فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تعیین اصالت اشیاء باستانی یکی از موضوعات مهم در حوزه میراث فرهنگی است که با توجه به متنوع تر شدن شیوه های جعل، پژوهشگران را به سوی استفاده از روش های کاربردی تر برای تشخیص اصالت آثار سوق می دهد. بشقاب های نقره ساسانی از جمله اشیایی هستند که به دلیل آشکارساختن برخی ویژگی های فرهنگی و هنری دوره ساسانی، از اهمیت ویژه ای برخوردار هستند. تاکنون تشخیص اصالت این بشقاب ها بیشتر مبتنی بر ریخت شناسی و تبیین نقوش بوده است که با توجه به سهولت ایجاد نقشمایه های این دوره، شیوه مزبور برای شناسایی بشقاب های جعلی کافی نبوده و نیاز به روش های تکمیلی وجود دارد. هدف از این پژوهش، یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا تشخیص اصالت اثر می تواند بر مبنای شناسایی تکنیک های ساخت و تزئین و تشخیص آسیب های وارد شده به شیء انجام گیرد؟ به این منظور، تعداد ۵۰ عدد بشقاب نقره ساسانی در موزه های رضا عباسی، میهو، متروپولیتن، ارمیتاژ و موزه بریتانیا مورد مطالعات فن شناسی و آسیب شناسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که آنالیز نقره مورد استفاده، مقایسه غلظت عناصر با نمونه اصلی و تکنیک طلاکاری جیوه ای در بخش فن شناسی و خوردگی های دو فلزی با ویژگی های خاص و مشاهده خوردگی های رشته ای در بخش آسیب شناسی نیز می توانند در کنار اصالت فرم و نقش، در تشخیص اصالت این قبیل آثار راهگشا باشند.
خوانشی بر نقش روحانیان در پیروزی انقلاب اسلامی در استان ایلام (مطالعه موردی: شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
263 - 299
حوزههای تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی از مهم ترین وقایع تاریخی نیمه دوم قرن بیستم است. این رویداد محدود به منطقه، شهر یا بخش خاصی نبوده و آحاد ملت ایران در پیروزی آن نقش بسزایی داشتند. مردم استان ایلام هم در سال 1357 همگام و همگرا با دیگر مناطق ایران، علیه استبداد رژیم پهلوی به پا خاستند. از آنجا که رهبری انقلاب اسلامی یک روحانی بود، ازاین رو به تبعیت از امام خمینی، روحانیان استان ایلام از پیشگامان و مبارزان نهضت امام بودند و به پیشنهاد آنها مردم به تظاهرات علیه رژیم پهلوی پرداختند. به همین منظور این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ گویی به این سؤال است که روحانیان استان ایلام در پیروزی انقلاب اسلامی در این استان چه نقشی داشته اند؟ در پاسخ باید گفت روحانیون مبارز بومی در این نهضت رهبری و هدایت مردم را علیه رژیم پهلوی به عهده داشتند و با سخنرانی، روشنگری، صدور اعلامیه ها، برپایی راهپیمایی، تظاهرات و اعتصابات مخالفت خود را با رژیم پهلوی نشان دادند و از این طریق سهم خود را در پیروزی انقلاب اسلامی تثبیت و ادا کردند.
ائتلاف شکننده؛ تحلیلی بر پیروزی کاندیدای حزب توده از حوزه انتخابیه اصفهان در انتخابات مجلس چهاردهم شورای ملی (۱۳۲۲ش/ ۱۹۴۳م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی اشغال ایران به دستِ متفقین در شهریور ۱۳۲۰ هجری شمسی و با استعفای رضاشاه، انتخابات مجلس چهاردهم در فضایی کاملاً متفاوت برگزار شد. حزب توده در این دوره توانست نمایندگانی را از مناطق عمدتاً شمالی کشور که تحت اشغال نظامی ارتش سرخ بود روانه مجلس کند. در بین نامزدهای حزب توده، وضعیت تقی فداکار به عنوان داوطلب نمایندگی از اصفهان تا حدودی متفاوت بود. نخست آنکه اصفهان در مرکز کشور و خارج از حوزه نفوذ همسایه شمالی قرار داشت؛ دوم اینکه توفیق یک کاندیدای چپ گرا در حوزه انتخابیه ای که به داشتن فرهنگی سنتی و محافظه کار شناخته شده بود، امری بعید می نمود؛ ازاین رو بررسی انتخابات مجلس چهاردهم در اصفهان تحقیقی مجزا می طلبد. پژوهش حاضر در پاسخ به پرسش که موفقیت نامزد حزب توده در این انتخابات تابع چه عواملی بود این فرضیه را مطرح می کند که عامل اصلی کامیابی تقی فداکار در رسیدن به نمایندگی اصفهان، ائتلافی شکننده با دو نامزد محافظه کار بود که از قضا به شدت با حزب توده زاویه داشتند. در این راستا با تلفیق دو روش کمی و کیفی و استخراج داده های مربوط به انتخابات مجلس چهاردهم در حوزه انتخابیه اصفهان از اسناد منتشرنشده آرشیو مجلس شورای ملی، تحلیلی آماری از نتایج شمارش آرا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهد که برخلاف باور رایج، بخش عمده رأی فداکار مربوط به توده های روستایی توابع حوزه انتخابیه بود و نه جامعه کارگری شهر اصفهان، به گونه ای که راهیابی وی به مجلس، بدون این ائتلاف و رأی روستاها عملاً امکان پذیر نبود.
تحلیل اثر ویژگی های حسابی و هندسی بر فرایند ترسیم کاربندی ها با رویکرد دستیابی به روش های ترسیم بهینه نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی دقیق تر جزئیات ترسیم ویافتن ارتباط بین فرمول های ریاضی با اشکال هندسی خود پیش نیازارائه راهکاری نوین برای ترسیم انواع کاربندی می باشد. امروزه به دلیل تغییر شیوه و ابزار ترسیمات ارائه راهکارهایی نوین برای افزایش دقت و سرعت ترسیم اشکال پیچیده هندسی مخصوصا کاربندی بیشتر حس می شود. یافتن زاویه بین قطر دایره و طول مستطیل محاط در دایره، راهکاری نوین بر پایه فرمولی جدید، جهت فراگیری ساده تر و سریعتر روش های ترسیم انواع کاربندی با تعداد ضلع زوج و در زمینه مستطیل شکل ارائه می دهد. در خصوص کاربندی تاکنون هیچ منبع مکتوب کاملی به دست نیامده است. پژوهشگران در گستره کاربندی بیشتر به شیوه های ترسیم آن هم به شکل متفاوت با یکدیگر پرداخته اند. این پژوهش برای نخستین بار به ارائه راهکاری نوین و ساده جهت ترسیم اشکال هندسی کاربندی بر پایه فرمول ریاضی مشخص می پردازد. روش داده اندوزی به صورت مطالعه منابع کتابخانه ای ومحاسباتی می باشد. هدف کلی این مقاله، تحلیل حسابی و هندسی روش های گوناگون ترسیم کاربندی جهت دستیابی به ارائه راهکاری نوین می باشد. نتیجه حاصل از تحقیق، مبین این مطلب است که با دانستن دو پارامتر تعداد ضلع کاربندی و اندازه زاویه بین قطر دایره و طول مستطیل محاط در دایره، به راحتی می توان انواع کاربندی های با تعداد ضلع زوج در زمینه مستطیل را ترسیم نمود.
مناسبات پوشش زنان و قشربندی اجتماعی در صدر اسلام؛ بازخوانی احادیث بر اساس رویکرد انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای تاریخی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
139 - 170
حوزههای تخصصی:
در چند دهه ی اخیر حجاب از مسائل پر اهمیت جامعه ی ایرانی بوده است. مهم ترین نقش در این میان مربوط به خوانش متون دینی است که معنا و کیفیت حجاب را تعیین می کند. تقریباً تمام مطالعات در راستای واکاوی حجاب در صدر اسلام با روش فقهی انجام شده است. با عنایت به اینکه حجاب ماهیتاً امری است فرهنگی، توجه به ابژ ه های تاریخی-فرهنگی آن -که معمولاً مورد غفلت واقع شده اند- می تواند وجوه متمایزی از معنای کنش «باحجاب بودن» را نمایان کند.از این رو، در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن احادیث به عنوان تاریخ شفاهی و تحلیل آن ها با استفاده از رویکرد انسا ن شناسی تاریخی تلاش شد تا حجاب در بافت اجتماعی-فرهنگی خود مورد بررسی قرار بگیرد. مسئله اصلی درک درهم تنیدگی ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی است. مطالعه معنای حجاب و درک تأثیر ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی صدر اسلام بر روی آن، هدف پژوهش حاضر است.یافته ها حاکی از آن است که معرفی حجاب به عنوان کنشی برای کنترل شهوت در جامعه صحیح نیست. محور اصلی معنای حجاب متأثر از جامعه برده داری اسلام است که مقام و منزلت زنان وابسته به قشر اجتماعی آن ها است. حجاب یک امر ضروری برای زنان مومن آزاد است، در مقابل کنیزان و اهل ذمه محدودیت های کمتری دارند؛ زیرا ارزش حفظ احترام زن مؤمن آزاد است. اگر معنای حجاب مبتنی بر کنترل شهوت جامعه بود، می بایست حجاب برای زن به ما هو زن واجب می بود. در صورتی که حجاب حتی برای همه زنان مسلمان نیز واجب نبود بلکه صرفا حجاب از زنان مومن آزاد خواسته می شد.
ظهور یک طریقت: بهاءالدین نقشبند و سنت خواجگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درباره خوشنویسی و زیبا نوشتن در فرهنگ ایرانی-اسلامی دوگونه متن وجود دارد؛ یکی، رساله های مستقل و مختص خوشنویسی که خط را بر اساس مفهوم اصول تعریف کرده اند و دیگری، متون عمومی تری که در آنها، خط ذیل مفهوم کتابت و آیین دبیری آمده است. در رساله های نخست، نظام زیباشناسانه خوشنویسی بر اساس رعایت اصولی شکل می گیرد که وضع آن به ابن مقله نسبت داده شده است. در این نظام، خطی زیباست که اصولی نوشته شده باشد؛ از این رو به هر نوع ابتکار یا زیبا نوشتنی «خوشنویسی» اطلاق نمی شود. اما در متون عمومی دیگر که سده ها پیشتر از رساله های خوشنویسیِ اصول محور نگاشته شده و موازی با آنها نیز جاری بوده اند؛ اصطلاحاتی مانند «حسن الخط» یا «خط نیکو» معنایی متفاوت از خوشنویسی بر اساس اصول داشته اند. درباره معنای صحیح این واژگان و تعیین مراد دقیق قدما از به کار بردن آنها، پژوهش مستقلی صورت نگرفته است و شوربختانه، بی التفاتی به خاستگاه متفاوت آنها سبب شده است در تفسیر یا ترجمه بسیاری از متون مرتبط با موضوع کتابت و خوشنویسی معنای مخدوشی حاصل شود. در این پژوهش با بررسی شیوه استفاده از اصطلاحات مرتبط با زیبا نوشتن در کهن ترین و مهم ترین متون عربی و فارسی از سده های نخستین تا سده های میانه دوران اسلامی و واکاوی کلماتی مانند جید، ملیح، حَسن و متقن نشان داده می شود که معنای صحیح واژگانی مانند «حسن الخط» و «خط نیکو» را باید در بستر اصلی پیدایش آنها یعنی کتابت، آداب الکتاب ها و آیین دبیری های مربوط به آن یافت. در این بستر، زیبا نوشتن هیچ ارتباطی با اصولی نوشتن نداشته و بیش از خوانا نوشتن،گاه همراه تندنویسی، معنایی در بر نداشته است.
مجموعه گوهرشاد در هرات: یافته های جدید در مورد معماری و تزئینات کاشی کاری
منبع:
پژوهش در تاریخ سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 206
حوزههای تخصصی:
مجموعه معماری مصلی به سفارش گوهرشاد در هرات (820–841/1417–1438) یکی از پایه های اصلی پایتخت تیموریان را تشکیل می دهد. این مجموعه در طول قرن ها آسیب قابل توجهی دیده است و در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد معماری و تزئینات آن وجود دارد. از دهه 1980م. دسترسی به آن به دلیل وجود مین های زمینی به شدت محدود شده است. هدف این مقاله ارائه آخرین مطالعات باستان شناسی است که در سال های اخیر در این سایت انجام گرفته، و سپس معرفی اولین نتایج حاصله از مطالعات بر روی کاشی های گردآوری شده از بنای "مصلی " است که در سال 2015 به موزه ملی هرات منتقل شده اند. انجام کاوش های باستان شناسی به ما کمک می کند تا بفهمیم این بنای مهم معماری تیموری چطور ساخته شده، تا در جهت حفظ و بازیابی بیشتر آن حرکت کرده، به احتمال زیاد مصالحی درون آن پیدا نموده و لذا از این طریق در بازیابی تزئینات مجموعه، فنون به کار رفته در آن، و شناخت درخشش این مرکز هنری برجسته یعنی هرات قرن پانزدهم، قدمی فراتر نهیم.
مُهر استوانه ای تپه گوهرگوش نورآباد لرستان مُهری به سبک آشور نو؟ در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهرها اگرچه بیشتر با رویکرد تاریخِ هنری موردمطالعه قرار می گیرند، اما می توانند منبع مهمی برای مطالعه وضعیت اجتماعی-اقتصادی جوامع باستانی باشند. مُهر موردمطالعه در پژهش حاضر توسط یک راهنمای محلی به هنگام بازدید نگارندگان از تپه گوهرگوش واقع در روستای فتاح آباد از توابع شهرستان دلفان استان لرستان از داخل خاک های حفاری غیرمجاز در بخش جنوبی تپه یافت شده است. پیش تر از محوطه های مختلفی در میان رودان نیمه غربی و حتی مناطق مرکزی ایران مهرهایی قابل مقایسه با نقش مُهر گوهرگوش از نظر سبک شناسی معرفی و مورد مطالعه قرار گرفته اند. در پژوهش پیش رو تلاش می شود با مطالعه و مقایسه سبک شناسی و شمایل نگاری مهر تپه گوهرگوش که از این پس با این عنوان آمده است، با نمونه های مشابه به پرسش هایی در ارتباط با سبک شناسی و تاریخ گذاری آَن پاسخ داده شود. اصلی ترین پرسش های این پژوهش این است که مُهر تپه گوهرگوش به چه دوره زمانی تعلق دارد؟ سبک آن بومی است یا متأثر از مناطق دیگر است؟ بافت و بستر تاریخی-سیاسی هم زمان با دوره زمانی احتمالی آن چه نقشی در نفوذ این مهر با این سبک در پیشکوه داشته است؟ در پاسخ با این پرسش ها فرضیه های مختلفی را می توان مطرح کرد؛ از جمله: به احتمال خاستگاه و سبک مهر مورد مطالعه آشوری است، و فرض دوم این که، خاستگاه آن بومی ولی متأثر از سبک آشوری است؛ هم چنین به احتمال تاریخ آن نیمه اول هزاره اول پیش ازمیلاد است. فرض بعدی در پاسخ به پرسش دوم است که به احتمال ظهور حکومت الیپی در سده های اولیه هزاره اول پیش ازمیلاد (به احتمال در پیشکوه)، نقش مهمی در نفوذ و گسترش سبک های هنری و سنت های سفالی منطقه ای و فرامنطقه ای در این حوزه داشته است. در ادامه این پژوهش، تمام این پرسش ها و فرضیات مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت. با مطالعه مهر گوهرگوش از جنبه های مختلف، به احتمال این مهر به سبک آشورنو و بین سده های نهم تا هفتم پیش ازمیلاد است. کشف آن در تپه گوهرگوش می تواند سرنخی از روابط زاگرس مرکزی با آشور در این بازه زمانی باشد.
تأملی بر ساختار معماری و هویت تاریخی بنای آرامگاهی جوخواه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
۱۹۱-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
بناهای آرامگاهی یکی از مهم ترین گونه های معماری اسلامی هستند. مطالعه این گونه بنا در بستر جغرافیایی، درک و شناخت معناداری را از این آثار پیش روی ما قرار می دهد. منطقه وسیع طبس، باوجود دارا بودن ظرفیتی غنی از آثار تاریخی و فرهنگی فاخر و به دلیل مهجور بودن و شرایط سخت جغرافیایی، مورد کم توجهی مسئولان و باستان شناسان قرار دارد. در بررسی باستان شناختی بخش جوخواه طبس که در سال 1394ه .ش. انجام گرفت، بناهای متعددی ازجمله یک آرامگاه منفرد شناسایی شده که تاکنون مورد پژوهش قرار نگرفته است. در این پژوهش شیوه ساخت بنا با توجه به نحوه گنبدزنی، اجرای تاق ، نوع مصالح و نوع تزئینات به کار رفته، موردتوجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر براساس هدف از نوع توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن براساس رهیافت های تاریخی است. در این پژوهش روش یافته اندوزی ها بر پایه مطالعات میدانی و استناد به منابع کتابخانه ای انجام شده است. این پژوهش تلاش دارد، با تکیه بر یافته های باستان شناسی، مطالعات تطبیقی و هم چنین استناد به منابع مکتوب دوران اسلامی، به واکاوی هویت و تاریخ ساخت آرامگاه جوخواه طبس بپردازد. برآیند مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که الگوی ساخت این مقبره برگرفته از طرح مربع شکل، مانند بسیاری بناهای آرامگاهی در خراسان بزرگ طی سده های اولیه دوران اسلامی است. اگرچه با مقایسه داده های فرهنگی و عناصر ساخت مایه بنا با سایر آثار مشابه، می توان تاریخ ساخت آن را به اواخر سده ششم تا اوایل سده هفتم هجری قمری نسبت داد.
جایگاه و کارکرد خاندان زیاداوغلی قاجار در تحولات قفقاز در دوره شاه طهماسب اول صفوی (با تأکید بر نقش شاهوردی سلطان زیاداوغلی قاجار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاندان زیاداوغلی قاجار از خاندان های مهم و بانفوذ منطقه ی قفقاز بودند که از فرآیند دگرگونی ساختار سیاسی و اداری حکومت صفوی پدید آمدند. این خاندان تیره ای از ایل قاجار بودند که با حمایت پادشاهان صفوی در نواحی قراباغ قدرت گرفتند و از حامیان مهم استقرار حاکمیت سیاسی صفویه در منطقه ی قفقاز به شمار می رفتند. عدم تصویر روشن از نقش آفرینی این خاندان در منطقه ی قفقاز در عرصه ی سیاسی و نظامی در دوره ی حکمرانی شاه طهماسب اول از مسائل تاریخی است که احتیاج به واکاوی دارد. این پژوهش درصدد پاسخ به این سوال است که این خاندان با محوریت شاهوردی سلطان زیاد اوغلی چه نقشی در تحولات سیاسی قفقاز در دوره ی شاه طهماسب اول داشتند؟ هدف اصلی این پژوهش تبیین عملکرد شاهوردی سلطان زیاد اوغلی جدّ این خاندان در دوره ی شاه طهماسب اول در حوادث سیاسی قفقاز است. یافته ها نشان می دهد که خاندان زیاد اوغلی حراست از سرحدهای دولت صفوی در مقابل عثمانی ها را بر عهده داشتند. همچنین رسیدگی به امور داخلی گرجستان و سرکوب شورش های ضد حکومت صفوی در گرجستان از دیگر وظایف این خاندان بود. به عبارت دیگر، مهمترین نقش این خاندان، تثبیت و استمرار حاکمیت سیاسی حکومت صفوی در منطقه ی قفقاز بود. روش مورد استفاده در این پژوهش مبتنی بر روش توصیفی و تحلیلی است.
سیاست دوگانۀ تقابل و تعامل شاهرخ افشار در مواجهه با فعالیت های نظامی احمد شاه درانی در خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره حکومت شاهرخ افشار در خراسان، احمد شاه درانی سه مرتبه به خراسان لشکر کشید. شاهرخ که توان رویارویی مستقیم نظامی با احمد شاه را در خود نمی دید، تلاش کرد با سیاستی متفاوت با این مسئله برخورد کند. او با پناه گرفتن در قلعه شهر برای مدتی مانع تصرف مشهد شد، اما سرانجام ناچار تن به مذاکره داد و احمد شاه با تعیین نماینده، برای مدتی مشهد را تحت کنترل خود درآورد. در مقاله حاضر که با روش توصیفی و تحلیلی صورت گرفته، انگیزه احمد شاه برای تهاجم به خراسان و شرح درگیری های او در نقاط مختلف، به ویژه در مشهد؛ موضع گیری و سیاست های دوگانه تقابلی و تعاملی شاهرخ در مواجهه با او مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش، حاکی از آن است که سابقه خدمت احمد شاه در سپاه نادر در شناخت او از ارکان قدرت و ساختار حکومت افشاریان و اقدام به لشکر کشی به خراسان نقش به سزایی داشت و با وجود موفقیت او، شاهرخ ناراضی هر زمان فرصت می یافت سر از اطاعت برمی تافت و مخالفت خود را نشان می داد. در این میان ایستادگی حاکمان محلی خراسان در مقابل احمد شاه نیز مثمر ثمر واقع شد تا جایی که او سرانجام به اطاعت ظاهری از شاهرخ رضایت داد و به پایتخت خود بازگشت. اما پیامد این جنگ ها ویرانی شهرهای مختلف و خسارات بسیار برای مردم خراسان بود که تا مدت های مدید قابل جبران نبود.
مقایسه تطبیقی اقدامات دوگانه تیمور و شاهرخ در خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان بزرگ به عنوان یکی از مناطق مهم دنیای اسلام و ایران در دوره ی تیمور گورکانی و فرزندش شاهرخ، دو دوره ی متفاوت را تجربه کرد. تیمور با تکیه بر حمایت امرای نظامی الوس جغتایی، دست به فتوحات گسترده ای در غرب آسیا زد. در پی این فتوحات شهرهای خراسان نیز مانند بیشتر نقاط مفتوحه، شاهد قتل و غارت و ویرانی بود. بعد از مرگ تیمور و روی کار آمدن شاهرخ، رونق و آبادانی تا حد زیادی به خراسان بازگشت و این مناطق از زیر فشار دوره ی تیموری بیرون آمد. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای قصد دارد عملکرد تیمور و شاهرخ در خراسان را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از این است که تیمور با توجه به منافع خود و تعلق خاطری که به آبادی پایتختش- سمرقند- داشت، تلاش نمود منابع اقتصادی و ظرفیت های انسانی و فرهنگی مناطق مفتوحه به ویژه خراسان را صرف رونق و شکوفایی ماوراءالنهر نماید. نگاه تبعیض آمیز تیمور به خراسان، باعث ایجاد نابسامانی در این ولایت و تکرار بلایی شد که پیش تر مغولان بر سر خراسان آوردند. در مقابل، شاهرخ به عللی چون دلبستگی به خراسان، تکیه بر دیوانسالاران ایرانی و تعلق خاطر به قوانین اسلامی، تلاش قابل توجهی برای آبادانی خراسان به کار گرفت.
نام «محمد» پیش از پیامبر(ص)؛ بازبینی انتقادی شواهد و رهیافتی تازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریشه شناسی نام محمد و پیشینه پیشااسلامی آن همواره چالشی برای پژوهشگران بوده و در این باره پرسش هایی مطرح است؛ از جمله آنکه آیا نام محمد برگرفته از نام یا واژه ای غیرعربی بوده؟ و آیا پیش از برآمدن اسلام، محمد نامی معمولی به شمار می آمده یا دلالت های ویژه اعتقادی و حتی پیامبرانه داشته است؟ مطالعات زبان شناختی، بینامتنی و یافته های باستان شناسی در این زمینه گزینه های گوناگونی پیش می نهند. در سنت اسلامی دست کم از سده دوم نام محمد با واژه «پاراکلیت» (فارقلیط) در انجیل یوحنا پیوند خورده است. البته درباره اصالت این اخبار تردیدهایی وجود داشته، اما انتقال واژه پاراکلیت از زبان یونانی یا با میانجی گری زبان های آرامی به محیط شبه جزیره، همچنان گزینه ای محتمل است. در کتیبه ای حمیری از سده ششم میلادی نیز به واژه ای هم ریشه با نام محمد برمی خوریم که در نوشته های اسلامی به ویژه داستان ابرهه هم ردپایی از آن یافت می شود. منابع اسلامی نیز می گویند عربان گمان می کردند در آینده پیامبری به نام محمد خواهد آمد و از چند نفر به نام محمد نام می برند که در گزارش های مربوط به آنها نوعی دلالت های دینی و پیامبرانه نهفته است. چالش مهم در ارتباط با این شواهد، اصالت سنجی و تاریخ گذاری آنها و سپس واکاوی ارتباط درونی میان آنهاست. در مقاله حاضر مجموعه این شواهد بررسی شده و به ویژه مهم ترین شواهد اسلامی ارزیابی انتقادی شده است. با شواهدی که بررسی شده ، می توان گفت در شبه جزیره پیش از اسلام نام های برگرفته از ریشه «حَمَدَ» دارای دلالت های دینی بوده اند. با این حال، درباره ارتباط ریشه حَمَدَ با فارقلیط فعلاً باید به گمانه زنی بسنده کرد.
بررسی انتقادی بخش سلجوقیان جامع التواریخ حسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامع التواریح حسنی به عنوان یک اثر تاریخ نگاری عمومی متعلق به عصر تیموری، با این که در دوره ای متأخر نوشته شده، درخصوص تاریخ سلجوقیان برخی ویژگی های خاص و منحصربه فرد دارد که آن را شایسته توجه می کند. مسئله پژوهش حاضر این است که بخش سلجوقیان جامع التواریخ حسنی، براساس چه منابع و مستنداتی نوشته شده و به لحاظ محتوایی و اسنادی چه جایگاه و ویژگی هایی دارد؟ تاج الدین حسن یزدی مؤلف این اثر، تاریخ سلجوقیان را براساس چندین رساله و اثر تاریخ نگاری متعلق به این دوره نوشته است. وی بخش هایی از تاریخ سلجوقیان را به روایت سلجوق نامه ظهیرالدین نیشابوری و بدایع الازمان فی وقایع کرمان افضل الدین کرمانی نوشته است. مطالب نوشته شده براساس این دو اثر به جهت موجودبودن کتاب سلجوق نامه و باقی ماندن اساس متن بدایع الازمان به روایت محمدابراهیم خبیصی مورخ دوره صفوی، جنبه ای تکراری دارد، اما قسمت های مهمی از تاریخ سلجوقیان در جامع التواریخ، براساس دو اثر تاریخ نگاری ناشناخته و ناموجود دوره سلجوقی به نام های تاریخ قوامی و سنجرنامه به نگارش در آمده که به لحاظ محتوایی و اسنادی ارزشمندترین بخش آن محسوب می شود. روایت یزدی درباره نحوه حضور سلجوقیان در خراسان مستند به اثری ناشناخته با عنوان تاریخ قوامی است و اخبار رویدادهای تاریخی خراسان دوره سلطان ملک شاه و سلطان سنجر مستند به سنجرنامه است. پژوهش حاضر ضمن این که بخش های تکراری و خلاصه نویسی شده جامع التواریخ براساس سلجوق نامه و بدایع الازمان را به صورت مستند و تطبیقی با این دو اثر نشان داده، قسمت های منحصربه فرد این اثر درخصوص تاریخ سلجوقیان را هم با موضوعات مربوط بدان بیان کرده است. هدف این تحقیق آن است که با نشان دادن بخش های نوشته شده جامع التواریخ براساس تاریخ قوامی و سنجرنامه، محققان و پژوهشگران تاریخ دوره سلجوقی را متوجه اهمیت و ضرورت بازخوانی انتقادی این بخش از روایت های جامع التواریخ در خصوص تاریخ سلجوقیان کند.
مناسبات دولت انگلیس با خوانین حیات داودی با تأکید بر قراردادهای شرکت نفت ایران و انگلیس با آنها (از 1299ش/1920م تا 1320ش/1941م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درزمان کشف نفت در ایران، یکی از چالش های دولت انگلیس برای بهره برداری از این منابع، ضعف دولت مرکزی و ناتوانی در کنترل قدرت های محلی بود که در محل فعالیت شرکت سکونت و حکمرانی داشتند؛ بنابراین انگلیس برای چیره شدن بر این چالش، وارد مناسبات گسترده ای با حکام و خوانین ساکن در مکان های فعالیت شرکت، ازجمله با بختیاری ها، بنی کعب و حیات داودی ها شد. بر همین اساس، هدف این پژوهش بررسی فعالیت های شرکت نفت ایران و انگلیس در قلمرو حکمرانی خوانین حیات داودی و تبیین سیاست های این شرکت در قبال سران این طایفه، از اواخر دوره قاجار تا سقوط رضاشاه است. سؤال پژوهش این است که برقراری ارتباط بین خوانین حیات داودی و شرکت نفت ایران و انگلیس، به چه نحوی بوده و تغییر حکومت از قاجار به پهلوی، چه پیامدهایی برای آنها داشته است؟ طبق یافته های پژوهش، قرارداشتن قلمرو حکمرانی حیات داودی ها در محدوده عملیاتی شرکت، موجب انعقاد قراردادهایی مابین آنها شد که ازنظر اقتصادی و سیاسی، منافع زیادی برای سران این طایفه به همراه داشت؛ اما این مراودات در دوره پهلوی کاملاً با برنامه های این حکومت در تعارض بود. از طرفی شرکت نفت نیز به تبعیت از سیاست های دولت انگلستان، سطح ارتباطات خود را با حیات داودی ها کاهش داد و یا آن را به طور کامل قطع و مناسباتش را با دولت مرکزی تقویت کرد. درنهایت این تغییرات موجب بروز چالش و درگیری مابین بزرگان این طایفه با حکومت پهلوی و حذف آنها از صحنه قدرت شد. روش این پژوهش، توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر اسناد است.
تحلیلی بر چند وقف نامه از جانی خان قشقایی و فرزندانش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایل قشقایی یکی از ایلات بزرگ و کهن جنوب ایران است. استان فارس مرکز اصلی زندگی آنها است ولی از آنجا که زندگی عشایر با طبیعت پیوند خورده است، با توجه به فصل سال برای رسیدن به ییلاق و قشلاق کوچ می کنند. در دوران سلطنت فتحعلی شاه این ایل در ایالت فارس به ایلی قدرتمند تبدیل شد و جانی خان و فرزندانش ریاست آن را بر عهده داشتند که از آنها یک سند، شامل شش وقف نامه باقی مانده است. اما وقف نامه ها چه اطلاعات تاریخی در زمینه مطالعات قشقایی شناسی و سندشناسی ارائه می دهند؟ این مقاله با هدف معرفی و تحلیل شش وقف نامه از جانی خان قشقایی و فرزندانش با روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که برخی اسناد در قالب وقف نامه از خاندان شاهیلو باقی مانده اند. محدوده جغرافیایی وقف نامه ها ایالت فارس و در دوره والی گری حسینعلی میرزا فرمانفرما است. وقف نامه ها مشخص می کنند که اسماعیل خان قشقایی علاوه بر دو پسرش به نام های جانی خان و حاجی حسن خان پسر دیگری به نام رضا خان داشته است. در وقف نامه ها سهم پنج نفر از خاندان شاهیلو از املاکشان در شیراز و بلوکات ایالت فارس مشخص شده است. جانی خان و فرزندانش محمدعلی خان و مرتضی قلی خان رقباتشان را وقف کرده اند. موقوفه ها که با انگیزه های مختلفی انجام شده به صورت خاص و عام- خاص هستند. با جستجوی نام شیخ الاسلام ها و عبارت ثبت و محل های سجع های مهرها و نام محرران و ثَبات می توان فهمید که وقف نامه های قشقایی در محکمه اسلامیه شیراز و با روش خاصی تنظیم و ثبت شده اند.
واکاوی وضعیت تجار و تجارت کرانه های خلیج فارس در آستانه انقلاب مشروطه با تکیه بر روزنامه مظفری بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام خلیج فارس از دیرباز همیشه با تجارت گره خورده و به عنوان یکی از آبراهه های مهم نقش حیاتی در تبادل کالا بین شرق و غرب ایفا نموده که در منابع دوران گذشته به آن اشاره شده است. در آستانه ی انقلاب مشروطه و با گسترش روزنامه ها، منابع مکتوب جدیدی به این حوزه پرداختند. روزنامه ی مظفری که یکی از مهم ترین روزنامه های جنوب ایران بود، تعدادی از مقالات خود را به این حوزه اختصاص داد. این مقاله به دنبال یافتن پاسخی به این پرسش است که رویکرد این روزنامه به مقوله ی تجار و تجارت چه بود و می کوشد به شیوه ی توصیفی-تحلیلی و با رویکرد انتقادی این موضوع را مورد بررسی قرار دهد. یافته ها نشان داد که از دید روزنامه مظفری تجارت ایران در خلیج فارس در این دوره رو به افول نهاد که یکی از عوامل اصلی آن دخالت ها و امتیازات بریتانیا بود که در عمل تجارت آزاد در منطقه را محدود کرد و جایی برای رقابت باقی نگذاشت. این روزنامه تجارت را تنها مبادله ی کالا نمی دانست، بلکه آن را فرآیند پیچیده ای تصور می کرد که تبادل کالا بخشی از آن بود. آنچه در این میان مغفول مانده روند تولید کالا است که بخشی جدانشدنی از آن تلقی می گردد. بخشی که به باور روزنامه در امر تجارت خارجی ایران چندان به آن بها داده نشده است.
تفسیر انتقادی یک انگاره: کوروش دوم و خشایارشای یکم در مکالمۀ افلاطونی «آلکیبیادس بزرگ»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله موسوم به «آلکیبیادس بزرگ» ازجمله متونی محسوب می شود که به رغم آنکه پژوهشگران تردیدهایی جدی در انتساب آن به شخص افلاطون ابراز داشته اند، از جایگاهی ویژه در میان آثاری برخوردار است که ذیل مکتب فلسفی و ادبی افلاطونی قرار می گیرند. این رساله شامل مکالمه ای میان سقراط و معاشر جوان او آلکیبیادس است و ضمن گفت وگو، در چند مورد از شاهنشاهی هخامنشی و مسائل مربوط به آن سخن می رود. در پژوهش حاضر منحصراً به یکی از این موارد، یعنی اشاره سقراط در سطور نخست رساله به کوروش دوم و خشایارشای یکم به عنوان تنها افراد میرا و فناپذیر شایسته احترام در نظر آلکیبیادس جوان و جاه طلب توجه شده است. درحقیقت پژوهش حاضر بر آن است از طریق مطالعه انتقادی و تطبیقی محتوای «آلکیبیادس بزرگ»، انگاره ها و تصورات ویژه ای را بررسی کند که وجود آن در فضای ذهنی نویسنده رساله، موجب ذکر نام کوروش و خشایارشا به عنوان تنها افراد ارجمند در نگاه شخصیتی همچون آلکیبیادس شده است و به یاری چنین خوانشی، یک انگاره پنهان در اندیشه یونانیان سده های پنجم و چهارم پیش از میلاد در باب این دو فرمانروای هخامنشی را بازخوانی کند.
بازخوانی انتقادی دیدگاه جان داناهیو دربارۀ علل سیاسی تثبیت آل بویۀ عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
47 - 77
حوزههای تخصصی:
ظهور قدرتی ناهمگون با ساختار قدرت خلافت در اوایل سده چهارم قمری، دوره ای با ویژگی های منحصربه فرد را برای تاریخ اسلام رقم زد. سلسله آل بویه شاخه عراق با خصوصیاتی که برای بخش بزرگی از جامعه تحت امرش بیگانه می نمود، با پیگیری سیاست هایی هوشمندانه، و با استفاده از شرایط خاص حاکم بر قلمرو خلافت، توانست برای بیش از یک سده بر دستگاه خلافت مسلّط شود و تأثیر به سزایی بر جنبه های مختلف تمدن اسلامی، ازجمله تشکیلات حکومتی و پیشرفت علوم، به ویژه علوم دینی شیعی برجای گذارد. بازخوانی انتقادی دلایل سیاسی پایداری این سلطه غیرقابل پیش بینی، از دیدگاه جان داناهیو[1] موضوع این پژوهش است. داناهیو علی رغم برشمردن برخی از دلایل مرتبط با ویژگی های ذاتی و سیاست های اعمال شده از سوی آل بویه، بیشتر بر شرایط خاص حاکم بر قلمرو خلافت، مقارن با به قدرت رسیدن آن ها تأکید می کند. در این پژوهش سعی شده است، ضمن مقایسه انتقادی آراء مکتوب داناهیوبا منابع نخستین و رجوع به پژوهش های متأخر، دیدگاه های متفاوتی ارائه شود. در این پژوهش مشخص شده است، تثبیت حکومت آل بویه باوجود ناکامی حکومت هایی همچون زیاریان در سلطه بر خلافت، بیش از هر چیز به خصوصیات ذاتی و سیاست های اعمال شده از سوی آن ها مربوط است. [1] . John J. Donohue.
عوامل موثر بر تحول بافت جمعیتی جامعه عرب خوزستان (سال1188 تا1306ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجار، شکل خاصی از ترکیب قومیتی جمعیت و به تبع آن نحوه حکمرانی محلی در خوزستان پدید آمد که بخشی از آن نتیجه ورود قبایل جدید همانند بنی کعب بود. در سال 1306 ق. با فرمان آزادسازی کشتیرانی در رود کارون، اقتصاد این خطه مورد توجه بین المللی قرار گرفت. با رشد اجتماعی و اقتصادی خوزستان در این دوره، بافت و ساختار جمعیتی نیز تحول گسترده ای پیدا کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی پیامدهای روند رشد اقتصادی بر ساختار جمعیتی – قومیتیِ جامعه عرب خوزستان است. این مقاله با استفاده از رویکرد آماری و با روش تبیین عقلانی به بررسی تحول ساختار قومی خوزستان در دوره قاجار خواهد پرداخت. یافته های مقاله نشان می دهد که در اواخر عصر قاجار جمعیت اکثر شهرهای خوزستان افزایش یافت؛ همچنین بافت و ساختار قومی برخی از شهرهای خوزستان به دلیل رونق تجارت و مهاجرت متحول شد.