مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
جامعه ایران
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
143 - 158
حوزههای تخصصی:
بحران شیوع ویروس کرونا سبب شده برخی اصول انضباط های فکری مورد تردید قرار گیرد. اتخاذ راهبردهای جدید، تصمیم گیران را با چالش مواجه ساخته است. این مقاله به اکتشاف مهم ترین راهبردها به صورت مدلی ساده برای جامعه ایران در مواجه با چالش این پدیده در زمینه های معماری و شهرسازی می پردازد. با توجه به ابهامات درمانی، نحوه و سرعت عمل ویروس و توزیع واکسن، لازم است تا افزون بر زمینه های نظری، عرصه های عملی پاسخگوی این نوع بحران ها باشد. هدف، بسترسازی برای تولید دانش در این زمینه است. چراکه برخی ادعاهای شهرسازی برآمده از این پدیده، تازگی کاذب رسانه ای داشته یا برآمده از استدلال های نادرست است. مبتنی بر نظریه بر پایه ایی و با روش تحلیل محتوا، داده های دست اول از متون حاصله از اتاق فکر و جلسات خبرگان معماری-شهرسازی کشور، جمع آوری و با مطالعات کتابخانه ای و اسکیس های ترسیمی دانشجویان تحصیلات تکمیلی طی یک ترم به اشباع نظری رسیده است. «چالش»، «پیامد» و «راهبردهای محتوایی» با کدگذاری «آزاد»، «محوری» و «منتخب» به کمک نرم افزار اطلس تی آی تحلیل و مدل سازی شده است. یافته ها حاکی است که زمینه راهبردهای محوری برخاسته از چالش های منتخب پنج گانه، در طیفی وابسته از کمتر کالبدی (شامل اقتصادی-اجتماعی، مدیریتی-مشارکتی و فرهنگی-آموزشی)، تا بیشتر کالبدی (شامل برنامه ریزی-طراحی، زیرساختی-شبکه ای) قابل دسته بندی است. راهبردها در زمینه هایی مثل مسکن، مشارکت، مردم سالاری دینی، آموزش، بهره گیری از اصول طراحی و برنامه ریزی با رویکردهای سلامت محور و توسعه زیرساخت های فناوری و حمل ونقل عمومی به دست آمده است. بااین وجود، یافته ها و راهبردهای دوران پساکرونا مغایرتی با دوران پیشاکرونا نداشته ولی فرصتی ویژه برای کشور است. بیشترین وجه اشتراکی زمینه ها، کنش های دوگانه هویتی است. در این تجربه زندگی، هویت آدمی بیشتر در کنش های سیال و دوگانه فضا-زمان، عمومی-خصوصی، باز-بسته، مشهود-نامشهود، محلی-جهانی، سنت-مدرنیته، مریی-نامریی و حضور-غیاب چند جهانی شده است. همچنین حکمروایی سلامت محور شهری راهبرد اصلی گرد هم آورنده سایر راهبردهاست
فراتحلیل کیفی مقالات پژوهشی زنان بد سرپرست در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
895 - 921
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و فراتحلیل کیفی مطالعات انجام شده در حوزه زنان بدسرپرست است. در این راستا تمامی مقاله های علمی-پژوهشی با کلیدواژه «زنان بدسرپرست» در بازه زمانی ۱۳۸۵ تا ۱۴۰۰ از پایگاه اطلاعاتی-علمی جهاد دانشگاهی و پایگاه اسنادی نورمگز استخراج شد. در ادامه ۳۴ مقاله برای استخراج داده ها و بررسی بیشتر گزینش و به روش مطالعه اسنادی، کتابخانه ای و فراتحلیل مطالعه شدند. براساس یافته های تحقیق حاضر، مطالعات انجام شده در این حوزه، دو جهت گیری عمده روان شناسی و جامعه شناسی را دربرمی گیرد؛ به طوری که ابعاد دیگر زندگی این دسته از زنان از جمله اقتصادی و سیاسی ذیل این دو دسته بررسی می شوند. گروهی از این مطالعات به تحلیل نظری و ارائه مدل هایی برای شناسایی مسائل زنان بدسرپرست در جهت کاهش مشکلات آنان با استفاده از روش های مداخله ای پرداخته اند و گروهی دیگر به تقویت روحیه و ایجاد انگاره مثبت در زنان بدسرپرست از طریق افزایش دیدگاه های مثبت نگر به لحاظ تجربی پرداختند. یافته های این مطالعه در دو بعد روان شناسی و جامعه شناسی نشان می دهد این زنان نیازمند حمایت های روانی، اجتماعی و اقتصادی هستند و توانمندسازی آن ها در ابعاد ذکرشده کیفیت زندگی آن ها را بهبود می بخشد و سبب کاهش رنج اجتماعی آن ها می شود. مبتنی بر دستاوردهای نظری این پژوهش به نظر می رسد سیاست گذاران بایستی مبتنی بر تعریف جامعی از زنان بدسرپرست، اقدام به بازنگری در قوانین و احکام اجتماعی مرتبط با این زنان بپردازند.
دگرگونی در آداب و رسوم معاشرتی ایرانیان در دورۀ قاجار (مطالعۀ موردی؛ دست دادن به سبک جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
247 - 264
حوزههای تخصصی:
ورود مدرنیته و فرهنگ نوین اروپایی به جامعه ایرانی در ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تأثیراتی بر جای گذاشت و این ساختارها را دستخوش تغییر و دگرگونی کرد. بخش بزرگی از این تغییرات در حوزه های اجتماعی و فرهنگی و به ویژه در سبک زندگی و آداب و رسوم معاشرتی جامعه ایرانی روی داد. یکی از این وجوه آداب احوال پرسی و به ویژه نماد دست دادن بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که دست دادن به عنوان نمادی از احوال پرسی و تعاملات انسانی به شیوه مدرن و «سبک فرنگی» از چه زمانی در جامعه ایرانی رواج یافت و چه دلالت هایی را به همراه آورد؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که به دنبال تعاملات فرهنگی با اروپاییان و رواج فرهنگ و آداب غربی، دست دادن به سبک فرنگی از عهد ناصری در ایران رایج گردید و در شیوه و کیفیت دست دادن و دلالت های مفهومی و معنایی آن دگرگونی های مهمی رخ داد. در مفهوم جدید، دست دادن به کنشی عام تبدیل شد و از موقعیت ها و اشخاص و مناسبت های خاص به سطح اجتماعی عام تری راه یافت.
نقش حوزه علمیه قم در انسجام اجتماعى جامعه ایران در صد سال اخیر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
معرفت فرهنگی اجتماعی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه انسان موجودى است کمال طلب، حیات جمعى را بر زندگى فردى ترجیح داده است تا بتواند از طریق آن، مسیر رسیدن به مطلوب خود را هموار سازد؛ چه اینکه به اعتقاد فارابی، زندگى بالاجتماع است که می تواند کمال انسانى را برایش به ارمغان آورد و زندگى انفرادى هرچند ناممکن نیست نمی تواند انسان را به سعادت محتوم و کمال مطلوبش راهبر باشد. البته بوعلى پا را فراتر می گذارد و اعتقاد دارد که محال است بازندگى فردى به کمال برسد؛ جامعه درحقیقت ظرف و بستر فراهم شدن سعادت براى بشر است. بدیهى است که این ظرف زمانى می تواند زمینه لازم برای رسیدن به سعادت را مهیا کند، که خود داراى سکینه و آرامش بوده، از انسجام و همبستگى لازم برخوردار باشد و اسیر هرج ومرج و نابسامانى نباشد؛ چون در غیر این صورت هیچ جمع و گروهى توان استحکام و استمرار را نخواهد داشت. براین اساس شناخت عوامل و سازوکار پدیدار شدن همبستگى اجتماعى در جوامع، یکى از دغدغه هاى اصلى اندیشمندان اجتماعى است و ایشان براى رسیدن به پاسخ مورد نظر تلاش فراوان به کار برده و با توجه به واقعیت هاى موجود در زندگى بشر، عوامل متعددى را براى ایجاد انسجام اجتماعی برشمرده اند که «دین» یکی از مهم ترین این عوامل دانسته شده است. نگارنده در این مقاله پس از بیان اجمالى تأثیر دین و ارزش هاى وحیانى در این امر مهم جامعه بشری، با مراجعه به اسناد و شواهد عینى و تاریخى و در مواردى تجربه زیسته خود، نشان داده است که حوزه علمیه قم با عواملى مستقیم، همچون مرجعیت شیعه، هیئت هاى مذهبی، تبلیغ چهره به چهره، طرح هجرت و عواملى دیگر، و همچنین عوامل غیرمستقیم، مانند اجتهادات و استنباطات احکام و تبیین ارزش هاى وحیانی، در مسیر ایجاد انسجام اجتماعى جامعه ایران گام بسیار مؤثرى برداشته است.
نقش مسجد در نشر معارف شیعی در جامعه عصر صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقدام مهم شاه اسماعیل اول (907-930ق.) در رسمیت بخشی مذهب تشیع در ایران و برقراری پیوند بین مذهب و سیاست در حکومت صفویه، در ایجاد وحدت سیاسی و شکل گیری هویت ملی و ارضی نقش عمده ای ایفا کرد. صفویان پس از تشکیل دولت دریافتند که برای تثبیت این مذهب در تاروپود جامعه و نهادینه سازی آن نیاز به اقدامات گسترده فرهنگی و تمدنی دارند. این اقدامات را با بهره گیری از ظرفیت تأسیسات و نهادهای دینی و علمای شیعی میسر ساختند و تلاش گسترده ای جهت اقدامات فرهنگی و عمرانی در جهت سیاست شیعی سازی جامعه و تثبیت موقعیت این مذهب به کار بستند. صفویان با بنای مساجد به منزله پایگاهی دینی که متکفل ترویج مبانی اعتقادی و فقهی شیعه در جامعه است و بازسازی زیارتگاه ها و امامزاده های شیعی توانستند که هم در نهادینه سازی و گسترش شیعه در جامعه ایران اقدام کنند و هم در گسترش مساجد و بناهای مذهبی بکوشند. هدف این مقاله، بررسی نقش مسجد در نشر معارف شیعی در جامعه ایران عصر صفویه، به روش توصیفی- تحلیلی است. یافته پژوهش نشان داده که در دوره صفویه با گسترش سنت مسجدسازی و بازسازی و اصلاح مساجد پیشین، از این پایگاه دینی با کمک علمای شیعه در ترویج و نشر معارف شیعی در جامعه بهره گیری مطلوبی شده است.
تأثیر رخداد طبیعیِ سیل بر زندگی اجتماعی مردم در ایران دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع سیل به عنوان یک رخداد طبیعی در دوره صفوی، همانند دوره های قبل از آن، پدیده ای رایج بود. در این دوره، به علت تأثیر وقوع سیل بر جامعه ایرانی، بستری فراهم شد تا در قالب الگوهای چندگانه توصیفی، گزارش وقوع آن در متون تاریخنگاری و سفرنامه ای، بازتاب قابل توجهی پیدا کند. در همین راستا، مسئله مقاله پیش رو، شناسایی روند، علل و پیامدهای اجتماعی سیل بر جامعه ایران دوره صفوی است. سؤال اصلی مقاله اینست که با استناد به گزارش های مورخان و سفرنامه نویسان، طغیان سیل به عنوان یک پدیده زیست محیطی، از چه روند و عواملی برخوردار بود و وقوع آن در چه ابعادی توانست جامعه ایران عصر صفوی را متأثر سازد؟ با بررسی روند وقوع سیل در ایران دوره صفوی، مشخص شد که اوج طغیان های سیل در این دوره، مربوط به نیمه اول سده 11 ه.ق بود که بارش های ناگهانی و بالاآمدن آب رودخانه ها را می توان از مهمترین عوامل آن دانست. یافته ها نشان می دهد که این رخداد طبیعی به اندازه دیگر بلایای طبیعی از جمله زلزله، طاعون و قحطی، تأثیر چندانی در کاهش جمعیت شهرها نداشت. با این وجود، سیل توانست ضمن تغییر در ریخت و بافت مراکز شهری، زمینه ارجاع مردم به حافظه تاریخی جهت تفسیرِ سیلِ به وقوع پیوسته را، فراهم کند.
بازخوانی رونوشت پنهان جامعه ایران در انقلاب مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
157 - 187
حوزههای تخصصی:
جامعه ایران همواره سعی کرده است در برابر صاحبان قدرت گفتار و کنشی عمومی را به اجرا بگذارد و در ورای نظارت مستقیم آنان گفتار و کنشی متفاوت را پدیدار سازد. به لحاظ تاریخی جامعه ایران همواره تحت سیطره حکومت های استبدادی بوده که مهم ترین خصیصه آن بی قانونی، عدم نهادینگی قدرت و حاکمیت دلبخواهانه و تحمیلی حاکم مستبد بوده است. در چنین شرایطی، جامعه نمایشی از تمکین و رضایت را به اجرا می گذارد که با تصویری که حاکمان می خواهند ترسیم کنند، همخوانی زیادی دارد، اما در پس پرده قدرت، آنچه آشکارا نمی تواند بازگو کند، در رونوشت نهانی و در نقد سلطه جلوه گر می سازد. چنین رویکرد محافظه کارانه ای گاهی جنبه فریبکارانه، احتیاط، ترس و برخورداری از لطف و مرحمت داشته و گاهی ریشه در باورهای دینی، فرهنگی و اجتماعی داشته است. در دوران حکومت ناصرالدین شاه، سلطه استبدادی و ناتوانی در ایجاد یک دولت متمرکز کارآمد، جامعه ایران را به وجه پنهان خود سوق داد و رونوشت های نهانی به نحوی چشمگیر فزونی یافتند. این پژوهش با بهره گیری از الگوی نظری روایت های نهانی اسکات و روش تحلیل متن، به دنبال پاسخ به این پرسش است که رونوشت های پنهان جامعه ایران چگونه و با چه اشکالی در انقلاب مشروطه تجّلی یافتند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که ظهور شب نامه ها از دل انجمن های مخفی، نقطه بارز پیدایی رونوشت پنهان این دوره است. به تدریج رونوشت های نهانی در اَشکال دیگری همچون روزنامه های مخفی، روزنامه های برون مرزی، سفرنامه های خیالی، مکالمات خیالی، رسالات گمنام، ترانه ها و خواب نامه ها نیز پدیدار شدند. با ادامه نابسامانی ها، این روایت ها شکل آشکار به خود گرفت و با به چالش کشیدن قدرت سیاسی، به انقلاب مشروطه منجر گردید.
ارزیابی انتقادی نظریه استبداد شرقی؛ رویکردی تاریخی به جامعه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: استبداد شرقی مورد نظر ویتفوگل، نتیجه سازوکاری است که مارکس و انگلس آن را «شیوه تولید آسیایی» می نامند. کمبود آب در شرق، استفاده صرفه جویانه آن را اجتناب نا پذیر می کند و برای نیل به چنین هدفی، حکومتی متمرکز و دستگاه بوروکراتیک مقتدری ایجاد می شود که وظیفه تقسیم منابع آبی را به عهده دارد؛ بروز چنین سازوکاری، زمینه شکل گیری استبداد را در جوامع شرقی فراهم می کند. عده ای از اندیشمندان ایرانی با توجه به این نظریه، سعی داشته اند تا تحلیلی از دوام استبداد در کشور ارائه دهند. در مقاله حاضر، ابتدا سازوکارهای مطرح شده در نظریه استبداد شرقی از منظر ویتفوگل مورد بررسی قرار گرفته است. سپس آرای اندیشمندان ایرانی فعال در این حوزه مطالعه و نهایتاً کاربست این نظریه در چارچوب تحولات تاریخی جامعه ایران، نقد و ارزیابی شده است.روش ها: در پژوهش حاضر از روش های اسنادی و تاریخی استفاده شده است. روش اسنادی هم به منزله روشی تام و هم تکنیکی برای تقویت سایر روش های کیفی در پژوهش های علوم اجتماعی مورد توجه بوده اس ت. در این روش، پژوهش گر داده های پژوهش ی خود را درباره کنش گران، وقایع و پدیده های اجتماعی، از بین منابع و اس ناد جمع آوری می کند. نتایج حاصل از این بررسی ها به صورت تاریخی مورد ارزیابی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. پژوه ش ت اریخی م طالعهء نظام مند و دقیق گذشته است و محقق با مهارت کامل بر روی نکاتی درباره وقایع کار می کند.یافته ها: با توجه به نظریات مطرح شده در مقاله، نقدهایی را می توان نسبت به کاربرد نظریه استبداد شرقی در ایران مطرح کرد. اگرچه در ایران مسئله کم آبی به عنوان یک موضوع حائز اهمیت، در شکل گیری مناسبات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نقش داشته، اما در رابطه با ابعاد تأثیرگذاری آن تا حدود زیادی اغراق شده است. مهم ترین انتقادات به کاربرد نظریه استبداد شرقی در ایران عبارتند از: نظریه هایی که اقلیم و کمبود آب را عامل اساسی استبداد می دانند به نوعی جغرافیاگرایی و جبرگرایی جغرافیایی فرو می غلتند و نقش عوامل تأثیرگذار دیگر را به حاشیه می کشند. اگر نظریات حکومت خودکامه به گونه ای بازپرداخت شوند که به تأثیر متقابل فرهنگ، سیاست و اقتصاد و البته به احتمال برحسب موقعیت زمانی – مکانی در دوره های مختلف تاریخی بر تعین بخشی یکی از این عناصر بر دو عامل دیگر تأکید شود و یا برعکس بر تأثیر تداخلی و پیوند آن ها در یکدیگر در زمان و مکانی دیگر اشاره گردد، کاربست آن ها از قوت علمی بیشتری برخوردار شود.نتیجه گیری: به نظر می رسد کاربست نظریه استبداد شرقی بدین شکلی که تاکنون بوده، چندان برای تبیین و تحلیل جامعه ایران راهگشا نباشد. در نظر نگرفتن بسیاری از متغیرهای تاریخی در سیر تحول جامعه (مانند متغیرهای فرهنگی) و یا وارونه سازی بسیاری از مناسبات در کشور، عملاً تطبیق نظریه با واقعیات عینی را ناممکن می سازد و حتی می تواند به رواج بدفهمی و سؤتفاهم منجر گردد. به نظر می رسد اگر نظریه استبداد شرقی، هرچه بیشتر با واقعیات جامعه ایرانی منطبق شود و متغیرهای فرهنگی نیز در آن لحاظ گردد، سیر تحول جامعه و دولت در ایران را بتوان بهتر و مؤثرتر درک کرد.