
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: در این مطالعه تحلیل عوامل آموزشی و محیطی تأثیرگذار بر انتخاب رشته تحصیلی حسابداری در بین دانش آموزان (مورد مطالعه: مدارس کاردانش و فنی و حرفه ای شهرستان سنندج) مورد بررسی قرار گرفته است. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است. در این پژوهش، از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شده است. جامعه آماری این مطالعه شامل دانش آموزان رشته حسابداری دوره دوم متوسطه ناحیه 1 شهر سنندج به تعداد 674 نفر بوده است. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای جهت انتخاب نمونه ها استفاده شده است و 280 نفر با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب شدند. از این تعداد 259 پرسشنامه برگشت داده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که سه متغیر: 1- عوامل فردی 2- عوامل محیطی و 3- عوامل آموزشی بیشترین نقش را در انتخاب رشته تحصیلی حسابداری در بین دانش آموزان را دارد. نتیجه: نتایج این پژوهش عواملی از قبیل استعداد، فرصت های شغلی، امکانات آموزشی و مسائل مالی و شخصی را در انتخاب رشته حسابداری در بین دانش آموزان را به عنوان عوامل تأثیرگذار شناسایی کرده است. بنابراین، متولیان آموزش از قبیل وزارت آموزش وپرورش می تواند به این شاخص ها به دلیل اهمیت موضوع توجه نماید.
ماکروارگونومی در آموزش عالی (با تاکید بر تدریس و آموزش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه ارگونومی در آموزش عالی بود. در این پژوهش از تحقیقات این حوزه در جامعه و نمونه آماری استفاده شده است. از جس تجوی اولی ه تع داد 43 مقاله مرتبط در حوزه ماکروارگونومی در آموزش عالی در پایگاه های مختلف اطلاعات فارسی و انگلیسی ب ه دس ت آم د. سپس نقد و بررسی نظاممند مدارک و اسناد انتخابی گرفت. در این مرحله چکیده اسناد و مدارک مورد بررسی قرارگرفته و تعداد 27 مقاله مرتبط به صورت هدفمند انتخاب گردید. سپس بخش یافته ها، روش ها و ابزارهای پژوهش به صورت یکجا مورد بازخوانی و بررسی قرارگرفت. داده ها و نتایج یافته های پژوهشی در 3 بعد مفاهیم، مقولات و کدهای اصلی طبقه بندی و تحلیل شدند. داده ها و منابع مورد استفاده در چند مرحله پالایش و استخراج و پس از تحلیل و ترکیب نتایج، در یک چهارچوب یا الگوی مفهومی جامع و همه جانبه مورداستفاده قرار گرفتند. در طبقه بندی نتایج ارائه شده در الگوی نظری مستخرج، 36 مؤلفه کلیدی و مهم ماکروارگونومی در آموزش عالی، شناسایی بر گردید. این مقوله ها در هفت کد اصلی قرار گرفته که در واقع شاخص ها و مولفه های اصلی ماکروارگونومی در آموزش عالی(با تاکید تدریس و آموزش) را شامل می شوند.
فرایند، روشها و عوامل مؤثر بر فرهنگ پذیری نومعلمان: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تبیین فرایند، روش ها و عوامل مؤثر بر فرهنگ پذیری نومعلمان بود. پژوهش با رویکرد کیفی و روش مرور نظام مند انجام گرفت. با استفاده از کلید واژه های تخصصی مرتبط با فرهنگ پذیری از سال 2000 تا 2023 منابع، موردبررسی قرار گرفت و با استفاده از نمونه گیری ملاک محور 54 منبع معتبر انتخاب و مورد تحلیل و بررسی قرار داده شد. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از فرایند کدگذاری و مقوله بندی استفاده شد. برای بررسی اعتماد داده ها، چهار معیار باورپذیری، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری مورداستفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرایند فرهنگ پذیری در سه مرحله فرهنگ پذیری اولیه، فرهنگ پذیری حرفه ای و فرهنگ پذیری سازمانی انجام می گیرد. همچنین همانند گرایی، تعامل گرایی و رهاشدگی مهم ترین روش های فرهنگ پذیری نومعلمان هستند و تجارب تأثیرگذار گذشته، سازندگی دوره تربیت معلم و بالندگی محیط کار مهم ترین عوامل مؤثر در فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان هستند. در پایان، نتیجه گیری می شود که در فرایند فرهنگ پذیری نومعلمان باید هم تراز با آموزش های دوره تربیت معلم به تجارب گذشته، فرهنگ حاکم بر مدرسه و محیط کار توجه داشت.
تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل پدیدارشناسانه ادراک معلمان از فرایند تدریس در شبکه اجتماعی دانش آموزی (شاد) بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ شیوه گردآوری داده ها کیفی بود که با روش پدیدارشناسی انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برقی و به شکلی هدف مند 18 نفر از معلمان سرآمد تدریس در شبکه شاد در دوران شیوع کرونا شناسایی و با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته داده های موردنیاز از آن ها گردآوری شد. در پانزدهمین مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد اما مصاحبه تا هجدهمین نفر ادامه یافت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه ، منجر به شناسایی دو مقوله ویژگی های تدریس و شایستگی های حرفه ای موردنیاز، چهار مضمون اصلی و نوزده مضمون فرعی شد. ویژگی های تدریس شناسایی شده شامل تقویت روحیه پرسش گری، احترام به تفاوت های فردی، ارتقای انگیزه یادگیری، یادگیری محوری (مضمون شاگردمحوری)، تدوین طرح درس، ارائه بازخورد، بکارگیری فناوری های آموزشی، ارائه تکالیف مهارت محور، استفاده از فنون آموزشی تعاملی (مضمون راهبردهای نوین تدریس) بود. شایستگی های حرفه ای شناسایی شده شامل تدوین طرح درس، نیازسنجی، شایستگی شناختی و تولید محتوا (مضمون شایستگی های دانشی)، شایستگی فنی و سواد رسانه ای، شایستگی عملیاتی، شایستگی همکاری و تعامل، مدیریت کلاس داری، شاداب سازی محیط یادگیری، اصلاح دیدگاه کاربران و خلاقیت در آموزش (مضمون شایستگی های مهارتی) بود. نتیجه گیری پایانی نشان داد؛ شبکه شاد در دوران کرونا توانست بستر مناسب و ایمنی را برای تدریس معلمان فراهم نمایند، اما انتخاب آن به عنوان محیط مکمل تدریس در دوران پساکرونا نیازمند کسب فنون و مهارت های تدریس و ارتقای صلاحیت های حرفه ای آن ها در حوزه تدریس الکترونیکی است.
واکاوی تجارب زیسته دانشجویان از روش پرسش محور در درس اندیشه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر واکاوی روش پرسش محور به لحاظ فرصت ها و چالش های که ایجاد می کند و عواملی که باعث می شود دانشجویان و اساتید از این روش بهره ببرند روش تدریس پرسش محور یکی از این روش تدریس هاست که در شکل گیری سازمان دهی منطقی یادگیری تأثیر خواهد گذاشت.روش: مطالعه پژوهشی حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری قصد دارد که روش تدریس پرسش محور را واکاوی کند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و در نظر گرفتن اشباع نظری داده ها،18 نفر از دانشجویان در این پژوهش مشارکت کردند. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و پیاده سازی گردید و سپس با استفاده از تجزیه وتحلیل مصاحبه و نرم افزار MAXQDA2020 مورد تحلیل قرار گرفت.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، شش عامل که باعث می شد مدرس ها از این روش تدریس بهره ببرند شامل: رشد قوه تفکر و تأمل، افزایش مشارکت کلاسی، تقویت اعتمادبه نفس، یادگیری درونی، حقیقت جویی و حق پذیری و جرئت ورزی معرفتی و عملی بازدارنده این روش می توان به کمبود وقت، سخت شدن کنترل کلاس و سنتی بودن روش پرسش محور اشاره کرد. نتایج پژوهش نشان داد که بهره بردن از روش پرسش محور باعث افزایش یادگیری و رشد دانشجویان خواهد شد که منوط به بسترسازی و استفاده از این روش تدریس در موضوعات خاصی می باشد.
اثربخشی آموزش علوم با رویکرد STSE بر درگیری تحصیلی و هیجان های تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش علوم با رویکرد STSE بر درگیری تحصیلی و هیجان های تحصیلی دانش آموزان بود. روش تحقیق از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی مدارس ناحیه دو شهر سنندج در سال تحصیلی 02- 1401 بود که از میان آن با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، یک کلاس با 32 دانش آموز به عنوان گروه آزمایش و کلاس دیگری با 34 دانش آموز به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند و به مقیاس درگیری تحصیلی و مقیاس هیجان های تحصیلی (AEQ-ES) به عنوان پیش آزمون پاسخ دادند. سپس با آموزش و تمرین طراحی واحد یادگیری و تدریس با رویکرد STSE در 12 جلسه به معلم گروه آزمایش، تدریس بر محور این رویکرد در کلاس آزمایشی اجرا شد و در این مدت گروه کنترل آموزش مرتبطی را دریافت نکردند. در پایان پس آزمون برای دو گروه به اجرا در آمده و داده ها با روش کوواریانس چند متغیره و با کمک نرم افزار SPSS22 مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آموزش با رویکرد STSE به صورت معنی داری بر افزایش درگیری تحصیلی در سه بعد درگیری عاملیت، رفتاری و شناختی مؤثر بوده است. همچنین نتایج حاکی از تأثیر آموزش با این رویکرد بر افزایش هیجان مثبت لذت و کاهش هیجان های منفی اضطراب و خستگی گروه آزمایش بود(05/0> p). با عنایت به یافته ها پیشنهاد می شود که زمینه آگاهی بخشی به جامعه معلمان در حوزه هیجان های تحصیلی دانش آموزان در کلاس و اهمیت این هیجان ها در وضعیت تحصیلی فراگیران، ازجمله درگیری در فعالیت های تحصیلی، با شیوه های مؤثر فراهم شود.
کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در عصر دیجیتال، دانش آموزان نیازمند رویکردهای نوین آموزشی هستند. معلمان آینده کارراهه های متفاوتی از معلمان سنتی درمسیر پیشرفت شغلی پیش رو دارند چنانکه باید کلیه فعالیت های آموزشی و یادگیری را با استفاده از فناوری هوش مصنوعی به پیش ببرند. ا ز این منظر هدف این پژوهش شناسایی کارراهه های معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی و ارائه الگو بوده است.روش: این پژوهش یک مطالعه کیفی با رویکرد فراترکیب بود. میدان پژوهش مشتمل بر کلیه مقالات منتشر شده سال های 2014-2024، و گزینش نمونه ها بطور هدفمند تا حد اشباع داده ها به تعداد 30 مقاله صورت پذیرفت. ابزار پژوهش متن کاوی و برای جمع آوری اطلاعات از پایگاه های معتبر علمی داخلی(اس آی دی، ایرانداک، مگ ایران ) و پایگاههای معتبر خارجی(امرآلد، اشپرینگر، الزویر، گوگل اسکالر و ..) استفاده شد. برای تأمین روایی و اعتباربخشی داده ها از روش اطمینان پذیری،تأیید پذیری و انتقال پذیری استفاده شد. نتایج: الگوی شناسایی کارراهه های آموزشی معلمان آینده بر مدار هوش مصنوعی بر اساس ابعاد نُه گانه(داشتن ارتباطات فناورانه، جذب فناورانه دانش آموزان ، بکارگیری ابزارهای هوش مصنوعی، استفاده فناورانه منابع آموزش، فعالیت در محیط فناورانه آموزشی، داشتن خلاقیت های فناورانه، تحلیل محیط فناورانه آموزش، برنامه سازی فناورانه آموزش، ارزشیابی فناورانه آموزش) تدوین شد. هوش مصنوعی به معلمان کمک می کند تا نیازهای فردی دانش آموزان را بهتر شناسایی کرده و تجربه یادگیری شخصی سازی شده ای را برای آن ها فراهم کنند.
طراحی و اعتباریابی بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای پر رقابت کسب وکار هر کس بتواند روایتی جذاب تر از خود و توانایی های حرفه ای اش به اشتراک بگذارد، آینده شغلی خویش را تضمین کرده است. حال، داستان سرایی دیجیتال برند شخصی می تواند این مهم را تحقق بخشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی بسته یادگیری مبتنی بر مدل داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه صورت گرفت و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی متخصصان و اساتید در حوزه برندسازی شخصی بودند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی بود. اعتباریابی بسته یادگیری از طریق بررسی روایی محتوایی انجام گرفت و ابزار گردآوری داده ها جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب بسته یادگیری مبتنی بر مدل یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی شامل 8 جلسه می باشد که 4 بعد و 15 مؤلفه مدل یادگیری داستان سرایی برند شخصی را پوشش داده است. این بسته مبتنی بر پرسشنامه CVR و CVI تکمیل شده توسط متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان به عنوان ابزاری جامع و قدرتمند می تواند در اشتغال یابی و توسعه حرفه ای دانشجویان آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تاثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان پایه دهم تجربی به درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در نگرش دانش آموزان دوره متوسطه دوم در مبحث تعیین علامت پایه دهم تجربی می باشد. در این پژوهش از روش تحقیق نیمه آزمایشی (پیش- پس آزمون با گروه کنترل) استفاده شد. برای گردآوری داده و اطلاعات لازم جهت انجام تحقیق از روش کتابخانه ای و روش میدانی استفاده گردید. در روش میدانی که از پرسشنامه و آزمون ریاضی در این پژوهش استفاده گردید و متغیرهای مورد سنجش مورد مطالعه قرارگرفت . این مطالعه بر روی دانش آموزان مدارس دخترانه دولتی پایه دهم متوسطه شهرستان قروه از توابع استان کردستان انجام گرفت و حجم نمونه دو گروه کنترل و آزمایش 40 نفر از دانش آموزان رشته تجربی مدارس سطح شهر به صورت تصادفی که همگن بودن این دو گروه در ابتدای تحقیق بررسی شد می باشد . یافته های آزمون تحلیل کوواریانس ترکیبی یا اندازه های مکرر نشان داد با توجه به یافته های این پژوهش ارزشیابی پویا مبتنی بر وب بر نگرش دانش آموزان پایه دهم تأثیر مستقیم و معنادار داشته است و 71 درصد از تفاوت های فردی در نمرات پس آزمون نگرش مربوط به ارزشیابی پویا مبتنی بر وب می باشد. بر اساس نتایج به دست آمده ، "رویکرد ترغیبی تدریجی" در جهت تسهیل یادگیری هنگام توسعه ی ارزشیابی پویا مبتنی بر وب در یک محیط آموزش الکترونیکی مؤثر است
ارائه مدل پایستگی تحصیلی مبتنی بر ابعاد انگیزشی(انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مطالعه عوامل موثر بر پایستگی تحصیلی از بعد انگیزشی شامل انگیزش پیشرفت و اهداف تسلط بوده است برای رسیدن به این هدف از روش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری استفاده گردیده شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان سال دوم مقطع کارشناسی دانشگاههای آزاد شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399تشکیل داده اند. در روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری حجم نمونه می تواند بین 5 تا 15 مشاهده به ازای هر متغیر اندازه گیری شده تعیین گردد. بدین جهت تعداد نمونه 384 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به شیوه تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. ابزار گردآوری داده ها شامل 3 پرسشنامه پایستگی تحصیلی، پرسشنامه انگیزش پیشرفت هرمنس و پرسشنامه عوامل انگیزشی گرین بود. داده های به دست آمده از طریق مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در مدل رابطه پایستگی تحصیلی با انگیزش پیشرفت مقدار خی دو به دست آمده برابر با 30/36 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل بود. همچنین در مدل رابطه میان پایستگی تحصیلی و اهداف تسلط مقدار خی دو به دست آمده برابر با 65/162 بود که این مقدار در سطح 05/0 معنادار نبوده و حاکی از برازش مناسب مدل است. بر اساس آزمون مدل نهایی معلوم شد همه شاخص های برازندگی در دامنه مورد قبول قرار دارند و مدل مفروض به طور کاملی با داده های نمونه برازش دارد.