فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۷۵۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که در میان عوامل متعدد و گوناگون تأثیرگذار بر یادگیری و پیشرفت تحصیلی یاد گیرندگان، انگیزش نقش برجسته و بلکه، مهم تری را ایفا می نماید. لذا، شناخت و تحلیل مناسب انگیزش فراگیران برای کارآیی و اثربخشی فعالیت های یاددهی و یادگیری اهمیت زیادی دارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیر استفاده از نرم افزار کیف الکترونیکی بر انگیزش تحصیلی درس زیست شناسی دانش آموزان دختر پایه دوم دوره متوسطه که در مدارس هوشمند و عادی شهرستان پاکدشت در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند، انجام شده است. پژوهش از نوع کاربردی است و به روش شبه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون انجام شد. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان دختر پایه دوم رشته علوم تجربی بود. نمونه آماری شامل 120 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای در دو گروه گواه و آزمایش در قالب 60 دانش آموز از مدارس هوشمند و 60 دانش آموز از مدارس عادی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه انگیزش تحصیلی بود. گروه آزمایش به مدت سه ماه از نرم افزار کیف الکترونیکی استفاده نمود در حالی که گروه گواه، به روش سنتی آموزش دیدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چندمتغیری و کوواریانس تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج پژوهش نشان داد که پس از استفاده از نرم افزار کیف الکترونیکی تفاوت معناداری بین نمرات انگیزش تحصیلی دانش آموزان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه مشاهده شد. نتایج این پژوهش بیانگر نقش مثبت استفاده از نرم افزار کیف الکترونیکی در یادگیری بهتر و تعمیق اثر آموزش درس زیست شناسی در دانش آموزان بود.
تأثیر استفاده از بازی های رایانه ای بر ابعاد رفتاری دانش آموزان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر استفاده از بازی های رایانه ای بر ابعاد رفتاری دانش آموزان پسر پایه سوم مقطع ابتدایی مدارس دولتی شهر کاشمر بوده است. پژوهش حاضر، از نوع علی مقایسه ای است. تعداد 250 نفر از دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند . پس از انتخاب تصادفی این 250 نفر، دو گروه 30 نفره از بین این نمونه غربال شدند. برای تعیین دو گروه از بین 250 نفر، 30 نفر اول که دارای بیشترین میزان استفاده از بازی های رایانه ای بودند انتخاب شدند و برای انتخاب گروه مقایسه، 30 نفر که دارای کمترین میزان استفاده از بازی های رایانه ای بودند، یا اصلاً از بازی رایانه ای استفاده نمی کردند، انتخاب شدند. در این پژوهش برای گرد آوری داده ها از پرسش نامه شخصیتی سیاتل (SPQ) استفاده شد که ابعاد شخصیتی کودکانی را که به مدرسه می روند (در سن رفتن به مدرسه قرار دارند) مورد ارزیابی قرار می دهد. برای تحلیل داده ها، از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد، دانش آموزانی که از بازی های رایانه ای استفاده می کنند، دارای میانگین بالاتری در افسردگی ، اختلالات سلوکی، اختلال جسمانی و احساس تنهایی در مدرسه هستند. تفاوت بین دو گروه معنا دار بود و می توان نتیجه گرفت که استفاده از بازی های رایانه ای در افزایش افسردگی ، اختلالات سلوکی و اختلال جسمانی و احساس تنهایی دانش آموزان مؤثر بوده است.
تأثیر فناوری اطلاعات در توسعه و بهبود کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با تغییرات سریع فنون و مهارت ها و ظهور پدیده های نوین در فناوری اطلاعات و تأثیر آن ها بر شیوه ها و روش های زیستن فرایند یادگیری نیز که یکی از ارکان اساسی و بنیادین جوامع است متحول و دگرگون شده است. گسترش تحولات در عرصه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی تاًثیرات چشمگیری روی جنبه های مختلف زندگی بشر برجای گذاشته است که در این میان بر آموزش نیز بی تاًثیر نبوده است، تا جایی که موجبات پیدایش نوع جدیدی از یادگیری به نام یادگیری الکترونیکی را فراهم آورده است، این در حالی است که آموزش و یادگیری الکترونیکی به عنوان پارادایمی جدید، توانسته است پاسخگوی حجم عظیمی از نظام آموزش و یادگیری کنونی باشد. در این مقاله، ضمن پرداختن به مفهوم یادگیری، یادگیری الکترونیکی، مزایا و ویژگی ها، اهمیت و ضرورت یادگیری الکترونیکی در سازمان ها به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر بهبود و توسعه کیفیت یادگیری، محیط یادگیری و غیره خواهد پرداخت.
تاثیر فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزش(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: استفاده از فناوری های نوین آموزشی توسط متخصصان تعلیم و تربیت مورد تاکید قرار گرفته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزشی بود.
روش ها: این پژوهش توصیفی پیمایشی و از نظر هدف کاربردی بود. فناوری های نوین در قالب ۵ فاکتور اصلی که شامل؛ پایگاه داده های علمی، نرم افزارهای کاربردی، فیلم های آموزشی، اینترنت و رایانه بود، مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش در میان دانشجویان کارشناسی و ارشد دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 92-1391 اجرا شد. ۳۵۶ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که در نهایت ۲۹۱ پرسش نامه توسط آنها تکمیل شد. داده های مورد نیاز پژوهش با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 20 و آزمون Smart PLS برای بررسی برازش مدل مفهومی تدوین شده، استفاده شد.
یافته ها: فناوری های نوین (91/4=t)، و فاکتورهای آن مانند پایگاه داده های علمی (47/2=t)، اینترنت (44/2=t)، فیلم های آموزشی (42/2=t)، و رایانه (73/2=t)، بر کارآیی و اثربخشی آموزشی تاثیر مثبت و معنی دار داشتند، درحالی که نرم افزارهای آموزشی (42/0=t) بر کارآیی و اثربخشی آموزشی تاثیر معنی دار نداشت.
نتیجه گیری: پایگاه داده ها، اینترنت، فیلم های آموزشی و کاربرد رایانه از شاخص های فناوری های نوین بر کارآیی و اثربخشی آموزش موثر هستند.
مدل سازی دانش کاربر به منظور یادگیری تطبیقی در محیط یادگیری الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر از روش های داده کاوی به طور گسترده درزمینه ی یادگیری الکترونیکی استفاده شده است. درواقع محققین مختلف با استفاده از روش های داده کاوی سعی در شناخت هر چه بیشتر یادگیرندگان و درنتیجه ایجاد یادگیری تطبیقی داشته اند. در تحقیقات از ویژگی ها، عملکرد، سبک یادگیری و سبک شناختی یادگیرندگان استفاده شده است. این مقاله به شناسایی سطح دانش یادگیرندگان و مدل سازی آن ها به منظور شخصی سازی آموزش ارائه شده، می پردازد. به منظور ایجاد مدل پیشنهادی از شبکه عصبی تابع پایه شعاعی بهبودیافته استفاده شده و برای ارتقاء این شبکه از یک رویکرد آموزش سه مرحله ای بهره گیری شده است. این رویکرد در مرحله اول از الگوریتم بهینه سازی گروه ذرات، در مرحله دوم الگوریتم نزدیک ترین K همسایه و در فاز سوم الگوریتم تندترین کاهش را به کار گرفته است. در ادامه ی مقاله به بررسی مشخصه های یادگیرندگان پرداخته و چهار مشخصه مناسب به منظور پیش بینی متغیر کلاس جهت تعیین سطح دانش یادگیرندگان، ایجادشده است. جهت ارزیابی مدل ارائه شده، یک دوره ی مجازی آموزش مایکروسافت اکسل مورد آزمایش قرارگرفته است. یادگیرندگان دوره ی موردنظر در سه گروه آزمایشی قرار گرفتند. یکی از گروه ها از مدل پیشنهادی استفاده کرده و دو گروه دیگر از یادگیرندگان از ارائه دروس متوسط و الگوریتمی موجود از ادبیات تحقیق بهره بردند. نتایج حاصل از آزمایش ها، موفقیت و رضایت تحصیلی یادگیرندگان گروه مربوط به مدل پیشنهادی را نشان می دهد.
تأثیر بازی رایانه ای آموزشی مبتنی بر الگوی محیط یادگیری مؤثر بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر بازی رایانه ای آموزشی تولیدشده مبتنی بر الگوی محیط یادگیری مؤثر بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان است. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان دختر رشته طراحی معماری هنرستان های شهر قائم شهر در سال تحصیلی 93-1392 تشکیل داده است. نمونه موردمطالعه به صورت هدفمند از مدارسی که دارای این رشته تحصیلی بودند به تعداد 50 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرارگرفته است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بوده است. پس از طراحی بازی آرشیتکت، ابتدا پیش آزمون های انگیزش و یادگیری بر هر دو گروه اجرا شد، سپس محتوای معمول تدریس در هر دو گروه انجام شده و گروه آزمایش طی دو جلسه بازی آموزشی را نیز انجام دادند و مصاحبه هایی با تعدادی از آن ها انجام گرفت. در پایان، پس آزمون های انگیزش و یادگیری از هر دو گروه به عمل آمد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های انگیزش کلر و آزمون یادگیری محقق ساخته بود. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده های کمی به روش آنکوا نشان دهنده تأثیر مثبت بازی بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان و تحلیل تفسیری داده های کیفی حاصل از مصاحبه ها، نشان دهنده علاقه و رضایت اکثریت دانش آموزان از انجام بازی در محیط های یادگیری شان بود.
تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در نظام آموزشی باید بدان پرداخت، آموزش است. آموزش از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. برنامه درسی طرحی برای عمل است که ساختار را هدایت می کند. موضوع دیگر، جایگاه دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. در تعلیم و تربیت پست مدرن، دانش به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، \""گفتمان سازنده دانش\"" است به همین جهت در کلاس درس، تمرکز بر ساختن دانش، فهم، همکاری و مشارکت است. نظام آموزشی کشور ها به منظور تربیت فراگیرانی مستقل، منعطف، خلاق و دارای تفکر انتقادی لازم است در حوزه اهداف، محتوا، وسایل، روش ها و نیز فرصت ها و فعالیت های تربیتی تجدیدنظر به عمل آورند. از دیرباز طراحی برنامه درسی و ارائه موضوعات به شکل های مختلف صورت گرفته است. در آغاز قرن بیستم متفکران تعلیم و تربیت در مسیر تلفیق برنامه درسی گام نهادند؛ اما روند مسلط در این قرن مبتنی بر رویکرد تک رشته ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته محور بوده است. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با تخصصی شدن و جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق، مبتنی بر نگرش کل نگر است که سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره فراگیر مرتبط سازد. هدف از این پژوهش، تبیین برنامه درسی تلفیقی، بیان انواع آن و چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی است. روش بکار گرفته شده، روش تحلیلی- استنتاجی است. بدین منظور پس از تبیین برنامه درسی و توضیح درباره تلفیق، به نمونه هایی از تلفیق در حوزه محتوا مانند تلفیق موضوعات و دانش بنیادین، تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمام حوزه های دانش، اشاره شده است. بر اساس مطالعات و تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت که: با تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی به طور عام و در دوره ابتدایی به طور خاص، میزان یادگیری و تسلط دانش آموز بر محتوای سازماندهی شده افزایش می یابد و دانش آموز بهتر می تواند مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی بکار گیرد.
تأثیر فناوری اطلاعات در توسعه و بهبود کیفیت آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با تغییرات سریع فنون و مهارت ها و ظهور پدیده های نوین در فناوری اطلاعات و تأثیر آن ها بر شیوه ها و روش های زیستن فرایند یادگیری نیز که یکی از ارکان اساسی و بنیادین جوامع است متحول و دگرگون شده است. گسترش تحولات در عرصه فناوری اطلاعاتی و ارتباطی تاًثیرات چشمگیری روی جنبه های مختلف زندگی بشر برجای گذاشته است که در این میان بر آموزش نیز بی تاًثیر نبوده است، تا جایی که موجبات پیدایش نوع جدیدی از یادگیری به نام یادگیری الکترونیکی را فراهم آورده است، این در حالی است که آموزش و یادگیری الکترونیکی به عنوان پارادایمی جدید، توانسته است پاسخگوی حجم عظیمی از نظام آموزش و یادگیری کنونی باشد. در این مقاله، ضمن پرداختن به مفهوم یادگیری، یادگیری الکترونیکی، مزایا و ویژگی ها، اهمیت و ضرورت یادگیری الکترونیکی در سازمان ها به بررسی تاثیر فناوری اطلاعات بر بهبود و توسعه کیفیت یادگیری، محیط یادگیری و غیره خواهد پرداخت.
ضرورت طراحی واحد درسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: در جنگ و بحران، امداد و انتقال سریع و صحیح مجروحان و مصدومان به مناطق امن یا مراکز درمانی، بسیار حایز اهمیت است و اثرات نامطلوب را به حداقل می رساند. بنابراین پرستاران خصوصاً پرستاران نظامی می بایست در این زمینه تبحر و مهارت کافی داشته باشند. پژوهش حاضر با هدف طراحی برنامه درسی امداد و انتقال برای دانشجویان مقطع کارشناسی پرستاری با رویکرد نظامی انجام شد.
روش ها: این پژوهش یک مطالعه توصیفی و پیمایشی است که در سال 1392 انجام شد. برای انجام مطالعه 48 نفر از اساتید و صاحب نظران به صورت هدفمند با استفاده از تکنیک دلفی و به روش گلوله برفی تا رسیدن به اشباع انتخاب شدند. ابتدا با مطالعه کتابخانه ای و جستجوی اینترنتی، سرفصل مطالب مربوط به برنامه درسی امداد و انتقال، استخراج و تنظیم شد. نظر کارشناسان در خصوص عناوین پیشنهادی به روش دلفی جمع آوری و براساس نسبت روایی محتوی (CVR) امتیازبندی شد. سپس در جلسه گروه کارشناسان ارشد مورد بررسی قرار گرفت و به تصویب نهایی رسید. داده ها با نرم افزار SPSS 19 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: براساس نظرسنجی انجام شده، برنامه درسی امداد و انتقال در دوره کارشناسی پرستاری با رویکرد نظامی شامل دو واحد تئوری، یک واحد عملی و یک واحد کارآموزی طراحی شد.
نتیجه گیری: با توجه به موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران در منطقه، توانمندسازی پرستاران نظامی در زمینه امداد و انتقال مصدومان در حوادث، بحران ها و جنگ در قالب واحد درسی، امری ضروری و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد.
تأثیر به کارگیری نرم افزار آموزشی بر یادگیری فعال دانش آموزان در درس ریاضی (با رویکرد ساختن گرایی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر به کارگیری نرم افزار آموزشی بر یادگیری فعال درس ریاضی دانش آموزان پایه پنجم (با رویکرد ساختن گرایی) بوده است. روش پژوهش، از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با دو گروه آزمایش و شاهد بوده است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی در سال 1391، به تعداد 1278 نفر و نمونه آماری به تعداد 50 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای بررسی پیشرفت تحصیلی، به طراحی سؤالات مداد کاغذی در درس ریاضی پرداخته و ضریب پایایی سؤالات با اجرای آزمایشی، 85/0 محاسبه شد. برای تعیین انگیزش تحصیلی، از پرسش نامه استاندارد هارتر و برای سنجش یادگیری خلاقانه، از پرسش نامه استاندارد خلاقیت تورنس استفاده شد. آموزش توسط نرم افزار ActivInspire انجام شد. مراحل اجرایی برای تعیین تأثیر نرم افزار شامل اجرای پیش آزمون، بررسی همتا بودن دو گروه آزمایش و شاهد، آموزش توسط رسانه با نرم افزار ActivInspire، اجرای پس آزمون، و اجرای پرسش نامه ها بود. داده ها با استفاده از آزمون tدو گروه مستقل و با کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل واقع شد. نتایج نشان داد که به کارگیری نرم افزار آموزشی بر پیشرفت تحصیلی و افزایش انگیزه یادگیری فعال دانش آموزان در درس ریاضی مؤثر بوده، ولی بر یادگیری خلاقانه دانش آموزان در درس ریاضی تأثیری نداشته است.
ارزیابی کیفیت یادگیری الکترونیکی؛ رشته آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از راه های بهبود کیفیت آموزش الکترونیکی، بررسی دیدگاه دانشجویان و مدرسان آن دوره است. این مطالعه با هدف ارزیابی کیفیت دوره الکترونیکی در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد.
روش ها: این پژوهش توصیفی- مقطعی در سال 91-1390 روی 118 دانشجوی کارشناسی ارشد رشته آموزش پزشکی و 11 مدرس گروه آموزش پزشکی دانشکده پزشکی (پردیس همت) دانشگاه علوم پزشکی تهران انجام شد که تمام این افراد به روش سرشماری وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته 32سئوالی بود. داده ها در پنج حیطه طراحی آموزشی، تعامل، محتوای دوره، فرصت های یادگیری فردی و ارزش یابی دوره جمع آوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 16 و آزمون T مستقل استفاده شد.
یافته ها: کیفیت حیطه های محتوای دوره و فرصت های یادگیری فردی در سطح مطلوب، طراحی آموزش و ارزش یابی دوره در سطح نسبتاً مطلوب و حیطه تعامل در سطح نامطلوب ارزیابی شد. بین نظرات مدرسان با دانشجویان در مورد کیفیت پنج حیطه تفاوت معنی داری وجود نداشت.
نتیجه گیری: کیفیت دوره یادگیری الکترونیکی در مقطع کارشناسی ارشد رشته آموزش پزشکی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران با توجه به میانگین پنج حیطه مورد ارزیابی در سطح نسبتاً مطلوب قرار دارد.
سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی ضمن خدمت فرهنگیان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی ضمن خدمت فرهنگیان به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری آن را تمامی معلم های شهرستان ملایر تشکیل می دادند که حداقل یک بار در یکی از دوره های مجازی ضمن خدمت فرهنگیان تا زمان اجرای این پژوهش (سال تحصیلی
93-1392) شرکت داشته اند که تعداد آنها حدود 2040 نفر بود. برای نمونه گیری از روش در دسترس استفاده شد و 325 آزمودنی در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته، به نام «پرسش نامه سنجش ارزش مندی- رضایت مندی از خصوصیات نظام آموزش مجازی» بود. روایی محتوایی کلی پرسش نامه مذکور بر اساس شاخص روایی لاشه، محاسبه و 63/0 به دست آمد و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد و برای سازه های ارزش مندی و رضایت مندی به ترتیب 92/0 و 90/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که هیچ رابطه معناداری میان سازه های ارزش مندی و رضایت مندی وجود ندارد و این دو، سازه های مستقلی هستند. هم چنین نتیجه تحلیل داده ها با شبکه تحلیل ماتریسی ارزش مندی- رضایت مندی، نشان داد که نظام آموزش مجازی یاد شده در هر یک از مؤلفه ها (کیفیت پشتیبانی، کیفیت محتوا، دسترسی پذیری و فن آوری) و نیز در کل، اثربخشی بالا و مناسبی ندارد. هم چنین، تحلیل داده ها با ابزار محک زنی لویس نشان داد که نظام آموزش مجازی مذکور در هر یک از مؤلفه ها و نیز در کل اثربخشی متوسطی دارد.
بررسی و طراحی الگوی آمادگی پداگوژیکی در نظام آموزش عالی مجازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طراحی الگوی آمادگی پداگوژیک در آموزش عالی مجازی، به منظور ایجاد تمرکز بیشتر، انجام پیش بینی لازم، تدارک و سرمایه گذاری مناسب و تهیه برنامه استراتژیک در سیستم یادگیری، اقدامی لازم و ضروری به نظر می رسد. لیکن هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی آمادگی یاددهی و یادگیری در آموزش عالی الکترونیکی بوده است. این مطالعه در سال تحصیلی 92-1391 به صورت آمیخته (کیفی، کمی) با پرسش نامه محقق ساخته 29 سؤالی، با پایایی 91/0 اجرا شده است. جامعه تحقیق شامل اعضای هیأت علمی دانشگاه اهواز (517 نفر) بود که از بین آنها، 220 نفر، مطابق جدول کرجسی و مورگان، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با توجه به تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل توصیفی و محتوایی نتایج حاکی از معنی دار بودن عواملی هم چون، مدیریت برنامه و منابع، یادگیرنده محوری، انعطاف پذیری و ابزارهای برقراری ارتباط، ارزیابی، روش ها و راهبردهای یادگیری، سازمان دهی، شیوه طراحی، تحلیل اهداف، تحلیل رسانه، تحلیل یادگیرنده و تحلیل محتوا، اصول، فن آوری، ابزار ارزش یابی،کیفیت مجازی، مدیریت زمان، مدیریت بازار کار، تفکر و اخلاق مجازی، اولویت آموزش و تجارب مجازی بوده است که در یافته ها به صورت الگوی توصیفی ارایه شده است.
بررسی سطح خود تعیین گری دانشجویان دوره های مجازی دانشگاه مهر البرز با توجه به اصول و مؤلفه های رویکرد هتاگوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک دانشجویان با توجه به مبانی و چهارچوب نظری رویکرد هتاگوژی است که به صورت مطالعه موردی در دانشگاه مجازی مهر البرز انجام شده است. از بین جامعه آماری پژوهش، یعنی دانشجویان دانشگاه مجازی مهر البرز که 690 بودند، تعداد 120 نفر با توجه به جدول مورگان به صورت تصادفی با انتساب متناسب انتخاب و بر اساس سطح رفتار یادگیری خودتعیینی هتاگوژیک موردمطالعه قرار گرفتند. رفتار یادگیری هتاگوژیک دانشجویان از دیدگاه خود آنان بر اساس متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، ترم تحصیلی و عملکرد تحصیلی) با ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شده است. نتایج به دست آمده نشان دهنده معناداری رابطه بین دو متغیر عملکرد تحصیلی و رفتار یادگیری هتاگوژیک است. به طوری که رفتار یادگیری هتاگوژیک حدود 35% از تغییرات عملکرد تحصیلی دانشجویان دوره های مجازی را تبیین می کند. و درمجموع سطح یادگیری خودتعییتی هتاگوژیک دانشجویان متوسط یا نسبتاً مطلوب برآورد شده است.
تأثیر به کارگیری کارپوشه الکترونیکی بر اضطراب امتحان و عزت نفس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر اثربخشی کارپوشه الکترونیکی بر اضطراب امتحان و عزت نفس دانشجویان بررسی شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی، و طرح پژوهش پیش آزمون _ پس آزمون دو گروهی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد مشکین شهر که در نیمسال اوّل تحصیلی 92-1391 مشغول به تحصیل بودند، تشکیل می دهند. نمونه پژوهش حاضر، شامل دو کلاس درس معماری بود که به صورت در دسترس انتخاب گردید. تعداد دانشجویان هر کلاس 30 نفر بودند، که در کل حجم نمونه 60 نفر بود، که به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شده اند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، آزمون اضطراب امتحان ساراسون و عزت نفس کوپر اسمیت بود. درابتدای ترم از هردو گروه در شرایطی یکسان پیش آزمونی به عمل آمد و سپس گروه آزمایش به مدت یک ترم در معرض متغیر مستقل (کارپوشه الکترونیکی) قرار گرفت و در نهایت در پایان ترم جهت بررسی تغییرات حاصله پس آزمون بر روی هر دو گروه اجرا گردید. داده های حاصل از اجرای پیش آزمون و پس آزمون، با استفاده از آزمون t مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد، استفاده از کارپوشه الکترونیکی دال بر کاهش اضطراب امتحان(001/0P<) و افزایش عزت نفس(05/0 P<) دانشجویان بوده است.
تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر بازی های آموزشی رایانه ای بر پیشرفت تحصیلی و خلاقیت دانش آموزان مقطع ابتدایی به اجرا در آمده است و از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، شبه تجربی است. جامعه آماری آن را 280 نفر از دانش آموزان دختر پایه اول ابتدایی مدرسه شاهد، در سال تحصیلی 92-1391 تشکیل می دهند. از میان آنها با روش نمونه گیری تصادفی ساده، 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. گروه تجربی به مدت سه ماه در معرض بازی های آموزشی رایانه ای میشا و کوشا قرار داده شد و در مورد گروه کنترل روش تدریس معمولی به اجرا درآمد. آزمون خلاقیت تصویری تورنس و آزمون پیشرفت تحصیلی ریاضی دانش آموزان، ابزار اندازه گیری را تشکیل داده است. از آزمون تحلیل کوواریانس جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه تجربی از گروه کنترل به طور معنی داری از نمرات پیشرفت تحصیلی و خلاقیت بالاتری برخوردار است. از میان مؤلفه های خلاقیت (انعطاف پذیری، ابتکار، بسط و سیالی)، تنها در مورد مؤلفه های انعطاف پذیری و سیالی گروه آزمایش از گروه کنترل به طور معنی داری از نمرات بالاتری برخوردار بود.
تأثیر آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای بر افزایش مهارت ارتباطی دانش آموزان دختر کم شنوا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، به منظور بررسی تأثیر آموزش به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای بر افزایش مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر کم شنوا مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 93-1392 صورت پذیرفته است. روش تحقیق، از نوع شبه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان کم شنوا پایه ششم ابتدایی شهر تهران بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 15 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه سنجش مهارت ارتباطی عطارها بود. ابتدا، یک پیش آزمون بر روی هر دو گروه اجرا شد؛ سپس گروه آزمایش، طی هفت جلسه با استفاده از نرم افزار چندرسانه ای محقق ساخته آموزش دیدند و گروه کنترل به دور از متغیر مستقل آموزش دیدند. به منظور بررسی تغییرات، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری در دو سطح توصیفی (شاخص های مرکزی و پراکندگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) استفاده شد. به طورکلی، نتایج به دست آمده از این پژوهش برتری رشد مهارت ارتباطی دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را به سبک محاوره ای از طریق چندرسانه ای دریافت کردند.
تأثیر آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی بر مهارت های زندگی دانشجویان دانشگاه های استان مازندران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی بر مهارت های زندگی دانشجویان دانشگاه های استان مازندران بود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان دانشگاه های استان مازندران در سال تحصیلی 92-1391 به تعداد 312586 نفر است. از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، سه واحد دانشگاهی انتخاب و با روش تصادفی طبقه ای با رعایت نسبت ها، تعداد 50 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه محقق ساخته ای است که دارای 45 سؤال و چهار بعد مهارتی (تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و تفکر خلاق) می باشد. روایی صوری و محتوایی آن به تأیید متخصصان امر رسیده و پایایی آن با استفاده از آزمون ضریب آلفای کرونباخ، 86/0 محاسبه شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کواریانس و تی گروه های مستقل استفاده شده است. نتایج نشان داد که؛ آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی (آموزش مبتنی بر وب، رایانه و یادگیری سیار) بر مهارت های زندگی (تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و تفکر خلاق) دانشجویان تأثیر معناداری دارد. هم چنین، تأثیر آموزش مبتنی بر مبانی فن آوری های نوین آموزشی بر مهارت های زندگی دانشجویان براساس جنسیت، متفاوت نیست.
گستره ارزش های کاری سکویی برای آموزشگری در محیط آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنیادهای فرهنگی و علمی از دیرباز برای عمل کنندگان در نقش های مدرس یا آموزشگر و آموزش گیرنده وظایف و حقوقی قائل شده اند. از جمله وظایفی که می توان بر اساس همان بنیادها برای آموزشگر قائل بود فراهم سازی تدابیری است که آموزش گیرنده را آماده برای زیست در حال و شرایط در حال شکل گیری خواهدکرد. آموزشگری در موقعیت های تربیتی رسالتی چند وجهی است زیرا رهبریت تربیت اخلاقی، عاطفی، شناختی، اجتماعی، رفتاری و شغلی آموزش گیرندگان فرایند پیچیده ای است که به کارگیری مجموعه ای از توانمندی ها را می طلبد. تلفیقی همگون از دانش ها، مهارت ها و باورها که مدرس را آماده یا به عبارتی شایسته ی چنین هدایتگری می نماید. از طرف دیگر، واقعیت محیط یادگیری در انواع سنتی و مجازی صرفاً یک ویژگی فیزیکی یا ارتباط کمّی بین عناصر فیزیکی نیست بلکه فراتر از آن یک سازه ی مفهومی است که از تعاملات نظام باوری، ذهنیت های شناختی، هیجانی و اجتماعی- فرهنگی نقش آفرینان صحنه ی یادگیری متأثر می شود. بر این اساس، این پژوهش که مقاله برگرفته از آن است، با هدف کاوش و توصیف مؤلفه های ارزش های کاری و حرفه ای مبتنی بر نقش تربیتی- اخلاقی مدرسان/آموزشگران دانشگاه تنظیم شده است. در این راستا از شیوه ی پژوهش کیفی اکتشافی بهره گرفته شد و داده ها به کمک مصاحبه ی بازپاسخ با 36 مدرس (خبره ی علمی) رشته های علوم انسانی، پایه، پزشکی و مهندسی از دانشگاه های تهران، صنعتی امیرکبیر، شهید بهشتی، خوارزمی، علامه طباطبایی، تربیت مدرس، علوم پزشکی تهران و علوم پزشکی شهید بهشتی جمع آوری شد. تحلیل داده ها بر مبنای استقرای تحلیلی انجام گرفت. یافته ها گستره ای از ارزش های کاری مبتنی بر نقش تربیتی-اخلاقی مدرسان دانشگاه را نمایان ساخت و نشان داد که آموزشگری ماهیت جامع و تلفیقی دارد و مؤلفه های ارزش های کاری در تلفیق با دیگر مؤلفه های حرفه ای برای آموزشگری در محیط آموزش عالی نقش آفرین است. یافته ها مؤلفه های ارزش های کاری شخصیتی، ارتباطی، شناختی، انگیزشی، باوری و حمایتی را در بر می گیرند که به لحاظ گستردگی به ارائه ی مؤلفه های باوری اشاره شده است. مؤلفه های ارزش های کاری می توانند به عنوان شاخص هایی در جذب، توانمندسازی، ارزشیابی و ماندگاری اعضای هیئت علمی در محیط آموزش عالی مورد تأمل قرار گیرند.
تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در نظام آموزشی باید بدان پرداخت، آموزش است. آموزش از ترکیب چهار نظام که در تعامل با یکدیگرند، به وجود آمده است. این چهار نظام عبارتند از تدریس، یادگیری، ساختار و برنامه درسی. برنامه درسی طرحی برای عمل است که ساختار را هدایت می کند. موضوع دیگر، جایگاه دانش و چگونگی تبدیل آن به ماده درسی است. در تعلیم و تربیت پست مدرن، دانش به خودی خود هدف نیست، بلکه هدف، \""گفتمان سازنده دانش\"" است به همین جهت در کلاس درس، تمرکز بر ساختن دانش، فهم، همکاری و مشارکت است. نظام آموزشی کشور ها به منظور تربیت فراگیرانی مستقل، منعطف، خلاق و دارای تفکر انتقادی لازم است در حوزه اهداف، محتوا، وسایل، روش ها و نیز فرصت ها و فعالیت های تربیتی تجدیدنظر به عمل آورند. از دیرباز طراحی برنامه درسی و ارائه موضوعات به شکل های مختلف صورت گرفته است. در آغاز قرن بیستم متفکران تعلیم و تربیت در مسیر تلفیق برنامه درسی گام نهادند؛ اما روند مسلط در این قرن مبتنی بر رویکرد تک رشته ای، تکثر دروس و برنامه درسی رشته محور بوده است. تلفیق به معنای سازگار کردن و باهم آمدن است و با تخصصی شدن و جداسازی موضوعات درسی مغایرت دارد. تلفیق، مبتنی بر نگرش کل نگر است که سعی دارد آموزش را با زندگی روزمره فراگیر مرتبط سازد. هدف از این پژوهش، تبیین برنامه درسی تلفیقی، بیان انواع آن و چگونگی تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی دوره ابتدایی است. روش بکار گرفته شده، روش تحلیلی- استنتاجی است. بدین منظور پس از تبیین برنامه درسی و توضیح درباره تلفیق، به نمونه هایی از تلفیق در حوزه محتوا مانند تلفیق موضوعات و دانش بنیادین، تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات با تمام حوزه های دانش، اشاره شده است. بر اساس مطالعات و تحلیل های انجام شده می توان نتیجه گرفت که: با تلفیق علم و تکنولوژی در برنامه درسی به طور عام و در دوره ابتدایی به طور خاص، میزان یادگیری و تسلط دانش آموز بر محتوای سازماندهی شده افزایش می یابد و دانش آموز بهتر می تواند مطالب آموخته شده را در زندگی واقعی بکار گیرد.