فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲۸٬۲۰۵ مورد.
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۳ - Serial Number ۱۱, December ۲۰۲۴
15 - 27
حوزههای تخصصی:
The Safavid era in Iran coincides with the growth of international trade relations and interaction with European East India companies. The Safavid kings wanted to establish relations with the East India Company, especially the Dutch East India Company, for various reasons. The Dutch were able to surpass their European counterparts in their dealings with the Safavid government by using economic, commercial and sometimes political initiatives, and what kept the Dutch ahead of their other European rivals was the commercial approach of the Dutch ambassadors and political representatives in their dealings with Iranian representatives and officials, the Dutch ambassadors and political representatives tried to spend on commercial activities and the opening of trade House in the ports of the Persian Gulf, so that they could monopolize the trade of the East. Accordingly, the purpose of this study is to study the role of the ambassadors of Iran and the Netherlands in the formation and consistency of political-economic relations between the two countries. The research method in this article is descriptive-analytical. The findings of the research show that the expansion of Iran's foreign relations with the Dutch government during the reign of Shah Abbas and the gradual access of the political representatives of this government to Iran, led to the prosperity of Iran's foreign trade. Iran's geographical position, was a suitable arena in which ambassadors and businessmen of different countries could pursue their trade goals in the shortest time and at the lowest cost.
نگاهی بر کتاب «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 251
حوزههای تخصصی:
کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی است، که آن را در سال 1316 به درخواست وزرات فرهنگ ایران به رشته تحریر درآورده است. موضوع کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست، به تاریخ و مسائل تباری و نژادی قوم کُرد مربوط می گردد. در زمان سلطنت رضاشاه دستگاه فرهنگی حکومت بر اساس یک تمایل شدید و مرموز، غلامرضا رشیدیاسمی، مردوخ کُردستانی و ولادیمیر مینورسکی را مأمور تدوین تاریخ کُرد و تعیین منشأ نژادی و اثبات ایرانی بودن این قوم نمود. نگارنده در مطالعات خود به نکته قانع کننده ای در باره علل این اشتیاق برنخورده است. به عنوان یک احتمال عمده می توان معتقد بود این تمایل شدید حکومت نژادگرا و آریایی باز پهلوی برای اثبات همریشگی نژادی برخی اقوام ساکن در ایران با فارس زبانان، ریشه در علاقه این حکومت برای یارگیری از اقوام غیر ترک ایرانی، جهت طرح ادّعای غلبه جمعیّتی مردم فارس زبان و برادران نژادی آنها در مقابل جمعیّت ترک بوده است. شاید غرض آینده نگرانه ای برای طرح دعاوی ارضی نسبت به اراضی کُردنشین کشورهای همسایه هم در این اشتیاق دخیل بوده باشد. دعوی ارضی نسبت به سرزمین های کُردنشین عثمانی در ادعانامه استرداد اراضی تسلیم شده به کنفرانس صلح پاریس از طرف هیئت ایرانی در مارس 1919 و تأکید بر ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن این قوم شاهد دیگری است، که این گمان را تقویت می کند.
نویسندگان سه گانه مذکور به عنوان مؤلّفانی پروژه کار در قبال دریافت اجرت، اسناد و امکانات تحقیق به تدوین تاریخ کُرد بر اساس اصول و معیارهای تعیین شده از طرف حکومت پهلوی پرداخته و تاریخی مشوّش و مجعول برای قوم مذکور ساختند. اساس کار در تدوین این تاریخ بر اثبات ایرانی بودن اکراد بر اساس تعریف خاص نخبگان حکومت از مفهوم ایرانی بودن، اثبات آریایی بودن کُرد و اشتراک نژادی کُرد و فارس، اثبات حضور کُرد در همه جای فلات ایران، ادغام کُرد در جامعه آریایی و فارسی، زیر مجموعه فارسی قرار دادن زبان کُردی، منتسب ساختن برخی سلسله های پادشاهی ایران به اکراد و در نهایت منتسب ساختن کُرد به سلسله یا تمدّن ماد استوار بود. تألیف کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» در شرایط خلأ فرهنگی و فقدان آثار مکتوب در موضوع مذکور به انجام رسید و مطالب این کتاب با وجود معایب و اغلاط بسیار، در سایه تبلیغ و پیرایه بندی دیگران قبول عام یافت.
متأسّفانه در سایه سوء استفاده مسئولان فرهنگی حکومت پهلوی از موقعیّت خاص تاریخی و خلأ فرهنگی برای تدوین آثار مکتوب بر اساس اصول و علائق آریایی محور و فارسی محور خود و تلاش های بعدی دستگاه های فرهنگی این حکومت در جهت به کرسی نشاندن تاریخ های دست ساز و مجعول خود و استمرار این رویه در دوران بعد از انقلاب اسلامی، این قبیل نوشته های غیر علمی و غیر مستند در جایگاه کتب مرجع نشسته و ساختار فکری و نگرشی جامعه روشنفکری و دانشگاهی ایران را شکل داده و به منابعی برای تدوین کتب بعدی در موضوع خود بدل شدند.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
تأثیر تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران بر اجرای برنامه عمرانی اول و دوم (1341 -1328ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین و اجرای برنامه های اول و دوم عمرانی را می توان دوره شکل گیری تفکر توسعه برنامه محور و ایجاد نهاد برنامه ریزی در ایران به شمار آورد که با شرایط ناپایدار سیاسی و اجتماعی در ایران همراه بود. روند ملی شدن صنعت نفت قبل از برنامه عمرانی اول آغاز و در طول این برنامه، قانون آن به تصویب رسید. هرچند تبعات ملی شدن صنعت نفت برای سال های متمادی ادامه داشت اما بیشترین تأثیر مستقیم آن به واسطه هم زمانی در دوران اجرای برنامه های عمرانی اول و دوم بوده است. با توجه به نوسانات دسترسی به درآمدهای نفتی و وجود دو تجربه کاملاً متفاوت تحریم (در برنامه اول) و رفع تحریم (در برنامه دوم) هدف این پژوهش بررسی تأثیر تصویب این قانون و تبعات آن بر اجرای برنامه های اول و دوم عمرانی است. این پژوهش کیفی بوده و به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و برای جمع آوری اطلاعات از مدارک و آمارهای رسمی استفاده شده است. نتایج نشان داد که 1. ملی شدن صنعت نفت باعث تحریم و عدم دسترسی به منابع تأمین مالی برنامه اول شد که این امر به عدم اجرای کامل برنامه عمرانی اول انجامید، 2. رفع تحریم و بهبود درآمدهای نفتی در طول اجرای برنامه عمرانی دوم از عوامل اصلی توفیق نسبی این برنامه بوده است.
تأثیر رویکرد ساختارگرایی بر تاریخ نگاری انجمن تاریخ افغانستان (1321 -1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختارگرایی به عنوان یک روش فکری-فلسفی بعد از جنگ جهانی دوم، مقبولیت یافت و بر بسیاری از حوزه های علمی تأثیر گذاشت. این اندیشه توسط مورخان مکتب آنال وارد قلمرو علم تاریخ شد و در نسل دوم آنال، تاریخ نگاری ساختارگرا به اوج رسید. عصر طلایی ساختارگرایی دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی به حساب می آید و از نمونه های آن می توان به آثار فرناندو برودل اشاره کرد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر داده های مستخرج از مجله آریانا(مهم ترین نشریه انجمن تاریخ کابل) و مهم ترین آثار تاریخی چهره های شاخص این انجمن، درصدد تبیین تأثیر اندیشه ساختارگرایی در تاریخ نگاری انجمن مذکور است که بین سال های 1321- 1357 ش. فعالیت داشت و میراث گسترده ای با همین رویکرد، برجای گذاشت. یافته های پژوهش نشان میدهد ساختارهای ناسیونالیسم با مؤلفه های باستان گرایی، تبار گرایی، زبانی و جغرافیایی در تاریخ نگاری آنان تأثیر داشته است. این تأثیرگذاری، در کنار خلق فرصت هایی چون تاریخ تحلیلی، توجه به جغرافیای تاریخی، اهمیت دادن به عناصر فرهنگی مثل زبان شناسی، آثار باستانی، آداب و رسوم، افسانه ها و قصه ها؛ چالش های گسترده ای نیز در سنت تاریخ نویسی افغانستان به وجود آورد. پیش فرض های متنوع و متناقض انجمن مذکور در تاریخ نگاری افغانستان، دگرگونی عمیقی را در سنت تاریخ نگاری این کشور بوجود آورد. انجمن مذکور تلاش کرد با پیش فرض های حاکم بر افغانستان معاصر به عنوان واحد سیاسی مستقل با مرزهای کنونی آن، گذشته تاریخی این کشور را تبیین کند؛ ازاین رو پیش فرض های ذهنی مورخان انجمن تاریخ، خود را بر واقعیت های تاریخی گذشته تحمیل کرده است.
Wave Scroll Motif: Trace of Ancient Greek Art in Oriental Rural and Nomadic Carpets(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
29 - 41
حوزههای تخصصی:
The wave scroll motif is among the designs that, nowadays, are mainly seen in rural and nomadic carpets in a wide geographical area, from Central Asia to Anatolia and the Caucasus, as well as Iran. Historically, this motif originates from Hellenistic art and is still used in oriental carpets today. The purpose of this article is to find out how and the possible time of the arrival of this pattern from Greek art to Iranian carpets using archaeological evidence, including old museum carpets. Using valuable motifs of Sassanian Carpets, this article tracks the transfer of this motif from the Hellenic-Byzantine civilization to the art of pre-Islamic Iran and in various artistic disciplines such as pottery and textiles to clarify this motif’s long journey from pre-Islamic art to the Islamic period. This study shows that the motif was most likely known since the Seleucid period in the Persianate world, but the most evidence of it can be seen in the art of the Parthian and Sasanian periods, furthermore the findings show that this motif was used at least from late Parthian era on the border of hand-made textiles like carpets.
گونه شناسی و طبقه بندی شمشیرهای موزه بزرگ خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
31 - 53
حوزههای تخصصی:
تکوین و توسعه تمدن ها از دوره پیش از تاریخ تاکنون، تا حد زیادی مدیون کشف فلز است. انسان هزاره ششم و پنجم ق.م. از فلز برای ساخت ابزار و سلاح استفاده می کرد که این عمل تا عصر حاضر نیز تداوم یافته است. با افزایش اطلاعات بشر، نقش فلزات در تحولات کشاورزی، حمل و نقل، هنر و صنایع اهمیت یافت. سلاح سازی و یا ساخت جنگ افزارهای فلزی، یکی از زیرشاخه های فلزگری محسوب می شود و تاکنون مطالعه ای متمرکز بر رزم افزارهای منطقه خراسان به دلیل کمبود مطالعات باستان شناسی در این منطقه، صورت نگرفته است. درحالی که با تأسیس موزه خراسان، برخی از جنگ افزارهای فلزی در مخزن موزه ملی ایران، به این موزه منتقل شد که در حال حاضر در مخزن موزه خراسان است و اغلب این اشیاء از قاچاقچیان عتیقه کشف شده و تاریخچه و گاه نگاری علمی برای آن وجود ندارد. موضوع پژوهش حاضر، گاه نگاری نسبی و شناخت بستر فرهنگی شمشیرهای مطالعاتی است. این اشیاء بخشی از مواد فرهنگی است که فاقد شناسنامه بوده و مطالعه علمی و بررسی گاه نگاری آن یکی از ضروریات است. به همین دلیل در پژوهش حاضر، ابتدا شمشیرهای این مجموعه رزم افزار، معرفی، توصیف، گونه شناسی شده و سپس با اتخاذ رویکرد مطالعه تطبیقی، جهت ارزیابی گاه نگاری و بستر فرهنگی شان، مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر وجود پنج گونه متفاوت شمشیر فلزی است که گاه نگاری نسبی آن بر اساس مطالعه تطبیقی متعلق به عصرآهن تا اواخر دوره تاریخی است. جنس این اشیاء مفرغ، آهن و ترکیبی از این دو فلز است و از نظر فرمی و ظاهری شباهتی با نمونه های به دست آمده از مناطق شمال مرکزی، شمال غرب و غرب فلات ایران دارد که به خاطر نداشتن بستر باستان شناختی برجا، انتساب این اشیاء به منطقه ای خاص، چالش هایی را به همراه دارد.
نقد و معرفی کتاب زندگانی های محمد (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
157 - 163
حوزههای تخصصی:
کشیا علی[1]پژوهشگر آمریکایی و متخصص مطالعات اسلامی است که بر مطالعه فقه اسلامی، اخلاق، زنان، جنسیت و سیره پیامبر (ص) تمرکز دارد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه بوستون است. علی کتاب خود را با عنوان زندگانی های محمد [2] در سال 2014 میلادی در انتشارات دانشگاه هاروارد و در 342 صفحه به چاپ رسانده است.کتاب شامل یک مقدمه و شش فصل است: «محمد تاریخی»، «پیامبر راستین»، «مسلمانان برجسته»، «همسر محمد»، «مادر مؤمنان » و «مرد روشن فکر». همچنین یک گاه شماری ساده از چهار رویداد که شامل هجرت به مدینه، جنگ بدر، جنگ احد و فتح مکه است، قبل از مقدمه کتاب آمده است. ازدواج پیامبر(ص) که در فصل چهار و پنج به آن پرداخته شده، بیشتر مباحث این کتاب را تشکیل می دهد. نتیجه گیری، پی نوشت ها، فهرست منابع، سپاسگزاری و ضمائم از موارد پایانی کتاب است.
بررسی جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در مجله رستاخیز کارگران (1354-1355ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه دوره محمدرضاشاه پهلوی، رشد و گسترش مراکز تولیدی و کارخانه ها و به تبع آن فزونی کارگران ماهر و غیرماهر را به دنبال داشت. در این بین در اثر سیاست های مدرن سازی پهلوی دوم، زنان بیش از گذشته در فعالیت های اقتصادی شریک شدند. زنان کارگر به عنوان نیروی های کمکی در پیشبرد برنامه های اصلاحی به خدمت گرفته شدند. در مطبوعات این دوره، شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر چندان منعکس نشد. تنها مجله ای که در فاصله سال های ۱۳۵۴-۱۳۵۵ ش به مسائل کارگری زنان پرداخت، رستاخیز کارگران بود که در مقالات و ستون های خبری مختلف به موضوعات مربوط به آن ها پرداخته است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مسائل اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در این مجله چگونه بازتاب داده شده است؟ مدعای مطروحه این است که این مجله ضمن بازتاب گفتمان مدرن سازی دولت وقت به تغییر نگرش سنتی جامعه و زنان نسبت به مشاغل کارگری به خصوص مشاغلی که در گذشته مردانه قلمداد می شدند پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این مجله در کنار قبح زدایی از فعالیت اقتصادی زنان در کنار مردان، در زمینه آگاه سازی زنان نسبت به مسائل چون قانون کار، بهداشت محیط کار و سلامتی جسم آنان نیز تلاش هایی انجام می داده است و با ترسیم توانایی زنان، آنان را تشویق به مهارت آموزی در مراکز کارآموزی شبانه روزی می کرد. این مقاله با بهره گیری از شمارگان متعدد مجله حاضر از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا برای بررسی داده ها بهره برده است.
تحلیل روند شکل گیری و بازیابی پیکربندی فضای آرامگاه شاه اسماعیل اول؛ مبتنی بر مطالعات میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
409 - 434
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: آرامگاه شاه اسماعیل اول دارای یک فضای تقریباً مربع شکل کوچکی است و میان حرم خانه و آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی قرارگرفته است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی و فضایی آرامگاه بر اساس مطالعات میدانی و طرح های مرمتی و حفاظتی بنا در سال های گذشته است.روش/رویکرد: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و تفسیری بوده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.یافته ها/نتایج: آرامگاه یک بنای مستقل است که بعدها در فضای خالی مابین مقابر شیخ صفی و حرم خانه ساخته شده و بعد از فوت شاه اسماعیل به عنوان مقبره ایشان مورداستفاده قرارگرفته است. مقبره دارای گنبد سه پوش است که پوش بیرونی از نوع شبدری پاتوپا است. تزیینات ساقه و گنبد بنا، در دوره های بعد تغییریافته است. شکل آرامگاه، کوچک و ساده است و ارتفاع گنبد نیز نسبت به گنبدهای دیگر مجموعه کمتر است؛ اما معمار برای اینکه به گنبد دید بصری بیشتری بدهد، با استفاده از ساق بلند، ارتفاع گنبد را تااندازه ای افزایش داده تا کوچک بودن بنا را تا حدی تحت شعاع قرار دهد.
بازآفرینی خانقاه رشیدی و شناخت موقعیت مکانی آن بر مبنای شناسایی ژئوفیزیکی پلان سازه بزرگ تپه شرقی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرچه رشیدیه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در (7-8 ه.ق/ 13-14 م) در شمال شرقی شهرستان تبریز، ساخته شد. این شهرچه شامل دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی بود. یکی از مهمترین بخش های ربع رشیدی، خانقاه رشیدی بود که شامل سه بخش تابخانه، صفه و طنبی است. با این حال، به دلیل زلزله های ویرانگر و جنگ های حکومتی در تبریز، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به شدت آسیب دیده و از بین رفته است؛ بنابراین مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه، محدود به وقفنامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی خانقاه به عنوان یکی از بخش های مهم در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت ساختار معماری خانقاه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقفنامه است. هدف دیگر این تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی خانقاه بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی سایت تاریخی ربع رشیدی است. این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکاء بر وقفنامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس با نمونه بنای مشابه به جای مانده از آن دوره، ساختار معماری پلان خانقاه ترسیم و سپس بر اساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که پلان خانقاه ربع رشیدی با پلان خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه (8 ه.ق/ 14 م) تطابق دارد. این شباهت ها نشان می دهد که الگوی پلان خانقاه های دوره ایلخانی، ممکن است دو طبقه باشد و شامل صحن مرکزی با دو ایوان در شمالی و جنوبی (ایوان جنوبی بزرگتر)، تالارهایی در دو سمت و حجره هایی در اطراف صحن بوده است. همچنین، بر اساس مطالعات ژئوفیزیکی و تحلیل های انجام شده، موقعیت احتمالی خانقاه نیز ممکن است نزدیک به سازه ای باشد که در جنوب شرقی محوطه باستانی ربع رشیدی کشف شده است و به گفته پژوهشگران، به قرن هشتم ه.ق / چهاردهم م مربوط می شود.
واکاوی روایت نگاره ها از زنان خنیاگر عصر صفوی و نسبت آن با روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
185 - 212
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با به حکومت رسیدن صفویان، تغییرات چشمگیری در زمینه موسیقی و نگارگری به وجود آمد که بازتاب این تغییرات در نگاره های به جای مانده از این عصر دیده شده است. در برخی از این نگاره ها تصاویری از زنان خنیاگر در قالب نوازنده و رقصنده وجود دارد که زیر نظر دربار فعالیت داشته اند. از سوی دیگر، در دوره شاه عباس اول در نتیجه ورود سیاحان و سفرنامه نویسان به ایران، اطلاعات مهمی از زنان خنیاگر برجای مانده است. مسئله این پژوهش چیستی نسبت روایت نگاره ها و سفرنامه ها از زنان خنیاگران صفوی و چگونگی این روایت هاست. هدف این پژوهش تکمیل حلقه اطلاعات فرهنگی ایران عهد صفوی است.
روش/رویکرد: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که با تحلیل و توصیف نشانه شناسانه تصاویر، نگاره ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی، یافته های آن ارائه می شود.
یافته ها/نتایج: تحلیل نگاره ها در این پژوهش نشان داد که پوشش ظاهری زنان خنیاگر عصر صفوی مناسب و سرشار از تجمّل بوده و دلیل آن وضعیت مطلوب حقوق و مزایای این زنان بوده که تاریخ نویسان و نیز سفرنامه نویسان بر مطلوب بودن عایدی این گونه زنان صحّه گذاشته اند. همچنین نگاره های عصر صفوی تکمیل کننده و تداوم روایات منابع مکتوب هستند و با روایات مکتوب هم دوره خود هم خوانی داشته و این دو گانه می تواند منبعی قابل اعتنا برای شناخت فرهنگی ایرانی، عصر صفوی باشد.
سیاست مذهبی خوارزمشاهیان در قبال مذهب حنفی و پیروان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ اسلام و ایران سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱ (پیاپی ۱۵۱)
165 - 189
حوزههای تخصصی:
خوارزمشاهیان حنفی مذهب بودند و در قلمرو آنان، غلبه با احناف بود. خوارزمشاهیان چه سیاستی در قبال مذهب حنفی اتخاذ نمودند؟ برای پاسخ، عصر خوارزمشاهیان به پنج دوره تقسیم و سیاست هر دوره براساس پنج معیار مطالعه و مشخص شد: رفتار با علما و عامه، مناسبات با حکام، به کارگیری در مناصب دولتی و ایجاد مساجد و مدارس. در دوره والی گری (530 - 491ق) به تبع اطاعت محمد و اتسز از سنجر، عامه و علمای حنفی در امن و رفاه بودند. در دوره استقلال طلبی (567- 530 ق) به واسطه عصیان اتسز بر سنجر و توسعه طلبی ایل ارسلان، عامه و علمای بلاد حنفی مورد تهاجم و اهانت واقع شدند؛ اگرچه این ضدیت با انگیزه سیاسی و درواقع بی طرفی مذهبی بود. در دوره تأسیس امپراتوری (596-568 ق) و به دنبال تصرف عراق که در آن غیرحنفیه در اکثریت بودند، سیاست بی طرفی به نفع شافعیه تشدید شد. در دوره اوج امپراتوری (617-596 ق) چون شرعیت حکومت سلطان محمد از ناحیه خلیفه تصدیق نشده بود، حنفیه غیرمعتزله سلطنت وی را مشروع نمی دانستند؛ لذا سیاست بی طرفی گاه به ضدیت با حنفیه تبدیل شد. در دوره مابعد حمله مغول (628-617ق) به سبب حاکم شدن ملوک الطوائف، پسران سلطان قصد داشتند بخشی از ملک را به هر قیمت متصرف شوند؛ لذا غورشاه و پیرشاه علیه حنفیه با شافعیه متحد شدند؛ اما جلال الدین به عنوان ناجی جهان اسلام سیاست وحدت اسلامی را در پیش گرفت و عموماً از حمایت از حنفیه اجتناب کرد. چون خوارزمشاهیان معتزلی بودند حمایت از حنفیه معتزله جز در عهد جلال الدین، در تمام ادوار اجرا شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
نگاهی به تاریخچه و تطول اچمیادزین و کارکرد آن در دوره حکومت قاجار بر اساس منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
83 - 103
حوزههای تخصصی:
اچمیادزین به عنوان یک نهاد دینی در تاریخ ارمنستان، یگانه عامل پیونددهنده مردم ارمنی و مانع ازهم پاشیدگی و واسطه امور فی مابین دولت قاجار و ارامنه ساکن در قلمرو جغرافیایی ایران گردید. به دلیل اعتمادی که از سوی ارامنه و دولت قاجار به اچمیادزین وجود داشت؛ این نهاد دینی مسیحی در طول دوره زمامداری شاهان قاجار درحل اختلاف و سامان دادن به مسائل ارامنه وآزادی مذهبی آن ها نقش مهم وکلیدی را بر عهده داشت. این پژوهش درصدد است با نگاهی تحلیلی به بررسی تاریخچه و تطول اچمیادزین درمنابع تاریخی بپردازد. لذا در پی پاسخ گویی به این سوال ها است: 1- اچمیادزین چه جایگاه و کارکردی در میان مردم وحکومت ها داشته است ؟ 2-دولت ها درسیر تغییر و تحول عنوان اچمیادزین چه نقشی داشته اند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که اچمیادزین به دلیل داشتن اعتماد و جایگاه بالا از سوی ارامنه و دولت قاجار عامل اتحاد و عدم اضمحلال مردم ارمنی در طول تاریخ بوده است. عوامل متعددی باعث تحول در اطلاق عناوین مختلف به اچمیادزین بوده است. حکومت ها در تحول عنوان اچمیادزین نقش مهمی داشته اند.
دیدگاه های اقتصادی فرقۀ کَرامیه از انکار کسب تا مصادرۀ اموال در دورۀ غزنویان متقدم (421 -351ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین فرقه های مذهبی که از قرون سوم تا ششم ه .ق اوضاع سیاسی و اجتماعی خراسان بزرگ را تحت تأثیر قرار داد، فرقه کَرّامیه منسوب به ابوعبدالله محمد بن کَرّام سیستانی(متوفی255ق) بود. اینان به ویژه در پیوند با دولت غزنویان مهمترین دوره اعتلای سیاسی خود را تجربه کردند. کَرّامیان که به اهل زهد، صرفه جویی، قناعت و ریاضت اقتصادی مشهور بودند، در دوره غزنویان به طور مشخص همسو با سیاست اقتصادی دولت به اخاذی، رشوه گیری و مصادره اموال مخالفان روی آوردند. این تحقیق با روش توصیف و تحلیل تاریخی در پی پاسخ به این پرسش است، که زمینه های تغییر دیدگاه کرامیان از تحریم کسب به فعالیت های اقتصادی و کسب معیشت چه بوده است؟ یافته ها در این خصوص نشان می دهد، که کرامیان و پیروان شان همواره دارای دیدگاه اقتصادی مشترکی نبودند. عدم تقیّد و نیز تظاهر و تساهل در مبانی اعتقادی، ماهیت پایگاه اجتماعی پیروان این فرقه متشکل از طبقات فرودستِ جامعه و نیز تجار و پیشه وران شهری که خود معتقد به کسب و کار بودند و همچنین در نتیجه فرصت سیاسی که برخی سلاطین غزنوی بنابر مصالح خویش در اختیار رهبران کرامیه گذاشتند، عملا موجب تغییر دیدگاه اقتصادی و جایگاه اجتماعی و سیاسی آنان شده بود، چنانکه همسو با سلاطین غزنوی در مصادره ی اموال مخالفان به عنوان یکی از محل درآمدهای نامنظم نقش مؤثری داشتند. از این منظر حمایت غزنویان از کرامیان نیز بی تأثیر از انگیزه های اقتصادی نبوده است.
اهمیت درگزین در حملات عثمانی به غرب ایران (1143-907 ﻫ.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ نامه ایران بعد از اسلام سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
83 - 105
حوزههای تخصصی:
حملات عثمانی به مرزهای اسلامی در شرق برخلاف غرب این امپراتوری، نیاز به توجیه مناسب و اقناع افکار عمومی داخلی و مسلمانان سایر بلاد داشت. در همین راستا حاکمان عثمانی اهداف خود از یورش به شرق را احیای خلافت اسلامی، مقابله با صفویان به عنوان مروجان تشیع و کمک به هم کیشان سنّی خود در شرق به خصوص در داخل ایران عنوان می داشتند. در همین رابطه، حضور چندین باره قوای عثمانی در منطقه سنی نشین درگزین، فرضیه همراهی اهالی این شهر با عثمانی را قوت بخشیده است. این فرضیه از آنجا مطرح شده که درگزین در مرکز ایران از معدود مناطق سنّی نشینی بوده که همچنان اهالی آن با روی کار آمدن صفویه در نارضایتی از حکومت جدید به سر می برده اند. همچنین حملات سلطان سلیمان عثمانی در سال های 9۴0 و 9۴1 قمری و پس از آن، حضور برخی سفرا و درنهایت حملات چندین باره نیروهای عثمانی به درگزین در اواخر حکومت صفوی، بر اهمیت این موضوع افزوده تا جایی که این حملات به منظور حمایت از اهالی سنّی مذهب این محل قلمداد شده است. بنابراین، پژوهش حاضر در تلاش است تا در یک رویکرد توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای، به تحلیل و بررسی اهمیت درگزین و اهالی سنّی مذهب آن در حملات عثمانی به غرب ایران در بازه زمانی تأسیس حکومت صفوی تا حملات نادر شاه به درگزین در سال 11۴3قمری بپردازد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که همراهی اهالی این منطقه با عثمانی در مقاطع محدود و آن نیز در مخالفت با صفویه بوده است. گزارش منابع از قتل و غارت اهالی درگزین از سوی نیروهای عثمانی و نیز گرایش درگزینی ها به آق قویونلوها و افغان ها در اواخر حکومت صفوی، می تواند دلیلی بر عدم همراهی مستمر اهالی این محل با عثمانی باشد.
Elymaean Tombs of Gelālak of Shushtar, Iran
منبع:
Sinus Persicus, Volume ۱, Issue ۲, July ۲۰۲۴
79 - 98
حوزههای تخصصی:
Situated approximately 3 kilometers south of Shushter, Gelālak is nestled between two branches of the Karun River: Gargar and Shatit. Gelālak is a locality within the extended site of Dastowā. Archaeological excavations in Gelālak (1986-87, 1987-88, and 1989-90) led to the discovery of a rich collection of tombs, sarcophagi, ceramic and glass vessels, ornaments, metal objects, seals, and coins dating back to the Elymaean Elymaean dynasty of the Kamanskiris.
سال یابی مطلق ملاط های باستانیِ پایه آهکی با استفاده از روش کربن 14C(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال یابی ملاط های باستانی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی، به عنوان یکی از مباحث مهم در حوزه باستان شناسی، همواره توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. با پیشرفت علوم و پدیدار گشتن رویکردهای علوم میان رشته ای، استفاده از انواع روش های فیزیکی و شیمیایی برای بررسی های باستان سنجی ابنیه و آرایه های معماری، جایگاه ویژه ای یافته است. سال یابی یکی از محورهای مورد بحث در پژوهش های سنجه پذیر است و با توجه به اهمیت آن در مطالعات باستان شناختی می تواند به درک توالی و تعیین سن دقیق آثار و یادمان های تاریخی و فرهنگی منجر شود. نزدیک به 60 سال از انجام آزمایش ها مربوط به سال یابی رادیو کربنی 14C می گذرد و در این میان سال یابی رادیو کربن ملاط یکی از چالشی ترین پژوهش ها در این زمینه بوده است؛ زیرا امکان ارزیابی سال یابی مطلق برای این مصنوعات توسط رادیو کربن بستگی فراوانی به نحوه نمونه برداری و خالص سازی بست کربنی آن دارد. این مقاله با مروری بر تلاش های انجام یافته در زمینه سال یابی ملاط های باستانی به گونه شناسی انواع ملاط قابل سال یابی و بررسی دستورالعمل های مورد استفاده جهت انجام خالص سازی بست کربنی، با روش هایی نوآورانه و کارآمد می پردازد. همچنین به بررسی روش های جانبی ازجمله بررسی های کانی شناسی و سنگ شناسی ملاط های باستانی، به عنوان روش های مکمل برای سال یابی 14C پرداخته است.
قلعه توس نوذر دژی ناشناخته از اسماعیلیان در کوه خرازان شهرستان تفرش(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
115 - 145
حوزههای تخصصی:
قلعه توس نوذر بر روی برونزدی صخره ای در میانه دره ای به نام برف چال که در جهت شمالی جنوبی کشیده شده در دهستان خرازان و بر مسیر راه تفرش به ساوه مکانیابی و ساخته شده است. به گمان علت و چرایی ایجاد قلعه توس نوذر در ادوار مختلف تاریخی و بعد آن را بایستی در وضعیت جغرافیایی و اجتماعی این منطقه جستجو کرد. این قلعه و پیرامون آن برای دستیابی به اطلاعات صورت پیمایشی بررسی شد. قلعه توس نوذر دارای دو بخش اصلی یعنی ارگ که در بخش فوقانی برونزد صخره ای ایجاد شده و به سختی قابل دسترس است. این بخش قلعه که ارگ اصلی قلعه روی آن بنا شده شامل اتاق های متعددی است، از مصالح لاشه سنگ و گچ نیم کوب و آجر ساخته شده اند. به علت کمبود سطح قابل استفاده این بخش دارای بافت معماری فشرده ای است و سازندگان و معماران برای بسترسازی و ایجاد فضاها ناچار بوده اند ابتدا با ساخت وسازهایی شیب قسمت فوقانی صخره را گرفته و سپس بر روی آنها فضاهای مورد نظر را ایجاد کنند. در قسمت جنوبی در بستر صخره ای چند مخزن و آب انبار مستطیلی شکل در جهت شمالی جنوبی ایجاد شده است. بخش پائین دست شامل دامنه های برونزد صخره ای است که در برگیرنده بناهای ساکنان عادی و دیگر تأسیسات مربوط به این بخش قلعه است. این قلعه بر اساس داده های باستان شناسی در دوره اشکانیان بنیاد گذاشته شده و در دوره ساسانیان همچنان مورد استفاده بوده است. در دوره اسماعیلیان این قلعه با توجه به موقعیت خاص آن دوباره مورد توجه و بازسازی قرار می گیرد. در معماری و ساخت این این قلعه تمامی شاخصه هایی که در ساخت و مکانیابی قلعه های اسماعیلی که در مناطق دیگر ایجاد شده اند، به کار گرفته شده است. داده های سطحی نیز نشان دهنده استفاده و حیات این قلعه در دوره تاریخی و همچنین حضور آغازین اسماعیلیان تا پایان آنها و انهدام قلعه توسط مغولان است. بنابراین، در این مقاله ضمن ارائه مقدمه ای، به متون تاریخی و همچنین توصیف و تحلیل قلعه توس نوذر و داده های به دست آمده از آن پرداخته شده است.
Compositional Study of Sassanian Silver Coins Using PIXE Technique Case Study: Hormizd IV of Coins(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
17 - 27
حوزههای تخصصی:
Studying the elemental composition of coins does not only provide chemical information of the legal tender but provides insight into the manufacturing process, history, and economic state of the country during the minting year of the coins. The elemental composition of some Sassaian coins spanning from the years 582 to 591 AD have been analyzed using PIXE at the Bubansor physical lab of India and metallic the elements Ca, Fe, Cu, Ag, Au, and Pb were observed. The result The study of elemental composition of silver coins in Iran under the Sassanian period can help to explain the locations and identification of coins' mines. By determining not only major but also minor and trace element concentrations, the coin's compositions were used to deduce information both on the economic conditions under the different reigns. The aim of this work is to study the chemical composition of some Hormizd IV coins to show the economic situation and find any relation between the mines used for the extraction of silver and the actual silver coins minted at that time. Using the PIXE technique, the show that Hormizd IV king used almost Cerussite mines for their coins and are brought to light valuable information about the economy of the time.