از هنرمندان طراز اول و بدایع نگار هنر و نادره کار نقاشی ایران ،نقاش بی بدل و قدوه المصودین دوره ی تیموری ، استاد کمال الدین بهزاد است . او که از لحاظ بدایع نگاری و نیروی خلاقه و خامه سنجی طاق شده است در عصری پا به عرصه نهاد که قابلیتهای فرهنگی دوره اش و نیز حمایتهای هنری پادشاهان از نخبگان ،فزونی یافته بود . بهزاد و آثارش از نشانه های افتخار و فرهنگ درخشان عصر تیموری بود که این خصیصه نیز توسط صفویان مورد بهره برداری قرار گرفت چنانکه او در هر دو حکمت مقتدر بارها عناوین ریاست کتابخانه ها خصوصآ کتابخانه های سلطنتی را به عهده گرفت و بر همه ی امور غلبه داشت ...
در این مقاله به بررسی تأثیر سنت بر تکامل تفکر موسیقیایی آرنولد شوئنبرگ، آهنگساز اطریشی در قرن بیستم خواهیم پرداخت. شوئنبرگ اعتقاد داشت موسیقی همچون زندگی دستخوش تغییراتی است که در قالب قواعد بنیادین تکامل می یابد. او تکامل سنت موسیقی کلاسیک را دستخوش گسترش و استمرار دیسونانس در قطعات می داند. حضور دیسونانس در قالب گام تعدیل یافته، استفاده از مدولاسیون ها که به تدوین قواعد هارمونی منجر شد. و مدولاسیون های کروماتیک که بسط و گسترش هارمونی دیسونانت را تضمین نمودند همگی راه را برای « رهایی دیسونانس » و دستیابی به مکتب دودکافونیک در قرن بیستم گشودند. در این مقاله کارهای شوئنبرگ را در سه دوره بررسی خواهیم کرد. دوره نخست: ادامه مکتب واگنر. دوره دوم: موسیقی پانتونال و دوره سوم: مکتب دودکافونیک. با بررسی آثار ، تفکرات ونوشته های خود او، تأثیر سنن و قواعد آهنگسازی پیش از او را که در شکل گیری سبک او اهمیت چشمگیری داشتند به بحث و گفتگو خواهیم گذاشت. این تحقیق نشان خواهد داد که پیدایش آتونالیته و رهایی دیسونانس که منجر به پایه گذاری مکتب دودکافونیک توسط شوئنبرگ گردید. در قالب شاخص ترین ویژگی موسیقی کلاسیک به وقوع پیوسته و این ویژگی همان گسترش استفاده دیسونانس است. در این راه ، توجه شوئنبرگ بدنبال دستیلبی به قواعدی است که اتحاد و یگانگی را در ساختار قطعات تضمین نمایند. با بررسی کارهای او متوجه خواهیم شد که او چگونه اتحادی که توسط پلی فونی در قرن هفدهم، فرم در قرن هجدهم و متن و لایت موتیف در قرن نوزدهم بدست آمده بود توسط مکتب دودکافونیک در قرن بیستم به تثبیت رساند. 1-شوئنبرگ 2-رهایی دیسونانس 3-آتونالیه 4-مکتب دودکافونیک. کلیدواژگان: بتن ,پوسته ای ,سازه ,قالب متکی بر هوا ,گنبد
نگارگری مناسک حج، جلوه ای است از چیره دستی هنرمندان نگارگر مسلمان در بازنمایی مذهب در هنر اسلامی؛ همچنین بیانگر نمودی از حلقه مودت و محبت در میان مسلمانان است.
نگاره های مورد بحث در این مقاله از دوره های تاریخی ایلخانی، تیموری: فوی و ترکان عثمانی، حدفاصل سده های هشتم تا هفدهم/یازدهم/ چهاردهم و از میان نسخه های خطی جامع التواریخ، لیلی و مجنون، آثار آل مظفر، شاهنامه قوام الدین، جنگ اسکندر سلطان، سلسلة الذهب، روضة الصفا، خمسه نظامی، حبیب السیر، سیرالنبی و چند نگاره تک برگی انتخاب شده است.
در این مقاله ضمن بررسی محتوایی نگاره ها با محوریت حج و خانه کعبه، اهداف زیر پیگیری می شوند: 1. بررسی نوع تأثیرگذاری مناسک حج در همبستگی ملی و وحدت اسلامی در نگارگری اسلامی / 2. بررسی تکنیکی و ویژگی های هنری ترسیم مراسم حج در نگارگری اسلامی.
نقاشی از منابعی است که با آن میتوان به معانی آثار تاریخی معماری و درک گذشتگان از آنها دست یافت. یکی از وجوه اصلی فضا ساختارِ آن (روابط اجزای فضا با هم و با کل) است؛ و چون فضا در معماری اسلامی اهمیتی فراوان دارد، بررسی و تحلیل ساختارِ فضا در نگارههای اسلامی کاری است لازم .برای این کار، ابتدا باید به خصوصیات نگارههای ایرانی پرداخت. مضمون بیشتر این آثار ملهم از شعر پارسی، خصوصاً آثار شعرای طراز اول، است. نکتة دیگر آنکه نگارگر ایرانی جهان را نه از دید خود که به صورت بایسته تصویر میکرد؛ و علاوه بر این، نگارههای ایرانی غالباً بیتوجه به زمان و مکان تصویر شده و صحنه به مدد نشانه و تمثیل مصور گشته و فضا بسته و محدود به صحنة حادثه است. اما اهمیت و ویژگیهای نگارههای دورة مورد نظر، (ایلخانی و تیموری و اوایل صفوی) اینهاست: تقارن با دورة رواج شیوة آذری در معماری؛ تعدد و تنوع؛ اشتمال بر مکاتب و شیوههای مختلف نگارگری؛ وفور فضاهای معماری در آنها و نمودن ریزهکاریهای معماری و مناظر طبیعی. در کل، ویژگیهای ساختار فضای معماری و درکِ آن در نگارههای قرن هفتم تا قرن دهم هجری قمری بدین شرح است: جزء کامل است و کل ناقص؛ جزء واقعی است و کل نمادین، ولی حقیقی؛ فضا به صورت متداوم و در زمانها و جهات مختلف و در ترکیب با هم درک میشده است؛ کلیت فضا با درک جزء به جزء فضاهای خردتر فهم میشده است؛ درک فضای معماریْ هندسی و در تقابل با محیط طبیعی بوده است؛ ساختار هندسی قائم بوده است؛ درک فضا کاملتر و واضحتر از قبل شده است.
از آنجایی که ادبیات در شکل گیری فرهنگ اسلامی ایران نقش اصلی و عمده داشته است، با نگاهی به جایگاه ادبیات در هنرهای سنتی میتوان به نحوی به ارتباط این هنرها با ویژگیهای فرهنگی پی برد. ادبیات ایران به ویژه شعر فارسی علاه بر ویژگی روایی بودنش، همواره وسیلهای برای مفاهیم حکمی و عرفانی بوده است. تاثیر مستقیم شعر و ادبیات فارسی بر نگارگری به عنوان یکی از هنرهای اصیل ایرانی، در تمام ادوار تاریخی و به ویژه در اوج درخشش این هنر در دورهی صفوی دیده میشود. در این دوره چون دورههای پیش از آن، نگارگری علاوه بر ترسیم وقایع داستانها و توضیح متون منظوم، رسالت نشان دادن اسرار منعقد در اشعار و متون را با استفاده از نمادها بر عهده داشته است. در دورهی صفویه چندین نسخهی ادبی منظوم به دستور پادشاهان صفوی مصور گردیده است. در این میان خمسهی شاه تهماسبی که از آثار نفیس و نادر دورهی حاکمیت شاه تهماسب است، از ارزش هنری بالایی برخوردار است. این نسخه نگارههایی بسیار زیبا و با شکوه دارد که سبک مکتب تبریز به کار رفته در آنها به خوبی توانسته است خیال انگیزی شعر نظامی را به نمایش بگذارد. این نسخه به خط محمود نیشابوری و دارای 14 نگاره است و در تدوین آن مهمترین هنرمندان دوران، از جمله سلطان محمد و آقا میرک، میرزا علی تبریزی و میر سید علی نقش داشتهاند. این نسخهی نفیس و ارزشمند هم اکنون در موزهی بریتانیا نگهداری میشود.این مقاله که موضوع آن بررسی تاثیر شعر به عنوان کلامی مخیل و شوراننده1 با تمرکز بر نسخهی «خمسه شاه تهماسبی» است، اهداف زیر را دنبال میکند: -1دستیابی به مضامین و ساختار شعر نظامی-2شناخت تاثیر گذاری شعر نظامی بر خلاقیت و نبوغ هنرمند در تصویر آرایی خمسهی نظامیسؤالاتی که در این مقاله پاسخ داده می شود: -1رابطهی ادبیات و نگارگری در زمان صفویه چگونه است؟-2ویژگیهای بصری و مضمونی نگارههای خمسهی شاه تهماسبی کدامند؟-3این عناصر بصری و مضمونی به چه میزان متاثر و برگرفته از شعر نظامی است؟-4آیا نگارههای خمسهی شاه تهماسبی صرفاً روایتگر شعر نظامیاند یا اسرار نهفته در آن و خلاقیت هنرمند را نیز به نمایش می گذارند؟روش گرد آوری مطالب، از طریق اسناد و مدارک و روش تنظیم مقاله به شیوهی توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
بی گمان یکی از رسالت های راستین هنر، بیان مصایب اجتماعی و رنج آدمی است که در جامعه مدرن از دیرباز تاکنون بسیار مهجور مانده است. تحلیل هنر اعتراضی یا اعتراض در هنر از بعد اجتماعی و روان شناختی در فرهنگ غرب درون مایه اصلی مقاله حاضر را تشکیل می دهد. این نوشتار به بررسی و کنکاش روحیات هنرمند، ویژگی های اثر هنری و موضوعات اعتراضی در هنرهای تجسمی(نقاشی) و ادبیات می پردازد. از این گروتسک و اسنوبیسم به دلیل سرشت انتقادی شان از مباحث اصلی مطرح شده می باشند. از این میان آراء و اندیشه های فلاسفه ای نظیر ولفگانگ کایزر و میخائیل باختین در باب گروتسک محور اصیل این مقاله را تشکیل می دهند. متفکر آلمانی نگرش خود را محدود به یک دارالمجانین می کند و ادیب روسی تفکرات خود را در ابعاد هیولاهای کارناوال بیان می کند.