فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۶۳ مورد.
منبع:
سخن تاریخ سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
121 - 146
حوزههای تخصصی:
سیدمحمدعلی جمالزاده (1270-1376 ه-ق) متولد اصفهان، پدر و اقوام پدریش همه ملا و مقدس و اهل ردا و عمامه و در سلک روحانیان بود.محمدعلی روزگاری را در مکتب خانه گذرانده بود. مکتب خانه ها یکی از مهمترین و ابتدایی ترین مکان های آموزش در دوره قبل از انقلاب به حساب می آمدند و آموزش در سطوح پایین را بر عهده داشتند. این مراکز بار اصلی تعلیم و تربیت را بر دوش می کشیدند. تاکید نظام مکتب خانه، بیشتر تربیت شاگردانی با روحیه دینی و اسلامی بود. شناخت شیوه و سبک تعلیمی مکتب خانه ای می تواند درک عمیق تری نسبت به تصویر جمالزاده نسبت به روحانیت و ادبیات قرار دهد. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی در پی بررسی نقش تعلیمی مکتب خانه بر جمالزاده و تاثیر آن بر ارائه نگاه او به روحانیت است. همچنین در این مقاله شرایط تشکیل مکتب خانه، برنامه درسی، شیوه تدریس، مکتب دار، محیط آموزشی در مکتب خانه ها بررسی شده است.
نقش و عملکرد نشریات در سیاست های تجدد زنان ایران با تأکید بر مقوله پوشش و مد (1310 تا 1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
41 - 82
حوزههای تخصصی:
یکی از برنامه های اصلی اصلاحات اجتماعی حکومت پهلوی اول، تجدد جامعه زنان ایران بود. برای تحقق این مهم حکومت پهلوی در تلاش بود تا طیف وسیعی از زنان را به ویژه در دو مقوله پوشش و مدگرایی تشویق و ملزم به قرارگرفتن در مسیری کند که نتیجه آن تبدیل شدن به زن متجدد بود. در تحقق این مهم، نشریات دوره پهلوی اول به مثابه مهم ترین رسانه در دسترس جامعه نقش مهمی ایفا کردند. ایفای چنین نقشی از سوی نشریات عصر پهلوی اول به خصوص در سال های1310تا 1320 پیامدهایی به همراه داشت. بر این اساس این پژوهش درصدد است تا با رویکرد تاریخی و استفاده از نشریات و اسناد آرشیوی به طرح و پاسخ گوییِ این پرسش بپردازد که نقش و عملکرد نشریات در سیاست متجددانه زنان حکومت در سال های 1310تا 1320 با تأکید بر مقوله پوشش و مد چه بود و چه پیامدهایی را به همراه داشت؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که نشریات ایران دوره پهلوی اول به خصوص طی سال های 1310 تا 1320، در چهارچوب نقشی که نشریات در نظام های سیاسی با الگوی حکمرانی مطلقه ایفا می کنند، ایفاگر نقش ترویجی و تبلیغی برای پیشبرد اهداف و برنامه های تجدد حکومت پهلوی در امور زنان شدند؛ این عملکرد و نقش بیشتر متمرکز بر تغییر وضعیت پوشش سنتی زنان بود که از یک سو با انتقاد از پوشش سنتی قدیم و از سوی دیگر با تبلیغ پوشاک و کالاهای زینتی جدید در روزنامه ها صورت می گرفت. پیامد چنین عملکردی را می توان در رواج پدیده مصرف گرایی زنان مشاهده کرد. نشانه های رواج پدیده مصرف گرایی را می توان در افزایش میزان واردات کالاهای مصرفی زنان در زمینه پوشاک، لوازم آرایشی و زینتی چون پارچه و لباس های دوخته شده، کلاه، عطر، ادکلن و ساعت مشاهده کرد که احصائیه تجارتی ایران در سال های 1310 تا 1319 حاکی از افزایش میران واردات این کالاهاست. افزایش واردات این کالاها نیز خود حاکی از افزایش میران مصرف و رواج مصرف گرایی در میان جامعه زنان ایران در سال های مورد بحث است.
مفهوم آزادی در اندیشه میرزا ملکم خان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
183 - 216
حوزههای تخصصی:
مفهوم آزادی یکی از بنیادی ترین مفاهیم دوران جدید است که در مشروطیت ایران در کنار مفاهیمی مانند قانون و برابری سر برآورد. در خصوص این مفهوم اختلاف نظرهای زیادی به وجود آمد و نزاع هایی درگرفت. مقاله حاضر به بررسی این مفهوم در اندیشه یکی از روشنفکران عصر مشروطه یعنی میرزا ملکم خان پرداخته است و با رویکرد توصیفی و تحلیلی و تکیه بر نوشته های ملکم خان به دنبال پاسخ به این پرسش است که ملکم چه برداشتی از مفهوم آزادی داشت؛ این پژوهش نشان می دهد میرزا ملکم خان کمتر به مبانی فکری آزادی و بیشتر به ذکر مصادیق آن پرداخته است و از میان آزادی ها به آزادی و امنیتِ جان و مال و قلم و بیان به طور مفصل پرداخته است؛ او همچنین آزادی را مطلق نمی دانست و برای آن حدودی تعیین می کرد و مرز آن را از هرج ومرج جدا می کرد. از دیگر نکات مورد توجه میرزا ملکم تأکید و توجه به نقش مردم و آزادی خواهی آنان در پیدایش مفهوم آزادی است
رویکرد انتقادی به مطالعات مستشرقان در سیره نبوی (ص)؛ مطالعه موردی متون انتقادی در ایران عصر پهلوی دوم (1320-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد انتقادی به مطالعات مستشرقان در سیره نبوی (ص) در ایرانِ دوره محمدرضاشاه پهلوی، سیری تاریخی و محتوایی را طی کرده است. بدین سان، پرسش این خواهد بود: رویکرد انتقادی به مطالعات مستشرقان در سیره نبوی (ص) در دوره محمدرضاشاه در چه فرایندی تاریخی و با چه رویکردهایی دنبال شده است؟ با بررسی سیره های منتشرشده در آن عصر به روش تحلیلی-تطبیقی، مشخص شد که این رویکرد از سال ۱۳۲۰ با کتاب تأثیر شخصیت محمد پیشوای بشر در عالم، اثر محمدعلی خلیلی آغاز و به تدریج به رویه ای رایج میان سیره نگاران ایرانی تبدیل شد. نقدها از منظر روشی و محتوایی تکامل و با دو رویکرد کلامی و تاریخی-کلامی تداوم یافتند. آثاری مانند محمد پیغمبر شناخته شده نوشته محمدعلی انصاری و در مکتب وحی از جعفر سبحانی، با رویکرد کلامی، آثار مستشرقان را نقد کردند. سبحانی در فروغ ابدیت نیز ضمن بیان رویدادهای تاریخی، آرای مستشرقان را نقد کرد. سید جعفر شهیدی نیز با رویکرد تاریخی-کلامی در دوگانه «از ولادت تا بعثت» و «از بعثت تا هجرت»، ضمن حفظ باورهای کلامی، با تکیه بر روش تاریخی، آرای مستشرقان در سیره نبوی را نقد کرد. این پژوهش نشان می دهد که نقد مستشرقان در این دوره به تدریج به یک رویه علمی و نظام مند تبدیل شد.
Revisiting The Darreh-e Gaz (Dargaz) Plain: Cultural Contacts between Northeastern Iran and Southern Turkmenistan(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
77 - 105
حوزههای تخصصی:
Central Asia is a key unit of archaeological studies of the Ancient Near East and an issue for important questions such as primary states, Aryan people immigration has a unique role in archaeological activities. Considering the geographical location of Dargaz (Dargaz) Plain at the periphery of Central Asia, it is a vital area in the archaeology of the northeastern part of the Iranian Central Plateau and Central Asia. The region is ideally situated to research regional relationships and inter-regional interactions between those cultural-geographical regions due to its ecological potential and geographic location. Archaeologically, to comprehend Cultural Similarities in Dargaz Plain, many studies and surveys have been done since the beginning of the 20th Century. However, because of the lack of more detailed excavation in this area, the quality of cultural material of Central Asia and the Iranian Central Plateau is reassessing continuously. The first archaeological survey by Kohl and Heskel in 1978 reveals the similarities between Central Asia and this area. The Following works were done for the sake of making known the prehistoric Sites, their interaction with neighboring regions, and their ecosystem but it remains incomplete. Twenty-one prehistoric settlements have remained in the area, dating from the Neolithic to the Iron Age I/III, according to archaeological studies carried out during these years. The majority of the locations that have been found are the ruins of dispersed villages and seasonal camps that were scattered throughout the plain, as well as at inaccessible heights and other locations. With an emphasis on the material culture, particularly the local ceramic traditions and the settlement patterns of the prehistoric site, this current work investigates the connection and interconnectedness of the Dargaz Plain and proposes novel prospects for future works. A study of the Dargaz Plain may shed new light on the social and cultural history of a larger region.
تغییر نام واحدهای جغرافیایی آذربایجان، از سال 1316 تا 1385
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
85 - 98
حوزههای تخصصی:
نام های جغرافیایی بازگوکننده هویت فرهنگی و طبیعی ملل روی زمینند که اغلب به دور از امیال سیاسی و اجتماعی پدید آمده و در حقیقت زاییده فطرت انسان ها می باشند. نام های جغرافیایی ریشه در فرهنگ و زبان ملل ساکن در واحدهای مختلف جغرافیایی دارند و به منزله سند هویت و شناسنامه اقوام مختلف محسوب می شوند. رضاشاه بعد از تغییر سلطنت از قاجاریه به پهلوی به قدری در محو و نابودی نام و آثار باقی مانده از سلسله قاجاریه و سایر آثار باقی مانده از گذشتگان افراط به خرج داد که حتی اعتراض یحیی دولت آبادی را نیز که خود در روی کار آمدن سلسله پهلوی نقش داشت برانگیخت. زیرا طبق نقشه و طرح تئوریسین های رضاشاه قرار بود نام آثار تاریخی، کاخ ها، شهرها، دهات، کوه ها، رودخانه ها، جنگل ها و سایره را که نام غیرفارسی داشتند، دوباره نامگذاری کنند. تغییر نام واحدهای جغرافیایی آذربایجان از سال 1316 لغایت 1385 هجری شمسی را به نقل از کتاب های: «سرگذشت تقسیمات کشوری ایران»(5) و «فرهنگ اسامی روستاهای آذربایجان شرقی» و «واژه های برابر فرهنگستان ایران» (6) نقل می کنیم.
A Hypothesis of the True Origin of Achaemenids Based on Archaeological Excavations of Bardak-e Siāh Palace, Dashtestan, Doroudgah Village
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۱, January ۲۰۲۴
19 - 22
حوزههای تخصصی:
Bardak-e Siāh is one of the important archaeological sites in Bushehr province. Recently, archaeological researches about the Achaemenid site of Bardak-e Siāh in Bushehr, under the supervision of Ismail Yaghmai, have been published. This article reviews the book entitled A Hypothesis of the True Origin of Achaemenids Based on Archaeological Excavations of Bardak-e Siāh Palace, Dashtestan, Doroudgah Village.
بررسی جایگاه بانوان در موقوفات شهرستان گناباد در دوران قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
6 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی سهم زنان در موقوفات گناباد در دوران قاجار و پهلوی؛ بیان ویژگی ها و مصارف این موقوفات در این دو مقطع؛ تبیین تأثیر گرایش های زنانه در تعیین نوع و مصرف موقوفات؛ چگونگی تعیین متولیان موقوفات زنان گنابادی.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش، با رویکرد توصیفی-تحلیلی و برمبنای محتویات اسناد موقوفات موجود در اداره اوقاف گناباد و نیز مندرجات برخی کتب، جایگاه بانوان در موقوفات شهرستان گناباد و موارد مرتبط با موقوفات آنان را بررسی می کند.یافته ها و نتایج: زنان گنابادی تنها در ایجاد 17% از وقفیات دوران قاجار و پهلوی در گناباد مشارکت داشته اند. عمده موقوفات زنان گنابادی، آب و زمین کشاورزی است؛ ولی گاهی درخت توت و عناب هم وقف شده است. اکثر زنان واقف، روستایی هستند و تحت تأثیر قیام سیدالشهداء(ع)، عمده درآمد موقوفات خود را وقف سوگواری محرم کرده اند. تقریباً می توان گفت که واقفان زن گنابادی، گرایش های زنانه خود را در تعیین مصارف موقوفات خود و متولیان آن ها درنظر نگرفته اند.
زمینه های تأثیرپذیری مانی از هندوستان و شواهد آن در شاپورگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
419 - 446
حوزههای تخصصی:
غالب محققان حوزه مطالعات مانوی بر این باورند که مانی از آموزه های بودا آگاهی چندانی نداشته و دانسته های مانی از مکاتب هند محدود است به سفر دوساله او به جایی از سرزمین هندوستان؛ به نظر ایشان، اطلاعاتی که در متون مانوی از بودا و تعالیم و اصطلاحات دینی بودایی آمده، به مانویان خراسان بزرگ بازمی گردد که آنان در اثر مجاورت با فرهنگ بودایی، به نحوی آن معارف را در دین خود گنجانده اند. نظر فوق به دلایلی که در مقاله حاضر بررسی می شود پذیرفتنی نیست؛ زیرا مانی بر اساس شواهد متعدد، پیش از سفر به هندوستان با مکاتب هند خصوصاً آموزه های بودایی آشنایی داشته و برای تکمیل آموخته های خود عازم این سفر شده است. علاوه بر این، دانشوران ایرانی، دانش و علوم هندی را به خوبی می شناخته اند تا آنجا که در دربار پادشاهان ایران مجالس مناظره میان صاحبان ادیان و مکاتب مختلف برگزار می شده است. با توجه به گسترش آموزه های هندی در ایران و نیز مستنداتی که نوشته های مانی و مانویان در اختیار می گذارند، می توان گفت مانی پیش از سفر و در دوره تکوین اصول آموزه های خود، از دانش و مکاتب هند سخت بهره گرفته و حتی در مقوله کیهان شناسی نیز در کتاب شاپورگان از نجوم هندی تأثیر پذیرفته است.
بررسی جایگاه و نقش کشیشان مسیحی در شروع جنگ های صلیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخی جنگ سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
77 - 89
حوزههای تخصصی:
در اروپا کلیسا طی قرون متمادی نهادی بود که بیشتر به امور معنوی مسیحیان می پرداخت و کمتر در امور سیاسی آنان دخالت می نمود. اما با شروع جنگ های صلیبی، پاپ اوربانوس دوم و دیگر اسقف ها به عنوان رهبران مسیحیان، آنان را به سوی مشرقزمین و نبرد با مسلمانان گسیل کردند و آتش جنگ های صلیبی را بر افروختند.پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که کشیشان مسیحی و در رأس آنها پاپ اوربانوس دوم در اروپا چه جایگاهی داشتند و در بروز این جنگها چه نقشی ایفا نمودند؟هدف از انجام این پژوهش، واکاوی اقدامات این پاپ و دیگر اسقف های کلیسا در شکل گیری این جنگ ها و چگونگی تأثیر پذیری مسیحیان از گفتار و عملکرد آنان می باشد.یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که پاپ اوربانوس دوم و اسقف های معاصر با او قدرت کلیسا را در آن زمان به اعلی درجه خود رسانیدند و از این موقعیت برای تهییج اروپاییان مسیحی علیه مسلمانان بهره گرفتند. به نظر می رسد که این مسئله مهمترین عامل در شعله ور شدن آتش جنگ های صلیبی بوده است. این کشیشان به بهانه های مختلف از جمله استمداد آلکسیوس کومنن امپراتور بیزانس از پاپ، بدرفتاری مسلمانان با زائران مسیحی اورشلیم و یاداوری خطری که از جانب مسلمانان مسیحیان را تهدید می کرد، این جنگ ها را شروع کردند. آنان با ادامه ی تبلیغات خود منازعه ای دینی علیه مسلمانان به راه انداختند که شعله های آن حدود دو سده زبانه کشید و جماعت کثیری از طرفین را در کام خود فرو برد. چه هدف از جنگ های صلیبی را تسلط کلیسای غربی یا همان کاتولیک بر کلیسای شرقی یا همان ارتودکس، فتح بیت المقدس به انگیزه های دینی یا به دست آوردن مواهب مادی مشرق زمین توسط مسیحیان اروپایی بدانیم، در هر صورت روحانیون مسیحی نقش تعیین کننده ای در شروع و تداوم این جنگ ها داشتند.
ساختارشناسی ملات در لایه های اندود سازه موسوم به سقایه ربع رشیدی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محوطه تاریخی ربع رشیدی تبریز که در سال 700 ه.ق. ساخته شده است تا سده دهم ه.ق. به صورت های مختلف نظامی و مسکونی مورد استفاده قرارگرفته است. یکی از سازه های معماری ربع رشیدی، سازه آبی موسوم به سُقایه است که در جبهه جنوب شرقی قرار دارد. کاوش باستان شناختی محل موسوم به سُقایه ربع رشیدی از سال 1386 توسط معاونت میراث فرهنگی تبریز شروع شده است. ولی در این مدت، مطالعه فنی بر روی ملات (ملات دیوارچینی و ملات اندود) در این بخش از مجموعه ربع رشیدی انجام نپذیرفته است. مطالعات فنی بر روی مواد و مصالح این سازه آبی (پژوهش پیش رو بخشی از این مطالعات است)، می تواند در آینده به شناخت هویت و کاربری بنا منجر شود. از طرفی برای حفاظت صحیح اثر و همچنین مداخلات مرمتی، نیازمند شناخت فنی ملات در این مجموعه هستیم؛ بنابراین فنّاوری ملات به کار رفته در این سازه آبی، نیازمند بازشناسی با روش های علمی اعم از مطالعات میدانی و آزمایشگاهی و تحلیلی و تجربی است. در این راستا، از سه لایه اندود و همچنین ملات آجرچینی، نمونه برداری شد و مطالعات XRD, XRF, SEM-EDS انجام شد. درنتیجه مطالعات مشخص شد که ملات آجرچینی و ملات لایه های اندود، آهکی است. در مرحله عمل آوری، به همه ملات ها مقداری ماسه و خاک اضافه شده است با این تفاوت که میزان خاک و ماسه در ملات آجرچینی بسیار بیشتر بوده و به همین دلیل، کیفیت آن نسبت به ملات اندود ها پایین تر است. همچنین در ملات لایه های اندود، مقدار کمی دانه های زغال شناسایی شد.
آگاهی بخشی تاریخی یکی از روش های روزنامه مساوات در برخورد با استبداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
1 - 32
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه و آگاهی بخشی در جامعه ایران، توجه به دانشِ تاریخ برای اعتلای آگاهی را درکانون توجه قرار داد. بر خلاف رسم رایج تاریخنگاری ایرانی که بیشتردر خدمت حاکمیت و قدرت سیاسی بود و وقایع سیاسی و لشکر را قلم می زد، تاریخ نگارانِ نو برای "مردم" نوشتند و بیداری و آگاهی ملت ایران را خواهان بودند. و اما در این انقلاب که با پشتوانه تاریخ و هویتی که از به هم پیوستن متون و رویدادهای تاریخی ساخته شده بود، عرصه روزنامه نگاری با روزنامه هایی چون مساوات به مدیریت محمد رضا مساوات شیرازی که از مخالفان سرسخت استبداد و استعمار بود، با الهام از دانش تاریخ و تاریخ نگاری مدرن، با نقل و تحلیل حکایات تاریخی ایران و جهان، بر تحقق کامل مشروطه و مبارزه با استبداد تأکید داشت. این مقاله با تکیه بر مندرجات و مقالات«روزنامه مساوات» و منابع دیگر، با روش تحلیل محتوا سعی دارد گفتمان تاریخیِ حاکم بر این روزنامه را در یکی از حساس ترین برهه های تاریخ ایران (عصر مشروطه) در مقابله با استبداد تبیین نماید. مقاله در صدد یافتن پاسخ به این سؤال است که، روزنامه مساوات چگونه از دانشِ تاریخ در مبارزه با استبداد بهره می گرفت و جایگاه و نقش آگاهی بخشی تاریخی در این راه چه بود؟ یافته ها حکایت از آن دارد که این روزنامه با ارائه حکایات تاریخی از تاریخ ایران و جهان و تحلیل های دقیق، بر استفاده از دانش و آگاهی بخشی تاریخی به عنوان یکی از الزامات اجتناب ناپذیر تحقق مشروطیت در جهت عدم بازگشت استبداد و استعمار تأکید وافر داشت و در این راه، رسالت بزرگی را بر عهده گرفت. عبرت آموزی از تاریخ با عبرت گیری از شخصیت ها و رخدادهای مهم ایران و جهانِ آن روز، توجه به جدال تاریخی عدل و ظلم و پیروزی عدل، نقش تاریخی ایران در عبور از بحران ها و سرانجام بهره گیری از علم و دانش به عنوان گامی مهم در مبارزه با اشاعه استبداد و استعمار، از موضوعات کانونی مساوات در تثبیت مشروطه و مهار استبداد بود.
داتیس، فرمانده داریوش بزرگ در نبرد ماراتن: پارسی یا مادی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۹
153 - 178
حوزههای تخصصی:
با تشکیل حکومت هخامنشی توسط کوروش بزرگ (۵۵۰-۵۳۰ پ.م)، اگرچه شاهنشاهی مادها برچیده شد، اما بسیاری از فرماندهان مادی با کوروش پارسی همراه شدند که دو تن از آن ها هاراپاگ و مازاریس بودند. در زمان کمبوجیه نیز، مادها در بسیاری از نبردها همراه پارسیان بودند، اما در زمان داریوش با قیام گ ئومات و شورش فرورتیش در ماد و پارت ، داریوش نسبت به مادها بدبین شد و معتقد بود که مادها قصد دارند دوباره حکومت خود را تشکیل دهند. وی برای کاهش نفوذ مادها و به دلیل شورشی که شاهنشاهی هخامنشی را تهدید کرده بود نام ماد را در کتیبه بیستون، در فهرست ساتراپی ها در جایگاه دهم قرار داد؛ با این همه، داریوش فرماندهی نبرد ماراتن در سال۴۹۰ پ.م. را به داتیس سپرد. هنوز در بین پژوهندگان درباره مادی یا پارسی بودن داتیس بحث و اختلاف نظر وجود دارد، اما در بیشتر نوشته های یونانی از وی با نام «داتیس مادی» یاد شده است. با توجه به اینکه داریوش در این برهه از زمان کاملاً نسبت به مادها بدبین بود و در حقیقت مادها را نوعی تهدید در براندازی حکومت پارس می دید، وجود فرمانده ای مادی در نبرد ماراتن بسیار دور از انتظار بوده و به نظر می رسد «داتیس پارسی» بوده است. تاکنون درباره داتیس تحقیق مستقلی صورت نگرفته است، تنها در پاره ای از کتاب ها و هنگام شرح نبرد ماراتن به وی اشاره ای گذرا شده است. در این جستار، با استفاده از گزارش های تاریخی کهن و داده های باستان شناختی، به واکاوی شخصیت داتیس، مادی یا پارسی بودن وی و دلیل انتخاب وی توسط داریوش برای فرماندهی نبرد ماراتن پرداخته خواهد شد. با بررسی و تجزیه وتحلیل منابع به نظر می رسد داتیس پارسی بوده است نه مادی.
بزرگمهر بختگان: وزرگ فرمدار یا موبد؟ (نگاهی تازه به شخصیت بزرگمهر از خلال اندرزهایش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
213 - 243
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: در درازنای تاریخِ چند هزار ساله ایران، پیرامون هیچ یک از شخصیت های تاریخی آن، به اندازه بزرگمهر بختگان، وزیر فرزانه خسرو انوشیروان، هاله ای از ابهام، افسانه و اقوال گوناگون و احیاناً متضاد را فرانگرفته است. به طوری که در چیستیِ نام، نشان و حتی در وجود تاریخی اش نیز میان تاریخ شناسان و محققان، اتفاق نظر وجود ندارد. عمده مطالب و آگاهی ما در مورد بزرگمهر، علاوه بر پندنامه ای که از دیرباز به نام و خامه او شناخته می شود، همان اطلاعاتی است که از وی در کُتُب تاریخی و ادبی دوره اسلامی آمده و بیشتر آن را نیز آموزه های اخلاقی و پندها و اندرزهای او شامل می شود.
روش/رویکرد: در این پژوهش با استفاده از روش کتابخانه ای سعی شده است تا با مطالعه و بررسی متن ها و نوشته هایی که در آن ها به بزرگمهر و اندرزهای او اشاره شده است و کندوکاو در آن پندها، از زاویه ای دیگر به فهم شخصیت وی پرداخته شود.
یافته ها/نتایج: از مهم ترین یافته ها نیز می توان بدین نکته اشاره کرد که بزرگمهر، دست کم در یک دوره زمانی، به جامعه روحانیان (اندرزگوی) دوره ساسانی تعلق داشته و از رهگذر آن به اندرزگویی و نگارش رسالات تعلیمی، آن هم به صورت ویژه و در مقیاس قابل توجهی پرداخته است.
بررسی ساختاری «امثال و حکم» رایج در زبان فارسی بر مبنای فرانقش اندیشگانی با تأکید بر فرآیندهای اصلی (مادی، رابطه ای، ذهنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
455 - 478
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: یکی از مظاهر تمدن، فرهنگ و ادبیات هر ملت، مثل ها، جمله های پندآموز و عبارت های حکمت آمیزی است که از اذهان بزرگان علم و ادب و یا مردم عامی آن دیار تراوش کرده و نسل به نسل به آیندگان رسیده و آن ها را با فرهنگ، ادب، عادات و رسوم، شیوه های زندگی، عواطف و طرز تفکّر پیشینیان خود آشنا می کند. از دیدگاه هلیدی الگوهای تجربه و مفاهیم ذهنی خالقان آثار در قالب فرایندهای فعلی نقش اندیشگانی نمود پیدا می کند.روش/رویکرد: نوع مطالعه و روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی و شیوه اجرای آن توصیفی (شامل بررسی چگونگی آرایش فرایندهای نقش اندیشگانی) و تحلیلی (شامل کاوش زمینه ها و چرایی شکل گیری خاص آن فرایندها) است.یافته ها/نتایج: در ساختار متنی امثال و حکم مورد بحث، به ترتیب فرآیندهای رابطه ای (39%)، فرآیندهای مادی (24%) و فرآیندهای ذهنی (21%) بیشترین میزان بسامد را دارند. اغلب این عبارات، ساختاری توصیفی دارند که تلاش می کنند به صورت غیرمستقیم، اندیشه مدّنظر را به مخاطب ابلاغ کنند. شیوه کاربرد افعال در ساختار این مثل ها غالباً مجهول است و از طریق اشاره به اشخاص نکره، کلیت امر و جهان شمولی آن ها تقویت شده است. در ساختار این مثل ها، بیشتر بر رفتار، خلق وخو و منش افراد تأکید شده و از کاربرد استعاره ها و کنایه های پیچیده و دور از ذهن پرهیز شده است. مشارکان اصلی این مثل ها عبارت اند از اشخاص، حیوانات، عناصر طبیعی و اشیا که در ساختار این فرآیندها غالباً نقش های معنایی کنشگر و حامل را بر عهده دارند.
گفتگوی دینی مسلمانان و مسیحیان در دربار گورکانی: زمینه، کیفیت و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
284 - 311
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر مقطعی از گفتگوهای دینی مسلمانان و مسیحیان بررسی می شود که در هند دوره گورکانی صورت پذیرفته است. مسئله پژوهش ناظر بر واکاوی زمینه، کیفیت و نتایج این گفتگوی دینی در چهارچوب سنت مجادلات اسلامی-مسیحی و تأثیری است که دو عامل زمینه ای بر روند و جهت گیری گفتمانی آن داشته است؛ نخست، نگرش فرهنگی شاهان گورکانی، به ویژه جهانگیر شاه و دوم، شرایط ویژه زمانه که ظهور استعمار پرتغال و بازوی فرهنگی آن یعنی تبشیر مسیحی محور آن بود. مبنای استنادی بررسی، گزارش ها و روایاتی است که به قلم افراد حاضر در متن گفتگوها نگاشته شده است. این گزارش ها در مرتبه نخست، شامل یک ردیه حجیم فارسی با نام آیینه حق نما، نوشته ژروم گزاویه، مبشر یسوعی پرتغالی و نیز، تقریری از مناظره ها و مجادلات دینی است که زیر عنوان مجالس جهانگیری توسط عبدالستار لاهوری گردآوری شده است. محتوای این منابع در کنار دیگر مطالب و شواهد مرتبط، با یک رهیافت تحلیلی-استنباطی، ارزیابی و در جهت پاسخ به پرسش محوریِ پژوهش استفاده شده است. تمرکز اصلی پژوهش بر ترسیم نمایی از کیفیت این گفتگوها در دربار جهانگیر کورگانی و تبیین سهم وی در شکل گیری فضای این مناظرات است. همزمان، چندوچون حضور نمایندگان ادیان در متن گفتگوها، محتوا و سرشت آن، منطق مجادله و دستاوردهای آن نیز واکاوی می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که سرشت و چهارچوب گفتگوی دینی میان مسلمانان و مسیحیان در دوره گورکانی، در عین اینکه آن را می توان تداومی از سنت جدل اسلامی-مسیحی قلمداد کرد، آشکارا از عوامل و مؤلفه های زمانه تأثیر پذیرفته بود. این عوامل عبارت بودند از نگرش فرهنگی و دینی شاهان گورکانی، نفوذ و رسمیت زبان فارسی به مثابه زبان رسمی دربار و دیوان حکومت گورکانی و نیز، ظهور و گسترش استعمار پرتغال که تبشیر مسیحی با محوریت یسوعیان گفتمان فرهنگی آن را نمایندگی می کرد.
پاسخ به نقد کتاب: هخامنشیان در مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹
143 - 149
حوزههای تخصصی:
مقاله ای با عنوان «هخامنشیان در مصر» را آقای دکتر هوشنگ رستمی در شماره 5 سال 2 و صفحات 101 تا 107 نشریه وزین پژوهشنامه ایران باستان چاپ کرده که نقدی است بر کتاب اینجانب که بیش از 10 سال پیش به چاپ رسیده است. در باب پاسخگویی به این نقد چند سطری نگاشته شده است که خواهشمند است در شماره بعدی آن نشریه درج شود. در این مجال به چند مورد که در آن نقد به شکلی مبهم بیان شده بود، اشاره ای شده است.
واکاوی میراث تاریخی قوانین اخذ مالیات ایرانی از ورود اسلام تا پایان عصر سامانیان (۳۹۵- ۳۰ ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
115 - 142
حوزههای تخصصی:
با سقوط ساسانیان و پیوستن سرزمین های متمدن تر به خصوص ایران به محدوده ثغور اسلامی، نظام اداری و مالیاتی ایرانیان باستان مورداستفاده مسلمانان قرار گرفت. عرب ها با این نظام مالیاتی کارآمد و پیشرفته هیچ گونه آشنایی نداشتند و با تطبیق آن قوانین با موازین اسلامی، از نیروهای ایرانی برای اجرا سود بردند و اصطلاحات مالیاتی مانند خراج و جزیه را به کار گرفتند. دفترهای دیوان مالیات تا سال ها بعد به زبان پهلوی نوشته می شد. حتی برخی معتقدند که عصر عباسی بر اساس نوع و نرخ مالیات، شبیه دوران ساسانی بود؛ لذا با توجه به چنین شواهدی می توان اظهار داشت که بنیان مالیات دوران اسلامی متأثر از نظام مالیاتی ایران باستان بود. این مقاله با توجه به ماهیت بنیادی موضوع و بهره جویی از روش تاریخی تحلیلی – توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای، انواع درآمدهای مالیاتی، نحوه دریافت و میزان آن را تبیین می کند. یافته ها نشان می دهد نظام مالیاتی ساسانیان به عنوان نهادی تأثیرگذار، نقش بارزی در پیشرفت اقتصادی و استحکام قدرت خلفای مسلمان داشته است و عامل مؤثری در تقویت ساختار اجتماع، فرهنگی و سیاسی بوده است.
کاوش بازنگری غار کمربند شهرستان بهشهر، استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواحل جنوب شرق دریای کاسپی در منطقه ای که از آن به عنوان «کنار بوم»1 یاد می کنند، همانند بسیاری از دیگر نقاط هلال حاصلخیز، شاهد دگردیسی های عظیم در ساخت جوامع بشری در آستانه انقلاب نوسنگی در اوایل دوره هلوسن بوده است. گرچه تاکنون باستان شناسان نتوانسته اند پیوندی میان پایان دوره پارینه سنگی جدید و دوره فراپارینه سنگی را در منطقه مستند سازی نمایند، ولی به نظر می رسد که شکارورزان و گردآورندگان خوراک در حدود ۱۵۰۰۰ سال قبل از زمان حاضر، وارد منطقه شده و یکی از مهم ترین رخدادهای جوامع بشری را در آستانه نوسنگی شدن رقم زدند. یکی از غار هایی که می توان شواهد حضور انسان در این بازه زمانی را موردمطالعه قرارداد، غار کمربند است که در سال های ۱۹۴۹و ۱۹۵۱م. توسط «کوون» کاوش گردید. اگرچه این کاوش ها، چشم انداز جدیدی از ادوار فرهنگی انسان غارنشین را برما روشن ساخت؛ اما پس از گذشت 70سال، هم چنان ابهامات زیادی در شناخت تسلسل گاهنگاری این جوامع، به خاطر آشفتگی یافته های حاصل از کاوش وجود دارد؛ به همین دلیل با هدف شناخت توالی استقراری در این محوطه در زمستان سال 1400 تیمی از باستان شناسان ایرانی به کاوش مجدد در این غار پرداختند تا در این راستا بتوانند به بازسازی این جوامع در گذار از دوره میان سنگی به نوسنگی با پاسخ گویی به پرسش هایی ازجمله، توالی استقرار در این غار و یا بررسی تغییرات محیطی در ترک و یا توالی سکونت در این استقرارگاه به چه صورت بوده است؟ با توجه به تردیدهای فراوانی که در گاهنگاری این محوطه وجود داشت؛ یکی از هدف های اساسی این کاوش، انجام آزمایش های مجدد برروی یافته های جدید، ازجمله استفاده از آزمایش کربن 14 برروی نمونه های زغال و استخوان است تا با کمک آن بتوان تسلسل و توالی استقرار در این محوطه را بازشناسی نمود. این نتایج نشان می دهد که غار در بازه زمانی60±12270 تا 60±11810پیش ازمیلاد توسط جستجوگران خوراک مورد سکونت قرار گرفته است.
مطالعه تطبیقی مسجد جامع یزد و مسجد مظفریه (مسجد کبود) تبریز برای شناخت وجوه افتراق و اشتراک معماری تیموری و ترکمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
139 - 172
حوزههای تخصصی:
با وجود شکل گیری مسجد جامع یزد در دوره های مختلف تاریخی، بسیاری از صاحب نظران آن را از آثار مشهور دوره تیموری می دانند. هم زمان با دوره تیموری، در غرب و مرکز ایران، حکومت ترکمانان قره قویونلو حاکم بود و مسجد مظفریه تبریز مهم ترین اثر از این دوره است. منابع کمی در مورد وجوه تمایز معماری ترکمانی و معماری تیموری وجود دارد و بسیاری معماری ترکمانی را در زیرمجموعه معماری تیموری معرفی نموده اند. هدف این تحقیق مقایسه تطبیقی مسجد مظفریه تبریز و مسجد جامع یزد است تا وجوه افتراق و اشتراک معماری تیموری و ترکمانی از این طریق به دست آید. این پژوهش از نوع پژوهش های نظری است و منابع موردنیاز برای توصیف و تحلیل تاریخی از مکتوبات تاریخی، سفرنامه ها و مقالات مرتبط، و اطلاعات موردنیاز برای تحلیل های معماری از مقالات مرتبط و مطالعات میدانی دو مسجد به دست آمده است. نتایج پژوهش تشابه ساختار و پلان گنبدخانه مسجد مظفریه و مسجد جامع یزد را نشان داد؛ درعین حال سلسله مراتب ورودی-شبستان -گنبدخانه در مسجد مظفریه نسبت به سایر بناهای تیموری منحصربه فرد است. در تزئینات مسجد مظفریه غلبه تزئینات گنبدخانه با کاشی کاری معرق و ترکیب کاشی های معرق طرح اسلیمی محاط در اشکال هندسی با رنگ زمینه لاجوردی و آجر است که نشان دهنده اوج این هنر در معماری ترکمانی نسبت به تیموری است. در مسجد جامع یزد با وجود حضور کاشی معرق در ابعاد کمتر و طرح های هندسی تر، کاشی کاری معقلی به صورت خطوط بنایی و طرحهای هندسی با رنگ غالب فیروزه ای-نخودی در گنبدخانه اولویت دارد.