فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲۸٬۲۰۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
275 - 296
حوزههای تخصصی:
حکومت قراختاییان کرمان حدود سال 619ه.ق و به همّت بُراقِ حاجب، بنیانگذاری شد؛ حکومتی که پس از وی نیز در میان جانشینان او باقی ماند و تا سال 704ه.ق تداوم یافت. مطالعه حکومتِ محلّی قراختاییانِ کرمان این نکته را آشکار ساخت که درباره چگونگیِ شکل گیریِ حکومتِ مذکور و وقایع سیاسی دوران حاکمیت آنها مطالبی بیان شده است، اما در برخی از حوزه ها، همچون وضعیت اداری و دیوانسالاری قراختاییان، به ویژه اقداماتِ وزرای آنها، فقرِ پژوهش احساس می شود. از همین رو، نوشتارِ حاضر با بهره گیری از روش پژوهش تاریخی با رویکرد تحلیلی بر آن است تا با ژرف اندیشی در دیوانسالاری این حکومت، وضعیت نهادِ وزارت آن را بررسی کند و ضمن معرفی وزرای نسبتاً گمنام حکومت قراختاییان کرمان، نقش و جایگاهشان را در ساختار سیاسی و شاکله قدرت این حکومت مشخص سازد. یافته های پژوهش نشان داد که اولاً همزمان با حکومت قراختاییان بر کرمان در بیشتر مواقع، از وزارتِ همزمانِ چند وزیر استفاده می شد و این موضوع از آن روی مهم است که پیشتر از قدرت گیریِ ایلخانانِ مغول در ایران، قراختاییان از این شیوه از وزارت بهره می بردند. ثانیاً وزیرانِ دوره قراختایی پس از حاکم، از بالاترین اقتدار برخوردار بودند و امور بسیار مهمی بر عهده آنان بود، اما چالش های میان آنان با حاکمان قراختایی از یک سو و نگرانی از قدرت فراوان آن ها و بحث مصادره اموالشان از سوی دیگر، موجبِ سستی و ناپایداری پایه های منصب آنان را فراهم می نمود.
بُرده پیامبر(ص) و روایت های گوناگون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره «بُرده» یا «ردای» منسوب به پیامبر(ص) به عنوان یکی از نشانه های خلفای اموی و عباسی، در هنگام بیعت یا مناسبت های دیگر، ادعاشده که از طریق کعب بن زهیر به دست معاویه و دیگر خلفای اموی و سپس خلفای عباسی رسیده و تا پایان خلافت عباسی در بغداد و سپس در مصر و ازآن پس در میان عثمانی ها و تا به امروز برجای مانده است. اگرچه درباره شهرت و اهمیت بُرده اتفاق نظر وجود دارد، اما در خصوص خاستگاه و سرگذشت آن در دوره های مختلف، اختلاف و پرسش های فراوانی مطرح شده است. بااین همه شماری از متون تاریخی و به تبع از آن شماری از پژوهش های معاصر، روایت یادشده را به عنوان گزاره تاریخی پذیرفتنی تلقی کرده اند. بنابراین در این مقاله، به شیوه توصیفی و تحلیلی و مبتنی بر گردآوری داده های متون تاریخی به روش اسنادی و رویکرد انتقادی به پژوهش های مرتبط انجام شده و به این پرسش می پردازد که گزاره تاریخی یادشده درباره بُرده منسوب به پیامبر(ص) با در نظر گرفتن محتوای متون تاریخی تا چه اندازه معتبر و مورد وثوق است؟ این پژوهش نشان می دهد که روایت یادشده در متون تاریخی متقدم نیامده و پیاپی درباره خاستگاه و در دسترس بودن آن، اختلاف نظر مطرح شده است اما به دلیل نیاز ضروری دستگاه خلافت به آن، همواره خبر در دسترس بودن و اصیل بودن آن رواج یافته و ازاین رو بازتاب آن در متون تاریخی دیده می شود و در پی آن، پژوهشگران معاصر نیز بدون تأمل درباره آن، روایت یادشده را پذیرفته اند.
تاملی بر راهبردهای مسلمین در جنگ نهاوند (21 ه .ق) و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
101 - 123
حوزههای تخصصی:
فتوحات اسلامی در ایران طی نبردهای متعددی چون قادسیه (14 ق)، جلولاء (16 ق)و نهاوند (21ق) زمینه سیطره اعراب مسلمان براین سرزمین را فراهم ساخت. این فتوحات به سبب آنکه موجد تحولات بنیادین گردید و دگرگونی های دینی، سیاسی، اجتماعی و غیره را به وجود آورد؛ اهمیت وجایگاه خاصی دارد. دراین میان، تاثیرات عمیق جنگ نهاوند در منظومه فتوحات اسلامی، باعث شده نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی علل وقوع جنگ، راهبردها و عواملی که موجب پیروزی مسلمانان در این جنگ سرنوشت ساز گردید ونیز پیامدهای آن را به عنوان دغدغه اصلی پژوهش مورد بررسی قراردهد. مطابق با یافته های تحقیق، گذشته از انگیزه های دینی، مواردی چون ساختار فرماندهی ، برنامه ریزی های دقیق جنگی وبهره گیری مؤثر ازعناصر روانی وتهییج کننده از جمله راهبردهای مهم مسلمانان در جنگ نهاوند بوده و امکان دستیابی به اهداف سیاسی، نظامی وغیره آن را نیز فراهم ساخته است.
«تجربه زیسته» در مدیریت باستان شناسی ایران با دیدگاه پدیدارشناسانه بر «اسناد اداری» میراث فرهنگی کشور، بررسی موردی: سید محمدتقی مصطفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
91 - 130
حوزههای تخصصی:
محتوای نوشتارهای اداری را از دیدگاه پدیدارشناختی و طبق مفاد ناظر بر موضوعِ طرح شده و بنابه جایگاه نویسنده و موضعِ مخاطب و از لحاظ هدف و تأثیر متنِ نگاشته شده می توان در موارد متناسب مرجع مستقیم یا سندِ مکمل برای شناخت دوره ها، کنشگران، رویدادها یا روند تحولی دستگاه ها یا نهادهای آموزشی و پژوهشی قرار داد. گذشت زمان و تاریخی شدنِ آنچه، آنکس، آن پدیده یا زمینه ای که امروزه دست مایه یا مسئله ای برای بازنگری، تحلیل و ارزیابی های موردی شده به استناد اسناد اداری مجال بسطِ دقیق ترِ مضمون، توضیحِ مستندتر موضوع، تفسیرِ جامع تر داده و توسعه دامنه نتیجه را می یابد. از طرفی، بررسیِ متن شناختی مکتوب های اداری از وجود گونه ها، رده ها و درون مایه های نگارشی گوناگونی حکایت دارد که بر مبنای تناوب و بسامد نام ها، تفاوت و چندگانگی کارها، تنوع نسبت ها و پیوندها و شناسایی روابط بینامتنی میان شان امکان گزینش و شرح آنها را به دست آورده و به نتایج یا مصداق هایی می رسیم که در منابع پیش تر موجود خبری از آنها نبوده یا کم و ناقص یا در حدِ رد و نشانه باقی مانده است. همچنین، وجود مدارک ترسیمی یا تصویری در خلال و به اقتضای برخی نوشته های اداری، گستره و غنای مفهومی جستارهای امروز را از نظر تفصیل و تنقیح گفتار یا نوشتار می افزاید. این مقاله برای اولین بار با نگاه پدیدارشناسانه بر زندگی حرفه ای سید محمدتقی مصطفوی -از پیشگامان و تأثیرگذاران تاریخ باستان شناسی ایران و اداره و راهبری آن- براساس بازیابی های تفسیریِ نمونه هایی از اسناد اداری مرتبط و منابع موجود به «تجربه زیسته» یا توضیحِ کنش ها، روش ها و برایندهایی می پردازد که بازسازیِ تأویل گرایانه نقش، جایگاه، تأثیر و دستاوردهای مدیریتیِ فرد مورد بحث را با داده هایی مستند و متفاوت با آنچه تاکنون درباره اش منتشرشده، در پی خواهد داشت تا بدینسان مدارک و تبیین های نو، تکمیل دانسته های پیشین و اصلاح برخی موارد مبهم را باعث شود و راهبردی برای بازشناسی های موردی بعدی نیز فراهم آید.
محورشناسی تحلیلی سخنان جناب جعفر بن ابی طالب (ع) در مجلس نجاشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
153 - 180
حوزههای تخصصی:
جعفر بن ابی طالب(م.8ق) در قضیه هجرت مسلمانان به حبشه به عنوان سفیر پیامبر اسلام ایفای نقش کرده بود. در فرازی از این هجرت، ماجرای نوع مواجهه ایشان با نجاشی و نمایندگان قریش و مناظره ای که بین او با حاکم حبشه رخ داد، جلوه خاصی داشته است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی و تحلیلی و بر اساس تحلیل متن پرداخته می شود به دنبال پاسخ به این پرسش است که: محورهای سخنان جناب جعفر بن ابی طالب در مجلس نجاشی چیست؟؛ و تحلیل آنها چگونه می باشد؟! در بررسی های انجام شده مشخص گردید: در جهت پیشینه عام این موضوع، به مقدار لازم تالیف شده است اما تا کنون محققی به صورت تحلیلی، به شناسائی و بررسی محورهای سخنان جناب جعفر (ع) در این مجلس نپرداخته است؛ پس، انجام چنین تحقیقی، ضرورت دارد تا در پرتو آن، ابعاد مختلف شخصیت سیاسی و دینی ایشان نمایان شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این مواجهه، جعفر (ع) با اعتماد به نفسی ستئودنی، سخنانش را مطرح کرده و به مواردی نظیر : بیان ویژگی ها و خصائص پیامبر (ص)، گونه های دعوت آن حضرت، وظایف مومنان در برابر دعوت آن بزرگوار پرداخته است. وی از لحاظ روانشناسی؛ رفتاری هوشمندانه داشته و در این مناظره ضمن ترسیم عملکرد و رفتار خشن و غیرانسانیِ قریش، آنان را در موضع متهم نشانده و با تقدیر از عملکرد نجاشی، نقشه های نمایندگان اعزامی کفار را خنثی کرد. مناظره نفس گیر جعفر (ع) با نجاشی، پیامدهای مثبتی نیز داشته است از جمله؛ اثبات حقانیت اسلام، تحقیر و شکست نمایندگان قریش، اسلام آوردن پادشاه وقت حبشه و تعدادی از مردم آن و انتشار دین مبین اسلام در این سرزمین.
تاریخ نگار ی ادبیات آذربایجانی و مشکلات مربوط به آن جنبش ها ی ادبی آذربایجان در دوره ی شورو ی
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن بحث و بررسی ادبیات آذربایجان در میان آذربایجانیان شمال ارس به نقش اولیه و برجسته چمن زمینلی و فریدون بئی کوچرلی اشاره می کند. در ادامه مقاله به اوضاع ادبی آذربایجان تحت حاکمیت بلشویکها اشاراتی کرده و تغییرات پس از مرگ باقیروف را بیان می کند. آثار حسین جاوید، مجله فیوضات و جعفر جبارلی اشاره کرده و به پیشرفت سریع ادبیات آذربایجان پس از استقلال نیز تاکید می نماید.
بررسی پدیده تکدی در دوره ناصری؛ نمونه موردی ولایت گروس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
38 - 63
حوزههای تخصصی:
هدف: تکدی به عنوان یکی از تجلیات شایع فقر، ناشی از نابه سامانی های اقتصادی و اجتماعی است. این پدیده در دوره قاجار پیامدهای گسترده اجتماعی دَرپی داشت. در پژوهش حاضر براساس گزارش دولتی مهمی از دوره ناصری درباره گروه متکدیان در ولایت گروس، درصددیم تا پدیده تکدی و تحلیل ویژگی های گروه متکدیان (جنسیت، سن، شیوه های رفتاری) را بررسی کنیم و شماری از علل روی آوری دسته های متکدیان به این رویه را بازشناسی کنیم.روش / رویکرد: در این پژوهش برای شناسایی اطلاعات و تحلیل و پردازش آن در قالب مقوله های مربوط به این پدیده از شیوه تحلیل مضمون برپایه منابع کتاب خانه ای و اسناد بهره بردیم. پرسش محوری این پژوهش به وضعیت پدیده تکدی و ویژگی های گروه متکدیان در ولایت گروس مربوط است.یافته ها: تکدی در ولایت گروس در سنین مختلف وجود داشت. جامعه 36درصدی زنان متکدی نشانه شکنندگی خانواده های فرودستان دربرابر عامل فقر و روی آوری به تکدی است. ازسوی دیگر اقدام کارگزار دولت در تهیه و ارسال گزارش رسمی -که مستلزم جمع آوری اطلاعات متکدیان بوده است- نشان دهنده تعداد قابل توجه این گروه و دغدغه های حکومت محلی و شاید دولت مرکزی درباره آثار اجتماعی این امر (ازجمله اختلال در نظم و امنیت) بوده و به احتمال به چاره اندیشی دراین باره معطوف بوده است. البته برنامه خاصی از مقابله با تکدی و یا سامان دهی متکدیان در این ولایت در دست نیست.
به کارگیری نانوذرات برای حفظ اصالت ساختار، رنگ و ظاهر کاغذهای تاریخی اسیدزدایی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
160 - 187
حوزههای تخصصی:
کاغذهای تاریخی به عنوان مهم ترین و اصیل ترین آثار باقی مانده از دوره های گذشته، اهمیتی ویژه در مطالعات و پژوهش های تاریخی دارند. به دلیل باارزش بودن و منحصربه فردبودن آثار تاریخی، استفاده از فناوری های نوین در حوزه میراث فرهنگی به ویژه فناوری نانو حساسیت زیادی دارد و نگرانی ها و پرسش هایی را درزمینه اثرات مستقیم و جانبی این روش ها بر روی آثار مطرح می کند.هدف: بررسی حفظِ اصالتِ مواد و مصالح، و رنگ و فرم و شکل آن ها در مداخلات اسیدزدایی با نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، نسبت به اسیدزدایی با هیدروکسید کلسیم در آب و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش ازنظر نتایج کاربردی است. اطلاعات پژوهش به صورت کتاب خانه ای و میدانی جمع آوری شده و پژوهش به صورت آزمایشگاهی انجام شده است. ابتدا نمونه های کاغذ واتمن و کاغذ تاریخی اسیدی انتخاب شدند. سه محلول اسیدزُدای هیدروکسید کلسیم در آب، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول با غلظت ppm ۱۰۰۰ (٪1/0) تهیه و نمونه ها اسیدزدایی شدند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج آزمایش ها نشان می دهد که حفظ اصالت کاغذهای تاریخی با روش اسیدزدایی با محلول نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول از روش محلول هیدروکسید کلسیم در آب و روش محلول هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول مؤثرتر و کاراتر است.شایان ذکر است که محلول هیدروکسید کلسیم از پرکاربردترین اسیدزداهای کاغذهای تاریخی است؛ ولی تاکنون هم زمان در سه حالت هیدروکسید کلسیم در آب (هیدروکسید کلسیم در حلال آب)، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (نانوهیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (هیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) بررسی نشده بود.
روسپی گری زنان در شهر تهران از عهد قاجار تا پایان دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۱
85 - 126
حوزههای تخصصی:
مقاله پیشِ رو با تمرکز بر روسپی گری زنان در شهر تهران درصدد پاسخ به دو سؤال زیر است: ۱-وضعیت زنان روسپی در بازه زمانی دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی چگونه بوده است؟ ۲-مواجهه حکومت با آن ها در این دوران چگونه بود؟ بررسی تغییرات کمی و کیفی وضعیت زنان روسپی و نوع مواجهه حکومت با معضل روسپی گری در دوره قاجار و پهلوی با استفاده از روش تطبیقی انجام شده است؛ یافته های پژوهش نشان می دهد که روسپیان در این دو دوره با توجه به خاستگاه اجتماعی، سن و علل روسپی گری وضعیت مشابهی داشت اند، اما با توجه به مدرنیزاسیون جامعه در دوره پهلوی روسپی گری به صورت پدیده ای بیشتر شهری، ساختارمند، متنوع تر و از نظر کمی با درصد کمتری بروز یافته است. سیاست حکومت ها در مواجهه با این پدیده نیز چندگانه و متناقض بوده است؛ علی رغم مشابهت در استفاده های مالی و سیاسی حکومت ها از روسپیان و مجازات های کیفری آنان، در دوره رضاشاه تلاش هایی برای کنترل و ساماندهی این پدیده از طریق اسکان روسپیان و اعمال قوانین بهداشتی صورت گرفت و در دوره محمدرضاشاه رویکرد به روسپی گری به تدریج از برخورد کیفری تا حدی به برخورد اجتماعی تغییر یافت و اقداماتی برای حمایت از زنان روسپی و بازگشت آن ها به جامعه انجام شد. به رغم تلاش های صورت گرفته، حکومت ها در کنترل و پیشگیری این معضل توفیق چندانی نداشته و عوامل کلان ساختاری و نگرش های پدرسالارانه و مردسالارانه در جامعه نقش مهمی در تداوم روسپی گری داشته اند.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
خوانش معانی و مفاهیم چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۳۸۵-۳۵۵
حوزههای تخصصی:
استان لرستان در طول تاریخ به عنوان یکی از مسیرهای اصلی اتصال پایتخت ها و شهرهای مهم ایران عمل کرده است. نیاز به ایجاد ارتباطات سریع و پایدار میان این مناطق، باوجود رودهای خروشان و دره های عمیق، ساخت پل های بزرگی را ضروری ساخته است. این پل ها که به عنوان عناصری طبیعی و تعامل پذیر با انسان شناخته می شوند، طی دوره های مختلف در محدوده جغرافیایی زاگرس مرکزی لرستان ساخته شده اند. هدف از احداث این سازه ها، برقراری ارتباط با تمدن های بزرگ و تحقق جنبه های گوناگون حقوق بشر، شامل: روابط مذهبی، قومی، اقتصادی و فرهنگی، و هم چنین ایجاد رفاه، امنیت و تسهیل زندگی در مناطق سخت گذر کوهستانی بوده است؛ به همین دلیل، این پل ها می توانند بازتاب دهنده مفاهیم مرتبط با منظر فرهنگی باشند. بررسی این پل ها و مناظر فرهنگی مرتبط با آن ها می تواند علاوه بر حفاظت از خود پل ها، به شناسایی و صیانت از اجزای تشکیل دهنده این مناظر فرهنگی کمک شایانی کند. از سوی دیگر، گام نخست و اساسی در این مسیر، شناسایی دقیق چالش هایی است که تاکنون شناسایی یا طبقه بندی نشده اند؛ از این منظر، هدف اصلی این پژوهش، بررسی چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان با استفاده از تحلیل و بررسی اسناد و مدارک مرتبط با این حوزه است. برهمین اساس، پرسش های پیشِ رو مطرح می شوند؛ عوامل به وجودآورنده چالش های حفاظت از منظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان کدامند؟ چگونه می توان به ساختاری دسته بندی و طبقه بندی شده از چالش های حفاظت از مناظر فرهنگی پل های تاریخی لرستان دست پیدا کرد؟ در این پژوهش، گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی، روی پل های تاریخی ارزشمند رودخانه کشکان انجام گرفته و در ادامه خوانشِ مفاهیمِ چالش ها و زیرمجموعه های آن ها ازطریق تجزیه وتحلیل به روش پژوهش تحقیق کیفی انجام گرفته است. تحلیل داده ها از طریق عملیات کدگذاری در سه سطح انجام و درنهایت چالش ها و زیرچالش های مرتبط با آن در شش دسته کلی با توجه ویژگی ها و شاخصه های نمونه های مطالعاتی دسته بندی شدند.
تأمین آبِ شهر ساسانی-اسلامی گُندی شاپور از قنات های رودخانه ای شهر دزفول؛ طرح یک فرضیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
171 - 195
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش مهمی در رونق اقتصادی و آبادانی در دوره ساسانی داشته است، ساسانیان با ساخت سازه های آبی متناسب با چشم انداز محیطی منطقه و وضع قوانین جهت بهره برداری آب، بستر لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردند. وجود رودخانه های دائمی هم چون دز و کرخه در خوزستان، شرایط را مهیا کرد تا افزون بر تأمین آب موردنیاز استقرار گاه های منطقه، با ساخت سازه هایی هم چون پُل بند، کانال، قنات و دیگر سازه های آبی بتوانند کمبود آب آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی دیگر مناطق دور از رودها را که خاک حاصل خیز داشتند، فراهم کنند. در این زمینه تأمین آب شهر و زمین های کشاورزی گُندی شاپور با فاصله 15کیلومتری از رود دز، ازطریق اندام های آبی متعددی انجام شد؛ در این میان، قنات های رودخانه ای، نقش اساسی در انتقال آب مطمئن رودخانه دز به این شهر و زمین های کشاورزی آن داشته است. بررسی های میدانی باستان شناختی نگارندگان، موجب شناسایی سازه های آبی جدیدی ازجمله: پل بند، قنات ها و کانال های وابسته به آن گردید که پیش از این، تنها بخش کوچکی از این آثار شناسایی شده بودند. قرارگرفتن بخش قابل توجهی از این آثار در ضلع شرقی رودخانه دز و امتداد شماری از آن ها تا نزدیکی گُندی شاپور، این فرضیه را که منبع اصلی تأمین آب این شهر، قنات های رودخانه ای بوده، مطرح می کند؛ مسئله ای که در نوشته های تاریخی نیز قابل ردیابی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آب دائمی موردنیاز شهر گُندی شاپور چگونه تأمین می شده و در این بین قنات های رودخانه ای چه جایگاهی داشته و ارتباط فیزیکی قنات ها با شهر چگونه بوده است؟ روش این پژوهش به صورت تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های میدانی و منابع تاریخی است. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان از نقش پُررنگ بهره برداری از قنات برای انتقال آب به گندی شاپور از رودخانه دز در دوره ساسانی داشته؛ هرچند بخشی از قنات های دزفول، به دوره ای متأخرتر از دوره ساسانی و حتی به عصر صفوی قابل انتساب است.
واکاوی ویژگی های معماری قلعه های حاشیه غربی و جنوبی بیابان لوت کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
225 - 257
حوزههای تخصصی:
استان کرمان باوجود برخورداری از آثار فراوان تاریخی، آن طورکه شایسته است مورد پژوهش قرار نگرفته است. یکی از بخش های دورافتاده این منطقه، حاشیه بیابان لوت است که به رغم وجود تعداد زیادی قلعه به جای مانده، تاکنون مطالعه ای جامع درمورد آن صورت نپذیرفته است. در این پژوهش سعی شده با هدف روشن ساختن ویژگی های معماری و علت تعدد قلاع به مطالعه و بررسی آن ها با روش توصی-تحلیلی و استدلال منطقی پرداخته شود. ابزار این پژوهش مطالعات کتابخانه ای و میدانی از 140 قلعه موجود در منطقه بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد تعدد قلاع به دوعامل اقلیمی و امنیتی برمی گردد. آب فراوان و قرارگیری برسر راه های بازرگانی موجب ثروت منطقه شده بود. ازطرفی منابع آب نقطه ای و محدودیت آن ها موجب پراکندگی و ایجاد فاصله بین ساختارهای زیستی و افزایش ناامنی شده بود. براساس منابع تاریخی راهزنان بیابانگرد نیز در منطقه حضور گسترده ای داشته اند. تمامی این عوامل به علاوه فن های مقابله با طوفان های سهمگین شن موجب شده بود تا شهرها و روستاهارا در میانه حصارهای مرتفع بسازند و یا این که در درون و یا پیرامون آن قلعه ای برای استفاده در مواقع ضرورت ایجاد نمایند که این عوامل باعث تعدد قلاع در منطقه مورد بررسی شده است. این امر هم چنین موجب شده اکثریت قلاع منطقه کارکرد مسکونی داشته باشند و در داخل یا پیرامون شهرها و روستاها ساخته شوند و دیگر کارکردها و استقرارها از فراوانی کمتری برخوردار باشند. معماری قلاع و استحکامات دفاعی منطقه نیز، از معماری متداول قلاع فلات مرکزی، به جز در موارد استثنایی، پیروی می کند؛ بدین صورت که اکثر قلاع از هندسه مربع و مستطیل پیروی کرده و در مواردی برگرفته از شرایط اقلیمی و زمینه ای هندسه نامنتظم، ذوزنقه و متوازی الاضلاع شده است. مصالح مورداستفاده بوم آورد و به دلایل سهولت ساخت، سرعت تولید انبوه، هزینه کمتر و استتار، در قلاع دشتی، خشت و چینه و در قلاع کوهستانی، سنگ بوده است. اغلب برج ها در گوشه ها و میانه اضلاع با کارکرد دیدبانی، دفاعی و سازه ای ساخته شده و درمواردی برج هایی در میانه قلعه با کارکرد صرفاً دیدبانی دیده می شود. ساختار دفاعی اغلب قلاع نیز مبتنی بر حصار و برج است و هرچه بر ثروت و جمعیت قلاع مسکونی افزوده می شده تعداد لایه های دفاعی بیشتری ایجاد شده است.
گاهنگاری نسبی محوطه شمس تبریزی خوی بر اساس مجموعه سفالی به دست آمده از کاوش باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
259 - 288
حوزههای تخصصی:
شهرستان خوی به عنوان یکی از حوزه های باستان شناسی ایران، از مهم ترین کانون های حضور جوامع انسانی بوده است که فرآیند شکل گیری جوامع باستانی از ادوار پیش ازتاریخی تا دوران تاریخی و اسلامی در آن کاملاً مشهود و قابل کنکاش است. یکی از محوطه های شاخص این شهرستان، محوطه شمس تبریزی است که در شمال غربی شهر خوی درمیان محله ربط و محله امامزاده قرار دارد و در جبهه جنوبی آن، بنای یادبودی موسوم به «مناره شمس تبریزی» قرار گرفته است. این محوطه در سال 13۹۷ه .ش. با هدف بررسی لایه ها و نهشته های باستان شناختی و آگاهی از وجود دوره های فرهنگی با ایجاد سه گمانه در قسمت های شمالی و شرقی مورد کاوش باستان شناختی قرار گرفت. این پژوهش نتیجه مطالعه داده های سفالین محوطه مذکور است. بر این اساس، پرسش اصلی این پژوهش بدین صورت مطرح می شود؛ با توجه به تنوع گونه های سفالی و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر، گاهنگاری محوطه دربر گیرنده چه دوره های فرهنگی است؟ یافته های این پژوهش، سفال های این محوطه را در دو گروه عمده سفال های لعاب دار (سفال های تک رنگ، چند رنگ، نقاشی روی لعاب، نقاشی زیرلعاب، اسگرافیاتو) و بی لعاب (سفال های قالب زده و معمولی) دسته بندی می کند که براساس گونه شناسی سفالینه ها و تطبیق آن ها با محوطه های دیگر باید گفت محوطه شمس تبریزی خوی استقرارگاهی متعلق به قرون میانی تا متأخر اسلامی است. اوج شکوفایی این محوطه مربوط به سد ه های میانه اسلامی بوده است و هم چنین باید خاطرنشان نمود که گونه های شاخص سفالی، هم سانی های نزدیکی را با دیگر مراکز در شمال غرب و غرب نشان می دهد که این موضوع، نشان از وجود شبکه ارتباطی و فرهنگی گسترده در منطقه بوده است و متون تاریخی و سفرنامه ها این نتیجه گیری را تقویت می کند.
سویی به جز شمال، تحلیلی بر وضعیت انحراف از شمال در بناهای مرتبط با آتش دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
81 - 104
حوزههای تخصصی:
بررسی بناهای مرتبط با آتش در دوره ساسانی مانند آتشکده ها و چهارتاقی ها نشان می دهد که عوامل متعددی برای ساخت این بناها به عنوان مکان مهم انجام مراسم دینی و آئینی درنظر گرفته می شده است و یکی از این عوامل توجه به انحراف از جهت شمال جغرافیایی بوده است؛ در اوستا و متون پهلوی مانند: وندیداد، خرده اوستا، گزیده های زادسپرم، بندهشن، ارداویراف نامه و دیگر متون، جهت شمال دروازه جهنم و جایگاه اهریمن و دیوان دانسته شده است. بر این اساس هدف از پژوهش پیشِ رو با توجه به سکوت اوستا در رابطه با آتشکده ها، روشن ساختن میزان توجه به مسائل دینی، آئینی و اساطیری در هنگام برپا ساختن آتشکده ها است. از این رو، با هدف پاسخ گویی به این پرسش که، آیا می توان انحراف از شمال و ساخته شدن نیایشگاه های مرتبط با آتش در جهات فرعی و قرارگیری عناصر داخلی نیایشگاه ها در جهتی که هنگام انجام مراسم رو به شمال نداشته باشند، را با دلایل دینی و آئینی مرتبط دانست؟ تلاش شده است تا با رویکرد تاریخی-تحلیلی و با استناد به شواهد باستان شناختی و انطباق آن با متون پهلوی و رسوم امروزی زرتشتیان دلایل توجه به انحراف از شمال بررسی گردد. دستاورد مطالعه بناهای مذهبی دوره ساسانی گویای این امر است که با توجه به جایگاه اهریمن و دیوان دانستن جهت شمال در آئین زرتشتی و اساطیر ایرانی، نه تنها در هنگام اجرای مراسم آئینی زرتشتی جایگاه موبدان دارای اهمیت بوده و از رو به شمال داشتن اجتناب می شده است، بلکه در بیشتر موارد بناهای مهم دوره ساسانی نظیر آتشکده ها و کاخ ها نیز در جهات فرعی ساخته می شدند و یا ورودی اصلی به ساختمان در جهتی به غیر از جهت شمال ایجاد می شده است؛ از این رو، می توان این گونه پنداشت که برخی از دلایل آئینی و اساطیری علت توجه به انحراف از شمال درمیان بناهای مذهبی دوره ساسانی بوده است.
تأملی در چرخش سه وجهیِ مناسبات قدرت سیاسی در مکه (بازه زمانیِ پیش از ظهور اسلام تا رحلت رسول خدا(ص))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
49 - 78
حوزههای تخصصی:
در شکل گیری هر رویداد تاریخی یا پدیده اجتماعی متعلق به جامعه انسانی، مجموعه ای از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روانی، زیستی و فرهنگی مؤثر هستند. ظهور اسلام در شهر مکه سرآغاز تغییر در نظام سیاسی و اجتماعی دوره جاهلیت برآورد شده و اسلام تولد تفکر و اندیشه ای بود که با استقرار آن در س اختار نظام قبیله ای، تحولی اساسی را در جامعه در پی داشت. هدف اصلی این پژوهش تأملی در چرخش سه وجهیِ مناسبات قدرت سیاسی در مکه است. به منظور تحقق چنین مطالعه ای و با مبنا قرار دادن نظریه گی روشه، براساس روشی تاریخی-تحلیلی، سؤال اساسی آن است که آیا نقش عوامل، شرایط و کارگزاران درگیر در مناسبات قدرت مکه در بازه زمانیِ پیش از ظهور اسلام تا رحلت رسول خدا(ص) بر چرخش از پیران سالاری به پدرسالاری و بالعکس، منشا اثر بوده است؟ و نحوه این اثرگذاری چگونه بوده است؟ در همین راستا فرضیه پژوهش آن است که مثلث عوامل، شرایط و کارگزاران تغییر در ساختار اداره عربستان وقت حد فاصل پیران سالاری و پدرسالاری، حرکتی آونگی داشته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در دوره ای که پدرسالار اقتدار کافی نداشت، شیوخ تیره های قدرتمند نقش مؤثری در تصمیم گیری های سیاسی قریش و بطون وابسته ایفا کرده و سیادت سیدسالاری پررنگ تر می شد. عمل به سنت های قبیله و اعتراف قبایل، خصوصاْ شیوخ آنها به قدرت، منزلت و شرف پدرسالار، سیادت پدرسالار را مشروعیت می بخشید. چنان که در مورد قصی، عبدمناف، هاشم و عبدالمطلب به وضوح دیده می شد. فرامین و دستورات آنها مورد تبعیت قرار می گرفت و برخی از رسوم ابداعی آنان چون سنت برای قبیله محفوظ ماند و بعد از مرگ پدرسالار نیز اجرا می شد. با این وجود، سیادت پدرسالار در مکه پایدار نماند و با ضعف پدرسالار، زمینه برای قدرت گیری دوباره خاندان ها و نظام شیوخیت فراهم شد.
عوامل ناکامی فاطمیان در تسلط بر مناطق شمالی شام (سده چهارم و پنجم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
109 - 124
حوزههای تخصصی:
فاطمیان پس از غلبه بر اغلبیان و تشکیل دولت در افریقیه، مصر را فتح کردند و برای تحقق اهداف خود به شام لشکر کشیدند. مناطق جنوبی و مرکزی شام بدون مقاومت جدی به تصرف آنان درآمد؛ اما مناطق شمالی شام در برابر سلطه فاطمیان مقاومت نشان داد. تسلط بر مناطق شمالی شام، به ویژه شهر حلب همواره یکی از چالش های اساسی فاطمیان بود. این مقاومت باعث شد فاطمیان در حلب متوقف شوند و نتوانند به سوی عراق پیشروی و آرزوی گسترش نفوذ خود را در مناطق شرقی جهان اسلام محقق کنند. این پژوهش که با روشی توصیفی تحلیلی انجام شده، به بررسی عوامل ضعف فاطمیان در مناطق شمالی شام می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که عوامل بسیاری در این مقاومت نقش داشته است که عبارت است از: 1. موقعیت استراتژیک و استقلال اقتصادی حلب؛ 2. دشواری های اعزام نیرو به سبب بُعد مسافت حلب تا قاهره؛ 3. دخالت رومیان در مسائل سیاسی و نظامی مناطق شمالی شام؛ 4. سیاست های استقلال طلبانه امیران حمدانی و بنی مرداس؛ 5. ضعف اداری و نظامی دولت فاطمی در شام؛ 6. اختلافات مذهبی فاطمیان با ساکنان شام و شیعیان امامیه؛ 7. تعصبات نژادی. این عوامل باعث شد حلب در دوره حکومت فاطمیان به دژی تسخیرناپذیر تبدیل شود.
علل گسترش تراجم نگاری شیعی در عصر قاجار، مطالعه موردی: کتاب قصص العلما اثر میرزا محمد تنکابنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
168 - 193
حوزههای تخصصی:
تراجم نگاری از شاخه های مطرح تاریخ نگاری در جهان اسلام است که به شرح-حال طبقات مختلف جامعه می پردازد؛ در دوره ی قاجار به دلیل رشد کمی و کیفی علمای شیعه و کمبود تراجم شیعی به مقوله تراجم نگاری شیعی توجه ویژه ای شد؛ از جمله این تراجم قصص العلما محمد تنکابنی است که از تراجم مشهور این دوره محسوب می شود؛ از این رو مقاله حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به شیوه کتابخانه ای بر مبنای این سؤال ها سامان یافته است که علل گسترش تراجم نگاری شیعی در دوره قاجار چیست و چه تغییراتی از جنبه ساختاری و شکلی داشته است؟ و تنکابنی در قصص العلما با چه رویکردی به شرح حال علما شیعه پرداخته است؟ داده های پژوهش، نشانگر این است که تراجم نگاری شیعی در این دوره به طور ویژه ای مورد توجه قرار گرفته و با بهره گیری از نثر فارسی، روان نویسی و پرهیز از اصطلاحات دشوار، نوآوری در شیوه بیان مطالب و خاطره نویسی نوین و تکمیل و تتمیم تراجم پیشین با حفظ ساختار گذشته تغییراتی جزئی داشته است؛ و تنکابنی ضمن بیان حکایاتی که شاکله اصلی قصص العلما است با رویکردی غیر انتقادی به شرح حال علمای شیعه پرداخته است و علاوه برآن به مسائل دینی، سیاسی و اجتماعی اشاره کرده است؛ از این رو باید تراجم نگاری دوره قاجار را با این ویژگی ها نسبت به تراجم نگاری پیشینیان در روند تکمیل نه در دوران گذار خواند.
تصویر دین و دولت ایرانی در کتاب "سرگذشت حاجی بابای اصفهانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
144 - 167
حوزههای تخصصی:
کتاب انتقادی «سرگذشت حاجی بابای اصفهانی» را جیمز موریه نوشت و میرزا حبیب اصفهانی (بِنی) ترجمه کرد. در این کتاب مردم، گروه ها و جامعه مورد نقد قرار گرفته و به طورکلّی بخش مهمی از آن، به انتقادهای اجتماعی (به ویژه سه نهاد دین، دولت و خانواده ایرانی) اختصاص یافته است. در این مقاله، با عنایت به اهداف استعماری انگلیس در ایران و نقش موریه در دولت انگلیس، و به شیوه توصیفی تحلیلی به دیدگاه او درباره سه نهاد مذکور در جامعه ایران پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که در کتاب موریه، این هر سه نهاد مهم در ایران متلاشی هستند؛ دین دستاویزی برای کسب قدرت و ثروت است. دولت و کارگزاران و عُمّالش گرفتار رشوه، ظلم و ستم، ساده لوحی و نادانی هستند. نهاد خانواده نیز آلوده است و همدلی و همکاری در آن وجود ندارد.