فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۴٬۴۶۷ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
29 - 38
حوزههای تخصصی:
مفاهیم نهان در یک متن برای ما فضایی خلق می کند که بیشتر، از نوع دنیای مجازی است و ما بی آنکه بدانیم چرا، از خواندن آن احساس سرزندگی می کنیم. می توان باور داشت این مفاهیم است که به تصورات ذهنی در خلق فضاهای عینی کمک می کند، چنانچه اگر مفاهیم مورد نظر را از یک اثر هنری بزداییم بی شک با پیکره ای از بیهودگی ها روبه رو خواهیم شد. تن انسان فقط کانون چشم انداز به جهانِ پرسپکتیوِ مرکزی نیست، سرهم تنها جای اندیشیدن نیست چون حواس و وجود جسمانی ما مستقیماً معرفتِ وجودی ما را می سازد و ذخیره می کند. این معرفت با مفاهیم ژرف تری ارتباط دارد که در دنیای امروز کمرنگ شده ولی در ادبیات به خوبی قابل مشاهده است و بعلاوه محتوای زیبایی در گرو معانیست. معنایی که زاییده مفهوم است و به حتم بدون این دو، زیبایی وجود نخواهد داشت. همانگونه که نقاش خانه خود را با رنگ بر بوم می نشاند ، ادبیات نیز با واژگانش تصاویر بدیعی از خانه ها را در ذهن بوجود می آورد استفاده از تصاویر بوجود آمده از یک متن ادبی و عینیت بخشیدنِ به آن در یک اثر هنری می تواند تبدیل به ابزاری در دست هنرمندان تجسمی گردد، چنانچه تصویرسازی در آثار ادبی از این نوع است.
تحلیل بازنمایی فضاهای جنسیتی در نگارگری دوره ایلخانی؛ بررسی فضاهای جنسیتی شده بر اساس نگاره های جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی است تا بر اساس نگاره های برجای مانده از دوره ایلخانی، فضاهای جنسیتی بازنمایی شده در آن شناسایی و نسبتِ حضور زنان و مردان مورد مداقه قرار گیرد. در این راستا، نگاره های دو نسخه مهم بر جای مانده از این دوره، جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی بررسی شده است. نگاره های جامع التواریخ، گویای تاریخ مغولان و نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، به تاریخ اساطیری ایران اشاره دارد. طبقه بندی نگاره ها به مثابه مواد فرهنگی و توجه به فرایند زمانی، از ویژگی های روش شناختی باستان شناسی این پژوهش به شمار می رود. با استناد به این موارد، فضاهای بازنمایی شده در دو ساحت کلی فضای غیریکجانشینی (اردوهای مغول) و فضای شهری، تفکیک و به موضوعات مختلف در فضاهای عمومی و خصوصی در هر یک از نگاره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش اینکه در نگاره هایی که به تاریخ مغولان اشاره دارد، نقش زنان در فضاهای گوناگون بسیار پررنگ تر است و نمی توان فضای طرد شده جنسیتی را در آن بازشناخت. در حالی که زنان در نگاره هایی با موضوع تاریخ ایرانی، عموماً دارای نقشی منفعلانه و تنها در جایگاه نظاره گر در روزنه های معماری بازنمایی شده اند. ایوان، پرده و پنجره های مشبک، از جمله نشان های فضایی است که یادآور حضور زنان است. بنابراین فضاهای شهری و ساختمانی که در نگاره ها بازنمایی شد ه اند، از تفکیک پذیری های جنسیتی بیشتری نسبت به فضاهای اردویی برخوردار است.
از مستند اجتماعی تا مستند شهری (بررسی تطبیقی بین آثار چند عکاس اروپایی که از ایران نیمه قرن 19 تا نیمه قرن20 عکاسی کرده اند)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، گرایش«عکاسان مستند اجتماعی» با ملیت های مختلف اروپایی(روسیه، انگلستان، هلند، آلمان و ...) در بازه زمانی نیمه قرن 19 تا نیمه قرن20 با رویکردی بسترگرایانه به منظور تحلیل نگرش عکاسان مزبور که در پرشیا(ایران کنونی)عکاسی کرده اند، دستمایه تحقیق و بررسی قرار گرفته است. هدف اصلی این پژوهش، به دست آوردن«نگرش» هرکدام از عکاسان مزبور در محدوده زمانی مورد نظر و همچنین تعیین تفاوت ها و تشابهات آنان در نگرش های بازیابی شده بوده است. در مورد هر عکاسی ابتدا زندگی نامه کاری او آورده و سپس به تحلیل نگرش وی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که نگرش عکاسان منتخب که ماحصل کار آنان است در تولید و مصرف هم خوانی ندارند. عکاسان مورد بررسی بر سوژه های انسانی خویش در سرزمین ایران اعمال قدرت و سلطه گری داشته اند. داعیه اصلاح طلبی که وجه بارز و مشخص عکس های مستند اجتماعی قلمداد می شود فقط در رویه و سطح ظاهری آثار نمود دارد و به فرجام عملی نرسیده است و عمدتاً جلوه های جستجوگری وجهان گردی در کارهایشان بارز و شاخص می باشد. کارکردِ اسنادی و بایگانی که سرنوشت محتوم عکس های آرشیو شده در بایگانی هاست، از خلال آثار آنها قابل دریافت است. سویه چرخش از عکاسی«مستند اجتماعی» به سمت عکاسی«مستند شهری» وجه تمایز مشخص دیگری است که این تحقیق آن را هویدا و آشکار می کند.
اثربخشی مداخلات طراحی کاربرگرا در طراحی محصولات (طراحی بسته بندی نگهدارنده دارو برای سالمندان با استفاده از مهندسی کانسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
111 - 122
حوزههای تخصصی:
امروزه هر فرد در زندگی، نیازهای خود را دخیل کرده و محصولات را براساس سلایق خود انتخاب می کند. به همین دلیل هدف اصلی این پژوهش، طراحی بسته بندی نگهدارنده دارو با استفاده از مهندسی کانسی است. از اهداف دیگر این پژوهش، بررسی تاثیر طراحی کاربرمحور مانند برنامه های سلامت تلفن همراه و وضعیت توسعه آن ها است. طبق روند مهندسی کانسی، ابتدا تمامی محصولات حتی به صورت ایده جمع آوری شدند و در نهایت چهار محصول انتخاب شد. برای ارزیابی این محصولات، پرسش نامه ای به روش افتراق معنایی توسط 24 واژه انتخابی از 75 واژه کانسی به دست آمده؛ تدوین و توسط 21 نفر از اعضا (خانم ) کانون سالمندان سرای محله شهرک غرب به صورت داوطلبانه تکمیل شد. یافته های حاصل از تحلیل اطلاعات توسط نرم افزارSPSS ، کمک شایانی در دستیابی به معیارهای موردنظرکرد. این معیارها می تواند باعث طراحی محصولی مطابق با خواسته کاربران شود. معیارهای طراحی تعریف شده شامل: طراحی فرمی ساده، جنس های متفاوت پلاستیکی برای بدنه و درب محصول، باز شدن درب نگهدارنده دارو از پایین به بالا و قابلیت جدا شدن محفظه های نگهدارنده دارو از بدنه محصول است. همچنین با توجه به نیاز کاربران به محصولی ساده و کاربردی، برنامه های سلامت محور می توانند به طراحی محصولات مرتبط با این مسائل کمک بسیاری نمایند.
خوانش رویکرد اسطوره سنجی نزد ژیلبردوران، با نگاهی به "زیور آرایه های باغ ایرانی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
31 - 42
حوزههای تخصصی:
خوانش آثار هنری، با بهره گیری از روش های نقد اسطوره ای در ایران، یا بسیار ناشناخته باقی مانده است و یا به چند روش معروف نظیر سرنمونی یونگی، تک اسطوره ی کمبلی و نقد گونه شناسانه ی نوتروپ فرای، محدود شده است. روش های دیگر نظیر اسطوره سنجی، اسطوره کاوی و اسطوره متن که از جمله روش های کاربردی در تحلیل آثارهنری است، هنوز در سطح کشور کم شناخته باقی مانده است. از سوی دیگر، طیف های متنوع آثار هنرهای تجسمی و کاربردی با روش های مختلف نقد اسطوره ای، بارها مورد واکاوی قرار گرفته است. اما هنر زیورآلات؛ به مثابه ی هنرهای صناعی و کاربردی، نه تنها از حوزه ی نقد مغفول مانده، بلکه در حوزه ی نقدهای اسطوره ای نیز مطرح نشده است. جستار حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی و تاریخی، با بهره گیری از روش اسطوره سنجی ژیلبر دوران انجام شده است. بررسی روش نقد اسطوره سنجی، سپس خوانش و واکاوی "زیورآرایه های باغ ایرانی" با استفاده از این روش، از جمله اهداف پژوهش حاضر است. جستار حاضر، به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که اسطوره ی کلان مستتر در "زیورآرایه های باغ ایرانی" که در ارتباط مستقیم با زندگی شخصی مؤلفان آثار است و نگارندگان را در یافتن اسرار مستتر در این مصنوعات، همراهی کرده است، چیست؟ توجه در مضمون کلی و همچنین جزئیات در خور پیکره ی مطالعاتی مورد نظر نوشتار – زیورآرایه های باغ ایرانی- نگارندگان را به این نتیجه رهنمون کرد که تمام موتیف ها و مضامین مستتر در ساختار مصنوعات، هرکدام به نحوی با اسطوره ی کلان "آرمان شهر" در ارتباط است.
سیاست، جنسیت، بازنمایی (تحلیل انتقادی دیدمان جنسیت در دوره ی ناصری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
39 - 48
حوزههای تخصصی:
جنسیت نه داده ای طبیعی بلکه یک پی آمد اجتماعی-فرهنگی و یک تأثیر پدیداری پیرامون جنس است. موضوعی که باید در بافت تاریخی ایران و در دوره های مختلف مورد تأمل قرار گیرد. از سوی دیگر نوع نگرش افراد و جامعه به این موضوع همیشه تحت قید و بندهای معرفتی و روان شناختی بوده است. بازنمایی جنسیت در تصاویر عکاسی می تواند شاهدی برای عینیت بخشیدن به چنین محدودیت هایی باشد. بنابراین می توان پرسید، چه رابطه ای بین بازنمایی عکاسانه ی جنسیت و هنجارهای اجتماعی و روان شناختی موجود در خودآگاه و ناخودآگاه جمعی ایرانیان وجود داشته است. به بیان دیگر، از طریق چه دیدمانی و چگونه بازنمایی جنسیت در دوره ی ناصری شکل گرفته و نقش قدرت در این بازنمایی چگونه بوده است؟ بدین منظور، نظریات میشل فوکو در کنار آراء روان شناختی زیگموند فروید و ژاک لاکان، چهارچوب مفهومی و روش شناختی متفاوتی را برای فهم دیگرگون مسئله فراهم می آورند. اهمیت نظری این نوشته به جهت پرکردن شکاف تحقیقاتی ای است که در این حیطه وجود دارد. نتایج حاکی از آن است که جنسیت در دیدمانی سیاسی مورد بازنمایی عکاسانه قرار گرفته است و روابط قدرت مردسالار، نظم جنسی خاصی را به همراه داشته است؛ روابط قدرت و نظم جنسی ای که می تواند در ساحت خیالی و نمادین جامعه مورد واکاوی قرار گیرند
در جست وجوی فصلِ مشترکِ فرایندهای بازنماییِ تصویری (جستاری نشانه شناختی در تصویر)
حوزههای تخصصی:
فرایندهای بازنماییِ تصویری از مسئله سازترین و درعین حال مهم ترین موضوعاتی اند که در هنرهای تجسمی با آنها مواجهیم. اندیشمندان بسیاری راجع به آنها سخن رانده و هرکدام از وجهی به این موضوع نگریسته و نظریاتی را ارائه کرده اند و هرکدام از این نظریات نیز باب بحثی را گشوده و منجر به بحث هایی دیگر شده است که گاه بسیار ریشه ای اند. ناگفته پیداست که چنین وسعتی ملزممان می کند که در جستاری به فصلِ مشترکِ شماری از اصلی ترین این دیدگاه ها بپردازیم. آنچه در این جستار صورت پذیرفته است بررسی شماری از مهم ترین این نظریه ها بر مبنای نشانه شناسی چارلز سندرز پیرس است؛ به این قصد که دریابیم آیا می توانیم فصلِ مشترکی، هرچند نه چندان محدود، بینِ این نظریات یافته و آیا نهایتاً می توانیم نوعِ خاصی از مخاطب را تعریف کنیم. نتیجه ای که از این جستار حاصل شد این بود که نظریه های مورد بحث مان، نوعِ خاصی از مخاطب را به ما معرفی می کنند که همانا مخاطبی واکنشی است و نمی تواند تغییری در تصویرِ روبه رویش ایجاد کند. فلذا این نظریات، با تمامیِ تفاوت های ریز و درشتی که دارند، از احوالِ ذهنیِ مخاطبی برایمان می گویند که تصمیم ندارد دست به کار شده و مناسبات بازنمودی را دگرگون کند. او مخاطبی است اهل اندیشه ورزی و گویی این اندیشه ورزی هیچ گاه قرار نیست به کنشی فیزیکی بی نجامد.
نقش انجمن آثار ملّی و ابوالحسن صدیقی در اشاعه مجسمه سازی
حوزههای تخصصی:
هنر مجسمه سازی نوین در ایران، ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی با فعالیت های انجمن آثار ملی دارد. این انجمن که در سال 1304 تأسیس شد، برای طراحی و ساخت مجسمه مفاخر فرهنگی و شخصیت های سیاسی و تاریخی، بومی سازی این هنر در ایران، و نیز مستندسازی چهره مجسمه ها ، تلاش های درخورتوجهی داشت. از اقدامات مهم انجمن آثار ملی، سفارش طراحی و ساخت مجسمه هایی است که مفاخر فرهنگی را در معرض نگاه مردمان قرار می داد. مجسمه های ساخته شده به سفارش انجمن، نمادی از ملی گرایی نهفته در تفکر مدرن بود. قراردادن این مجسمه ها در اماکن عمومی موجب شد تا از کراهت و قبح مجسمه سازی در فرهنگ عمومی، متأثر از پاره ای حساسیت های مذهبی، به مرورکاسته شود. این بخش ازکارنامه انجمن هم جامعه نخبگی و هم توده های مردم را هدف قرار داده بود. در این مقاله سعی شده به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که انجمن آثار ملی چه نقشی در عمومی و فراگیرکردن هنر مجسمه سازی داشته است. این موضوع با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و بهره گیری عمده از اسناد، بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که انجمن آثار ملی با برنامه ریزی هدفمند و بهره مندی از هنرمندان مجسمه ساز توانا، با محوریت ابوالحسن صدیقی، تا حدود زیادی در انجام این مهم موفق بوده است.
نسبت سنجی تاریخی خلاقیت مدرن با آثار هنرمندان معاصر ایران (مطالعه ی موردی آثار فرح اصولی، کوروش شیشه گران، محسن وزیری مقدم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ هنر، عاملی الهام بخش و انگیزه آفرین و موضوعی بنیادی در مطالعات پیرامون اصالت و خلاقیت هنری است. مقایسه ی مستندات تاریخ هنری با نحوه ی کار هنرمندان، دارای مباحث متنوع است؛ مانند توجه به سنت های تصویری گذشته برای ارائه ی اثر خلاق، اهمیت طراحی و رنگ نسبت به یکدیگر و رویکردهای نو به متریال و رسانه های هنری. هدف این پژوهش بررسی آثار هنرمندان، فرح اصولی در همسازنمودن کیفیت های تازه ی فرمی با سنت های بصری نگارگری ایرانی در مجموعه ی فضیلت زخمی، کوروش شیشه گران در ارائه ی بیان نو از خط در مجموعه آثار خط خطی ها و محسن وزیری مقدم با ارائه ی نگاهی تازه نسبت به مواد کار و رسانه ی هنری در مجموعه نقاشی های شنی می باشند. روش این تحقیق، کیفی و با رویکرد توصیفی - تحلیلی است. این پژوهش در ابتدا نگاهی به پیشینه ی تاریخی مباحث فوق داشته و سپس به تشریح مجموعه های مورد بررسی هنرمندان می پردازد. مطابق با داده های حاصل از این پژوهش می توان نتیجه گرفت، هنرمندان مذکور، با اتکا به پشتوانه ی دانشی خود از مبانی هنر برآمده از منابع تاریخ هنری و انتخاب اصول سبکی، عناصر و متریال مناسب توانسته اند ارزش های جدیدی را در رابطه با سنت تصویری هنر نقاشی ایران، خط و فرم در نقاشی، کشف و بیان انگیزه های تازه نسبت به ماده و رسانه ی هنری؛ مطرح سازند.
بررسی ویژگی های بصری آثار طراحی گرافیک شاخص مدرسه باوهاوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
97 - 106
حوزههای تخصصی:
مدرسه باوهاوس یکی از پیشتازان هنر مدرن بود که بین سال های 1919 تا 1933 میلادی در آلمان فعالیت می کرد نقش مهمی در برقراری پیوند میان هنر و صنعت ایفا کرد. آثار گوناگونی در رشته های مختلف هنر و طراحی از این مدرسه بر جای مانده است؛ از جمله ی این آثار، طراحی گرافیک باوهاوس، در دوران خود، جزء آثار پیشتاز محسوب می شده است. نگارندگان در این مقاله در پی آن هستند تا ویژگی های بصری آثار طراحی گرافیک شاخص مدرسه باوهاوس را بررسی نمایند. در این راستا، آثار در حوزه های طراحی مهر مدرسه، طراحی حروف، طراحی جلد، صفحه آرایی، پوستر، بروشور، گرافیک محیطی، چاپ و صحافی کتاب، طراحی کارت پستال، دعوتنامه و اوراق اداری، با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری و مطرح گردیده است. با بررسی این آثار به روش توصیفی-تحلیلی، مهم ترین ویژگی های بصری مشترک آنها از جمله طراحی و استفاده از حروف بدون سریف، استفاده از حروف کوچک لاتین، رنگ های اولیه چاپی، ساختار هندسی، ایجاد نظم در قالب نامتقارن، گریدبندی و پرهیز از تزیینات مشخص شد. آثار باوهاوس و سبک آن در طراحی گرافیک، دستاورد قابل توجهی در حوزه تایپوگرافی نوین پدیدآورد و زمینه ساز پیدایش جنبش های مدرن طراحی گرافیک مانند سبک سوئیس در طراحی پوستر شد که تاکنون نیز آثار آن مشاهده می گردد.
بکارگیری هارچوب هرمنوتیک درنوآوری بنیادین معنای محصول؛ نمونه موردی: روش نوآوری طراحی محور در کارگاه آموزشی شرکت باریلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
107 - 114
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، به ماهیت نوآوری بنیادین معنا، نتیجه بخش در خلق بازارهای جدید پرداخته می شود و اساس این نوع از نوآوری، برپایه تئوری های هرمنوتیک به عنوان بیان کننده ی تفسیر مولد، برانگیزاننده ی نوآوری معانی در طراحی، مورد بررسی قرارداده می شود. این مقاله ذاتاً مفهومی بوده تا جایی که هدف آن تامین یک ساختار تئوری است تا سایر تحقیقات بر اساس آن قرار گیرند. مقایسه روش های نوآوری تحلیلی و تفسیری، آشکار می سازد که نوآوری موفق، نیاز به پردازش در دو مرحله تحلیل و تفسیر به طور موازی دارد؛ از این رو تلاش می شود مسیر یا روشی درکنار نوآوری تحلیلی به وجود آورده شود. مقایسه این دو روش نوآوری نشان می دهد که مدل تفسیری، در تلاش برای رسیدن به معناهای جدید است ولی اغلب مدل های تحلیلی، به حل مشکل می اندیشند. بنابراین شرکت هایی که در جستجوی معانی بنیادین جدید هستند، می توانند به نوآوری های تفسیری روی آورند. در ادامه، رصدکردن روشی از نوآوری تفسیری در کارگاه نوآوری یک شرکتِ مطرح و موفق روز، و بازخوانی مراحل آن با مفاهیم هرمنوتیک، روشن می سازد زیربنای این ساختارها، عمدتاً مبانی و مفاهیم مطالعات هرمنوتیک هستند. بنابراین اگر مسئولین و سازمان هایی که در بخش نوآوری فعالیت می کنند، پژوهش های بیشتری در این حوزه انجام دهند، به موفقیت های بیشتری در این نوع نوآوری، دست می یابند.
«ابداع» و تولید نشانه ها در هنر نقاشی از دیدگاه امبرتو اکو و نسبت آن با هرمنوتیک مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
23 - 30
حوزههای تخصصی:
مطابق با نشانه شناسی امبرتو اکو، نشانه ی تصویری در هنر نقاشی، تنها بازسازی شماری از مشخصه های موضوع است که پس از گزینش برخی از آنها بر اساس رمزگانِ شناسایی و مطابق با قراردادهای گرافیکی، در یک بستر فرهنگی ایجاد می شود و همین امر باعث دریافت اثر از سوی مخاطبین می شود. اکو با ردّ واقع نماییِ بازنمایی های تصویری به موضوع «ابداع»: «ابداع معتدل» و «ابداع رادیکال» می پردازد. او در تحلیل های نشانه شناختی خود در حوزه ی نقاشی، ضمن توجه به آثار کلاسیک و مدرن، ترفند ابداع در این گونه آثار را، نه به معنای خلاقیّت زیباشناسانه، بلکه صرفاً به عنوان یکی از شیوه های تولید نشانه معرفی می کند. با این حال، در اینجا مواردی نظیر زبانِ فردی، ابهام و پوشیدگی معنا، خود انعکاسیِ رمزگان و ایجادِ نقش های نشانه ای جدید، بحث را به سمت یک نشانه شناسیِ ادراکی و همچنین تحلیل زیبا شناختیِ اثر هنری و هرمنوتیک مدرن سوق می دهد. نگارنده در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی، ضمن بررسی نشانه شناسی تصویری اکو، وجه پیوند نشانه شناسیِ ادراکی و هرمنوتیک مدرن را در آرای این اندیشمند ایتالیایی مورد واکاوی قرار داده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نشانه شناسیِ هنر اکو، نشانه ی تصویری، یک واحدِ روایی است که در نسبت با جهانِ متن معنا می یابد؛ از این رو در تحلیل های نشانه شناختی، نه بر وجه قراردادی نشانه ها بلکه باید به کاربُردشناسیِ روایت توجه نمود.
آموزه های فوکو در باب هنر با تأکید برآثار دیه گو ولاسکز، رنه ماگریت و فرانسیس گویا
حوزههای تخصصی:
میشل فوکو به تاسی از نیچه به نقد مبانی متافیزیک غربی می پردازد. او در این راستا با افشاء و واژگونی معیارها و اصول بدیهی در ساختار قدرت، به تبیین اشکال مختلف غیریت اهتمام دارد. یکی از این اشکال جنون است که به زعم فوکو در آثار هنری عصر مدرن متجلی است. هنر در آثار فوکو پیرامون سه مفهوم متمرکز است نخست آن که آثار هنری می توانند فضای فکری خاص یک مقطع تاریخی را تا حد زیادی آشکار کنند. دوم، آثار هنری می توانند مفاهیمی را که ما از شخصیت در ذهن خود داریم مورد پرسش جدی قرار دهند. سوم، مفاهیم سبک و خلاقیت هنری می توانند ما را به سوی تفسیری مجدد از انسان یا فاعل تجربه هدایت کنند. در این مقاله سعی شده است که تحلیلی از شاهکار «دیه گو ولاسکز» یعنی ندیم ها ارائه شود که مصداق اندیشه نخست فوکو است و سپس تحلیلی از یکی از نقاشی های سورئالیستی رنه ماگریت که بیانگر فضای روحی و معنوی خاص تفکر فرهنگی غرب در قرن بیستم است ارائه می شود. همچنین با ارائه شواهدی از هنر مدرن به ویژه در آثار گویا جنون هنری از منظر فوکو و ارتباط هنر با امر دیونوسوسی نیچه تبیین می شود و در نهایت هنر به منزله امری رهایی بخش از ساختارهای مسلط قدرت قلمداد می شود.
توانایی های خیال و نسبت میان زیبایی طبیعی و هنری از نظر جوزف ادیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
25 - 32
حوزههای تخصصی:
جوزف ادیسون با تمرکز بر ادراک زیباشناختی، شأن خیال را به عنوان یک نیروی خداداده ی ذهنی که چندین امکان مثبت و منفی برای لذت بردن فراهم می کند، بالا می برد. بخشی از نیروی خیال بدور از هر گونه علائق و انگیزه های معرفتی، توأم با یک نگرش بی غرض، میان حس و فاهمه آزاد عمل می کند و لذات اولیه را از ابژه های طبیعی یا حاضر و لذات ثانویه را از تصور و بازنمایی آنها موجب می شود و این گونه ضرورت ارتباط هنر و طبیعت تأیید می شود. در این مقاله به منظور بیان این که چه نسبتی میان زیبایی طبیعی و هنری برقرار است، تلاش می شود شرح مبسوط تری از کارکردهای شناختی، معنوی و زیباشناختی خیال عرضه شود. همچنین از آنجا که نظریه خیال ادیسون، آرام آرام زمینه ی رویکرد ذهنی را در تعریف تجربه زیباشناختی فراهم می کند، تلاش می شود تبیینی از چرایی وقوع تجربه زیباشناختی در مواجهه با زیبایی، هماهنگی و عظمت در طبیعت حاصل شود و در نهایت این که چگونه امر نو یا غیرمتعارف در خلق تجربه زیباشناختی می تواند به هنر در برابر طبیعت، امکانی مضاعف ببخشد. برای تحقق این منظور، داده های این پژوهش از طریق مطالعه ی کتابخانه ایِ آرای ادیسون و شارحان وی گردآوری شده، سپس توصیف و تحلیل می شوند.
عکاسی و مدرنیته ی ایرانی(بررسی نقش دوربین عکّاسی و عکس در فرآیند مدرنیته ی ایرانی مابین انقلاب سفید و انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
105 - 116
حوزههای تخصصی:
پیوند تنگاتنگ عکّاسی و مدرنیته ی غربی امری انکار ناپذیر است. در واقع، این ابزارِ بیانی را یکی از حاملین اصلی فرهنگ مدرنیستی غرب می دانند. لذا، با توجّه به ارتباط دو سویه ی مدرنیته ی غربی و شرقی و حضورِ بلافاصلِ عکّاسی در دورانِ قاجار، پژوهش حاضر به بررسی نقش این ابزار در مدرنیته ی ایرانی طی دهه های چهل و پنجاه شمسی، دورانی که مدرنیزاسیون به شدّت به ساختار این جامعه ی رو به توسعه تزریق می شد، خواهد پرداخت. لذا، عطف به ریشه یابی مدرنیته ی غربی در چهار تغییر مسیر تفکّر غربی یا همان نیهیلیسم و همچنین ارتباط هستی شناختی دوربین عکّاسی با این چهار تغییرِ مسیرِ حیاتی در سیر تفکّر غربی در حکم چهار نیروی نابود کننده ی نظام های ارزشی دوران پیشامدرن، نگاهی اجمالی به نقاط تلاقی چهار اصل فوق و گفتمانِ غالبِ " بازگشت به اصل " در دوره ی مورد نظر، با توسّل به ژانر عکّاسی خانوادگی و عکّاسی هنری و به شیوه ای استقرایی و تاریخ مدارانه، صورت خواهد گرفت. از این حیث، با توجّه به نقش کم رنگ عکّاسی در فرآیند مدرنیته ی ایرانی، فقدان تجربه نیهیلیسم مدرن و متعاقباً عدم حصول فرهنگ مدرنیستی در مدرنیته ی ایرانی، شاهد فقدان تجربه ی جامعه ای مدرن در ایران خواهیم بود.
خط مشکّل (تحول و تطور فرم ومفاهیم آن)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با این فرضیه شروع شد که تحریم مذهبی و کلامی تصویر پیکره ای در صدر اسلام، خطاطان و خوشنویسان را به مشکّل سازی حروف رهنمود کرد و با انتقال مفاهیم و وجوه ارتباطی آن، ارزش های بصری والایی به خوشنویسی بخشید. خطاطان و خوشنویسان در ابداع خطوط مشکّل و با توجه به مواریث مذهبی و فرهنگی به افق های وسیعی از هنرتجسمی دست یافتند و حروف را من حیث حروف و نیز فرم های آن راه مشکّل سازی کردند. آنها انواع مشکّل ها را پدید آوردند و در این پدیداری از انواع قلم ها چون کوفی و نسخ و ثلث و رقاع و تعلیق گرفته تا نستعلیق و شکسته نستعلیق و غیره بهره گرفتند. مهمترین دستاورد آنها در مشکّل سازی بهره گیری از نمادهای انسانی و جانوری و گیاهی از برای تفسیر و توجیه بعضی از مفاهیم قرآنی و فرهنگ اسلامی بود. خط معرفت تصویرالفاظ شد؛ الفاظی که خود به تصویری جاندار و پرمفهوم بدل گشت و این شاخه از هنر اسلامی را در حد فاصل نوشتار و تصویر قرار داد. در این مقاله ارتباط نهادی خط و تصویر با بهره گیری از سه فرآیند وصف(چیستی) ارزیابی(چگونگی) و نقادی علمی در بوته بحث و فحص قرار گرفت.
مطالعه ویژگی نقاشی های دیواری تمدن اژه ای(مینوسی، میسنی)
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش روی، مطالعه ویژگی نقاشی های تمدن های اژه ای1(مینوسی، میسنی) است. هدف اصلی، با استفاده از نظریه زیباشناختی در بخش های هنر- باستان شناسی، نشان دادن ویژگی های هنر نقاشی دیواری تمدن اژه ای به روش مطالعات کتابخانه ای انجام شد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی بود که برای تفسیر و تحلیل داده ها به سه روشِ 1. تفسیرترکیب محور، . روش تحلیل، . نشانه شناسی انجام گرفت. نتایج درسه بخش استنباطی، توصیفی و نشانه شناسی شامل: در آمار استنباطی، ضریب همبستگی مثبت بین هنر نقاشی کاخ کنوسوس، باهاگیاتریادا نشان از رابطه معنادار بین دو تمدن نام برده دارد. نقاشی های این دوکاخ با نقاشی کاخ تیرنس روابط همبستگی معناداری ندارند و فقط دو تمدن کنوسوس و هاگیاتریادا بریکدیگر اثرگذار بوده اند. نتایج آمار توصیفی نشان داده: هرسه کاخ از نظر رنگ(رنگ های درخشان، اشباع، متضاد و مکمل)، و از نظر محتوا(مضامین اسطوره ای، اجتماعی، جنگی و احساسی) با یکدیگر تفاوت داشته اند. نتایج چیستی وچگونگی نشان داد که نقاشی های تمدن اژه ای به سبک امپرسیونیسم4 با تکنیک فرسک5 بوده است. تاریخ این سبک به تمدن اژه ای درکاخ کنوسوس6 تعلق دارد. در نتایج نشانه شناسی، اژه ای ها به مسائل درونی و صلح توجه داشته اند و نقاشی ها از هماهنگی، خلاقیت و تخیل برخورداربوده اند.
برگرفتگی های نقاشی معاصر ایران از یک نگاره بهزاد (گریز یوسف از زلیخا)
حوزههای تخصصی:
بررسی روابط میان متن ها که از دیر باز توجه محققان را به خود جلب کرده بود در قرن بیستم به شکل نظام مند و جدی در قالب نظریه بینامتنیت توسط کریستوا و بارت مطرح و نظریه پردازی شد. ژنت با بهره گیری از نظرات کریستوا انواع روابط میان متن ها را با عنوان ترامتنیت نامگذاری و آن را به پنج گونه تقسیم کرد که بیش متنیت یکی از آنهاست. مقاله حاضر در دو بخش مباحث نظری و نقد عملی، نخست به بررسی و شرح روابط بیش متنی از منظر ژرار ژنت و گونه شناسی این روابط متنی می پردازد. و سپس در بخش دوم سه نقاشی از آثار نقاشان معاصر ایران با رویکرد بیش متنیت تحلیل می شوند. علت انتخاب این سه نقاشی توجه و برگرفتگی آنها از یک نگاره بهزاد به عنوان پیش متنی واحد بود که زمینه لازم برای بحث و تحلیل بیش متنی را فراهم می آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی داده های برآمده از مطالعه کتابخانه ای درباره بیش متنیت، و مشاهده آثار، از مفاهیم مورد توجه در بررسی و مطالعه نقاشی معاصر ایران بهره خواهد گرفت. تحلیل این آثار تلاشی به منظور رمزگشایی از آنها و یافتن الگوی مناسب برای توصیف، نقد و تحلیل هنر معاصر ایران و ارتباط آن با هنر سنتی گذشته است.
نقد آرم (نشانه)، بر پایه ی کهن الگوهای آنیما «روان زنانه» و آنیموس«روان مردانه» براساس تئوری کارل گوستاو یونگ؛ مطالعه موردی: آرم های آب فاضلاب، آتش نشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
17 - 22
حوزههای تخصصی:
برخی از ا لگوها مانند مادینه روان (آنیما) و نرینه روان (آنیموس)، جنبه فعال تری دارند. منظور از آنیما، توصیف جنبه های زنانه ضمیر ناخودآگاه یک مرد است و همچنین آنیموس، برای توصیف صفات مردانه یک زن به کار می رود. این کهن الگوها می توانند در قالب یک فرم بصری بروز کنند و به طور مستقیم یا غیر مستقیم، در طراحی آرم یا نشانه تاثیر داشته باشند. پژوهش حاضر، به روش توصیفی – تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای انجام شده است. هدف از این پژوهش، بررسی و نقد کهن الگویی دو آرم آب و فاضلاب و آتش نشانی، بر اساس دو کهن الگوی آنیما و آنیموس است. طراحی آرم به عنوان یک بیان تصویری که سابقه ای کهن دارد، خود نیز بیان نمادینی است که می تواند نمادهایی را به همراه داشته باشد که برگرفته از اسطوره ها، کهن الگوها و افکار اجدادیمان است. به موازات این امر، وجود کهن الگوهایی همچون آنیما و آنیموس، ممکن است در طراحی آرم ها تاثیر گذار باشد. ضمن تجزیه و تحلیل کهن الگویی آرم های آب و فاضلاب و آتش نشانی بر اساس تئوری یونگ، می توان نتیجه گرفت که در آرم آب و فاضلاب، تأثیر کهن الگوی آنیما و آرم آتش نشانی، تأثیر کهن الگوی آنیموس مشاهده می شود.
خوانش ژیراری قضاوت سلیمان و نقاشی های آن با تاکید بر نقش قربانی
حوزههای تخصصی:
جایگشت روایت های دینی از کلام به تصویر و خوانش آنها یکی از موضوعات رایج در عرصه نقد هنر و نقاشی محسوب می شود. برخی از فرهنگ های شمایل گرا بیش از سایر فرهنگ ها به ترجمه کلام به تصویر پرداخته اند. به همین دلیل هنرمندان مسیحی در این خصوص از سابقه ای طولانی و تنوعی قابل توجه برخوردارند. قضاوت سلیمان یکی از روایت های کوتاه اما بسیار جذابی است که هنرمندان برجسته بسیاری به خصوص نقاشان به آن توجه نموده و برخی از زیباترین آثار نقاشی مسیحی را به خود اختصاص داده اند. این روایت از قابلیت های ویژه ای برای تصویرپردازی و نقاشی برخوردار است. به عبارت دیگر علاوه بر پند و اندرزی که در این گونه پاره روایت ها وجود دارد، از نظر قابلیت تصویری سازی هم به خصوص برای هنر نقاشی بسیار مناسب است. مقاله حاضر قصد دارد برخی از برجسته ترین نقاشی های یاد شده با مضمون قضاوت سلیمان را با نظریه «میل تقلیدی» که انسان شناس و فیلسوف معاصر رنه ژیرار طرح کرده است مورد مطالعه قرار دهد. این نظریه به تقلیدی بودن میل و چگونگی شکل گیری خشونت و نقش قربانی در حل آن می پردازد. «میل تقلیدی» یکی از نظریه های ارجاعی برای بسیاری از تحلیل های روایت ها و رقابت های مذهبی-اسطوره ای و سیاسی-اجتماعی محسوب می گردد. ژیرار خود به تفسیر روایت اشاره دارد اما هیچگاه به نقد نقاشی های این روایت با نظریه خود نپرداخته است