ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۴۸۱.

اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه وزن تمرینات ترکیبی اینترلوکین شش ادیپونکتین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۹۹۰
هدف از این پژوهش، بررسی اثر 12 هفته تمرین ترکیبی بر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسمای زنان دارای اضافه وزن می باشد. بدین منظور، 40 دانشجوی غیر ورزشکار با BMI بالاتر از 25 و کمتر از 30، از میان بیش از 400 دانشجوی واجد شرایط فوق، پس از تکمیل رضایت نامه و پرسش نامه سلامت جسمانی و فعالیت بدنی انتخاب شدند و به وسیله جدول اعداد تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرینی گروه تجربی به مدت 12 هفته و هفت جلسه فعالیت در هفته شامل چهار جلسه تمرین استقامتی تناوبی با شدت 75 55 درصد ضربان قلب بیشینه، دو جلسه تمرین مقاومتی دایره ای و یکجلسه تمرین هندبال بود. نمونه گیری خون از دو گروه پس از 12 ساعت ناشتایی، در دو نوبت پیش از شروع برنامه تمرینی و 72 ساعت پس از پایان برنامه تمرینی انجام پذیرفت. مقادیر ادیپونکتین و اینترلوکین شش پلاسما توسط روش الایزا اندازه گیری شد و به منظور مقایسه متغیر ها بین گروه ها از آزمون آماری ANOVA با اندازه گیری های مکرر (2×2) در سطحP
۴۸۲.

تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین به همراه تمرین استقامتی بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی لیپوپروتئین لیپاز ال-کارنیتین شاخص های چربی خون

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۸۲۰ تعداد دانلود : ۶۷۲
این پژوهش که با هدف بررسی تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز در تمرین استقامتی انجام گردید از نوع مطالعات نیمه تجربی می باشد که به منظور انجام آن، ۲۰ دانشجوی غیر ورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (۱۰ نفر با میانگین سنی ۹/۰±۱/۲۰ سال، وزن ۵/۲±۲/۷۴ کیلوگرم و قد ۸/۴±۱/176 سانتی متر) و گروه کنترل (10 نفر با میانگین سنی 6/0±1/20 سال، وزن 6/4±7/67 کیلوگرم و قد 6/4±7/177 سانتی متر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. شدتبرنامهتمرین درهرجلسه،65الی75 درصد ضربانقلببیشینه هرفردبود. در این مدت، گروه مکمل روزانه 13 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین دریافت کرد و گروه کنترل نیز سه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کرد. همچنین، پیش و پس از دوره تمرین، نمونه گیری خون به منظور اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین پرچگال، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین بسیار کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبی و لیپوپروتئین لیپاز انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 20 و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال (0.05>P) و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن در گروه مکمل شده است (0.05>P)؛ اما شاخص توده بدن، میزان تری گلیسرید، لیپوپروتئین بسیارکم چگال، لیپوپروتئین کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبیو لیپوپروتئین لیپاز در هر دو گروه تغییر معناداری را نشان نمی دهد. این نتایج بیانگر این است که اگر افراد جوان در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش لیپوپروتئین پرچگال و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن آن ها تأثیر داشته باشد؛ اما بررسی تأثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
۴۸۳.

بررسی اثر تمرین استقامتی شنا و مصرف کادمیوم بر نشانگرهای درون زاد هیپوکسی و رشد اندوتلیال عروقی قلب موش های صحرایی باردار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کادمیوم تمرین شنا فاکتور رشد اندوتلیال عروقی فاکتور یک القایی هایپوکسی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۸۵۹ تعداد دانلود : ۵۴۹
هدف مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره تمرین زیربیشینه شنا و مصرف کادمیوم بر HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیالی در قلب موش های باردار بود. 32 سر موش صحرایی ویستار باردار به طور تصادفی به چهار گروه کادمیوم، شنا، شنا + کادمیوم و کنترل تقسیم شدند. پروتکل تمرین شنا در سه هفته به صورت پنج بار در هفته و به مدت 60 دقیقه در هر جلسه در گروه شنا و شنا + کادمیوم تکمیل شد. کادمیوم به صورت کادمیوم کلراید محلول در آب توسط گروه کادمیوم و شنا + کادمیوم مصرف شد و سطوح HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی بافت قلب به روش الیزا اندازه گیری شد. نتایج نشان داد مصرف کادمیوم به تنهایی یا به همراه تمرین شنا به افزایش معنا دار سطوح HIF-1α و فاکتور رشد اندوتلیالی منجر شد (001/0=P). تمرین شنا به تنهایی به کاهش معنا دار HIF-1α و افزایش معنا دار فاکتور رشد اندوتلیالی منجر شد (001/0=P) و ترکیب تمرین شنا با مصرف کادمیوم موجب کاهش آثار کادمیوم بر متغیرHIF-1α (046/0=P) و فاکتور رشد اندوتلیالی (002/0=P) شد. بنابراین، مصرف کادمیوم ممکن است به افزایش غیرطبیعی HIF-1α و فاکتور رشد اندولیالی قلب موش های باردار منجر شود و تمرین ورزشی شنا با تعدیل آثار کادمیوم ممکن است از بافت قلب آنان محافظت کند.
۴۸۴.

مقایسه اثر دو روش تمرین مقاومتی بر ضخامت عضله سه سر بازو و ارتباط آن با قدرت حداکثر در ورزشکاران مبتدی پرورش اندام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قدرت حداکثر پرورش اندام اولتراسند ضخامت عضلانی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۱۵۲ تعداد دانلود : ۸۶۴
هدف این پژوهش، مقایسه اثر دو روش تمرین مقاومتی بر ضخامت عضله سه سر بازو و ارتباط آن با قدرت حداکثر است. به این منظور 30 ورزشکار مبتدی پرورش اندام در این پژوهش شرکت داشتند. آزمودنی ها به صورت متجانس به سه گروه 10 نفری (تجربیI تمرینات هرمی، تجربیII هرمی مسطح و گروه کنترل) تقسیم شدند. دو گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته شش جلسه (روش اسپلیت) در پروتکل های تمرین قدرتی شرکت کردند. گروه کنترل به روش سنتی به تمرینات خود ادامه دادند. قدرت عضلانی و ضخامت عضله سه سر بازو هر سه گروه قبل و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. داده ها توسط آزمون تی همبسته، برای تعیین اختلافات بین گروهی و تحلیل واریانس یکسویه (ANOVA) با سطح معناداری 05/0P≤، و برای تعیین رابطه بین متغیرها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. مشاهدات نشان داد، قطر قدامی- خلفی (AP)[1] عضله سه سر بازویی در گروه، تجربیI و تجربیII به ترتیب 01/0 P< و 05/0 P< نسبت به گروه کنترل، افزایش یافت. همچنین، قدرت عضله بازو در حرکت اکستنشن در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل به ترتیب 00/0 P< و 01/0 P<، افزایش یافت. اما، اختلاف معنا داری بین دو گروه تجربی I وII در قدرت و اندازه عضله سه سر بازویی دیده نشد.
۴۸۵.

تأثیر دو روش مکمل سازی سیر بر تخریب DNA ناشی از فعالیت ورزشی درمانده ساز در مردان غیرورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیر فعالیت ورزشی درمانده ساز تخریب DNA مکمل سازی درازمدت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۱۹ تعداد دانلود : ۶۹۸
هدف پژوهش حاضر، تعیین تأثیر مکمل سازی درازمدت 500 و 1000 میلی گرمی سیر بر شاخص تخریب DNA ناشی از فعالیت ورزشی درمانده ساز در دانشجویان غیرورزشکار بود. به این منظور 26 مرد غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن 23/1±21 سال، وزن 28/8±38/69 کیلوگرم و قد 11/6±9/178 سانتی متر به طور تصادفی در سه گروه شبه دارو، مکمل قرص سیر (گروه اول مکمل 9 نفر، گروه دوم مکمل 9 نفر و گروه شبه دارو 8 نفر) در دو دوز 500 و 1000 میلی گرمی در روز توزیع شدند. نمونه های خونی اول و دوم در حالت پایه و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز و نمونه های سوم و چهارم پس از هشت هفته مکمل سازی و در همان شرایط حالت پایه و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز گرفته شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری و دوسویه در سطح معناداری a=0/05 استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد یک جلسه فعالیت ورزشی درمانده ساز، سبب افزایش معنادار تخریب DNA می شود. به علاوه، مکمل سازی درازمدت قرص سیر با مقادیر 500 و 1000 میلی گرم در روز، موجب کاهش تخریب DNA حالت پایه و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز می شود. همچنین مصرف 1000 میلی گرمی قرص سیر در مقایسه با مصرف 500 میلی گرمی، موجب کاهش بیشتر تخریب DNA حالت پایه و پس از فعالیت ورزشی درمانده ساز می شود (01/0P= ).
۴۸۶.

تأثیر مصرف مکمل ویتامین E و سندروم بیش تمرینی بر غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران زبده سبک آزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سندروم بیش تمرینی ویتامین E اینترلوکین-10 کشتی آزاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۲۸
مقدمه و هدف: اجرای پیوسته فعالیت های بدنی شدید و بالاتر از آستانه لاکتات (1vco2/vo2>) در ورزشکاران سطح المپیک یا زبده منجر به سندرم بیش تمرینی می شود که به دلیل عدم توازن میان فشار تمرین و ریکاوری برای دستگاه پیچیده کاردیومتابولیک می تواند عملکرد ورزشی و کارایی سیستم ایمنی را به مخاطره اندازد. در این مطالعه تأثیر مصرف 700 واحد مکمل ویتامین E هنگام بیش تمرینی بر غلظت اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسمایی کشتی گیران بررسی گردید. روش شناسی: این مطالعه بر روی 27 کشتی گیر انجام شد. سنجش سندروم بیش تمرینی با استفاده از پرسش نامه بیش تمرینی انجام گرفت. به آزمودنی ها به مدت 30 روز مکمل کپسول پرل (ویتامین E) به میزان 700 واحد در دو نوبت صبح (400 واحد: ساعت10صبح) و 300 واحد: هنگام بعدازظهر(ساعت 5 بعدازظهر) داده شد. آزمودنی ها در سه گروه بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه1)، بیش تمرین+دارونما (گروه 2) و بدون بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه3) تفکیک شدند. غلظت پلاسمایی اینترلوکین-10 قبل و پس از اعمال مداخله ها اندازه گیری گردید. یافته ها: کاهش معناداری در غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران درگروه بیش تمرین+ویتامین E و گروه بدون بیش تمرین+ویتامین E ، پس از اعمال مداخله مشاهده شد (05/0>P )، اما این تغییر در بیش تمرین و دارونما مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که پس از اعمال مداخله، میزان کاهش غلظت IL-10 پلاسمایی در کشتی گیران تنها بین گروه بیش تمرین+ویتامین E با گروه بیش تمرین+دارونما بود معنادار بود ( 023/0=P ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش بیولوژیک ویتامین E در سیستم ایمنی و امکان تأثیر آن در سرکوب ادیپوسایتوکاین IL-10 ، مصرف خوراکی 700 واحد از این ویتامین در کاهش دادن غلظت پلاسمایی IL-10 پلاسمایی کشتی گیران در شرایط سندرم بیش تمرینی بارز بوده است.  واژه های کلیدی: سندروم بیش تمرینی، ویتامین E ، اینترلوکین-10، کشتی آزاد. مقدمه و هدف: اجرای پیوسته فعالیت های بدنی شدید و بالاتر از آستانه لاکتات (1vco2/vo2>) در ورزشکاران سطح المپیک یا زبده منجر به سندرم بیش تمرینی می شود که به دلیل عدم توازن میان فشار تمرین و ریکاوری برای دستگاه پیچیده کاردیومتابولیک می تواند عملکرد ورزشی و کارایی سیستم ایمنی را به مخاطره اندازد. در این مطالعه تأثیر مصرف 700 واحد مکمل ویتامین E هنگام بیش تمرینی بر غلظت اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسمایی کشتی گیران بررسی گردید. روش شناسی: این مطالعه بر روی 27 کشتی گیر انجام شد. سنجش سندروم بیش تمرینی با استفاده از پرسش نامه بیش تمرینی انجام گرفت. به آزمودنی ها به مدت 30 روز مکمل کپسول پرل (ویتامین E) به میزان 700 واحد در دو نوبت صبح (400 واحد: ساعت10صبح) و 300 واحد: هنگام بعدازظهر(ساعت 5 بعدازظهر) داده شد. آزمودنی ها در سه گروه بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه1)، بیش تمرین+دارونما (گروه 2) و بدون بیش تمرین+مکمل ویتامین E (گروه3) تفکیک شدند. غلظت پلاسمایی اینترلوکین-10 قبل و پس از اعمال مداخله ها اندازه گیری گردید. یافته ها: کاهش معناداری در غلظت IL-10 پلاسمایی کشتی گیران درگروه بیش تمرین+ویتامین E و گروه بدون بیش تمرین+ویتامین E ، پس از اعمال مداخله مشاهده شد (05/0>P )، اما این تغییر در بیش تمرین و دارونما مشاهده نشد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که پس از اعمال مداخله، میزان کاهش غلظت IL-10 پلاسمایی در کشتی گیران تنها بین گروه بیش تمرین+ویتامین E با گروه بیش تمرین+دارونما بود معنادار بود ( 023/0=P ). بحث و نتیجه گیری: با توجه به نقش بیولوژیک ویتامین E در سیستم ایمنی و امکان تأثیر آن در سرکوب ادیپوسایتوکاین IL-10 ، مصرف خوراکی 700 واحد از این ویتامین در کاهش دادن غلظت پلاسمایی IL-10 پلاسمایی کشتی گیران در شرایط سندرم بیش تمرینی بارز بوده است. 
۴۸۷.

اثر تمرین پیلاتس بر سطوح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس مالون دی آلدئید تمرین پیلاتس ظرفیت آنتی اکسیدانی تام عامل نوروتروفیک مشتق از مغز

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۰۵۱ تعداد دانلود : ۶۴۸
هدف از این پژوهش، بررسی اثر هشت هفته تمرین پیلاتس بر سطوح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز، مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام بیماران زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس بود. بدین منظور، 21 زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (با میانگین سنی 30/8±40/36 سال، نمایه توده بدنی 80/5±39/25 کیلوگرم بر متر مربع و نمره ناتوانی 70/1±67/2) به صورت تصادفی در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. گروه تجربی به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته) به انجام تمرینات پیلاتس پرداخت و نمونه های خونی 24 ساعت قبل و 48 ساعت پس از دوره تمرین جمع آوری گردید. داده ها با استفاده از آزمون تی وابسته و مستقل با سطح معناداری 0.05>P تحلیل شدند. نتایج آزمون تی وابسته نشان می دهد که در گروه تجربی، سطح سرمی عامل نوروتروفیک مشتق از مغز به دنبال تمرینات پیلاتس به شکل معناداری افزایش یافته است (P=0.01)، اما سطوح سرمی مالون دی آلدئید و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام تغییر معناداری را نشان نمی دهد (مقادیر P به ترتیب 14/0 و 34/0). همچنین، سطح سرمی مالون دی آلدئید در گروه کنترل افزایش معناداری (P=0.04) و سطح ظرفیت آنتی اکسیدانی تام کاهش معناداری یافت (P=0.02). علاوه براین، یافته های آزمون تی مستقل حاکی از این است که سطح سرمی مالون دی آلدئید در گروه کنترل در مقایسه با گروه تجربی افزایش معناداری داشته است (P=0.03). به طورکلی، به نظر می رسد تمرینات پیلاتس می تواند عاملی کمک کننده جهت بهبود عوامل نوروتروفیکی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد. اگر چه ، این احتمال وجود دارد که این تمرینات قادر به بهبود وضعیت اکسایشی این بیماران نباشند، اما می توانند از روند رو به گسترش آن جلوگیری نمایند.
۴۸۸.

اثر حاد و مزمن فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون برBDNF و TNFα سرمی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: محدودیت جریان خون تمرین انسدادی عامل رشد عصبی مشتق شده از مغز عامل نکروز توموری آلفا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۹۹ تعداد دانلود : ۵۷۲
این مطالعه به منظور تعیین اثر حاد و مزمن فعالیت رکاب زدن زیربیشینه همراه با محدودیت جریان خون بر سطح سرمی BDNF، TNF-α و نسبت BDNF به TNF-αدر مردان فعال انجام گرفت. 24 نفر از دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه خوارزمی داوطلب شرکت در پژوهش شدند و به سه گروه رکاب زدن همراه با انسداد عروق پا (8n=)، رکاب زدن بدون انسداد (8n=) و کنترل (8n=) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین با انسداد و تمرین بدون انسداد به مدت 3 هفته، هر هفته 3 جلسه و در مجموع 9 جلسه تمرین کردند. هر جلسه تمرین شامل 3 وهله سه دقیقه ای رکاب زدن با شدت50 درصد Wmax بود و بین هر وهله 45-30 ثانیه استراحت وجود داشت (میزان فشار روی ران در گروه انسداد،170-140 میلی متر جیوه بود). برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های تحلیل واریانس یکسویه، t مستقل و t وابسته استفاده شد. نتایج نشان داد انسداد عروق پا هنگام فعالیت زیربیشینه رکاب زدن بر پاسخ سطوح BDNF(290/0 P=)، TNF-α(338/ 0P=) و نسبت BDNF به TNF-α(384/0 P=) در مقایسه با گروه بدون انسداد تفاوت معناداری ندارد. از طرفی به هنگام سازگاری، در سطوح BDNF(254/0 P=)، TNF-α(338/ 0P=) و نسبت BDNF به TNF-α(384/0 P=) بین گروه های انسداد، بدون انسداد و کنترل نیز تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج نشان داد که محدودیت جریان خون موضعی اثر مثبت یا منفی بر میزان BDNF، TNF-αو نسبت آنها ندارد.
۴۸۹.

مقایسه تأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین مردان مبتلابه دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مقاومت به انسولین دیابت نوع دو آپلین پلاسما گلوکز خون شدت فعالیت ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۱۷۴ تعداد دانلود : ۶۵۹
هدف از این پژوهش، مقایسهتأثیر دو شدت فعالیت حاد هوازی بر غلظت آپلین پلاسما، گلوکز خون و شاخص مقاومت به انسولین در مردان مبتلابه دیابت نوع دو می باشد.بدین منظور، 12 آزمودنی مبتلابه دیابت نوع دو (با میانگین سنی 6/3±6/52 سال، قد7/6± 3/171 سانتی متر و وزن 7/4±58/87 کیلوگرم) در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابتدا و طی جلسه ای، تن سنجی و اوج اکسیژن مصرفی (VO2peak) آزمودنی ها از طریق آزمون تعدیل شده بروس محاسبهگردید. سپس، آزمودنی ها پس از گذشت حداقل 10 ساعت از ناشتایی،طی دو جلسه در معرض آزمون دویدن روی نوار گردانبا دو شدت 50 درصد و 80 درصد اوج اکسیژن مصرفی قرار گرفتند. علاوه براین، نمونه خونی پیش از فعالیت، بلافاصله پس از آن و 24 ساعت پس از هر شدت فعالیت برای اندازه گیری سطوح آپلین، گلوکز و انسولین گرفته شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها نیزآزمون تحلیل واریانس درون گروهی دو راهه با اندازه گیری مکرر مورد استفاده قرار گرفت. برمبنای نتایج ، تفاوت معنا داری در مقدار آپلین پلاسما بین شدت های فعالیت مشاهده می شود (416.P=0 در شدت 50 درصد و 286.P=0 در شدت 80 درصد)؛ درحالی که در زمان نمونه گیری و تعامل بین شدت هاتفاوت معناداری وجود ندارد (0.05>P). همچنین، یافته ها تفاوت معنا داری را در مقدار گلوکز خون و مقاومت به انسولین در شدت و زمان نمونه گیری و نیز تعامل بین این دو نشان نمی دهد (0.05>P). به طورکلی، به نظر می رسد فعالیت حاد هوازی در شدت بالا می تواند تأثیر معناداری بر غلظت آپلین پلاسما در مردان مبتلابه دیابت نوع دو ایجاد کند؛ در حالی که تأثیری بر متغیرهای گلوکز و مقاومت به انسولین ندارد.
۴۹۰.

اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد و عوامل ضربه ای شنای کرال سینه نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی ویژه عوامل ضربه ای کرال سینه یدک شناور نیروی پیشران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه و هدف: تمرین مقاومتی ویژه کارایی بیشتری دارد. هدف از این تحقیق تعیین اثر ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول شنا بر عملکرد و عوامل ضربه ای شنای کرال سینه نوجوانان پسر بود. روش شناسی: 17 شناگر برتر پسر رقابت کننده در سطح استان و کشور (سن؛ 77/2 ± 15/13 سال، سابقه تمرین؛ 44/0± 34/2 سال) به دو گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول  (8n=) وگروه تمرینات معمول (9n=) تقسیم شدند. پیش آزمون و پس آزمون شامل رکورد 100،25 متر کرال سینه، عوامل ضربه ای (طول ضربه و تواتر ضربه)، حداکثر نیروی پیشران و قدرت عضلات پنجه دست بود. هر جلسه بعد از گرم کردن، گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول  با یدک شناور 8 تکرار 25 متری را با حداکثر سرعت شنا می کرد و گروه تمرینات معمول همین کار را بدون یدک انجام می داد. پس از این مرحله، تمرینات دو گروه کاملاً یکسان انجام می شد. طول دوره تمرین 4 هفته بود. از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای بررسی تفاوت های بین گروهی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول افزایش معنی داری در عملکرد 100 متر، تواتر ضربه در فاصله های 5 تا 20 متر و 80 تا 95 متر وکاهش معنی داری در طول ضربه در فاصله 80 تا 95 متر نسبت به گروه تمرینات معمول مشاهده گردید (05/0 p ≤). اما تفاوت معنا داری در سایر موارد دیده نشد (0/05 p ≥). بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان داد که ترکیب تمرین مقاومتی ویژه و معمول با وسیله طراحی شده باعث افزایش عملکرد در مسافت های طولانی تر می شود و این افزایش با تغییراتی از جمله افزایش تواتر ضربه و کاهش طول ضربه در فواصل پایانی شنا همراه است.    
۴۹۱.

تأثیر هشت هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر آیریزین پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی رت های نر چاق (مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آیریزین UCP-1 مقاومت انسولینی رت های چاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۰
مقدمه و هدف: تغییر فنوتیپ بافت چربی در اثر تمرینات ورزشی تئوری جدیدی است که اخیرا مطرح شده است و هورمون آیریزین که در سال 2012 کشف گردیده است در این عمل نقش مهمی ایفا می کند. با این وجود شناسایی سازوکار مولکولی آن در حال بررسی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین تناوبی شدید (HIIT) بر میزان آیریزین پلاسما، پروتئین جفت نشده -1 (UCP-1) چربی زیر پوستی و شاخص مقاومت انسولینی در رت های نر چاق است. روش شناسی: در این مطالعه 14 سر رت چاق شده با رژیم غذایی پرچرپ به 2 گروه تمرین تناوبی شدید (n=7) و کنترل (n=7) تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل 8 هفته تمرین تناوبی شدید(HIIT) 5 جلسه در هفته و به صورت وهله های تمرینی با شدت 80-85 درصد حداکثر سرعت به مدت 2 دقیقه و با دوره های استراحتی فعال 1 دقیقه ای بود که از 6 وهله تمرینی در هفته اول به 12 وهله تمرینی در هفته اخر رسید. از روش ELISA برای اندازه گیری آیریزین، انسولین و گلوکز پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی استفاده گردید. از آزمون t مستقل برای تحلیل داده ها استفاده شد و سطح معنی داری 05/0P≤ در نظر گرفته شد . یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که آیریزین پلاسما و UCP-1 چربی زیر پوستی در اثر 8 هفته تمرین تناوبی شدید افزایش معنی دار (04/0P=، 01/0P=) و هم چنین شاخص مقاومت به انسولین کاهش معنادار (01/0P=) نسبت به گروه کنترل داشتند. بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد 8 هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) با افزیش آیریزین پلاسمایی و UCP-1 چربی زیر پوستی منجر به بهبود مقاومت به انسولین می شود. 
۴۹۲.

مقایسه تأثیر زمان های تحت تنش مختلف در مرحله برون گرای فعالیت مقاومتی پویا بر شاخص های کوفتگی عضلانی تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کراتین کیناز کوفتگی عضلانی تأخیری زمان تحت تنش لاکتات دهیدروژناژ

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۸۸۲ تعداد دانلود : ۵۶۷
پژوهش حاضر به منظور مقایسه تأثیر زمان های تحت تنش مختلف در مرحله برون گرای فعالیت مقاومتی پویا بر شاخص های کوفتگی عضلانی تأخیری انجام شد. بدین منظور،32 آزمودنی مرد غیر ورزشکار (با میانگین سنی 88/2 ± 71/21 سال، قد 42/21 ± 5/175 سانتی متر، وزن 4/8 ± 87/71 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 28/3 ± 60/23 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 79/4 ± 18/19) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. شایان ذکر است که آزمودنی ها به صورت تصادفی به چهار گروه با نسبت هایی از بخش درون گرا به برون گرا تقسیم شدند که به ترتیب دارای نسبت های یک به یک، یک به دو، یک به سه و یک به چهار بودند. شاخص های اندازه گیری نیز شامل: کراتین کیناز سرم، لاکتات دهیدروژناژ و درک درد عضلانی بود. شاخص های مورد نظر قبل از فعالیت مقاومتی و 24 و 48 ساعت پس از آن اندازه گیری گردیدند. علاوه براین، تجزیه و تحلیل داده های درون گروهی با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد و به منظور بررسی تفاوت بین گروه ها از آزمون ANOVA استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که میزان کراتین کیناز و درک درد در هر چهار گروه در 24 و 48 ساعت پس از فعالیت مقاومتی افزایش معنا داری داشته است (0.05 ≥ P). همچنین، بین گروه یک به یک و یک به دو نیز نسبت به گروه یک به چهار تفاوت معنا داری مشاهده شد ( 0.05≥ P). علاوه براین، میزان لاکتات دهیدروژناژ در هر چهار گروه تنها در 24 ساعت پس از فعالیت افزایش معنا داری داشت (0.05≥P) و تفاوتی بین گروه ها دیده نشد.نتایج حاکی از این است که افزایش زمان تحت تنش به صورت نسبت یک به چهار (سرعت آهسته اجرا) می تواند باعث افزایش تخریب عضلانی و ایجاد کوفتگی عضلانی تاخیری شود.
۴۹۳.

تأثیر شش هفته تمرین پلایومتریک با زمانبندی غیرخطی بر تغییرات هورمونی، هایپرتروفی عضلانی و خاصیت ارتجاعی عضلات پای مردان ورزشکار (زمانبندی غیرخطی تمرین پلایومتریک و تغییرات هورمونی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین پلایومتریک زمانبندی هایپرتروفی عضلانی تغییرات هورمونی خاصیت ارتجاعی عضلات پا

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۰۳۷ تعداد دانلود : ۷۷۶
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاًثیر زمانبندی های مختلف تمرین پلایومتریک بر تغییرات هورمونی، هایپرتروفی عضلانی و خاصیت ارتجاعی عضلات پا می باشد. بدین منظور،36 ورزشکار مرد (با میانگین سنی 64/2±58/21 سال، قد 01/6±42/174 سانتی متر و وزن 68/05±9/69 کیلوگرم) به صورت داوطلبانه در این مطالعه شرکت نمودند. پیش آزمون شامل: اندازه گیری متغیر های آنتروپومتریکی، سطح مقطع عضلات ران، شاخص ارتجاعی عضلات پا و خون گیری ناشتا بود. درادامه، آزمودنی ها به سه گروه تمرینی موجی روزانه، موجی هفتگی و سنتی و نیز یک گروه کنترل تقسیم شدند و برنامه تمرینی به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه انجام گرفت. شایان ذکر است که پس از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین، پس آزمون به عمل آمد. همچنین، تغییرات بین گروهی با روش آماری آنکوا و آزمون تعقیبی ال اس دی بررسی گردید و تغییرات درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی آنالیز گشت. سطح معنا داری نیز معادل (P˂0.05) در نظر گرفته شد. یافته ها نشان می دهد که زمانبندی موجی روزانه و موجی هفتگی تمرین پلایومتریک باعث افزایش معنا دار غلظت استراحتی هورمون تستوسترون، نسبت تستوسترون به کورتیزول و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل شده است. زمانبندی سنتی تمرین پلایومتریک نیز تنها منجر به بهبود معنا داری نسبت به پیش آزمون شده است. علاوه براین، براساس نتایج مشخص می شود که هر سه نوع زمانبندی تمرین پلایومتریک، تاًثیر معناداری بر شاخص ارتجاعی عضلات پا نداشته اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که زمانبندی های غیر خطی تمرین پلایومتریک در بهبود تغییرات هورمونی، وضعیت آنابولیسم، هایپرتروفی عضلانی و خاصیت ارتجاعی عضلات پا، دارای کارایی بیشتری نسبت به زمانبندی سنتی می باشند.
۴۹۴.

تأثیر یک دوز مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز به دنبال فعالیت استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین لیپاز کورتیزول فعالیت ورزشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۵ تعداد دانلود : ۷۹
مقدمه و هدف: برخی مطالعات قبلی حاکی از آنند که مکمل سازی کوتاه مدت کافئین ممکن است بر عملکرد ورزشی و افزایش اکسیداسیون چربی تأثیر داشته باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثرات حاد مصرف مکمل کافئین بر لیپولیز و عملکرد استقامتی بیشینه در زنان تمرین کرده بود. روش شناسی: ۹ زن تمرین کرده (با میانگین سنی ۸/۲±۳/۲۲ سال، وزن: ۱/۸±۷/۶۱ کیلوگرم،  قد۷/۶±۷/۱۶۷ سانتی متر و شاخص توده بدنی ۲/۲±۲۲ کیلوگرم بر متر مربع) به صورت داوطلبانه و در یک طرح کارآزمایی بالینی متقاطع، در سه جلسه و به صورت تصادفی تحت دریافت mg/kg/d ۶ مکمل کافئین ،mg/kg/d  ۶ مکمل کافئین+ mg/kg/d ۳ کربوهیدرات و یا دارونما (دریافت ۲۵۰ میلی گرم مالتوز) قرار گرفتند. در هر جلسه، دریافت مکمل یا دارونما به صورت کپسول و یک ساعت قبل از اجرای آزمون بروس انجام گرفت. بین جلسات نیز یک هفته فاصله به منظور پاکسازی در نظر گرفته شد. در هر جلسه ۳ نوبت خون گیری: ساعت ۸ صبح و در حالت ناشتا (قبل از دریافت مکمل)، یک ساعت پس از دریافت مکمل (و بلافاصله پس از اتمام آزمون بروس) و یک ساعت پس از اتمام آزمون بروس انجام گرفت. یافته ها: تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هیچ یک از متغیرهای نیمرخ لیپیدی (TG،CHOL،HDL،LDL) هورمون کورتیزول و لیپاز حساس به هورمون (HSL)، تحت تأثیر یک دوز دریافت مکمل کافئین یا ترکیب کافئین کربوهیدرات قرار نگرفتند، و تغییرات ایجاد شده در هر یک از این متغیرها ناشی از فعالیت شدید هوازی بود و نه دریافت مکمل. از طرف دیگر زمان رسیدن به خستگی طی فعالیت بروس و حداکثر اکسیژن مصرفی آزمودنی ها تحت تأثیر دریافت مکمل قرار نگرفت. بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر در کل بیانگر آن است که مصرف یک دوز مکمل کافئین یا کافئین –کربوهیدرات منجر به تغییرات معناداری در متابولیسم چربی ها و عملکرد هوازی نمی گردد.  
۴۹۵.

مطالعه اثر یک دوره تمرین مقاومتی و مصرف عصاره گیاه خار مریم بر لپتین و آدیپونکتین پلاسما در مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی اضافه وزن آدیپونکتین لپتین خار مریم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۳۵ تعداد دانلود : ۹۴۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خارمریم بر سطوح پلاسمایی لپتین و آدیپونکتین در مردان جوان دارای اضافه وزن می باشد. در این پژوهش نیمه تجربی، 36 مرد دارای اضافه وزن (با شاخص تودة بدنی 1/15±1/27 کیلوگرم بر مربع متر و میانگین سنی 1/2±1/ 24 سال) به شکل تصادفی به چهار گروه تمرین مقاومتی ، گروه عصاره خار مریم ، گروه تمرین مقاومتی + عصاره خار مریم و گروه دارونما تقسیم شدند. تمرین مقاومتی در این مطالعه شامل: حرکات پرس سینه ، درازو نشست کرانچ ، پرس پا، باز کردن تنه ، خم کردن زانو ، کشش جانبی و پرس بالای سر بود که در قالب سه روز در هفته انجام شد. مصرف روزانه عصارة 120 میلی گرمی گیاه خار مریم نیز طی هشت هفته صورت گرفت. همچنین، سطوح گلوکز ناشتا، لپتین و آدیپونکتین خون، 48 ساعت قبل از تمرین و نیز پس از دوره تمرینی اندازه گیری گردید. علاوه براین، تجزیه وتحلیل آماری داده ها با استفاده از تحلیل واریانس و کوواریانس (آنکووا) و نیز آزمون بن فرونی توسط نرم افزار اس پی اس اس نسخه 18 صورت پذیرفت. یافته ها نشان می دهد که پس از هشت هفته، سطوح لپتین پلاسما در هر چهار گروه بدون تغییر می باشد. سطوح آدیپونکتین پلاسما در گروه عصاره خار مریم نیز تغییر معناداری را نشان نمی دهد. با این وجود، در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین مقاومتی با مصرف عصاره خار مریم در مقایسه با گروه کنترل، افزایش معناداری به چشم می خورد. براساس یافته ها به این نتیجه می رسیم که هشت هفته تمرین مقاومتی و مصرف عصاره خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح لپتین پلاسمایی در مردان دارای اضافه وزن ندارد، اما تمرین مقاومتی با/ یا بدون مصرف عصاره خار مریم، سطوح آدیپونکتین را در این افراد افزایش می دهد. همچنین، به نظر می رسد که مصرف روزانه 120 میلی گرم گیاه خار مریم، تأثیر معناداری بر سطوح پلاسمایی این آدیپوکاین ها ندارد و این احتمال وجود دارد که مقدار دوز مصرفی این مکمل، در کسب این نتیجه تأثیر گذار باشد.
۴۹۶.

تاثیر مصرف حاد کافئین بر قدرت و استقامت عضلانی در فعالیتهای مقاومتی با شدتهای متفاوت در مردان تمرین کرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کافئین لاکتات قدرت بیشینه واماندگی عضلانی فعالیت های مقاومتی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۱۳۵۸ تعداد دانلود : ۹۵۵
هدف از پژوهش حاضر،تعیین تأثیر مصرف حاد کافئین بر بیشینه قدرت،استقامت عضلانی(تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی) و سطح لاکتات خون در دو شدت فعالیت مقاومتی در مردان تمرین کرده می باشد. بدین منظور، 16 ورزشکار پرورش اندام (با میانگین سنی 7/3±50/25 سال، قد 27/5± 37/177 سانتی متر و وزن 14/2 ±5/87 کیلوگرم) انتخاب شدند. در جلسه اول و پس از مصرف کپسول های دارونما، آزمودنی ها آزمون یک تکرار بیشینه حرکت پرس سینه و پرس پا را انجام دادند. در جلسه دوم نیز پس از مصرف کپسول حاوی کافئین (شش میلی گرم / کیلوگرم وزن بدن)، پروتکل جلسه اول را اجرا کردند. همچنین، در جلسه سوم پس از مصرف دارونما در هر دو حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکرار بیشینه انجام دادند و بلافاصله سطح لاکتات خون آن ها از طریق لاکتومتراسکات اندازه گیری شد. در جلسه چهارم و پس از مصرف کافئین، همان پروتکل جلسه سوم اجرا شد و در جلسه پنجم نیز پس از مصرف دارونما در هر حرکت، تکرارها را تا رسیدن به واماندگی با شدت80 درصد یک تکراربیشینه نجام دادند و سطح لاکتات خون آن ها اندازه گیری شد. درنهایت، در جلسه ششم و پس از مصرف کافئین، پروتکل جلسه قبل را انجام دادند. نتایج با استفاده از آزمون تی مستقل (P=0.05) نشان می دهد که مصرف کافئین در مقایسه با دارونما بر تعداد تکرارها در حرکت پرس پا تا رسیدن به واماندگی با شدت 60 درصد یک تکراربیشینه تأثیر معنا داری دارد؛ اما در دیگر متغیرها تأثیر معنا داری در این رابطه مشاهده نمی شود؛ بنابراین، به نظر می رسد مصرف حاد کافئین موجب افزایش تعداد تکرارها تا رسیدن به واماندگی در شدت های پایین، به ویژه برای حرکات پایین تنه می شود.
۴۹۷.

تأثیر تعاملی تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر سطوح آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسولین فعالیت هوازی ویتامین E آدیپوکاین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۲۸۵ تعداد دانلود : ۷۸۹
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین بود. به این منظور 30 زن سالم غیرفعال (سن 7/3±8/24 سال، وزن 3/1± 3/60 کیلوگرم، قد 3/1±9/161سانتی متر) به سه گروه ورزش و ویتامین E (VE)، ویتامین E (V) و کنترل (C) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه ورزش و ویتامین سه بار در هفته با شدت 65 تا 80 درصد حداکثر ضربان قلب تمرین کردند و مکمل ویتامین E را به مدت چهار هفته روزی IU 400 همراه با ناهار مصرف کردند. آزمودنی های گروه ویتامین E هیچ گونه فعالیت ورزشی نداشتند. آنالیز آماری داده ها نشان داد که غلظت آدیپونکتین در هر سه گروه کاهش معنا دار (05/0P<) مشابهی نشان داد، با این حال، بین سه گروه تفاوت معنا داری (05/0P>) مشاهده نشد. مقایسه درون گروهی و بین گروهی برای غلظت انسولین و همچنین شاخص مقاومت انسولین در سه گروه تفاوت معنا داری نشان نداد (05/0P>). اگرچه غلظت گلوکز در سه گروه کاهش معنا داری داشت، بین سه گروه تفاوت معنا داری یافت نشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که ترکیب تمرین استقامتی و مصرف ویتامین E در کوتاه مدت تأثیری بر غلظت آدیپونکتین و شاخص مقاومت انسولین زنان سالم ندارد.
۴۹۸.

تأثیر 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط (W-WJMIEP-R) بر سطوح سرمی ویتامین D، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرینات هوازی ویتامین D هورمون پاراتیروئید کلسیم فسفر زنان یائسه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۰
مقدمه و هدف: پوکی استخوان بیماری متابولیکی استخوان است که کاهش عمومی و شدید چگالی استخوان را به همراه دارد. بنابراین، هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر دوازده هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط بر سطوح سرمی ویتامینD، هورمون پاراتیروئید، کلسیم و فسفر در زنان یائسه کم تحرک بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع تحقیقات نیمه تجربی با دو گروه تجربی و کنترل بود. 20 زن یائسه کم تحرک داوطلب و واجد شرایط با میانگین سنی 12/2±60سال و شاخص توده بدن 24/3±46/29کیلوگرم بر مترمربع به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (10زن) و کنترل (10زن) در این پژوهش شرکت نمودند. گروه فعالیت ورزشی در برنامه 12 هفته ای، هر هفته سه جلسه و در هر جلسه به مدت زمان 50 تا 60 دقیقه تمرینات هوازی با شدت 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند، درحالیکه گروه کنترل در هیچ مداخله ای شرکت نداشتند. از گروه تجربی و کنترل 24 ساعت قبل و بعد از 12 هفته برنامه تمرینی در حالت ناشتا به منظور اندازه گیری متغیرهای وابسته نمونه گیری خون به عمل آمد. اطلاعات مربوطه با روش آماری توصیفی و استنباطی تی همبسته و آنکوا در سطح معناداری (05/0≥p ) و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج بین گروهی نشان داد که پس از 12 هفته تمرینات هوازی با شدت متوسط سطوح سرمی ویتامینD، کلسیم و فسفر تفاوت معناداری نداشت (05/0<P )، درحالیکه سطوح سرمی هورمون پاراتیروئید افزایش معناداری داشت (05/0≥p ). بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آن است که 12 هفته فعالیت ورزشی هوازی پیاده روی و دوی سبک با شدت متوسط 65 الی 70 درصد حداکثر ضربان قلب ذخیره سطوح سرمی ویتامین D، کلسیم و فسفر را تحت تأثیر قرار نمی دهد، درحالی که هورمون پاراتیروئید را افزایش می دهد که احتمالاً ناشی از دوگانگی اثرات آن برای بهبود توده استخوانی در زنان یائسه 50 الی 70 سال است.
۴۹۹.

پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اکتات مقیاس خستگی بورگ MPF EMG

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۹۰۵ تعداد دانلود : ۶۴۹
ایجاد خستگی در تمرینات مقاومتی شاخص مهمی برای افزایش حجم و قدرت عضلانی است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی پاسخ حاد شاخص های خستگی به یک جلسه فعالیت ایزومتریک با شدت های مختلف با و بدون کاهش جریان خون طراحی شد. آزمودنی ها 10 دانشجوی پسر سالم با میانگین سن 5/2±9/24 سال بودند. پروتکل تحقیق شامل 6 انقباض ایزومتریک 10 ثانیه ای با 60 ثانیه استراحت بین انقباض ها بود. از آزمون کولموگروف اسمیرنوف به منظور تشخیص نرمال بودن داده ها و از آزمون تحلیل واریانس مکرر دوطرفه برای تشخیص معناداری بودن تغییرات MPF، لاکتات خون، مقیاس بورگ، اختلاف MVC قبل و بعد از فعالیت بین 3 جلسه استفاده شد. کلیه این شاخص ها در جلسه دوم با دو جلسه تفاوت معنادار داشت، اما اختلاف معناداری بین جلسات اول و سوم وجود نداشت. نتایج نشان داد انجام فعالیت ایزومتریک همراه با کاهش جریان خون نسبت به انجام همان فعالیت و با بار یکسان اما بدون کاهش جریان خون می تواند موجب خستگی بیشتر شود. همچنین شاخص های خستگی در فعالیت ایزومتریک با 65 درصد MVC همراه با کاهش جریان خون برابر با فعالیت ایزومتریک با 100 درصد MVC بدون کاهش جریان خون است.
۵۰۰.

تاثیر پنج هفته تمرین مقاومتی بر برخی عوامل رشد عروقی مردان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین مقاومتی هورمون رشد رگ زایی فاکتور اندوتلیال رشد عروقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۱۷۱ تعداد دانلود : ۹۱۰
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF)، فاکتور رشد فیبروبلاست پایه (bFGF) و سطوح پلاسمایی هورمون رشد (GH) و کورتیزول در مردان سالم غیر فعال می باشد. بدین منظور، از میان دانشجویان دانشگاه تهران، 20 دانشجوی غیرفعالبه صورت تصادفی به دو گروه تمرین مقاومتی دایره ای(n=10) ( با میانگین سنی 24/1 سال، قد 7/172سانتی متر،وزن 20/67 کیلوگرم،شاخص توده بدنی 93/18 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 6/17)و کنترل (n=10)( با میانگین سنی 6/23سال، قد 3/173 سانتی متر، وزن 2/66 کیلوگرم، شاخص توده بدنی 66/20 کیلوگرم بر مترمربع و درصد چربی 59/20) تقسیم شدند. پس از نمونه گیری اولیه (تعیین میزان پایه سرمی)، گروه تمرین مقاومتی دایره ای به مدت پنج هفته به فعالیت پرداختند. به منظور حذف پاسخ آخرین جلسه تمرینی، نمونه گیری خونی 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین به عمل آمد. کلیه تجزیه و تحلیل داده ها در سطح معناداری P≤0.05 و با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس 18 انجام شد. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که به دنبال تمرینات مقاومتی، مقادیر VEGF(P=0.033) و هورمون رشد (P=0.001) به نسبت گروه کنترل، افزایش معنا داری داشته است؛ در حالی که در کورتیزول (P=0.266) و bFGF (P=0.086) تغییر معناداری مشاهده نمی شود. همچنین، نتایج آزمون هم بستگی حاکی از آن است که پس از پنج هفته تمرین مقاومتی، ضریب هم بستگی بالاییبین تغییرات هورمون رشد و VEGF در پس آزمون وجود دارد (r=0.74) که این ضریب هم بستگی معنا دار می باشد (P=0.014). به نظر می رسد پنج هفته تمرین مقاومتی با افزایش عامل رشد اندوتلیال عروقی و هورمون رشد بتواند افزایش رگ زایی را به دنبال داشته باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان