فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۰۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
240 - 209
حوزههای تخصصی:
تعدد عوامل تاثیرگذار بر موفقیت در انتخاب رشته، تصمیم گیری صحیح در این خصوص را دشوار می کند. اگرچه مشاورانی برای کمک به دانش آموزان در این امر مهم وجود دارند، اما آنها نیز به دلیل محدودیت های شناختی بشری (قدرت پردازش و ذخیره سازی) توانایی درنظر گرفتن همزمان و متناسب همه عوامل موثر بر انتخاب رشته را ندارند. بنابراین نیاز به سامانه ای وجود دارد که در برنامه هدایت تحصیلی دانش آموزان تمامی جنبه ها و عوامل را در نظر بگیرد و میزان افت کیفیت آموزشی را کاهش دهد. در این پژوهش یک سامانه پشتیبانی تصمیم بر مبنای مجموعه ای از معیارهای جامع تأثیرگذار بر انتخاب رشته برای کمک به مشاوران و دانش آموزان طراحی شده است. این معیارها در 3 دسته کلی شامل عوامل مربوط به خانواده، عوامل فردی دانش آموز و نهایتا معیارهای تحصیلی و آموزشی قرار دارد. پس از جمع آوری داده ها از دانش آموزان پایه دوازدهم با استفاده از پرسشنامه، تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار رپیدماینر و اعمال آنها در درخت تصمیم، درنهایت بهترین قواعد مربوط به انتخاب هر رشته برای همه رشته های تحصیلی به دست آمد. به منظور بررسی میزان دقت و صحت درخت تصمیم در تمامی رشته ها و با توجه به پیش بینی درست در 95% از داده های آزمایشی، می توان این سامانه را از لحاظ کارایی و دقت در سطح بالایی دسته بندی کرد و از آن در مدارس به عنوان پشتیبان مشاوران در ارائه مشاوره به دانش آموزان بهره برداری نمود. این سامانه علاوه بر تعیین بهترین انتخاب برای هر دانش آموز، قابلیت پیش بینی عملکرد وی در صورت انتخاب سایر رشته ها را نیز دارد.
The comparative role of paper-based and computer-delivered IELTS in the cognitive and meta-cognitive strategies use of Iranian IELTS candidates in the academic module reading(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
121 - 150
حوزههای تخصصی:
The present study examined the comparability of Paper-Based (PB) and Computer-Delivered (CD) IELTS in the academic module reading section, focusing on Iranian IELTS candidates' cognitive and metacognitive strategies. The study intended to determine if the delivery mode had any impact on the use of these strategies. To this aim, 200 upper-intermediate learners were randomly selected and divided into two groups to participate in the study under the two aforementioned test conditions. They completed a test-taking strategy survey under both test conditions. Moreover, five participants from each test condition group took part in think-aloud protocols. The quantitative data were analyzed by means of Independent-sample t-test and Multivariate Analysis of Variance (MANOVA) to test the research hypotheses. Content analysis of the think-aloud protocols was also conducted to identify the strategies employed by the IELTS candidates in both PB and CD formats. The results revealed that the PB group had a significantly higher mean than the CD group on the cognitive and metacognitive processes used in academic IELTS. However, the think-aloud protocols indicated that, in many cases, these differences were minimal, with cognitive and metacognitive processes being similarly employed across both formats. Moreover, significant differences were observed between the PB and CD groups in their reading test-taking strategies. The implications of these findings for test preparation and design are discussed.
Professors' lived experience about the Formative evaluation during virtual education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
research was conducted with the aim of investigating the lived experience of professors of formative evaluation during virtual education. This research was done using qualitative approach and phenomenological design. In order to collect data, semi-structured qualitative interview was used. The number of people participating in the research was 10 professors of Bu Ali Sina University, which was achieved by using targeted sampling, after conducting 10 interviews, and audio and visual recording and their content were implemented in textual form. Interview data were analyzed in three stages of open, central and selective coding to classify concepts and categories. In-depth analysis of professors' views led to the identification of factors in three areas. The findings of the research showed that the quality of students' learning was based on the implementation of formative evaluation in the form of meaningful and qualitative learning. Also, two major challenges include weakness in evaluation culture and human resources and weakness in infrastructure and facilities, and strengthening the pedagogical knowledge of professors is the most important strategy to improve the quality of formative evaluation. As a result, paying attention to these factors can lead to the high-quality implementation of formative evaluation in the course of virtual education.
پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان مدارس نیاز ویژه بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف این مطالعه، پیش بینی اضطراب اجتماعی بر اساس نشخوار فکری و طرحواره های ناسازگار اولیه در معلمان مدارس نیاز ویژه بود. روش : پژوهش حاضر از منظر هدف کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تمام معلمان مدارس ابتدایی نیاز ویژه استان یزد در سال تحصیلی 1403-1402 بودند. تعداد 120 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت آنلاین، پرسشنامه های اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، طرحواره های ذهنی ناسازگار یانگ (1990) و نشخوار فکری نالن-هوکسما و مارو (1991) را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با نمره کل نشخوار فکری وجود دارد و مؤلفه بروز داد قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی معلمان بود. همچنین، رابطه مثبت و معنی دار بین اضطراب اجتماعی با طرحواره ناسازگار اولیه بریدگی و طرد وجود داشت و این طرحواره قادر به پیش بینی اضطراب اجتماعی بود. نتیجه گیری: طبق یافته های به دست آمده، نشخوار فکری و طرحواره بریدگی و طرد می توانند میزان اضطراب اجتماعی معلمان مدارس با نیاز ویژه را پیش بینی کند.
چهارگونه غلط نویسی در انشای دانش آموزان متوسطه اول (مطالعه دانش آموزان پسر پایه نهم)
حوزههای تخصصی:
غلط نویسی از جمله ضعف های دانش آموزان در فرایند یادگیری درس فارسی است که معمولاً در قالب درس املای فارسی به آن پرداخته می شود، اما غلط نویسی محدود به درس املا نیست؛ بلکه این ضعف یادگیری می تواند در تمام نوشتار دانش آموزان دیده می شود. دراین بین نگارش از جمله درس هایی است که همانند املا، مستقیماً با بحث نوشتار دانش آموزان در ارتباط است؛ با این تفاوت که در این درس بیش از هر چیز رعایت ساختار متنی (عنوان، مقدمه، بخش میانی و بخش پایانی) سنجیده می شود که همین امر سبب می شود دانش آموز چندان به بحث درست نویسی توجه نداشته باشند و همین امر می تواند سبب نمود غلط نویسی به گونه های مختلف در انشای آنها شود. به همین سبب در اینجا این مسئله مطرح می شود که غلط نویسی در درس نگارش تا چه اندازه دارای نمود است و گونه های احتمالی آن کدام است. در این پژوهش که با روش توصیفی - تحلیلی و مطالعه موردی است، کوشیده ایم که انشای 220 دانش آموز پایه نهم مدرسه دستغیب تهرانسر (منطقه 9 آموزش و پرورش تهران) از دیدگاه وجود غلط نویسی و گونه های آن بررسی شود. نتایج این پژوهش بیان می کند که غلط نویسی در انشای این دانش آموزان در چهار گونه اغلاط املایی، شناختی، دستوری و سجاوندی دیده می شود که دراین بین غلط های سجاوندی(نمود در 215 انشا) و شناختی (نمود در 28 انشا) به ترتیب بیشترین و کمترین میزان فراوانی را دارا هستند.
تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-علی با رویکرد معادلات ساختاری و ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاغه در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 570 نفر بود که از طریق فرمول حجم نمونه کوکران، تعداد 230 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه راهبردهای یادگیری (سلیمانی، 1394)، پرسشنامه نگرش به ریاضی آیکن (1975) و پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی انگیزشی (پینتریچ و دی گروت،1990) بود. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های فوق به ترتیب 76/0، 79/0و 77/0 محاسبه شد. تجزیه وتحلیل فرضیه ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPls انجام شد. یافته ها نشان داد راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرغیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای یادگیری و راهبردهای خودتنظیمی بر نگرش نسبت به درس ریاضی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرمستقیم دارند.
تأثیر تمایزیافتگی خود بر خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی مقطع ابتدایی: نقش میانجی انگیزه پیشرفت تحصیلی و جهت گیری هدف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
91 - 108
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی انگیزه پیشرفت تحصیلی و جهت گیری هدف در رابطه تمایزیافتگی خود با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان استثنایی شهر سبزوار در مقطع ابتدایی بودند که 205 نفر به عنوان نمونه پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی مورگان وجینکز (1999)، جهت گیری هدف میدگلی و همکاران (1998)، تمایزیافتگی خود اسکورون و فریدلندر (۱۹۹۸) و انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (۱۹۷0) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خود اثر مستقیم برخودکارآمدی تحصیلی ندارد (05/0p>). ولی تمایزیافتگی خود به صورت غیر مستقیم یعنی از طریق انگیزه پیشرفت و جهت گیری هدف عملکرد گرایش و اجتنابی با خودکارآمدی تحصیلی رابطه داشت (05/0›p). بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که رابطه تمایزیافتگی خود با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان استثنایی یک رابطه خطی ساده نیست و انگیزه پیشرفت و جهت گیری هدف عملکرد گرایش و اجتنابی می تواند این رابطه را میانجی گری نماید.
مقایسه روحیه پژوهش گری در معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان با سایر دانشگاه ها و تبیین دلایل تفاوت احتمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
43 - 71
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هدف از این پژوهش مقایسه روحیه پژوهش گری معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر معلمان و در صورت وجود تفاوت، بررسی نقش عناصر برنامه درسی در وجود این تفاوت احتمالی بود. روش ها : این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و با رویکرد آمیخته کمّی-کیفی طرح متوالی توضیحی انجام گرفت. در بخش کمّی از روش علّی مقایسه ای با ابزار پرسش نامه محقق ساخته سنجش روحیه پژوهش گری و در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای داده های برخاسته از بحث متمرکز و مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جامعه پژوهش را کلیه معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان و سایر دانشگاه های کشور در مقطع ابتدایی که از سال 1395 در مدارس ابتدایی شهرستان گلبهار استان خراسان رضوی مشغول به تدریس می باشند، تشکیل داد. در انتخاب نمونه در هر دو مرحله از نمونه گیری غیرتصادفی استفاده شد. در مرحله اول، نمونه گیری، از طریق همتاسازی بر اساس مؤلفه های جنسیت، رشته تحصیلی و سابقه تدریس بود و در مرحله دوم نیز افراد به صورت هدفمند از گروه معلمان ابتدایی، اعضای هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان انتخاب شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که میانگین روحیه پژوهش گری دانش آموختگان دانشگاه فرهنگیان از سایر دانشگاه ها به طور معنادار پایین تر است و این تفاوت به عواملی همچون محتوای برنامه درسی، فضا، امکانات، روحیه و توانایی پژوهش در اعضای هیأت علمی و مدرسان و شیوه ارزشیابی از آموخته های دانشجویان در دانشگاه فرهنگیان مربوط است. نتیجه گیری: اگر چه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان با رویکردی پژوهش محور و با هدف تربیت معلم پژوهنده، طراحی و تدوین شده است اما سایر عناصر برنامه، در برنامه درسی اجراشده مانع دست یابی به این هدف است که لازم است مورد توجه دست اندرکاران باشد.
تحلیل کارورزی در شرایط کرونا: استنباط سیاست های پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کارروزی مهم ترین بخش برنامه درسی تربیت معلم است که در آن شایستگی های دانشجومعلمان بروز پیدا می کند. هدف از این پژوهش بررسی و تحلیل کارورزی تربیت معلم در شرایط کرونایی و تدوین سیاست هایی برای دوران پساکرونایی بود. روش ها : در این پژوهش از روش آمیخته متوالی استفاده شد که در بخش کیفی، روش تحلیل محتوا و در بخش کمی روش توصیفی - پیمایشی تحلیل SWOT بهره گرفته شد. جامعه مورد بررسی را چهار گروه دانشجومعلمان سال سوم و چهارم، استادان راهنمای کارورزی، معلمان راهنمای کارورزی و مجریان و کارشناسان کارورزی تشکیل می دادند. پس از احصای نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته با گروه هدف، پرسش نامه ای تدوین و مشتمل بر 40 گویه در بین 385 نفر از افراد دست اندرکار کارورزی توزیع شد. برای تحلیل داده ها، از آمار توصیفی و ماتریس ارزیابی عوامل داخلی، ماتریس ارزیابی عوامل خارجی، ماتریس سوآت استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کارورزی در شرایط کرونا، راهبرد محافظه کارانه را در پیش گرفته است. شرایط خاص شیوع کرونا، فرصت هایی برای دانشگاه فرهنگیان فراهم کرده است، اما نقاط ضعف بیش از نقاط قوت بوده است. در پایان سیاست هایی برای دوره پساکرونا ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق در سیاستگذاری، برنامه ریزی و اجرای کارورزی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. با عنایت به شرایط متغیر جهانی ارائه سناریوهای راهبردی حاصل از این پژوهش می تواند مورد استفاده در شرایط خاص قرار گیرد.
سیر تحول دانش آموزش محتوا از آغاز تاکنون: تاریخ یک ایده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یشینه و اهداف: شناسایی ابعاد قلمرو ناشناخته دانش آموزش محتوا و سیر تحول مفهوم پردازی های مختلف آن از آغاز تاکنون است. در ابتدای دهه 1358 تصور می شد آموزشگران با یادگیری برخی قواعد، قدرت تدریس مؤثر را کسب می کنند؛ اما این باور را لی شولمن با تأسی از دیویی و به استناد اختلاف بین فهم منطقی دانشمندان و فهم روان شناسانه معلمان، موردتردید قرارداد. ایده دانش آموزش محتوا توسط شولمن در دهه هشتاد قرن بیستم میلادی دریچه ای به قلمرو ناشناخته دانش حرفه ای آموزشگران گشود. روش ها : در این نوشتار ما رویکرد تاریخی را برای فهم تحولات دانش آموزش محتوا و تحولات و دگرگونی های آن از آغاز طرح این ایده تاکنون بکار گرفته ایم. گال، بورگ و گال (1398) پژوهش تاریخی را فرایند جستجوی نظام دار داده ها برای پاسخ به سؤالات مربوط به وقایع گذشته باهدف درک بهتر مسئله موردپژوهی می دانند. یافته ها: با گذر زمان و درنتیجه تحقیقات انجام شده، این دانش در سطوح «دانش جمعی آموزش محتوا»، «دانش شخصی آموزش محتوا» و «دانش درعمل آموزش محتوا» شناخته و مورد بررسی قرار گرفته است. به اعتقاد صاحب نظران معاصر، این دانش دارای دو ماهیت عام و منحصربه فرد است. قلمرو دانش آموزش محتوا به معلم کمک می کند تا محتوای دانش موضوعی را به چیزی تبدیل کند که برای شاگردان، قابل فهم است. نتیجه گیری: فرایند توسعه دانش آموزش محتوا فراتر از قلمرو دانش محتوایی و مستلزم تفکر و تأمّل بر نحوه شکل گیری چرخه های ماکرو و میکرو در دو سطح دانش شخصی آموزش محتوا و دانش در عمل آموزش محتوا است.
ثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
66 - 87
حوزههای تخصصی:
بازی های آموزشی دیجیتال اخیرا تحقیقات زیادی را به خود اختصاص داده اند و پژوهشگران این زمینه از اثربخشی آنها استقبال کرده اند. در این راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان و خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری در درس ریاضی دانش آموزان پایه اول ابتدایی انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان کلاس اول شهر تبریز می باشد که انتخاب مدرسه بصورت مدرسه دردسترس انجام شد و نمونه گیری دانش آموزان بصورت تصادفی بود که در سه گروه آزمایش یک (16 دانش آموز) و آزمایش دو (16 دانش آموز) و گروه کنترل (19 دانش آموز) قرار گرفتند. برای گردآوری داده های مربوط به متغیر های یادگیری و انتقال یادگیری از آزمون محقق ساخته و برای متغیر درگیری تحصیلی از پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تی سینگ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تحلیل یافته های پژوهش نشان داد داستان بازی دیجیتال بر یادگیری، درگیری تحصیلی و انتقال یادگیری تأثیر دارد همچنین خودتوضیحی بازی دیجیتال بر یادگیری و انتقال یادگیری تأثیر دارد اما بین خودتوضیحی بازی دیجیتال با درگیری تحصیلی تأثیری یافت نشد. بنابراین در طراحی بازی های آموزشی برای افزایش اثربخشی آنها می توان قابلیت های آموزشی داستان و خودتوضیحی را مورد استفاده قرار داد.
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
184 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
طراحی و اعتباریابی الگوهای مفهومی و روندی برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری و دانش پژوهی در تعلیم و تربیت دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۳
105 - 131
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوهای مفهومی و روندی برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان انجام شد. در راستای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی از نوع روش تحقیق پدیدارشناسی استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل متخصصان و صاحب نظران، برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، مقالات علمی پژوهشی مرتبط بین سال های 2000 تا 2024 بود. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از صاحب نظران و متخصصان برای مرحله ارائه الگو و 9 نفر از آنان برای مرحله اعتباریابی الگو و فرم الگوی (مفهومی و روندی) پیشنهادی پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. در پژوهش حاضر از ابزار مصاحبه و پرسش نامه باز پاسخ و برای روایی ابزارها از روایی صوری، معیار باورپذیری، بررسی توسط اعضا و چندسویه نگری منابع داده ها و برای پایایی ابزارها از روش اسکات، روش حسابرسی و روش توافق بین کدگذاران (ضریب کاپا) استفاده شد. بر اساس یافته های پژوهش مهم ترین مؤلفه های شایستگی های مرتبط با فناوری برای برنامه درسی قصد شده رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شناسایی شد و الگوی (مفهومی و روندی) پیشنهادی برای برنامه درسی دانش فناوری رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان طراحی و مورد تأیید قرار گرفت. شایستگی های مرتبط با فناوری در برنامه درسی، حاوی مؤلفه های زیادی است. این مؤلفه ها می توانند در کنار مؤلفه های مربوط به مبانی روان شناسی، اجتماعی و فلسفی قرار بگیرند و در طراحی، تدوین و اجرای برنامه های درسی به کار گرفته شوند.
مبادی رمانتیک آموزش و پرورش در ایران معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدّعای اصلی این مقاله آن است که ایده تعلیم وتربیت در ایران معاصر خاستگاهی رمانتیک داشته و برای اثبات آن، نویسنده به سراغ اندیشه های حسین کاظم زاده ایران شهر، سید حسن تقی زاده و جلال آل احمد و سه مفهوم محوری در هرکدام یعنی معنویت، آموزش عمومی و غرب زدگی رفته است. نویسنده همچنین دو نهاد تربیتی رمانتیک در ایران معاصر یعنی سازمان پیشاهنگی و سازمان پرورش افکار را بررسی کرده است. این جستار نظرورزانه در عین آنکه فرصتی را برای مقایسه این اندیشه ها با بیلدونگ در رمانتیسم آلمانی فراهم می سازد، نشان می دهد ایده تربیت رمانتیک اگرچه بعد از انقلاب اسلامی از سوی رهبران انقلاب و اسناد رسمی تربیت حمایت شده است، امّا در امتداد تقابل تاریخی رمانتیسم آلمانی با روشنگری فرانسوی، یارای تحقّق در سازمان فرانسوی مدرسه در ایران را ندارد. بنابراین همان طور که رمانتیسم با معضله تشکیل نهادهایی برای ترویج ارزش های محوری خود مواجه بود، در ایران بعد از انقلاب اسلامی نیز مدرسه مدرن قادر به نمایندگی ارزش های محوری در گفتمان تربیتیِ اسلامی نیست و شکاف میان کردار روزمره مدارس و مطالبات از این نهاد نشانگر همین امر است. به این ترتیب، اندیشیدن دوباره به نهاد آموزش مهم ترین مسئله پیش روی نظام آموزشی در ایران خواهد بود.
نقش برنامه مدرسه تلویزیونی بر عملکرد تحصیلی کیفی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی با میانجی گری درگیری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
189 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ، بررسی نقش برنامه ی «مدرسه تلویزیونی ایران» شبکه آموزش، بر میزان عملکرد تحصیلی کیفی دانش آموزان با میانجی گری درگیری تحصیلی، در ایام کرونا می باشد. روش پژوهش پیمایشی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری، شامل کلیه دانش-آموزان پایه ششم (1038 نفر) شهرستان کردکوی در سال 1401-1400 می باشند که با استفاده از شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی 343 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. جهت گردآوری داده ها، از دو پرسشنامه استاندارد درگیری تحصیلی شوفلی و بکر(2006) و عملکرد تحصیلی پاهم و تایلر(1999) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات از ضرایب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که بین میزان تماشای برنامه مدرسه تلویزیونی با درگیری تحصیلی و عملکرد تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. همچنین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم(با میانجی گری درگیری تحصیلی) بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد. نین نتایج نشان داد که برنامه مدرسه تلویزیونی به دو صورت مستقیم و غیرمستقیم(با میانجی گری درگیری تحصیلی) بر عملکرد تحصیلی تاثیر می گذارد.
بررسی رابطه آگاهی از مهارت های زندگی با باور به آینده در دانشجویان: نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
147 - 161
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه آگاهی از مهارت های زندگی با باور به آینده در دانشجویان با نقش واسطه ا ی انگیزش پیشرفت انجام شد. این پژوهش از نوع کمّی، با روش همبستگی و با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، تمامی دانشجویان دانشکده های علوم انسانی و مهندسی دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 1401-1402 بوده اند که از میان آنها تعداد 319 نفر (136دختر، 183پسر) به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های مهارت های زندگی گلزاری، باور به آینده لرنر و انگیزش پیشرفت هرمنس پاسخ دادند. تحلیل یافته های به دست آمده نشان داد که الگوی مفهومی پژوهش از برازش مناسبی برخوردار است. یافته ها حاکی از آن است که بین مهارت های زندگی و باور به آینده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین بین مهارت های زندگی و انگیزش پیشرفت نیز رابطه مثبت وجود دارد و مهارت های زندگی با واسطه گری انگیزش پیشرفت توانسته باور به آینده را به صورت معناداری تبیین کند. بین باور به آینده و انگیزش پیشرفت نیز رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج نشان می دهد توجه به مهارت های زندگی و طراحی و اجرای مداخله های آموزشی در راستای بالابردن سطح مهارت های زندگی می تواند منجر به افزایش انگیزش پیشرفت و باور به آینده دانشجویان شود.
بررسی اثربخشی فعالیت بدنی مبتنی بر بازی وار سازی بر افزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
175 - 187
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:بازی وار سازی،به عنوان یک رویکردنوین وجذاب،توانسته است درزمینه های مختلف توجه زیادی رابه خودجلب کند.استفاده ازعناصربازی درفعالیت های ورزشی نه تنها انگیزه دانش آموزان رابرای شرکت درفعالیت های بدنی افزایش می دهد،بلکه باتقویت تعاملات اجتماعی وتوسعه مهارت های همکاری،به آنها کمک می کندتادرجامعه به شکل مؤثرتری عمل کنند؛بنابراین هدف تحقیق حاضربررسی اثربخشی فعالیت بدنی مبتنی بر بازی وار سازی برافزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان بود.روش پژوهش:روش تحقیق به کارگرفته شده دراین مطالعه،کمی وبه شکل نیمه آزمایشی است که شامل طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های کنترل و آزمایش بود. جامعه آماری این تحقیق شامل دانش آموزان دختر مقطع دوره دوم دبیرستان استان آذربایجان شرقی درسال تحصیلی 1403-1402بود نمونه گیری به روش در دسترس انجام شده، شامل گروه کنترل و گروه آزمایش که هرگروه از25 نفر تشکیل شده و به روش تصادفی ساده درگروه ها جاگذاری شده اند.ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه های استانداردسازگاری اجتماعی و نیک زیستی بود.روایی این پرسشنامه ها توسط پنج تن از اساتیدبرجسته مدیریت ورزشی تایید شده و پایایی آنها در حد قابل قبول ارزیابی شده است. برای وضعیت موجود،از یافته های توصیفی (میانگین و انحراف) و به منظور تجزیه و تحلیل و تحلیل داده ها ازآزمون های خطی شاپیروویلک،آنالیز واریانس دو سویه و تعقیبی بونفرونی درسطح معناداری (05/0>p) با استفاده از نرم افزار 26SPSS استفاده شد.یافته ها: بررسی ها نشان داد عوامل زمان و گروه به همراه تعامل بین زمان و گروه، تاثیرات معناداری برمؤلفه های متغیر نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، می توان نتیجه گرفت که ادغام تمرینات ورزشی با بازی وار سازی، به طور معناداری موجب افزایش نیک زیستی فردی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان می شود.
تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
147 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی تأثیر روش آموزش کوانتومی بر خودکارآمدی، مهارت ارتباطی و انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم است. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمام دانش آموزان پسر سال اول متوسطه دوم شهر نورآباد- لرستان (1650 دانش آموز) بودند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 30 نفر (15 نفر گروه کنترل و 15 نفر گروه آزمایش) به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر و همکاران (1982)؛ پرسشنامه مهارت ارتباطی کوئیندام (2004)؛ پرسشنامه انگیزه پیشرفت تحصیلی هرمنس (1970) بود که پایایی آن ها با روش آلفای کرونب اخ به ترتیب با 83/0؛ 89/0 و 82/0 تأیی د ش د. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. برنامه آموزشی، پروتکل روش آموزش کوانتومی شامل یک برنامه 12 جلسه ای بود. نتایج نشان داد که به کارگیری پروتکل روش آموزش کوانتومی موجب افزایش خودکارآمدی؛ بهبود مهارت ارتباطی و افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی دانش آموزان شده است. این یافته ها پیامدهای مهمی برای محیط های آموزشی دارند؛ ما می توانیم با ادغام آموزش کوانتومی در برنامه درسی به بهبود فرآیند یادگیری، رفتارهای آموزشی و شخصیت دانش آموزان کمک نماییم.
ارزیابی میزان آمادگی دانشگاه فرهنگیان در اجرای آموزش الکترونیکی (مطالعه موردی؛ دانشگاه فرهنگیان فارس)
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
37 - 50
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی میزان آمادگی دانشگاه فرهنگیان فارس در اجرای آموزش الکترونیکی انجام شد. روش مورد استفاده، توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری را دانشجویان و اساتید پردیس شهید باهنر و شهید رجایی در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل دادند. تعداد نمونه دانشجویان و اساتید بر اساس جدول مورگان به ترتیب به تعداد 378 و 102 نفر تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. برای سنجش آمادگی دانشجویان و اساتید به ترتیب از پرسشنامه های استاندارد واتکینز و همکاران (2004) و افیونی و همکاران (1392) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. پایایی آنها نیز با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و تایید گردید. یافته ها نشان داد میزان آمادگی اساتید بطور کلی و در ابعاد در سطح قابل قبول است اما بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ میزان آمادگی دانشجویان بطور کلی و در ابعاد در سطح بالاتر از قابل قبول است، هرچند بصورت معناداری از سطح مطلوب پایین تر می باشد؛ بین میزان آمادگی اساتید و دانشجویان دو پردیس تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین بین میزان آمادگی دانشجویان علوم انسانی و علوم پایه تفاوت معنی داری وجود ندارد. با توجه به نتایج می بایست اقدامات لازم برای ارتقای این میزان آمادگی به وضع مطلوب انجام گردد.
چگونگی کاهش پرخاشگری دانش آموز پایه دوم دارای بیش فعالی با استفاده از آموزش ذهن آگاهی ویژه کودک
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
123 - 136
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بیش فعالی از جمله اختلالات رفتاری تلقی می شود که می تواند بر سطوح عملکردی دانش آموزان تأثیرگذار باشد و موجب رفتارهای آسیب زننده از جمله پرخاشگری گردد و در این ارتباط برنامه های مداخلاتی ویژه کودکان برای کاهش مشکلات رفتاری می تواند مفید واقع گردد. لذا هدف از انجام این اقدام پژوهی بررسی پایین آوردن میزان پرخاشگری دانش آموز پایه دوم با برنامه آموزش ذهن آگاهی ویژه کودک بود.روش شناسی پژوهش: ایﻦ پژوهش از ﻧﻮع اقدام پژوهی و مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری دردسترس بود. جامعه و نمونه آماری مورد نظر در این پژوهش یک نفر از دانش آموزان پایه دوم «پ. ن» در مدرسه ابتدایی دخترانه ادب واقع در شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 1402-1401 بود. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه پرخاشگری نلسون و فینچ (2000) و ایده و راه حل پیشنهادی اقدام پژوه برنامه آموزش ذهن آگاهی ویژه کودک بود.یافته ها: نتایج نشان داد که دانش آموز مورد مطالعه که تحت آموزش برنامه آموزش ذهن آگاهی ویژه کودک قرار گرفته بود میزان پرخاشگری وی بعد از دریافت راه حل کاهش پیدا کرده بود که که این امر بیانگر آن است که اقدام پژوهی مورد نظر بر روی وی کارآمد بوده است و اقدام پژوه به هدف خود رسیده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان گفت تمرینات ذهن آگاهی در کاهش مشکلات رفتاری مفید است و لازم است برنامه ریزان و روانشناسان از چنین برنامه های مداخلاتی به صورت گسترده استفاده کنند.