فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۲۸٬۰۲۸ مورد.
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
17 - 27
حوزههای تخصصی:
Studying the elemental composition of coins does not only provide chemical information of the legal tender but provides insight into the manufacturing process, history, and economic state of the country during the minting year of the coins. The elemental composition of some Sassaian coins spanning from the years 582 to 591 AD have been analyzed using PIXE at the Bubansor physical lab of India and metallic the elements Ca, Fe, Cu, Ag, Au, and Pb were observed. The result The study of elemental composition of silver coins in Iran under the Sassanian period can help to explain the locations and identification of coins' mines. By determining not only major but also minor and trace element concentrations, the coin's compositions were used to deduce information both on the economic conditions under the different reigns. The aim of this work is to study the chemical composition of some Hormizd IV coins to show the economic situation and find any relation between the mines used for the extraction of silver and the actual silver coins minted at that time. Using the PIXE technique, the show that Hormizd IV king used almost Cerussite mines for their coins and are brought to light valuable information about the economy of the time.
نگاهی بر کتاب «کرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
216 - 251
حوزههای تخصصی:
کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» نوشته غلامرضا رشید یاسمی است، که آن را در سال 1316 به درخواست وزرات فرهنگ ایران به رشته تحریر درآورده است. موضوع کتاب چنانکه از عنوان آن پیداست، به تاریخ و مسائل تباری و نژادی قوم کُرد مربوط می گردد. در زمان سلطنت رضاشاه دستگاه فرهنگی حکومت بر اساس یک تمایل شدید و مرموز، غلامرضا رشیدیاسمی، مردوخ کُردستانی و ولادیمیر مینورسکی را مأمور تدوین تاریخ کُرد و تعیین منشأ نژادی و اثبات ایرانی بودن این قوم نمود. نگارنده در مطالعات خود به نکته قانع کننده ای در باره علل این اشتیاق برنخورده است. به عنوان یک احتمال عمده می توان معتقد بود این تمایل شدید حکومت نژادگرا و آریایی باز پهلوی برای اثبات همریشگی نژادی برخی اقوام ساکن در ایران با فارس زبانان، ریشه در علاقه این حکومت برای یارگیری از اقوام غیر ترک ایرانی، جهت طرح ادّعای غلبه جمعیّتی مردم فارس زبان و برادران نژادی آنها در مقابل جمعیّت ترک بوده است. شاید غرض آینده نگرانه ای برای طرح دعاوی ارضی نسبت به اراضی کُردنشین کشورهای همسایه هم در این اشتیاق دخیل بوده باشد. دعوی ارضی نسبت به سرزمین های کُردنشین عثمانی در ادعانامه استرداد اراضی تسلیم شده به کنفرانس صلح پاریس از طرف هیئت ایرانی در مارس 1919 و تأکید بر ایرانی نژاد و ایرانی زبان بودن این قوم شاهد دیگری است، که این گمان را تقویت می کند.
نویسندگان سه گانه مذکور به عنوان مؤلّفانی پروژه کار در قبال دریافت اجرت، اسناد و امکانات تحقیق به تدوین تاریخ کُرد بر اساس اصول و معیارهای تعیین شده از طرف حکومت پهلوی پرداخته و تاریخی مشوّش و مجعول برای قوم مذکور ساختند. اساس کار در تدوین این تاریخ بر اثبات ایرانی بودن اکراد بر اساس تعریف خاص نخبگان حکومت از مفهوم ایرانی بودن، اثبات آریایی بودن کُرد و اشتراک نژادی کُرد و فارس، اثبات حضور کُرد در همه جای فلات ایران، ادغام کُرد در جامعه آریایی و فارسی، زیر مجموعه فارسی قرار دادن زبان کُردی، منتسب ساختن برخی سلسله های پادشاهی ایران به اکراد و در نهایت منتسب ساختن کُرد به سلسله یا تمدّن ماد استوار بود. تألیف کتاب «کُرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او» در شرایط خلأ فرهنگی و فقدان آثار مکتوب در موضوع مذکور به انجام رسید و مطالب این کتاب با وجود معایب و اغلاط بسیار، در سایه تبلیغ و پیرایه بندی دیگران قبول عام یافت.
متأسّفانه در سایه سوء استفاده مسئولان فرهنگی حکومت پهلوی از موقعیّت خاص تاریخی و خلأ فرهنگی برای تدوین آثار مکتوب بر اساس اصول و علائق آریایی محور و فارسی محور خود و تلاش های بعدی دستگاه های فرهنگی این حکومت در جهت به کرسی نشاندن تاریخ های دست ساز و مجعول خود و استمرار این رویه در دوران بعد از انقلاب اسلامی، این قبیل نوشته های غیر علمی و غیر مستند در جایگاه کتب مرجع نشسته و ساختار فکری و نگرشی جامعه روشنفکری و دانشگاهی ایران را شکل داده و به منابعی برای تدوین کتب بعدی در موضوع خود بدل شدند.
نقش چریک های فدایی خلق در تبدیل مسئله ارضی به مسئله ملی در غائله گنبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳۳)
126 - 150
حوزههای تخصصی:
سازمان چریک های فدایی خلق ایران به عنوان گروهی مبارزاتی با ایدئولوژی چپ مارکسیستی که خود را در گرفتن سهم مناسبی از قدرت سیاسیِ پس از پیروزی انقلاب ناکام می دید، از فترت به وجودآمده از زمان سقوط رژیم پهلوی تا تثبیت جمهوری اسلامی استفاده کرد و توانست با ایجاد سازمان هایی با ایدئولوژی مارکسیستی و تمایلات جدایی طلبانه در منطقه ترکمن صحرا، بخشی از فعالان و مردم ناراضی منطقه ترکمن صحرا را به سمت غائله ای سوق دهد که به دو جنگ معروف گنبد در سال های ابتدایی انقلاب ختم شد.
هدف: روشن کردن ریشه های اقتصادی غائله گنبد و چگونگی دگردیسی آن به سمت مطالبات جدایی طلبانه و قوم گرایانه توسط چریک های فدایی خلق.
دستاوردهای این پژوهش که با روش درون نگر و براساس فهم انگیزه های درونی عوامل دخیل در غائله گنبد انجام شده است حاکی است که انباشت نارضایتی تاریخی مردم منطقه گرگان و دشت (دشت های باز اطراف گرگان) و ترکمن صحرا از مسئله ارضی و غصب زمین های حاصلخیز کشاورزی شان در سال های متمادی، خصوصاً در دوره پهلوی، سبب بدبینی آن ها به حکومت های مرکزی و تمایلات گریزازمرکز بین آن ها شده بود. شرایط دوسویه مسئله ارضی و تمایلات گریزازمرکزِ قوم ترکمن، با شرایط مبارزاتی ایده آل در آموزه های چپ جهانی یعنی «حرکت از مسئله ارضی به مسئله ملی» در جوامع دهقانی، کاملاً منطبق بود و سازمان چریک های فدایی خلق نیز به عنوان یک سازمان مبارزاتی کمونیستی در ایران به آن پایبند بود و همین عامل کلید فهم چرایی و چگونگی حضور سازمان در غائله گنبد است.
تأمین آبِ شهر ساسانی-اسلامی گُندی شاپور از قنات های رودخانه ای شهر دزفول؛ طرح یک فرضیه
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
171 - 195
حوزههای تخصصی:
کشاورزی نقش مهمی در رونق اقتصادی و آبادانی در دوره ساسانی داشته است، ساسانیان با ساخت سازه های آبی متناسب با چشم انداز محیطی منطقه و وضع قوانین جهت بهره برداری آب، بستر لازم برای توسعه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فراهم آوردند. وجود رودخانه های دائمی هم چون دز و کرخه در خوزستان، شرایط را مهیا کرد تا افزون بر تأمین آب موردنیاز استقرار گاه های منطقه، با ساخت سازه هایی هم چون پُل بند، کانال، قنات و دیگر سازه های آبی بتوانند کمبود آب آشامیدنی، صنعتی و کشاورزی دیگر مناطق دور از رودها را که خاک حاصل خیز داشتند، فراهم کنند. در این زمینه تأمین آب شهر و زمین های کشاورزی گُندی شاپور با فاصله 15کیلومتری از رود دز، ازطریق اندام های آبی متعددی انجام شد؛ در این میان، قنات های رودخانه ای، نقش اساسی در انتقال آب مطمئن رودخانه دز به این شهر و زمین های کشاورزی آن داشته است. بررسی های میدانی باستان شناختی نگارندگان، موجب شناسایی سازه های آبی جدیدی ازجمله: پل بند، قنات ها و کانال های وابسته به آن گردید که پیش از این، تنها بخش کوچکی از این آثار شناسایی شده بودند. قرارگرفتن بخش قابل توجهی از این آثار در ضلع شرقی رودخانه دز و امتداد شماری از آن ها تا نزدیکی گُندی شاپور، این فرضیه را که منبع اصلی تأمین آب این شهر، قنات های رودخانه ای بوده، مطرح می کند؛ مسئله ای که در نوشته های تاریخی نیز قابل ردیابی است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که، آب دائمی موردنیاز شهر گُندی شاپور چگونه تأمین می شده و در این بین قنات های رودخانه ای چه جایگاهی داشته و ارتباط فیزیکی قنات ها با شهر چگونه بوده است؟ روش این پژوهش به صورت تاریخی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات مبتنی بر داده های میدانی و منابع تاریخی است. بررسی تصاویر ماهواره ای نشان از نقش پُررنگ بهره برداری از قنات برای انتقال آب به گندی شاپور از رودخانه دز در دوره ساسانی داشته؛ هرچند بخشی از قنات های دزفول، به دوره ای متأخرتر از دوره ساسانی و حتی به عصر صفوی قابل انتساب است.
جامعه شکننده و شکنندگی پیوندها: آسیمیلاسیون و گروه های منفصلِ اجتماعی در آذربایجان
منبع:
مطالعات تاریخ آذربایجان و ترک سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴
12 - 51
حوزههای تخصصی:
آذربایجان در دو سده اخیر، عرصه ای برای تحولات اجتماعی و فرهنگی عمیق بوده است که نه تنها بر هویت تاریخی این منطقه تأثیر گذاشته، بلکه سؤالات بنیادینی را درباره جامعه و فرهنگ آن مطرح کرده است. در این راستا، تلاش های نظام های مرکزی برای تجزیه جغرافیایی و تضعیف هویت اجتماعی، به ویژه از طریق نادیده گرفتن زبان ترکی، به عنوان یکی از ارکان هویت آذربایجانی، به چالش های جدی در این زمینه دامن زده است.این سیاست ها، که به وضوح بر ماهیت اجتماعی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده، موجب آسیمیلاسیون و جدایی گروه هایی از مردم آذربایجان شده است. از منظر فلسفی و جامعه شناسی تاریخی، این تحولات ما را به تأمل در مفهوم هویت و جامعه وادار می کند. آیا هویت به چیزی ثابت و غیرقابل تغییر است یا اینکه در پیوند با تحولات اجتماعی، دستخوش تغییر می شود؟ این سؤالات، ضرورت پژوهش های عمیق تر را در زمینه هویت آذربایجانی و بررسی عوامل مؤثر بر آن ایجاب می کند. هدف این مقاله، بررسی پاره ای از دلایل و عوامل مؤثر بر فرایند آسیمیلاسیون در جامعه آذربایجان است. از این رو، با تکیه بر تجربیات شخصی و داده های موجود، تلاش می شود تا زنگ خطری برای جامعه به صدا درآید و توجه ها را به چالش های جدی ای جلب کند که آذربایجان امروزی بیش از حد با آنن آشناست .بدیهی است که برای عبور از این بحران، نیاز به رویکردی جامع و عمل گرا از سوی تمامی اقشار جامعه وجود دارد. این رویکرد می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و اجتماعی آذربایجان کمک کند و فضایی برای گفت وگوی سازنده و بازسازی پیوندهای اجتماعی فراهم آورد.
تأثیر تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران بر اجرای برنامه عمرانی اول و دوم (1341 -1328ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین و اجرای برنامه های اول و دوم عمرانی را می توان دوره شکل گیری تفکر توسعه برنامه محور و ایجاد نهاد برنامه ریزی در ایران به شمار آورد که با شرایط ناپایدار سیاسی و اجتماعی در ایران همراه بود. روند ملی شدن صنعت نفت قبل از برنامه عمرانی اول آغاز و در طول این برنامه، قانون آن به تصویب رسید. هرچند تبعات ملی شدن صنعت نفت برای سال های متمادی ادامه داشت اما بیشترین تأثیر مستقیم آن به واسطه هم زمانی در دوران اجرای برنامه های عمرانی اول و دوم بوده است. با توجه به نوسانات دسترسی به درآمدهای نفتی و وجود دو تجربه کاملاً متفاوت تحریم (در برنامه اول) و رفع تحریم (در برنامه دوم) هدف این پژوهش بررسی تأثیر تصویب این قانون و تبعات آن بر اجرای برنامه های اول و دوم عمرانی است. این پژوهش کیفی بوده و به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته و برای جمع آوری اطلاعات از مدارک و آمارهای رسمی استفاده شده است. نتایج نشان داد که 1. ملی شدن صنعت نفت باعث تحریم و عدم دسترسی به منابع تأمین مالی برنامه اول شد که این امر به عدم اجرای کامل برنامه عمرانی اول انجامید، 2. رفع تحریم و بهبود درآمدهای نفتی در طول اجرای برنامه عمرانی دوم از عوامل اصلی توفیق نسبی این برنامه بوده است.
تأثیر رویکرد ساختارگرایی بر تاریخ نگاری انجمن تاریخ افغانستان (1321 -1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد ساختارگرایی به عنوان یک روش فکری-فلسفی بعد از جنگ جهانی دوم، مقبولیت یافت و بر بسیاری از حوزه های علمی تأثیر گذاشت. این اندیشه توسط مورخان مکتب آنال وارد قلمرو علم تاریخ شد و در نسل دوم آنال، تاریخ نگاری ساختارگرا به اوج رسید. عصر طلایی ساختارگرایی دهه های شصت و هفتاد قرن بیستم میلادی به حساب می آید و از نمونه های آن می توان به آثار فرناندو برودل اشاره کرد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و مبتنی بر داده های مستخرج از مجله آریانا(مهم ترین نشریه انجمن تاریخ کابل) و مهم ترین آثار تاریخی چهره های شاخص این انجمن، درصدد تبیین تأثیر اندیشه ساختارگرایی در تاریخ نگاری انجمن مذکور است که بین سال های 1321- 1357 ش. فعالیت داشت و میراث گسترده ای با همین رویکرد، برجای گذاشت. یافته های پژوهش نشان میدهد ساختارهای ناسیونالیسم با مؤلفه های باستان گرایی، تبار گرایی، زبانی و جغرافیایی در تاریخ نگاری آنان تأثیر داشته است. این تأثیرگذاری، در کنار خلق فرصت هایی چون تاریخ تحلیلی، توجه به جغرافیای تاریخی، اهمیت دادن به عناصر فرهنگی مثل زبان شناسی، آثار باستانی، آداب و رسوم، افسانه ها و قصه ها؛ چالش های گسترده ای نیز در سنت تاریخ نویسی افغانستان به وجود آورد. پیش فرض های متنوع و متناقض انجمن مذکور در تاریخ نگاری افغانستان، دگرگونی عمیقی را در سنت تاریخ نگاری این کشور بوجود آورد. انجمن مذکور تلاش کرد با پیش فرض های حاکم بر افغانستان معاصر به عنوان واحد سیاسی مستقل با مرزهای کنونی آن، گذشته تاریخی این کشور را تبیین کند؛ ازاین رو پیش فرض های ذهنی مورخان انجمن تاریخ، خود را بر واقعیت های تاریخی گذشته تحمیل کرده است.
Wave Scroll Motif: Trace of Ancient Greek Art in Oriental Rural and Nomadic Carpets(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
29 - 41
حوزههای تخصصی:
The wave scroll motif is among the designs that, nowadays, are mainly seen in rural and nomadic carpets in a wide geographical area, from Central Asia to Anatolia and the Caucasus, as well as Iran. Historically, this motif originates from Hellenistic art and is still used in oriental carpets today. The purpose of this article is to find out how and the possible time of the arrival of this pattern from Greek art to Iranian carpets using archaeological evidence, including old museum carpets. Using valuable motifs of Sassanian Carpets, this article tracks the transfer of this motif from the Hellenic-Byzantine civilization to the art of pre-Islamic Iran and in various artistic disciplines such as pottery and textiles to clarify this motif’s long journey from pre-Islamic art to the Islamic period. This study shows that the motif was most likely known since the Seleucid period in the Persianate world, but the most evidence of it can be seen in the art of the Parthian and Sasanian periods, furthermore the findings show that this motif was used at least from late Parthian era on the border of hand-made textiles like carpets.
گونه شناسی و طبقه بندی شمشیرهای موزه بزرگ خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
31 - 53
حوزههای تخصصی:
تکوین و توسعه تمدن ها از دوره پیش از تاریخ تاکنون، تا حد زیادی مدیون کشف فلز است. انسان هزاره ششم و پنجم ق.م. از فلز برای ساخت ابزار و سلاح استفاده می کرد که این عمل تا عصر حاضر نیز تداوم یافته است. با افزایش اطلاعات بشر، نقش فلزات در تحولات کشاورزی، حمل و نقل، هنر و صنایع اهمیت یافت. سلاح سازی و یا ساخت جنگ افزارهای فلزی، یکی از زیرشاخه های فلزگری محسوب می شود و تاکنون مطالعه ای متمرکز بر رزم افزارهای منطقه خراسان به دلیل کمبود مطالعات باستان شناسی در این منطقه، صورت نگرفته است. درحالی که با تأسیس موزه خراسان، برخی از جنگ افزارهای فلزی در مخزن موزه ملی ایران، به این موزه منتقل شد که در حال حاضر در مخزن موزه خراسان است و اغلب این اشیاء از قاچاقچیان عتیقه کشف شده و تاریخچه و گاه نگاری علمی برای آن وجود ندارد. موضوع پژوهش حاضر، گاه نگاری نسبی و شناخت بستر فرهنگی شمشیرهای مطالعاتی است. این اشیاء بخشی از مواد فرهنگی است که فاقد شناسنامه بوده و مطالعه علمی و بررسی گاه نگاری آن یکی از ضروریات است. به همین دلیل در پژوهش حاضر، ابتدا شمشیرهای این مجموعه رزم افزار، معرفی، توصیف، گونه شناسی شده و سپس با اتخاذ رویکرد مطالعه تطبیقی، جهت ارزیابی گاه نگاری و بستر فرهنگی شان، مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج به دست آمده بیانگر وجود پنج گونه متفاوت شمشیر فلزی است که گاه نگاری نسبی آن بر اساس مطالعه تطبیقی متعلق به عصرآهن تا اواخر دوره تاریخی است. جنس این اشیاء مفرغ، آهن و ترکیبی از این دو فلز است و از نظر فرمی و ظاهری شباهتی با نمونه های به دست آمده از مناطق شمال مرکزی، شمال غرب و غرب فلات ایران دارد که به خاطر نداشتن بستر باستان شناختی برجا، انتساب این اشیاء به منطقه ای خاص، چالش هایی را به همراه دارد.
نقد و معرفی کتاب زندگانی های محمد (ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
157 - 163
حوزههای تخصصی:
کشیا علی[1]پژوهشگر آمریکایی و متخصص مطالعات اسلامی است که بر مطالعه فقه اسلامی، اخلاق، زنان، جنسیت و سیره پیامبر (ص) تمرکز دارد. وی در حال حاضر استاد دانشگاه بوستون است. علی کتاب خود را با عنوان زندگانی های محمد [2] در سال 2014 میلادی در انتشارات دانشگاه هاروارد و در 342 صفحه به چاپ رسانده است.کتاب شامل یک مقدمه و شش فصل است: «محمد تاریخی»، «پیامبر راستین»، «مسلمانان برجسته»، «همسر محمد»، «مادر مؤمنان » و «مرد روشن فکر». همچنین یک گاه شماری ساده از چهار رویداد که شامل هجرت به مدینه، جنگ بدر، جنگ احد و فتح مکه است، قبل از مقدمه کتاب آمده است. ازدواج پیامبر(ص) که در فصل چهار و پنج به آن پرداخته شده، بیشتر مباحث این کتاب را تشکیل می دهد. نتیجه گیری، پی نوشت ها، فهرست منابع، سپاسگزاری و ضمائم از موارد پایانی کتاب است.
بررسی جایگاه اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در مجله رستاخیز کارگران (1354-1355ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه های توسعه دوره محمدرضاشاه پهلوی، رشد و گسترش مراکز تولیدی و کارخانه ها و به تبع آن فزونی کارگران ماهر و غیرماهر را به دنبال داشت. در این بین در اثر سیاست های مدرن سازی پهلوی دوم، زنان بیش از گذشته در فعالیت های اقتصادی شریک شدند. زنان کارگر به عنوان نیروی های کمکی در پیشبرد برنامه های اصلاحی به خدمت گرفته شدند. در مطبوعات این دوره، شرایط اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر چندان منعکس نشد. تنها مجله ای که در فاصله سال های ۱۳۵۴-۱۳۵۵ ش به مسائل کارگری زنان پرداخت، رستاخیز کارگران بود که در مقالات و ستون های خبری مختلف به موضوعات مربوط به آن ها پرداخته است. از این رو این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که مسائل اجتماعی و اقتصادی زنان کارگر در این مجله چگونه بازتاب داده شده است؟ مدعای مطروحه این است که این مجله ضمن بازتاب گفتمان مدرن سازی دولت وقت به تغییر نگرش سنتی جامعه و زنان نسبت به مشاغل کارگری به خصوص مشاغلی که در گذشته مردانه قلمداد می شدند پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که این مجله در کنار قبح زدایی از فعالیت اقتصادی زنان در کنار مردان، در زمینه آگاه سازی زنان نسبت به مسائل چون قانون کار، بهداشت محیط کار و سلامتی جسم آنان نیز تلاش هایی انجام می داده است و با ترسیم توانایی زنان، آنان را تشویق به مهارت آموزی در مراکز کارآموزی شبانه روزی می کرد. این مقاله با بهره گیری از شمارگان متعدد مجله حاضر از روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا برای بررسی داده ها بهره برده است.
تحلیل روند شکل گیری و بازیابی پیکربندی فضای آرامگاه شاه اسماعیل اول؛ مبتنی بر مطالعات میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
409 - 434
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: آرامگاه شاه اسماعیل اول دارای یک فضای تقریباً مربع شکل کوچکی است و میان حرم خانه و آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی قرارگرفته است. هدف اصلی از این پژوهش بررسی تغییرات کالبدی و فضایی آرامگاه بر اساس مطالعات میدانی و طرح های مرمتی و حفاظتی بنا در سال های گذشته است.روش/رویکرد: روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و تفسیری بوده و گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی است.یافته ها/نتایج: آرامگاه یک بنای مستقل است که بعدها در فضای خالی مابین مقابر شیخ صفی و حرم خانه ساخته شده و بعد از فوت شاه اسماعیل به عنوان مقبره ایشان مورداستفاده قرارگرفته است. مقبره دارای گنبد سه پوش است که پوش بیرونی از نوع شبدری پاتوپا است. تزیینات ساقه و گنبد بنا، در دوره های بعد تغییریافته است. شکل آرامگاه، کوچک و ساده است و ارتفاع گنبد نیز نسبت به گنبدهای دیگر مجموعه کمتر است؛ اما معمار برای اینکه به گنبد دید بصری بیشتری بدهد، با استفاده از ساق بلند، ارتفاع گنبد را تااندازه ای افزایش داده تا کوچک بودن بنا را تا حدی تحت شعاع قرار دهد.
دو راهبرد ارتش جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عراق (59- 1357 ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان دو راهبرد ارتش جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با عراق (59- 1357 ش.) درصدد پاسخ به این پرسش است که با وجود ایجاد مشکلات فراوانِ دشمنان داخلی و خارجی برای ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نهاد به مثابه مهم ترین نیروی نظامی کشور، چه راهبردهایی برای مقابله با خطر تهاجم عراق در پیش گرفت؟ این پرسش، به ویژه از این حیث در خورِ توجه است که در بسیاری از پژوهش ها درباره دفاع مقدس از غافل گیری و متعاقب آنْ، نبود برنامه در ارتش برای مقابله با عراق در دو سال منتهی به جنگ تحمیلی سخن رفته است؛ به سخنی دیگر، کلان گزاره نادرست مذکور بر بیشتر پژوهش ها سایه انداخته است. در پاسخ به پرسش یادشده، با بهره مندی از اسناد تازه یاب بایگانی های راکد ارتش و در قالب روش توصیف تاریخی، به این نتیجه دست یافتیم که ارتش جمهوری اسلامی ایران ضمن ادامه رصد دقیق تحرکات نیروهای مسلح عراق، از یک سو تلاش برای اقناع مقامات مسئول کشور به شروع مذاکرات سیاسی با عراق با هدف حل و فصل اختلافات بر محور دغدغه های مشترک امنیتی را در دستور کار قرار داد؛ اما در همان حال، راهبرد دوم خود را نیز به تدریج پیش می برد که عبارت بود از تقویت توان رزمی به منظور دفع تجاوزات نیروهای مسلح رژیم بعث حاکم بر عراق به خاک ایران و پاسخ نظامی. این راهبرد، پس از غائله پاوه در مردادماه 1358 ش. به برنامه اصلی ارتش تبدیل و تا شهریورماه 1359 ش. و آغاز حمله سراسری عراق با جدیت دنبال شد.
بازآفرینی خانقاه رشیدی و شناخت موقعیت مکانی آن بر مبنای شناسایی ژئوفیزیکی پلان سازه بزرگ تپه شرقی ربع رشیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرچه رشیدیه توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی در (7-8 ه.ق/ 13-14 م) در شمال شرقی شهرستان تبریز، ساخته شد. این شهرچه شامل دو بخش اصلی به نام هسته مرکزی (ربع رشیدی) و شهرستان رشیدی بود. یکی از مهمترین بخش های ربع رشیدی، خانقاه رشیدی بود که شامل سه بخش تابخانه، صفه و طنبی است. با این حال، به دلیل زلزله های ویرانگر و جنگ های حکومتی در تبریز، این مجموعه معماری در ادوار مختلف به شدت آسیب دیده و از بین رفته است؛ بنابراین مدارک موجود در حوزه شناخت ساختار معماری و موقعیت مکانی این مجموعه، محدود به وقفنامه ربع رشیدی (الوقفیه الرشیدیه) و یافته های باستان شناختی است. در این پژوهش سعی شده است به مطالعه فضایی و مکانی خانقاه به عنوان یکی از بخش های مهم در ساختار ربع رشیدی پرداخته شود. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناخت ساختار معماری خانقاه و ارائه یک پلان پیشنهادی با استناد به توضیحات وقفنامه است. هدف دیگر این تحقیق، مشخص کردن موقعیت احتمالی خانقاه بر مبنای مطالعات ژئوفیزیکی سایت تاریخی ربع رشیدی است. این مقاله یک پژوهش بنیادی است که ابتدا با اتکاء بر وقفنامه ربع رشیدی و از طریق تحلیل محتوا، استنتاج منطقی و قیاس با نمونه بنای مشابه به جای مانده از آن دوره، ساختار معماری پلان خانقاه ترسیم و سپس بر اساس داده های باستان شناختی، موقعیت احتمالی آن در سایت میراث فرهنگی ربع رشیدی تعیین شده است. نتایج تحقیق نشان می دهند که پلان خانقاه ربع رشیدی با پلان خانقاه چلبی اوغلو در سلطانیه (8 ه.ق/ 14 م) تطابق دارد. این شباهت ها نشان می دهد که الگوی پلان خانقاه های دوره ایلخانی، ممکن است دو طبقه باشد و شامل صحن مرکزی با دو ایوان در شمالی و جنوبی (ایوان جنوبی بزرگتر)، تالارهایی در دو سمت و حجره هایی در اطراف صحن بوده است. همچنین، بر اساس مطالعات ژئوفیزیکی و تحلیل های انجام شده، موقعیت احتمالی خانقاه نیز ممکن است نزدیک به سازه ای باشد که در جنوب شرقی محوطه باستانی ربع رشیدی کشف شده است و به گفته پژوهشگران، به قرن هشتم ه.ق / چهاردهم م مربوط می شود.
واکاوی روایت نگاره ها از زنان خنیاگر عصر صفوی و نسبت آن با روایت سفرنامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
185 - 212
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: با به حکومت رسیدن صفویان، تغییرات چشمگیری در زمینه موسیقی و نگارگری به وجود آمد که بازتاب این تغییرات در نگاره های به جای مانده از این عصر دیده شده است. در برخی از این نگاره ها تصاویری از زنان خنیاگر در قالب نوازنده و رقصنده وجود دارد که زیر نظر دربار فعالیت داشته اند. از سوی دیگر، در دوره شاه عباس اول در نتیجه ورود سیاحان و سفرنامه نویسان به ایران، اطلاعات مهمی از زنان خنیاگر برجای مانده است. مسئله این پژوهش چیستی نسبت روایت نگاره ها و سفرنامه ها از زنان خنیاگران صفوی و چگونگی این روایت هاست. هدف این پژوهش تکمیل حلقه اطلاعات فرهنگی ایران عهد صفوی است.
روش/رویکرد: پژوهش حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر رویکرد کیفی است که با تحلیل و توصیف نشانه شناسانه تصاویر، نگاره ها و بهره گیری از منابع کتابخانه ای و پایگاه های اطلاعاتی علمی، یافته های آن ارائه می شود.
یافته ها/نتایج: تحلیل نگاره ها در این پژوهش نشان داد که پوشش ظاهری زنان خنیاگر عصر صفوی مناسب و سرشار از تجمّل بوده و دلیل آن وضعیت مطلوب حقوق و مزایای این زنان بوده که تاریخ نویسان و نیز سفرنامه نویسان بر مطلوب بودن عایدی این گونه زنان صحّه گذاشته اند. همچنین نگاره های عصر صفوی تکمیل کننده و تداوم روایات منابع مکتوب هستند و با روایات مکتوب هم دوره خود هم خوانی داشته و این دو گانه می تواند منبعی قابل اعتنا برای شناخت فرهنگی ایرانی، عصر صفوی باشد.
نقش زلزله در پراکنش محوطه های استقراری عصر مفرغ و آهن در شرق زاگرس مرکزی - ایران
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه های باستانی همواره تهدیدی بالقوه برای سکونتگاه های نه چندان مقاوم در مناطق لرزه خیز محسوب شده اند؛ طبق نتایج مطالعات باستان شناسی یکی از الگوهای رفتاری بشر در مقابل این پدیده غیرقابل پیش بینی، تغییر دائمی محل سکونت خود بوده است. نظر به واقع شدن بخش عمده فلات ایران در یکی از پهنه های لرزه خیز کره زمین موجب می شود تا تحقیق و بررسی راجع به تأثیر این رخداد های طبیعی بر شیوه زیست انسان خصوصاً در دوران پیش ازتاریخ مورد مطالعه بیشتر قرار گیرد. در این راستا و با هدف میزان تأثیر این پدیده طبیعی در زاگرس مرکزی و به منظور آگاهی از نحوه واکنش انسان ها به این پدیده پرداخته شده است؛ پرسش اصلی در این پژوهش حول این محور است که، اساساً زمین لرزه های کهن در بافتارهای باستان شناسی چگونه و براساس چه شواهدی قابل شناسایی است ؟ و تأثیرات این پدیده مخرب بر تغییر الگوهای زیستی مردم در دوران پس از رخداد چگونه بوده است؟ برای گردآوری اطلاعات در این زمینه به یافته های مستند باستان شناسی حاصله از دو کاوش گودین تپه، کنگاور و تپه باباکمال تویسرکان از دوران مفرغ و تا پایان عصر آهن III پ.م. استناد شده است. در ادامه برمبنای شواهد ناشی از شدت تخریب ناشی از زمین لرزه سعی شده است تا نسبت به بازسازی مقیاس شدت زمین لرزه ها براساس مقیاس مرکالی اقدام گردد و در نتیجه نهایی مشخص گردید که وقوع زمین لرزه های مخرب با شدت بیش از 6 درجه در مقیاس ریشتر در منطقه مورد بررسی خصوصاً در عصر مفرغ و آهن بی ارتباط با تأثیر تغییرات اقلیمی ناشی از شدت ذوب یخچال ها و تغییر شرایط هیدرولوژی کره زمین نبوده است، ولی نهایتاً پس از دوره مفرغ متأخر عملا حوداث ناشی از این رخداد موجب فروپاشی نسبی بسیاری از استقرارها تا دوره آهن III گردیده است و عملاً در این برهه زمانی میزان جمعیت منطقه به حداقل ممکن کاهش یافته بود.
شهرنشینی مفرط، عاملی در ایجاد بحران عصر مفرغ پایانی در شرق ایران
حوزههای تخصصی:
یکی از واقعیت هایی که در بافت های باستان شناختی مربوط به اواخر عصر مفرغ دیده می شود، ترک و یا کوچک شدن بیش از اندازه محوطه ها است. بسیاری از محوطه ها و سکونتگاه های فلات ایران و خارج از فلات ایران در پایان عصر مفرغ به صورت ناگهانی و غیرمنتظره دچار فروپاشی شدند و یا روند رو به رشد این جوامع متوقف شده است. پژوهشگران عوامل متعددی ازجمله: سیل، زلزله، مهاجرت اقوام تازه وارد و... را برای این رخداد درنظر گرفته اند که به این عوامل می توان تأثیر عاملی چون «شهرنشینی مفرط» را نیز اضافه کرد که چندان به آن پرداخته نشده است. متعاقب شهرنشینی مفرط چالش هایی از قبیل: تغییرات گرمایی منطقه ای، تخریب زیستگاه و تنوع زیستی و اکوسیستم به عنوان عواملی شتاب دهنده در بحران های این دوره، می توانسته وخامت شرایط را بیشتر کند و پرسش اصلی این پژوهش بررسی شواهد و میزان و چگونگی اثرگذاری این عوامل در ایجاد بحران های عصر مفرغ پایانی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از افزایش جمعیت در مراکز شهری با توجه به عدم برنامه ریزی اداری برای کنترل شرایط ناشی از شهرنشینی متراکم و درنتیجه برهم خوردن نظم محیطی و توازن طبیعی، جامعه به صورت یک سیستم پایدار سعی در بازگرداندن شرایط طبیعی کرده که این سعی، در برگشتن به توازن به صورت های مختلف هم چون تصمیم به ترک استقرارگاه های بزرگ و حرکت به سمت نواحی حاشیه ای و پیرامونی دارای منابع غذایی و آبی کافی بروز کرده است. شواهد این رخداد در مناطقی مانند: مرو، بلخ شمالی و جنوبی و نواحی دوآب در شرق سند دیده می شود؛ در برخی موارد نیز بحران در جوامع بیشتر شده و به صورت مشکلات جدیدتر هم چون قحطی و بیماری های همه گیر و جدال های بین منطقه ای و مواردی از این دست بروز کرده که منجر به فروپاشی جوامع شده است.
بررسی دیدگاه متخصصان در زمینه کاربرد اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردشده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
128 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی اثرات اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سی داک-سی آرام.با مطالعه متون مرتبط با اینترنت اشیا و بررسی کاربردهای آن در حوزه میراث فرهنگی و موزه ها نقاط قوت و ضعف این فناوری شناخته شد و با مطالعه و مشاهده اشیاءِ استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، کاربردهای اینترنت اشیا بر روی اشیاءِ موزه ای استانداردسازی شده با مرجع مفهومی سیداک، بررسی شد.روش: در این پژوهش از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی، موزه داران، متخصصان علوم رایانه و آرشیویست ها بوده اند. در این پژوهش با متخصصان مصاحبه شده است و روش نمونه گیری پژوهش گلوله برفی بوده است. داده ها با کمک نرم افزار مکس کیودی ای (MAXQDA) تحلیل شده است. هم چنین برای تحلیل داده ها از شاخص آماری درصد فراوانی استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر گویای این مسئله است که فناوری اینترنت اشیا ازنظر اقتصادی، خدماتی و امنیتی-حفاظتی به پیشرفت موزه ها کمک شایانی می کند و باعث پیشرفت موزه ها در شاخص های ذکرشده می شود. دیدگاه متخصصان درباره تأثیر استانداردسازی اشیا با مرجع مفهومی سیداک برای پیاده سازی اینترنت اشیا، بر مؤلفه هایی مثل دقیق ترشدن و آسان ترشدن فرایند هوشمندسازی، تسهیل کنترل بر روی اشیا در فضای اینترنت، زمینه ساز ایجاد ارتباط میان اشیاء یک موزه با هم و با اشیاءِ دیگر موزه ها است.نتیجه گیری: پژوهش حاضر نمایان ساخت که گام اول هوشمندسازی همگن کردن اطلاعات است. هم چنین زمانی که اطلاعات استانداردسازی شده باشد، فرایند هوشمندسازی دقیق تر و آسان تر است.
بررسی مواضع قدرت های خارجی(روسیه و انگلیس) در مواجهه با جنبش مشروطه ایران و اندیشه مشروطه خواهی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و افغانستان دو کشور مهم در غرب آسیا هستند که قدرت های خارجی، مخصوصاً انگلیس و روسیه، همیشه سعی داشته اند آن ها را تحت نفوذ خود قرار دهند. این پژوهش به بررسی سیاست های انگلستان و روسیه در قبال جنبش های مشروطه خواهی ایران و افغانستان در اوایل قرن بیستم می پردازد. همچنین به تحلیل رفتارها و اقدامات انگلیس و روسیه در مقابله با این جنبش ها پرداخته و روابط و تعارضات آن ها را با جنبش های مشروطه خواهی موردتوجه قرار می دهد. در ادامه، به ارزیابی پیامدهای این دو قدرت بر روی روابط بین المللی منطقه و جهان اشاره نموده و نقش آن ها را در تحولات معاصر دوره مشروطیت ایران و افغانستان می سنجد. این مقاله با استفاده از منابع تاریخی و مستندات، زبان فارسی، روسی و انگلیسی سعی دارد تا یک نگاه جدید و جامع از سیاست های قدرت های بزرگ در مواجهه با مشروطه ایران و اندیشه مشروطه خواهی افغانستان ارائه دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که روسیه به صورت آشکار و نظامی در برابر جنبش مشروطه ایران مداخله کرده است، درحالی که انگلیس به صورت مخفیانه و دیپلماتیک در برابر اندیشه مشروطه خواهی افغانستان قرارگرفته است. این تحقیق همچنین نشان می دهد که هماهنگی بین این دو قدرت برای مبارزه با جنبش مشروطه خواهی نقش مهمی داشته است. نتایج این مطالعه می تواند برای جنبش های معاصر آزادی خواهی مردمی چشم اندازی روشن ایجاد کند.
بازنمایی هژمونی در سیاست مذهبی کریم خان زند، بر مبنای آرای گرامشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
177 - 203
حوزههای تخصصی:
مذهب تشیع که با تشکیل دولت صفویه به عنوان عامل و مولفه اساسی در نحوه ارتباط گیری حاکمان با پیروان دیگر مذاهب اسلامی و اقلیت های دینی نقش مهمی ایفاء می نمود، در دوره زندیه و حکومت کریم خانی نیز از این مهم مستثنی نبود. هدف مقاله حاضر، بررسی سیاست مذهبی کریم خان زند، بر مبنای آرای «آنتونیو گرامشی»، مفهوم پرداز نظریه «هژمونی» است؛ طرحی که بر سلطه فرهنگی و ایدئولوژیک تکیه داشته و بر قدرت اندیشه و اراده آدمی در دگرگونی سلطه اجتماعی پای می فشارد و استراتژی خود را بر ایجاد تغییر در نظام استیلا به سوی رضایت عمومی مبتنی می داند. این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر روش کتابخانه ای و اسنادی به بررسی وجوه بازنمایی هژمونی کریم خان زند در زمینه ی سیاست مذهبی می پردازد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، کریم خان کوشید تا با تکیه بر هژمونی، به تولید و باز تولید رضایت عمومی بپردازد. وی در تعامل با اقلیت های دینی و مذهبی و علمای شیعه، به عنوان مهم ترین کنش گران سیاسی و مدنی کشور، به بازنمایی هژمونی خود پرداخت و در بیشتر موارد به جای اعمال خشونت، از قدرت هژمونیک برای متقاعد نمودن افراد وگروه های اجتماعی برای پذیرش باورها، اعتقادات و ارزش های مورد نظر حکومت خود بهره گرفت.