فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۴٬۸۵۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
با پایان گرفتن حکومت ساسانی، دوره اسلامی در ایران شروع شد، مسلمانان برای اعمال عبادی، نیاز به مسجد داشتند. از این رو آتشکده هایی را به مسجد تبدیل کردند و تعدادی را ویران کردند و جای آنها مساجد ساختند. در دوره های تاریخی متفاوت، عناصر مختلفی به آنها با سبک ها متفاوتی اضافه شد. در این پژوهش سوالاتی چون ویژگی های عناصرِکالبدی و فضایی آتشکده و چگونگی تغییرات آنها و تبدیل شدن به مسجد، به صورت واضح بیان شده است و پژوهشگر علت تغییرات بنا ها را متوجه شد. این پژوهش: به روش تحلیلی توصیفی و با نگرش تاریخی به انجام رسیده است که از طریق جمع آوری اطلاعات، گرد آوری شده است و نتیجه بررسی ها در رابطه با بناهای مساجد و آتشکده ها در دوره های اسلامی، به دین شرح است: مساجد از 4ساختار تشکیل شده اند، ساختار اول شبستان+صحنِ مسجد. ساختاردوم: چهارطاقی+شبستان+صحن. ساختارسوم فقط از یک شبستان و ساختارچهارم، فقط چهارطاقی است .
ارزیابی کارایی مدل SDSM در بررسی پیامدهای تغییر اقلیم برای پهنه های اقلیمی مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرپذیری اقلیم و تغییر آن یکی از مهمترین چالش های پیش روی بشر در قرن بیست و یکم است. بهترین روش پیش نمای رفتار اقلیم استفاده از مدل های گردش عمومی جو است. یکی از نقاط ضعف این مدل های شبیه ساز اقلیم زمین، عدم تطابق قدرت تفکیک مکانی آنها با مطالعات ریزمقیاس همچون ارزیابی های پیامد-محور است. در بسیاری از موارد اطلاعات حاصله می بایست در خدمت سیاستمداران و همچنین برنامه ریزان محلی و منطقه ای قرار گیرد تا بدین وسیله قادر به برنامه ریزی و اتخاذ استراتژی های آینده باشند. بدین منظور روش های ریزگردانی (Downscaling) پیشنهاد شده است. یکی از روش های ریزگردانی که به کرات در پژوهش های اقلیمی ایران استفاده شده است روش ریزگردانی آماری با استفاده از نرم افزار SDSMمی باشد. با هدف ارزیابی کارایی این مدل در مناطق مختلف اقلیمی ایران یک ایستگاه نماینده با دوره ی آماری 41 ساله انتخاب گردید. برای مقایسه نتایج مدل با داده های مشاهده شده از معیارهای همچون میانگین خطاهای مطلق، میانگین مربعات خطا و مجذور میانگین مربعات خطا استفاده گردید. نتایج نشان می دهد برونداد مدل برای مناطق خشک و فراخشک (گرم و سرد) چندان نتایج مناسب نمی باشد و این نتایج از سمت مناطق مرطوب کشور (شمال غرب و شمالی) به سمت مناطق خشک و فراخشک (جنوب، جنوب شرق و جنوب غرب) از نتایج غیرمنطقی و نامناسبی برخوردار می باشد. بررسی این علت بیانگر تکرار و عدم روز بارشی در ایستگاه ها می باشد. در واقع ایستگاه های مناطق مذکور با سرریز عدم بارش (Over flow) یا عدد صفر روبرو هستند. در ریزگردانی با مدل مذکور یکنواختی و میزان بارش دو فاکتور بسیار مهم می باشند. به طوری که توزیع یکنواخت بارش در افزایش کارایی مدل نسبت به میزان بارش بسیار شایان اهمیت است. بنابراین هرگونه برنامه ریزی بلند مدت بر اساس پیش نمایی های مدل SDSMدر مناطق خشک و نیمه خشک با خطا و عدم قطعیت بسیار بالایی همراه بوده و قابل اتکا و اصولی نخواهد بود
تأثیرگذاری برخی از شاخص های اقلیمی بر آبگیری دریاچه های داخلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
40 - 23
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل ساختاری کره زمین اقلیم است. هرگونه ناهنجاری در هر یک از این مؤلفه ها سبب اختلال و اغتشاش در کل سیستم می شود. ضریب تغییرات کم بارش، معرف پایداری و توزیع زمانی یکنواخت است. به منظور بررسی ارتباط بین فاکتورهای اقلیمی و اثر آن بر آبگیری دریاچه های داخلی ایران از داده های 50 ساله اقلیمی دما و بارش پایگاه داده اسفزاری در یاخته های 15*15 کیلومتر استفاده شد. در پردازش های آماری علاوه بر اندازه گیری های گرایش مرکزی بارش و دما، از شاخص های پراکندگی استفاده گردید. آستانه های به دست آمده نشان می دهد که حوضه ای با دارا دمای متوسط از 78/15 کمتر، متوسط بارش سالانه از 215 میلی متر بیشتر، ضریب برفی از 13 درصد بیشتر، ضریب تغییرات بارش از 40 درصد کمتر و ضریب تغییرات دما از 43/7 بیشتر می تواند حیات دریاچه را تضمین می کند. همه ی حوضه های داخلی ایران در دوره کواترنری به یک تناسب دچار تغییر دما نشده اند وضعیت و شواهدی که از آبگیری دریاچه ها کواترنری وجود دارد با بارش دو برابر نسبت به شرایط کنونی و دمایی 6-12 درجه کاهش نسبت به امروز همخوانی ندارد؛ به طوری که با کاهش 3، 9 و 12 درجه دما و افزایش بارش، خط تعادل آب وخشکی نمی توانسته به آثار تراس های کواترنری برسد. تغییر ارتفاع خط تعادل آب وخشکی با مقدار تغییرات دما و بارش به تنهایی قابل تفسیر نیست و علیت را باید در تغییر رژیم بارش و وضعیت ژئومورفولوژیکی منطقه جستجو کرد.
پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی با استفاده از رویکرد تلفیقی AHP و Fuzzy Topsis (مطالعه موردی: دشت سیلاخور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
59 - 41
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته، در نتیجه افزایش جمعیت، صنعتی شدن، شهرنشینی و ... تقاضا برای آب افزایش یافته که عمده ی این نیاز با بهره برداری از منابع آب زیرزمینی تأمین گردیده است. از این رو، بایستی عدم قطعیت موجود در تقاضا و تأمین آب را با مدیریت صحیح آب های زیرزمینی، با تعیین مناطق دارای پتانسیل آب زیرزمینی به حداقل رساند. در این پژوهش تلاش شده تا با استفاده از روش ترکیبی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقاط دارای پتانسیل منابع آب زیرزمینی در دشت سیلاخور را تعیین نمود. در این راستا، یازده لایه ی موضوعی شامل لایه های لیتولوژی، بارش، پوشش گیاهی، تراکم و فاصله از گسل، ارتفاع، شیب، دما، کاربری اراضی، تراکم و فاصله از آبراهه براساس پردازش تصاویر ماهواره ای و داده های آماری تهیه و در ایجاد نقشه ی پتانسیل یابی منابع آب زیرزمینی به کار گرفته شد. نقشه ی پتانسیل منابع آب زیرزمینی در پنج طبقه شامل پتانسیل زیاد، خوب، متوسط، کم و خیلی کم پهنه بندی گردید. بر این اساس نقاط دارای پتانسیل زیاد تا متوسط بیشتر در مرکز و جنوب غربی دشت قرار گرفته و منطبق بر نواحی آبرفت های کواترنری و سازندهای سخت کربناته می باشد. اعتبار سنجی توسط تعداد چاه های بهره برداری موجود در منطقه انجام شد که نتایج بدست آمده بیانگر آن است که، استفاده از رویکرد تلفیقی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و تاپسیس فازی در پتانسیل یابی با موقعیت چاه ها همخوانی خوبی دارد، به طوری که حدود 87 % از چاه های بهره برداری در مناطقی با پتانسیل آب زیرزمینی متوسط تا زیاد قرار گرفته است.
ارزیابی مدل های هیبریدی فراکاوشی در شبیه سازی جریان رودخانه ها :مطالعه موردی: رودخانه کشکان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
86 - 69
حوزههای تخصصی:
امروزه مدل های هیبریدی هوش مصنوعی به عنوان یک روش مناسب برای شبیه سازی پدیده های هیدرولوژیکی از جمله برآورد کمی جریان رودخانه ها مطرح است. بدین منظور جهت برآورد میزان آبدهی رودخانه ها رویکردهای متنوعی در هیدرولوژی وجود دارد که مدل های هوش مصنوعی از مهم ترین آن ها می باشد. بنابراین در این پژوهش عملکرد مدل های رگرسیون بردار پشتیبان_ موجک، رگرسیون بردار پشتیبان_گرگ خاکستری و رگرسیون بردار پشتیبان_خفاش جهت شبیه سازی دبی رودخانه کشکان واقع در استان لرستان طی دوره ی آماری 1399-1389 در مقیاس زمانی روزانه ی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. معیارهای ضریب همبستگی، ریشه ی میانگین مربعات خطا و میانگین قدر مطلق خطا و بایاس برای ارزیابی و عملکرد مدل ها انتخاب شد. نتایج نشان داد الگوهای ترکیبی نتایج قابل قبولی در شبیه سازی دبی رودخانه دارند. مقایسه ی مدل ها نیز نشان داد مدل رگرسیون بردار پشتیبان-موجک در مرحله ی صحت سنجی مقادیر 960/0R2=، 045/0RMSE=، 024/0MAE =، 968/0NS= و001/0BIAS= در پیش بینی جریان روزانه ی رودخانه از خود نشان داده است. در مجموع نتایج نشان داد استفاده از مدل هیبریدی رگرسیون بردار پشتیبان-موجک می تواند در زمینه ی پیش بینی دبی روزانه مفید باشد.
شبیه سازی تأثیر تغییر مورفولوژِی محل تلاقی شبکه زهکشی بر الگوی فرسایش و رسوبگذاری رودخانه سیمینه رود همدان با استفاده از مدل عددی فلوئنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
112 - 129
حوزههای تخصصی:
به دلیل پیچیدگی های هیدرولیکی، بررسی محل تلاقی که از اجزا مهم مورفولوژیکی سیستم های رودخانه بوده از جنبه های رسوبگذاری، فرسایش و ملاحظات زیست محیطی دارای اهمیت زیادی است. با توجه به وجود محدودیت های آزمایشگاهی و عدم کاربرد مدل های سه بعدی در سطح گسترده، امکان بررسی جامع این پدیده تاکنون میسر نشده است. هدف از این تحقیق شبیه سازی تأثیر تغییر مورفولوژِی محل تلاقی شبکه زهکشی بر الگوی فرسایش و رسوب گذاری رودخانه سیمینه رود همدان با استفاده از مدل عددی فلوئنت است. نتایج شبیه-سازی مدل عددی نشان داد که به علت انحراف جریان در ساحل سمت چپ، ابتدا میکرو گردابه ها در ساحل سمت راست و در انتهای جریان ، میکرو گردابه ها با وسعت بزرگتری تشکیل می شود. بررسی تنش رینولدز 130 در محل تغییر مورفولوژی مقطع عرضی رودخانه، از همگرا به و اگرا نشان می دهد که به علت تغییر و افزایش سرعت جریان، تشکیل میکرو گردابه ها به سرعت و شدت بیشتر در ساحل سمت راست باعث انحراف جریان و افزایش رسوب گذاری در ساحل چپ و افزایش سرعت و فرسایش در ساحل راست رودخانه می شود. تداوم چنین فرایندی موجب تغییر در الگوی فرسایش و رسوب گذاری در بستر و کناره ها، تشکیل جزایر رسوبی، تحول در مسیر و مورفولوژی مقاطع عرضی رودخانه به شکل شریانی، و در نهایت انحراف و مئاندری شدن آن می شود. در حالی که در محل تلاقی همگرا به واگرا، به دلیل افزایش ناگهانی سرعت جریان و ثابت ماندن فشار در قسمت معبر تنگ شدگی تشکیل میکروبه گردابه ها بر خلاف مقاطع دیگر به صورت قرینه در دو ساحل سمت چپ و راست تشکیل می شود
ارزیابی تکتونیک فعال حوضه دینور (غرب ایران) با استفاده از تحلیل پارامترهای مورفومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه های زهکشی به شدت تحت تأثیر فعالیت های تکتونیکی قرار می گیرد و ارزیابی پارامترهای مورفومتریک به درک بهتر وضعیت تکتونیک فعال در حوضه ها منجر می شود. شرایط زمین شناسی و وقوع زلزله های متعدد بیانگر وضعیت ناآرام تکتونیکی حوضه دینور بوده و تحلیل پارامترهای مورفومتریک شبکه زهکشی می تواند به درک بهترِ وضعیت تکتونیک فعال این حوضه منجر شود. هدف اصلی از اجرای این مطالعه ارزیابی و شناخت وضعیت تکتونیک فعال حوضه دینور و زیرحوضه های آن است. در این پژوهش از پانزده شاخص مورفومتریک برای ارزیابی وضعیت تکتونیک فعال استفاده می شود. با استفاده از آنالیز مؤلفه های اصلی پارامترهای مورفومتریک با بیشترین همبستگی انتخاب شد و بر اساس آن ها Relative Active Tectonic Index برای حوضه دینور و زیرحوضه های آن محاسبه شد. نتایج نشان می دهد زیرحوضه هایی با فعالیت تکتونیکی خیلی زیاد و زیاد 91درصد مساحت حوضه دینور را دربر گرفته اند. پراکنش فضایی زیرحوضه ها از نظر میزان فعالیت تکتونیکی نظم خاصی را در دو زون زمین شناسی سنندج- سیرجان و زاگرس نشان نداده و این امر بیانگر فعالیت تکتونیکی در کل محدوده حوضه دینور بر اثر کوتاه شدگی فلات ایران و زون زاگرس تحت فشارش صفحه عربی است. شواهد ژئومورفولوژیکی و وقوع زلزله های دستگاهی از دیگر شاهدهای فعال بودن تکتونیک منطقه در عصر حاضر است.
مکان یابی مناطق مستعد چشمه های کارستی حوضه کبگیان با استفاده از الگوریتم آنتروپی بیشینه شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی و بررسی توانایی مدل آماری آنتروپی شانون در تعیین مناطق مستعد حضور چشمه در حوزه آبخیز کارستی کبگیان یاسوج بوده است. برای انجام این پژوهش، 384 نقشه حضور چشمه انتخاب شدند که به دو دسته 70 درصد (269 مکان چشمه) برای مدلسازی و 30 درصد (115 مکان چشمه) برای ارزیابی تقسیم شدند. همچنین 17 لایه تاثیرگذار بر منابع آب زیرزمینی شامل عوامل فیزیوگرافی، هیدرولوژیک، هواشناسی، توپوگرافی و زمین شناسی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفتند. تمامی اصلاحات، آماده سازی لایه ها، طبقه بندی و تجزیه و تحلیل ها و استخراج نقشه های موردنظر با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS® 10.5، PCI Geomatica® 2018، SAGA GIS، MaxEnt® 3.3.3، Google Earth Pro 9 و Excel 2016 انجام گردید. نتایج ارزیابی مدل آنتروپی شانون نشان دهنده دقت خیلی خوب این مدل با سطح زیر منحنی ROC برابر با 7/82 درصد است. همچنین نتایج نشان داد که فاکتورهای ارتفاع، فاصله عمودی تا شبکه کانال، بارش، موقعیت توپوگرافی و پوشش گیاهی به ترتیب بیشترین تاثیر و فاکتورهای برآیند بردار، جهت دامنه، انحناء دامنه، تراکم گسل و تراکم خطواره کمترین تاثیر را در تعیین مناطق دارای پتانسیل حضور چشمه در این منطقه دارند. شاخص سنگ شناسی حوضه تاثیر میانه در پیش بینی مدل، داشته است. طبق نقشه پتاسیل حضور چشمه، نواحی با پتانسیل زیاد، متوسط و کم، به ترتیب، 1894، 21795 و 63637 هکتار از سطح حوضه را دربرگرفته است که به ترتیب، 2/2، 25 و 8/72 درصد از حوضه را شامل می شود.
بررسی خصوصیات هیدروژئومورفولوژی حوضه لتیان با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
203 - 213
حوزههای تخصصی:
فرسایش حوضه های آبریز و بار رسوب رودخانه ها، از چالش های جدی مدیریت منابع آب کشور است که تبعات منفی در بهره برداری از تأسیسات آبی و سدها دارد. SAWT یک مدل فیزیکی و نیمه توزیعی است که برای پیش بینی اثر تغییر کاربری، تغییر اقلیم و مدیریت آب در حوضه های آبریز بزرگ و پیچیده توسعه داده شده است. در این پژوهش با استفاده از مدل ابزار ارزیابی آب و خاک (SAWT) ،شبیه سازی رواناب و رسوب در بالا دست سد لتیان انجام شد و اثرات آن بر شرایط سد لتیان مورد بررسی قرار گرفت و زیرحوضه ها و واحدهای پاسخ هیدرولوژیک منطقه شامل 34 زیر حوضه و 206 واحد پاسخ هیدرولوژیک(HRU ) استخراج شد. پس از تعیین واحدهای پاسخ هیدرولوژیکی حوضه مورد نظر با استفاده از داده های روزانه سینوپتیک، مقدار CN حوضه برابر 82.1 تعیین شد که به معنای آنست که از 395.9 میلی متر بارش سالانه در منطقه، خاک این حوضه تنها توانایی جذب 17.9 درصد آن را دارد و باقی بارش بر روی سطح به صورت رواناب سطحی و تبخیر و تعرق درمی آید که مقدار نسبتا بالایی است. بنابر نتایج مدل مقدار رواناب سطحی حوضه برابر67.06 میلی متر و مقدار تبخیر و تعرق در حوضه آبریز مورد نظر برابر 117.7 میلی متر در سال می باشد. همچنین مقدار رسوب میانگین تولیدی در حوضه معادل 1240.41 میلی گرم بر هکتار و بیشینه رسوب تولیدی در حوضه آبریز 3369.93 میلی گرم بر هکتار در سال است که ازین مقدار، 1231.65 میلی گرم بر هکتار در پایین دست حوضه رسوب می کند.
پیش نگری بارش و دمای شرق کشور با استفاده از مقیاس کاهی ترکیبی دینامیکی-آماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه چشم اندازی از اقلیم استان های محور شرقی کشور در دهه های آینده جهت برنامه ریزی کلان و اتخاذ روش های سازگاری و کاهش پیامدهای گرمایش جهانی انجام شده است. مطالعه حاضر با استفاده از مقیاس کاهی ترکیبی دینامیکی-آماری شامل مدل منطقه ای اقلیمی RegCM4.5.11 به عنوان مدل دینامیکی و عامل تغییر به عنوان مدل آماری و با بکارگیری داده های شرایط مرزی مدل گردش کلی CanESM از سری مدل های CMIP5 بر روی متغیرهای بارش و دما در منطقه شرق کشور از جمله استان های خراسان رضوی، جنوبی و سیستان و بلوچستان انجام گرفت. پس از انتخاب پیکر بندی بهینه مدل منطقه ای RegCM ، برونداد مدل منطقه ای RegCM به روش عامل تغییر پس پردازش آماری شد. مدل ترکیبی یادشده برای مقیاس کاهی برونداد مدل گردش کلی برای دو دوره آینده نزدیک (2021-2049) و آینده دور (2099-2071) با استفاده از دو سناریوی RCP4.5 و RCP8.5 بکار گرفته شد. نتایج این تحقیق در مورد دما برای دوره آینده نزدیک حاکی از افزایش سالانه 2/4 درجه ای در سناریوی RCP4.5 و 5/5 درجه در سناریوی RCP8.5 می باشد. در دوره آینده دور نتایج نشان دادند که دمای سالانه 2/5 درجه در سناریوی RCP4.5 و 9/8 درجه در سناریوی RCP8.5 افزایش می یابد. اگر در فرآیند مقیاس کاهی ترکیبی، سناریوی متوسط به عنوان میانگین پیش نگری ها در نظر گرفته شود، در آنصورت تغییرات بارش شرق کشور در آینده نزدیک بین 11- تا 15- درصد و در آینده دور بین 8- تا 149+ درصد نسبت به دوره دیدبانی خواهد بود. علیرغم اینکه تعداد اندکی از سناریوها، افزایش بارش را برای منطقه پیش نگری کرده اند، اما به نظر می رسد هر گونه اثرات افزایش بارش به دلیل افزایش دمای پیش نگری شده در منطقه بلااثر شده و منطقه در آینده درگیر تنش آبی خواهد شد که نیازمند اتخاذ روش های سازگاری و کاهش پیامدهای گرمایش جهانی در منطقه است.
تحلیل آماری شکل ژئولوژیک نبکاهای بیابانهای ساحلی همجوار خلیج فارس به منظور تثبیت ماسه های روان و تغییرات کاربری نبکازارها (مطالعه ی موردی: هرمزگان، سیریک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
176 - 196
حوزههای تخصصی:
ونه های گیاهی تشکیل دهنده نبکاها از عناصر مهمی اند که ماسه های روان را تثبیت نموده و قابلیت زنده مانی در زیر رسوبات بادی را دارند. این تحقیق با هدف تحلیل آماری خصوصیات ژئومورفولوژیک و تلماسه های رسوب نبکاها به منظور تثبیت ماسه های روان در منطقه سیریک استان هرمزگان انجام شد. در پژوهش حاضر، 3 منطقه، در هر منطقه 5 منطقه معرف و در هر منطقه معرف، 10 ترانسکت 1000 متری با فاصله 500 متر از یکدیگر و به طور عمود بر هم قرار داده و جمعا 241 نبکا برداشت شد. در هر نبکا، ارتفاع نبکا، طول نبکا و قاعده نبکا، قطر تاج پوشش، حجم نبکا، قطر قاعده نبکا و مساحت تثبیت ماسه نبکا اندازه گیری گردید. همچنین برای تعیین میزان تغییرات سطح نبکازارها در طول دوره 30 ساله نیز از تصاویر ماهواره لندست 8 سنجنده OLI مربوط به سال های 1990 و 2020 استفاده و با نرم افزار ENVI3/5 اقدام به تعیین نبکاهای منطقه و سایر کاربری های موجود شد. نتایج نشان داد بین متغیرها در سه منطقه مورد نظر اختلاف معنی دار در سطح 95 درصد وجود دارد. با افزایش ارتفاع گیاه در سیریک از 7/1 تا 2/2 متر، حجم تلماسه رسوب 15 تا 72 متر مکعب افزایش و در منطقه میشی نیز با افزایش ارتفاع گیاه از 65/1 تا 5/3 متر، حجم رسوب از 15 تا 45 متر مکعب افزایش داشته است.
پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری با استفاده از مدل FUZZY-SAW مطالعه موردی: حوضه آبریز لیلان چای، شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
103 - 81
حوزههای تخصصی:
جریان های آواری از جمله حرکات توده ای هستند که همیشه فعالیت های انسانی را تهدید کرده و باعث وارد آمدن خسارت-های فراوانی می شوند. تحقیق حاضر با هدف پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری در حوضه آبریز لیلان چای واقع در استان آذربایجان شرقی و تأثیر این مخاطره بر روی مخروط افکنه لیلان انجام شده است. به همین منظور از 10 معیار مؤثر شامل شیب، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری اراضی، لیتولوژی، بارش، فاصله از گسل، تراکم آبراهه، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده جهت پهنه بندی خطر وقوع جریان آواری استفاده شده است. از روش تصمیم گیری چند معیاره و مدل فازی جهت تعیین وزن و اهمیت معیارها استفاده گردید. نتایج وزن دهی معیارها با روش SAW نشان داد که سه معیار لیتولوژی، شیب و بارش به ترتیب با وزن 260/0، 211/0 و 190/0 نقش مهمی در وقوع جریان آواری در منطقه دارند. نقشه نهایی خطر وقوع جریان آواری با هم پوشانی و ضرب وزن نهایی معیارها در لایه های فازی شده در محیط GIS تهیه شد. نتایج تحقیق نشان داد که حدود 16 درصد مساحت منطقه در طبقه خطر زیاد و خیلی زیاد از نظر وقوع جریان آواری قرار دارد. این مناطق بیشتر ارتفاعات بالا، شیب های زیاد و دامنه های شمالی و غربی را شامل می شوند. بنابراین با توجه به وقوع این پدیده در مناطق بالادست حوضه، امکان انتقال این مواد به مناطق پایین دست و حتی سطح مخروط افکنه به دلیل مسافت خیلی طولانی و همچنین وجود سیل بندهای متعدد بر روی آبراهه های منطقه بسیار پایین است و این مخاطره خطری برای مخروط افکنه لیلان نمی تواند داشته باشد.
تعیین شرایط آب وهوایی آویشن دنایی و مراحل فنولوژیک آن به منظور کشت در مناطق مختلف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آویشن دنایی یک رقم از گیاه آویشن و از خانواده نعناعیان و بومی کشور ایران است. این گیاهِ خودرو در رویشگاه هایی با شرایط محیطی مناسب آن می روید. در دهه های اخیر، با کشف اثرهای جانبی سوء داروهای شیمیایی، تقاضا برای مصرف داروها و مواد گیاهی افزایش یافته و رو به تزاید است. بنابراین، تولیدکنندگان دارو و فرآورده های صنعتی در صدد برآمده اند تا با کاشت این گیاه در مزارع تولید را افزایش دهند. برای این کار باید شرایط محیطی مزرعه، مخصوصاً شرایط آب و هوایی آن، کاملاً مشابه رویشگاه گیاه مورد نظر باشد تا میزان عملکرد محصول به حداکثر مطلوب برسد. بنابراین، هدف از این تحقیق کاشت آن در سه ناحیه ارتفاعی مختلف و تعیین نیازهای آب و هوایش است. برای انجام دادن آن در شهرستان کاشان سه سایت احداث شد و در آن ها آویشن طی سال های 1396-1397 کشت شد و دیده بانی های فنولوژیک و آب وهوایی انجام گرفت و در پایان داده های تولیدی تحلیل و نتایج استخراج شد. نتایج نشان داد اگر تاریخ کشت متناسب با شرایط اقلیمی محل کاشت نباشد، گیاه در فازهای مختلف، بر مبنای کسب میزان انرژی از محیط، در محدوده مطلوب رشد می کند، دچار اختلال می شود، و بر میزان نیازهای حرارتی گیاه برای خنثی سازی آن افزوده می شود و این امر می تواند بر میزان عملکرد محصول اثرگذار باشد.
ارزیابی تغییرات ذخیره آب زیرزمینی با استفاده از داده های ماهواره GRACE در آبخوان دشت روانسر در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
43 - 23
حوزههای تخصصی:
بررسی تغییرات آب زیرزمینی در نواحی خشک و نیمه خشک از اهمیت ویژه ای برخوردار است.افت سطح آب در آبخوان های استان کرمانشاه به قدری شدید بوده به طوری که در دهه های اخیر به حدود10 متر در برخی نقاط رسیده است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی داده های ماهواره GRACE جهت برآورد ذخیره ی آب زیرزمینی آبخوان روانسر در استان کرمانشاه می باشد. لذا در این پژوهش ضمن بررسی سطح ایستابی چاه های مشاهداتی آبخوان روانسر و نیز پهنه بندی مکانی این تغییرات با استفاده از روش کریجینگ در نرم افزار GIS وضع موجود منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس به منظور ارزیابی داده های ماهواره GRACE کدنویسی الگوریتم های JPL,GFS,CSR,CRI در محیط محاسبات ابری گوگل ارث اینجین صورت گرفت و پس از آن تغییرات ماهانه و سالانه ی آب معادل مایع (LWE) محاسبه گردید. همچنین مقدار رطوبت خاک(SM) از مدل هیدرولوژیکی GLDAS برآورد گردید و با کسر مقدار رطوبت خاک از مقادیر برآوردی ماهواره GRACE میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در مقایسه با مقادیر مشاهداتی آن به دست آمد. این پژوهش نشان داده است که نه تنها می توان از داده های ماهواره GRACE در برآورد میزان تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی در آبخوان ها استفاده نمود بلکه داده های مذکور از دقت قابل قبولی نیز برخوردار م ی باشند. مقایسه ی نتایج الگوریتم های مختلف نشان داد که الگوریتم JPL با ضریب همبستگی 73/0، بیشترین همبستگی را با داده های مشاهداتی داراست. ضمناً مقادیر تغییرات ذخیره ی آب زیرزمینی برآوردی از ماهواره GRACE در مقایسه با مقادیر مشاهداتی نشان دهنده ی کاهش ذخیره ی آب زیرزمینی معادل 8/1- سانتی متر بر اساس الگوریتم JPL بوده است.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل جدید ترکیبی الگوریتم مبنا (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
130 - 146
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها به عنوان یکی از مخرب ترین پدیده های طبیعی محسوب می شوند. به دلیل تهدید آن ها، باید یک نقشه جامع حساسیت زمین لغزش برای کاهش آسیب های احتمالی به افراد و زیرساخت ها تهیه شود. کیفیت نقشه های حساسیت زمین لغزش تحت تأثیر بسیاری از عوامل، از جمله کیفیت داده های ورودی و انتخاب مدل های ریاضی است. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک مدل ترکیبی جدید داده کاوی به نام Rotation Forest - Functional Trees (RF-FT) که یک رویکرد هوشمند ترکیبی از دو تکنیک یادگیری ماشین مدل Functional Trees (FT) و تکنیک طبقه بندی مدل Rotation Forest (RF) برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش های اطراف شهر کامیاران واقع در استان کردستان می باشد. در ابتدا، بیست و یک عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه شامل درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، تابش خورشید، عمق دره، شاخص قدرت جریان، شاخص نمناکی توپوگرافی، شاخص طول دامنه، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از جاده، تراکم جاده، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، همباران و لیتولوژی به همراه نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی برای جمع آوری داده های آموزشی و آزمون جمع آوری شدند. سپس، بر اساس شاخص Information Gain Ratio هفده عامل مؤثر از بین آن ها انتخاب و جهت مدل سازی به کار گرفته شدند. در مرحله بعد مدل هیبریدی RFFT برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مجموعه داده های آموزشی ساخته شد. عملکرد مدل پیشنهادی RFFT با استفاده از چندین پارامتر آماری از جمله حساسیت، شفافیت، صحت، مجذور مربعات خطا، منحنی نرخ موفقیت و سطح زیر این منحنی مورد ارزیابی قرار گرفت.
آسیب پذیری آبخوان دشت حاجی آباد براساس مدل های DRASTIC و SINTACS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۶
202 - 183
حوزههای تخصصی:
با توجه به نیاز روزافزون جوامع بشری به منابع آب زیرزمینی، به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک مانند ایران، حفاظت و جلوگیری از آلودگی این منابع امری ضروری تلقی می گردد. بدین منظور، ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی می تواند نقشی حیاتی در حفاظت و بهره برداری از این منابع ایفا نماید. دشت حاجی آباد با وسعت حدود 158 کیلومتر مربع در فاصله 160 کیلومتری شمال بندرعباس واقع شده است. نظر به اهمیت این دشت از جهت تأمین آب کشاورزی و شرب منطقه و با توجه به روند افت سطح آب زیرزمینی منطقه، برداشت از منابع آب در سال های اخیر ممنوع شده است. در از این پژوهش، ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت حاجی آباد توسط مدل های DRASTIC و SINTACS انجام گرفت. در نهایت نقشه های نهایی آسیب پذیری با مقادیر EC واسنجی شد. به منظور بررسی خصوصیات هیدروژئوشیمیایی منابع آب زیرزمینی دشت، از نقاط تعیین شده 26 نمونه آب در دوره های مختلف سال آبی 1398 برداشت گردید که آنالیز نمونه ها آب در آزمایشگاه آب و خاک هرمزگان انجام گردید. همچنین، از نتایج داده های نمونه های آب آنالیز شده توسط سازمان آب منطقه ای هرمزگان نیز استفاده شده است. اندیس آسیب پذیری مدل دراستیک برای منطقه موردمطالعه، مقداری بین (94-128( و برای SINTACS (115-156( به دست آمده است. طبق برآورد نقشه های آسیب پذیری تهیه شده برای هر دو مدل، بیشترین پتانسیل آسیب پذیری مربوط به قسمتی از بخش مرکزی و شرقی منطقه مورد مطالعه می باشد. مقدار شاخص همبستگی بین EC و مدل های آسیب پذیری DRASTIC و SINTACS به ترتیب 39 و 35 برآورد شده است.
واسنجی مدل هیدرولوژیکی IHACRES با استفاده از الگوریتم های بهینه سازی چندهدفه عنکبوت اجتماعی و جستجو و نجات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۸
81 - 105
حوزههای تخصصی:
ﻣﺪلﻫﺎى ﺑﺎرش - رواﻧﺎب به عنوان یکی از اﺑﺰارﻫﺎى ﺳﺎده و در ﻋیﻦ ﺣﺎل کﺎرآﻣﺪ، در ﻣﺪلﺳﺎزىﻫﺎى ﻫیﺪروﻟﻮژیکﻰ کاربرد فراوان دارند. ایﻦ ﻣﺪلﻫﺎ ﺑﺎ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦ اﻃﻼﻋﺎت ورودى از ﻗﺒیﻞ دﻣﺎ، ﺑﺎرش، ﺗﺒﺨیﺮ - ﺗﻌﺮق و اﻃﻼﻋﺎت ﺗﻮﭘﻮﮔﺮاﻓﻰ ﺣﻮﺿﻪ، رژیﻢ ﺟﺮیﺎن را ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از رواﺑﻂ ریﺎﺿﻰ ﺷﺒیﻪﺳﺎزى ﻣﻰکﻨﻨﺪ. در پژوهش حاضر، ﻗﺎﺑﻠیﺖ اﻟﮕﻮریﺘﻢهای بهینه سازی عنکبوت اجتماعی و عملیات جستجو و نجات در واﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل ﻫیﺪروﻟﻮژیکﻰ IHACRES ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺷﺒیﻪ ﺳﺎزى ﺑﺎرش - رواﻧﺎب ﺣﻮﺿﻪی رودخانه ی اعظم هرات در استان یزد مورد ارزیابی قرار گرفته است. اﻟﮕﻮریﺘﻢهای ﺑﻬیﻨﻪ ﺳﺎزى ﻓﻮق ﺑﻪ ﺻﻮرت ﭼﻨﺪﻫﺪﻓﻪ ﺑﺮاى واﺳﻨﺠﻰ شش ﭘﺎراﻣﺘﺮ ﺳﺮاﺳﺮى ﻣﺪل IHACRES اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪند. ﺗﻮاﺑﻊ ﻫﺪف در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه در ایﻦ پژوهش ﺷﺎﻣﻞ دو ﺷﺎﺧﺺ ﻧﺶ - ﺳﺎﺗکﻠیﻒ و نش - ﺳﺎﺗکﻠیﻒ ﻟﮕﺎریﺘﻤﻰ بوده ﺗﺎ ﺑﻪ وﺳیﻠﻪ ی آﻧﻬﺎ ﻋﻤﻠکﺮد ﻣﺪل در ﭘیﺶ ﺑیﻨﻰ دﺑﻰﻫﺎى ﺣﺪاکﺜﺮى و ﺣﺪاﻗﻠﻰ مشخص گردند. ﭘﺲ از واﺳﻨﺠﻰ و ﺻﺤﺖ ﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل، از آن ﺑﺮاى ﺷﺒیﻪﺳﺎزى ﺳیﻼب برای دوره ی زمانی 2005- 2004 در ﺣﻮﺿﻪ ی ﻣﺬکﻮر اﺳﺘﻔﺎده ﮔﺮدیﺪ و ﻗﺎﺑﻠیﺖ ﻣﺪل ارزیﺎﺑﻰ ﺷﺪ. ﻧﺘﺎیﺞ ﻧﺸﺎن داد کﻪ اﻟﮕﻮریﺘﻢهای بهینه سازی عنکبوت اجتماعی و عملیات جستجو و نجات به ترتیب معادل 8۱/۰ و 69/0، ﻋﻤﻠکﺮد خوب و قابل قبولی را در واﺳﻨﺠﻰ ﻣﺪل داﺷﺘﻪاﻧﺪ. در نهایت مشاهده شد که اﻟﮕﻮریﺘﻢ بهینه سازی عملیات جستجو و نجات برای واسنجی مدل فوق مناسب تر می باشد. ﻫﻤﭽﻨیﻦ، آﻧﺎﻟیﺰ ﺣﺴﺎﺳیﺖ ﭘﺎراﻣﺘﺮﻫﺎى ﻣؤﺛﺮ ﻧﺸﺎن داد کﻪ ﺿﺮیﺐ رواﻧﺎب ﺳﻄﺤﻰ، ﺣﺴﺎسﺗﺮیﻦ ﭘﺎراﻣﺘﺮ ﺳﺮاﺳﺮى ﻣﺪل IHACRES ﺑﻮده اﺳﺖ.
بررسی تطبیقی طراحی المان های شهری با رویکرد هویت شهری در ایران و جهان
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی بر آن است تا ضمن پرداختن به جایگاه المان های خاص در شهر یاسوج، اثرات آنها در هویت بخشی به شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش پژوهش، تحلیلی – پیمایشی بوده و شیوه گردآوری اطلاعات، میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه است. سپس به بررسی تطبیقی المانهای شاخص ایران و جهان با المانهای میادین اصلی شهر یاسوج پرداختیم. در انتها بامقایسه اصول کارشناسی طراحی المان های شهری که به صورت تئوری به انها دست یافتیم و نظرات عمومی مردم میزان تطبیق ها مشخص شد. با تلفیق این دو معیار به اصولی برای طراحی المان های شهری رسیدیم ک علاوه بر دارا بودن پارامتر های تئوری معماری و شهرسازی، با در نظر گرفتن روانشناسی شهری مردم منطقه موجب رضایت عمومی مردم نیز می شود. نمونه های مورد مطالعه شامل شش المان شهری در شهر یاسوج است که مورد توجه شهروندان و گردشگران قرار دارد. نتایج بدست آمده از تحلیلهای توصیفی و استنباطی روی داده های جمع آوری شده نشان میدهد ارزیابی کیفی شهروندان از هویت (کالبدی) المانها، متأثر از جنسیت و سطح تحصیلات آنها است. بر پایه نتایج، المانهای فلکه سنگی درمحله راهنمایی و خیابان جمهوری به ترتیب دارای بیشترین امتیاز و کمترین امتیاز کسب شده از طرف شهروندان (کاربران) هستند. همچنین نتایج نشان میدهد مهمترین مؤلفه های اثرگذار بر هویت کالبدی المانهای شهری بر اساس نظر شهروندان شامل «طراحی، فرم و معماری المان»،«تاریخی بودن» و «بومی بودن(زمینه گرایی)» است.
بررسی و پهنه بندی آسیب پذیری آبهای زیرزمینی، با کمک روش DRASTI و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
108 - 87
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با استفاده از مدل های DRASTIC و فازی ،پتانسیل آلودگی آبخوان و همچنین پهنه بندی کیفیت آب زیرزمینی با شاخص GQI دشت تبریز بررسی و مورد ارزیابی قرار گرفت.در این ارزیابی، از نرم افزار Arc map و همپوشانی هفت لایه اطلاعاتی: عمق سطح آب، تغذیه خالص، محیط آبخوان، جنس خاک، توپوگرافی، محیط غیر اشباع، هدایت هیدرولیکی بهره گیری شد.نتایج بررسی ها و ارزیابی ها با استفاده از مدل در استیک نشان داد که، شاخص آسیب پذیری 57 تا 165 است که در تقسیم بندی توصیفی در طبقات بدون خطر آلودگی تا خطر آلودگی زیاد قرار می گیرد. نتایج حاصل از مدلسازی فازی نیز نشان داد که47درصد از مساحت دشت ،دارای آسیب پذیری زیاد است . نقشه های ترسیمی نیز نشان می دهد که در هر دو نقشه حاصل از دور روش مورداستفاده ، قسمت های شمال غربی تا جنوب غربی که محل قرار گیری شهر تبریز می باشد، بیشترین پتانسیل و قسمت های جنوب غربی کمترین پتانسیل برای آلودگی را دارا می باشد. در نهایت ،با استفاده از شاخص GQI و بر اساس استاندارد شرب WHO و با بهره گیری از ده پارامتر: هدایت هیدرولیکی، کلر، کلسیم، بیکربنات، منیزیم، پتاسیم،کل جامدات محلول، سدیم، سولفات و سختی کل ، شاخص کیفی منطقه مورد مطالعه بررسی شد و نتیجه حاصل نشان داد که کیفیت آب در قسمت های پر خطر(شمال غربی و جنوب غربی آبخوان) که بر اساس دو مدل پیشین شناسایی شده ،دارای کمترین شاخص کیفیت نسبت به قسمت های جنوب شرقی آبخوان می باشد.
پهنه بندی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و شاخص آماری در حوضه آبخیز اوغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر در ایجاد پدیده زمین لغزش و تعیین مناطق دارای پتانسیل زمین لغزش در حوضه آبخیز اوغان با استفاده از روش نسبت آماری و شاخص آماری انجام شده است. به این منظور مهم ترین عوامل موثر در زمین لغزش مانند درجه شیب، جهت شیب، انحنای سطح، انحنای نیم رخ، طبقات ارتفاعی، شاخص رطوبت توپوگرافی، شاخص وضعیت توپوگرافی، بارش، کاربری اراضی، زمین شناسی، فاصله از گسل، فاصله از شبکه آبراهه، فاصله از جاده بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آن ها شناسایی شدند. به این منظور موقعیت زمین لغزش های رخ داده در منطقه با استفاده از تصاویر گوگل ارث و بازدید های گسترده میدانی که با استفاده از دستگاه موقعیت یاب جهانی صورت گرفت، شناسایی گردید. برای اعتبار سنجی مدلها از منحنی ROC و سطح زیر منحنی ROC استفاده شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که مدل شاخص آماری برای دادههای تعلیمی و اعتبارسنجی به ترتیب مقادیر 925/0 و 916/0 را به خود نسبت میدهد و در مقایسه با مدل نسبت فراوانی کارایی بهتری برای تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش دارد که بر طبق آن 91/34، 51/28 و 59/36 درصد از مساحت حوضه و 42/5 ، 46/20 و 72/35 درصد از جمعیت منطقه مورد مطالعه به ترتیب در معرض خطر خیلی کم - کم، متوسط و زیاد- خیلی زیاد زمین لغزش قرار دارند. هم چنین عوامل زمین شناسی و بارش به عنوان مهم ترین عوامل موثر در وقوع زمین لغزش های منطقه معرفی گردیدند.