مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
جهان های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
حکمت متعالیه در زمرة گنجینه های اسلامی است که دلالت ها و لوازم فراوانی برای طرح ریزی فلسفة علوم اجتماعی دارد تا از این مسیر بتوان به تغییر در علوم اجتماعی نایل شد. هنگامی می توان به چنین هدفی دست یافت که پرسش هایی از سنخ فلسفة علوم اجتماعی طراحی کنیم و به این نظام حکمی عرضه داریم تا از این طریق دلالت ها و لوازم آن را بر مبنای حکمت متعالیه به دست آوریم. این پژوهش، از روش تحلیلی ـ برهانی سود جسته است. حکمت متعالیه، هستی ای فراتر از فهم انسان باور دارد و جهان اجتماعی نیز همان سپهر معنایی است که انسان به واسطة حرکت جوهری در پرتو اتحاد علم و عالِم و معلوم، به آن سپهر معنایی دست می یابد. این سپهر معنایی اگر با نظام معنایی توحیدی هم سان باشد، جامعة فاضله را در تاریخ خود محقق می سازد؛ در غیر این صورت، جوامع غیرفاضله را وارد تاریخ ساخته است.
جریان شناسی سینمای پس از انقلاب اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر جریان فکری و هنری برای حیات خود، نیازمند استفاده از ابزارهای فرهنگی ایدئولوژیک است تا عناصر اصلی خود را در میان مخاطبان خویش درونی سازد. جایگاه جریان های غالب و مغلوب نیز به مقدار زیادی وابسته به عملکرد ابزارهای فرهنگی و مهم تر از آن، برنامه ریزی های فرهنگی و اجتماعی است. پس از گذشت سه دهة پرفراز و نشیب از انقلاب اسلامی ایران، ترسیم جریان های سینمایی موجود و ارزیابی آنها، با جریان هنری مطلوب انقلاب اسلامی، می تواند به درک هنر انقلاب کمک کند. این پژوهش، با روش تحلیل نشانه شناسی جریانی بر آن است که می توان با بازخوانی سینما، بر اساس دو جهان اجتماعی اسلام و سکولار، مبنایی نظری برای تحلیل جریان های فرهنگی سینما در ایران فراهم آورد. پس از بازخوانی سینمایی این دو جهان، خرده جریانات و فراز و فرودهای سینمای پس از انقلاب تحلیل شده است. در پایان، تلاش شده است با انتخاب فیلم های متناسب با هر جریان، تحلیلی از آثار شاخص هر جریان در هر دوره فرهنگی سیاسی پس از انقلاب اسلامی ارائه شود.
نظارت اجتماعی در اسلام(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نظارت و کنترل اجتماعی در اسلام بعنوان یکی از فرایندهای مهم در جلوگیری از کجروی های و نابهنجاری، با توجه به جهان اجتماعی مورد نظر اسلام که عبارتند از جهان رودرو، جهان معاصرین، جهان اسلاف، جهان غیر مادی، باز تعریف شده است. در این مقاله با بهره گیری از منابع اسلامی(قرآن و حدیث) قلمروهای چهارگانه بخصوص قلمرو غیرمحسوس در جامعه اسلامی ترسیم شده است. بر اساس تعریفی که از جهان های اجتماعی در جامعه اسلامی وجود دارد. هنجار، مخاطبان (منحرفان)، ضمانت های اجرایی و عاملان و مجریان کنترل اجتماعی تعریف ویژه ای پیدا می کنند. نه تنها موارد مذکور به عناصر غیر محسوس تعمیم می یابد بلکه عناصر محسوس این موارد نیز رنگ و بوی جدیدی بخود می گیرند. تاثیر این نوع نگرش موجب کارآمدتر شدن نظارت و کنترل اجتماعی در جامعه اسلامی می گردد.
نقد و بررسی نظریه «ساخت اجتماعی واقعیت» با تأکید بر چارچوب نظری «جهان های اجتماعی»(مقاله پژوهشی حوزه)
مقاله پیش رو سعی دارد نظریه ساخت اجتماعی واقعیت را از منظر جهان های اجتماعی پارسانیا مورد نقد و بررسی قرار دهد. این نقد با روش تحلیل منطقی داده های کتابخانه ای و در دو ساحت انجام شده است. ساحت اول نقد بیرونی نظریه است که مبانی نظریه را بررسی می کند. از منظر انسان شناسی نشان داده شد که نظریه برگر برخلاف حکمت صدرایی به نفس مجرد جوهری قائل نیست و در مقابل، برای انسان به مفهومی با عنوان اگوی انضمامی قائل است. در نقد هستی شناسانه نشان داده شد که برخلاف برگر که زیست جهان ساخته انسان ها را به دلیل بداهت بی واسطه و تام آن واقعی قلمداد می کند، جهان های اجتماعی برای جهان اجتماعی وجودی حقیقی و نه پدیداری قائل است که با نفوس انسان ها بنا بر نظریه اتحاد علم و عالم و معلوم متحد است. در نقد معرفت شناسی نیز نشان داده شد که در حکمت اسلامی اعتبارات اجتماعی بر طبیعت، حقیقت و غایت انسانی مبتنی است؛ برخلاف معرفت شناسی برگری که اعتبارات اجتماعی بر بین الاذهانیت مشترک برساخته انسان ها مبتنی است. ساحت دوم، نقد درونی نظریه است که انسجام نظریه را با نقدهایی از قبیل خود متناقض بودن، تقلیل گرایی و ... ارزیابی می کند.
دلالتهای نظریه جهان های اجتماعی در بازسازی تحلیل گفتمان لاکلا و موفه(تمهید نظریه گفتمان بومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئله این مقاله، استخراج رهنمودها و دلالتهای نظریه جهان اجتماعی منبعث از حکمت صدرایی در نقد و بازسازی نظریه گفتمان لاکلا و موفه بود. بدین منظور، به بازخوانی و بازسازی تحلیل گفتمان در افق تفکر صدرایی و مبتنی بر نظریه جهان های اجتماعی پارسانیا پرداخته شد؛ به نحوی که ویژگی های کاربردی آن حفظ شود. ابتدا به تبیین تحلیل گفتمان به طور عام و تشریح دیدگاههای لاکلا و موفه به طور خاص پرداخته و در ادامه ضمن تشریح نظریه جهان های اجتماعی پارسانیا، دلالتهای آن در این زمینه استخراج و بر اساس آن به بازسازی تحلیل گفتمان پرداخته شد. روش: روش تحقیق در معرفی و گردآوری نظریات، کتابخانه ای و اسنادی و در استخراج رهنمودهای جهان اجتماعی، دلالت پژوهی بود. یافته ها: رهنمودهایی که نظریه صدرایی جهان اجتماعی برای بازسازی تحلیل گفتمان در اختیار ما قرار داد و دلالتهایی نظیر توضیح چگونگی فرایند اتحاد افراد انسانی با گفتمان، معرفی و ظرفیتهای عالم خیال در تبیین تنوع گفتمانها، تبیین اختیار انسان و نقد نفی سوژگی در تحلیل گفتمان، تبیین لوازم و مناسبات بین معانی، انگاره فطرت و هویت مستقل فرد و تبیین نقش او در تغییر و تحول گفتمانها. نتیجه گیری: بر اساس این دلالتها ملاحظه شد که از یک سو، تحلیل گفتمان، تجربیات انضمامی خود را در مطالعه نظامهای معنایی اجتماعی در خدمت توسعه نظریه جهان های اجتماعی قرار داد و از سوی دیگر، نظریه جهان های اجتماعی، اشتباهات معرفتی و نقایص فلسفی نظریه گفتمان را بازسازی کرد.
تحلیل انتقادی منطق تبیین اجتماعی در علوم اخلاقی جان استوارت میل از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
جان استوارت میل در کتاب «نظام منطق» ایده ای از تکوین علوم اخلاقی و اجتماعی را پی ریزی کرد که لوازم روش شناختی ویژه را به همراه داشت. وی بر اساس منطق عام تجربه گرایی، مسیر تکوین علوم اخلاقی و اجتماعی مبتنی بر علم قواعد عام ذهن یا با کمی تسامح روان شناسی محض ترسیم نمود. قواعد عام ذهن برای توضیح پدیده های انسانی و اجتماعی به تنهایی کفایت نمی کردند و ازاین رو مسیر تبیین علمی برای اتصال میان این دانش بالادستی و پدیده های انسانی و اجتماعی نیازمند به یک میانجی و حدوسط بود. میل دانشی به نام اتولوژی را به مثابه میانجی علم بالادستی شناخت ذهن انسان و پدیده های سیال اجتماعی و انسانی وارد الگوی منطق تبیینی خود کرد. حضور اتولوژی در مرکز ایده علوم اخلاقی میل ملازم با پیامدهای منطقی و روش شناختی است. وی روش منطقی استنتاج در علوم اخلاقی را روش تاریخی یا قیاسی معکوس نامید. صدرالمتألهین نیز با ارتقای مسئله علم النفس از طبیعیات به هستی شناسی، شرایط تحقق نحوه خاصی از علم اجتماعی را ممکن نمود. مبانی هستی شناسی حکمت متعالیه نیز منطق ویژه ای را برای این علم اجتماعی به همراه خواهند داشت. در این مقاله با مقایسه ای تحلیلی انتقادی ایده جان استوارت میل را به عنوان منشأ علم اجتماعی پوزیتیویستی بر بنیان علم النفس فلسفی حکمت صدرایی نقد خواهیم کرد.