فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۲۰۳ مورد.
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
7 - 28
حوزههای تخصصی:
آراء اخلاقی محمدحسین طباطبایی، پس از انتشار مقاله ششم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، به بحث های زیادی دامن زده است. برخی همچون مرتضی مطهری نظریات طباطبایی را مورد انتقاد قرار داده و آن را موجب نسبی گرایی (بدون معیار شدن) در اخلاق دانسته اند. این مقاله قصد دارد تا نشان دهد چگونه طباطبایی برای اولین بار در سنت فلسفه اسلامی تلاش کرده میان اعتباری و متغیر بودن حسن و قبح و جاودانگی اصول اخلاقی جمع کند. تاکید بر ثبات اعتباریات عمومیِ مبتنی بر میل به بقاء و تأکید بر معیار لغویت به عنوان ملاک ارزیابی از یک سو و تکثر اعتباریات خصوصی و نظام دارای طبقه بندی اعتبارات عمومی از سوی دیگر، خوانشی از آراء طباطبایی به دست می دهد که هم با قرائتی جدید از نسبی گرایی اخلاقی یعنی رویکرد ترکیبی (Mixed Position) سازگار باشد و هم انتقاد نسبی شدن (بدون معیار بودن) اخلاق را از نظریات طباطبایی رفع کند. به عبارت دیگر نوعی مطلق گرایی نااخلاقی که در درون خود نسبت به نظام های اخلاقی متعدد دیدگاهی نسبی گرایانه دارد.
بررسی استدلال عدم تاثیر علّی ویژگی های اخلاقی و استفاده آن بر ضدّ واقع گرایی اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
55 - 71
حوزههای تخصصی:
یکی از استدلال هایی که هم به سود واقع گرایی اخلاقی قوی مطرح می شود و هم بر علیه آن، استدلال تاثیرات علّی ویژگی های اخلاقی است؛ که آیا ویژگی های اخلاقی تاثیری علّی در دنیای بیرونی و مادی دارند تا واقعیت آنها اثبات شود یا نه. اولین کسی که این استدلال را بیان کرده است، گیلبرت هارمن است که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می داند. همچنین شیفر لاندو تقریری هستی شناسانه از آن بدست داده و آن را بررسی کرده است. در این مقاله به بررسی استدلال هارمن و لاندو و اشکالاتی که بر آنها وارد شده است پرداخته ایم و نتیجه بدست آمده این است که استدلال کسانی که ویژگی های اخلاقی را فاقد تاثیرات علّی می دانند دارای اشکالات مهمی است و قابل دفاع نیست. همچنین با تبیین هایی می توان از دارا بودن تاثیرات علّی برای ویژگی های اخلاقی دفاع کرد و از آن به سود واقع گرایی بهره برد.
بررسی ارزش های اخلاقی متناظر بر رعایت حقوق بزه دیده و بزهکار در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
آیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان ها اعم از بزه دیده و بزهکار رعایت شود. عدم پیش بینی تضمینات توازن بخشی میان حقوق بزه دیده و بزهکار موجب تضییع حقوق طرفین و از هم گسیختگی فرایند دادرسی و کمرنگ شده ارزش اخلاقی در جامعه می گردد .توازن میان میان حقوق بزه دیده و بزهکار به منزله آن نیست که همان حقوق و حمایت های پیش بینی شده برای هر یک از طرفین برای طرف مقابل نیز به کار گرفته شود چرا که به فراخور پرونده و مسیر دادرسی کیفری هر یک از بزه دیده یا بزهکار خدمات و حمایت های خاص خود را نیازمند است. راهبرد پیشنهادی این نوشتار برای برون رفت از این تعارضات وضع حقوق و تضمین های مشترک و اختصاصی به هریک از آنها به منظور شناسایی نیاز هریک از بزه دیده و بزهکار تا دغدغه آنان در زمینه برقراری عدالت و انصاف بر طرف گردد. این پژوهش نشان می دهد قانونگذار ایران اراده مصمم خود را به توازن بخشی میان حقوق و ارزش های اخلاقی بزه دیده و بزهکار را عینیت بخشیده است، لکن قانونگذار نتوانسته است انتظارات بزه دیده و بزهکار را توأمان برآورده سازد.
نقد دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی براساس مبانی انسان شناسی آیت الله مصباح یزدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ماکیاولی فیلسوفی است قدرت گرا که نظریات اخلاقی خود را در قالب نظریات سیاسی خویش مطرح نموده و متناسب با مبانی فکری خود، در باب معیار فعل اخلاقی نظراتی ارائه کرده است. به باور ماکیاولی معیار فعل اخلاقی رسانندگی انسان به هدف و غایت اصلی زندگی است. وی غایت اصلی زندگی را قدرتمندی انسان می دانست و افعال آدمی را در صورتی اخلاقی می شمرد که فرد را برای رسیدن به قدرت مادی توانمند سازد. از منظر وی «قدرت» ارزش ذاتی دارد و برای رسیدن به آن، انسان مجاز است از هر روشی استفاده کند. درواقع از منظر او ملاک اخلاقی بودن یا نبودن یک فعل (نظیر دروغ گویی) رسانندگی انسان به کمال یعنی قدرت است. او معتقد بود: هدف وسیله را توجیه می کند و برای رسیدن به هدف والا (قدرتمندی انسان)، از هر نوع رفتاری می توان استفاده کرد. آیت الله مصباح یزدی معتقد است: برای تعیین ملاک خوبی و بدی افعال انسان، ابتدا باید به شناخت صحیحی از انسان، ابعاد وجودی او، سعادت و شقاوت وی، کمال و هدف نهایی او دست یافت تا بتوان در گام بعد معیار صحیح ارزشمندی افعال اخلاقی انسان را تعیین کرد. ایشان معتقد است: رسیدن به قدرت محدود مادی نمی تواند معیار خوبی برای رساندن انسان به حیات ابدی معنوی و اخلاقیات باشد. در این مقاله دیدگاه ماکیاولی درباره معیار فعل اخلاقی به شیوه توصیفی تحلیلی تبیین شده و براساس مبانی انسان شناسانه آیت الله مصباح یزدی ارزیابی گردیده است.
تحلیل فلسفی ملالت بر اساس حکمت متعالیه(چیستی، چرایی، ارزش اخلاقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
63 - 91
حوزههای تخصصی:
حس ملالت را می توان ویژگی فراگیر جوامع مدرن و ریشه ی بسیاری از تحولات مثبت یا منفی در انسان دانست. هدف ما این است که بر اساس مبانی حکمت متعالیه، حس ملالت را تحلیل نماییم. ملالت چیست؟ چرا ایجاد می شود؟ و در مواجه با آن چه باید کرد؟ روش کار این بود که ابتدا ملالت و علت ایجاد آن را بر اساس این مبانی توصیف و تحلیل نماییم و سپس بر اساس همان مبانی، اخلاق مواجه با آن را بیان نماییم. نتیجه تحقیق این است که اگر عمل ارادی را دارای سه رکن مهم یعنی تصور مقصود، تصدیق به فایده آن و شوق و اراده برای رسیدن به آن بدانیم، آنگاه ضعف یا عدم شوق و اراده را می توان تعریف ملالت دانست. عدم تصور صحیح مقصود و عدم تصدیق به فایده آن را می توان دو دلیل برای ایجاد ملالت دانست. اولی می تواند ناشی از دید محدود ما در مرتبه حسی و خیالیِ هستی باشد و دومی می تواند ناشی از عدم تطبیق آن مقصود با مراتب عمیق ترِ نفس ما باشد. رنج ناشی از ملالت، در ابتدا، موجب روی گردانی انسان از یک ظهور به ظهوری دیگر در یک مرتبه و سرگردانی و پوچی می شود؛ اما با داشتن دید تشکیکی به هستی و انسان می تواند موجب روی گرادنی از مرتبه پایین تر وجود و سایه های ماهوی و هم سطح آن و ایجاد حرکت اشتدادی انسان به سوی مرتبه بالاتر شود.بنابراین باید ملالت را نشانه عدم رسیدن به مقصود یعنی جامعیت بین وحدت و کثرت دانست و در پی رفع آن بر آمد.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای بینشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
35 - 54
حوزههای تخصصی:
قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ بینشی انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت بینشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ ضعف قوه تخیل، عدم داشتن تصویر دقیق از برابری انسان ها، و نیز متاثر بودن شناختِ پسند و ناپسند از عواطفِ انسانی، از عمده ترین موانع بینشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تقویت قوه تخیّل، درک همسانی انسان ها در ساختار وجودی، و مهار و جهت دهیِ عواطف و احساسات را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع بینشی دانست. در حقیقت ضعف انسان ها در تخیّل و عدم درک ساختار مشترک موجب شده است تا تصویر دقیقی از این قانون نداشته باشند و در تعاملات اجتماعی، آن را بکار نبندند. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
روامندی اخلاقی تزاحم نظری، عملی فقهای غیر حاکم با فقیه حاکم با تکیه بر پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در رابطه حاکمیت اسلامی، بین فقیهان، دو نظریه انتخاب و انتصاب وجود دارد، اما بر اساس دلیل های عقلی و نقلی، همه فقیهان واجد شرایط، نایبان عام امام معصوم (ع) هستند و لازم است تا در میان آنان یکی از فقیهانی که جامع شرایط لازم، مثل اعلمیت، افقهیت و قدرت اداره جامعه اسلامی باشد به پا خواسته و جهت اجرای احکام الهی این مسئولیت را عهده دار شود. طبیعی است که چنانچه یکی از فقیهان این وظیفه را بر عهده گرفت، دیگر فقیهان می بایست وی را حمایت نموده و با دخالت کردن در کار وی مزاحمتی برای او ایجاد نکنند؛ یکی از مباحثی که در زمینه ولایت فقیه مطرح است، مسئله تزاحم ولایت ها بین فقها می باشدکه از آن در نزد فقیهان به «مزاحمت فقیه برای فقیه دیگر» یاد می شود. هرگاه در عصری فقیه جامع الشرایط منحصر به فرد باشد، خود او عهده دارِ مسئولیت ولایت شده ودر همه زمینه های مربوط به اجرای احکام الهی واداره امور مسلمانان به انجام وظیفه می پردازد. اما اگر فقیهان متعدد واجد شرایط در یک عصر وجود داشته باشند، این سؤال پیش می آید که چگونه فقیهان متعدد در عصر واحد می توانند همگی دارای ولایت و حکومت باشند که لازمه آن تعدد حاکمان مستقل در زمان ومکان واحد است که بر خلاف طریقه عقلا وبنای حکومت ها می باشد واگر ولایت و حکومت برای یک نفر باشد، آن گاه سؤال قابل طرح این است که سرنوشت ولایت فقیهان دیگر چه می شود؟ حاصل این تزاحم علاوه بر این که عملی غیر اخلاقی است، از امری غیر اخلاقی به شمار می رود و معنی آن دخالت و اظهارنظر افراد در مسائلی است که به آنان مربوط نیست که، افزون بر آسیب های روحی برای خودشان، پی آمدهای زیان بار اجتماعی نیز دارد؛ زیرا گاه سبب ایجاد رذایل اخلاقی چون کدورت، دشمنی، فتنه و آشوب می شود. از این رو، در احادیث اسلامی به شدت از این کار ضد اخلاقی نهی شده است. به عقیده بسیاری از فقیهان، شرع مقدس خود راه کارهایی را در این زمینه اندیشیده است و عملا چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و هنگامی که یکی از فقیهان به تشکیل حکومت پرداخت، با استناد به دو اصل مسلم فقهی، برای دیگران جایز نیست تا در کار وی مداخله نموده و مزاحمتی در انجام وظیفه اوداشته باشند، خواه به صورت دخالت در اصل تشکیل حکومت و خواه به صورت دخالت در برخی از شئون آن باشد؛ این دو اصل، یکی واجب کفایی بودن ولایت فقیه و دیگری عدم جواز مزاحمت فقیهان در کار یک دیگر است.
معیارشناسی دستیابی به مصادیق برخی مفاهیم نامصرّح اخلاقی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۹)
39 - 58
حوزههای تخصصی:
برخی آموزه های مهم اخلاقی که در روایات اهل بیت علیهم السلام به شکل گسترده یاد شده اند، در قرآن کریم به نام آن ها تصریح نشده و به ظاهر، در معارف و احکام قرآن کریم یافت نمی شوند، در حالی که از یک سو اهمیت آن ها ایجاب می کند در قرآن کریم (به عنوان ثَقَل اکبر) از آن ها یاد شده باشد و از سوی دیگر بازتاب گسترده آن ها در روایات نشان حضور این آموزه ها در قرآن کریم است، زیرا روایات اهل بیت علیهم السلام برگرفته از قرآن کریم اند. این مقاله، عهده دار بیان معیاری برای دستیابی به مصادیق قرآنی این گونه مفاهیم اخلاقی است و برای نمونه در پی معیار شناسی دستیابی به مصادیق اصل معاشرتی «مدارا» است و به نتایج زیر دست یافته است: 1. هرچند در قرآن کریم واژه «مداراه» نیامده است، مصادیق مدارا در قرآن کریم یاد شده اند (دست کم، بیست مصداق). 2. برای شناسایی مصادیق قرآنی مدارا معیارهایی وجود دارد که به کمک آن ها مصادیق یادشده قابل شناسایی اند. 3. شناسایی مصادیق مدارا با کمک «گوهر معنایی مدارا» و «روایات تفسیری» امکان پذیر است. 4. از راه تصریح مفسران و مترجمان قرآن نمی توان به مصادیق مدارا راه یافت و تنها در حد «تأیید» می توان از آن ها بهره برد. روش تحقیق در این مقاله، نقلی- وحیانی و روش پردازش اطلاعات (داده پردازی) آن تبیینی و تحلیلی، و روش گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای است.
تأثیر اخلاق بر شناخت ، از منظر علامه طباطبایی و ویلیام جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسان ، همواره از مسائل مهم در حوزهٔ معرفت شناسی بوده است. در نگاه برخی (کلیفورد) این اثرپذیری در تقابل با اخلاقِ باور به حساب آمده و در نگاه برخی دیگر ، اثرگذاری عوامل غیر شناختی و از جمله احساسات بر معرفت ، موافق منطق و تجربهٔ انسانی انگاشته شده است. ویلیام جیمز با تکیه بر انگارهٔ پراگماتیسم و علامه طباطبایی از منظری واقع گرایانه به این مسئله و موضوع مهم نگریسته اند. در این پژوهش ، دیدگاه های این دو متفکر بررسی و با هم مقایسه شده است. علامه طباطبایی - بر خلاف جیمز که تجربهٔ زیسته و کارکرد مفید را معتبر دانسته و خواست ها را منشأ و موجِد باورها می داند - تطابق با واقع را شرط معرفت دانسته و بر اثرگذاری اخلاق و امور باطنی بر معرفت تأکید دارد. علامه همچنین شرور اخلاقی را حاصل افراط و تفریط در قوای شهویه یا غضبیه می داند ، اما جیمز آنها را برآمده از احساس گناهکاری در «خودهای بیمار» به شمار آورده است.
خاستگاه امید و نقش آن بر تعالی حیات درون و برون آدمی در کلام امیرالمؤمنین(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
177 - 192
حوزههای تخصصی:
«امید» حالتی درونی است که ارتباط محکمی با چگونگی نگرش آدمی به مبدأ، مقصد، سلوک و مشی گزینشی او در زندگی دنیوی و وصول به سعادت درحیات واپسین دارد، این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، با بررسی خاستگاه امید و نقش آن در کمال انسان، در پی دست یابی به سیر و سلوکی برخاسته از سخنان امیرالمؤمنین علیه السلام است که انسان را به تعالی روح و سعه وجودی رسانده و سبب بهبود سبک زندگی او شود. اگر آدمی با«خودشناسی» و«خود ارزیابی» و «شناخت واقعیت جهان»، از«افتقار وجودی» خویش و سایر مخلوقات آگاه شود، امید خود را تنها در خداوند تعالی محصور نموده و با«حُسن ظن» به او در دَهِش هر نعمت یا بازداری از آن، عالی ترین مرحله کمال یعنی مقام«رضا» در وجودش ظهور می یابد، و آن گاه که به مقام رضا واصل گردد، در برابر شرایط زیست فردی و اجتماعی از زندگی لذت بخشِ همراه با آرامش بهره مند خواهدبود.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 146
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.
اسوه ها و شخصیتهای موفق روحانی در خدمت رسانی معنوی (ابعاد تاثیرگذاری معنوی استاد علی صفایی)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطابق آموزههای دینی و یافتههای تجربی،روش الگویی از کارامدترین روشهای تربیتی است.عالمان دینی در طول تاریخ تلاش کردهاند تا بر اساس توصیههای اسلامی نسبت به این شیوه،به عنوان الگوهای معنوی موفق برای انسانها ظاهر شوند.یکی از موفقترین این چهرهها استاد صفایی بوده است.در این مقاله تلاش شده است تا باروشی کیفی و مراجعه به آثار مکتوب و سخنرانیهای بجا مانده از استاد و نیز بهره گرفتن از خاطرات همراهان ایشان،زوایای مختلفی از این مظاهر الگویی در استاد صفایی در ابعاد شناختی،عاطفی و رفتاری تبیین گردد. استاد صفایی درزمینه الگوی شناختی،پس از مراجعه به دریافتهای حضوری و کشف استعدادها و نیازهای آدمی،برای دریافت پاسخ پرسشها به قرآن و روایات مراجعه میکرد و ضمن باز بودن ذهن نسبت به افکار جدید ،با بهره گرفتن از عبرتهای زندگی، روش اندیشهورزی را بجای تحمیل فکر، از طریق عملی و کارگاهی به مخاطبان به خویش ،منتقل میکرد.همچنین در ابعاد عاطفی و رفتاری استاد به واسطه شخصیتی که بلحاظ نظری و عملی یکپارچه و به لحاظ همدلی از ظرفیتی بالا برخوردار بود،توانست توفیقات فراوانی در تربیت انسانها داشته باشد.استاد با استقبال از ابتلائات فراوان در زندگی خود،بی آنکه از خویش بتی بسازد به منزله الگویی معنوی موفق در مدت حیات محدود خود ظاهر شد.
رویکردی کیفی به خاستگاه «آسیبهای کنشگری بانوان مبلغ بر ایفای نقش های خانوادگی آنان» و ارائه راهکار(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
155 - 187
حوزههای تخصصی:
بانوان مبلغ دین، کنشگرانی هستند که برای گسترش معارف دین، میان دختران و زنان جامعه اسلامی تلاش می کنند. فعالیت بهینه این بانوان، مستلزم آن است که اخلاق تبلیغ به مثابه اخلاق حرفه ای رعایت شود. یکی از آسیب های شناسایی شده در زمینه اخلاق تبلیغ دینی بانوان، ضعف برخی بانوان مبلغ در ایفای نقش های خانوادگی به دلیل فعالیت های تبلیغی است. پژوهش حاضر با تمرکز بر این آسیب ها و توجه به اخلاق تبلیغ دین، این سوال را از جامعه بانوان مبلغ، پی گرفته است که آنان مطابق با تجربه زیسته شان، منشأ آسیب های کنشگری تبلیغی در عرصه خانواده مبلغ را جه می دانند و برای برون رفت از این آسیب ها، چه راهکارهایی دارند؟ هدف پژوهش، برداشتن گام های نخستین در تنظیم اخلاق حرفه ای زنان مبلغ است. روش این مقاله کیفی است که با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون نوشته شده است. داده ها با روش مصاحبه به دست آمده و با تکنیک تحلیل مضمون تحلیل شده است. یافته ها می رساند، منشأ آسیب های اخلاقی بانوان مبلغ در عرصه خانواده به وجود آمدن تنگناهای زمانی، عملیاتی، احساسی و مالی است که بر اثر تلاقی وظائف مربوط به کنشگری تبلیغی و مناسبات درون خانواده ایجاد می شود.
سهم نگرش های اخلاقی با میانجی گری فشار روانی در تبیین اخلاق و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
71 - 89
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، مشتریان، کارکنان و دیگر ذینفعان، بیشتر به جنبه های اخلاقی و اجتماعی فعالیت های یک سازمان توجه می کنند و از سازمان ها انتظار دارند که نه تنها از لحاظ اقتصادی موفق باشند، بلکه از نظر اخلاقی نیز عملکرد خوبی داشته باشند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری دربرگیرنده کلیه کارکنان سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی به تعداد 500 نفر در سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 217 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با نرم افزار Smart-PLS صورت گرفت. نتایج معادلات ساختاری بیانگر آن بود که نگرش اخلاقی بر فشار روانی تاثیر منفی معنی دار و بر اخلاق سازمانی تاثیر مثبت و معنی دار دارد. فشار روانی تحت تاثیر مثبت از جانب ترس از کرونا و ناتوانی در تحمل عدم قطعیت است. فشار روانی بر عملکرد سازمانی و اخلاق سازمانی تاثیر منفی معنی دار دارد و نقش میانجی فشار روانی در رابطه بین نگرش اخلاقی بر اخلاق سازمانی مثبت و معنی دار است. فشار روانی تاثیر بین نگرش های اخلاقی بر عملکرد و اخلاق سازمانی را میانجی گری می کند. طبق نتایج تحقیق حاضر برای بهبود اخلاق سازمانی می بایست به تاثیر مثبت نگرش اخلاقی و تاثیر منفی فشار روانی توجه نمود. در راستای بهبود عملکرد سازمانی باید کاهش فشار روانی مد نظر قرار گیرد. برای کاهش فشار روانی نیز ارتقای نگرش اخلاقی توصیه می شود.
تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
209 - 230
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر مطالعه ای توصیفی است که با هدف تبیین و نقد پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم انجام شده است. در این پژوهش از روش قیاس علمی (اسمتنتاجی) و تطبیق یا هم سنجی لنزی و از نقد تطبیقی مبتنی بردیدگاه کری واک استفاده شده است. محقق در این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش هاست که چه نقدی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی از دیدگاه و اندیشه وین دایر بر اساس معنویت گرایی قرآن کریم وارد است؟ پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تأکید بر اندیشه وین دایر چیست؟ با نظر به معنویت گرایی قرآنی، چه انتقاداتی بر پیامدهای تربیتی عرفان های اومانیستی با تاکید بر اندیشه وین دایر وارد است؟ نتایج بیانگر آن است که عرفان های اومانیستی با تأمل به جهان یک سویه و یک بعدی که انسان را در مرکز توجهات قرار می دهند، از دست آوردهای مهم اومانیست ها به شمار می رود. که البته آموزه های اسلامی نیز به کاربست آن در زندگی مسلمانان سفارش نموده است؛ از سویی دیگر در دوران معاصر، درمان معنوی از گرایش هایی شد که در قلمرو بهداشت و سلامت روان، توجه بر انگیز شد. اندیشمندانی چون وین دایر با داشتن نگرش مثبت به زندگی و استفاده از جنبه ای روحانی بشر، به مقوله معنویت اهمیت دو چندان بخشیدند؛ اما از آن جا که دیدگاه «معنویت منهای دین» بر آنان سلطه داشته، در تفسیر معنویت و نتیجه بخش بودن عملی آن به برداشت های نادرستی اشاره کرده اند. معنویت آن گاه اثر بخش و پایدار خواهد بود که از خواستگاه راستین و حقیقی خودگرفته شده باشد؛ هم از منظر تجربی و هم قران کریم در تعالیم خویش تاکید و تصریح نموده است که نمی توان نقش مذهب و معنویتِ برخاسته از آن را در بهداشت و بهباشی روحی انسان های نادیده انگاشت. از آنجا که سرشت الهی آدمی الهی بوده و روحی خدایی دارد، روانشناسی معنوی در صورتی موفق خواهد بود که به چارچوب های لازم در تقویت روحیه انسان که همانا مقوله اخلاق دین محورانه است توجه داشته باشد.
ترسیم فضای فرهنگی-اجتماعی تونس در رمان های چهارگانه (عایشه، عادل، علی، ناصر) البشیر بن سلامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
251 - 268
حوزههای تخصصی:
رمان، یکی از انواع ادبی جدید است که در اوایل قرن بیستم، به عنوان یک فن ادبی مستقل، جایگاه خود را در ادبیات عربی محکم کرد، از اینرو، تصویری عینی از چشم انداز و برداشت نویسنده از زندگی است که اوضاع فکری- فرهنگی هر عصری را به تصویر می کشد، تحقیق حاضر تلاش کرده است با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین نقد ادبی بر رمان های چهارگانه ابن سلامه نگارش یافته است، نتایج حاصل از تحقیق حاکی از آن است که: ابن سلامه در رمان خود با استفاده از شیوه زبانی نمادین، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه تونس پرداخته و بحران روحی قهرمان داستان، مصیبت های روشنفکران و تعارض های درونی آنان را به تصویر کشیده است. همچنین، البشیر بن سلامه، با به کارگیری فن توصیف و شیوه ها و ابزارهای گوناگون آن، علاوه بر توفیق در انتقال عواطف و حالات درونی شخصیت های رمان به خواننده، وی را به خوبی در جریان حوادث رمان قرار داده و تصویر بسیار ملموسی از فضای رمان ارائه کرده است.
چرایی ایثار اخلاقی در متون مقدّس ادیان ابراهیمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
چرا باید انسان عملی انجام دهد که نه تنها برای او سودی ندارد، بلکه زیان بار است و تنها برای دیگران مفید است؟ در متون مقدّسِ ادیان ابراهیمی، در پاسخ به این پرسش، سه ضلع مثلثِ «خدا»، «انسان» و «دیگران»، برجسته می شود. انسان باید برای خدا به دیگران نیکی کند تا خداوند به او پاداش دهد. بنابراین، در نهایت، «خودِ» واقعی و اصیل انسان است که از اخلاقی زیستن سود می برد. سخن این است که این پاسخ با اینکه مبنایی برای عمل اخلاقی فراهم می آورد، ولی همه مشکل را حل نمی کند. درست است که در این متون مقدّس، مثلثی این گونه وجود دارد، اما اینکه انسان برای خود، حتی خودِ واقعی و اصیل، اخلاقی زندگی کند، مطلوب اصلی و آرمانی نیست، بلکه مطلوب آرمانی آن است که انسان به خاطر خودِ خوبی، خوبی کند؛ زیرا در انسان بارقه ای از الوهیت وجود دارد و نیز به تعبیر قرآن مجید، آدمی فطرتاً حق پرست است.
بررسی تطبیقی جایگاه ایثار درتربیت اخلاقی از نگاه اسلام و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
95 - 126
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، به معنای فرایند نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در وجود انسان، یکی از مهم ترین رسالت های ادیان الهی به شمار می رود. شاکله کلی این ارزش ها در ادیان مختلف یکسان است اما آموزه های اخلاقی که بروز عملی این ارزش ها هستند، در برخی جزئیات متفاوتند. «ایثار» به عنوان یک آموزه اخلاقی مهم، چه جایگاهی در تربیت اخلاقی دارد؟ این نوشتار، با مراجعه به منابع کتابخانه ای و استفاده از روش توصیفی- تحلیلی جایگاه این آموزه را در تربیت اخلاقی بر اساس تعالیم دو شریعت اسلام و یهود بررسی می کند . هردو شریعت، ازخودگذشتگی و ایثار نسبت به دیگران را از مهم ترین آموزه های تربیتی خود مطرح می کنند، اما در تعیین معیارهای آن-به عنوان عمل اخلاقی- تفاوت دارند. توجه به نژاد افراد در تعیین مصادیق ایثار، مهم ترین معیاری است که در آیین یهود -به شکل امروزی آن- وجود دارد؛ به این معنا که ایثار در برابر یک فرد غیریهودی می تواند ارزش منفی پیدا کند. در مقابل، تنها ملاکی که در اسلام، برای ایثار نسبت به دیگران مطرح می شود، این است که بر محور بندگی خداوند باشد. توجه به این محور در مقام عمل باعث می شود تنها دشمنان خداوند و افرادی که مبتلا به آفات اخلاقی ای مثل عجب و تکبر هستند، در گستره ایثار قرار نگیرند.
رابطه عقل با احکام اخلاقی دین با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
تحقیق در حوزه منابع اخلاق اسلامی از جمله مسائل ضروری است در همین راستا بررسی عقل به عنوان یک منبع و رابطه آن با احکام اخلاقی دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی مسئله پژوهش پیش رو قرار گرفت و با روش توصیفی تحلیلی بررسی گردید و یافته ها و نتایج پژوهش نشان داده شد: از جمله مبنای مسئله تحقیق حاضر این است که عقل بدون نیاز به چیز دیگر از خارج گزاره اخلاقی و مبانی حسن عدل و قبح ظلم و قضایای اخلاقی دیگر که از آن متفرع می شود را ادراک می کند و شرع مقدس نیز اذعان دارد که انسان بالوجدان حسن و قبح بسیاری از امور اخلاقی را ادراک می کند. بعد از اثبات مبنای ادراک اخلاقیات توسط عقل، مسئله رابطه شرع و عقل در تعیین احکام اخلاقی مطرح است که به دو صورت کلی تطابق و تعارض بیان می شود: به عنوان مثال بر مبنای دیدگاه آیت الله جوادی آملی در تطابق عقل با شرع، عقل معیاری برای احکام اخلاقی است و احکامی که به نحو کلی مخالف عقل هستند، کنار گذاشته می شوند، همچنین عقل با نقش مصباحی خود در دریافت احکام اخلاقی به عنوان یک راهنما مسیر تخلق به اخلاق را تشخیص می دهد. در فرض تعارض عقل با حکم اخلاقی شرع، به عنوان نمونه گاهی تعارض عقل با ظاهر ادله نقلی است که به دلیل عقلی قطعی عمل می شود.
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.