فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۲۹۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
رضایت از زندگی بیانگر نگرش مثبت فرد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می کند و در واقع همان احساس خشنودی است. رضایت از زندگی به متغیرهای متفاوتی بستگی دارد که یک سوی این نیازها به حکومت، سوی دیگر آن به جامعه و در نهایت به خود شخص بر می گردد. مسئله اصلی این است که با توجه به تغییرات سریعی که هر روز در جامعه اتفاق می افتد، رضایت از زندگی در حال حاضر چگونه است و تابع چه متغیرهای می باشد؟ از این رو هدف این مطالعه بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رضایت از زندگی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد شفت استان گیلان بوده است. در چارچوب نظری این تحقیق از نظریه های روانشناسی، روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی استفاده شده است. روش تحقیق، پیمایش بوده و به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را دانشجویان دانشگاه پیام نور واحد شفت تشکیل می دهند و حجم نمونه تحقیق 173 نفر بوده که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شداند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 20 spss و بکارگیری آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفته است. در این پژوهش رضایت از زندگی به عنوان متغیر وابسته و پذیرش اجتماعی، امید و خوشبینی، ویژگی های شخصیتی، جنسیت و وضعیت تاهل به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شده است. نتایج حاکی از آن است که رضایت از زندگی 3/50 درصد پاسخگویان در حد متوسط ، در مقابل 4/12 درصد پاسخگویان رضایت کمی از زندگی داشتند و 3/37 پاسخگویان رضایت زیادی از زندگی خود داشتند. در این مطالعه بین متغیرهای پذیرش اجتماعی، ویژگی های شخصیتی و وضعیت تاهل با رضایت از زندگی رابطه معنادار وجود دارد.
رابطه هوش هیجانی، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با سازگاری دانش آموزان دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با سازگاری انجام شد. پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع متوسطه آموزش و پرورش شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 93-92 در شهرستان اراک بود. نمونه پژوهش شامل 430 دانش آموز (230دختر و 200 پسر) بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه هوش هیجانی شرینگ، پرسشنامه خودکارآمدی شرر، پرسشنامه حمایت اجتماعی (MSPSS) و پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ استفاده گردید. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون تی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین هوش هیجانی، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی با سازگاری رابطه معناداری وجود داشته و هوش هیجانی، خودکارآمدی و حمایت اجتماعی قادرند تغییرات سازگاری دانش آموزان را پیش بینی کنند. همچنین، یافته ها نشان داد که بین حمایت اجتماعی دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنادار وجود ندارد، اما میزان هوش هیجانی و خودکارآمدی دانش آموزان پسر بیش از دانش آموزان دختر است.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی کارکردی بر پرخاشگری و رفتارهای تکلیف مدار دانش آموزان کم توان ذهنی دارای رفتارهای پرخاشگرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر، با هدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی کارکردی بر پرخاشگری و رفتارهای تکلیف مدار دانش آموزان با کم توانی ذهنی دارای رفتارهای پرخاشگرانه در محیط مدرسه انجام شد.
روش: تعداد 3 آزمودنی با دامنه سنی 8 تا 10 سال، از یک موقعیت آموزش ویژه انتخاب شدند. با استفاده از طرح تک آزمودنی با آزمودنی های مختلف، نخست داده های حاصل از مشاهده رفتاری مکرر هر آزمودنی در مرحله خط پایه گردآوری شد، سپس در مرحله درمانگری، 3 آزمودنی در معرض درمانگری آموزش مهارت های ارتباطی کارکردی قرار گرفتند. رفتار آزمودنی ها بعد از مرحله مداخله درمانگری در جلسات مرحله نگهداری نیز مورد مشاهده قرار گرفت.
یافته ها: داده های حاصل از 2 روش تحلیل دیداری و شاخص اندازه اثر، کاهش نشانه های رفتارهای پرخاشگرانه و افزایش رفتارهای تکلیف مدار را در 2 آزمودنی نشان داد. در مورد آزمودنی دیگر مداخله تاثیری نداشت، همچنین تداوم اثربخشی در مرحله نگهداری برای این 2 آزمودنی مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی کارکردی به طور قابل توجهی در کاهش پرخاشگری و افزایش رفتارهای تکلیف مدار دانش آموزان با کم توانی ذهنی دارای رفتارهای پرخاشگرانه موثر است.
آزارگری و مبارزه با آن از دیدگاه دین اسلام و روان شناسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پدیده آزارگری و مبارزه با آن از نظر روان شناسی و اسلام بود. بدین منظور، منابع روان شناختی و دینی مرتبط با این موضوع مورد بررسی قرار گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی بود که با بررسی متون دینی و روان شناسی، ارتباط این مفاهیم بررسی شد. نتایج نشان داد که در دین اسلام و روان شناسی، به انواع آزارگری ها (مانند مسخره کردن، فحش دادن، عیب جویی کردن، غیبت کردن، تحقیر کردن و کتک کاری های فیزیکی) پرداخته شده و به تأثیرات مخرب آن اشاره شده است. با تأمل در متون دینی، برنامه های خاصی برای مبارزه با آزارگری ارائه شده است. از جمله این برنامه ها، تقویت رفتارهای جرأت مندانه، آگاهی دادن افراد از پیامدهای رفتارهای خود، از بین بردن زمینه های تمسخر، واکنش مستقیم، و قطع رابطه با این افراد می باشند. بنابراین، لازم است برنامه ای برای مقابله با آزارگری با استفاده از رهنمودهای قرآنی و اسلامی در قالب داستان، رهنمودها و با نگرشی روان شناسانه برای اقدامات پیشگیرانه و متناسب با فرهنگ ما تدوین گردد.
نقش مؤلفه های عاطفه به مدرسه، صفات شخصیت و عملکرد تحصیلی در تمایزگذاری بین دانش آموزان منضبط و دارای مشکل انضباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش مؤلفه های عاطفه به مدرسه، صفات شخصیتی و عملکرد تحصیلی در تمایزگذاری بین دانش آموزان منضبط و دارای مشکل انضباطی می باشد. نمونه این پژوهش 420 نفر از دانش آموزان پایه دوم و سوم دوره متوسطه ی سال تحصیلی 92-91 شهر تبریز بودند که با استفاده از دو روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و روش هدفمند انتخاب شدند. برای انتخاب دانش آموزان منضبط و غیرمنضبط از دو نقطه برش برای نمرات انضباط دانش آموزان و نیز نظر مسئولین مدرسه استفاده شد. در این پژوهش از پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به مدرسه به منظور سنجش ویژگی های عاطفه تحصیلی و از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتی نئو به منظور ارزیابی ویژگی های شخصیتی آزمودنی ها استفاده شد. همچنین از نمرات معدل نیمسال اول سال تحصیلی 92/91 به عنوان شاخص عملکرد تحصیلی استفاده شد. داده های حاصل با روش های آماری رگرسیون لوجستیک و تجزیه تابع تشخیص تحلیل شدند. نتایج یافته های تحلیل رگرسیون لوجستیگ نشان می دهد که مؤلفه های معدل، خودنظم دهی، نگرش به مدرسه و متغیر پذیرا بودن به ترتیب و به صورت مثبت به پیش بینی عضویت گروهی دانش آموزان غیرمنضبط می پردازند. همچنین نتایج تابع تشخیص نشان داد که متغیرهای خودنظم دهی، نگرش به مدرسه، عملکرد تحصیلی، نگرش به معلم و کلاس و در آخر دلپذیر بودن دارای توان معنی داری در تمایزگذاری بین دو گروه از دانش آموزان منضبط و غیرمنضبط هستند. همچنین نتایج تجزیه تابع تشخیص نشان داد که 3/75 درصد از افراد دو گروه بر اساس این متغیرها به طور صحیح مجدداً طبقه بندی شدند. تلویحات کاربردی این یافته ها در مقاله مورد بحث واقع شده است.
بررسی نقش سبک فرزند پروری والدین در اجتماعی شدن دانش آموزان مدارس راهنمایی (رویکردی اجتماعی- فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سبک فرزندپروری والدین بر شکل گیری نظام ارزشی و خود–نظم بخشی تحصیلی دانش آموزان مدارس راهنمایی با تکیه بر رویکرد اجتماعی-فرهنگی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چهار مدرسه به صورت تصادفی انتخاب شدند. پدران و مادران پرسشنامه سبکهای فرزند پروری بامریند را تکمیل نمودند.60 خانواده مقتدر، 58 خانواده مستبد و 53 خانواده سهل گیر انتخاب شدند. فرزندان خانواده های فوق که در سال تحصیلی90-89 در دوره تحصیلی راهنمایی مشغول به تحصیل بودند پرسشنامه های زمینه ارزشهای شوارتز و خود –نظم بخشی بوفارد را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میان سبک فرزند پروری پدران و مادران در خانواده های مقتدر در مقایسه با دو سبک دیگر، همبستگی معنادار بالاتری به دست آمد ( 51/0=r، 001 /0P<). نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که فرزندان خانواده های مقتدر نسبت به دو گروه دیگر نمره ای بالاتر در ارزشهای محافظه کاری، از خود گذشتگی و خود-نظ م بخش یِ تحصیلی کسب کردند (001/0P< ). بر اساس نظریه ویگوتسکی کودک با همکاری والدین و از راه زبان، شناخت و ابزار، تفکر درباره ارزشها را از فرهنگ دریافت و درونی می کند. البته فرزندان در پذیرش ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز یک فرآیند میان- فردی به درون- فردی را می گذرانند، یعنی ارزشهای والدین را درونی می کنند و برای راهنمایی رفتارهای خود از آنها بهره می گیرند. والدین مقتدر با به کارگیری قواعد و انتظارات معقول دگر-نظم بخشی مناسبی فراهم می آورند، سپس فرزندان با بهره مندی از گفتار خصوصی دستورالعملهای والدین را به خود آموزش می دهند و در نهایت گفتار درونی به خود-نظم بخشی فرزندان آنها کمک می کند.
جایگاه مشارکت مردم در پیشگیری اجتماعی از جرائم مواد مخدر
حوزههای تخصصی:
مواد مخدر یکی از بلایای عصر حاضر بوده و به عنوان یکی از بحران های قرن بیست ویکم معرفی شده است. پیشگیری از ابتلا به این معضل خانمان سوز بهترین راه حفظ سلامت جامعه و ایجاد امنیت اجتماعی است. مشارکت یا همیاری مردم در پیشگیری از وقوع اعتیاد به عنوان پیشگیری اجتماعی، بهترین نوع پیشگیری است که مقاله حاضر با هدف بررسی چگونگی مشارکت مردم در امر پیشگیری از مواد مخدر و شیوه های جلب مشارکت آنان و شناخت موانع در این زمینه تدوین شد. روش تحقیق حاضر، تحلیلی -توصیفی و با استفاده از تحقیقات، کتب، اسناد و منابع کتابخانه ای مرتبط تدوین شده است. مردم از راه های مختلفی همچون حضور پر رنگ در نهاد خانواده، تربیت و کنترل فرزندان، اطلاع رسانی به نیرو های دولتی و تشکیل گروه های خودجوش مبارزه با مواد اعتیادآور می توانند به پیشگیری اجتماعی از مواد مخدر کمک کنند. مشارکت مردم در امر پیشگیری متناسب با مقدورات هر جامعه متفاوت خواهد بود، تأثیر امکاناتی چون اعلام شماره تلفن های مشخص، اختصاص پایگاه های اطلاع رسانی، اعلام شماره های پیغام گیر و یا پیامک گیر، اختصاص ایمیل و اعلام صندوق پستی و به خصوص اهمیت دادن مسئولین به گزارش های مردمی و واکنش سریع و به موقع به گزارشات، برای مشارکت بیشتر مردم در امر پیشگیری مورد توجه است.
اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: کودکان کم شنوا به علت نارسایی در مهارت های ارتباطی مستعد بروز رفتارهای برون نمود از قبیل پرخاشگری هستند. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا بود.
روش: جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل همه دانش آموزان ابتدایی دختر کم شنوا در استان قم بودند که پس از تکمیل پرسش نامه فهرست رفتاری کودکان توسط معلمان، 46 دانش آموزی که بالاترین نمره را در زیر مقیاس رفتار پرخاشگرانه داشتند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جای دهی شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به نقاشی آزاد پرداختند. در پایان دوره آموزشی، معلمان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند.
یافته ها: تحلیل نتایج با استفاده از تحلیل کوواریانس بیان گر تاثیر نقاشی درمانی بر کاهش نمره های رفتار پرخاشگرانه (0/05<P) دانش آموزان کم شنوا در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل بود.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مداخله نقاشی درمانی در کاهش رفتار پرخاشگرانه دانش آموزان دختر کم شنوا موثر بوده است. بنابراین می توان گفت که کاربرد روش های هنر درمانی و به طور ویژه نقاشی درمانی باعث کاهش مشکلات رفتاری کودکان با نیازهای ویژه می شود.
الگوی ساختاری تأثیر شدت تخطی ها، همدلی، احساس گناه و شرمساری،رفتارهای دلجویی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی الگوی ساختاری تأثیر شدت تخطی ها، همدلی، احساس گناه و شرمساری، رفتارهای دلجویی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری در بین دانشجویان بود که با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. گروه نمونه شامل 361 نفر به روش نمونه گیری تصادفی مبتنی بر حجم انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل سیاهه افتراق معنایی تخطی مک کانل، شاخص واکنش بین فردی دیویس، مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال، سانفتنر و تانگنی، مقیاس رفتارهای دلجویی مکالو، سانداگ، ورتینگتون، پرسشنامه انگیزه های تخطی بین فردی مکالو، راشال، سانداگ و ورتینگتون، براون و هیت، مقیاس خودبخشایشگری ول، دی شی و واکینی بود. نتایج پژوهش نشان داد بین شدت تخطی و احساس گناه و شرمساری با خودبخشایشگری رابطه معکوس و معنادار و بین رفتارهای دلجویی با خودبخشایشگری رابطه ای معناداری یافت نشد. همچنین بین همدلی و بخشایشگری ادراک شده با خودبخشایشگری رابطه مثبت و معنادار وجود داشت. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نیز نشان داد که متغیرهای همدلی، احساس شرم و بخشایش ادراک شده اثر مستقیم بر خودبخشایشگری و رفتارهای دلجویی، بخشایش ادراک شده نیز دارای نقش واسطه ای بودند.
نقش ویژگی های تحصیلی و جنسیت در تغییرات هوش معنوی دانشجویان دانشگاه امیر کبیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای هوش معنوی دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر به تفکیک جنسیت و پایه تحصیلی بود. بدین منظور 220 دانشجو به شیوه تصادفی منظم انتخاب شدند تا به پرسشنامه 24 سؤالی هوش معنوی کینگ SISRI (کینگ، 2007) که دارای چهار خرده مقیاس تفکر انتقادی وجودی (CET)، تولید معنای شخصی (PMP)، آگاهی متعالی (TA) و توسعه حالت هوشیاری (CSE) بود، پاسخ دهند. نتایج به دست آمده از تحلیل واریانس چندمتغیره و تی نشان داد که هوش معنوی دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری ندارد (05/0<P)، اما در مؤلفه تفکر انتقادی تفاوت معناداری میان دوجنس مشاهده شد (05/0>P) و میانگین مردان در این مؤلفه بالاتر از زنان بود. هم چنین تفاوت میانگین ها در مقاطع مختلف تحصیلی در هوش معنوی و مؤلفه های ایجاد معنای شخصی و آگاهی متعالی معنادار بود. اما در سایر مؤلفه های هوش معنوی تفاوت معناداری میان مقاطع مختلف تحصیلی یافت نشد. همچنین رابطه معناداری میان هوش معنوی و سن به دست نیامد.
رابطه هم خانگی در ایران: بررسی کیفی علل و انگیزه های گرایش به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ظهور شکل های جدید روابط قبل از ازدواج در سالیان اخیر در میان جوانان، مطالعه حاضر با هدف کشف علل و انگیزه های افراد برای انتخاب این سبک زندگی انجام شد. در این مطالعه، روش شناسی کیفی به عنوان روش شناسی غالب انتخاب گردید. جهت یافتن افراد نمونه از تکنیک نمونه گیری گلوله برفی بهره گرفته شد. بعد از یافتن چند نمونه اول از طریق دوستان و آشنایان، همان نمونه ها پس از مصاحبه و فرایند جلب اعتماد، رابط و واسطی شدند برای آشنایی و مصاحبه با نفرات بعدی. برای گردآوری اطلاعات از 23 زن و مرد که دارای رابطه هم خانگی بودند مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته به عمل آمد. افراد شرکت کننده اکثراً در شهرهای بندرعباس، کرمان و تهران سکونت داشتند. داده های به دست آمده با رویکرد تفسیری تحلیل شدند. بعد از تجزیه وتحلیل داده ها با رویکرد تفسیری، 6 مقوله ی اصلی با عناوین: آمادگی برای ازدواج و نگرانی از پیامدهای آن، مزایای اقتصادی، نیازهای عاطفی و جنسی، نگرانی از پیامدهای طلاق، کم رنگ شدن نقش نظارتی و حمایتی خانواده، آزمودن سازگاری و ازدواج آزمایشی، به عنوان دلایل گرایش افراد به روابط هم خانگی استخراج گردید.شیوع آرام و خزنده روابط هم خانگی، آمار بالای طلاق، وفور خیانت های عاطفی و جنسی افراد متأهل و شیوع سبک های غربی روابط قبل از ازدواج همگی بنیان خانواده ایرانی را نشانه رفته اند. و حل این معضلات نیازمند عزم جدی مسئولان و متخصصان در سطح کلان جهت بازنگری در سیاست گذاری های شغلی، کارآفرینی، محتوای رسانه ملی، تحصیلات عالی و حوزه فرهنگ می باشد.
تبیین رابطه عوامل روان شناختی و اجتماعی بر نوعدوستی خیرین مدرسه ساز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین رابطه عوامل روان شناختی، اجتماعی بر نوعدوستی خیرین مدرسه ساز بود. روش پژوهش همبستگی وروش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای براساس تعداد متغیرها و جدول کرجسی و مورگان (1970) حجم نمونه 370 نفر مشخص شدند وبرای گردآوری داده ها از آزمون های شخصیتی (Neo) ، خوش بینی، خودکارآمدی عمومی شوآرتز، انگیزش پیشرفت هرمنس، ارزش های مادی، متافیزیک، خودمختاری اخلاقی و احساسات اخلاقی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها بااستفاده ازماتریس همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیری براساس مدل همزمان تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد که ابعاد مختلف شخصیت با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد، ویژگی های خودکارآمدی، خوش بینی و انگیزش پیشرفت با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد . عوامل اجتماعی یا خودمختاری اخلاقی، ارزش های مادی، احساسات اخلاقی و ارزش های متافیزیک با نوعدوستی خیرین رابطه ای معناداری دارد. براساس محاسبه ضریب شیب عوامل روان شناختی مشتمل بر برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی ، نوعدوستی خیرین را تبیین کرده است. عوامل اجتماعی مشتمل بر ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی بر نوعدوستی خیرین موثر بوده است پس برون گرایی، موافقت، جهت گیری زندگی وخودکارآمدی ، ارزش های مادی، متافیزیک و احساسات اخلاقی, نوعدوستی خیرین را پیش بینی کرده است
تأثیر آموزش همدلی بر سازگاری اجتماعی و پرخاشگری دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش همدلی بر پرخاشگری و سازگاری دانش آموزان دختر پایة ششم ابتدایی شهر یزد است. روش پژوهش، نیمه تجربی است و در آن از دو گروه آزمایش و گواه با انجام پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. نمونة حاضر 62 نفر از دانش آموزان دختر پایة ششم ابتدایی شهر یزد بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و به طور تصادفی و برابر در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابتدا هر دو گروه به پرسش نامه ها (پیش آزمون) پاسخ دادند و سپس تنها گروه آزمایش طی 15 جلسه تحت آموزش همدلی قرار گرفت. درنهایت مجدداً پرسش نامه ها به وسیلة هر دو گروه پاسخ داده شد (پس آزمون). داده ها با استفاده از پرسش نامه های همدلی آیزنبرگ و همکاران (1991)، پرسش نامة اختلال رفتاری کودکان راتر (1964) و پرسش نامة پرخاشگری باس و پری (1992)، جمع آوری و با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که بعد از کنترل نمره های پیش آزمون، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و گواه در میانگین نمره های همدلی، سازگاری اجتماعی و پرخاشگری و ابعاد آن وجود دارد. نتایج حاصل از پژوهش حاضر می تواند زمینه ای را برای بهبود سازگاری اجتماعی و کاهش پرخاشگری دانش آموزان فراهم آورد.
ویژگی های افراد خردمند بر پایه نظریه های ضمنی: با نگاهی بر تفاوت گروه های سنی و جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های افراد خردمند در قالب نظریه های ضمنی بر پایه یک پژوهش کیفی و کمی انجام شد. شرکت کنندگان 334 نفر بودند (189 مرد و 145 زن) که بطور تصادفی انتخاب و در سه گروه سنی نوجوان (113 نفر)، جوان (134 نفر) و میانسال (87 نفر) جایگزین شدند و پرسشنامه باز پاسخ خردمندی محقق ساخته را پرکردند. یافته ها نشان داد در کل نمونه افراد به صفت/ رفتار همه جانبه نگری به عنوان اولین صفت/ رفتار با 1/39 درصد اشاره کردند و سایر صفات/ رفتارها به ترتیب باایمان، متفکر و منطقی، صبور و باگذشت، صاحب علم و دانش، مهربان، اهل احترام به خود و دیگران، عاقل، آینده نگر و باهوش بود. در مردان و زنان اولین صفت/رفتار عاقل بود که به ترتیب 4/35 و 8/44 درصد را به خود اختصاص داده بود و صفت/ رفتارها با ترتیب هایی متفاوت فقط در ویژگی های باایمان، باهوش، آینده نگر، متفکر و منطقی، اهل عدالت و صاحب درک و فهم به لحاظ آماری معنا دار به دست آمدند. علاوه بر این، تفاوت هایی نیز در ترتیب صفات/رفتارها درگروه های سنی از لحاظ درصد فراوانی مشاهده شد. تنها تفاوت معنا دار مربوط به صفت/رفتار اهل احترام به خود و دیگران بود که در گروه جوان بیش از دو گروه دیگر مشاهده شد.
اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی و عزت نفس دانش آموزان دختر بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی شهر گرگان بود که در سال تحصیلی 93-92 مشغول به تحصیل بودند. 30 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شده و در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های عزت نفس آیزنک و مقیاس دوستی ساکرال روی دو گروه اجرا گردید. سپس آموزش روابط میان فردی در هشت جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. در خاتمه، دو گروه، پرسشنامه ها را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تحلیل گردید. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش روابط میان فردی بر دوست یابی (934/5F= ،022/0P=) و عزت نفس (884/4F= ،036/0P=) دانش آموزان بود. آموزش روابط میان فردی منجر به افزایش کیفیت دوستی و عزت نفس در دانش آموزان دختر می شود.
بررسی نقش خانواده در تجربه مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاه های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش خانواده و عوامل خانوادگی در گسترش مصرف مشروبات الکلی در دانشجویان دانشگاه های دولتی است. جامعه آماری پژوهش دبرگیرنده همه دانشجویان دانشگاه های دولتی و نمونه پژوهش با به کارگیری روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردید. حجم نمونه 3305 نفری با به کار بردن فرمول کوکران برآورد شد. برای گرداوری داده ها از یک پرسشنامه جهت تکمیل مشخصات جمعیت شناختی و مقیاس های حمایت عاطفی خانواده، نگرش والدین نسبت به مصرف مواد، پیشینه مصرف مواد در خانواده و جایگاه دانشجو در خانواده استفاده شده است. آزمون های آماری مورداستفاده جهت آزمون فرضیات پژوهش عبارت از ضریب همبستگی دو رشته ای نقطه ای و مجذور خی برای بررسی رابطه می باشند. در ضمن آزمون های معنی داری ضریب فای و V کرامر برای بررسی میزان رابطه استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد: 1. میان جنسیت، سن، پیشینه مصرف مشروبات الکلی در اعضای خانواده وجود دارد؛ 2. میان حمایت عاطفی خانواده و نگرش والدین نسبت به مصرف مواد با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنی دار وجود دارد و 3. میان بومی و غیربومی بودن و جایگاه دانشجو در خانواده با داشتن تجربه مصرف مشروبات الکلی دانشجو رابطه معنی دار وجود ندارد.
نقش سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر در تعارض دختر با مادر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پیشنهاد یک مدل برای تبیین تعارض دختر با مادر بر اساس سبک حل تعارض مادر، تعارض زناشویی مادر و سبک دلبستگی دختر انجام شد.
روش: این مطالعه از نوع مطالعات همبستگی با اتکا به آزمون های آماری رگرسیون چندمتغیره و مدل یابی معادلات ساختاری بود. با نمونه ای از 160 زوج دختر نوجوان و مادر، که بصورت تصادفی طبقه ای از بین دانش آموزان مدارس راهنمایی شهرستان نایین و مادران آنها انتخاب شده بودند؛ انجام شد. ابزار این پژوهش شامل مقیاس نگرش نسبت به مادر، مدیریت تعارض، تعارضات زناشویی و سبک دلبستگی بود.
نتایج: نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که دلبستگی ناایمن دختر، نقش موثر و مستقیمی در تبیین تعارض دختر با مادر داشت، تعارض زناشویی مادر با میانجیگری دلبستگی ناایمن دختر نقش موثری در تبیین تعارض دختر با مادر ایفا کرد و سبک حل تعارض مادر نیز با میانجیگری تعارض زناشویی مادر و دلبستگی ناایمن دختر در تبیین تعارض دختر با مادر نقش موثری داشت. مدل ارایه شده در مجموع 52 درصد تغییرات تعارض دختران نوجوان با مادرانشان را تبیین کرد(05/0>P).