برخی از روش های بنیادینِ ”مطالعات رسانه ای“ بررسی جنبه های زیباشناختی، نشانه شناختی و محتوا کاویِ ارتباطات غیرکلامیِ ”تصاویر سینما“ به مثابه یِ رسانه جمعی توده وار است. سینما از آغازین روزهای پدید آمدن، تنها یک وظیفه مهّم ارتباطی بر عهده داشته است و آن هم برقراریِ ارتباط با ”مخاطب“. بازیگران سینمای کمدی ”صامت“ از همان ابتدا موفق شدند که این وظیفه ارتباطی را عملی سازند. آنان با به کار گیریِ مؤثر حرکات و رفتارهای غیرکلامی به ارزش واقعی و اصیلِ ”سینمای صامت هالیوود و شیوه های بازیگریِ“ آن معنا دادند و این ژانر سینمایی را توأم با ابعاد تفریحی، سرگرم کننده و خنده آورش غٍنا بخشیدند ودر بین ”مخاطبان جهانی“ که هر کدام دارای فرهنگ هایِ متفاوتی بودند، شناساندند. نظریه ها و پژوهش های کلاسیک و معاصر مربوط به کمدی، نشانه شناسی و ارتباطات غیرکلامی؛ فعالیت تاریخی، هدف مند و تأثیرگذار این کمدین هایِ مشهور را به تأیید می گذارد. این مقاله با طرح مفهوم و درک نشانه شناسانه یِ ارتباطات غیرکلامی در بین کمدین هایِ برگزیده ی سینمای کلاسیک صامت هالیوود، علل و چرایی وضعیت موفقیت آمیز آنان را به آزمون و توضیح می گذارد.
نظریات افلاطون درباره ی هنر نقاشی دارای اهمیت فراوان است. تاکید او بر نقاشی بیشتر از جنبه ی هستی شناسی و معرفت شناسی است تا تربیتی و اخلاقی؛ زیرا نقاشی نسبت به هنرهای بیانگر(شعر و موسیقی)تاثیر کمتری بر روحیه مخاطب می گذارد. او نقاشی زمان خود را منحط خواند. هنر نقاشی در زمان او پیشرفت زیادی کرده بود و نقاشان فنونی را برای غلبه بر خطای باصره کشف کرده بودند. این پیشرفت برای افلاطون نوعی پسرفت بود. نقاش نباید از قوانین سنتی سرپیچی کند و با انحراف در واقعیت و ایجاد توهم بصری ما را فریب دهد. او فقط از اشیاء محسوس تقلید می کند و صورت ظاهری و تصویر چیزها را به ما می نمایاند نه حقیقت آنها را. نقاش سه مرتبه از حقیقت دور است و به آنچه می کشد علم و معرفت حقیقی ندارد. بنابراین هنر نقاشی جایگاه والایی در نظام فلسفی افلاطون ندارد. او در برابر نقاشی زمان خود از نقاشی مصر دفاع می کند و کمال مطلوب نقاشی را نه در هنر آتنی بلکه در مشرق زمین می یابد. نقاشان مصری از قوانین ثابت و تغییرناپذیری پیروی می کنند که منشاء الهی دارند. کار نقاش مصری میمسیس(تقلید)نیست بلکه آنامنسیس(یادآوری)است. نقاش واقعی کسی است که مُثُل و حقایق اعلی را به یاد آورد و در کار خود از آنها سرمشق بگیرد.
نشانه شناسی علمی است که به مطالعه نشانه ها و دسته بندی آنها می پردازد. در این مقاله سعی شده از زاویه ای نشانه شناسانه به خوانش یک نمونه از آثار نگارگری با عنوان نگاره " آزمون فریدون پسرانش را" اثر " سلطان محمد" نگارگر مکتب تبریز پرداخته شود. در بررسی این نگاره نکاتی همچون انواع دلالت ها ، محورها و در نتها دلالت های بینامتنی در لایه های مختلف خوانش یک متن اعم از تصویری یا نوشتاری حائز اهمیت است و می توانند نام و سبک شخصی هنرمند ، مکتب یا سبک هنری را نیز دربر گیرند. نشانه شناسی می کوشد به این خوانش و کشف رمزگان دست یابد. مسلماً بررسی هم نشینی جهان تصویری و متن نوشتاری در این نگاره و بررسی نشانه های نمادین، نمایه ای و شمایلی موجب خوانش نشانه شناسی لایه ای این نگاره می شود.