فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۴٬۴۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اینکه در محیط های کاری میزان استرس شغلی و به تبع آن میزان بیماری های ناشی از استرس بسیار افزایش یافته است، بنابراین پژوهش حاضر نقش دو الگوی عدم تعادل تلاش-پاداش و تقاضا-کنترل-حمایت را در بروز علایم روان تنی در کارکنان یک شرکت در اهواز مورد بررسی قرار داده است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان یک شرکت در اهواز بودند که در سال 1392 در این شرکت مشغول بکار بودند که از میان آنها 202 نفر به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس ع دم ت وازن ت لاش-پ اداش، پرسشنامه محتوای شغل، و پرسشنامه ی بروز علایم روان تنی در محیط غیربالینی پاسخ دادند. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) و بااستفاده از نرم افزارهای SPSSویراست 18 وAMOS ویراست 18 انجام گرفت. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی نیز از روش بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دهنده برازش نسبتاً خوب الگوهای پیشنهادی با داده ها بود. همچنین نقش میانجی گر تعهدافراطی در الگوی عدم تعادل تلاش-پاداش و حمایت اجتماعی در الگوی تقاضا-کنترل-حمایت در بروز علایم روان تنی مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، متغیرهای بکاررفته در این پژوهش و به ویژه متغیرهایی که دارای نقش میانجی بودند باید در برنامه ریزی و سیاست گذاری های سازمانی، جهت کاهش بیماری های شغلی و افزایش سلامت کارکنان، مورد توجه قرار گیرند.
رابطه ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران با شکایت درد مراجعه به درمانگاه های پزشکی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران شکایت درد و افراد سالم انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل200 نفر (100 بیمار با شکایت درد و 100 نمونه از افراد سالم با فاصله سنی 18-60) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده های به دست آمده از مقیاس ناگویی خلقی(TAS-20) و پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی (SF-36) با آزمون t مستقل، همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شد. یافته ها: براساس یافته ها دو گروه بیماران و افراد سالم هم در مقیاس ناگویی خلقی و هم کیفیت زندگی تفاوت معنادار داشتند. در آزمون همبستگی نیز ارتباط بین ناگویی خلقی و کیفیت زندگی به ویژه در زیر مقیاس های مشکل در توصیف احساسات و تفکر عینی در گروه بیماران قوی تر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد درد موجب ارتباط قوی تر ناگویی خلقی و کیفیت زندگی می شود و بعد روانی کیفیت زندگی بیشتر از ابعاد دیگر تحت تأثیر ناگویی خلقی قرار دارد.
تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی در کودکان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سبب شناسی پیچیده ای برای اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مطرح شده است، نتایج پژوهش های متعدد حاکی از مبانی عصب شناختی این اختلال است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نوروفیدبک بر علائم اختلال فزون کنشی/ نارسایی توجه در کودکان انجام گرفت. روش: در قالب طرح مطالعه تک موردی تعداد 3 کودک مبتلا به نارسایی توجه/ فزون کنشی بین سنین 8 تا 9 سال انتخاب و تحت آموزش نوروفیدبک در طی 40 جلسه قرار گرفته و با پرسشنامه علائم مرضی کودکان اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو (1984) ارزیابی شدند.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت و آموزش نوروفیدبک بر بهبود باورهای فراشناختی و علائم اضطراب در دانشجویان دختر دارای اختلال اضطراب اجتماعی (تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان فراشناخت با نوروفیدبک در بهبود باورهای فراشناختی و علائم اختلال اضطراب اجتماعی بود. این پژوهش از نوع مطالعه تک آزمودنی و نمونه گیری داوطلبانه بود. 5 دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد و دانشگاه فرهنگیان با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی، براساس شدت اختلال (خفیف تر یا شدید) همتا شده، به صورت تصادفی در دو گروه فراشناخت و نوروفیدبک جای گرفتند. از مصاحبه بالینی DSM-IV-TR، پرسشنامه هراس اجتماعی کانور، پرسشنامه اضطراب اجتماعی واتسون و فرند و پرسشنامه باورهای فراشناختی استفاده شد. درمان فردی فراشناخت در 8 جلسه هفتگی و نوروفیدبک 16جلسه، سه بار در هفته اجرا شد. پرسشنامه ها در خط پایه، انتهای درمان و پیگیری 45 روزه تکمیل شدند، به علاوه پرسشنامه کانور دوبار در میانه درمان (یک سوم و دو سوم مدت دوره درمان) نیز تکمیل گردید. برای تحلیل داده ها از شاخص درصد بهبودی استفاده گردید. یافته ها نشان دهنده اثربخشی هردو درمان در نشانه های اضطرابی آزمودنی ها، با دامنه درصدهای بهبودی متفاوت در هر فرد بود. میانگین درصدهای بهبودی آزمودنی ها برای هردو درمان در اختلال اضطراب اجتماعی، تفاوت معناداری نداشت. اگرچه بیشترین بهبودی در باورهای فراشناختی در آزمودنی های گروه فراشناخت ایجاد شده بود. بهبودی همه آزمودنیها در دوره پیگیری ادامه یافته بود. بطورکلی درمان فراشناخت و نوروفیدبک به طور اثربخشی توانستند اختلال اضطراب اجتماعی را بهبود بخشند اما اثربخشی بیشتر درمان فراشناخت برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی خفیف و نوروفیدبک برای اختلال اضطراب اجتماعی شدیدتر مشاهده شد.
بررسی اثر نوروفیدبک بر میزان اضطراب و جرئت ورزی در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف ازآنجام این پژوهش بررسی درمان نوروفیدبک بر میزان جرئت ورزی و اضطراب افراد مبتلا به حمله هراس بود. روش: طرح کلی این پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه های آن از نوع نیمه آزمایشی و اجرای پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بوده که بر روی 20 نفر از افرادی که به مراکز مشاوره و درمانی و کلینیک های روان پزشکی شهر تهران در سال 1395 مراجعه نمودند از طریق روش نمونه گیری تصادفی در دسترس از بین مراجعین بر اساس تشخیص بالینی روان پزشک معالج، افراد مبتلا به اختلال هراس شناسایی شدند به صورت گمارش تصادفی انتخاب شدند شرکت کنندگان به دو گروه 10 نفری آزمایش و گواه تقسیم شدند. برای گروه آزمایش درمان نوروفیدبک در 20 جلسه (45 دقیقه ای) انجام گرفت و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. هر دو گروه در دو مرحله زمانی پیش آزمون و پس آزمون توسط آزمون اضطراب بک جهت تعیین میزان اضطراب و پرسشنامه ابراز وجود گمبریل و ریجی ارزیابی شدند. برای تحلیل داده های به دست آمده از آزمون آماری کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده گردید. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که درمان نوروفیدبک، بر کاهش اضطراب و افزایش جرئت ورزی افراد مبتلا به هراس اثر معناداری داشته است (05/0P
مرگ آگاهی تجربه ای بیدارکننده: دو مطالعه بر اضطراب مرگ و ارزش گذاری آرزوهای بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در دو مطالعه به بررسی چگونگی رابطه میان اضطراب مرگ با آرزوهای بیرونی پرداخته است. مطالعه اول از نوع توصیفی و همبستگی است. 457 دانشجو به روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند و مقیاس اضطراب مرگ و نمایه آرزو را کامل کردند. در مطالعه دوم که از نوع آزمایشی و در قالب طرح دو گروهی با پس آزمون بود. شرکت کنندگان 104 نفر دانشجو بود ند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل واگذار شدند و با بکارگیری تکلیف فراخوانی افکار مرگ و نمایه آرزو، اثر برجستگی مرگ بر آرزوهای بیرونی در میان آن ها آزمون شد. در مطالعه اول با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه مثبت معنادار میان جذابیت ظاهری با اضطراب مرگ و خرده مقیاس هایش مشاهده شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانسِ چندمتغیره مطالعه دوم نیز نشان داد که برجستگی مرگ منجر به کاهش اهمیت آرزوهای بیرونی، در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل شد. همچنین، تأثیر برجستگی مرگ بر جذابیت ظاهری، معنادار بود. نتایج به دست آمده مطابق با مبانی دیدگاه های انسان گرا و وجودی و نظریه های خودمختاری و مدیریت وحشت، به نقش بیدارکننده مرگ آگاهی بر اجتناب از پیگیری سبک زندگیِ بی اصالت (پیگیری آرزوهای ناسالم) تأکید می کند.
بررسی فراوانی شکایات ادراری در مبتلایان به اختلال وسواسی- جبری و رابطه آن با میزان وسواس، اضطراب و افسردگی آن ها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال وسواسی- جبری (Obsessive-compulsive disorder یا OCD) در سیستم طبقه بندیDiagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders-5th Edition(DSM-5) که در سال 2013 منتشر شد، فصل جداگانه ای را به خود اختصاص داد که با عقاید، تصاویر، نشخوارها، افکار ناخواسته و اضطرابی به صورت مزاحم و مکرر و یا رفتارهای ذهنی و عملی تکرار شونده تعریف می شود. در بررسی های بالینی بیماران مبتلا به OCD،مواردی از شکایات بیماران از علایم ادراری وجود دارد و این فرضیه را مطرح می کند که اختلال وسواسی- جبری با علایم ارولوژی مانند تکرر ادرار و... در ارتباط می باشد.
مواد و روش ها: مطالعه حاضر در سال 1393 بر روی 100 بیمار مراجعه کننده به درمانگاه وسواس وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان انجام گرفت. جهت تعیین شدت ابتلای بیمار به وسواس، از پرسش نامه نمره دهی افکار و رفتارهای وسواسی Yale-Brown (Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale یا Y-BOCS) و جهت بررسی میزان اضطراب و افسردگی ازمقیاس نمره دهی بیمارستانی اضطراب و افسردگی (Hospital anxiety and depression scale یا HADS) استفاده شد. برای بررسی نمره علایم ادراری نیز پرسش نامه بررسی علایم مجاری ادراری تحتانی (Lower urinary tract symptoms questionnaire یا LUTSQ) و چک لیستی شامل 25 علامت مربوط به علایم ادراری مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون های t، 2c و آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و همبستگی Pearson در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: میانگین نمره علایم ادراری در بیماران مورد مطالعه، 8/6 ± 1/11 با دامنه 27-0 بود. بین نمره علایم ادراری و نمره اختلال وسواسی- جبری همبستگی مستقیم و معنی داری وجود داشت (022/0 = P). همچنین، بین نمره اضطراب و افسردگی و علایم ادراری نیز همبستگی مستقیمی مشاهده شد (001/0 >P). از طرف دیگر، همبستگی مستقیمی بین نمره اختلال وسواسی- جبری و نمره اضطراب و افسردگی بود (049/0 = P).
نتیجه گیری: اختلال وسواس در بیش از نیمی از مشارکت کنندگان با علایم ادراری همراه بود و در 74 درصد بیماران علایم همبود اختلال اضطراب و افسردگی نیز وجود داشت. بنابراین، در مصاحبه و درمان این بیماران باید به این همبودی ها توجه نمود و در مداخلات درمانی به درمان آن ها نیز اهتمام ورزید تا از سرگردانی بیماران به خصوص در زمینه شکایات ادراری جلوگیری شود.
مقایسه بازشناسی هیجان چهره در بیماران مبتلا به اضطراب اجتماعی در مقایسه با افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به دیدگاه دی رویتر و بروسکوت (1995) افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی هنگام روبرو شدن با موقعیت اجتماعی، ابتدا نسبت به نشانه های تهدید آمیز گوش به زنگ می باشند و پس از تشخیص این نشانه ها از آن اجتناب می کنند. در راستای این نظریه هدف از پژوهش حاضر از یک طرف بررسی بازشناسی هیجان در چهره در افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی در مقایسه با افراد بهنجار و از طرف دیگر مقایسه بازشناسی هیجان در دو گروه از افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی با ارائه محرک های هیجانی در زمان های متفاوت است.
حجم نمونه بالغ بر 45 نفر است که شامل 30 نفر از افراد مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و 15 فرد به عنوان گروه بهنجار می باشد، 30 فرد مبتلا به هراس اجتماعی به دوگروه تقسیم شدند، بدین صورتکه 15 نفر از آنها در معرض 500 میلی ثانیه ای محرک هیجانی و 15 نفر باقیمانده نیز در معرض 5/2 ثانیه ای محرک های هیجانی قرار گرفتند.
نتایج حاکی از آن بود دو گروه از افراد مبتلا به هراس اجتماعی ، تنها در هیجان خنثی و تنفر با هم تفاوت معناداری داشتند به گونه ای که در هر دو هیجان افراد که در معرض ارائه 500 میلی ثانیه محرک های بازشناسی قرار داشتند عملکرد ضعیف تری نشان دادند.
بنابراین نمی توان اجتناب از بازشناسی هیجان های منفی در این گروه از افراد را با توجه به دیدگاه دی رویتر و بروسکوت (1995)، توجیه کرد.
بررسی تحلیلی اختلال طیف اتیسم در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: واژه اختلال طیف اتیسم از کلمه یونانی اوتوس به معنی «خود» گرفته شده است و برای اشاره به افرادی به کار می رود که دامنه اندکی از روابط شخصی و تعامل محدودشده با محیط دارند. یعنی نوعی گوشه گیری از کالبد زندگی اجتماعی به درون خود. اختلال طیف اتیسم مجموعه گسترده ای از رفتارهای نابهنجار ادراکی، شناختی، زبانی و اجتماعی را دربرمی گیرد. برخی از الگوهای رفتاری پایدار با اختلال طیف اتیسم همراه هستند، ولی پراکندگی زیادی در نشانه های رفتاری این افراد مشاهده شده است. نه تنها نشانه ها متفاوت هستند، بلکه شدت نشانه ها هم دامنه گسترده ای دارند. اگرچه نشانه های اختلال طیف اتیسم، دامنه گسترده ای دارد، ولی در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی به 2دسته کلی نقص در ارتباط اجتماعی و الگوهای رفتار تکراری و محدود تقسیم شده است. بسیاری از کودکان با اختلال طیف اتیسم فاقد قصد ارتباطی هستند و تمایل به ارتباطی که هدف اجتماعی داشته باشد، نشان نمی دهند. نقص در ارتباط اجتماعی رابطه نزدیکی با نقص در توجه مشترک دارد. برخی از این کودکان دارای آسیب های زبانی شدید بوده و برخی دیگر خموش یا بی صدا هستند. آن ها در کاربرد اجتماعی زبان یا سرنخ های اجتماعی زبان هم مشکل دارند.
نتیجه گیری: در این مقاله تعریف، ملاک های تشخیصی، میزان شیوع، علت شناسی و ویژگی های اختلال طیف اتیسم براساس نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی ارایه شده و در پایان نتیجه گیری صورت گرفته است.
بررسی مدل رابطه تعارض نقش جنسیتی مرد بر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد شوهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی مدل تعارض نقش جنسیتی مرد بر افسردگی، عزت نفس و رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد شوهر در زوج های مناطق شهرداری شهر اهواز بود. 300 زوج از میان زوج های 4 منطقه شهرداری شهر اهواز به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و مقیاس تعارض نقش جنسیتی مرد، پرسش نامه فرم کوتاه افسردگی بک، مقیاس های رضایت زناشویی، عزت نفس روزنبرگ و انتقاد زناشویی تکمیل کردند. آزمایش مدل با استفاده از روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOSانجام شد. یافته ها نشان دادند که مدل نهایی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. ضرایب مسیر تعارض نقش جنسیتی مرد به انتقاد شوهر، تعارض نقش جنسیتی مرد به افسردگی زن، تعارض نقش جنسیتی مرد به عزت نفس زن، تعارض نقش جنسیتی مرد به رضایت زناشویی زن، انتقاد شوهر به افسردگی زن و انتقاد شوهر به رضایت زناشویی زن همگی معنی دار بودند، به جز ضریب مسیر انتقاد مرد به عزت نفس زن. ضریب های مسیر غیرمستقیم تعارض نقش جنسیتی مرد به افسردگی زن با میانجی گری انتقاد مرد و تعارض نقش جنسیتی مرد به رضایت زناشویی زن با میانجی گری انتقاد مرد هم معنادار بودند، اما ضریب مسیر غیرمستقیم تعارض نقش جنسیتی مرد به عزت نفس زن با میانجی گری انتقاد مرد معنادار نبود. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که انتقاد مرد نقشی مهم در افسردگی و رضایت زناشویی زن دارد.
مقایسه باورهای فراشناختی در افراد مبتلا به خستگی مزمن و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: خستگی احساس ناخوشایند ذهنی است که فرد در آن وضعیت احساس تحلیل قوا در ابعاد جسمانی، شناختی و روانی می کند. شکل مزمن این موضوع امروزه در بین متخصصین بهداشت روانی به موضوعی شایع تبدیل شده است. این پژوهش با هدف مقایسه ی فراشناخت در افرد دارای خستگی مزمن و افراد عادی انجام گرفت. در این پژوهش 120 (60 نفر دارای خستگی مزمن و 60 نفر عادی) نفر از بین دانشجویان دختر کارشناسی دانشگاه تبریز، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و از طریق سرند کردن، انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس تأثیر خستگی (FIS) و فرم کوتاه پرسشنامه فراشناخت ولز (MCQ-30) را تکمیل کردند. داده های آماری با بکارگیری آزمونt گروه های مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که افراد دارای خستگی مزمن و افراد عادی در زیرمقیاس خودآگاهی شناختی و عقاید منفی درباره کنترل ناپذیری افکار، تفاوت معناداری با هم ندارند اما در زیرمقیاس های باورهای مثبت درباره نگرانی، فقدان اطمینان شناختی و اعتقاد درباره ی نیاز به کنترل افکار، تفاوت به نفع گروه دارای خستگی مزمن معنی دار است.بر مبنای یافته های این پژوهش، تمرکز بر نقش متغیرهای فراشناختی در مداخلات درمانی افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن، می تواند بخش مهمی از درمان این افراد را تشکیل دهد.
پیامد درمانی مدل درمانی ماتریکس بر کیفیت زندگی سوء مصرف کنندگان مت آمفتامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی پیامد درمانی مدل درمانی ماتریکس بر کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین بود. روش: در یک طرح شبه آزمایشی از میان 30 سوءمصرف کننده شیشه که تحت درمان بودند، 15 نفر به عنوان گروه آزمایش و 15 نفر به عنوان گروه گواه گمارده شدند. گروه آزمایش از آموزش گروهی ماتریکس به مدت 24 جلسه 60 دقیقه ای بهره برده، اما برای گروه گواه مداخله خاصی صورت نگرفت. گروه آزمایش و گواه در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات کیفیت زندگی بین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معنادار داشته لیکن این تفاوت در مرحله پیگیری معنادار نبود. نتیجه گیری: جلسات گروهی ماتریکس توانسته اند کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مت آمفتامین را در کوتاه مدت بهبود بخشند اما پایدار نمانده است.
تأثیر مدیریت پیشگیری اولیه از اعتیاد بر دانش آموزان پسر پایه دوم دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت پیشگیری اولیه از اعتیاد بر دانش آموزان پسر پایه دوم دبیرستان می بود. روش: این طرح از نوع توصیفی-پیمایشی بوده و ابتدا عوامل خطرساز و محافظت کننده از مصرف مواد در جامعه هدف، شناسایی و سپس850 نفر از دانش آموزان پایه دوم متوسطه شهر تهران در مناطق 5 و 15در نیمه دوم سال 1394 از طریق روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسش نامه موردنظر را کامل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد که مدیریت پیشگیری اولیه، عوامل فردی، عوامل اجتماعی، عوامل فردی، عوامل محیطی، اجتماعی در رابطه با مصرف مواد مخدر و روان گردان ها در دانش آموزان تأثیرگذار بوده ولی عوامل بین فردی تأثیرگذار نبوده است. بحث و نتیجه گیری: مقدار میانگین حاصله بالاتر از حد متوسط ارزیابی شده که بیانگر تأثیر مدیریت پیشگیری اولیه در جلوگیری مصرف مواد مخدر و روان گردان در دانش آموزان می باشد.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب مبتلایان به MS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش، با هدف بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر کاهش اضطراب مبتلایان به ام.اس انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، اعضای جامعه حمایت از بیماران ام.اس شهر تهران و حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس از میان اعضا جامعه ی ام.اس انتخاب شدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. در مرحله ی پیش آزمون از پرسشنامه اضطراب بک برای سنجش میزان اضطراب مبتلایان استفاده شد. گروه آزمایش جلسات درمانی را به مدت 8 جلسه ی یک ساعت و نیمه دو بار در هفته دریافت کردند اما گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکرد. در مرحله ی پس آزمون و پیگیری سه ماهه، مجددا پرسشنامه اضطراب بک برای هر دو گروه اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد کاهش نمرات اضطراب گروه آزمایش در مرحله ی پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل معنادار بود و نیز اثر درمانی ACT در پیگیری 3 ماهه تداوم داشت(P<0.01). نتایج روشن ساخت که درمان پذیرش و تعهد، درمانی مؤثر در کاهش اضطراب مبتلایان به ام.اس است. نتیجه گیری: روان درمانی پذیرش و تعهد می تواند به عنوان برنامه ی مداخله ای در مراکز مربوط به بیماران ام.اس مورد استفاده قرار گیرد.
رابطه دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی در دانش آموزان دختر: نقش میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر آزمون الگوی رابطه دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی، با نقش میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار بود.
روش: جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستانی در شهرستان تبریز بود. نمونه پژوهش 322 دانش آموز بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های دلبستگی به والدین و همسالان، مقیاس ادراک کودکان از تعارض بین والدین، پرسشنامه مقابله با موقعیت های استرس زا و مقیاس اختلال اضطراب اجتماعی نوجوانان گردآوری شدند. مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب، با استفاده از روش های تحلیل مسیر و بوت استرپ آزمون شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین، پیشایندهای راهبرد مقابله ای هیجان مدار در دانش آموزان هستند. همچنین، پژوهش حاضر نشان داد که راهبرد مقابله ای هیجان مدار پیشایند مثبت اختلال اضطراب اجتماعی است. مسیرهای مستقیم دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی معنی دار نبودند. با این حال، یافته ها نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض بین والدین با اختلال اضطراب اجتماعی، با میانجی گری راهبرد مقابله ای هیجان مدار معنی دار هستند. یک الگوی اصلاحی نیز برای داده ها آزمایش شد و برازش بالاتری از الگوی اصلی داشت.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که دلبستگی به والدین و ادراک از تعارض والدینی، اضطراب اجتماعی کودکان را به شکل غیرمستقیم تحت تأثیر قرار می دهد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و مصاحبه انگیزشی بر کاهش اضطراب، افسردگی، فشار روانشناختی و افزایش امید بیماران مبتلا به فشار خون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فشار خون یک مشکل سلامت عمومی است که در دنیا شایع است. بر اساس مطالعات پیشین، فشار خون اساسی یک عامل خطر مهم برای بیماری های مزمن محسوب می گردد. هدف اساسی مطالعه حاضر مقایسه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و مصاحبه انگیزشی در اضطراب، افسردگی، فشار روانشناختی و امید در بیماران مبتلا به فشار خون اساسی بود.\nروش: این مطالعه یک پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. نخست، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 39 بیمار مبتلا به فشار خون در بیمارستان ولی عصر شهرستان رشت انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه آزمایش و کنترل جای گرفتند (13 بیمار در هر گروه). افراد در گروه مصاحبه انگیزشی، طی 5 جلسه و در گروه درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش در8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت ننمود. ابزارهای پژوهش مقیاس استرس، اضطراب و افسردگی و مقیاس امید بودند که در هر سه مرحله بر روی آزمودنی ها اجرا شدند.\nیافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیره و آزمون های تعقیبی نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و مصاحبه انگیزشی نسبت به گروه کنترل، میانگین اضطراب، افسردگی و فشار روانشناختی به طور معناداری پایین تر و امید بالاتری داشتند. همچنین این نتایج حاصل گردید که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش نسبت به مصاحبه انگیزشی به طور معناداری در مؤلفه های اضطراب و فشار روانشناختی پایین تر و امید بالاتری داشتند.\nنتیجه گیری: بر اساس یافته ها، درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و مصاحبه انگیزشی مداخلاتی مؤثر در بیماران مبتلا به فشار خون می باشند.
تأثیر بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) بر شب ادراری کودکان مبتلا به اختلال شب ادراری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :بی اختیاری ادرار به معنی ادرار کردن غیر ارادی بدون هر گونه علت عضوی یکی از اختلالات شایع دوران کودکی است که می تواند برای کودک و خانواده او آزار دهنده باشد. از این رو، انجام مداخلاتی مناسب در جهت کاهش این مشکل ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) بر شب ادراری کودکان مبتلا به شب ادراری در شهر اصفهان انجام گرفت. مواد و روش ها:پژوهش از نوع شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه شاهد انجام شد. جامعه آماری شامل کودکان 6 تا 10 سال مبتلا به شب ادراری مراجعه کننده به کلینیک مشاوره بهداشت و روان بیمارستان نور اصفهان و کلینیک خصوصی فوق تخصص روان پزشکی بود. تعداد 30 کودک (15 نفر گروه آموزش از طریق بازی و 15 نفر گروه شاهد) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به نسبت مساوی و تصادفی به دو گروه آزمایش وشاهد گماشته شدند. ابزار سنجش شامل چک لیست شاهد ماهانه شب ادراری محقق ساخته بود. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها:میانگین سنی کودکان مورد مطالعه در گروه آزمایش 86/7 و در گروه شاهد 06/8 بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین دفعات شب ادراری در مرحله پس آزمون بین دو گروه مداخله و شاهد تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (0001/0 ≤ P). استفاده از نرم افزار بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) موجب کاهش شب ادراری آزمودنی های گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد در مرحله پس آزمون شد. نتیجه گیری:استفاده از بازی آموزشی- تفریحی (شبنم) روش مناسبی جهت کاهش تعداد دفعات شب ادراری در بیماران مبتلا به اختلال شب ادراری است و استفاده از این روش را در کنار سایر درمان ها پیشنهاد می کند.
اثر بخشی درمان فراشناختی به شیوه گروهی بر افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به علائم روانشناختی بیماران سرطان پستان به دلیل تاثیر نیرومند بر ابتلا، سیر و پیش آگهی این بیماری، بسیار مهم است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان فراشناختی به شیوه گروهی بر افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. روش: پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و دوره پیگیری (2 ماه و 4 ماه) بود که در اسفند 1391 تا اردیبهشت 1392 انجام شد. در این پژوهش 24 نفر از بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان امام حسین شهر تهران به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه درمان فراشناختی (n=12) و گروه گواه (n=12) قرار گرفتند و با استفاده از مصاحبه ساختار یافته بالینی (SCID)، پرسشنامه اضطراب، افسردگی و استرس (DASS-21) و پرسشنامه نشخوار فکری (RRS) مورد پیش آزمون قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش درمان فراشناختی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله ایی دریافت نکرد. در پایان هر دو گروه مورد پس آزمون و 2 مرحله پیگیری (2 ماه و 4 ماه) قرار گرفتند و داده ها با استفاده از نرم افزار 20-SPSS و روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای درمان فراشناختی تفاوت معناداری وجود دارد) 005/0> .(P به طوری که، میانگین نمره افسردگی و نشخوار فکری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش یافت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش که نشان داد درمان فراشناختی در کاهش علائم افسردگی و نشخوار فکری زنان مبتلا به سرطان پستان موثر می باشد، می توان پیشنهاد داد که به غربالگری روانشناختی بیماران مبتلا به سرطان پرداخته و بیماران نیازمند مداخله طی کارآزمایی های بالینی مناسب مورد توجه قرار بگیرند.