فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۲٬۸۸۳ مورد.
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 33
حوزههای تخصصی:
ابن هیثم در بحثِ خطای زبری در المناظر به نقاشی هایی اشاره می کند که در آن ها، حیوانات، اشخاص معین، گیاهان و دیگر عناصر بصری به طور طبیعی بازنمایی شده اند؛ از آنجا که در سده های 4و5ه.ق، نقاشی در تمدن اسلامی به چنان سطح واقع نمایی نرسیده بود، این پرسش مطرح است که ابن هیثم به کدام نقاشی ها اشاره می کند؟ اهمیت گزارش ابن هیثم، افزون بر آن که آگاهی ها از تاریخ نقاشی را گسترش می دهد، می تواند روایت چگونگی شکل گیری نقاشی در عصر رنسانس را نیز بپرورانَد. پژوهش در پی آن است که با استناد به گزارش های تاریخی و سنجش آن با کاوش های باستان شناسی در سده بیستم، نقاشی های روایت شده در المناظر را شناسایی کند. از نظر تاریخی، سخنان فارابی و مسعودی درباره نقاشی هایی مطرود در سده های آغاز مسیحیت، مهم ترین سرنخ های شناسایی آن نقاشی هاست. هم چنین، اقامت طولانی ابن هیثم در مصر از یک سو، و کشف و شناسایی نقاشی های مومی در نواحی صَعید (فیوم) از سوی دیگر، زمینه سنجش گزارش المناظر را فراهم می سازد. پژوهش با روش تحلیل تاریخی و تطبیق ویژگی های تکنیکی نقاشی با گزارش ابن هیثم، درپیِ شناخت همبستگی میان آن ها است. بنابراین، در نبود هرگونه آگاهی تاریخی از دیگر سنت های بازنمایی، می توان گفت نقاشی های مومی مصر، در چارچوب همان سنت بازنمایی پدید آمده بود که ابن هیثم در المناظر از آن سخن می گوید.
چهره ژانوسی استعاره تئاتر در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا وگی دبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
49 - 65
حوزههای تخصصی:
استعاره تئاتر یکی از پرکاربردترین و تأثیرگذارترین استعاره ها در حوزه های گوناگون دانش بوده است. همچنین این استعاره در حوزه تئاتر در تبیین کردوکارهایی که در فضای بینابینی امر روزمره و امر تئاتری حیات دوزیستی یافته اند، نقش مهمی بازی کرده و واسطه ای میان تئاتر رسمی و تجربه گرایی های شبه تئاتری سده بیستمی بوده است. این استعاره، به ویژه، در تجربه ورزی ها و بیانیه های بین الملل موقعیت گرا و عضو اصلی این جریان، گی دبور، حضور چشم گیری داشته و دلالت های مفهومی پیچیده ای یافته است. بر این اساس، در این مقاله سیمای این استعاره و کارکردهای آن در تجربه گرایی ها و نظریه ورزی های این جریان توصیف و تحلیل شده است. موضع اصلی این جریان، در امتداد سنت فلسفی مارکسیستی، در مقابل نظام سرمایه داری و نقد این نظام بر پایه رمزگشایی از روال ها و تأثیرات آن در چارچوب مفهوم «نمایش» صورت بندی شد. این جریان بیانیه هایی را در ضدیت با شیوه های نمایشی سرمایه داری و کردوکارهای تجربه ورزانه ای را به عنوان بدیلی بر این شیوه ها عرضه کرد. استعاره تئاتر در نظریه و عمل موقعیت گرایی وضعیت معمایی را شکل داده است. هرچند موقعیت گرایان تئاتر را به دلیل قرابت آن با نمایش در خدمت به منافع سرمایه داری محکوم کرده اند، تئاتر از نظر آن ها هنری حاشیه ای نیست، بلکه زمینه ای است که در آن عمل و نظریه خود را پیکره بندی کردند. تئاتر از منظر موقعیت گرایان به شکل مشروطی، هم سرچشمه آزادی و تحقق و هم در شکل کنونی آن، منبع دروغ و توهم بود. استعاره تئاتر در اندیشه و عمل موقعیت گرایان و گی دبور با چهره ای دوگانه ظاهر می شود که هم بر کارکرد اجتماعی مخرب نمایش دلالت دارد و هم واجد ظرفیت های درونی برای مقاومت در برابر نظام سرمایه داری است. این استعاره در سطحی دیگر بر تکنیک موقعیت گرایانه دخل و تصرف اشاره دارد که از خود تئاتر بر ضد تئاتر بهره گرفته و می خواهد با تغییر تئاتر، آن را به ساخت «موقعیت» در زندگی روزمره (نوعی تئاتر عاری از تئاتر) تبدیل کند.
بررسی تحلیلی تکنیک گریم و تأثیر نمادین رنگ ها در شخصیت پرداز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۸)
95 - 114
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از تأثیرگذاری کنش بازیگر بر مخاطب از طریق حالات چهره منتقل می شود. تماشاگران با مشاهده چهره بازیگر، هیجانات، امیال و خواسته های شخصیت نمایش را که بازیگر قصد القای آن ها را دارد، درک می کنند. گریم نقش مهمی در ارتقای کیفیت این انتقال داشته و تعاملات فرازبانی میان تماشاگر و نمایش را تقویت می کند. هدف این پژوهش، توصیف، تحلیل و تفسیر عناصر فرازبانی مؤثر در هنر چهره پردازی است. در این پژوهش، عملکرد تکنیک های گریم و تأثیرات نمادین رنگ ها در چهره پردازی و خلق شخصیت در تئاتر بررسی می شود. همچنین، شاخصه های چهره پردازی و روان شناسی رنگ در ایجاد شخصیت تحلیل شده و نتایج حاصل از کاربرد این عناصر تفسیر می گردد. این پژوهش از نوع کیفی و کاربردی است و فرضیه آن بر این مبنا استوار است که گریم و تأثیر نمادین رنگ ها، به عنوان یکی از عوامل اجرایی (در کنار نورپردازی، صحنه پردازی، صدا و لباس)، تأثیر مستقیمی بر بیان و انتقال مفاهیم نمایشی دارد. چهره پردازی با ظهور مکاتب مختلف هنری در هنرهای نمایشی دستخوش تغییرات زیادی شده و امروزه با بهره گیری از روان شناسی رنگ به خلق و پرورش شخصیت ها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد گریم می تواند تأثیر بصری نمایش را برای مخاطب افزایش داده و درعین حال، خواسته های کارگردان را به شکلی ملموس در اجرا متبلور سازد. با استفاده از امکانات متنوعی که گریم در ظاهر بازیگر ایجاد می کند، انتقال هیجانات، امیال و ویژگی های اخلاقی و رفتاری شخصیت نمایش به شکلی مؤثرتر و شفاف تر صورت می پذیرد. همچنین، گریم در باورپذیری شخصیت نزد مخاطب و جلب توجه او به نمایش تأثیرگذار بوده و نقش آن در گذر زمان با پیشرفت های چشمگیری همراه بوده است. این تأثیرگذاری، به واسطه خلاقیت گریمور در استفاده از رنگ ها و ایجاد تغییرات ظریف و نمادین در چهره بازیگر، محقق می شود.
بازخوانی اسطوره های نگاره های کشته شدن سیاوش در شاهنامه های شاهزادگان تیموری (ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاوش، محوریترین حلقه زنجیرهی اسطورههای ایرانی است. اسطورهی سیاوش بنا به دلایل فرهنگی و باورهای ملی همواره مورد توجه بوده، ضرورت پرداختن به ابعاد گوناگون این موضوع و نگاه تحلیلی و تطبیقی در مورد نگارههای مبتنی بر آن ضروری است. این پژوهش به مؤلفههای وجودی سیاوش و همچنین مفاهیم نمادین نگارههای کشته شدن سیاوش در شاهنامههای شاهزادگان تیموری(ابراهیم سلطان، بایسنغری و محمد جوکی) براساس نظریه اسطوره_آیین (ساموئل هنری هوک) پرداخته است. پرسش بنیادین پژوهش که ویژگیهای اصلی نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری براساس نظریه اسطوره_آیین کدام است؟ و عناصر بصری در نگارههای شاهنامههای شاهزادگان تیموری در داستان کشته شدن سیاوش، شخصیت اسطورهایاش را چگونه مطرح میکند؟ است. برای پاسخ به این پرسش ویژگیهای اصلی نگارهها براساس نظریه اسطوره_آیین بررسی شده. پژوهش حاضر، رویکردی تحلیلی و ماهیتی توصیف ی- تاریخی دارد که به لحاظ هدف، کاربردی است و بر اساس مستندات بررسی می شود و به نقش اسطورهای سیاوش و نشان دادن اشتراکات و افتراقات نگارههای مشترک و شاخصههای بصری و هنری در شاهنامههای مصور یاد شده پرداخته شده است. همچنین چرایی اهمیت و توجه هنرمندان نگارگر ایرانی به شاهنامه و مؤلفههای وجودی آن در نگارگری مورد تحلیل قرار گرفتهاند. در بازخوانی روایت تصویری اسطوره سیاوش، براساس رویکرد اسطوره- آیین به این نتیجه می رسیم که مرگ سیاوش هدفدار است، او نمیمیرد، بلکه بارها و بارها به صورت سروش، همراه با مهر، متجلی میگردد. اسطوره_ آیین میتواند در مطالعه جایگاه اسطوره در مناسک سیاوشان بابی نوین در مطالعات هنری شاهنامه به ارمغان آورد.
اپرت های فارسی دوران مشروطه از منظر جهان محلی شدن (اپرت های رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد، الهه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های پایانی قرن سیزدهم شمسی تحت تأثیر تغییرات سیاسی و اجتماعی پس از انقلاب مشروطه، گونه های جدیدی از نمایش در ایران شکل گرفتند که در ارتباط کامل با موسیقی قرار داشتند. در این مسیر ابتدا اُپرت های عصر مشروطه، تحت تأثیر اُپرت های قفقازی خلق شدند و سپس طی چند دهه فعالیت در زمینه ساخت اپرت در ایران با فراهم آمدن شرایط تحصیلات آکادمیک در حوزه آواز غربی در هنرستان موسیقی، شرایط برای تولید اولین اُپراها در ایران ایجاد شد. هدف از این پژوهش پاسخ دادن به این پرسش است که اپرت های عصر مشروطه چه تأثیراتی از نمونه های غربیِ اپرا و اپرت پذیرفته اند و چگونه مسیر بومی شدن پدیده جهانی اپرا در آنها رخ داده است؟ از این رو به مطالعه سه اپرت رستاخیز شهریاران ایران، پریچهر و پریزاد و الهه، بر پایه نظریه جهان محلی شدن و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای پرداخته شده است. از نتایج مقاله حاضر می توان به این موضوع اشاره کرد که اپرت های پس از مشروطه به عنوان گونه جهان محلی شده اپرتِ غربی در ایران بوده اند. این گونه جهان محلی شده که «اپرت فارسی» نام گرفت، تحت تأثیر نفوذِ فرهنگی اپرت غربی، بخش مهمی از حیات موسیقایی ایران در سه دهه ابتدایی 1300 ه.ش را تشکیل داد.
جایگاه معنوی رنگ آبی در کتیبه های معماری اسلامی ایران از قرن دوم تا هشتم ه.ق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
199 - 215
حوزههای تخصصی:
این مقاله مطالعه ای است پیرامون تزیینات وابسته به معماری که در آن رنگ مهم ترین عامل بررسی است. مسئله اصلی آن است که جز استفاده فراوان از رنگ آبی چه شواهد دیگری برای نشان دادن اهمیت آن وجود دارد. هدف از این پژوهش مشخص کردن رنگ ارجح در کتیبه نویسی و دلایل استفاده از آن با کمک تعداد بناهای باقی مانده به سبک نقاشی دیواری در ایران است. سؤال های پژوهش عبارت اند از: 1. آیا ارتباطی معنادار بین مضمون و رنگ در کتیبه های منقوش بر دیوار وجود دارد؟ 2. در صورت ارجح بودن یک رنگ دلایل احتمالی آن چه می تواند باشد؟ روش تحقیق پژوهش حاضر به صورت همبستگی و شیوه جمع آوری اطلاعات به طریق اسنادی و میدانی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد هنرمند در تمامی مواقع جز مواردی محدود که دلایلی قابل قبول داشته است برای بیان ارزش های معنوی و الهی کتیبه های مذهبی، در نگارش و یا پس زمینه از رنگ آبی استفاده کرده که یکی از دلایل آن گران بها و ارزشمند بودن لاجورد بوده است. نکته برجسته در انتخاب رنگ کتیبه ها توجه به مسئله نوع زبان بود. شاهد این رخداد به طور یکجا در کتیبه های فارسی و عربی قلعه افراسیاب قابل مشاهده است که هنرمند برای کتیبه با زبان فارسی و مضمون شعر از رنگ غیرآبی و برای کتیبه با مضمون مذهبی و زبان عربی از رنگ آبی که نشانگر کلام الهی و زبان قرآن می باشد، استفاده کرده است. به احتمال فراوان نزدیک ترین فرهنگ تأثیرگذار بر این روش تزیینات مانویان هستند. همچنین برای مشخص کردن سهم عرفان و عقاید اسلامی نیاز به تحقیقات بیشتر وجود دارد.
بررسی زیبایی شناسی بازنمایی تصویر خاطره ای در فیلم درخت گلابی بر اساس رویکرد نئوفرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر با هدف پی بردن به چگونگی بازنمایی تصاویر خاطرات در فیلم درخت گلابی (1376) داریوش مهرجویی، این تصاویر را با نگاهی زیبایی شناسانه وا می کاود. به منظور بررسی چگونگی به تصویر کشیده شدن خاطرات و چرایی به کارگیری تمهیدات سینمایی به کار گرفته شده، پژوهشگر با رویکردی نئوفرمالیسیتی به تجربیات و عملکرد انسان در یادآوری خاطرات توجه می کند و با جستجو در تجربه های موفق بازنمایی خاطرات در سینمای جهان، که سعی بر تقلید از این تجربیات داشته اند و با استفاده از ابزارهای سینمایی چون فیلمبرداری و تدوین به دنبال همگام سازی فرم و محتوا بوده اند، مطالعه را به سرانجام می رساند. پژوهشگر در انتهای متن با تحلیل تصاویر خاطرات در نمونه ی منتخب و تطابق نتایج بررسی های صورت گرفته بر سینمای جهان، به این نتیجه دست می یابد که داریوش مهرجویی در این فیلم دغدغه ای فرمال برای به تصویر کشیدن خاطرات داشته و در این راه به مانند تجربه های موفق پیشین در سینما کوشیده تا با بهره گیری از نوع شکل گرفتن این تصاویر در ذهن انسان، سکانس های خاطرات فیلم را با به کارگیری امکانات فیلمبرداری و تدوین به تجربه ی حقیقی انسان از یادآوری خاطرات نزدیک سازد که این خود باعث به وجود آمدن فرمی زیبایی شناسانه در تصاویر خاطرات فیلم درخت گلابی (1376) شده است.
تحلیل گرافیک رابط کاربری در اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل بر اساس مؤلفه های خلاقیت گیلفورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت تکنولوژی و فناوری در صنعت ارتباطات، برقراری ارتباط بین افراد با ابزارهای الکترونیکی به خصوص در رایانه ها و تلفن های همراه افزایش یافته است. ازاین رو برای سهولت و مؤثر بودن این تعامل بسیاری از متخصصینِ رابط کاربری و تجربه کاربری در این زمینه به طراحی سیستم عامل ها یا اپلیکیشن ها می پردازند که هدف آن ها فراهم کردن محیطی مناسب برای کاربران است. مناسب بودن یک اپلیکیشن به میزان کاربردی بودن و قابل فهم بودن آن برمی گردد که در این زمینه فاکتورهای بسیاری از جمله گرافیک رابط کاربری حائز اهمیت هستند. گرافیک رابط کاربری با هدف بهبود و دل چسب کردن فضای اپلیکیشن با استفاده از عناصر بصری همچون رنگ، نوع چیدمان، آیکون، دکمه و دیگر عناصر در برقراری این تعامل نقش دارند. اما نکته مهمی که باعث تمایز بین اپلیکیشن ها و محبوب بودن آن ها بین کاربران می شود، رویکردهای خلاقانه در آن هاست. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که اپلیکشین فرهنگ و هنر در طراحی گرافیک رابط کاربری خود از کدام مؤلفه های خلاقیت استفاده کرده است؟ لذا با استفاده از نظریه خلاقیت پال گیلفورد که شامل هشت مؤلفه و ویژگی از جمله: سیالی، انعطاف پذیری، تازگی، گسترش، ترکیب، تحلیل، سازمان دهی و پیچیدگی است به رویکردهای خلاقانه در بخش های مختلف گرافیک رابط کاربری این اپلیکیشن پرداخته است. این تحقیق که از نوع تحقیقات کیفی بوده و به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، از شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشانگر آن است که در طراحی گرافیک رابط کاربری اپلیکیشن فرهنگ و هنر گوگل استفاده صحیح و توجه خاص به مؤلفه های تازگی، سیالی، گسترش موجب ایجاد جذابیت، پرکاربرد بودن و استقبال مخاطبان شده است.
مدلسازی مفهومی ماهیت چندگانه طراحی در عرصه کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
105 - 115
حوزههای تخصصی:
پژوهش های بین رشته ای مرتبط با صنایع خلاق از منظر کسب و کار، از جمله زمینه های پژوهشی نوظهور و روبه رشد هنر و طراحی در طی سالیان اخیر به شمار می روند. این مطالعه، به عنوان یک مطالعه کیفی، با مرور نظام مند پژوهش های شاخص و پراستناد طراحی، ماهیت چندگانه طراحی به عنوان یکی از گرایش های صنایع خلاق در دنیای کسب وکار را مدلسازی مفهومی نموده است و به درک بهتر وجوه مختلف حضور طراحی در دنیای کسب وکار کمک می کند. طراحی مقوله ای است چندبعدی که بسته به شرایط و زمینه استفاده از آن، تعاریف متفاوتی را می توان برای آن در نظر گرفت. بر همین مبنا، هدف اصلی این مطالعه، مرور جامع، خلاصه سازی، ترکیب و جمع بندی جریان های پژوهشی شاخص در زمینه طراحی و مدلسازی مفهومی ارتباط آن ها با حوزه کسب وکار بوده است. در این راستا، مروری نظام مند و چند مرحله ای بر روی مطالعات شاخص و پر استناد طراحی در پایگاه ها و جستجوگرهای علمی معتبر نظیر ساینس دایرکت، ریسرچ گیت، جی استور و گوگل اسکالر انجام شده است. در مرحله اول تعداد 127 مقاله مرتبط یافته شد، پس از مرور چکیده و نتایج این مقالات و پایش اولیه مقالات و حذف مقالات تکراری، تعداد 42 مقاله منتخب از بین آن ها انتخاب شده و مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته اند. مطالب ارائه شده در این مقالات منتخب، پس از طی چند مرحله کدگذاری باز و محوری، ساختار مدل های مفهومی ارائه شده در این مقاله را شکل داده اند.
«دروازه خدایان»، «دروازه پدران» و ترازوی کیهانی بر کاسه عصر آهن لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
35 - 47
حوزههای تخصصی:
گمانه زنی درباره دین تولیدکنندگان مفرغ های عصر آهن لرستان همواره با نظرات متناقضی همراه بوده است. تحلیل نقوش سماوی روی مفرغ های لرستان می تواند بخشی از ابهامات موجود در این باره روشن سازد. در میان مفرغ های لرستان کاسه اختری مملو از نقوش سماوی وجود دارد. در مقاله حاضر برای نخستین بار نقوش سماوی دو بخش 4 و 8 این کاسه براساس مفاهیم میتولوژیک ادیان هندوآریایی و منابع متنی ایران باستان تفسیر شدند. روش پژوهش «توصیفی-تحلیلی» است و داده های پژوهش از منابع موزه ای و کتابخانه ای گردآوری شدند. طبق یافته های پژوهش دو بخش (الف)4 و 8 رمزی از دو کفه ترازوی کیهانی هستند و دو بخش (ب)4 و 8 کاسه بر دروازه های کیهانی «پدران» و «دیوان» دلالت دارند. مرکز کاسه رمزی از قطب آسمان و «دروازه خدایان» است. کسی که به واسطه تشرّف به اسرار کبیر به مرکز وجود خویش و به مرکز هستی بازگشته بود، با عبور از «دروازه خدایان» با ذات خدا یگانه می گشت. از «دروازه پدران» اما دوباره به گیتی بازمی گشتند. در سنت ایرانی به ترتیب دو خدای «میترا» و «کیوان» نگاهبانی از دو دروازه «خدایان» و «پدران» را برعهده داشتند. چنین می نماید که بر کاسه برخلاف سنت هندی «دروازه خدایان» با سمبولیسم قطبی ارتباط دارد، نه با سمبولیسم خورشیدی.
آرایه های آهک بری حمام های خصوصی شهر سنندج در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
77 - 93
حوزههای تخصصی:
هنرمندان برای انتقال محتوای نقوش آهک بری از روش رمز پردازی و نمادگرایی بهره گرفته اند و نقوش را به صورت نمادین و استرلیزه طراحی کرده تا با ساده ترین طرح، پیام خود را به مخاطب برسانند. پژوهش حاضر درصدد تحلیل ترئینات آهک بری حمام های خصوصی شهر سنندج در دوره قاجار است. روش پژوهش از نوع توصیفی، تاریخی– تطبیقی مبتنی بر بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. این نوشتار در پی پاسخگویی پرسش های پژوهش:1.عناصر تزئینی آهک بری شامل چه موتیف هایی بوده و چه ارتباطی بین نقوش و بانیان حمام ها وجود دارد؟2.آرایه های تزیینی حمام ها از کجا اقتباس شده اند؟ برآیند پژوهش نشان می دهد موتیف های اجرا شده شامل مضامین مذهبی، هندسی، گیاهی و حیوانی است. منشأ عناصر تزیینی الهام از طبیعت، اعتقادات باستانی و تأکید بر باستان گرایی بوده است. استفاده از نقوش طاووس، بز، عقاب، شیر و خورشید و غیره، دارای معانی نمادین هستند که نشانِ پایداری و دوام سلطنت، رهبر و سردسته بودن، عدالت خواهی و قدرت که با پست بانی بناها از جمله ملا لطف الله شیخ الاسلام(رهبر مردم در اعتراض به ظلم حاکمان)، میرزا یوسف مشیردیوان(رجال سیاسی دوره ی قاجار کردستان) و میرزا محمدرضای وزیر(پیشکاری سردار کل فرمانده ارتش) در ارتباط می باشد. این افراد به دلیل موقعیت اجتماعی و نفوذ در دستگاه های سیاسی و اداری دوران قاجار، توانایی انتقال اعتراض مردم را به والیان کردستان و شاه داشتند.
کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در فیلم های شخصیت محور (با تمرکز بر آرای فروید و گزیده آثار هیچکاک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تحلیل کیفی محتوای تعدادی از فیلم های سینمایی ساخته آلفرد هیچکاک بر اساس نظریات زیگموند فروید است. روش تحقیق، تحلیل محتوا با رویکرد کیفی بوده که با تمرکز بر نظریه شخصیت فروید، سه فیلم- طناب، روانی و سرگیجه- از مجموعه آثار هیچکاک را به عنوان جامعه آماری مورد تحلیل قرار می دهد. شیوه گزینش آثار(نمونه گیری)، بر پایه گزینش و نزدیکی موضوعی-روایی و همچنین، دارابودن بیشترین شاخص های تحلیلی(واحدهای تحلیلی و معنایی-مقوله های اکتشافی بر پایه آرای فروید) بر اساس پرسش های اصلی پژوهش و به شیوه هدفمند و غیرتصادفی به انجام رسیده است. ابزار تحقیق دربرگیرنده واحدهای تحلیل، واحدهای معنا، مناطق محتوایی و مقوله تحلیل بوده که بر اساس آرای فروید به صورت اکتشافی (از منابع کتابخانه ای، دیداری و شنیداری) ارائه شده و مورد سنجش قرار گرفته اند. نتایج و یافته های پژوهش، مؤید ضرورت کاربردی سازی روش تحلیل محتوای کیفی در مطالعات سینمایی بوده و همچنین، بیانگر تحقق هدف اصلی و اهداف فرعی پژوهش با محوریت تحلیل محتوای پنهان فیلم ها، تعیین شخصیت های اصلی در هر فیلم به مثابه واحد تحلیل، تعیین سکانس های حضور شخصیت های اصلی به مثابه واحد معنا و نهایتا، تعیین دو مقوله غرایز و اضطراب به مثابه مقوله های اصلی و نیز، استخراج دو منطقه محتوایی محوری با عنوان ساختار شخصیت و سطوح شخصیت با اتکا به نظریه فروید است.
نقش تحولات اجتماعی در شکل گیری مکتب نگارگری قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۱
47 - 67
حوزههای تخصصی:
نقاشی ایران در مسیر رشد خود دچار تحولات فروانی شده است. به همین جهت، مکاتب گوناگون نگارگری، دارای صبغه قومی و قبیله ای و دربرگیرنده فرهنگ حاکم زمان خود هستند. مکتب قزوین از جمله مکاتب نقاشی ایران دوره صفوی است که در سال 955 ق، هنگام تغییر پایتخت از تبریز به قزوین شکل گرفته و بسان سایر مکاتبْ در روند شکل گیری و تکامل خود، تحت تأثیر حوادث اجتماعی و سیاسی حاکم بوده است. همین ضرورت، نگاه جامعه شناسانه بر این مکتب را دو چندان می کند. پژوهش پیش رو، با هدف بررسی تأثیر بازتاب تحولات اجتماعی در ظهور مکتب نگارگری قزوین، ضمن معرفی این مکتب درصدد است با نگاهی جامعه شناختی، آن را از منظر نظریه بازتاب، مورد واکاوی قرار دهد. در این راستا، جهت پاسخگویی به سؤالات: ۱. تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دوره صفویه چگونه شکل گرفته است؟ ۲. بازتاب این تحولات در مکتب نگارگری قزوین چگونه است؟ مقاله حاضر از روش نظری و شیوه توصیفی- تحلیلی سود جسته است. نتایج نشان می دهد که مکتب قزوین، همواره متأثر از تحولات سیاسی و اجتماعی دوره صفویه بوده است. از این رو، موضوع نگاره های این مکتب، توصیف و تمجید از انسان و حالات اوست و از این منظر شاهد جهان بینی و نگرشی جدید در آثار این مکتب هستیم. تک پیکره نگارها و اوراق تک برگ مستقل که عمدتاً تصاویری از شاه و درباریان را به نمایش می گذارند؛ اولین نمونه های تصویری هستند که به سفارش حامیان، در دستان توانمند طراحان چهره گشا رسامی می شوند. درکل، پر هزینه بودن تکمیل نسخه های خطی برای دربار، عدم توجه شاه تهماسب به نقاشی نسخه های خطی و معرفی نقاشی دیواری، تعصب مذهبی شاه تهماسب به نگارگری، ایجاد محیط هنری، رشد طبقه بازرگان و افراد کم ثروت تر جامعه، سفارش زیاد اوراق تک برگ و مرقعات تصویری و خوشنویسی؛ از مهم ترین عوامل ایجاد و رشد مکتب نگارگری قزوین می باشند.
خوانش وجوه بصری بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
63 - 74
حوزههای تخصصی:
گروتسک با تأثیرگذاری بر ساختارهای مفهومی و گفتمانی، نقشی کلیدی در تولید معنا ایفا می کند و حضور آن را می توان در پوسترهای فرهنگی معاصر ایران مشاهده کرد. پژوهش حاضر با این پرسش آغاز گردیده است که بر اساس آرای میخائیل باختین، وجوه بصری بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران چگونه نمود یافته است؟ و بازتاب بدن گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران، دارای چه مفاهیمی است؟ هدف نیز تحلیل ویژگی های بصری پوسترهای تئاتر و سینمای دهه 1390 ایران و عملکرد ویژگی های گروتسک به منظور انتقال معنا و مفاهیمی نو و برقراری ارتباطی عمیق با مخاطب است. روش تحقیق توصیفی تحلیل محتوا و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و از طریق فیش برداری و تصویرخوانی است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی و روش نمونه گیری هدف مند است. نتایج پژوهش نشان می دهد، مفهوم گروتسک در پوسترهای فرهنگی معاصر ایران به معنای نمایش پیکره در رابطه با طبیعت و زندگی وارونه است. همچنین به آشفتگی ها، دگرگونی ها و ترس های انسان می پردازد. تجربه زیست فردی در جهان هستی، همراه با الگوی زیبایی شناسی متاثر از نگاه باختین، مرزی مبهم در آثار ایجاد کرده که به ظهور ویژگی های خاص گروتسک در پوسترهای تئاتر و سینمای ایران در دهه ۱۳۹۰ منجر شده است.
تحلیل میدان تئاتر دهه 1390 شمسی ایران بر اساس آراء پیر بوردیو؛ با نگاهی به نمایش خانه .وا .ده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تئاتر دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۷)
61 - 76
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر سعی شده است با اتخاذ آراء نظری پیر بوردیو، تحلیلی از فضای گفتمانی شکل گیری زیرمیدان تئاتر دهه 1390 شمسی شامل ویژگی های فرهنگی هنری بر اساس تحلیل نمایش خانه . وا . ده به کارگردانی محمد مساوات، ارائه شود. تأکید این مقاله بر دهه 1390 شمسی است، یعنی زمانی که موج تازه ای از جریان های تئاتر به وجود آمد و آثار متفاوتی با دهه های گذشته خلق شد. بر این اساس سعی شده جهت دست یابی به هدف اصلی مقاله و در پاسخ به این پرسش که مهم ترین ویژگی ها و خصیصه های گفتمانی اثر شاخص میدان تئاتر 90 شمسی کدم اند و با بهره از روش تحلیل گفتمان «تئو ون دایک» به تحلیل گفتمان نمایش خانه . وا . ده پرداخته شد. یافته های حاصل از تحلیل گفتمان نشان از شکل گیری ابعاد و سرمایه هایی دارد که بارزترین ویژگی های آن ها در مقولاتی همچون؛ اولویت اجرا بر متن، فقدان قهرمان مرکزی، شخصیت پردازی تیپیکال، میزانس پیچیده، دکور مینیمال و صحنه خالی، نگاه پدیدارشناسانه به بدن، غلبه تئاتر پست دراماتیک و جغرافیای بدون مرز و مکان بروز پیدا کرده است. درواقع، نمایش خانه . وا . ده، جهت القاء، انتقال مفاهیم و گفتمان خاص خود (طرح میدان جدید) علیه دو سطح معنا و استدلال (سنت های حاکم) نگاشته و اجرا شده است و به مفاهیمی همچون دکور ساده، ضدیت با متن بدون قهرمان و تأکید بر ارزش های جهانی خارج از جغرافیا چنگ زده است.
تبیین نسبت و هم سویی هنر پاپ و پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین شاخصه های هنر پاپ رویکرد انتقادی آن نسبت به زیبایی شناسی ایدئالیستی است؛ علاوه بر این برخی نشانه ها حاکی از آن اند که می توان بین این جریان هنری و مکتب فلسفی پراگماتیسم قایل به نسبت هایی بود. با توجه به اینکه پراگماتیسم به دنبال پیامد های عملی امور است و معیار ارزیابی را وابسته به نتایج می داند، به نظر می رسد که بتوان آن را با خصوصیت های کارکردی هنر پاپ درنسبت دانست. پژوهش حاضر در هدف به دنبال شناخت و تحلیل نسبت های میان هنر پاپ و پراگماتیسم است؛ بر این اساس داده های ضروری به روش اسنادی گردآوری شده اند که در نهایت بعد از توصیف به روش کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. تلاش شده است تا در تحلیل داده ها، میان شاخصه های پراگماتیسم و هنر پاپ مطابقت صورت گیرد. براساس نتایج می توان چنین اذعان داشت که هنر پاپ به عنوان یکی از مهمترین جریان های هنری نیمه دوم سده بیستم علاوه بر مبانی نظری، از سیر ایده پردازی و انتخاب موضوع تا نوع متریال و کیفیات فرمی و اجرایی آثار در نسبتی مشخص با اندیشه پراگماتیستی است. نکته ی دیگر اینکه با توجه به نظریه ی هنر پراگماتیستی و تاثیرپذیری هنر پاپ از آن، همزمان نقد هنر هم از نقد ارزشی و داورانه گذر کرده و رویه ای نسبیت گرا و توصیفی اتخاذ می کند.
ژانر و هویت؛ مطالعه تطبیقی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین ژانرهای بومی سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژانرهای بومی مجموعه ای از زیرژانرها یا ژانرهای ترکیبی محبوب در مناطقی خاص هستند که ویژگی هایی را در کنار هم قرار داده اند که در آثار تولید مناطق دیگر کمتر دیده شده اند. در این پژوهش که با هدف شناسایی نقش هویت ملی و فرهنگی در تکوین های ژانرهای بومی انجام گرفته است، طیفی از ژانرهای بومی مانند هنرهای رزمی در هنگ کنگ، وسترن اسپاگتی در ایتالیا، ماسالا در هندوستان، هیمات فیلم در آلمان، انیمه های ژاپنی و فیلمفارسی های ایرانی به روش تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته اند تا روند تکوین این ژانرها در رابطه با دغدغه های ملی مورد بازشناخت قرار گیرد. یافته های این پژوهش روشن می کند که این ژانرها نه تنها هویت های ملی را در کلیشه های ژانری خود بازنمایی می کند، بلکه باوجود تنوع ژانریک، یک روند ثابت در تکوین این ژانرها وجود دارد که از هویت ملی و فرهنگی بوم آن ژانر تأثیر پذیرفته است: برجستگی مقطعی هویت ملی با عواملی چون جنگ، استعمار، تسلط فرهنگی و دیگر عناصری که مفاهیم «خود» و «دیگری» را پررنگ می کنند و توجه به میراث فرهنگی و استفاده از آن در جهت بازنمایی هویت ملی در محتوا و ساختار آثار سینمایی، باعث شکل گیری ژانرهایی شده که ویژگی های متمایزی نسبت به ژانرهای مسلط سینمایی در خود دارند. بیان دغدغه های ملی به زبانی که توسط عامه مردم قابل درک است این فیلم ها را به شدت بین مردم محبوب کرده و به مرور زمان آثار سینمایی متعددی با تکرار مضامین و ویژگی های این ژانرها تولید شده و مخاطب داخلی و خارجی خود را کسب می کنند و پیدایش «سینمای ملی» را تسهیل می بخشند.
تعامل فرهنگ و محیط در دست بافته های بلوچ از گذار نظریه بوم شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بوم شناسی فرهنگی رویکردی است که ملاحظات فرهنگی ارتباط انسان با محیط یا زیست بومش را مورد مطالعه، بررسی و تحلیل قرارمی دهد. بررسی و تحلیل دست بافته های بلوچ به عنوان بخش مهمی از فرهنگ و هنر قومی در چهارچوب رویکرد بوم شناسی فرهنگی و سنجش میزان ارتباط و بهره گیری آن ها از طبیعت و جغرافیای بلوچ، هدف این پژوهش است. از این رو پرسش اصلی این است که ارتباط و بازتاب زیست بوم و اکولوژی قوم بلوچ در فرآیند تولید دست بافته ها و آفرینش نقوش آن ها چگونه و به چه میزان است؟. مهم ترین نتایج این پژوهش چنین است: بوم شناسی فرهنگی نماین گر این است که در کسب آگاهی و شناخت پدیده فرهنگ و داشته های فرهنگی انسان و ارزش های وابسته به آن به ویژه هنرهای بومی نیازمند توجه به زیست بوم و مطالعه در منظومه محیطی اوست. ابعاد مختلف زندگی قوم بلوچ و مشخصاً آثار هنری آن ها نظیر دست بافته ها، ابعاد فن شناختی(مصالح بافت، ریسندگی، رنگرزی، دار و ابزاربافت، ساختار بافندگی) و هم چنین پویایی و خلاقیت در طراحی ذهنی، خیالی و انتزاعی مرتبط با جنبه های زیباشناختی و کیفیت های دیداری(بصری) در متن دست بافته ها، به واسطه نوع زندگی و هم چنین حضور در پهنه طبیعت، همواره برساخته و متأثر از محیط و الگوبرداری از عناصر آن است. این پژوهش از نوع توسعه ای و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
نسبت سواد بصری و شکاف دیجیتال در میدان اجتماعی بر اساس نظریه پیر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد بصری VL یا سواد بصری دیجیتال DVL، به واسطه تصویری شدن فناوری های نوین در عصر دیجیتال، به جزء جدایی ناپذیری از مجموعه مهارت های ضروری برای کاربران تبدیل شده و محدوده کاربران از متخصصان تا عموم مردم از نسل های گذشته و کودکانی که با این فناوری ها رشد می یابند نیز گسترده شده است. این تغییرات به واسطه مجموعه مهارت هایی که به آن سرمایه دیجیتال گفته می شود در میدان های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به وقوع پیوسته است. در تمامی میدان ها سرمایه دیجیتال به سان پلی برای کسب سایر سرمایه ها عمل می کند. بر اساس تلقی بوردیو از عادت واره و میدان، تغییر در یکی از آنها ضرورتا به تغییر دیگری می انجامد. بنابراین برای سازگاری، عادت واره عاملان در میدان که کاربران فناوری های دیجیتال محسوب می شوند باید هم راستا و مرتبط با تغییرات میدان باشد. از این رو این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی، بر پایه نظریه میدان پیر بوردیو، به تبیین رابطه بین مهارت سوادبصری به عنوان عادت واره ای برای سازگاری عاملان در میدان و شکاف دیجیتال در سه سطح، به عنوان مانعی برای کسب سرمایه دیجیتالی می پردازد. گردآوری داده ها به شیوه اسنادی- کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به شیوه استقرایی انجام شده است. در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که بنابر دیالکتیکی که بین عادت واره و سرمایه در میدان وجود دارد، سوادبصری در حکم عادت واره در کسب سرمایه دیجیتالی و بازتولید سایر سرمایه ها به عاملان در میدان کمک خواهد کرد. این امر عاملی در جهت کاهش شکاف دیجیتالی در بستر اجتماعی خواهد بود. از طرفی چون مهارت سواد بصری بیشتر از طریق تکرار در تجربه دیدن به دست می آید با افزایش شکاف دیجیتالی در سطح یک و دو بین عاملان، احتمال بروز نابرابری های اجتماعی و عدم دسترسی به سرمایه ها نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
تقابل نشانگان هویتی از منظر رویکرد جهانی سازی و جهان محلی گرایی؛ مطالعه موردی: آثار منتخب آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
37 - 48
حوزههای تخصصی:
مفهوم هویت تحت تأثیر پروژه جهانی سازی تغییر کرده؛ جهانی سازی با گسترش ارتباطات در شبکه های اجتماعی، مردمان جوامع مختلف را با وجود تنوع فرهنگی، به سوی استانداردسازی سبک زندگی سوق داده و باعث شده از این طریق تکثر هویتی خود را از دست بدهند. این پژوهش با تکیه بر روش نشانه شناسی به عنوان هدف پژوهش به وضعیت نشانه های هویت ایرانی-اسلامی در دو سطح هویت فروملی (قومی) و فراملی (جهانی سازی) در برخی آثار هنری آنه محمد تاتاری و رابعه باغشنی می پردازد تا به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان نشانه های هویت ایرانی در آثار هنرمندان قائل به جهانی سازی را با نقاشی هنرمندان قائل به جهان محلی گرایی مورد مقایسه و تحلیل قرار داد؟ فرضیه اصلی این پژوهش، احتمال می دهد هر دو هنرمند از نشانگان هویت ایرانی در آثار خود استفاده کرده باشند. یافته های این پژوهش بیان می دارد که باغشنی در آثار خود با تمرکز بر نشانه های هویت ملی و هویت جهانی شده، اصل را بر نشانه های هویت جهانی قرار می دهد. در مقابل، تاتاری در آثار خود با تمرکز بر نشانه های فروملی و فراملی، اصل را بر نشانه های هویت قوم ترکمن و معرفی آن به جهانیان می گذارد. این پژوهش از مسیر روش کتابخانه ای- اسنادی انجام شده و بر اساس اصول روش توصیفی-تحلیلی تنظیم گردیده است.