فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
196 - 219
حوزههای تخصصی:
«تساهل و تسامح» (Tolerance) اصطلاحی نام دار و رایج در گفتمان های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دینی جامعه کنونی است. تبیین صحیح نسبت این اصطلاح با مفاهیمی همچون غیرت در اسلام، مسئله ای بایسته و ضروری به شمار می رود؛ تا جایی که این موضوع در مباحث انقلاب اسلامی نیز استفهام می شود و رابطه آن با «غیرت انقلابی» هم مورد پرسش قرار می گیرد. از این رهیافت، نوشتار پیش رو درصدد پاسخ گویی به چگونگی سازواری یا ناسازواری «تساهل و تسامح» با «غیرت انقلابی» است. یافته این پژوهش با محوریت نظریه «عقلانیت سیاسی» و با روش مقایسه ای مشعر بر آن است که بین تساهل و تسامح غربی با غیرت انقلابی تنافی وجود داشته و همچنین آنچه تحت عنوان مدارا (حلم و بردباری نسبت به دیگران) با حدود و ثغور مشخص در دین مبین اسلام آمده، با تساهل و تسامح کاملاً فرق داشته و حتی ملازم با غیرت انقلابی است؛ به نحوی که برقراری مدارا هم در گرو غیرت دینی و انقلابی خواهد بود.
الگوهای رفتاری حاکم بر روابط ایران و عربستان از دیدگاه نظریه سازه انگاری (1392-1384)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
221 - 243
حوزههای تخصصی:
ایران و عربستان به دلیل داشتن ظرفیت های ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک، تأثیر زیادی هم بر کشور های غرب آسیا و هم بر کشورهای جهان اسلام دارند. قبل از انقلاب اسلامی، روابط دو کشور دوستانه و حداکثر رقابتی بود؛ اما بعد از انقلاب روابط دوستانه بین دو کشور در اغلب دوره ها به روابط رقابتی و حتی خصمانه تبدیل شده است. هدف این پژوهش، بررسی روابط پرفرازونشیب و پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای نظریه سازه انگاری و تکیه بر مفاهیم اجتماعی سیاست بین الملل، به ویژه نظریه الکساندر ونت درباره الگوهای رفتاری میان کشورهاست. از این رو، پرسش پژوهش حاضر عبارت است از: «چگونه می توان روابط پیچیده جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را بین سال های 1384 تا 1392 برمبنای سه فرهنگ کانتی، لاکی و هابزی یا سه الگوی رفتاریِ دوستی، رقابت و دشمنی بررسی کرد؟» یافته های پژوهش نشان می دهد که در بازه زمانی مورد بحث، الگوی غالب بر روابط دو کشور الگوی رقابتی بوده که عمدتاً در حوزه های مناطق نفوذ دو کشور در غرب آسیا، ملاحظات امنیتی و کسب رهبری مسلمانان بروز یافته است. در سطح پایین تر، الگوی دشمنی بر روابط دو کشور حاکم بوده و پیرامون مسائلی نظیر برنامه هسته ای ایران و مناقشه اعراب و اسرائیل تبلور یافته است. سرانجام، بخش محدودی از روابط ایران و عربستان، مبتنی بر الگوی دوستی بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی با رویکرد تاریخی-اسنادی است و داده های مناسب نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شده است.
راهکارهای قرآن و سنت جهت نهادینه سازی اخلاق سیاست در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کی از دغدغه های مهم اندیشه پردازان سیاست در عصر مدرن، تبیین رابطه و حدود نفوذ اصول اخلاقی در صحنه عمل سیاسی و اقناع حکمرانان به رعایت این اصول در تصمیم گیری های سیاسی است. این پژوهش درصدد است با روش تحلیل مضمون آیات قرآن و سنت معصومان، راهکارهای نهادینه شدن قواعد اخلاقی در سیاست بین الملل را کشف و ارائه نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد در اسلام برای نهادینه کردن ارزش های اخلاقی از راهکارهای معرفتی، عاطفی و رفتاری استفاده شده است. دعوت به توحید، رسالت، معادباوری، آگاهی بخشی ملّت ها ، تشویق به خردورزی، پرهیز از التقاط و پرهیز از شبهه پردازی، مهم ترین روش های معرفتی بوده، محبت و مهروزی، نرمش و خشونت بجا و کرامت انسانی، مهم ترین روش های عاطفی به شمار می روند و رفتار اخلاقی در جامعه، رفتارهای فرهنگی و اجتماعی و رفتارهای سیاسی، اقتصادی و نظامی ازجمله راهکار های رفتاری برای نهادینه سازی ارزش های اخلاقی در میان ملّت های مسلمان و غیرمسلمان هستند. نتیجه مقاله مطرح می سازد ازنظر اسلام افزون بر لزوم همسویی اهداف سیاسی با اخلاق و ارزش های اخلاقی در روابط بین الملل، ابزار اجرای اهداف سیاسی نیز باید ارزشی و اخلاقی باشند.
مقایسه رویکردهای گفتمان توسعه سیاسی در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
160 - 184
حوزههای تخصصی:
گفتمان های اصلی ایران در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی، گفتمان های غربی و اسلامی است. در این دو گفتمان نسبت به شاخص های توسعه سیاسی، ابهام زیادی وجود دارد و این موضوع تاکنون در چارچوب روش تحلیل گفتمان بررسی نشده است. سؤال اصلی، مهم ترین وجوه اشتراک و افتراق این دو گفتمان است. مهم ترین وجه افتراق، وجود یا عدم وجود عنصر دین در زنجیره هم ارزی آن هاست و اینکه با دال های مرکزی متباین به توسعه سیاسی می نگرند و وجه اشتراک آن دو نیز، قرابت در دال های شناور است که در زنجیره هم ارزی دو گفتمان، معنای متفاوتی می یابند. مقصد نهایی مقاله، مقایسه رویکرد گفتمان های توسعه سیاسی در دوران پهلوی و انقلاب اسلامی می باشد. برای اثبات فرضیه، گفتمان های توسعه سیاسی در این دوران با روش تحلیل گفتمان و روش تطبیقی واکاوی گردید. گفتمان پهلوی بر شاخص های توسعه سیاسی در چارچوب سکولاریسم و گفتمان اسلامی بر این شاخص ها در چارچوب دین تأکید می نماید. در گفتمان پهلوی به رغم تمایل به الگوهای غربی توسعه سیاسی، به دلیل وجود عناصر متضادی چون مشارکت مردمی و استبداد در زنجیره هم ارزی ، رشد شاخص های توسعه سیاسی حتی به شکل غربی آن نیز مشاهده نمی شود. اما در گفتمان اسلامی، توسعه سیاسی به عنوان یک دال شناور در ارتباط با دال مرکزی یعنی اسلام اصیل، معنایی کاملاً متفاوت پیدا کرد. در این گفتمان، به دلیل عدم وجود نشانه استبداد و همچنین توجه ویژه به مواردی چون مشارکت عمومی، شاخص های توسعه سیاسی از رشد قابل توجهی برخوردار شده اند.
چالش های امت اسلامی و راه کارهای سید جمال الدین اسدآبادی برای برون رفت از آن (بر اساس نظریه بحران اسپریگنز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
186 - 212
حوزههای تخصصی:
کشورهای اسلامی در زمان سید جمال به دلیل استعمار و استبداد دچار عقب ماندگی شده بودند. بدین خاطر سید جمال تلاش بسیاری جهت برون رفت جهان اسلام از عقب ماندگی کرد. ایشان با مطالعه جهان اسلام، علل عقب ماندگی را دو سطح داخلی(استبداد، مسخ دین ، فقدان همبستگی اجتماعی، خرافات و جهل، جدایی دین از سیاست، وابستگی به غرب) و خارجی (استعمار) می داند و راه کارهایی را نیز برای برون رفت از این چالش ها در دو بعد (نظری و عملی) ارائه کرده است. مقاله حاضر با الگوی نظریه بحران اسپریگنز (بررسی وضعیت موجود و مطلوب، تشخیص علل مشکل و ارائه راه حل) راه کارهای سید جمال برای برون رفت از این چالش را مورد بررسی قرار داده و درنهایت برای راه کار نظری از اندیشه سیاسی خود سید جمال: مبارزه با خودکامگی مستبدان، مجهز شدن به علوم و فنون، بازگشت به اسلام نخستین، وحدت مسلمانان، دمیدن روح جهاد و مبارزه در کالبد جامعه اسلامی، مبارزه با خودباختگی در برابر غرب، مشارکت و همبستگی مردم و برای راه حل عملی: برخورد با دربار برای مبارزه با استبداد، آگاهی دادن به مردم و مردمی کردن جریان استبدادستیزی، تربیت نیروهای جوان و نهادینه کردن تفکر ضداستبدادی در آن ها، آگاه ساختن علمای بلاد از اوضاع ایران و منسجم نمودن آنان برای مقابله با استبداد، عدم مشروعیت حکومت استبدادی را استخراج کرده است.
بررسی تناظر محتوایی نفی سلطه گری و سلطه پذیری در اندیشه سیاسی امام خامنه ای و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مقوله های بسیار مهمی که در سیاست خارجی جامعه اسلامی مطرح است، «نفی سلطه گری و سلطه پذیری» است، موضوعی که توسط آیت الله خامنه ای مورد تأکید قرار گرفته است. همچنان که این مفهوم در قرآن کریم در عرصه سیاست خارجی نکوهش شده است. تحقیق حاضر درصدد پاسخ گوئی به این سؤال اصلی است نفی سلطه گری و سلطه پذیری در اندیشه سیاسی آیتالله خامنه ای و قرآن کریم به چه میزان تناظر دارند؟ پژوهش حاضر بر اساس روش تحلیل محتوا سامان یافته است. در این تحقیق تلاش شده تمام بیانات آیت الله خامنه ای مورد بررسی قرار گیرد. برای پاسخ به این پرسش پس از گردآوری مقولات و مؤلفههای «نفی سلطه گری و سلطه پذیری» به تحلیل این اصل در اندیشه سیاسی آیتالله خامنه ای پرداخته شده و سپس با نتایج حاصل از آیات قرآن کریم مقایسه و شباهت ها، تفاوت ها و میزان تناظر آنها سنجیده شده است. براساس یافته های پژوهش، مقوله های مشترکی که در تحلیل بیانات آیت الله خامنه ای و آیات قرآن کریم بدان اشاره شده و مورد تحلیل قرار گرفته شامل رابطه متقابل ظلم و عدل، علّت مبارزه با نظام سلطه، راه برون رفت از نظام سلطه می باشند.
هندسه تحول قدرت و امنیت؛ مطالعه موردی ایران معاصر (1320 - 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
136 - 158
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر تبیین نسبت دو مفهوم بنیادین قدرت و امنیت، همراه با تطبیق آن بر تحولات ایران معاصر در دو بعد زمانی قبل و بعد از انقلاب اسلامی می باشد تا هندسه تحول آن ها مشخص شود. قدرت و امنیت دست کم چهار رابطه علّی و معلولی، وسیله و هدف، در زمانی هم افزا و در زمانی رابطه معکوس دارند؛ نویسنده با استفاده از چارچوبی بومی و قرآنی، نسبت قدرت و امنیت در ایران را در پنج سطح (قدرت منفعل، قدرت دفاعی، قدرت بازدارنده، قدرت ضربت متقابل، قدرت حلقه اول) به صورت فرایندی، دسته بندی و با روش اسنادی و دلالت، تحلیل و تبیین نموده است. اشغال ایران در دهه بیست، توقیف و غارت نفت کش ایران در دهه سی، وابستگی نظامی ایران به آمریکا در دهه چهل به بعد، جدایی بحرین از ایران در دهه پنجاه ازجمله موارد تاریخی هستند که قبل از انقلاب بررسی شده و نشان دهنده قدرت منفعل ایران در آن برهه است. به دفاع مقدس، تولید موشک شهاب سه و ... ، حمله به پایگاه آمریکا در عین الاسد و ...، فتوای رهبر معظم انقلاب مبنی بر جهاد ابتدایی درصورتی که مصلحت ایجاب کند، در بازه زمانی بعد از انقلاب استناد شده است. یافته مقاله نشان می دهد با گذر زمان، بر قدرت و درنتیجه امنیت جمهوری اسلامی ایران افزوده شده و از قدرتی منفعل به قدرت حلقه اول تبدیل شده است.
بازنمایی ناآرامی های شهریور و مهر ۱۴۰۱ ایران در شبکه های ماهواره ای فارسی زبان (مطالعه موردی: شبکه تلویزیونی بی بی سی فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
237 - 264
حوزههای تخصصی:
بازنمایی اعتراضات در رسانه ها به عنوان یکی از ابزارهای تأثیرگذار بر افکارعمومی در بزنگاه های حساس اجتماعی و سیاسی است. یکی از این مصادیق، ناآرامی های است که در اعتراضات 1401 در ایران شکل گرفت. پژوهش حاضر به دنبال بررسی نحوه بازنمایی این ناآرامی ها در تلویزیونی بی بی سی فارسی است. این پژوهش با روش تحلیل مضمون، برنامه های تلویزیونی این شبکه را در فاصله زمانی 25 شهریور تا 18 مهر 1401 بررسی کرده است. از مجموع برنامه های مربوطه، برنامه های 60 دقیقه، به عبارت دیگر، صفحه 2، بلور بنفش و ویژه برنامه پرگار این شبکه با نمونه گیری هدفمند، انتخاب و با روش تحلیل مضمون بررسی شد. بی بی سی، ناآرامی های 1401 ایران را اعتراضاتی اصیل، دارای ایدئولوژی، سراسری و هدفمند، بازنمایی کرده است. تمرکز بر شکاف قومیتی، بهره برداری از معترض بودن شهرهای مرزی، طرح گزاره تقابل جمهوری اسلامی ایران با زن، نارضایتی همه اصناف و همه رده های سنی از جمهوری اسلامی ایران، پرتکرارترین مقولات مستخرج شده در اخبار این رسانه به حساب می آید. با توجه به یافته های تحقیق، شبکه بی بی سی فارسی با استفاده از تکنیک های اشاره شده سعی بر هدایت اعتراضات به سمت شورش و اغتشاش را داشته است.
طرح و نقد مفهوم «آزادی مثبت» با تکیه بر مبانی قرآنی علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آزادی مثبت به واسطه تأکید بر عقل به عنوان وجه قوام بُعد عالی وجود انسان، در وهله نخست در معرض شناخت به مثابه مفهومی دارای قرابت با مبانی انسان شناسی اسلامی قرار دارد. از این رو ضرورت دارد علاوه بر ارائه یکپارچه و دقیق از این مفهوم، به نقد مبنایی آن بر اساس رویکرد اسلامی پرداخت. در این نوشتار مبتنی بر تفسیر روشی متن محور، پس از ارائه چیستی مفهوم آزادی مثبت، با تکیه بر مبانی قرآنی علامه طباطبائی به نقد و ارزیابی آن پرداخته می شود. در این مفهوم عقل، عنصر اساسی است که ضرورت بخش اتصاف انسان به آزادی بوده و در صورت قرار گرفتن در محور انتظام بخشی حیات اجتماعی، امکان بهره مندی از آزادی را برای انسان فراهم می آورد. این در صورتی است که مبنای اتصاف به آزادی در قرآن کریم خلافت الهی انسان است که تنها با حاکمیت یافتن حق در عرصه حیات اجتماعی امکان بهره مندی از آزادی برای انسان پدید می آورد. ارائه درکی استقلالی از انسان با تکیه بر عقل و همچنین عدم تفکیک عقل در مقام اثبات و ثبوت از جمله عواملی هستند که موجب انحراف این مفهوم از حقیقت آزادی می شوند.
راهبردنگاری استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی ایران در بعد فرهنگی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
110 - 134
حوزههای تخصصی:
نظام جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری تا کنون به دلیل منطق مقابله با نظام سلطه، آماج تهدیدهای مختلفی از سوی دشمنان خود بوده است.این موضوع مقوله ی استحکام بخشی ساخت درونی قدرت نظام را به یک اهمیت و ضرورت اساسی تبدیل می کند. لذا پرسش اصلی این است که راهبردها و راهکارهای استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت جمهوری اسلامی در حوزه فرهنگی اجتماعی مبتنی بر وضعیت سنجی صورت پذیرفته در دهه نود شمسی چیست؟ از این رو مقصود پژوهش، وضعیت سنجی استحکام ساخت درونی قدرت نظام در حوزه فرهنگی اجتماعی در بازه زمانی دهه نود شمسی و تدوین راهبردها و راهکارهای استحکام بخشی مبتنی بر یافته های وضعیت سنجی می باشد. نگارندگان با بهره گیری از روش عملیاتی تحلیل گفتمان،ابتدا مؤلفه های فرهنگی اجتماعی سنجش استحکام ساخت درونی قدرت را از بیانات مقام معظم رهبری احصاء نموده و سپس به وضعیت سنجی استحکام ساخت قدرت نظام در بُعد فرهنگی اجتماعی در بازه زمانی دهه نود شمسی پرداخته و در نهایت مبتنی بر روش سوآت، موقعیت نظام را در فضاهای چهارگانه راهبردی تعیین نمودند. یافته ها نشان می دهد که نظام جمهوری اسلامی ایران در این بازه زمانی، در بعد فرهنگی اجتماعی از یک سو با تهدیدهای بیشتری نسبت به فرصت ها مواجه بوده و از سوی دیگر از نقاط ضعف بیشتری نیز نسبت به نقاط قوت برخوردار بوده است؛ بر این اساس لازم است راهبردهای تدافعی را تدوین و عملیاتی نماید. بنابراین مبتنی بر مهم ترین نقاط ضعف و تهدید، راهبردهای استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت در حوزه فرهنگی اجتماعی تدوین و راهکارهای پیشنهادی جهت تحقق آن ها ارائه گردید.
چالش ها و فرصت های حکمرانی جدید در نسبت با جمهوری اسلامی (با تأکید بر اقتدار و دموکراسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
214 - 237
حوزههای تخصصی:
پژوهش های با موضوع «حکمرانی» در فضای دانشی در حال گسترش است اما هنوز این موضوع ادبیات روشنی نیافته است. به همین دلیل این پژوهش تلاش دارد به برخی وجوه مهم حکمرانی در معنای جدید آن نزدیک شود تا اولاً درک درستی از آنها ایجاد شود و ثانیاً نسبت جمهوری اسلامی ایران را با آن وجوه تاحدی روشن کند. سوال اصلی این پژوهش چنین است: وجوه اساسی حکمرانی جدید در نسبت با نظام جمهوری اسلامی چه چالش ها و فرصت هایی برای نظام جمهوری اسلامی ایجاد می کند؟ به دلیل وسعت وجوه حکمرانی، این پژوهش تنها نسبت حکمرانی در معنای جدید را با اقتدار و دموکراسی به عنوان دو وجه مهمی که بیشترین تماس را با نظام سیاسی کنونی ایران دارد روشن خواهد کرد تا با حدی از خودآگاهی بتوان از حکمرانی در عرصه حیات سیاسی-اجتماعی بهره جست. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی و به کمک اسناد کتابخانه ای معتبر و با معرفی سه عقلانیت به عنوان سه سنخ از حکمرانی نشان داده است که حکمرانی در معنای جدید با عقلانیت سوم سازگار است. یافته های این پژوهش نشان می دهد حکمرانی مبتنی بر عقلانیت سوم چالش ها و فرصت هایی چون، سهم بیشتر مردم در تصمیم گیری، افزایش بهره وری در اجرای سیاست ها، افزایش مشروعیت اجتماعی-سیاسی، عدم توجه به تهدید های حوزه فرهنگ و ارزش های ثابت دینی، محدودیت شدید در سیاست گذاری ناظر به ارزش های متعالی را ایجاد می کند.
عزت طلبی به مثابه سیاست خارجی؛ چهارچوبی برای تحلیل سیاست خارجی ایران و محور مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های سیاست اسلامی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
86 - 108
حوزههای تخصصی:
از زمان وقوع تحولات سیاسی- نظامی در منطقه به ویژه در سوریه، لبنان و عراق، نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران از منظرهای گوناگون مورد مطالعه قرار گرفته است. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از نظریه فرهنگی نِدلیبو و با تأکید بر اصل عزت طلبی ابعاد نوینی از حضور ایران در مسئله سوریه، لبنان و عراق و نقش محور مقاومت در این تحولات را بررسی نماید. در این پژوهش بر اساس عزت طلبی، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال محور مقاومت تحلیل می شود و این فرضیه مطرح شده است که نظریه فرهنگی ریچارد نِدلیبو با اتکا به مفاهیمی همانند عزت جویی و پرستیژ می تواند ابعاد مغفول مانده سیاست خارجی ایران در قبال محور مقاومت را برای ما روشن نماید. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد گذشته تاریخی و همچنین آموزه های اسلامی و انقلابی سبب شده است انگیزه ی روحیه، مبنای رفتار سیاست خارجی این کشور قرار بگیرد و مفاهیمی از جمله «عزت» و «عزت نفس» به مواضع و رفتار ایران در عرصه ی بین الملل شکل بدهد. مباحث این مقاله به شیوه توصیفی-تحلیلی، سیاست خارجی ایران را در قبال محور مقاومت تحلیل می کند.
گفتمان معاصر عربی در میانة ابهامات و چندگانگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال شانزدهم خرداد و تیر ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کنونی با تمرکز بر چگونگی و چیستی گفتمان محوری جهان عرب این فرضیه را طرح می کند که وحدت عربی یا اتحاد اعراب در چهارچوب یک واحد سیاسی و سرزمینی، گفتمان محوری، و آرمانی اعراب در یک و نیم قرن اخیر بوده است. با این همه، دگرگونی های بین المللی و داخلی تحقق چنین آرمانی را با دشواری روبه رو کرده و بروز مشکلات سیاسی اقتصادی و اجتماعی داخلی جهان عرب را در سال های دهة 1980 دچار سردرگمی و چندگانگی گفتمانی کرده است. شرایط پس از جنگ سرد و تحولات داخلی ناشی از تضعیف گفتمان ناسیونالیستی نیز به تدریج شکل گیری دو گفتمان سکولار بنیادگرا را در پی داشته و همة نیروهای اجتماعی و سیاسی را بر محور آن گرد آورده است. این پژوهش با نمونه گرفتن از مباحث چالش های گفتمان معاصر عربی در حکم متن مد نظر برای پژوهش خود و ضمن نقد دیدگاه های نویسندگان آن، این پراکندگی و سردرگمی گفتمانی و در نهایت رویارویی روشن فکران عرب در گفتمان سکولار بنیادگرا را نشان می دهد.
مشروعیت تطبیقی در اندیشه سکولاریستی ایران معاصر (با تاکید بر دیدگاه های مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش، حائری یزدی)
حوزههای تخصصی:
مفهوم مشروعیت سیاسی یکی از مهم ترین و بنیادی ترین واژگان و مفاهیم علوم سیاسی و به خصوص اندیشه سیاسی است. تفاوت مفهوم مشروعیت سیاسی در نگاه اندیشمندان سکولار بیشتر به تفاوت نگاه آنها به منشا مشروعیت باز می گردد. سوال اصلی مقاله این است که مشروعیت در مبانی فکری سکولارهای معاصر ایران چیست؟ و نقاط اشتراک و یا افتراق اندیشه آنان با یکدیگر چگونه ارزیابی می شود؟ فرضیه اصلی این مقاله بر این اساس استوار است که متفکرین سکولار مورد بررسی، دین را دارای قلمرو محدودی می دانند و مدعای حداقلی آن است که نباید ترسیم نظام سیاسی اقتصادی و اجتماعی را از دین انتظار داشته باشیم و اساسا دین یک امر اخروی تلقی می شود.
در این مقاله با استفاده از روش مقایسه ای دیدگاه های مهدی بازرگان، عبدالکریم سروش و مهدی حائری یزدی بررسی در مورد مفهوم مشروعیت با یکدیگر مورد مقایسه قرار خواهد گرفت و با توجه به این که اندیشه سکولار بزرگ ترین رقیب فکری حکومت دینی است وجوه تازه ای از اندیشه آنان را درخصوص مشروعیت ارائه خواهیم کرد. به نظر می رسد متفکرین فوق اشاره به رغم رویکردهای مختلفی که دارند در نهایت منشا مشروعیت را مردم می دانند.
اخلاق و سیاست در اندیشه سیاسی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس چارچوب نظری هابرماس از «نسبت اخلاق و سیاست» در سیر تاریخ اندیشة سیاسی غرب، اخلاق و سیاست در دوره کلاسیک و در سنت ارسطویی حول مفهوم «سعادت» با هم عجین می شوند، زیرا اخلاق سعادت را تعریف می کند و سیاست در خدمت تحقق مفهوم سعادت قرار می گیرد. حال آنکه در اندیشة سیاسیِ مدرن و در سنتِ هابزی، اخلاق و سیاست از هم جدا می شوند، زیرا سیاست هدف خود را نه سعادتمندکردن و بافضیلت نمودن شهروندان، بلکه کنترل و مدیریت غرایز انسانی برای ایجاد «امنیت» و تحقق «رفاه» تعریف می کند. با این توصیف و طبق چارچوب نظری هابرماس، مقاله حاضر بر این نظر است که در اندیشة متفکران مکتب فرانکفورت، اخلاق و سیاست همانند سنت کلاسیک حول مفهومی اخلاقی به هم پیوند می خورند، با این تفاوت که حلقه اتصال اخلاق و سیاست در مکتب یادشده، نه مفهوم «سعادت» بلکه مفهوم «رهایی» است؛ مفهومی که منطبق بر «اخلاق فضیلت» است. با این توضیح که هر یک از متفکران این مکتب، راه تحقق «رهایی» را در مکانیزمی خاص خود تعریف می کنند. هورکهایمر «خرد عینی»، آدورنو «زیبایی»، مارکوزه «بازسازی عقلانی جامعه» و هابرماس «گفت وگو» را راه رسیدن به رهایی می دانند.
انقلاب برای رهایی یا اصلاح گری در درون نظم مستقر؛ بررسی تطبیقی علل عقب ماندگی مسلمین و راه های برون رفت از آن در آراء گولن و شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقب ماندگی جوامع اسلامی یکی از مهم ترین دغدغه های اندیشمندان معاصر مسلمان بوده است و آنان به روش های مختلف به این امر واکنش نشان داده و در پی چاره جویی بر آمده اند. در این مقاله چرایی عقب ماندگی مسلمین و راه های برون رفت از آن در آراء دو تن از متفکران مسلمان معاصر یعنی علی شریعتی و فتح الله گولن مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و هم چنین با بهره گیری از سخنران ها و منابع اینترنتی مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش به نظر می رسد گولن و شریعتی هردو به موضوع عقب ماندگی مسلمین توجه ویژه ای داشته اند، اما هیچ کدام از زاویه نظریات جامعه شناسانه یا اقتصادی توسعه به این مسئله ننگریسته اند، بلکه به مثابه اندیشمندان دینی مدرن آن را مورد بررسی قرار داده اند. هردو اندیشمند به عوامل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی عقب ماندگی اشاره می کنند، ولی اصلی ترین عامل داخلی را دور شدن از اسلام واقعی می دانند و برای برون رفت از عقب ماندگی نیز ارائه یک نگاه نو به اسلام را ضروری می شمارند. شریعتی اسلام را در قالب یک ایدئولوژی انقلابی مطرح می کند که دارای برنامه های جامعی برای زندگی بشری است تا از این طریق تحرک و بیداری را به جامعه ی اسلامی بازگرداند. گولن نیز با تاکید بر ایمان و اخلاق، مسلمین را به حضور فعالانه در عرصه های اجتماعی دعوت می کند؛ اما برداشت او از اسلام در قالب یک آئین مدنی ارائه می شود.
منظومه مفهومی خرد «امنیت اجتماعی شده» در سیرة پیامبر اکرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش از ماهیت امنیت در گفتمان های مختلف، از جمله سؤال های راهبردی ای است که در مطالعات نوین امنیت به آن توجه ویژه می شود. در مقاله حاضر مؤلف این ایده را که امنیت در گفتمان اسلامی ماهیتی اجتماعی و ارزش مدارانه دارد به بحث گذارده است. برای این منظور با استفاده از روش تحلیل زبانی به شناسایی منظومه مفهومی امنیت در سیره نبوی اقدام نموده است. نتیجه بحث حکایت از آن دارد که ساخت معنایی امنیت در سطح خرد که به تبیین مناسبات امنیتی از منظر داخلی اختصاص دارد، عموماً بر مفاهیمی استوار است که ماهیت اجتماعی تا نظامی و سخت افزارانه دارند. مهم ترین این مفاهیم در شبکه روابط داخلی عبارت اند از: حب، مودت، وحدت، مواخاه، امر به معروف و نهی از منکر و... متقابلاً شبکه روابط خارجی نیز با مفاهیمی چون عهد، صلح، تألیف قلوب و...، در کنار مفاهیم سخت افزارانه ای چون حرب و قتال، شکل گرفته که فرضیه مؤلف را تأیید می نماید.
الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت بر اساس دیدگاه فارابی (مطالعه موردی سعادت سیاسی اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران تا زمان صفویه
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاستگذاری عمومی سیاستگذاری عمومی در ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مباحث توسعه و مسایل مربوط به آن
الگوی ایرانی- اسلامی پیشرفت موضوعی است که در وضعیت امروز جزء برنامه فکری اندیشمندان ایرانی قرار گرفته است.الگوی بومی پیشرفت هر جامعه ای لاجرم باید بر گرفته از میراث فکری و اندیشه ای آن جامعه باشد.
فارابی یکی از اندیشمندان اسلامی است که با طرح مدینه فاضله، نوعی آرمانگرایی اسلامی را رقم زده است.یکی از موضوعات فلسفه سیاسی فارابی در طرح مدینه فاضله و آرمان شهر خود، «سعادت» است که در محدوده سیاست و اجتماع در آراء وی آمده است.«سعادت»، مفهومی محوری است که با توجه به ویژگی ها و شاخص هایی چون شایسته سالاری، نظام سلسله مراتبی، نخبه گرایی، محوریت خدا که بحث تقدس، معنویت و اخلاص است و شناخت ماهیت سعادت و غیره امکان تحقق دارد. در این مقاله با توجه به موضوعات مذکور، شاخص های یک الگوی پیشرفت ایرانی - اسلامی در ابعاد 1- مبانی،2- اهداف و3- سیاست ها و برنامه ها ذکر شده است.روش شناسی این مقاله توصیفی –استنباطی است.
بررسی رابطه معرفت شناسی و اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) با تأکید بر اصل ولایت فقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید اندیشه های سیاسی، برخی مبانی و چارچوب هایی دارد که بدون شناخت آنها، فهم درست آن اندیشه ها ممکن نخواهد بود. اندیشه سیاسی حضرت امام(ره) نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین نویسندگان در این مقاله می کوشند ضمن باز شناسی آن مبانی، تأثیرات آنها را در اندیشه سیاسی امام که تبلور آن در اندیشه ولایت فقیه ایشان تجلی یافته، بررسی کنند. به عنوان فرضیه، به نظر می رسد امام با توجه به مبنای عرفانی - اشراقی معرفت شناسی خود و به تبعیت از ملاصدرا، سیاست را در ذیل و ظلّ دیانت مندرج می داند و می کوشد چنان تعریفی از دیانت و کارویژه های آن عرضه دارد که سیاست را همچون بخشی از شرح وظایف خود پوشش دهد. نتیجه عملی این ترکیب، واگذاری حوزه سیاست عملی و کشورداری به علما و فقها در قالب «ولایت فقیه» است. از نظر امام، حاکم اسلامی باید عدالت را در قوی ترین شکل ممکن رعایت کند، زیرا عدالت شرط لازم و کافی حاکمیت و ولایت بوده و استبداد موجب سقوط از آن است. از این رو ایشان استبداد و دیکتاتوری را نفی می کند و بر ضرورت پاسخگویی حاکم در برابر آحاد ملت تأکید می نماید. در این نوش تار، روش فیش برداری و مطالعه کتابخانه ای در جمع آوری داده ها و روش توصیف و تبیین معرفت شناسانه و تفسیر اندیشه طبق ساختار و الزامات منطقی آن، که بخشی از رهیافت عقلانی است ، به عنوان روش پژوهش به کار گرفته شده است.
مارکسیسم تحلیلی
حوزههای تخصصی:
مارکسیسمِ تحلیلی نخستین بار در سال 1978 ودر اثری تحت عنوان نظریه تاریخ مارکس نوشته ی جی. ای. کوهن مطرح شد. کوهنکانادایی با تباری یهودی و کمونیست، در آن اثر کوشیده بود تا با کمک تکنیک های فلسفه ی تحلیلی به تبیین ادعاهای ماتریالیسم تاریخی بپردازد.به احتمال زیاد دو گروه چنین کوششی را انحراف می دانستند. اگرچه مارکسیست ها و تندروهای دنیای انگلیسی زبان به دو اردوگاه هگلی و آلتوسری تقسیم شده بودند، در این دیدگاه هم نظر بودند که فلسفه ی تحلیلی از نوع آکسفوردی و کمبریجیِ آن، هم به لحاظ سیاسی محافظه کار است و هم چشم اندازهای آن در حد کسل کننده ای کوته فکرانه است. از سوی دیگر، فیلسوفانِ تحلیلی هم یامارکس رافاقد اهمیت فلسفی می دانستند، و یا دیدگاه های اصلی ماتریالیسم تاریخی در نظر آنان چیزی جزآمیزه تاریک اندیشی هگلی و خطاهای ساده ی فلسفی نبود. بااین همه، کوهن بر این باور بود که می توان از تکنیک های فلسفه با زبانی عادی برای تببین و ایضاح مهم ترین مدعاهای ماتریالیسم تاریخی و مقدمه ای ضروری برای ارزیابی صدق و کذب خود این مدعاها استفاده کرد.