مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
شرم
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال دهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۹
47 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: شرم از جمله هیجانات خودآگاه است که نقش مهمی در زندگی انسان دارد. با توجه نقص دانش بافتاری و فرهنگ محور در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم شرم در جمعیت غیربالینی و ارائه مدل مفهومی برای آن انجام شده است. روش: پژوهش حاضر یک تحقیق کیفی از نوع داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در این پژوهش شامل 16 نفر (8 مرد و 8 زن) بود که انتخاب افراد در ابتدا به صورت هدف مند و در ادامه بر اساس نمونه گیری نظری انجام شده است. روش جمع آوری داده ها مصاحبه بدون ساختار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش کوربین و استراوس (2014) و از نرم افزار (2018) MAXQDA استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته های این پژوهش، سه مقولۀ اصلی در توصیف مشارکت کنندگان از تجربۀ شرم عبارت بود از «قضاوت درونی شده»، «سرافکندگی» و «خودواقعی نبودن». به علاوه تجربۀ شرم همراه بوده است با راهبردهای متنوعی که برای پیشگیری از شرم یا خلاصی از آن استفاده می شده است. پیامد این راهبردها در دو مقولۀ «خودواقعی نبودن» و «نگرش منفی به خود» با سه زیر مقولۀ «بی عرضگی»، «کافی نبودن» و«متفاوت بودن» خلاصه گردید. نتیجه گیری: در این مطالعه شرم در جمعیت غیربالینی با ژرفای بیشتری بررسی شد که نتایج آن نشان دهنده تأثیر چشمگیر این هیجان بر کیفیت زندگی افراد بود و بر اهمیت اقدامات آموزشی در مدیریت این هیجان تاکید داشت.
خودمهارگری و رضایت از زندگی در بزرگسالی در حال ظهور: نقش واسطه ای هیجان های هشیار شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی با نقش واسطه ای هیجان های خودآگاه شرم و گناه در بزرگسالی در حال ظهور بود. نمونه پژوهش شامل 257 دانشجوی کارشناسی (161 زن و 96 مرد) بود که با استفاده از روش نمونه برداری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس خودمهارگری (تانجنی، باومیستر و بون، 2004)، مقیاس شرم و گناه (تامپسون، شارپ و الکساندر، 2008) و مقیاس رضایت از زندگی (داینر، ایمونز، لارسن و گریفین، 1985) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که خودمهارگری به طور مستقیم و مثبت رضایت از زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد. اثر خودمهارگری بر هیجان شرم، منفی معنادار و بر گناه، مثبت معنا دار بود. همچنین، هیجان شرم اثر منفی معنا دار بر رضایت از زندگی نشان داد، اما هیجان گناه نتوانست به طور معنا دار رضایت از زندگی را پیش بینی کند. آزمون بوت استراپ نقش واسطه ای هیجان شرم در رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی را مورد تأیید قرار داد. درواقع با افزایش خودمهارگری، هیجان شرم، کاهش یافته و از این طریق، رضایت از زندگی بهبود یافته است. این پژوهش الگوی متفاوتی از نقش واسطه ای دو هیجان شرم و گناه در رابطه بین خودمهارگری و رضایت از زندگی بزرگسالی در حال ظهور را آشکار ساخته است.
اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوء استفاده جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۷۶
48-69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام بود. روش: جامعه آماری پژوهش زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز ( 1993 ) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. برای سنجش شرم و احساس گناه، از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان متمرکز بر شفقت در سه مرحله خط پایه، 8 جلسه مداخله به صورت هفتگی و پیگیری 2 ماهه اجرا شد. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (20/31 درصد%) و احساس گناه (68/28 درصد) بهبود را تجربه کردند و اثر آنها نیز تا دوره پیگیری دو ماهه حفظ شد. شاخص تغییر پایای آنها نیز حاکی از معنی دار بودن این تغییرات بود. نتیجه گیری: بنابراین یافته های پژوهش بیانگر این است که درمان متمرکز بر شفقت با کاهش فعالیت سیستم تهدید و افزایش فعالیت سیستم تسکین بر کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی تأثیر دارد.
شرم و پیشگیری از جرم از منظر دانش جرم شناسی و اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
125-146
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحث مهم در دو حوزه جرم شناسی و اخلاق اسلامی، شرم و حیا است که تأثیرات آن در پیشگیری از رفتارهای نابهنجار و مجرمانه مورد تأکید هر دو حوزه دانشی یادشده است؛ باوجوداین، دقت نظر در مبانی و یافته های جرم شناسی و آموزه های اخلاق اسلامی، می تواند تفاوت های ظریفی را که این دو با یکدیگر در این محور، یعنی تأثیر شرم بر پیشگیری از جرم دارند آشکار سازد. پژوهش حاضر می کوشد تا با روش توصیفی – تحلیلی این موضوع را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که باوجود اشتراکات شرم از نظر ماهیت و اصل پیشگیری از جرم، تفاوت های معناداری بیین این دو حوزه دانشی از جهت قلمرو، دامنه بازدارندگی، عوامل و مؤلفه ها و هم چنین به لحاظ کیفیت و چگونگی تأثیرگذاری، وجود دارد.
حاکمیت زباهنگ شرم محوری یا گناه محوری در جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیجانات شرم و گناه که در زمره هیجانات همگانی و خودآگاه بشر قرار می گیرند، در زندگی روزمره افراد بسیار فراگیر بوده و ضمن برخورداری از نقش اساسی در فرایند اجتماعی شدگی انسان، به عنوان مکانیسم های کنترل اجتماعی، ایفای نقش می نمایند. این دو نوع هیجان، در پاسخ به ارزیابی منفی فرد از خود، بر پایه هنجارهای اجتماعی ایجاد می شوند. از آنجایی که دو هیجان «شرم» و «گناه» دارای ماهیت فرهنگ وابسته است، منطقی است اگر ادعا کنیم که بررسی نمودها و مصادیق زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در یک زبان مشخص می تواند در آشکارسازی فرهنگ حاکم بر جامعه موردنظر یاری رسان باشد. بنابراین، نظر به ماهیت فرهنگ وابسته هیجانات و رابطه تنگاتنگ میان زبان و فرهنگ، پژوهش کیفی حاضر بر آن است تا از رهگذر بررسی نمودهای زبانی مرتبط با این دو نوع هیجان در زبان فارسی، به فرهنگ کاوی این زبان همت گمارد. به منظور نیل به هدف موردنظر، پس از جمع آوری تعداد 756 نمونه از موارد مختلف کاربرد عبارات زبانی وابسته به مفاهیم «شرم» (نظیر شرمساری، روسیاهی، خجلت، ننگ، بی آبرویی، خجالت، خجول، حیا، آبرو، کم رو و ...) و «گناه» (همچون تقصیر، مقصر، گناه کار و ...) در موقعیت های مختلف طبیعی، نمونه های مذکور در بستر الگوی هایمز (1967) مورد تدقیق و واکاوی قرار خواهند گرفت. یافته های مقالهٔ حاضر ضمن صحه گذاردن بر حاکمیت قوی تر و قدرتمندتر فرهنگ شرم محور نسبت به فرهنگ گناه محور در فرهنگ ایران، برای ویژگی جمع گرایی ایرانیان نیز مهر تأییدی به شمار می روند.
ارائه یک الگوی علی جهت تبیین اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۱
113 - 140
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور ارائه یک الگوی علی جهت تبیین اختلال شخصیت مرزی انجام گرفته است.برای اینکار 160بیمار (58 مرد و 102 زن) مبتلا به اختلال شخصیت مرزی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. این پرسشنامه ها شامل پرسشنامه تشخیص اختلال شخصیت مرزی لیشنرنیگ، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری، پرسشنامه شرم از دیگران گاس و همکاران، پرسشنامه خودشیفتگی مرضی پینکاس و پرسشنامه روابط موضوعی بل و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ بودند.تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار (AMOS) انجام شد. ارزیابی مدل فرضی پژوهش نشان داد که این مدل شاخص برازش مناسبی دارد. یافته ها نشان داد که روابط موضوعی از طریق متغیر های میانجی پرخاشگری، عزت نفس، خودشیفتگی مرضی، عزت نفس و شرم از دیگران بر تشخیص اختلال شخصیت مرزی در سطح اطمینان 99 درصد تاثیر معناداری دارد.با توجه به مثبت و معنا در بودن روابط می توان نتیجه گرفت که این مولفه ها پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی می باشند و بر این اساس می توانند چارچوب مناسبی برای سبب شناسی و تشخیص این اختلال ارائه دهند.
مقاله پژوهشی: نقش میانجی شرم بیرونی و شفقت به خود در رابطه بین قربانی شدن توسط هم سالان و نشانه های افسردگی در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی شرم بیرونی و شفقت به خود در رابطه بین قربانی شدن توسط هم سالان و نشانه های افسردگی در نوجوانان دوره اول مقطع متوسطه (کلاس هفتم تا نهم) انجام شد. مواد و روش ها: در قالب یک طرح همبستگی به شیوه مقطعی، سیصد نفر (150 دختر و 150 پسر) از نوجوانان دوره اولِ مقطع متوسطه شهر شاهین شهر (اصفهان) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. از شرکت کنندگان خواسته شد به مقیاس قربانی چندبعدی، مقیاس شفقت به خود فرم کوتاه، مقیاس شرم بیرونی، پرسش نامه خلق و احساس پاسخ دهند. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و نرم افزارهای SPSS نسخه 19 و AMOS نسخه 20 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میان قربانی شدن توسط هم سالان، شرم بیرونی، شفقت به خود و نشانه های افسردگی به لحاظ آماری رابطه معناداری وجود دارد (0/669≥P ≤ 0/01،-0/328 ≤ r). ارزیابی مدل فرضی پژوهش با استفاده از شاخص های برازندگی نشان داد که مدل فرضی پژوهش برازش دارد (RMSEA=0/037،CFI=0/999). نتایج نشان داد که قربانی شدن توسط هم سالان به صورت غیرمستقیم از طریق شرم بیرونی و شفقت به خود بر نشانه های افسردگی تأثیر غیرمستقیم می گذارد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که شرم بیرونی و شفقت به خود در رابطه بین قربانی شدن توسط هم سالان و نشانه های افسردگی نقش میانجی دارد. توجه به این مکانیسم ها می تواند در تدوین مداخلات پیشگیرانه و درمانیِ کارآمد برای نوجوان در مقابله با قربانی شدن توسط هم سالان و ابتلا به نشانه های افسردگی مفید باشد.
بررسی نقش میانجی شرم و عزت نفس در ارتباط بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گر شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی در دانشجویان انجام شد. 251 نفر دانشجوی مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد ( 169 نفر دختر و 82 نفر پسر) از دانشگاه های خوارزمی تهران، اصفهان و شهرضا به صورت در دسترس انتخاب شدند و به صورت آنلاین به پرسشنامه های مقیاس شفقت به خود ریس و همکاران(2011)، فرم کوتاه مقیاس افسردگی بک (1972)، مقیاس عاطفه ی خودآگاهی-3 تانگنی و همکاران (2000) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ(1965) پاسخ دادند. به منظور بررسی روابط ساختاری در مدل مفروض از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض میانجی گری نسبی شرم و عزت نفس در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی با داده ها برازش مطلوبی داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که در مدل مفروض تمام وزن های رگرسیونی به لحاظ آماری معنادار بودند ( P<.05 ). در این مدل 81 درصد از واریانس نمرات افسردگی از طریق متغیرهای مکنون عزت نفس، شرم و شفقت به خود تبیین شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در رابطه ی بین شفقت به خود و افسردگی، متغیرهای شرم و عزت نفس، نقش میانجی ایفا می کنند. از یافته های پژوهش حاضر می توان در جهت کاهش ا فسردگی از طریق درمان ها و آموزش های مبتنی بر شفقت به خود استفاده کرد.
تأثیر آموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی بر شرم، انعطاف پذیری شناختی و سازگاری زناشویی زنان دارای همسر معتاد در حال ترک در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به مشکلات و پیامدهای روز افزون اعتیاد از جمله طلاق و لزوم مداخله و آموزش در این باره، این پژوهش به بررسی تاثیرآموزش مهارت-های رفتار درمانی دیالکتیکی بر شرم، انعطاف پذیری شناختی و سازگاری زناشویی زنان دارای همسرمعتاد در حال ترک پرداخت. بدین منظور از بین زنان حاضر درگروه های خانواده های نار-آنان(NAR-ANAN) در سطح شهر اصفهان 30 نفر از آنان که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به شیوه دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. این افراد 2مرتبه (پیش و پس از مداخله) به پرسشنامه های شرم (کوهن و همکاران، 2010)، سازگاری زناشویی(اسپانیر، 1979) و انعطاف پذیری شناختی (دنیس و -وندروال،2010) پاسخ دادند. سپس افراد گروه آزمایش 14جلسه آموزش مرتبط بامهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی را هفته ای یکبار به مدت90 دقیقه دریافت نمودند، اما افراد گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. در نهایت داده های حاصل با روش تحلیل کواریانس چند-متغیره به وسیله نرم افزارSPSS-22 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادآموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی بر میزان شرم و سازگاری زناشویی گروه آزمایش درمقایسه با گروه کنترل موثر بوده است (01/0>P)، اما بر میزان انعطاف پذیری شناختی آنان نسبت به گروه کنترل اثری نداشته است (05/0<P). نتایج حاصل نشان می دهد که آموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیکی به شیوه گروهی می-تواند از میزان شرم زنان دارای همسر معتاد درحال ترک بکاهد و موجب افزایش سازگاری زناشویی آنان گردد.
تحلیل استعاره های مفهومی در حوزه شرم با تکیه بر آثار منظوم مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۴
۳۶۰-۳۳۳
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد تحلیل استعاره هایی است که در پیوند با احساس شرم در مثنوی و دیوان مولوی به کار رفته اند. بنیاد نظری پژوهش، استعاره های مفهومی است که استعاره را از کارکرد بلاغی به رویکردی برای شناخت برتری داده است. این پژوهش که با شیوه ای توصیفی تحلیلی انجام شده، سعی دارد پیوند میان استعاره با زیست جهان عرفانی مولوی را کشف و تبیین کند. برایند این پژوهش گویای آن است که مفهوم انتزاعی شرم در اشعار مولوی در حوزه های عینی و ملموسِ «اشیا و پدیده های طبیعی»، «انسان»، «خوراک»، «گیاه» و «حیوان» نمود یافته است، ازاین رو فرایند انتقال مفاهیم استعاری از حوزه مبدأ به مقصد، در قالب گزاره هایی نظیر «شرم شیء است»، «شرم انسان است»، «شرم خوراک است»، «شرم گیاه است»، «شرم حیوان است» قابل درک می باشد. بیشترین بسامد کلان استعاره شرم، مربوط به حوزه اشیاست که گویای اهمیت اشیا و پدیده های طبیعی در نظام ذهنی مولوی نسبت به دیگر حوزه هاست. همچنین الگوهای استعاری شرم در اشعار مولوی به واسطه حواس پنج گانه ظاهری، ملموس و قابل درک شده اند ازاین رو این احساس در نظام ذهنی مولوی امری «لمس کردنی»، «دیدنی»، «چشیدنی» و «شنیدنی» است. فراوان ترین بسامد تجربه حسی مربوط به حس لامسه است که گویای نقش ویژه تجربه بساوایی در عینی سازی مفهوم شرم در نظام فکری مولوی نسبت به دیگر تجارب حسی است. با این اوصاف، می توان اذعان کرد که بررسی استعاره به روش شناختی، مفهوم انتزاعی شرم را در نگرش عرفانی مولوی، به صورت امری عینی، محسوس و به شکل تجربه ای زیستی قابل درک کرده است. همچنین این رویکرد، به عنوان الگویی مناسب، نظریه وصف پذیر بودن دریافت های عرفانی را تقویت کرده است.
ویژگی های روان سنجی مقیاس تجربه شرم و احساس گناه در نوجوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: شرم و احساس گناه به عنوان هیجان هایی منفی و سازش نایافته با بروز مشکلات روانشناختی در نوجوانان، از جمله افسردگی و خودکشی، اضطراب اجتماعی، اختلال دوقطبی و سطح پایین شفقت به خود در ارتباط است. با این حال، علی رغم اهمیت این هیجانات در نوجوانان، در زمینه بررسی ویژگی های روانسنجی مقیاسی معتبر برای اندازه گیری شرم و گناه بین نوجوانان ایرانی شکاف تحقیقاتی وجود دارد. هدف: بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و احساس گناه (GSES؛ مالیناکووا و همکاران، 2019) در نوجوانان شهر تهران بود. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از حیث نوع گردآوری اطلاعات، پیمایشی و از نظر روش شناسی، آزمون سازی است که در قالب یک طرح پژوهشی همبستگی انجام گرفته است. نمونه پژوهش حاضر، 2291 نوجوان 12 تا ۱۸ سال بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای، انتخاب شدند. برای تعیین روایی سازه از روش تحلیل عاملی تأییدی و به منظور آزمون تغییرناپذیری مقیاس با توجه به جنسیت، از روش تحلیلی چندگروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل عاملی تأییدی، وجود دو عامل شرم و احساس گناه را تأیید کرد و نشان دهنده برازش مطلوب داده ها در گروه دختران و پسران بود. تحلیل چندگروهی نیز هم ارزی ضرایب مسیر و مقادیر خطا را را در هر دو گروه نشان داد (0/05 P>). قابلیت اعتماد ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، امگای مک دونالد و قابلیت اعتماد مرکب تأیید شد (0/7 ≥, ω, CRα). نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی صوری، محتوا، سازه، همگرا و واگرای مناسبی برخوردار است. بررسی متغیرهای جمعیت شناختی نشان داد که با افزایش سن، احساس شرم و گناه در نوجوانان افزایش می یابد (0/01 >P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تجربه شرم و گناه دارای ویژگی های روانسنجی مطلوبی بوده و ابزاری ساده، مختصر و قابل اعتماد جهت ارزیابی هیجان های شرم و احساس گناه در نوجوانان ایرانی است.
تعیین اثر بخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی و شرم نوجوانان (یک مطالعه موردی)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی عقلانی هیجانی بر شرم نوجوانان بود. این پژوهش از نوع مطالعه موردی بود . آزمودنی این پژوهش دختری 16 ساله، ساکن شهر شیراز و عضو یکی از دبیرستان های این شهر بود. برای ارزیابی و سنجش وضعیت آزمودنی از مصاحبه رفتاری، خود سنجی، خود بازنگری و کسب اطلاعات از افراد دیگر( که شامل دبیران ، همکلاسی ها و اعضای خانواده وی بودند ) استفاده شد. سپس آزمودنی به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای تحت تأثیر رفتاردرمانی عقلانی هیجانی قرار گرفت. ارزیابی درمان پس از گذشت یک ماه از آخرین جلسه آغاز گردید. این ارزیابی ها نشان داد که رفتاردرمانی عقلانی هیجانی در کاهش شرم آزمودنی تأثیر داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که می توان به رفتاردرمانی عقلانی هیجانی به عنوان روشی مؤثر برای کاهش شرم نوجوانان توجه نمود.
تبیین هیجانات شرم و گناه دانش آموزان بر اساس هیجانات معلم و ساختار اهداف کلاس: نقش واسطه ای بازخورد معلم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تبیین هیجانات شرم و گناه دانش آموزان بر اساس هیجانات معلم و ساختار اهداف کلاس با توجه به نقش واسطه ای بازخورد معلم بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، همه دانش آموزان پایه های چهارم، پنجم و ششم دوره ابتدایی شهر لامرد و معلمان آن ها هستند. 400 دانش آموز و معلمان آن ها که 37 نفر بودند، با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. معلمان آزمون بازخورد شایستگی و سیاهه هیجان معلم و دانش آموزان پرسش نامه ساختار هدف کلاس و آزمون عاطفه خودآگاه برای کودکان را تکمیل نمودند. جهت بررسی روابط علّی بین متغیرها از روش تحلیل مسیر و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و AMOS نسخه 24 استفاده شد. یافته ها نشان دادند که از بین هیجانات معلم، شادی، عشق و خشم با هیجان شرم دانش آموزان رابطه دارند. اما هیچ کدام از مولفه های هیجان معلم با احساس گناه دانش آموزان رابطه نداشتند. از طرف دیگر ساختار هدف تبحری رابطه منفی و ساختار هدف اجتنابی رابطه مثبت و معنی داری با هیجان شرم و گناه دانش آموزان داشتند، اما ساختار هدف عملکردی رابطه معنی داری با این دو هیجان نداشت. ساختار هدف عملکردی با میانجی گری بازخورد معلم، بر هیجان شرم اثرگذار بود. همچنین تأثیر غیرمستقیم هیجانات ترس، غم و عشق معلم بر هیجان شرم از طریق بازخورد معلم، معنی دار بود. بر اساس نتیجه به دست آمده پیشنهاد می شود که از قرارداد وابستگی جهت ایجاد ساختار تبحری در کلاس درس استفاده گردد. همچنین نوع بازخورد معلم نیز باید به گونه ای باشد که ضمن تشویق دانش آموزان به امور آموزشی، ایجادکننده هیجان شرم و گناه در آن ها نباشد.
رابطه تجارب نامطلوب اولیه با نشانه های پرخوری: میانجی گری شرم و خود انتقادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه تجربه های اولیه قربانی شدن مرتبط با تصویر بدن و شدت نشانه های پر خوری با میانجی گری شرم نسبت به تصویر بدن و خودانتقادگری انجام شد. مواد و روش ها روش این مطالعه همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران بود که 283 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های شرم مرتبط با تصویر بدن دوراتی و پینتو گوویا، شکل های خودانتقادگری و خود اطمینان بخشی گیلبرت و همکاران، نشانه های پرخوری گورمالی و همکاران و تجارب قربانی شدن نسبت به بدن دوراتی و پینتو گوویا، فریررا و باتیستا را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از نسخه 24نرم افزارهای SPSS و نسخه 8 LISREL تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نتایج نشان داد شدت نشانه های پر خوری با شرم نسبت به تصویر بدن (r=0/51, P=0/001)، خودانتقادگری (r=0/51, P=0/001) و تجربیات قربانی شدن مرتبط با تصویر بدن (r=0/56, P=0/001) رابطه مثبت و معنادار دارد. همین طور شرم نسبت به تصویر بدن (B=0/10, P<0/05 ) و خودانتقادگری (P<0/05, B=012) ارتباط بین تجارب قربانی شدن نسبت به بدن با شدت نشانه های پر خوری را میانجی گری می کند. نتیجه گیری براساس نتایج می توان گفت خودانتقادگری و شرم از تصویر بدن می تواند ارتباط بین تجربه های قربانی شدن اولیه مرتبط با تصویر بدن و شدت نشانه های پرخوری را در نمونه ایرانی میانجی گری کند. مطالعه حاضر دلالت های مهمی در مفهوم سازی و درمان علائم پرخوری دارد. پژوهشگران و متخصصان بالینی می توانند نقش این عوامل را در اختلال پرخوری و درمان آن مد نظر قرار دهند.
تحلیلی بر استعداد شرم از منظر نظریه های دلبستگی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال یازدهم خرداد ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۷۲)
۱۱۴-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
شرم هیجانی خودآگاه و ناتوان کننده است که هم در جوار دیگران و هم در تنهایی تجربه می شود. پژوهش های بسیاری از رابطه میان استعداد شرم، یعنی گرایش به تجربه شرم در غیاب محرک های متناسب، و آسیب شناسی روانی حکایت دارند. استعداد شرم ریشه هایی تحولی داشته و در این باره میان نظریه پردازان نامدار اتفاق نظر وجود دارد. فرض بر این است که ناایمنی در دلبستگی و نقص در ظرفیت ذهنی سازی، که دست دردست هم و در بستر تجارب اولیه کودکی شکل می گیرند، موجب کاشته شدن بذر استعداد شرم در فرد می شوند. مقاله حاضر تلاشی است در راستای یکپارچه سازی پیشینه نظری و پژوهشی درباره رابطه استعداد شرم با سبک های دلبستگی و ظرفیت ذهنی سازی، و طرح پیشنهاد هایی برای پژوهش های آینده در این حیطه.
پیش بینی شدت نشانگان وسواسی- جبری براساس تجارب تروماتیک دوران کودکی: نقش میانجی گری شرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر پیش بینی شدت نشانگان وسواسی- جبری براساس تجارب تروماتیک دوران کودکی از طریق نقش میانجی گری شرم بود. طرح کلی پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه بزرگ سالان 18 تا 50 ساله ساکن شهر مشهد در سال 1400 بودند که دسترسی مناسبی به اینترنت و فضای مجازی داشتند. از این میان، 340 نفر به روش در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس های وسواس یل- براون (1989Y-BOCS-)، تجارب تروماتیک دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003CTQ-) و شرم درونی شده کوک (1993ISS-) جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار SPSS نسخه 26 و AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین تجارب تروماتیک دوران کودکی و شرم با شدت نشانگان وسواسی-جبری همبستگی معناداری (01/0P<) وجود دارد. همچنین نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش حاضر از برازش خوبی برخوردار بوده و نقش میانجی گری شرم در رابطه تجارب تروماتیک دوران کودکی با شدت نشانگان وسواسی-جبری (3χ2/df≤ و سطح معناداری 001/0) معنادار بود. براساس یافته های این پژوهش، تجارب تروماتیک دوران کودکی می توانند از طریق تعامل با شرم، شدت نشانگان وسواسی- جبری را پیش بینی کرده و در آن نقش داشته باشد.
بررسی استعاره مفهومی شرم در داستان های علی محمد افغانی (مورد مطالعه: شوهر آهو خانم و بافته های رنج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استعاره مفهومی، برگرفته از زبان شناسی شناختی نوعی ابزار مفهومی در جهت کشف معنای متن در حوزه عواطف و احساسات است که در درک مفاهیم انتزاعی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این مقاله یکی از کاربردهای استعاره مفهومی در حوزه شرم، در دو داستان «شوهر آهو خانم» و «بافته های رنج» علی محمد افغانی به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. شرم از عواطفی است که بشر در طول تاریخ همواره آن را تجربه کرده است و با بررسی استعاره مفهومی آن تفاوت و شباهت فرهنگ ها در اظهار آن به دست می آید، در دو اثر افغانی در حدود 57 مورد استعاره مفهومی مربوط به شرم یافت شد، که اغلب با استعاره های جهانی شرم که توسط کووچش ارائه شده مطابق است، براساس حوزه مبدأ 12 اسم نگاشت، با فرآیند های جهتی، جانورانگاری، طبیعت انگاری، سیال انگاری، انسان انگاری و جسم انگاری در استعاره سازی دو داستان آمده است. از اقسام سه گانه استعاره مفهومی: 10 مورد استعاره جهتی، 3 مورد استعاره هستی شناختی و 44 مورد آن استعاره ساختاری است. به لحاظ مبدأ پربسامدترین حوزه آن «آتش» است که به صورت خوشه ای با گرما، گلگون شدن، آب شدن، عرق کردن آمده است.
بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
13 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر شرم و احساس گناه در زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی انجام گرفت. روش: در این پژوهش از طرح آزمایش تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان دارای تجربه سوءاستفاده جنسی دوران کودکی اهواز بود. نمونه پژوهش دربرگیرنده 3 زن از زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود که طی فراخوانی معرفی و با توجه به نتایج چک لیست اختلال استرس پس از سانحه ویدز (1993) با نقطه برش 50 و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش شرم و احساس گناه از مقیاس حالت شرمساری و گناه مارشال (1995) استفاده شد. پروتکل درمان در سه مرحله خط پایه، مداخله و پیگیری اجرا گردید. داده ها به روش های ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که آزمودنی ها در مرحله درمان در شرم (13/27%) و احساس گناه (19/26%) بهبود را تجربه کردند . نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که این درمان از طریق بازیابی خاطرات تروماتیک و تبدیل تدریجی آنها به طرح واره های شناختی و هیجانی سالم به کاهش شرم و احساس گناه زنان قربانی سوءاستفاده جنسی دوران کودکی کمک می کند.
شرم در اختلالات شخصیت مرزی، ضداجتماعی و خودشیفته: مفهوم سازی های نظری و یافته های تجربی
حوزههای تخصصی:
شرم هیجان خودآگاهی است که می توان آن را درد روانی نام نهاد. اجماع بر این است که شرم جنبه های انطباقی و غیر انطباقی دارد. به بیان دیگر، با وجود اینکه شرم به افراد درباره از دست دادن جایگاه اجتماعی شان هشدار می دهد، تجربه آن می تواند به انواع مختلفی از نابهنجاری های روانشناختی منجر شود، ازجمله آسیب شناسی شخصیت. هدف مطالعه فعلی، (۱) کاوش دیدگاه های نظری درباره رابطه شرم با اختلالات شخصیت و (۲) بررسی همخوانی یافته های تجربی با نظریات مذکور بود. با انجام یک مرور روایتی از اهم منابع موجود در پیشینه، دریافتیم که بیشترین نظریه پردازی ها و پژوهش ها درباره اختلالات شخصیت خوشه دوم (و به طور خاص، درباره اختلالات شخصیت مرزی، ضداجتماعی و خودشیفته) بودند. شرم نقشی متمایز در شکل گیری و ماندگاری هر یک از اختلالات شخصیت گفته شده ایفا می کند. برجسته ترین تفاوت در باب سطحی از هشیاری است که شرم در آن پردازش می شود. به علاوه، اختصاصاً در رابطه شرم با خودشیفتگی بزرگ منشانه، سایکوپاتی و اختلال شخصیت ضداجتماعی، ناهمخوانی هایی میان نظریات و یافته های تجربی مشاهده شد. تجربه شرم می تواند اثرات دیرپایی بر سلامت روان افراد داشته باشد. وقتی شرم درونی سازی شود، ممکن است به طرق و الگوهای مختلفی به شکل گیری اختلالات شخصیت بیانجامد.
امنیت هستی شناختی و استمرار مناقشه هسته ای ایران و غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
135 - 166
امنیت هستی شناختی منازعات و مناقشات پایدار در روابط بین الملل را تحلیل می کند. منازعات و مناقشاتی که ممکن است منافع فیزیکی و رئالیستی کشورها را به خطر اندازد اما امنیت هویتی آنها را از طریق حفظ شرافت فردی و ملی، نگاه غرورآمیز به مسائل داخلی و بین المللی و پرهیز از شرم تضمین کند. در این میان سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سه دهه ی اخیر در عرصهبین المللی بازتابی از مبانی هویت ساز خود بوده است. این موضوع در مساله هسته ای نمود عینی بیشتری دارد. مقاله پیش رو مدعی است که رفتار سیاست خارجی ایران در مسأله هسته ای در چارجوب مولفه های هویت ساز(روایت بیوگرافیک) معنا و مفهوم می یابد. بنابراین عناصر هویت سازجمهوری اسلامی ایران، نظام اعتماد پایه ی متصلب جمهوری اسلامی- حفظ هویت و روال های جاری، اطمینان جمهوری اسلامی از جامعیت هویت و بی اعتمادی ایران نسبت به ایالات متحده در مناقشه هسته ای که ریشه در اقدامات براندازانه و استراتژی تغییر رژیم ایران در طول چند دهه اخیر دارد، مناقشه هسته ای را به درازا کشانده است. بنابراین اصرار ایران بر حفظ چرخه سوخت هسته ای و بومی شدن غنی سازی اورانیوم، ایستادگی در مقابل تحریم ها و تهدیدها و حفظ مؤلفه های هویتی، عزت مندی نظام جمهوری اسلامی و پرهیز از شرم تلقی می شود است. بر اساس چارچوب این نظریه ، تنها پذیرش حق غنی سازی بومی در ایران، رفتار عادلانه با برنامه صلح آمیز هسته ای ایران، تغییر رفتار مبتنی بر زور و زیاده خواهی طرف مقابل می تواند تامین کننده امنیت هویتی جمهوری اسلامی ایران باشد.