد موجود و نظریات پژوهشگران، استفاده شود. یافته های این پژوهش حاکی از این است که اهمیت سیاسی- نظامی، اقتصادی- تجاری و مذهبی این شهر، برخاسته از موقعیت ژئوپلیتکی آن بود؛ چنان که تصرف این شهر توسط ایران و بیزانس به منزله تسلط بر مناطق بین النهرین و مناطق ساحلی دریای سیاه به شمار می رفت و از این مناطق می توانستند به راحتی مرکز حکومت یکدیگر را مورد تهدید قرار دهند. از لحاظ اقتصادی و مذهبی نیز به عنوان یکی از مراکزی بود که تبادلات تجاری دو کشور در آنجا صورت می گرفت و در مواقع خاص شوراهای دینی در آنجا تشکیل می شد.
شناسایی آسیب ها و عوامل مخرب نقشه های قدیمی قالی دو منطقه کرمان و اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های قالی یکی از مهم ترین آثار مربوط به فرهنگ و تمدن ایرانی به شمار می روند و ازنظر تاریخی، هنری، علمی، اقتصادی و مذهبی دارای ارزش هستند. این آثار در طول زمان، دراثر عوامل مخرب مختلف، دستخوش تغییر می شوند. هدف: این پژوهش با هدف شناسایی آسیب ها، عوامل مخرب و ساختار نقشه های قدیمی قالی دو منطقه کرمان و اصفهان انجام شده است. روش پژوهش: روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و روش یافته اندوزی، کتابخانه ای، میدانی و آزمایشگاهی است. ارزیابی ها و آزمایش ها، با استفاده از آزمایش SEM/EDX و مطالعات میکروسکوپی برای شناسایی آسیب ها انجام شده است. یافته ها و نتایج: پرکننده ها و پوشاننده های کاغذ نقشه های دو منطقه اصفهان و کرمان با نسبت های مختلف عبارت اند از: کائولین، سولفات کلسیم و سیلیکات منیزیم. رنگ دانه های به کاررفته در نقشه های دو منطقه عبارت اند از: کربناتِ قلیاییِ سرب (سفیدسرب)، سینکا (سفیدروی) ، تترا اکسید سرب (سُرَنج)، اکسید کروم (سبز مات)، کرومات سرب (زردکروم) و اکسید آهن (اُخرا). آسیب های مکانیکی وارده انسانی عاملی مهم در تخریب نقشه های قالی به ویژه در منطقه کرمان است. نحوه و میزان تخریب نقشه قالی تابع روش ساخت نقشه است. استفاده از تکیه گاه های پشتیبان تخته ای، فیبری و مقوایی و همچنین روغن جلای رایج به هیچ وجه مناسب نیست. برای وضعیت مطلوب و بهینه، استفاده از تکیه گاه پشتیبان مقوایی سخت و محکم و بدون اسید و یک لایه ورنی (پوشش محافظ) با ویژگی حفاظتی مناسب و بدون هیچ گونه تأثیر سوء بر روی نقشه های قالی توصیه می شود.
چرا تاریخچه باستان شناسی اهمیت دارد؟ پاسخی به «Mees» By Gabriel Moshenska
حوزههای تخصصی:
مقدمه مترجم: گابریل موشنسکا تحصیلات خود را در رشته ی باستان شناسی تا دوره ی دکتری (ph.D) در دانشگاه UCL لندن ادامه داده است. وی بیشتر در زمینه های باستان شناسی، انسان شناسی، تاریخ جنگ های مدرن، باستان-شناسی عمومی و همچنین در زمینه ی باستان شناسی جامعه شناختی با تعدادی از مدارس و طرح های میراث جامعه در لندن همکاری می کند. وی متعهد به یک رویکرد قابل دسترس و دموکراتیک برای مطالعه گذشته است که توانایی و امکان یافتن گروه ها یا افراد علاقه مند به انجام باستان شناسی را دارد. همچنین به پژوهش در زمینه ی تاریخ و فلسفه باستان شناسی نیز پرداخته است. وی در این تحقیقات به ارائه یک زمینه ی تاریخی برای توسعه باستان شناسی عمومی در بریتانیا طی 200 سال گذشته پرداخته است. این تحقیق برای بررسی روابط عامه پسند با فرایندهای باستان شناسی و مواد از قرن 19 میلادی تا قرن بیست ویکم در حفاری ها تمرکز خواهد کرد. هدف وسیع وی در این تحقیقات این بود که توسعه باستان شناسی عمومی را در رابطه با تغییر دیدگاه های شاهد و مخاطبان در تاریخ علوم طبیعی پیدا کند. بحث اصلی مقاله تاریخچه باستان شناسی او در مورد اهمیت و نقش تاریخچه ی باستان شناسی برای باستان-شناسان و دیگران است. گابریل موشنسکا بر این اعتقاد دارد که با توجه به مطالعات صورت گرفته در چند دهه-ی اخیر توسط باستان شناسان در مورد تاریخچه باستان شناسی، یک پیشرفت در این گونه تحقیقات روی داده است. بنابراین نویسنده در این مقاله بحث اصلی خود را در ارتباط با جایگاه تاریخچه باستان شناسی و بحث این مسئله که چرا باستان شناسان باید به یک دوره و عصر خاصی علاقه و تخصص داشته باشند و به آن گرایش علاقه داشته باشند و همچنین این که چرا باید باستان شناسی برای ما اهمیت داشته باشد، به پیش می برد.