فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
فناوری های شهر هوشمند عنصر مهمی برای مدیریت مؤثر صنعتی شدن سریع جهان امروزی هستند، زیرا می توانند به رفع مشکلات اقتصادی و زیست محیطی ناشی از افزایش جمعیت شهری کمک کنند. شهرهای هوشمند زیرساخت های سنتی و خدمات عمومی را با فناوری ادغام می کنند تا سیستمی کارآمدتر، پایدارتر و قابل دسترس تر ایجاد کنند و ضمن اینکه نیازهای ساکنان شهر را برآورده می کنند، درک سنتی مدیریت شهر را نیز متحول می کنند. سیستم های حمل و نقل هوشمند، که از اجزای کلیدی شهرهای هوشمند به شمار می آیند، برای بهبود ایمنی سیستم حمل و نقل، کاهش اثرات زیست محیطی، ترویج توسعه حمل و نقل پایدار و افزایش بهره وری، توسعه یافته اند. این سیستم ها راه حل های مدرنی را برای مشکلات مربوط به حمل ونقل، از جمله ترافیک و تصادفات ارائه می دهند و با استفاده از داده های جمع آوری شده از زیرساخت ها، شبکه ها و وسایل نقلیه، به کارآمدی سیستم حمل و نقل و تضمین ایمنی شهروندان کمک می کنند. سیستم حمل و نقل هوشمند به عنوان سیستم یکپارچه مدیریت حمل ونقل، متشکل از ارتباطات پیشرفته، پردازش اطلاعات و فناوری های مدیریت ترافیک، می تواند داده های بلادرنگ جمع آوری شده از منابع ناهمگن را بلافاصله پردازش کرده و آن ها را برای تسهیل تصمیم گیری موثر تجزیه و تحلیل کند. بینایی ماشین یکی از برجسته ترین زیرشاخه های کاربردی هوش مصنوعی است که سیستم ها را قادر می سازد تا اطلاعات معنا داری را از تصاویر دیجیتال و سایر ورودی های بصری استخراج کنند و همچنین بر اساس این اطلاعات تصمیم گیری و عمل کنند. بینایی ماشین، که بر پایه یادگیری ماشین از شبکه های عصبی عمیق استفاده می کند، راه حل هایی را ارائه می کند که می توانند در فرایند خودکارسازی سیستم های حمل و نقل و افزایش سطح ایمنی آن، به کار گرفته شوند. قابل تصور است که معماری های وسایل نقلیه خودران و مدیریت هوشمند ترافیک در شهرهای هوشمند تسلط خواهند یافت و سیستم های حمل ونقل را متحول خواهند کرد و در این راستا توسعه تکنیک های بینایی ماشین نقش مهمی ایفا خواهند کرد. در این مقاله میزان اثربخشی روش های یادگیری عمیق مبتنی بر بینایی ماشین در کاربردهای مدیریت ترافیک شامل تشخیص و شناسایی خودکار پلاک خودرو، تشخیص و شناسایی علائم ترافیکی، تشخیص و طبقه بندی خودرو، تشخیص عابر پیاده و تشخیص خطوط جاده مورد بررسی قرارگرفته است و لذا با جمع آوری تحقیقات از منابع مختلف و بررسی معماری های مؤثر شبکه های عصبی عمیق همراه با تعیین معیارهای ارزیابی عملکرد هر یک، نشان داده شده است که چگونه به کارگیری تکنیک های بینایی ماشین در مدیریت ترافیک، می تواند در هوشمندتر شدن سیستم های حمل ونقل در شهرهای هوشمند تأثیر به سزایی داشته باشد.
Causal Layered Analysis of the Current State of Inter-Organizational Knowledge Sharing in Tehran Smart City: The Study of Information and Knowledge Organizations(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The current research aims to analyze the causes affecting the formation of the current state of inter-organizational knowledge (assets) sharing in the information and knowledge organizations located in Tehran smart city. Methodology: In terms of the purpose, this research is applied research with a descriptive nature, which was conducted with a mixed-method approach. In the qualitative part, the causes affecting the current state of inter-organizational knowledge sharing of organizations in the field of information and knowledge, such as the National Library and Archives of I.R. Iran, the Iranian Research Institute for Information Science and Technology (IranDoc), the organizations in charge of the public libraries and the university libraries of the country in Tehran was gathered through a semi-structured interview with 14 managers of information and knowledge organizations; In the quantitative part, the identified causes were validated using a researcher-made questionnaire using the Delphi technique (in two rounds) and the consensus opinion of 22 experimental experts. Data analysis has been done in the qualitative part by layered causal analysis and in the quantitative part using descriptive statistics indicators and Excel and SPSS software. Findings: The analysis of the data from the interviews led to the formation of 104 causes in the form of 39 causes in the litany layer, 25 causes in the systemic layer, 20 causes in the discourse layer, and 19 causes in the metaphor layer; After the second round of Delphi, 90 causes were validated in the form of 31 causes in the litany layer, 25 causes in the systemic layer, 19 causes in the discourse layer and 8 causes in the metaphor layer. In total, the causes of "Bipolar or hierarchical knowledge", in the metaphor layer and "inability of organizations to resolve conflict of interests" and "lack of necessary infrastructure" in the systemic layer had the highest mean; The causes of "selection of senior managers of information and knowledge centers based on political orientation", "lack of attention to becoming knowledge-based" and "viewpoint and approach of the organization leader" in the discourse layer had the next mean; The causes of "lack of common/centralized data and knowledge base and platform" and "non-implementation of knowledge management and inter-organizational communication" in the litany layer were ranked third in terms of the mean. Conclusion: In order to solve the problems and challenges of the current state, it is necessary to design and implement scenarios with the priority of creating discourse and changing the metaphors of the actors in this field, focusing on solving the problems caused by the bipolar or hierarchical knowledge metaphor and the discourses of the leadership approach of organizations, the selection of managers, and the knowledge-based approach.
بازنمایی و تحلیل روند مقالات برتر آلتمتریکس جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است که با هدف بازنمایی و تحلیل روند مقالات برتر آلتمتریکس جهان و با بهره گیری از رویکردهای علم سنجی و آلتمتریکس انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 800 مقاله برتر از جنبه آلتمتریکس (منتشرشده در بازه زمانی 2013 تا 2020) است. برای گردآوری داده ها از پایگاه های «وب آو ساینس» و «آلتمتریکس» استفاده شد. در گام اول پژوهش، فهرستی از مقالات برتر به همراه داده های آلتمتریکس از سایت «مؤسسه آلتمتریکس» استخراج شد. سپس، به منظور تعیین وضعیت استنادی این مقالات، حوزه های موضوعی آن ها و نیز برای تعیین کشورهای سهیم در نگارش آن ها از داده های پایگاه اطلاعاتی «وب علوم» استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای «اکسل» و «اس پی اس اس» نسخه 22 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که 45 درصد مقالات برتر در حوزه علوم چندرشته ای و 24درصد آن ها در حوزه علوم پزشکی منتشر شده اند. مجلات مهم در نگارش مقالات، نشریه «نیچر» با فراوانی 105 مقاله و سپس مجله «ساینس» با 74 مقاله هستند. ایالات متحده منتشرکننده بیش از نیمی از مقالات برتر جهان است و پس از آن انگلستان مقام دوم در جهان را داراست. در میان رسانه های اجتماعی، «توییتر»، «رسانه های خبری» و «مندلی» در رتبه های نخست تا سوم قرار دارند و روند آن ها در طول سال ها ی مورد تحقیق همواره افزایشی بوده است. میزان حضور مقالات برتر در «فیس بوک»، نسبت به سال های گذشته به شدت کاهش پیدا کرده است. این است که به نظر می رسد حضور در رسانه های اجتماعی پرطرفدارتر و تمرکز بر رسانه هایی که بیشتر مورد اقبال جامعه است، می تواند بر نمره آلتمتریک مقالات اثر بیشتری داشته باشد و رسانه هایی که به تدریج جایگاهشان در این موضوع کم رنگ شده، تأثیر کمتری بر نمره آلتمتریکس دارند. همچنین رابطه معنا دار و ضعیفی بین امتیاز آلتمتریکس و شمار استنادات مقالات برتر وجود دارد. در ضمن، با توجه به نبودِ ارتباط معنا دار بین دو متغیر فوق در برخی از سال های مورد بررسی در این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که منابع پراستناد لزوماً ممکن است به همان میزانی که استناد گرفته اند، در رسانه های اجتماعی مورد توجه نباشند و دستورالعمل واحدی برای ارزیابی همبستگی این دو متغیر وجود ندارد. به کارگیری ویژگی های مجموعه مقالات برتر از دیدگاه حوزه های موضوعی، مجلات مهم، توزیع جغرافیایی، و مقایسه شمار استنادات با شمار خوانندگان آن ها در رسانه های اجتماعی به سیاست گذاران حوزه های پژوهشی و پژوهشگران کمک می کند که بتوانند سیاست گذاری های کوتاه مدت و بلندمدت دقیق تری بر روی پژوهش ها انجام داده و میزان رؤیت پذیری و اثرگذاری بروندادهای علمی خود را افزایش دهند.
مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شناخت نوع محیط اطلاعاتی و میزان استفاده از آن ها در به اشتراک گذاری اطلاعات در تقویت مجراهای اطلاعاتی پراستفاده بسیار مؤثر است. از آنجایی که ارتباطات غیررسمی دارای اهمیت فوق العاده ای در روابط علمی است و زنان به عنوان یکی از گروه های اجتماعی که در موقعیت منزلتی جامعه، بیشتر نیازهای اطلاعاتی خود را از طریق مجراهای غیررسمی اطلاعات برطرف می کنند، لازم است محیط های اطلاعاتی زنان مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های اثرگذار محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات با استفاده از نظریه داده بنیاد است.روش: روش پژوهش حاضر از نوع توسعه ای است که با رویکرد کیفی و با به کارگیری روش نظریه داده بنیاد انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش حاضر، از 26 نفر از زنان شاغل در رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در یکی از دانشگاه های کشور در مقام استاد و یا شاغل در یکی از مراکز کتابخانه های کشور تشکیل شده است، که به روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شده اند. داده ها از طریق مصاحبه با آن ها جمع آوری و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری، و کدگذاری انتخابی تجزیه و تحلیل شدند. در نهایت بر اساس آن ها الگوی پارادایمی شامل شرایط عِلّی، پدیده اصلی، شرایط زمینه ای، مداخله گرها، راهبردهای اصلی، و پیامدهای محیط های اطلاعاتی زنان در به اشتراک گذاری اطلاعات طراحی شد. برای سنجش روایی ابزار مصاحبه از روش پاسخگو و برای سنجش پایایی ابزار از روش دو کد گذاری استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد برای محیط های اطلاعاتی زنان و به اشتراک گذاری اطلاعات 18 مقوله اصلی و 48 مقوله فرعی در 6 طبقه شناسایی شدند که عبارتند از: طبقه عوامل عِلّی با 7 مقوله (نوع دوستی، تمایل شخصی، تناسب فردی و شخصیتی، علائق فردی، تناسب محیطی، تناسب اخلاقی، و انگیزه های علمی) و 18 خرده مقوله؛ طبقه عوامل زمینه ای با 3 مقوله (تعامل اجتماعی، عوامل محیطی، و عوامل زمانی) و 7 خرده مقوله؛ طبقه عوامل مداخله گر با 4 مقوله (انگیزه های اجتماعی، انگیزه های اخلاقی، انگیزه های فرهنگی، و انگیزه های سیاسی) و 10 خرده مقوله؛ طبقه عوامل راهبردی با 1 مقوله (نحوه اشتراک اطلاعات) و 3 خرده مقوله؛ طبقه عوامل پیامد با 2 مقوله (کسب آگاهی، و اشتراک اطلاعات و دانش) و 8 خرده مقوله؛ و طبقه پدیده اصلی (واکاوی محیط اطلاعاتی زنان با تأکید بر به اشتراک گذاری اطلاعات) با 2 خرده مقوله.نتیجه گیری: این الگو که برآمده از نظرات و دیدگاه های متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی در کشور است، مشخص می کند که تقویت محیط های اطلاعاتی برای زنان، نیازمند چه راه کارهایی در زمینه به اشتراک گذاری اطلاعات آنان است. نتایج آن، در نهادهای علمی، آموزشی، فرهنگی، و اجتماعی و به خصوص دانشگاه ها و سازمان های متولی سیاست گذاری های علمی و فرهنگی، کاربرد مهم و ویژه ای در ارتقاء رفتار اطلاع یابی و رفتار به اشتراک گذاری اطلاعات زنان و در نتیجه توسعه و پیشرفت علم اطلاع رسانی و توسعه علمی کشور خواهد داشت.
تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری نظام های اطلاعاتی کتابخانه ای از دیدگاه کاربران با آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: الزامات کاربردپذیری رابط های کاربری در وبگاه ها برای افراد بینا و نابینا تا حد زیادی متفاوت است. این الزامات شامل کفایت وظیفه، توازن ابعادی، هم ارزی رفتار، اجتناب از ضرر معنایی و استقلال دستگاه است. برای حصول کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی در نظر گرفتن این الزامات مهم است. هدف پژوهش حاضر تعیین مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه های مطرح در کشور از دید کاربران با آسیب بینایی است.روش: پژوهش حاضر از نوع کاربردی است که با روش کیفی انجام شده است. در این پژوهش از طریق مشاهده اکتشافی 33 کاربر با آسیب بینایی و با تعریف وظایف واقعی (3 وظیفه)، مؤلفه های تأثیرگذار بر کاربردپذیری وبگاه ها مشخص شد. داده ها با استفاده از آزمون رسمی کاربردپذیری و پروتکل بلنداندیشی جمع آوری شد. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و انجام وظایف تعریف شده مورد مشاهده قرار گرفتند و افکار، احساسات و نظرات خود را در مورد تجربه تعامل به صورت کلامی بیان می نمودند. در این پژوهش رابط های کاربری (کتابخانه دیجیتال، اُپک و مرجع مجازی) سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی، کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران به عنوان کتابخانه های مطرح در کشور موردمطالعه قرار گرفتند. کاربران با آسیب بینایی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از استان های مختلف کشور انتخاب شدند. داده های مشاهده با نرم افزارهای ضبط صفحه (Faststone و Ocam) جمع آوری شد. برای تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوا ( مقوله بندی و گروه بندی کدها) و کدگذاری (مشخص کردن کدهای اولیه و ثانویه) و از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. رونوشت های داده ها حداقل سه بار خوانده و چندین بار دوباره کدگذاری شدند. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری می شدند. یک پژوهشگر دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج چندین بار موردبررسی قرار گرفتند تا روایی داده ها تأیید شد.نتیجه گیری: برای طراحی وبگاه های کاربردپذیر داده هایی از احساس واقعی کاربران ویژه درباره نظام های بازیابی اطلاعات کتابخانه ای لازم است. تجربیات کاربران به کتابداران، طراحان و مدیران کتابخانه ها کمک می کند تا هدف استانداردهای دسترس پذیری و تأثیر کلی آن را بر کاربران با آسیب بینایی بیشتر درک کنند. نتایج پژوهش حاضر، پژوهشگر را در شناسایی مشکلات کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای کمک کرد و سرنخ هایی را در مورد مسائل کاربردپذیری ارائه داد.
از دست رفت دانش: دلایل، پیامدها، اندازه گیری و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وقتی کارکنان، یک شرکت یا سازمان را ترک می کنند، تمام دانش خود را با خود می برند و اگر برنامه ای برای حفظ آن دانش قبل از خروج کارمند وجود نداشته باشد، سازمان با از دست رفت دانش مواجه خواهد شد و این زمانی که است که یک شرکت یا سازمان به دانشی که قبلاً داشته است، دیگر دسترسی ندارد. سازمان های امروزی با چالش جدی از دست رفت دانش کارکنان مواجه هستند که در بیشتر مواقع مستند نشده و به زمان زیادی نیاز است تا از طریق آموزش و تجربه دوباره به دست آید. بنابراین، پژوهش حاضر جهت شناسایی و آشنایی با دلایل، پیامدها، شیوه های اندازه گیری و راهبردهای پیشگیری یا کاهش از دست رفت دانش انجام شد.روش: از آنجا که تاکنون مطالعه ای در متون تخصصی فارسی در این زمینه انجام نشده است، مطالعه حاضر به روش مروری توصیفی، مقالات مرتبط با موضوع از دست رفت دانش را بررسی و تحلیل و مقوله های مدنظر در هدف پژوهش را از آنها استخراج کرد و به بحث گذاشت.یافته ها: از دست رفت دانش ارتباط نزدیکی با گردش کار و افزایش سن و به تبع بازنشستگی دارد. پیامدهای از دست رفت دانش، گاه مخاطراتی جبران ناپذیر به دنبال دارد یا منجر به هزینه هایی سنگین می شود. ارزیابی و محاسبه این خطر جهت پیشگیری از آن، از اقدامات مهم حوزه مدیریت دانش و نیز مدیریت خطر محسوب می شود؛ بنابراین براساس مطالعات انجام شده، شیوه هایی جهت اندازه گیری میزان از دست رفت دانش پیشنهاد شده است که عبارت اند از: رویکرد شبکه ای و استفاده از تحلیل شبکه اجتماعی، رویکرد گرافیکی و استفاده از ترسیم نقشه اطلاعات یا دانش، رویکرد مهندسی، رویکرد ساخت نقشه ریسک جهت شناسایی نیروهای دانشی و تلاش برای حفظ دانش آنها و در نهایت، بررسی سطح حساسیت شغل و پیش بینی زمان جهت ارزیابی میزان از دست رفت دانش. با وجود خطرات از دست رفت دانش؛ چنانچه راهبردهای صحیح پیشگیرانه به کارگرفته شود، می توان فرصت های مناسبی برای حفظ دانش ایجاد کرد. ساخت مخازن سازمان، شناسایی کارکنان کلیدی، شیوه های مختلف مستندسازی، برقراری سامانه مدیریت دانش از جمله این راهبردها هستند.نتیجه گیری: در بحث از دست رفت دانش، ارزشی که کارکنان در هر حوزه ایجاد می کنند و شرایطی که پس از خروج آنها از سازمان ایجاد می شود اهمیت می یابد. مطالعه حاضر، با شناسایی دلایل و پیامدهای از دست رفت دانش و شیوه های ارزیابی و محاسبه این تهدید سازمانی در کنار معرفی راهکارهای پیشگیرانه که بر حفظ دانش تمرکز دارند، دیدگاهی کلی درباره موضوع از دست رفت دانش ایجاد کرد که می تواند سازمان ها را نسبت به آن آگاه کند.
واکاوی مولفه ها و شاخص های کسب و کار اینترنتی برای کارگزاران دانش با رویکرد افزایش بهره وری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
85 - 115
حوزههای تخصصی:
نیاز به افزایش بهره وری در سازمان ها برای سودآوری بیشتر، امری اجتناب ناپذیر است و سالانه هزینه های زیادی صرف آن می شود. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مؤلفه ها و شاخص های کسب وکار اینترنتی برای کارگزاران دانش با رویکرد افزایش بهره وری در کسب وکارها به سه روش فراترکیب، دلفی فازی و روش معادلات ساختاری به انجام رسیده است. جامعه آماری در بخش اول تعداد 10617 سند هست که از این میان تعداد 65 سند انتخاب شد. جامعه آماری در بخش دوم تعداد 20 نفر از خبرگان حاضر در رشته های مدیریت دانش، مدیریت فناوری و کسب وکار بوده اند که تعداد 10 نفر از آن ها به پرسشنامه پاسخ دادند. جامعه آماری در بخش سوم پژوهش نیز تعداد 155 کارگزار فناوری و دانشی تحت نظر معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، فن بازار ملی ایران و شبکه تبادل فناوری نانو بوده اند. یافته ها تعداد 149 شاخص ذیل 30 مؤلفه در قالب اجزای نه گانه مدل کسب وکار استروالدر را نشان می دهد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش نشان می دهد احصاء مؤلفه ها و شاخص های کسب وکار اینترنتی برای کارگزاران دانش می تواند به کاهش شکاف اطلاعاتی میان پژوهشگران، سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان، ساختارها و نهادهای حکمرانی و ساختارها و نهادهای بخش عرضه و تقاضا کمک کند و منجر به افزایش بهره وری در کسب وکارها گردد.
نقش رسانه های اجتماعی و اثربخشی نشریات: مطالعه تطبیقی مجلات معتبر بر اساس طبقه بندی اُ.ای. سی. دی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
193 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله مطالعه نقش رسانه های اجتماعی در نشریات و اثربخشی نشریات بر رسانه های اجتماعی در قلمروهای موضوعی شش گانه اٌ.ای.سی.دی است. روش پژوهش: نوع پژوهش کاربردی است و با استفاده از شاخص ها و روش های علم سنجی، در سال 1402 انجام شده است. جامعه پژوهش شامل 380 عنوان از نشریات جهان و 41 عنوان از نشریات ایران است. داده ها، با استفاده از پایگاه های وب علوم، این سایت و آلتمتریک استخراج و تحلیل گردید.یافته ها: یافته ها بیانگر این است که نشریات علوم پزشکی و علوم طبیعی به لحاظ تنوع رسانه های اجتماعی مورد استفاده و فراوانی استناد اجتماعی، رتبه بالاتری دارند. ایکس، پروانه های ثبت اختراع و خبرگزاری ها، مهمترین رسانه های اجتماعی هستند؛ در نشریات جهان میان تعداد استناد دریافتی و تعداد استناد اجتماعی نشریات علوم طبیعی، مهندسی، علوم پزشکی، علوم کشاورزی و علوم انسانی همبستگی قوی و با نشریات علوم اجتماعی همبستگی متوسط وجود دارد. در نشریات ایران بین تعداد استنادهای سنتی و اجتماعی نشریات ایرانی در حوزه های موضوعی مهندسی و علوم پزشکی همبستگی با شدت قوی وجود داشت. تنوع رسانه های مورد استفاده در نشریات ایرانی، پایین تر از نشریات جهان و فاصله میزان استنادهای اجتماعی نشریات ایران با جهان بسیار زیاد است. کاربران کشورهای آمریکا، انگلیس، بیشترین استنادکنندگان اجتماعی در شبکه های ایکس و فیس بوک هستند.نتیجه گیری: نتایج ضرورت آشناکردن پژوهشگران و سیاستگذاران پژوهشی کشور با مزیت رسانه های اجتماعی در ترویج و نمایانی بروندادهای پژوهشی و ارتقاء جایگاه علمی کشور در دراز مدت را بیش از پیش مطرح می سازد.
طراحی هستی نگاری کودکان و نوجوانان به عنوان ابزار بازنمون دانش با تکیه بر روش مهندسی مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی و ترسیم روابط موجود میان مفاهیم حوزه کودکان و نوجوانان و طراحی هستی نگاری این حوزه با استفاده از ابزارهای بازنمون دانش است. در این پژوهش طراحی مفهومی هستی نگاری با استفاده از روش مث آنتولوژی صورت پذیرفته و بر اساس مراحل این روش ساختار تاکسونومی آن از رده بندی دهدهی دیویی اقتباس و برای استخراج فرهنگ واژه ها، مدخل های «اصطلاحنامه اصکا (اصطلاحنامه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)» و «سرعنوان های موضوعی کودکان» استفاده شده است. به منظور مهندسی مجدد اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی و تبدیل آنها به هستی نگاری، استاندارد ایزو 25964 به کار رفت. همه مفاهیم «اصطلاحنامه» و «سرعنوان های موضوعی» به عنوان کلاس های هستی نگاری و اصطلاحات اصطلاحنامه به عنوان برچسب کلاس ها در نظر گرفته شد. تعاریف، یادداشت های دامنه، و دیگر یادداشت ها و اطلاعات به توضیحات تبدیل شد. روابط سلسله مراتبی به عنوان روابط سلسله مراتبی عام در هستی نگاری در نظر گرفته و از طریق اصل زیرکلاسی نمایش داده شدند. روابط وابسته که نشان دهنده روابط غیرسلسله مراتبی است، توسط پژوهشگر به صورت دقیق به روابط معنایی بین دو مفهوم هستی نگاری تعیین گردید. ابزار به کاررفته براى رسمی سازی، استخراج ساختار مفهومی و رمزگذاری و ساخت هستی نگاری، نرم افزار «پروتژه» ویرایش ۵.۵.۰ است. طی فرایند ساخت این هستی نگاری، خروجی های نرم افزار مورد ارزیابی متخصصان حوزه قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که هستی نگاری کودکان و نوجوانان در سیزده کلاس اصلی تشکیل شده و در آن چهار نوع ویژگی تفسیری به کا ر رفته است. این هستی نگاری شامل 44 نوع ویژگی شیء و 20 نوع ویژگی داده و 305 نمونه است. روایی صوری و محتوایی ساختار مفهومی این هستی نگاری را متخصصان حوزه کودکان و نوجوانان با استفاده از فن «دلفی» تأیید کردند. در مرحله ارزیابی هستی نگاری برای رد یا تأیید صحت کار و اعتبار هستی نگاری، ضریب کاپای فلیس به کار رفت و از آنجا که در پنج مؤلفه پژوهش ضریب کاپای فلیس عددی نزدیک به یک به دست آمد، این موضوع بیانگر توافق بیشتر میان ارزیابان و نشان دهنده این است که هستی نگاری از پایایی مطلوبی برخوردار است. با توجه به یافته های پژوهش می توان بیان کرد که اصطلاحنامه و سرعنوان های موضوعی کودکان از ابزارهای مناسب جهت گردآوری مفاهیم و اصطلاحات هستی نگاری است. همچنین هستی نگاری کودکان و نوجوانان می تواند به عنوان یکی از ابزارهای مفید و کارآمد بازنمون دانش در این حوزه باشد. این ابزار ضروری می تواند مبنایی برای گسترش و توسعه اصطلاحات و مفاهیم آتی این حوزه باشد و با به کارگیری این هستی نگاری در نظام های دانش بنیان می توان به بهبود نظام های بازیابی، فرایندهای خودکار استدلال، طراحی نظام های هوشمند و مهندسی دانش در حوزه کودکان و نوجوانان یاری رساند.
بررسی سیستماتیک عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند؛ آیا یک پارادایم جدید نیاز است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حالی که هدف اصلی شهرهای هوشمند ایجاد زندگی بهتر برای ساکنان شهرهاست؛ اما به عقیده تعدادی از محققان این هدف بیشتر در حد یک شعار باقی مانده است و اهداف شهرهای هوشمند بیشتر متناسب و به نفع اهداف سایر ذی نفعان شهر هوشمند که نهادهای دولتی و شرکت های خصوصی هستند پیش می رود. حتی در اغلب مواقعی که به شعار شهروند محوری توجه شده و به آن عمل شده است نیز دیده می شود که شهروندان صرفاً استفاده کنندگان از سرویس های شهر هوشمند بوده یا تنها نقش گره های حسگر را در شهر ایفا می کنند و نقشی در خلق و ایجاد ابتکار عمل جهت مشارکت در اداره شهرهای خود ندارند. با درنظر گرفتن این چالش ها در زمینه مدیریت شهرهای هوشمند، تبدیل مدل های مدیریتی شهر هوشمند یک امر ضروری است. در این مقاله با انجام یک مرور سیستماتیک ادبیات با استفاده از پروتکل پریزما، نقش های مختلفی که شهروندان و عوامل مؤثر بر مشارکت شهروندان در شهرهای هوشمند شناسایی شدند. در نهایت به این موضوع می پردازیم که با توجه به آن که روند فعلی بیانگر نقش خلاقانه و مشارکت واقعی شهروندان در پروژه های شهر هوشمند نیست، آیا نیاز به معرفی پارادایم جدیدی برای تکامل ایده شهر هوشمند وجود دارد؟ ما معتقدیم که در حال حاضر این نیاز وجود داشته و این پارادایم جدید را شهر هوشمندِ پاسخگو نامیدیم.
Performance Evaluation and Accuracy Improvement in Individual Record Linking Problems Using Decision Tree Algorithm in Machine Learning(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه پردازش و مدیریت اطلاعات دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ ویژه نامه انگلیسی ۳ (پیاپی ۱۲۲)
81 - 105
حوزههای تخصصی:
Record linkage is vital for consolidating data from different sources, particularly in Persian records where diverse data structures and formats present challenges. To tackle these complexities, an expert system with decision tree algorithms is crucial for ensuring precise record linkage and data aggregation. Adaptation operations are created based on predefined rules by incorporating decision trees into an expert system framework, simplifying the aggregation of disparate data sources. This method surpasses traditional approaches like IF-THEN rules in effectiveness and ease of use and improves accessibility for non-technical users due to its intuitive nature. Integrating probabilistic record linkage results into the decision tree model within the expert system automates the linkage process, allowing users to customize string metrics and thresholds for optimal outcomes. The model’s accuracy rate of over 95% on test data highlights its effectiveness in predicting and adjusting to data variations, confirming its reliability in various record linkage scenarios. The innovative utilization of machine learning decision trees alongside probabilistic record linkage in an expert system represents a significant advancement in the field, providing a robust solution for data aggregation in intricate environments and large-scale projects involving Persian records. Combining decision tree algorithms and probabilistic record linkage within an expert system offers a powerful tool for handling complex data integration tasks. This approach not only streamlines the process of consolidating diverse data sources but also enhances the accuracy and efficiency of record linkage operations By leveraging machine learning techniques and automated decision-making processes, organizations can achieve significant improvements in data quality and consistency, paving the way for more reliable and insightful analytical results in implementing statistical registers. In conclusion, integrating decision trees and probabilistic record linkage in an expert system represents a cutting-edge solution for addressing data aggregation challenges in Persian records and beyond.
کاربرد داده کاوی در سامانه توصیه گر کتابخانه های دیجیتال بر اساس قوانین انجمنی (مطالعه موردی: کتابخانه دیجیتال آستان قدس رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه، تحلیل و بررسی کاربرد فن داده کاوی در سامانه توصیه گر (پیشنهاددهنده) کتابخانه های دیجیتالی و مراکز اطلاعاتی بود. رویکرد داده کاوی در این سامانه، از طریق تحلیل الگوهای رفتاری کاربران کتابخانه های دیجیتال و ارائه پیشنهادهای دقیق، آنان را از مرور داده های غیر مرتبط در حین جستجو بی نیاز می سازد که منجر به افزایش درخواست های اطلاعاتی کاربران و جلب و جذب رضایتمندی آنان از ارائه خدمات کتابخانه های دیجیتالی می شود.روش: پژوهش حاضر یک مطالعه تحلیلی از نوع پیمایشی مقطعی و تحلیل محتوا بود. در این روش طی چهار مرحله، داده های موردنیاز، جمع آوری و خروجی آن با استفاده از فن داده کاوی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در مرحله اول، با تحلیل محتوا، سیا هه ای از تعداد تراکنش درخواست های کاربران از کتاب، شامل شناسه کاربران، عناوین نسخ، شماره کد شناسایی نسخ در سامانه کتابخانه دیجیتال (پایگاه نسخ خطی)، سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی مورد بررسی قرار گرفت و داده ها به صورت ستون کاربر و سطر آیتم (کتاب) مرتب شد. مرحله دوم، داده های خام پیش پردازش شده به ماتریس کاربر-آیتم که همان صفر و یک است، تبدیل شد. مرحله سوم، خروجی داده ها با کمک فناوری داده کاوی و اجرای کاوش قوانین انجمنی و الگوریتم FP-Growth بر روی نرم افزار رپیدماینر پیاده سازی و اجرا شد. خروجی به دست آمده، در این نرم افزار با تغییر درجه پارامترهای پشتیبان (میزان پشتیبانی از تکرار شدن منابع درخواستی) و اطمینان (میزان اعتماد به نتیجه موردنظر) مورد آزمون قرار گرفت. مرحله چهارم، صحت و درستی طرح پیشنهادی سامانه ارائه شد.یافته ها: برونداد این پژوهش نشان داد که قواعد انجمنی با درجه اطمینان بالای 50% بوده و قادر به تعیین الگوهای دسترسی کاربر است که بهترین حالت دسترسی به مجموعه داده های تولیدشده با تنظیم درجه حداقل پشتیبانی 2% و حداقل اطمینان 95% است که منجر به ایجاد 1081 قوانین جدید با الگوریتم های شرطی (اگر – آنگاه) شد. چنانکه اگر کاربری در زمان جستجوی در نرم افزار کتابخانه دیجیتال موضوعاتی همچون (علم اصول، اجتهاد، سنت و...) را انتخاب نماید، به دلیل سابقه جستجوهای پرتکرار کاربران پیشین با همین موضوعات، از سوی سامانه توصیه گر، آنگاه عناوین مرتبطی با موضوع اصول فقه پیشنهاد خواهد شد. همین طور، اثبات درستی الگوی پیشنهادی نشان داد که مقدم و مؤخرهای ایجادشده از قوانین جدید با یکدیگر مشابهت موضوعی داشته است.نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، فنون مختلف داده کاوی با کاربرد قوانین انجمنی و اجرای الگوریتم FP-Growth دارای کارایی و دقت بالا بوده و در تجزیه و تحلیل داده های کتابخانه های دیجیتالی و مراکز اطلاع رسانی برای ایجاد سامانه های توصیه گر به منظور پیش بینی درخواست های کاربران و پیشنهاددهی مؤثر، مناسب است و از مفاهیم کاربردی آن، فراهم نمودن بستری برای بهبود کیفیت تعامل دوسویه میان کتابداران و کاربران در جهت ارائه خدمات بهینه و سودمند است و همچنین ایجاد فرصت مناسبی برای ارتقاء نگرش و دیدگاه مدیران در جهت تأمین منابع اطلاعاتی موافق با نیازهای واقعی کاربران خواهد بود.
طراحی مدل هستی شناسی کسب وکار شرکت سنگ آهن بر مبنای مدل های داده ای وب معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش طراحی مدل هستی شناسی کسب وکار شرکت سنگ آهن بر مبنای مدل های داده ای وب معنایی بود. پژوهش حاضر ازلحاظ ماهیت، توسعه ای-کاربردی بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و طراحی انجام شد. جامعه آماری پژوهش، تمامی موجودیت های شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان یعنی منابع داده ای، نیروی انسانی، پست های سازمانی، فرایندهای موردنظر و بخش های گوناگون سازمان مذکور و نیز کلاس ها و صفات هستی شناسی سازمانی بود. در این پژوهش از روش اسنادی و مشاهده ساختارمند و از ابزار سیاهه وارسی برای گردآوری داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، موجودیت های شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان در دو گروه موجودیت های درون سازمانی و برون سازمانی قرار می گیرند. از سوی دیگر، یافته ها نشان داد بیشتر صفات مدنظر برای موجودیت های شرکت، صفات مناسبی در فرانمای تولید داده های ساختارمند (اسکیمادات اُرگ) دارند. بررسی هستی شناسی سازمانی نشان داد این هستی شناسی دارای 9 موجودیت بوده و همه این موجودیت ها برای طراحی هستی شناسی شرکت سنگ آهن احیاء سپاهان مورداستفاده قرار گرفتند. سپس، برای طراحی هستی شناسی سازمانی شرکت با استفاده از مدل داده ای وب معنایی، میان موجودیت ها و صفات آن ها در هستی شناسی سازمانی با موجودیت ها و صفات آن ها در اسکیمادات اُرگ انطباق حاصل شد و درنتیجه هستی شناسی مناسب برای شرکت در نرم افزار کشف و بازنمود دانش (KDR) پیاده سازی شد. درمجموع می توان بیان داشت، توصیف مناسب موجودیت های درون و برون سازمانی با بهره گیری از هستی شناسی های سازمانی موجب کشف دانش از داده های تولیدشده در سازمان، ثبت یکدست و منسجم ارزش های مرتبط با انواع داده ها و نیز جلوگیری از افزونگی داده های ناشی از ثبت داده ها در سامانه های گوناگون خواهد شد.
پیش بینی نگرش های دانشجویان نسبت به نویسندگی دانشگاهی بر اساس الگوهای کمک طلبی علمی و مثبت اندیشی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در محیط دانشگاهی، دانشجویان به فرصت های نویسندگی دانشگاهی نیاز دارند تا از آنها برای ورود به دنیای «نویسندگی دانشگاهی» حمایت کند و به آنها کمک کند هویت یک نویسنده دانشگاهی را کسب کنند. کمک طلبی علمی و فرهنگ مثبت اندیشی دانشگاهی از جمله زمینه ها و عواملی هستند که می توانند نگرش دانشجویان را نسبت به نویسندگی دانشگاهی تحت تأثیر قرار دهند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگوی پیش بینی نگرش دانشجویان به نویسندگی دانشگاهی بر اساس مقوله های مذکور انجام گرفت.روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه محقق اردبیلی به تعداد 3330 نفر کارشناسی ارشد و 866 نفر دکتری بود که نمونه ای با حجم 300 نفر به روش در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های استاندارد، نگرش دانشجویان به نویسندگی دانشگاهی چئونگ و همکاران، کمک طلبی علمی ریان و پینتریچ و مثبت اندیشی دانشگاهی هوی و همکاران بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از روش های همبستگی و حداقل مربعات جزئی استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. و اسمارت پی.ال.اس. تحلیل شدند.یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان دهنده معناداری همبستگی بین مؤلفه های مثبت اندیشی و کمک طلبی علمی با نگرش به نویسندگی است. با توجه به قابل قبول بودن مقدار پایایی ترکیبی و نسبت آن با دیگر شاخص ها، همچنین حصول نیکوئی برازش 43/0 که بیش از مقدار قابل قبول یعنی 25/0 و مقدار مطلوب یعنی 36/0 است، الگوی مفهومی پیش بینی شده روابط بین متغیرها دارای اعتبار مناسبی بوده است. ضریب مسیر کمک طلبی علمی 79/0(01/0p< و 03/22=t) و مثبت اندیشی دانشگاهی 54/0 (01/0p< و 51/8=t) بوده که به طور معناداری قدرت پیش بینی نگرش به نویسندگی دانشگاهی را دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، با حمایت از مثبت اندیشی دانشگاهی و بهبود زمینه کمک طلبی علمی از طریق ایجاد و حفظ فرهنگ خودکارآمدی جمعی، اعتماد جمعی، تأکید تحصیلی و همچنین ایجاد شرایط برای پاسخ به نیازهای علمی به واسطه تعاملات توسعه محور و پشتیبانی علمی از دانشجویان می توان جهت بهبود نگرش دانشجویان نسبت به نویسندگی دانشگاهی گام برداشت.
شناسایی مؤلفه های کلیدی ارزیابی عملکرد فناوری های دانش از دیدگاه خبرگان (یک پژوهش آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بازیابی دانش و نظام های معنایی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۰
229 - 267
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های کلیدی ارزیابی عملکرد فناوری دانش از دیدگاه خبرگان است. این پژوهش در سایه پارادایم اثبات گرایی قرار گرفت. جهت گردآوری اطلاعات، روش های کتابخانه ای و میدانی مدنظر بوده است. ابتدا مؤلفه های ارزیابی عملکرد فناوری های دانش به وسیله روش دلفی به دست آمد. سپس برای مقایسه این مؤلفه ها پرسش نامه میان اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه های دولتی تهران توزیع و جهت تحلیل داده ها از روش AHP استفاده شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای Spss 25 و Expert Choice 11 استفاده شد. در مرحله دلفی 10 شاخص اصلی مالی، کیفیت سیستم، زیرساخت سیستمی، کیفیت خدمات فناوری دانش و دانش، معماری فناوری دانش، رابط کاربری، رضایت کاربر در مورد سیستم، ارزش نتایج حاصل از کار، مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن شناسایی شد. براساس روش تحلیل سلسله مراتبی مؤلفه مالی در درجه اول، کیفیت سیستم در درجه دوم، زیرساخت سیستمی در درجه سوم، رابط کاربری در درجه چهارم، معماری فناوری دانش در درجه پنجم، کیفیت خدمات فناوری دانش در درجه ششم، رضایت کاربر در مورد سیستم در درجه هفتم، ارزش نتایج حاصل از کار در درجه هشتم و مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن در درجه نهم قرار گرفتند. موضوع موردمطالعه و روش انجام این پژوهش دارای اصالت است. نتایج این پژوهش می تواند در ارزیابی عملکرد فناوری های دانش موردتوجه قرار گیرد و به کار رود. ارزیابی عملکرد فناوری های دانش در سازمان منجر به جلوگیری از هدر رفتن هزینه و زمان می شود. با ارزیابی می توان به پیشروی و بهبود عملکرد سازمان کمک کرد.
ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی با بهره گیری از قابلیت های هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پرداختن به برخی راهکارهای هوش مصنوعی برای کمک به ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای برای کاربران با آسیب بینایی است.پژوهش حاضر کیفی است که با ابزار مصاحبه و پروتکل بلنداندیشی انجام گرفت. در این پژوهش از طریق مصاحبه با کاربران با آسیب بینایی، بهترین و بدترین ویژگی های وبگاه های کتابخانه ای مورد سؤال قرار گرفت. کاربران در حین استفاده از یک وبگاه کتابخانه ای و در حال انجام وظایف در امور روزمره مورد مصاحبه قرار گرفتند و در عین حال افکار، احساسات و نظرات خود را به صورت کلامی در مورد تجربه تعامل خود بیان نمودند. مصاحبه به صورت فردی و به صورت آنلاین یا در مکان مشخصی انجام شد. چهار وبگاه کتابخانه ای بزرگ کشور (سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران؛ سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی؛ کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ و کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران) برای انجام وظایف انتخاب شدند. جامعه پژوهش، کاربران با آسیب بینایی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند به تعداد 33 نفر انتخاب شدند. تحلیل صحبت های کاربران بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شد و از نرم افزار «مکس کیودی ای» استفاده شد و در 90 کد نهایی و 3 مقوله کلی و 8 زیرمقوله جای گذاری شد. این کدها در حین بررسی رونوشت ها به طور مداوم گسترش و بازنگری شدند. یک محقق دیگر در تحلیل محتوا شرکت کرد و رونوشت ها و مقوله های مستخرج را بررسی کرده و داده ها چندین بار مورد ارزیابی قرار گرفتند.بهترین ویژگی های وبگاه ها از دید کاربران عبارت بودند از: استاندارد و دسترس پذیر بودن عناصر موجود در صفحات، محتوای ارزشمند و صداقت در معرفی و ارائه محتوا، بخش بندی و هدینگ بندی منطقی و سازماندهی مناسب عناصر صفحه، اختصاص تگ Alt برای گرافیک ها، سازماندهی مطلوب نتایج جست وجو و ... . بدترین ویژگی های وبگاه ها عبارت بودند از: کُدهای امنیتی (کپچاها) تصویری و نامعلوم؛ عدم تصحیح خودکار غلط های املایی کلیدواژه ها؛ مشکلات گفت وگوهای اینترنتی و نامعلوم بودن ارسال و دریافت پیام، محتوای پویا، و دینامیک؛ تنظیم نبودن عناصر موجود در صفحه با صفحه کلید، برچسب نداشتن گرافیک ها و عناصر ورودی کاربر، و طراحی غیراصولی صفحات و ... .تصحیح خودکار، دستیارهای صوتی هوشمند، خوشه بندی نتایج، فیلتر هوشمند، پرسش و پاسخ هوشمند، پردازش متن و تصویر/ توصیف تصاویر، خلاصه سازی متن، جست وجوی معنایی و به زبان طبیعی و شخصی سازی رابط کاربری از راهکارهای ارتقای کاربردپذیری وبگاه های کتابخانه ای است.
واکاوی رفتار گله ای کاربران شبکه های اجتماعی در اشتراک و استفاده از اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از مواقع، ناآگاهی افراد نسبت به موضوعی سبب می شود که تحت تأثیر افراد دیگر، نسبت به استفاده از اطلاعات یا اشتراک آن اقدام کنند. این رفتار به نوعی نشان دهنده رفتار گلّه ای آنان است. رفتار گلّه ای در زمینه های مختلف اجتماعی و در انواع اجتماعات از شبکه های اجتماعی برخط قابل مشاهده است. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر بررسی رفتار گله ای کاربران شبکه های اجتماعی در اشتراک و استفاده از اطلاعات است.
این پژوهش به شیوه کیفی انجام شد و 38 دانشجوی دوره های مختلف تحصیلی به روش نمونه گیری هدفمند مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روایی ابزار با نظر متخصصان و پایایی آن نیز با روش ضریب کاپا مورد تأیید قرار گرفت.
عوامل مؤثر بر بروز رفتار گله ای کاربران عبارت بودند از: اهداف اشتراک و استفاده از اطلاعات (شغلی، سفر و گردشگری، خاطرات شخصی، اطلاعات علمی، تماس با دیگران، اخبار و مسائل روز، مذهب، تغذیه، هنر و ...)، و روش های کسب اطلاعات برای اشتراک گذاری (همان شبکه اجتماعی، تولید محتوا، و سایر شبکه های اجتماعی). همچنین، الگوی استفاده از اطلاعات (با توجه به اطلاعات و بدون توجه به اطلاعات)، مهارت های فردی (سواد انتقادی، سواد رسانه ای، سواد اطلاعاتی، مهارت های ارتباطی)، و الگوبرداری در اشتراک اطلاعات (حس رقابت، کسب شهرت، انتشار اطلاعات قطره ای، مشاهده نتایج اقدامات دیگران، اطلاع رسانی ناکافی) نیز بر بروز رفتار گله ای مؤثر بودند. شمار زیاد پسندیدن/ نپسندیدن، شمار اعضا، اسکرین شات، شمار زیاد نظرات، شمار زیاد شکلک ها، دوباره پست کردن، اشتراک گذاری، شمار زیاد بازدیدها و مواردی از این دست از جمله نشانگرهای رفتار گله ای هستند.
نتایج پژوهش بیانگر آن است که تفاوت در اهداف اشتراک و استفاده از اطلاعات و همچنین تفاوت های دیگر در زمینه الگو و روش های کسب و اشتراک اطلاعات می تواند زمینه ساز رفتار گله ای کاربران باشد. به هر میزان که کاربران تلاش نمایند مهارت های مربوط به تفکر انتقادی و سواد اطلاعاتی خود را ارتقا دهند، امکان و زمینه بروز رفتار گله ای آنان نیز کاهش پیدا می کند. در این راستا، تلاش برای ارتقای توانمندی کاربران در تحلیل اطلاعات و همچنین مهارت های سواد اطلاعاتی در زمینه شناخت منبع اطلاعات، تشخیص اطلاعات درست و موثق از اطلاعات نادرست سبب خواهد شد که این رفتار کاهش یابد. کسب مهارت های سواد رسانه ای نیز می تواند عامل مؤثر دیگری باشد؛ چرا که در این نوع سواد، افراد می آموزند هر پیام با چه هدفی تهیه شده و از چه ساختاری تبعیت نموده است.
Network Analysis of Twitter Users in Iran; Studying Public Sphere Properties(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This paper aims to evaluate whether features of the public sphere are present in the activities of Iranian Twitter users. To achieve this objective, the paper provides a synthesis of computational social sciences, network analysis, and Habermas's approach to the public sphere. The data comes from all Iranian users, including those who are actively engaged in political issues on Twitter. This method of data collection focuses on the computational aspects of the users. Added information on how they conducted networking and facilitated public opinion, which resulted in increased user interaction, would complete the data-gathering process to align with the theoretical claims. It also indicates that Twitter was a platform on which Iranian users fulfilled the requirements of the public sphere. Some of the findings indicate that there were 48,076 users connected with 25,534,713 edges, and together, they formed three communities. While one of the communities focused solely on social issues, the other two engaged in a rival political challenge. It seems that this situation exemplified the main characteristic of the public sphere, namely, the freedom to express political views and the formation of diverse communities with competing ideas.
ضرورت طراحی دائره المعارف دانشگاه تهران از طریق توسعه گروه های کار فرازمانی و فرامکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: دائره المعارف نویسی و تلاش در جهت توسعه دانش، نیازمند همکاری گروه هایی از افراد متخصص است که برای تحقق این امر، نیاز به گروه های کار فرازمانی و فرامکانی احساس می شود. به گونه ای که در دوره های کاری طولانی و فراتر از یک نسل (فرازمانی و فرانسلی) و فارغ از حضور در یک مکان مشخص و سیستم های سنتی (فرامکانی)، همکاری صورت گیرد.روش: در این پژوهش، طی مطالعه تطبیقی، با بررسی سه دائره المعارف دانشگاهی بزرگ جهان (دائره المعارف آکسفورد، دائره المعارف دانشگاهی آمریکایی و دائره المعارف فلسفه استنفورد) و مقایسه ویژگی های آنها، به ضرورت طراحی دائره المعارف دانشگاه تهران پرداخته شده است و در نهایت، یک الگوی ذهنی از دائره المعارف دانشگاه تهران ارائه می شود.یافته ها: بر این اساس، بر کاربرد اطلاعاتی جامع، دیرپا، منسجم و موثق و کاربرد مفید دائره المعارف دانشگاه تهران تأکید می شود. در این پژوهش، با بررسی چند دائره المعارف بزرگ دانشگاهی، سعی شد نقاط قوت و ویژگی های آنها مورد بررسی و توجه قرار گیرد. به طور کلی، به نظر می رسد که بقاء و توسعه این آثار، به شدت به اهتمام جمعی اعضای یک گروه متخصص به صورت فرازمانی و حتی فرامکانی، وابسته است، به گونه ای که دانش افراد در سیر متوالی زمانی، مدیریت شود.نتیجه گیری: در این پژوهش، به بررسی و مفهوم پردازی اصطلاح «دائره المعارف دانشگاه تهران» پرداخته شده است. مفهومی که توجه به آن در جامعه علمی، احساس می شود. به طور کلی، انتشار دائره المعارف دانشگاهی چون دائره المعارف دانشگاه تهران، بر امکان ایجاد کتابخانه های تعالی گرا و توجه به مدیریت دانش تأکید داشته و موجب مستندسازی دستاوردهای علمی دانش پژوهان و متخصصان در حوزه های علمی گوناگون شود. در این راستا، لزوم برنامه ریزی های بلندمدت و سازماندهی پژوهشگرانی در گروه های بین نسلی و فرانسلی احساس می شود.
مطالعه تطبیقی قابلیت های بازیابی اطلاعات و بررسی میزان به کارگیری هوش مصنوعی در فرایند بازیابی اطلاعات در نرم افزارهای کتابخانه ای ثنا و آذرسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بهره مندی از هوش مصنوعی در نرم افزارهای کتابخانه ای مصداقی از همگامی با فناوری های نوظهور اطلاعاتی است که فرایندهای بازیابی اطلاعات را تسهیل و تسریع می کند؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی عملکرد نرم افزارهای کتابخانه ای ثنا و آذرسا و میزان به کارگیری هوش مصنوعی در فرایند بازیابی اطلاعات در نرم افزارهای مذکور بود.روش: پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی است، از روش توصیفی با رویکرد تحلیل محتوا و از فن دلفی فازی برای تأیید شاخصه ها و معیارهای کاربرد هوش مصنوعی در فرایند بازیابی اطلاعات در نرم افزارهای کتابخانه ای موردمطالعه استفاده شده است، ابزار پژوهش سیاهه وارسی شامل 6 ویژگی اصلی برای ارزیابی قابلیت های نرم افزارها و 82 معیار مقایسه ای است. روایی ابزار سیاهه پژوهش با استفاده از نظرات و مشاوره افراد متخصص و ذی صلاح که با نرم افزارهای مذکور کارکرده اند، سنجیده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد در بررسی قابلیت جست وجو در فیلدهای مختلف نرم افزار کتابخانه ای ثنا 95/9% و نرم افزار کتابخانه ای آذرسا 97/7% و در بررسی قابلیت فرمول های جست وجو نرم افزار ثنا 70/8% و نرم افزار آذرسا 95/8%، در بررسی قابلیت امکانات جست وجو نرم افزار ثنا 61/9% و نرم افزار آذرسا 83/3% و در بررسی نمایش نتایج جست وجو نرم افزار کتابخانه ای ثنا 100% و نرم افزار کتابخانه ای آذرسا 86/8%، همچنین در بررسی قابلیت مربوط به امکانات کمکی نرم افزار کتابخانه ای ثنا 92/8% و نرم افزار کتابخانه ای آذرسا 90/4% و درنهایت در بررسی میزان بهره مندی نرم افزارها از هوش مصنوعی در فرایند بازیابی اطلاعات نرم افزار کتابخانه ای ثنا 36/7% و نرم افزار کتابخانه ای آذرسا 28/2% را کسب کردند.نتیجه گیری: نرم افزار کتابخانه ای ثنا از شرکت پیام مشرق با کسب 509 امتیاز از مجموع امتیازات قابلیت های نرم افزار در فرایند بازیابی اطلاعات در جایگاه دوم و پس از نرم افزار آذرسا از شرکت پارس آذرخش با مجموع امتیاز 538، قرار گرفت، تفاوت امتیازات دو نرم افزار چشم گیر نیست و نشان از قوت و ضعف در عملکرد برخی از مقیاس های مطرح شده دارد، اما در بررسی میزان بهره مندی از هوش مصنوعی در فرایند بازیابی اطلاعات، هر دو نرم افزار امتیاز قابل قبولی کسب نکردند که علی رغم اهمیت بسیار بالای استفاده از هوش مصنوعی، نشان از ضعف در به کارگیری این قابلیت در فرایند بازیابی اطلاعات در دو نرم افزار کتابخانه ای موردمطالعه دارد.