فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
98 - 144
حوزههای تخصصی:
دانشگاه و نظام آموزش عالی نقش حیاتی را در تربیت نیروی انسانی و تامین سرمایه انسانی ایفا می کند. دانشگاه فرهنگیان نیز به عنوان سازمانی نو پا و هدفمند در راستای تحقق برنامه راهبردی خود در افق چشم انداز 1404 خود به جذب و تربیت دانشجو معلمان اهتمام ورزید. هدف پژوهش حاضر، واکاوی وضعیت دانشگاه فرهنگیان برحسب تجارب زیسته دانشجو- معلمان است و در قالب یک طرح آمیخته انجام گرفته است. روش پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی بود. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمّی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده شد. دامنه پژوهش شامل کلیه دانشجو-معلمان پردیس های دخترانه و پسرانه سنندج هستند که بر اساس آمار منتشر شده توسط دانشگاه، 1425 نفر هستند. در بخش کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع موارد مطلوب، 20 نفراز دانشجو- معلمان (از دو پردیس فرهنگیان سنندج) طبق شیوه نمونه گیری هدفمند (نمونه گیری نظری) تا آنجا که اشباع نظری صورت گرفت، انتخاب شدند و ابزارگردآوری یافته ها هم مصاحبه بود. همچنین جامعه آماری در بخش کمّی نیز، تمامی دانشجو-معلمان مقطع کارشناسی دانشگاه فرهنگیان شهر سنندج بودند که در سال تحصیلی 96-95، مشغول به تحصیل بوده، که براساس فرمول کوکران تعداد 458 دانشجو (160 دانشجوی دختر و 298 دانشجوی پسر) به عنوان حجم نمونه و روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته (متشکل از 7 قسمت) است که بر اساس یافته های بخش کیفی و ادبیات موضوع طراحی شد. جهت تحلیل داده ها نیز از آزمون های فریدمن و t دو گروه مستقل بهره گرفته شد. براساس نتایج حاصل شده در بخش کیفی، وضعیت آسیب پذیری دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه دانشجو-معلمان، در هفت طبقه توصیفی گنجانده شده که عبارتند از: 1- وضعیت آموزشی 2- کارکرد پژوهشی 3- پتانسیل های نیروی انسانی 4- حوزه فضا و تجهیزات 5- حوزه مالی و اداری 6- برنامه درسی و سرفصل ها 7- سازوکارهای ورودی، فرایندی و خروجی.نتایج بخش کمّی پژوهش نیز نشان داد که از دیدگاه دانشجو-معلمان ترتیب اولویتی آسیب زای دانشگاه فرهنگیان به ترتیب عبارت بودند از: 1- برنامه درسی و سرفصل ها 2- کارکرد پژوهشی 3- سازوکارهای ورودی، فرایندی و خروجی 4- فضا و تجهیزات 5-وضعیت آموزشی 6- حوزه اداری و مالی و 7- ظرفیت های نیروی انسانی. همچنین براساس رشته تحصیلی اولویت بندی ابعاد آسیب پذیر دانشگاه فرهنگیان در بعد اول یکی بوده که به ترتیب عبارتند از برنامه درسی و سرفصل ها، بعد کارکرد پژوهشی و بعد سازوکارهای ورودی، فرایندی و خروجی. بین وضعیت ابعاد آسیب زای دانشگاه فرهنگیان از نگاه دانشجو-معلمان پسر و دختر نیز تفاوتی وجود ندارد. لذا مسئولان و متولیان این دانشگاه نوپا با برنامه ریزی دقیق و تخصیص منابع و اعتبارات مالی لازم در جهت اعتلا و ارتقای رسالت ها و اهداف این نهاد مهم آموزشی، تربیتی تلاش نمایند تا شاهد تحقق اهداف راهبردی دانشگاه فرهنگیان باشیم.
بررسی اثربخشی کتاب های راهنمای تدریس علوم و ریاضی پایه ی ششم ابتدایی بر مبنای عناصر هشتگانه برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی کتاب های راهنمای تدریس علوم و ریاضی پایه ششم ابتدایی بر اساس عناصر هشتگانه برنامه درسی بوده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه کارشناسان و معلمان پایه ششم ابتدایی مدارس دولتی آموزش و پرورش ناحیه دو شهر ارومیه بوده که از میان آنها نمونه ای به حجم 135 نفر معلم و 38 نفر کارشناس به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده ها به دو شیوه توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانگین و ...) و استنباطی (تی تست گروه های مستقل و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر) تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد که از دیدگاه معلمان و کارشناسان، کتاب های راهنمای تدریس ریاضی و علوم با توجه به عناصر هشتگانه برنامه درسی از اثربخشی یکسانی برخوردار نیستند. همچنین، عناصر هشتگانه برنامه درسی اثربخشی یکسان نداشته و چهار عنصر (هدف ، محتوای آموزشی، شیوه تدریس و روش ارزشیابی)، در اولویت های اول تا چهارم قرار گرفته و عناصر، «مواد و منابع آموزشی» و «فضا وامکانات آموزشی» اولویت های هفتم و هشتم را به خود اختصاص داده اند. تفاوت موجود بین دیدگاه معلمان و کارشناسان در خصوص میزان اثربخشی کل کتاب راهنمای تدریس ریاضی در سطح (05/0 P≤) معنی دار، اما اثربخشی کلی کتاب راهنمای تدریس علوم غیر معنی دار است.
شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی سوادآموزان تحت پوشش نهضت سوادآموزی استان فارس - رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱
123 - 150
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شد به شناسایی و اولویت بندی نیازهای آموزشی سوادآموزان تحت پوشش نهضت سوادآموزی استان فارس با یک رویکرد ترکیبی پرداخته شود. از این رو، از روش پژوهش آمیخته اکتشافی متوالی (کیفی-کمی) از نوع ابزارسازی استفاده شد. در این راستا از صاحب نظران و متخصصان موضوعی آموزش بزرگس الان، گروه های مرجع محلی، مدیران و کارشناسان سازمان نهضت سوادآموزی مناطق و شهرستان ها، مدیران و کارشناسان اداره کل آموزش پرورش استان، آموزش دهندگان و سوادآموزان با استفاده از «رویکرد هدفمند» و با «روش گلوله برفی و سرشماری» و استفاده از «معیار اشباع نظری» با 72 نفر به عنوان نمونه مصاحبه صورت گرفت. برای شناس ایی نیازها و علائق آموزش ی س وادآموزان از ابزارهای مختلف؛ پرسشنامه باز پاسخ، مصاحبه نیمه ساختارمند و بارش مغزی (فاز کیفی تحقیق) و پرسشنامهمحقق ساخته (فاز کمی تحقیق) استفاده شد. پرسشنامه بر اساس یافته های حاصل از مصاحبه تدوین و روایی و پایایی آن بررسی تایید شد. برای تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش نیز از فن تحلیل مضمون برای بخش کیفی و از آمار استنباطی (آزمون کولموگراف-اسمیرنف، t تک گروهی، فریدمن و تحلیل واریانس یکراهه) برای بخش کمی استفاده گردید. نتایج فن تحلیل مضمون استخراج سه مقوله اصلی (مهارت، دانش و نگرش) و نه مقوله فرعی بود که در بعد مهارتی سه مقوله فرعی به ترتیب اولویت؛ مهارت های اساسی زندگی، مهارت های عملی و مهارت های یادگیری به عنوان نیاز آموزشی سوادآموزان شناخته شد. در بعد دانشی چهار مقوله فرعی به ترتیب اولویت؛ مقوله اجتماعی- فرهنگی، علمی، معنوی (دین و اخلاق) و بهداشتی- درمانی و همچنین در بعد نگرشی دو مقوله فرعی به ترتیب نگرش فردی و اجتماعی به عنوان نیازهای اساسی شناسایی شدند. نتایج بخش کمی نیز نشان داد که اولویت نیازهای شناسایی شده در سه بعد اصلی به ترتیب «بعد مهارتی- دانشی و نگرشی» است.
طراحی راهبردهای یاددهی-یادگیری بر اساس رویکرد تفکیکی در مدارس استعداد درخشان: یک مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
145 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی راهبردهای یاددهی یادگیری بر اساس رویکرد تفکیکی در مدارس استعداد درخشان شهر اصفهان بود. این تحقیق از نوع پژوهش های آمیخته یا ترکیبی و به روش اکتشافی متوالی انجام شده بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان استعداد درخشان شهر اصفهان در مقطع متوسطه دوم (1770 نفر) بود. روش انتخاب مشارکت کنندگان در بخش کیفی موارد نوعی (32 نفر) و در بخش کمی روش نمونه گیری تصادفی ساده (315 نفر) بود. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استخراج شده از مصاحبه استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش مقوله بندی و در بخش کمی از تحلیل عاملی تاییدی، آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی ( تک نمونه، مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه) استفاده شد. نتایج بیانگر این بود که راهبردهای یاددهی یادگیری در مدارس استعداد درخشان شامل دو مقوله کلی «بعد فنی تدریس» و «بعد شخصیتی معلم» بود. در «بعد فنی تدریس» زیر مقوله هایی مثل «کاربردی بودن»، «استفاده از وسایل کمک آموزشی»، «راهبرهای فعال در یادگیری» و «روش اختصاصی برای هر درس»، و در «بعد ویژگی های معلم» نیز «بعد اخلاقی و شخصیتی» از مصاحبه ها استخراج شد. نتایج تحلیل کمی پرسش نامه استخراج شده از مصاحبه ها نیز نشان داد که دانش آموزان مدارس استعداد درخشان با این موارد موافق بودند. مقایسه نظرهای دختران و پسران نشان دهنده این بود که دختران بیشتر از پسران معتقد به استفاده از روش اختصاصی برای هر درس بودند. مقایسه براساس رشته تحصیلی نیز نشان داد که تنها در مولفه راهبردهای فعال تفاوت معنی داری میان دانش آموزان رشته های مختلف دیده شد.
طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل دوره ی متوسطه ی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل دوره ی متوسطه ی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش جزء پژوهش های ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل ابزارسازی بود که در دو مرحله ی کیفی و کمّی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه ی موردی کیفی و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام گردید. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، خبرگان و جامعه ی آماری در بخش کمّی دبیران آمادگی دفاعی شیراز بود. با استفاده از تکنیک نمونه گیری گلوله برفی و اشباع نظری، با آگاهی دهندگان مصاحبه به عمل آمد. چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل در عناصر اهداف، محتوا، نقش مربی، نقش متربی، روش های آموزش، ارزشیابی، مواد آموزشی، مکان و زمان آموزش ارائه و مشخص گردید که از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار می باشد.
تبیین نشانگر عادات ذهن در برنامه درسی آموزش علوم: مطالعه موردی دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم منطقه 9 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۶
119 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت عادات ذهن دانش آموزان دوره تحصیلی متوسطه دوم بود.جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم منطقه9 شهر تهران بود که از این جامعه به شیوه نمونه گیری طبقه ای با رعایت نسبت ها، نمونه ای به حجم 359دانش آموز انتخاب شدند.روش پژوهش توصیفی و از نوع مطالعات پیمایشی مقطعی بود.ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه عادات ذهن در سواد علمی عبدالملکی(1391) بود، پایایی ابزار با روش کودر-ریچاردسون با ضریب پایایی(78/0) مناسب برآورد گردید و روایی صوری و محتوایی آن موردتأیید متخصصان قرار گرفت.یافته ها نشان داد که وضعیت متغیر عادات ذهن و ابعاد آن در کل دانش آموزان، دانش آموزان دختر و پسر پایین تر از وضع مطلوب و در سطح05/0معنادار بود.همچنین تفاوت معناداری در رتبه بندی ابعاد متغیر عادات ذهن در دانش آموزان در سطح05/0وجود داشت که در کل دانش آموزان بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(23/2)بود.در دانش آموزان پسر بالاترین رتبه مربوط به بعد محاسبه و برآورد کردن با میانگین رتبه(79/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(03/2)بود و در دانش آموزان دختر بالاترین رتبه مربوط به بعد ارزش ها و نگرش ها با میانگین رتبه(40/3)و کمترین رتبه مربوط به بعد دست ورزی و مشاهده با میانگین رتبه(36/2)بود.
تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با توجه به اهمیت و تأثیر الگوی طراحی آموزشی دیک و کاری در حوزه ی فعالیت های آموزشی انجام یافته و هدف آن بررسی تأثیر طراحی آموزشی مبتنی بر الگوی دیک و کاری بر یادگیری، یادداری و انگیزش پیشرفت تحصیلی درس علوم تجربی پایه ی نهم است. نوع پژوهش، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه ی آماری پژوهش، تمام دانش آموزان دختر پایه ی سوم راهنمایی شهر اهر در سال تحصیلی 93-1392 بوده و از این جامعه به طور تصادفی خوشه ای دو کلاس 25 نفره به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون یادگیری و یادداری و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM)*** به کار گرفته شد. برای روایی آن ها از نظرات استادان طراحی آموزشی، کارشناسان ذیربط و تعدادی از یادگیرندگان استفاده شد و ضریب پایایی آزمون یادگیری 83/0 و پرسش نامه ی انگیزش پیشرفت تحصیلی (ISM) 81/0 به دست آمد. در تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده و با استفاده از نرم افزار SPSS24 مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج نشان داد به کارگیری الگوی طراحی دیک و کاری در طراحی آموزشی درس علوم تجربی در مقایسه با شیوه ی سنتی باعث افزایش یادگیری و یادداری می شود اما از نظر انگیزش پیشرفت بین گروه ها تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی در الگوی آموزش همراه با تولید در هنرستان های کاردانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی کاردانش، در الگوی آموزش همراه با تولید است. پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و کیفی و از نظر روش به صورت تلفیقی (سنتزپژوهی) بوده است. داده های مورد نیاز این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی و اجرای پرسشنامه گردآوری و با تحلیل و تلفیق آن ها به تعیین عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی پرداخته شده است. جامعه آماری بخش کیفی، پژوهش های داخلی و بین المللی موجود در زمینه کارورزی است که محقق به آن ها دسترسی داشته و جامعه آماری بخش کمی، کل هنرآموزان رشته خیاطی شاخه کاردانش کشور بوده که از مجموع1720 هنرآموز خیاطی، مطابق با فرمول کوکران 314نفر به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. یافته های پژوهش نشان داد که توجه مناسب به «زمان و مدت ساعات»، «مکان» و «کیفیت آموزش های کارورزی» از عوامل مؤثر بر اجرای مطلوب کارورزی است.
تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بر اساس دیدگاه دانش بنیان مایکل یانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم دانش قدرتمند، مفهوم بنیادین در نگاه مایکل یانگ در مقام جامعه شناس برنامه درسی است. او در خلال چهار دهه با صورت بندی این مفهوم، کوشیده است چارچوبی نظری برای برنامه درسی دانش بنیان فراهم آورد. با این همه نسبت این مفهوم با مؤلفه های نظریه برنامه درسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی در میان تألیفات و کارهای پژوهشی فردی و مشترک یانگ، پراکنده اند. صورت بندی نظریه برنامه درسی بر اساس این مفهوم نخست نیازمند صورت بندی یکپارچه و جامعی از آن و استنتاج دلالت هایی است که بتواند مؤلفه های بنیادین و مؤلفه های ساختاری یک چارچوب نظری را تبیین نماید. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به کارهای یانگ، به تبیین و تفسیر مفهوم دانش قدرتمند بپردازد، برای این منظور قریب به اکثر نوشته های یانگ به همراه آثاری از منتقدان و موافقان آرای او، در یک پژوهش فلسفی مطالعه شده اند. در این مطالعه از روش کیفیِ تحلیلی مفهومی استفاده شده است. معرفت شناسی پشتیبان مفهوم دانش قدرتمند بررسی شده و ارتباط این مفهوم با جامعه شناسی، نظام مدرسه ای و امر تربیتی بیان شده است. در پایان با رویکردی نظری، دلالت های تربیتی این مفهوم برای ساخت یک نظریه برنامه درسی استنتاج گردیده است تا مبنایی برای نظر ورزی و پژوهش بیشتر باشد.
برنامه درسی پنهان و نقش آن در مدارس
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ع وامل مثبت و منفی اس ت که از طریق برنامه ی برنامه درسی پنهان به دانش آموزان منتقل می شود. برنامه درسی پنهان بعد غیرقابل پیش بینی یادگیری است. طراحی آموزشی بدون توجه به این بعد، غفلت از بخش مهمی است که در یادگیری دانش آموزان تأثیر فراوان دارد. برنامه درسی پنهان را باید یکی از سرمایه های مفهومی رشته برنامه درسی به شمار آورد. طرح این مفهوم سبب شده است تا نگاه سطحی نگرانه نسبت به پدیده برنامه درسی کاهش یافته و به صورت اجرایی در برنامه های آموزشی مدارس مدنظر قرار گیرد. هدف کلی این مقاله که به روش مروری - کتابخانه ای انجام گرفته است. در چند دهه گذشته بسیار مورد توجه نظریه پردازان حوزه برنامه درسی قرار گرفته است و هر یک از زوایه خاطی آن را مورد بررسی قرار داده اند که در این پژوهش سعی شده است تا ازدیدگاه های مختلف صحبت شود تا حتی المقدور شناخت و درک آن را برای بسیاری از افراد تسهیل نماید.
بررسی عناصر طراحی برنامه درسی کارآفرینی بر اساس رویکرد تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۴
49 - 80
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، مقوله های طراحی برنامه درسی آموزش کارآفرینی، شامل اهداف کلان، محتوا، فعالیت های یادگیری و نقش معلم بر اساس اسناد در ایران و هفت کشور پیشرو بررسی شده اند. ابتدا وضعیت موجود در ایران توصیف و سپس وضعیت مطلوب در کشورهای مورد تطبیق ترسیم و در نهایت، تطبیق و مقایسه این دو وضعیت انجام شده است بر اساس یافته های تحقیق، در اسناد بالادستی ایران، اهداف و شایستگی های کارآفرینانه مورد توجه اند؛ لیکن شرایط و امکانات اجرایی لازم برای تحقق این اهداف فراهم نشده اند که از دلایل آن تمرکزگرایی شدید، نداشتن سیستم منظم برای تربیت و جذب معلمان کارآمد و عدم ارتباطات سازنده بین آموزش و پرورش و سایر نهادهاست. محتوای مرتبط با کارآفرینی در ایران در مقایسه با کشورهای پیشرو بسیار محدود است؛ به علاوه در ایران بیشتر بر محتوای مستقل و کتاب هایی با عنوان کار و فناوری یا کارآفرینی تکیه شده است، در حالی که در کشورهای پیشرو محتوای تلفیقی و بین رشته ای و پرورش شایستگی های کارآفرینانه در دروس مختلف مورد توجه است. فعالیت های یادگیری، بر خلاف کشورهای پیشرو، اغلب محدود به مدرسه و فعالیت های کارورزانه در محیط کار واقعی و انجام پروژه های فردی و گروهی کسب و کار مورد غفلت اند. همچنین نقش معلم، در بهترین شرایط، اجرای فعال برنامه درسی است؛ در حالی که در کشورهای پیشرو معلم اختیارات فراوانی در انتخاب و تدوین برنامه های درسی دارد.
لزوم بازاندیشی در محتوای کتاب های درسی ریاضی پایه هفتم و هشتم از منظر استدلال و اثبات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصدیق یک گزاره ریاضی، عموماً برای دانش آموزان مشکل است؛ آن ها حتی بسیاری از مواقع، لزوم آن را درک نمی کنند. پیچیدگی هایی که در ماهیت ارزشمند استدلال و اثبات پنهان شده، اهمیتِ نحوه ی ارائه ی آن ها را در کتب درسی، بیشتر مشخص می کند. هدف از این مطالعه، تعیین میزان حضور انواع استدلال، به خصوص استدلال استنتاجی در کتاب های درسی ریاضی پایه های هفتم و هشتم می باشد. به این منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بیشترین میزان استدلال، از جمله انواع سطوح استنتاج موجود در کتاب ها، در محتوای هندسی دیده می شود؛ البته استثناهای غیرمنتظره ای هم وجود دارد. در مجموع توزیع استدلال استنتاجی در فصول کتاب هفتم و هشتم یک دست و یکنواخت نیست، ولی فقر استنتاج در بیشتر فصل های مربوط به محتوای حساب و آمار و احتمالات دیده می شود. بعلاوه، برخلاف انتظار میزان استدلال های آزمایشی در کتاب هشتم، نه تنها کاسته نشده بلکه نسبت به کتاب هفتم حدود دو برابر است. در انتهای نوشتار حاضر، در مورد ملاحظاتی که برای تغییر تمرکز از استدلال استقرایی به استنتاجی باید در نظر گرفته شود، بحث می شود.
استفاده از نوآوری آموزشی «مودل» برای افزایش تعاملات میان یادگیرندگان در برنامه درسی ترجمه شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف رفع نواقص موجود در برنامه درسی که نویسندگان پیش تر برای «ترجمه شفاهی پیاپی» ارائه داده بودند انجام شد. برنامه بر اساس اصول ساخت گرایی اجتماعی طراحی و یک نیمسال به اجرا درآمد تا نواقصش مشخص شود. از آنجا که مشکل اصلی، ناکافی بودن تعامل فراگیران و محدود شدن تعاملات به تعداد کمی از دانشجویان بود، در نیمسالی که برنامه بازبینی شده به اجرا در آمد کلاس حضوری با کلاس مجازی که در نرم افزار مودل طراحی شد تلفیق شد تا کارایی آن در رفع نواقص بررسی شود. برای این منظور، سه تالار گفتگو در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد که «تالار گفتگو» در افزایش تعاملات فراگیران مؤثر است. به علاوه، تفاوت میان میزان مشارکت دانشجویان با جنسیت، سن، و نیمسال ورودی مختلف معنا دار نبود. نتیجه حاکی از آن است که در تالار گفتگو، این تفاوت ها عواملی نبودند که مانع شکل گیری تعاملات میان فراگیران شوند.
روایت نگاری ابزار تامل و بالندگی حرفه ای؛ تجربه دانشجو- معلمان در کارورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله حاصل یک مطالعه کیفی با تمرکز بر تجربه هشت دانشجو معلم در استفاده از روایت نگاری تاملی در فرایند کارورزی شان است . این تحقیق به طور خاص روی کسب تجارب اصلی مرتبط با واکنش ها، احساسات و افکار در مورد وجود روایت نگاری تاملی در فرایند کارورزی متمرکز شده است. تحلیل کیفی نشان داد روایت نگاری تاملی برای دانشجوی معلمان، توسعه دانش حرفه ای شخصی ، نظم ذهنی ، زمینه ای برای پیوند نظریه ها با دنیای عمل ، توسعه تعامل حرفه ای با دیگران ،خودآگاهی از فرایند توسعه خود و پیامدهای جانبی مانند توانمندی در نوشتن را به همراه دارد . واژگان کلیدی : روایت نگاری تاملی ، تامل ، بالندگی حرفه ای
تجارب دانش آموزان دوره ابتدایی از معلمان جایگزین (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
145 - 166
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روش پدیدارشناختی، با هدف بررسی تجارب دانش آموزان دوره ابتدایی از معلمان جایگزین انجام گرفت. بدین منظور، تعداد سی و یک نفر از دانش آموزانی که حداقل به مدت یک نوبت تحصیلی معلم جایگزین داشته اند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. با هر دانش آموز به طور میانگین حدود 30 دقیقه مصاحبه شد و داده ها، با استفاده از روش پنج مرحله ای ین مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که تجارب دانش اموزان از مدیریت کلاسی و راهبردهای تدریس معلمان جایگزین، به ویژگی های معلمان جایگزین همچون میزان تجربه و دانش تربیتی و شایستگی عاطفی و اجتماعی آنان، بستگی دارد. همچنین، بیشتر دانش آموزان از قانون کاهش ساعت موظف معلمان اصلی ناراضی هستند. نتیجه این که لازم است در انتخاب معلمان جایگزین، دقت کافی صورت گیرد و با انجام تحقیقات بیشتر، لزوم تغییر در قانون کاهش ساعت موظف معلمان دوره ابتدایی بررسی شود.
تحلیل محتوای اشعار فارسی دوره ابتدایی بر اساس زبان و عاطفه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
125 - 144
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، شناسایی ویژگی های زبان و عاطفه در کتاب های فارسی دوره ابتدایی است. لذا، جریان پژوهش مورد نظر می کوشد از طریق تحلیل محتوا در مورد میزان توجه محتوای مکتوب کتاب های فارسی دوره ابتدایی به مؤلفه های زبان و عاطفه تبیینی روشن ارائه نماید و و با تمییز میان این میزان توجه در پایه های مختلف دلالت هایی از این تفاوت ها استنتاج نماید. روش تحقیق از نوع توصیفی به روش تحلیل محتوا است. جامعه آماری مطالعه شامل کتاب های فارسی پایه اول تا ششم ابتدایی و نمونه های آماری شامل درس هایی از کتب فارسی دوره ابتدایی است که در قالب نظم بوده اند. روش تحقیق پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار spss مورد بررسی و در محدوه آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین فراوانی ویژگی های زبانی، به مؤلفه های الفاظ ساده و کوتاهی مصراع، و در کل به پایه های چهارم و سوم اختصاص یافته است. همچنین، بیشترین فراوانی ویژگی های عاطفی به مؤلفه های آگاهی و امید، و در کل به پایه های سوم و اول معطوف شده است.
تربیت اخلاقی مبتنی بر ادبیات داستانی: تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر حول شناسایی چگونگی های آموزش مفاهیم اخلاق در مقطع ابتدایی انجام شده است. این پروژه با بررسی کتب درسی، مفاهیم اخلاقی موجود را استخراج کرده و سپس در مقولات کلی تری دسته بندی کرده است. با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار،مفاهیم اخلاقی موجود در دروس، مشخص شده و سپس با استفاده از فرایند استنتاجی بر مبنای ملاکهای معین، از نظر انسجام و یکپارچگی در هر پایه و نیز چیدمان فرگشتی در کل مقطع مورد بررسی قرارداده شد. نتایج نشان داد که کنب فارسی در تمام پایه ها، بیشترین تعداد ادبیات داستانی و بیشترین مفاهیم اخلاقی را دارند. متاسفانه چیدمان مفاهیم، موردتوجه قرارنگرفته و از میان پانزده مفهوم اخلاقی، تنها "رفتار نیک"، "نوع دوستی" و "تلاش و پشتکار" فاکتورهای مربوط به انسجام و فرگشت را از نظر کمی و کیفی دارا هستند. سایر مفاهیم از نظر تعداد تکرار و نوع چینش در پایه های مختلف فاقد کارایی لازم هستند.
شناسایی دیدگاه متخصصان برنامه ی درسی درباره ی چالش های نوآوری در برنامه ی درسی آموزش عالی با استفاده از روش کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
118 - 144
حوزههای تخصصی:
روند رو به رشد جوامع بشری باعث شده است تا حوزه ی آموزش عالی تغییرات گسترده ای را تجربه کند. برای اینکه این تغییرات هم راستا با نیازهای روزافزون جوامع باشد، شایسته است تا این تغییرات مبتنی بر نوآوری و خلاقیت باشد. در این پژوهش تلاش گردید تا ذهنیت متخصصان برنامه ی درسی با توجه به تجربیات مختلف آن ها درباره ی چالش های نوآوری های برنامه ی درسی در نظام آموزش عالی مورد شناسایی قرار گیرد. برای این منظور از روش کیو استفاده شد. داده های پژوهش از 16 متخصص جمع آوری و بر اساس روش کیو مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که متخصصان برنامه ی درسی با دو نگرش کاملاً متفاوت یعنی نگرش کلان و نگرش خرد به چالش های نوآوری های برنامه ی درسی نگاه می کنند. متخصصان دارای نگرش کلان بر این باورند که عمده چالش های پیش روی نوآوری های برنامه ی درسی آموزش عالی ناشی از متغیرها و عوامل محیطی، زیرساختی و اجرایی نظام آموزش عالی است و ارتباط زیادی با ذینفعان و ماهیت برنامه ی درسی ندارد. اما متخصصان برنامه ی درسی با نگاه خرد بر این باورند که عمده چالش های پیش روی نوآوری های برنامه ی درسی آموزش عالی به دلیل عوامل فردی، فنی و تخصصی مربوط به رشته و ذینفعان و کاربران برنامه ی درسی می باشد.
بررسی ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تردیدی نیست که جوامع امروز جوامعی چندسوادی و چندوجهی اند. بنابراین آگاهی مدرسان از وجوه مختلف معنا و به کارگیری آن ها هم در امر آموزش و هم در زمینه ی آزمون سازی می تواند نقش مؤثری را در یادگیری بهتر دانشجویان و بهبود عملکرد آنان ایفا کند. این پژوهش بر آن است تا ارتباط میان میزان استفاده ی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی نمونه سؤالات امتحانی و عملکرد دانشجویان در امتحانات و نیز ارزشیابی آنان از عملکرد اساتید را با استفاده از چهارچوب نظری نگاره نویسی سرافینی و کلاسین (2012) بررسی نماید. در انجام پژوهش حاضر از روش چندمطالعه ای کمی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مطالعه اول با بهره مندی از روش تحلیل محتوای کمی، تعداد 30 نمونه سؤال امتحانی طراحی و تایپ شده توسط پنج تن از اساتید بخش زبان های خارجی و زبان شناسی دانشگاه شیراز به تفصیل به لحاظ میزان و چگونگی استفاده از عناصر نگاره نویسی ضخامت قلم، رنگ قلم، اندازه ی قلم، شیب قلم/حروف، چهارچوب به کارگرفته شده در ارائه ی اجزای متن، رسمیت قلم و تزیینات نگارشی قلم بررسی شد. سپس، در مطالعه دوم، روش توصیفی- همبستگی برای بررسی ارتباط میان میزان استفاده اساتید از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آن ها از عملکرد اساتید، در ارتباط با 30 نمونه سؤال مورد مطالعه، به کار گرفته شد. بر اساس نتایج، اگرچه از اغلب عناصر نگاره نویسی در تمامی نمونه سؤالات استفاده شده بود، بعضی از این عناصر در جایگاه مناسب مورد استفاده قرار نگرفته بودند. علاوه بر آن، به نظر می رسید که چهارچوب های خاص نگارشی پذیرفته شده در حوزه های پژوهشی، مانند ای پی ای، بر نحوه ی نگارش و طراحی سؤالات و درواقع، بر نحوه ی انتخاب عناصر مختلف نگاره نویسی تأثیر گذاشته بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که میزان و چگونگی به کارگیری عناصر مختلف نگاره نویسی در سؤالات امتحانی با عملکرد دانشجویان در امتحانات و حتی ارزشیابی آن ها از اساتید خود رابطه معنادار دارد.
تدریس موازی: رویکردی جهت ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی و نگرش آنان به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی تأثیر تدریس موازی بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان پایه ششم در درس ریاضی و نگرش آنان نسبت به مدرسه انجام گرفته است. روش پژوهش شبه-آزمایشی و از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی 95 – 94 و حجم نمونه 70 نفر است که 35 نفر از آنان در گروه کنترل و 35 نفر در گروه آزمایش گمارده شدند به صورتی که در گروه آزمایش تدریس به شیوه موازی به مدّت 2 ماه انجام شد و در گروه کنترل از روش تدریس تک معلّمی (مرسوم) استفاده گردید. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره انجام شده بر روی نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان در دو گروه آزمایش (تدریس موازی) و کنترل (تک معلّمی) نشان می دهد که بین نمره عملکرد تحصیلی ریاضی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده می شود