فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۸۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۱۶۴-۱۵۵
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی بود. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان بوشهر در سال تحصیلی 1402-1401بود که از میان آنها 257 نفر به عنوان نمونه آماری با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018، AAMS)، مقیاس سازگاری دانش آموزان دبیرستانی سینها و سینگ (1993، AISS) و مقیاس هیجانات تحصیلی پکران و همکاران (2002، AEQ) استفاده شد. دادههای به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و مدلیابی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. بر اساس یافته های پژوهش مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که بین هیجان اضطراب تحصیلی و سازگاری تحصیلی رابطه منفی ومعناداری وجود دارد (01/0>p). همچنین مشخص گردید هیجان اضطراب تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و سازگاری تحصیلی دارای نقش واسطه ای است (01/0>p). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که به منظور افزایش سازگاری تحصیلی در دانش آبه هیجان اضطراب تحصیلی و ذهن آگاهی توجه شود.
مقایسه مرزهای خانوادگی درهم تنیده در دانشجویان داری طرحواره های ناسازگار اولیه و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (بهمن) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۳
۲۷۹-۲۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرزهای خانوادگی در شکل گیری طرحواره ها نقش دارند، این امر می تواند پیامدهای روانشناختی قابل توجهی برای اعضای خانواده در بر داشته باشد. با وجود پیوندهای نظری بین مرزهای خانوادگی درهم تنیده و طرحواره های ناسازگار اولیه، خلأ پژوهشی در مورد این رابطه، محسوس است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه مرزهای خانوادگی درهم تنیده در دانشجویان با و بدون طرحواره های ناسازگار اولیه انجام شد. روش: روش این پژوهش، توصیفی از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. از بین افراد جامعه آماری، 204 نفر (152 زن، 52 مرد) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در این پژوهش شامل پرسشنامه طرحواره یانگ-فرم کوتاه (یانگ، 1998) و مقیاس انسجام و انطباق خانواده (اولسون و همکاران، 1985) بود. برای تحلیل و مقایسه داده ها نیز از آزمون تی مستقل، تعدیل بنفرونی و با نرم افزار SPSS-26 استفاده شد. یافته ها: نمرات مرزهای درهم تنیده در افراد با طرحواره خود درهم تنیده/گرفتار به طور معنادار بیشتر از افراد بدون طرحواره خود درهم تنیده/گرفتار بود (05/0 P<). مرزهای درهم تنیده خانوادگی در افراد با و بدون طرحواره های حوزه مختل طرد و بریدگی، طرحواره های حوزه مختل خودگردانی و عملکرد، طرحواره استحقاق/بزرگ منشی، طرحواره خویشتن داری ناکافی/خودانضباطی ناکافی، طرحواره های حوزه دیگر پیروی، طرحواره های مختل حوزه گوش به زنگی و بازداری بیش از حد تفاوت معنادار نداشتند (05/0 P>). نتیجه گیری: مرزهای درهم تنیده می تواند به شکل گیری طرحواره خود درهم تنیده منتهی شود. هر چند رشد سایر طرحواره های ناسازگار مستقیماً با درهم تنیدگی خانواده مرتبط نیستند. این طرحواره ها ممکن است از طریق مسیرهای مختلف، مانند تجربیات آسیب زا، روابط با همسالان، یا تأثیرات اجتماعی توسعه یابند.
سبب شناسی نوین وسواس-اجباری: پژوهش تک موردی
حوزههای تخصصی:
پیش زمینه و هدف: بی لذّتی به عنوان ناتوانی در تجربه ی لذّت یا کاهش توانایی احساس شادی است و یک آندوفنوتیپ بالقوه در اختلال وسواس فکری- عملی است. در سازه ی بی لذّتی دو نوع تجربه ی لذّت انتظاری و هم زمان معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر سبب شناسی نوین وسواس اجباری در یک پژوهش تک موردی بود. مواد و روش کار: پژوهش حاضر یک مطالعه ی تک موردی و ابزار پژوهش مصاحبه ی بدون ساختار بود. در این پژوهش یک بیمار مبتلابه وسواس عملی شدید از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و 9 جلسه مورد مصاحبه قرار گرفت. یافته ها: پژوهش حاضر نشان داد که شروط لذت های هم زمان و انتظاری از طریق مکانیسم بازداری باعث فقدان لذت های هم زمان و انتظاری و درنهایت باعث OCDمی شوند. بحث و نتیجه گیری: این مطالعه وجود بی لذّتی را در وسواس فکری-عملی نشان داد و علاوه بر این بی لذّتی را به عنوان عامل وسواس نشان داد. بر اساس نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان برای درمان OCD روش هایی را به کارگیریم که مانع از به کارگیری شروط لذت های هم زمان و انتظاری شویم.
آزمون مدل یکپارچه نگر اختلال اضطراب اجتماعی بر پایه عوامل تاثیر گذار: زیستی، خانوادگی، شناختی، رفتاری، هیجانی و اجتماعی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۱)
354 - 364
حوزههای تخصصی:
اضطراب اجتماعی با ویژگی ترس از مشاهده و قضاوت دیگران در موقعیت اجتماعی مشخص می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی روابط طرحواره های ناسازگار اولیه، بازداری رفتاری با اضطراب اجتماعی با توجه به نقش میانجی گر ارزیابی موقعیت اجتماعی، رفتارهای ایمنی بخش، تنظیم هیجان، باورها و افکار اجتماعی و باورهای مرتبط با خود، انجام گرفت. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان زن علوم پزشکی دانشگاه جندی شاپور اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 483 دانشجو زن بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار های پژوهش شامل پرسش نامه هراس اجتماعی، پرسش نامه طرح واره های ناسازگارانه اولیه، مقیاس ارزیابی موقعیت اجتماعی، پرسش نامه رفتارهای ایمنی بخش، پرسش نامه تنظیم هیجان، مقیاس افکار و باورهای اجتماعی، مقیاس باورهای مرتبط به خود، بازداری رفتاری بود. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. شاخص های برازش نشان داد مدل فرضی پژوهش، برازش مناسبی با داده ها دارد(96/0CFI=، 96/0IFI=، 07/0RMSEA=). نتایج نشان داد بجز تنظیم هیجان، همه متغیرهای میانجی بر SAD اثر دارند. با توجه به نقش عوامل مطرح در مدل پژوهش، می توان از آن در طراحی درمان SAD دانشجویان دختر علوم پزشکی بهره گرفت.
اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
137 - 149
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر صورت گرفت است. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده است که در آن 30 نفر به عنوان نمونه، به شیوه ی تصادفی از بین دختران نوجوان متوسطه ی 14 تا 18 سال شهر مشهد که با مشکل رفتار پرخطر و اشکال در تنظیم هیجان به مرکز مشاوره ی آموزش وپرورش استان خراسان رضوی رجوع کرده بودند، انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. در این پژوهش از فرم مصاحبه ی بالینی کودک و نوجوان، پرسشنامه ی راهبردهای تنظیم هیجان گراس (ERQ) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (IARS) استفاده شد. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل در همه ی مؤلفه های رفتارهای پرخطر به غیر از گرایش به خشونت، تفاوت معنادار وجود داشت و میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات پس آزمون گروه کنترل کمتر بود. همچنین، بین دو گروه آزمایش و کنترل در راهبردهای تنظیم هیجان نیز تفاوت معنادار وجود داشت، به صورتی که در راهبرد ارزیابی مجدد میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل بیشتر بود و در راهبرد سرکوبی میانگین نمرات گروه آزمایش به طور معناداری از میانگین نمرات گروه کنترل کمتر بود. نتیجه گیری: درنتیجه میتوان گفت، طرحواره درمانی هیجانی بر تنظیم هیجانات و کاهش رفتارهای پرخطر در نوجوانان دختر اثرگذار بود.
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود بر بهبود کارکرد اجتماعی نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود بر بهبود کارکرد اجتماعی در نوجوانان کانون اصلاح و تربیت استان تهران انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مددجویان پسر کانون اصلاح و تربیت استان تهران در سال 1402 بود. در این پژوهش 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه مداخله و یک گروه گواه) قرار گرفتند. گروه های آزمایش هر یک طی 8 جلسه تحت مداخله گروهی برنامه درمانی تنظیم هیجان و شفقت درمانی قرار گرفتند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس عملکرد اجتماعی و انطباقی کودک و نوجوان (CASAF؛ پرایس و همکاران، 2002) استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر انجام شد. نتایج نشان داد که پیش آزمون کارکرد اجتماعی با نمرات پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری داشت (05/0>P)، همچنین نتایج دلالت بر این داشت که بین دو درمان در طول زمان تفاوت معناداری وجود نداشت، اما هر یک از درمان ها نسبت به گروه کنترل تغییرات معناداری در کارکرد اجتماعی داشتند (05/0>P). در مجموع می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی تنظیم هیجان و شفقت به خود در روش درمانی کارآمد در بهبود کارکرد اجتماعی نوجوانان بزهکار است.
بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
713 - 728
حوزههای تخصصی:
زمینه: با بررسی های انجام شده مشخص گردید که تاکنون مطالعه ای به بررسی جنبه های روانشناختی شعر و معماری سبک اصفهانی از منظر نظریه آلفرد آدلر و کارل گوستاو یونگ نپرداخته است.
هدف: در این مقاله به بررسی جنبه های روانشناختی مشترک شعر سبک اصفهانی (هندی) و معماری سبک اصفهانی پرداخته شده است.
روش: روش پژوهش، کتابخانه ای و نوع آن، تحلیلی-توصیفی است. پس از بررسی ویژگی ها و جنبه های روانشناختی مشترک شعر و معماری دوره اصفهانی به این نتیجه رسیده ایم که علاوه بر مسائل اجتماعی که شعر و معماری را در دوره صفویان تحت تأثیر قرار داده، برخی جنبه های روانشناسی نیز در این دوره بر سبک شعر و معماری این دوره اثر گذاشته است.
یافته ها: با توجه فراگیر شدن شعر و هنر در بین مردم و خروج آن از دربار، نشانه های برون گرایی در شعر و هنر این دوره دیده می شود و بازنمود آن، توجه به سلایق فکری و تخیّلی عامه مردم به جای در نظر گرفتن عقاید حاکمان است که این امر در قالب مؤلفه «علاقه اجتماعی» از نظریه آلفرد آدلر قابل بررسی است. همین امر باعث شد تا شعر و معماری این دوره به جای تخصصی شدن و سفارشی شدن، عمومی شده و بر اساس سلیقه فکری و خیالی و عاطفی عامه مردم تکوین یابد.
نتیجه گیری: جنبه رواشناختی مشترک در شعر و معماری این دوره، توجه به باورها و عقایدی است که در حوزه روانشناسی، به عنوان کهن الگو مطرح می شوند و در قالب نظریه یونگ قابل بررسی هستند. این جنبه نیز زاییده عمومی شدن شعر و معماری است و در طی این فرآیند، باورها و عقاید و کهن الگوهای مشترک عامه مردم در شعر و معماری این دوره نمود یافته است.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با ویژگی های تاریک شخصیت با نقش میانجی خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
981 - 995
حوزههای تخصصی:
زمینه: در صورت عدم کفایت و ناشایستگی والدین، مسائل و مشکلاتی از جمله کودک آزاری توسط آن ها و یا اطرافیان رخ می دهد؛ کودک آزاری یکی از معضلات بزرگ اجتماعی است که تمام جوامع، چه پیشرفته و چه در حال توسعه را در بر می گیرد به طوری که سلامت و آسایش کودک آسیب دیده، به خطر می افتد.
هدف: مقاله حاضر با هدف تعیین برازش مدل پیش بینی ویژگی های تاریک شخصیت بر اساس آسیب های دوران کودکی با نقش واسطه ا ی خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی، مدنظر قرار گرفته است.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و باتوجه به اهداف از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) نیز بهره گرفته شد که بر اساس فرمول کلاین 147، 400 نفر در نظر گرفته شد. همچنین به صورت تفکیکی از پرسشنامه های صفات تاریک شخصیت (جانسون و وبستر، 2010)، خودتنظیمی میلر و براون (1999)، سبک دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، (1990)، ذهنی سازی یا عملکرد بازتابی فوناگی و همکاران (2016)، ترومای دوران کودکی (CTQ) توسط برنستاین، استین، نیوکمپ، والکر، پوگ و همکاران (2003) جهت تنظیم مدل بهره گرفته شده است. در این پژوهش جهت تجزیه و تحلیل داده ها ازآماره های توصیفی میانگین، انحراف معیار، کجی و کشیدگی و آمار استنباطی همبستگی، رگرسیون و مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که مسیر مستقیم آسیب دوران کودکی به صفات تاریک شخصیت معنادار نبود، اما همه مسیرهای غیرمستقیم معنادار به دست آمد، که حاکی از تأیید میانجی گری سه متغیر خودتنظیمی، ذهنی سازی و سبک دلبستگی بود (0/05p<).
نتیجه گیری: باتوجه به نتایج این مطالعه توصیه می گردد متخصصان حوزه روانشناسی به آموزش و پرورش مادران در جهت بهبود توانمندی های شکل دهی سبک دلبستگی ایمن در کودکان شان بپردازند. متخصصان حوزه روانشناسی بالینی و درمانگران جهت بهبود نشانگان به ابعاد ذهنی سازی و خودتنظیمی مراجعان دارای صفات تاریک شخصیت توجه ویژه ای داشته باشند
بررسی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی بر تمایل به جراحی زیبایی و عزت نفس دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
43 - 54
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی دختران نسبت به ظاهر فیزیکی بر تمایل آنها به جراحی زیبایی و عزت نفس اجرا گردید.
روش: روش تحقیق در این پژوهش نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل دانشجویان دختر دانشگاه غیر انتفاعی صنعتی فولاد در سال تحصیلی 1401 بودند که 200 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و پرسش نامه تصویر بدنی را تکمیل نمودند. سپس تعداد 45 نفر از دانشجویان که نمره پرسش نامه آنها بالاتر از میانگین بود، انتخاب شده و با استفاده از روش گمارش تصادفی در دو گروه آزمایشی (22 نفر) وکنترل (23 نفر) قرار داده شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسش نامه عزت نفس کوپراسمیت، پرسشنامه گرایش به جراحی زیبایی، آزمایه پروب دات. در ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون گرفته شد و سپس برای گروه آزمایش به صورت انفرادی، 10 جلسه 30 تا 40 دقیقه ای (8 جلسه برای اصلاح سوگیری شناختی و 2 جلسه برای سنجش سوگیری و پر کردن پرسشنامه ها) برگزار شد. در این مدت گروه کنترل تحت هیچ آموزشی نبودند. بعد از اتمام آموزش از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد و داده های جمع آوری شده توسط نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی باعث، کاهش سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی (P<0.01) و کاهش تمایل به جراحی زیبایی در دختران دانشجو (P<0.01) می شود؛ ولی تاثیر اصلاح سوگیری شناختی نسبت به ظاهر فیزیکی بر عزت نفس مشاهده نگردید (P<0.01).
نتیجه گیری: اصلاح سوگیری شناختی می تواند به عنوان یک روش موثر مورد استفاده قرار گیرد.
ویژگی های روان سنجی فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
197 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تدوین فرم فارسی مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی، ویژگی های روانسنجی این ابزار شامل ساختار عاملی، روایی و اعتبار را در دانشجویان بررسی نمود.
روش: نمونه ای متشکل از 453 دانشجوی کارشناسی دانشگاه اصفهان (287 دختر، 166 پسر)، به صورت تصادفی به دو گروه جداگانه (n1=227،n2=226 ) تقسیم شد و ساختار عاملی از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و سپس تحلیل عاملی تأییدی بررسی گردید. برای برآورد روایی واگرای این ابزار، از پرسشنامه شایستگی های مسیر شغلی استفاده شد. همچنین، اعتبار این مقیاس بر اساس همسانی درونی و ثبات سنجیده شد.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی اکتشافی حاکی از استخراج سه عامل موانع مسیر شغلی، تحصیلی و محیطی بود. همچنین نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که ساختار تک عاملی مرتبه دوم نسبت به سه عاملی مرتبط مرتبه اول در نمونه دانشجویان ایرانی از برازش بهتری برخوردار است. بر اساس تحلیل تغییرناپذیری، بین دانشجویان دختر و پسر از نظر بارهای عاملی، کوواریانس ها و خطاهای باقیمانده تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج همبستگی این مقیاس با شایستگی های مسیر شغلی از روایی واگرا حمایت کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 93/0 و برای زیرمقیاس های موانع مسیر شغلی 90/0، تحصیلی 90/0و محیطی 88/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: مقیاس ادراک موانع تحصیلی و مسیر شغلی ابزاری مناسب و کارآمد برای اهداف تحقیقاتی در زمینه راهنمایی و مشاوره مسیر شغلی است و ویژگی های روان سنجی قابل قبولی دارد.
نقش خودشیفتگی خودبزرگ بین و خودشیفتگی آسیب پذیر در پیش بینی راهبردهای خود ابرازی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی بررسی نقش خودشیفتگی خودبزرگ بین و خودشیفتگی آسیب پذیر در پیش بینی راهبردهای خود ابرازی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی کانونی (کانونی) و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی بوده که در سال 96-97 مشغول به تحصیل بودند (N=1500). به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای نمونه از میان جامعه موردنظر انتخاب شد (n=222). ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خودشیفتگی مرضی و مقیاس راهبردهای خود ابرازی بود. یافته ها نشان داد که ترکیب خطی راهبردهای خود ابرازی دفاعی و اظهار وجودی به وسیله ترکیب خطی متغیرهای پیش بین قابل پیش بینی است. بدین صورت که متغیرهای پیش بین 28 درصد از واریانس متغیرهای ملاک را تبیین می کنند. درمجموع، یافته ها نشان دادند که انواع خودشیفتگی (خودبزرگ بین و آسیب پذیر) بر اساس نوع و میزان استفاده از انواع راهبردهای خود ابرازی (دفاعی و اظهار وجودی) قابل پیش بینی است. پیشنهاد می شود متخصصان بالینی به انواع خودشیفتگی و نحوه راهبردهای خود ابرازی مراجعین دارای اختلال شخصیت خودشیفتگی جهت شناخت و درک بیشتر این افراد توجه ویژه مبذول دارند.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی نظام عاطفی بوئن و درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۲۰-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور بر طلاق عاطفی، دلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی زوجین متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زوجین متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های شهر ساری در سال 1400 بود. انتخاب نمونه از مراکز خدمات روانشناختی شهر ساری به روش هدفمند بود. حجم نمونه 42 نفر تعیین شد که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور و کنترل، هر گروه 14 نفر (7 زوج) گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش طلاق عاطفی گاتمن (2010، GED)، دلزدگی زناشویی کایزر (1993، MDS) و تمایزیافتگی عاطفی (1988، DSI) بود. گروه های آزمایشی در طی 8 جلسه 60 دقیقه ای خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور را دریافت کردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری در سطح معناداری 05/0 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون طلاق عاطفی ودلزدگی زناشویی و تمایزیافتگی عاطفی در سه گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت. همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین دو گروه آزمایش تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود نداشت. با توجه به اثربخشی خانواده درمانی بوئن و درمان راه حل محور در زوجین متقاضی طلاق، استفاده از این مداخلات در مراکز مشاوره پیشنهاد می گردد.
مدل علّی رابطه سبک های دلبستگی و نوموفوبیا: نقش میانجی سه گانه تاریک شخصیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین مدل علّی رابطه سبک های دلبستگی و نوموفوبیا با نقش میانجی سه گانه تاریک شخصیت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با روش نمونه گیری در دسترس 250 نفر از آنان انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در پژوهش حاضر فرم کوتاه سه گانه تاریک (SD3؛ جونز و پائولوس، 2014)، مقیاس سبک دلبستگی (AAS؛ هازن و شیور، 1987) و پرسشنامه نوموفوبیا (NMP-Q؛ یلدرام و کوریا، 2015) بود. نتایج نشان داد مدل پیشنهادی از برازش خوبی برخوردار بوده است. همچنین یافته ها نشان داد که سبک دلبستگی ایمن اثر مستقیم منفی بر نوموفوبیا و سبکهای دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا و سه گانه تاریک ماکیاولی، خودشیفتگی و سایکوپاتی اثر مستقیم مثبت بر نوموفوبیا دارند (01/0P<). از طرفی نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی از طریق سه گانه تاریک شخصیت بر نوموفوبیا اثر غیر مستقیم دارند (01/0P<). بنابراین می توان نتیجه گرفت که صفات تاریک شخصیت نقش میانجی در رابطه بین سبک های دلبستگی و نوموفوبیا دارد.
بررسی رابطه جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی: نقش میانجی گری هویت مدرن (مطالعه موردی دانشجویان دانشگاه الزهرا (س))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
۲۳۵-۲۰۸
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از نگارش مقاله ی حاضر، بررسی رابطه ی جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی با تکیه بر نقش میانجی گری هویت مدرن بود. روش: نوع پژوهش توصیفی و روش نیز پیمایش بود. حجم نمونه نیز به صورت تمام شماری، تعداد 271 نفر از دانشجویان دانشگاه الزهرا(س) که طی سال های 1398 تا 1401 ازدواج کرده بودند، را تشکیل داد که این تعداد توانستند به سیاهه ی جهانی شدن فرهنگی و هویت مدرن پاسخ دهند. چنانچه داده های گردآوری شده با بهره بردن از نرم افزارهای SPSS و AMOS و آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون و سوبل مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفتند. یافته ها: از حیث تأثیرگذاری بر ابعاد متغیر وابسته (فضاهای همسرگزینی)، بیشترین میزان مربوط به رابطه ی میان فردگرایی و فضای نظارت گریز همسرگزینی بود(0.77)؛ بدین معنا که هرچه میزان فردگرایی بالاتر باشد، به همان میزان نیز میزان ازدواج های نظارت گریز افزایش پیدا می کند و بلعکس. کمترین میزان ارتباط نیز میان متغیرهای استفاده از موسیقی ایرانی و فضای نظارت منفعلانه ی همسرگزینی(0.16) دیده شد. همچنین با تکیه بر آزمون سوبل، مشخص گردید که میزان این آماره در همه ی متغیرها بزرگ تر از 96/1± است و این بدین معناست که متغیر هویت مدرن نقش ِمعناداری به عنوان میانجی در رابطه ی بین جهانی شدن فرهنگی و فضاهای همسرگزینی ایفا نموده است. نتیجه گیری: با توجّه به اینکه رفتار اجتماعی از لحظه ی تولد تا زمان مرگ در حال شدن و درونی شدن است، به منظور بهبود عملکرد افراد در موضوع همسرگزینی، متولیان امر باید در جهت هویت سازی و تقویت منابع هویت ساز سنتی و ایضاً شکل دادن به هویت مقاوم در مواجهه با هویت مدرن و جهانی شده تلاش کنند. همچنین نظارت توأمان والدین در کنار انتخاب آگاهانه فرزندان می تواند در عملکرد همسرگزینی مؤثر واقع شود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
115 - 124
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری مردان و زنان دارای ازدواج مجدد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزی در تهران در سال 1401 بودند. به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های روابط موضوعی (BORI) بل و همکاران (1986) و کیفیت رابطه زناشویی (RDAS) باسبی و همکاران (1995) بودند . برنامه درمان هیجان مدار (EFT) در 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار در کاهش روابط موضوعی و افزایش کیفیت رابطه زناشویی تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است (01/0>P). بنابراین درمان هیجان مدار می تواند روابط موضوعی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد را کاهش دهد و کیفیت رابطه زناشویی آنان را افزایش دهد.
شیوع شناسی علائم اختلالات روانپزشکی و عوامل جمعیت شناختی مرتبط در زندانیان شهر زاهدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت سلامت روان و شیوع بالای جرم و جنایت در بین زندانیان بهعنوان گروه در معرض خطر و روند رو به افزایش اختلالات روانپزشکی در کشور، هدف از انجام این مطالعه برآورد چگونگی شیوع علائم اختلالات روانپزشکی و عوامل جمعیت شناختی مرتبط در زندانیان شهر زاهدان در سال 1403 بود. مواد و روشها: طرح پژوهش حاضر توصیفی- پیمایشی بود و جامعه آماری پژوهش را زندانیان زندان مرکزی شهر زاهدان تشکیل میدادند. در این پژوهش تعداد 386 نفر از زندانیان شهر زاهدان به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از چکلیست نشانگان اختلالات روانی (SCL90) استفاده شد. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آمار توصیفی و آزمون آماری خی دو، و نرمافزار SPSS نسخه 26 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج این مطالعه نشان داد حدود 03/33 درصد از زندانیان زندان زاهدان احتمالاً به یک اختلال روانپزشکی در سطح بالینی مبتلا هستند. نتایج پژوهش حاضر بر اساس طبقهبندی چکلیست نشانهشناسی اختلالات روانی نشان داد به ترتیب شایعترین نشانگان روانپزشکی در بین زندانیان شهر زاهدان: افکار پارانوییدی (3/43)، حساسیت در روابط متقابل (3/41)، شکایات جسمی (6/39)، افسردگی (1/39)، اضطراب (4/34)، روانپریشی (6/30)، خصومت (0/31) وسواسی- اجباری (9/24) و ترس مرضی (1/22) بودند. همچنین بین شیوع نشانگان روانپزشکی با جنسیت (001/0=P)، مدت تحمل حبس (001/0=P) و تحصیلات (001/0=P) رابطه معناداری وجود داشت. اما بین نشانگان روانپزشکی و سن در زندانیان شهر زاهدان رابطه معناداری یافت نشد (001/0=P). نتیجهگیری: نتایج فوق نشانگر اهمیت برنامهریزی بهداشتی و درمانی برای گروه زندانیان بهعنوان یک گروه در معرض خطر میباشد و لزوم توجه به وضعیت روانی و مداخلات درمانی مناسب بهعنوان نیاز فوری برای افراد زندانی ضروری است.
مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (آبان) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۰
۱۲۲-۱۰۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: مرور مطالعات پیشین نشان می دهد، از جمله متغیرهایی که بر سازوکارهای زیربنایی اختلالات پانیک و افسردگی تأثیر دارند، آگاهی بدنی، دشواری نظم جویی هیجان و خودمدیریتی بیماران است. با توجه به عدم پیشینه پژوهشی در مورد مقایسه مؤلفه های سه گانه فوق در بیماران مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی، مطالعه حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که آیا این مؤلفه های سه گانه در بیماران مبتلا به پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا متفاوت است؟ هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه آگاهی بدنی، دشواری در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی در بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع علّی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا شهر بابل در پاییز سال 1401 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس و حجم نمونه برای هر گروه، 30 نفر در نظر گرفته شد. ابزارهای گردآوری داده ها در این مطالعه، شامل سه پرسشنامه آگاهی بدنی شیدلز (1989)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) و پرسشنامه خودمدیریتی هاوثون و نک (2000) بود. داده های جمع آوری شده با روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی و با استفاده از نرم افزار SPSS22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که بین افراد مبتلا به اختلالات پانیک، افسردگی و افراد غیرمبتلا در آگاهی بدنی هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد. در سایر متغیرها شامل دشواری در تنظیم هیجان و خودمدیریتی بین دو گروه پانیک و افسرده تفاوت معناداری نبود، اما هر دو گروه در مقایسه با گروه افراد غیرمبتلا، تفاوت معناداری داشتند. همچنین مشخص شد سه گروه افراد مبتلا به پانیک، افسردگی و غیرمبتلا در راهبردهای سه گانه خودمدیریتی، شامل راهبردهای رفتاری، پاداش طبیعی و الگوی فکری سازنده و دشواری در تنظیم هیجان تفاوت معناداری با هم دارند (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت افراد مبتلا به اختلالات پانیک و افسردگی در مقایسه با افراد غیرمبتلا در نظم جویی هیجان و خودمدیریتی دچار مشکل هستند. ازاین رو پیشنهاد می شود که روانپزشکان و روان درمانگران در مداخلات درمانی بیماران مبتلا به پانیک و افسردگی به متغیرهای سه گانه پژوهش حاضر توجه کرده تا بدین وسیله از پیشرفت و تشدید علائم بیماری پیشگیری کنند.
رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام (ره)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: معنای زندگی از نیازهای انسان تلقی می شود و فقدان معنا در زندگی علت بسیاری از مشکلات روانشناختی است. لذا پژوهش حاضر با هدف رابطه معنا در زندگی با پرخاشگری و تاب آوری در دانشجویان انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام در سال تحصیلی 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 110 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه معنای زندگی (استگر و همکاران، 2006) و پرخاشگری (باس و پری، 1992) و پرسشنامه تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد بین نمره کل تاب آوری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (559/0=r و 006/0>P). همچنین بین نمره کل پرخاشگری با معنای زندگی در دانشجویان همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (627/0-=r و 009/0>P).نتیجه گیری: با توجه به نقش مؤثر و مفید معنای زندگی، ضرورت دارد در راستای افزایش معنای زندگی برنامه ریزی های مدون در دستور کار قرار گیرد.
تأثیر آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر ابراز وجود مثبت و خلق و خوی دانش آموزان دختر با اختلالات درونی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
311 - 336
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بر ابراز وجود مثبت و خلق وخوی دانش آموزان دختر با اختلالات درونی سازی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان دختر دوره ی دوم ابتدایی با اختلالات درونی سازی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1399-1398 به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از جامعه مذکور30 دانش آموز-مادر به شیوه ی دردسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. برنامه آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه، طی 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد. ابزار پژوهش، مقیاس خلق وخو (Malhotra)، مقیاس ابراز وجود (Gambrill and Ritchie) و سیاهه رفتار کودک (Achenbach) بود. در این پژوهش از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شده است. نتایج نشان داد که در ابراز وجود مثبت و خلق وخو بین پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود دارد (05/0p<). مجذور سهمی اتا نشان می دهد که 2/17 درصد از تفاوت بین دو گروه در ابراز وجود مثبت و 1/79 درصد از تفاوت در خلق وخو مربوط به آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه بوده است. همچنین میزان تأثیر آموزش فرزندپروری در مرحله پیگیری در بهبود ابراز وجود مثبت 21 درصد و در بهبود خلق وخوی دانش آموزان دختر 36 درصد به دست آمد. بنابراین متخصصان می توانند از آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه می توانند به منظور بهبود ابراز وجود مثبت و خلق وخوی دانش آموزان دختر دارای اختلال درونی سازی بهره ببرند.
مدل ساختاری دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با باورهای وسواسی با نقش میانجی ترس از خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آبان ۱۴۰۳ شماره ۸ (پیاپی ۱۰۱)
۱۸۰-۱۷۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی ترس از خود در رابطه بین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با باورهای وسواسی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شهر تهران در سال 1402 بودند. به روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ای به تعداد 447 نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای وسواسی بک - فرم کوتاه (OBQ، کارگروه شناخت در وسواس، 2001)، پرسشنامه دوسوگرایی به خود (SAQ، بار و کیریوس، 2007)، سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان (CORSI، رادومسکی و همکاران، 2020) و پرسشنامه ترس از خود (FSQ، آرادما و همکاران، 2013) بودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافته ها نشان داد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت مستقیم قادر به پیش بینی باورهای وسواسی بودند (۰01/۰p‹). همچنین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت غیر مستقیم از طریق ترس از خود توانستند باورهای وسواسی را پیش بینی کنند (۰01/۰p‹). این نتایج نشان می دهد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با توجه به نقش مهم ترس از خود می توانند تبیین کننده باورهای وسواسی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامه های کاهش باورهای وسواسی ضروری است.